عکس پروفایل آیه روزآ

آیه روز

۱۴۰عضو
آیه ی روز :وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَاعراف - ١٧٠و آنها که به کتاب (خدا) تمسّک جویند، و نماز را برپا دارند، (پاداش بزرگی خواهند داشت؛ زیرا) ما پاداش مصلحان را ضایع نخواهیم کرد!نکته ها: در روایات آمده است كه این آیه بیانگر ویژگى هاى اهل بیت علیهم السلام وشیعیان آنان مى باشد. قرآن، همواره در كنار اكثریّت مفسد، اقلیّت صالح را هم مطرح مى كند. (آیه ى قبل انتقاد و این آیه ستایش است) «الكتاب»، شامل همه ى كتب آسمانى مى شود و مفهوم آیه اختصاص به پیروان دین خاص و یا كتاب خاصّى ندارد، ولى با توجّه به آیات گذشته، شاید مراد تورات باشد. در این آیه از گروهى كه به كتاب آسمانى تمسّك مى كنند تقدیر شده، امّا در جاى دیگر كسانى را كه كتاب در اختیارشان است، ولى به آن تمسّك نمى كنند، به الاغى تشبیه كرده كه بار كتاب حمل مى كند. «مَثَل الّذین حمّلوا التورات ثمّ لم یحملوها كمثل الحمار یحمل اسفاراً» «مُصلِح»، هم به كسى كه در صدد اصلاح خویش است و هم به كسى كه در تلاش براى اصلاح جامعه است، گفته مى شود. با اینكه نماز، جزو محتواى كتاب آسمانى است، ولى به دلیل اهمیّت آن، به طور جداگانه ذكر شده است، زیرا نماز ستون دین است و اقامه ى دین بستگى به آن دارد. چنانكه پیامبر صلى الله علیه وآله فرمودند: «الصلاة عمود الدّین» و یا در جاى دیگر فرمودند: هر چیزى داراى وجه و صورتى است و سیماى دین شما نماز است، پس نباید سیماى دین خودتان را خراب كنید. «و وجه دینكم الصلاة فلایشیننّ احدكم وجه دینه» پیام ها: - تلاوت، حفظ، چاپ و نشر كتاب آسمانى، كافى نیست، بلكه باید به آن عمل كرد تا نجات بخش باشد. «یمسّكون» (چنانكه عمل به نسخه ى پزشك، تنها راه درمان است.) - در ادیان و كتاب هاى آسمانى گذشته نیز نماز بوده است. «اقاموا الصلاة» - افراد بى نماز و جاهل به كتاب خدا، نمى توانند مصلح كامل باشند. «یمسّكون بالكتاب... اقاموا الصلاة... المصلحین» - دین علاوه بر آثار اخروى، در اصلاح زندگى دنیوى نیز نقش دارد. «المصلحین» - اقامه ى نماز، وسیله اصلاح جامعه است. «اقاموا الصلاة، المصلحین» (اقامه یعنى اهتمام كامل به برپایى نماز در تمام شئون زندگى، نه صرف خواندن نماز) - اصلاح واقعى دو شرط و محور دارد: تمسّك به قانون الهى و رابطه ى استوار با خدا از طریق اقامه ى نماز. (تمام آیه)
https://ble.ir/shahri1346

۴:۵۸

آیه ی روز :وَالَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَن يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًانساء - ٣٨و آنها کسانی هستند که اموال خود را برای نشان‌دادن به مردم انفاق می‌کنند، و ایمان به خدا و روز بازپسین ندارند؛ (چرا که شیطان، رفیق و همنشین آنهاست؛) و کسی که شیطان قرین او باشد، بد همنشین و قرینی است.نکته ها: شیطان، گاهى از دور چیزى را به افراد القا و وسوسه مى كند و گاهى از نزدیك همدم آنان مى شود. مؤمنان از وسوسه ها و القائات شیطان مى گریزند، امّا آنگونه كه در آیه ى 36 سوره ى زخرف مى خوانیم: «من یعش عن ذكر الرّحمان نقیّض له شیطاناً فهو له قرین» هركه از یاد خدا رخ برتافت، شیطانى براى او برمى انگیزیم تا یار و همنشین دائمى او باشد.پیام ها: - هم بخل وترك انفاق بد است، هم انفاق ریایى. در آیه ى پیش از بخل نكوهش شد و در اینجا از بخشش هاى ریاكارانه. «یبخلون، ینفقون... رئاء الناس» - عامل ریا، عدم ایمان واقعى به خدا و قیامت است. «رئاء الناس و لایؤمنون باللّه و لا بالیوم الآخر» - هدف از انفاق، تنها سیر كردن گرسنگان نیست، چون این هدف با ریاكارى هم تأمین مى شود. بلكه هدف، رشد معنوى انفاق كننده نیز مى باشد. «ینفقون اموالهم رئاء الناس» - خداوند ریاكاران را دوست ندارد. «لایحبّ كلّ مختال... والّذین ینفقون رئاء الناس» - دل كه از خدا تهى شد، جایگاه همیشگى شیطان مى شود. «لایؤمنون باللَّه... یكن الشیطان له قریناً»
https://ble.ir/shahri1346

۵:۳۵

آیه ی روز :وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ إِذَا هُمْ يَقْنَطُونَروم - ٣٦و هنگامی که رحمتی به مردم بچشانیم، از آن خوشحال می‌شوند؛ و هرگاه رنج و مصیبتی بخاطر اعمالی که انجام داده‌اند به آنان رسد، ناگهان مأیوس می‌شوند!پیام ها: - انسان، شخصیّتى تأثیرپذیر و انفعالى دارد. «فرحوا... یقنطون» - رحمت از خداست و ناگوارى ها از عملكرد خود ما. «اذقنا النّاس رحمة - سیّئة بما قدّمت ایدیهم» - انسانِ دور از خدا، پوك و كم ظرفیّت است؛ با اندكى نعمت، مست مى شود و با كمى تلخى و غم، به بن بست مى رسد. «رحمة فرحوا - سیّئة ... یقنطون» در صورتى كه خداوند از مردم تحمّل و ظرفیّتى را مى خواهد كه از دست رفتن نعمت ها آنان را نگران و به دست آوردن نعمت ها آنان را نا امید نكند. «لكیلاتأسوا على ما فاتكم ولا تفرحوا بما آتاكم» - برخوردارى از رحمت، قطعى است، ولى مبتلا شدن به ناگوارى قطعى نیست. «اذا... اِن...» (براى برخوردارى از رحمت، كلمه ى «اذا» بكاررفته كه به معناى انجام قطعى است، ولى براى گرفتار شدن، كلمه ى «اِن» بكار رفته كه به معناى غیر قطعى بودن است.) تنوین در كلمات «رحمة و سیّئة»، بر قلّت و كمى دلالت مى كند.https://ble.ir/shahri1346

۶:۱۰

آیه ی روز :رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُبقره - ١٢٨پروردگارا! ما را تسلیم فرمان خود قرار ده! و از دودمان ما، امتی که تسلیم فرمانت باشند، به وجود آور! و طرز عبادتمان را به ما نشان ده و توبه ما را بپذیر، که تو توبه‌پذیر و مهربانی!نکته ها: با آنكه حضرت ابراهیم واسماعیل هر دو در اجراى فرمان ذبح، عالى ترین درجه تسلیم در برابر خدا را به نمایش گذاردند، امّا با این همه در این آیه از خداوند مى خواهند كه مارا تسلیم فرمان خودت قرارده. گویا از خداوند تسلیم بیشتر و یا تداوم روحیّه تسلیم را مى خواهند. كسى كه فقط تسلیم خدا باشد، نه تسلیم عموى بت تراش مى شود و نه در برابر بت ها به زانو مى افتد و نه از طاغوت ها پیروى مى كند.پیام ها: - به كمالات امروز خود قانع نشوید، تكامل و تداوم آنرا از خدا بخواهید. «ربنا و اجعلنا مسلمَین لك» - توجّه به نسل و فرزندان، یك دورنگرى عاقلانه و خداپسندانه است كه حاكى از وسعت نظر و سوز وعشق درونى است وبارها در دعاهاى حضرت ابراهیم آمده است. «ومن ذریّتنا» - راه و روش بندگى را باید از خدا آموخت وگرنه انسان گرفتار انواع خرافات و انحرافات مى شود. «أرنا مناسكنا» - تا روح تسلیم نباشد، بیان احكام سودى نخواهد داشت. در اینجا ابراهیم علیه السلام ابتدا از خداوند روح تسلیم تقاضا مى كند، سپس راه و روش عبادت و بندگى را مى خواهد. «واجعلنا مسلمَین لك... ارنا مناسكنا» - نیاز به توبه وبازگشت الطاف الهى، در هر حال وبراى هر مقامى، ارزش است. «تب علینا» - یكى از آداب دعا، ستایش پروردگار است كه در این آیه نیز به چشم مى خورد. «التواب الرحیم» در حدیث مى خوانیم: رسول اكرم صلى الله علیه وآله هر روز، هفتاد مرتبه استغفار مى نمود، با اینكه او معصوم بود و هیچ گناهى نداشت.
https://ble.ir/shahri1346

۱۰:۳۵

آیه ی روز :فَمَنْ حَاجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَآل عمران - ٦١هرگاه بعد از علم و دانشی که (در باره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.نکته ها: واژه ى «نَبتَهل» از ریشه ى «اِبتهال» به معناى بازكردن دست ها و آرنج ها براى دعا، به سوى آسمان است واین آیه به دلیل این واژه، به آیه ى مباهله معروف گشته است. مباهله، یعنى توجّه و تضرّع دو گروه مخالف یكدیگر، به درگاه خدا و تقاضاى لعنت و هلاكت براى طرف مقابل كه از نظر او اهل باطل است. در تفاسیر شیعه و سنى و برخى كتب حدیث و تاریخ مى خوانیم كه در سال دهم هجرى، افرادى از سوى رسول خدا صلى الله علیه وآله مأمور تبلیغ اسلام در منطقه نجران از بلاد یمن شدند. مسیحیانِ نجران نیز هیئتى را به نمایندگى از سوى خود براى گفتگو با پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله به مدینه گسیل داشتند. با وجود گفتگوهایى كه میان آنان و پیامبر صلى الله علیه وآله ردّ وبدل شد، باز هم آنان بهانه جویى كرده و در حقّانیّت اسلام ابراز تردید مى كردند. این آیه نازل شد و خطاب به پیامبر فرمود: به كسانى كه با تو محاجّه و جدال كرده، و از قبول حقّ شانه خالى مى كنند، بگو: بیایید با فراخواندن فرزندان و زنان و خودمان، خدا را بخوانیم و با حالت تضرّع و ابتهال بر دروغگویان نفرین كنیم و هر نفرینى كه دامن گروه مقابل را گرفت، معلوم مى شود كه راه او باطل است و با این وسیله به این گفتگو و جدال پایان دهیم. هنگامى كه نمایندگان مسیحیان نجران، پیشنهاد مباهله را از رسول اكرم صلى الله علیه وآله شنیدند، به یكدیگر نگاه كرده و متحیّر ماندند. آنان مهلت خواستند تا در این باره فكر و اندیشه و مشورت كنند. بزرگِ نصارى به آنها گفت: شما پیشنهاد را بپذیرید و اگر دیدید كه پیامبر با سر وصدا و جمعیّتى انبوه براى نفرین مى آید، نگران نباشید و بدانید كه خبرى نیست، ولى اگر با افراد معدودى به میدان آمد، از انجام مباهله صرف نظر و با او مصالحه كنید. روز مباهله، آنها دیدند كه پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله همراه با دو كودك و یك جوان و یك زن بیرون آمدند. آن دو كودك، حسن و حسین علیهما السلام و آن جوان، علىّ بن ابى طالب علیهما السلام و آن زن فاطمه ى زهراعلیها السلام دختر پیامبر صلى الله علیه وآله بودند. اُسقف مسیحیان گفت: من چهره هایى را مى بینم كه اگر از خداوند بخواهند كوه از جا كنده شود، كنده مى شود. اگر این افراد نفرین كنند، یك نفر مسیحى روى زمین باقى نمى ماند. لذا از مباهله اعلام انصراف كرده و حاضر به مصالحه شدند.پیام ها: - اگر انسان ایمان به هدف داشته باشد، حاضر است خود و نزدیك ترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. «من بعد ما جائك من العلم» - آخرین برگ برنده و سلاح برنده مؤمن، دعاست. «فقل تعالوا ندع» - فرزند دخترى، همچون فرزند پسرى، فرزند خود انسان است. «ابنائنا» بنابراین امام حسن وامام حسین علیهما السلام فرزندان پیامبرند. - زن و مرد در صحنه هاى مختلف دینى، در كنار همدیگر مطرحند. «نسائنا» - در دعا، حالات اهل دعا مهم است، نه تعداد آنها. گروه مباهله كننده پنج نفر بیشتر نبودند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا» - علىّ بن ابى طالب علیهما السلام، جان رسول اللَّه صلى الله علیه وآله است. «انفسنا» - در مجالس دعا، كودكان را نیز با خود ببریم. «ابنائنا» - اهل بیت پیامبرعلیهم السلام مستجاب الدعوة هستند. «ابنائنا، نسائنا، انفسنا» - استمداد از غیب، پس از بكارگیرى توانایى هاى عادّى است. «نبتهل» - كسى كه منطق و استدلال و معجزه، او را به پذیرش حقّ تسلیم نمى كند، باید با او مباهله كرد. «تعالوا... نبتهل» - اگر مؤمنان محكم بایستند، دشمن به دلیل باطل بودنش عقب نشینى مى كند. «ندع... نبتهل» - استدلال را باید با استدلال پاسخ داد، ولى مجادله و لجاجت باید سركوب شود. «لعنة اللّه على الكاذبین»
https://ble.ir/shahri1346

۴:۴۲

آیه ی روز :يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌحجرات - ١٢ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است؛ و هرگز (در کار دیگران) تجسّس نکنید؛ و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به یقین) همه شما از این امر کراهت دارید؛ تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه‌پذیر و مهربان است!نکته ها: در ادامه آیه قبل، این آیه نیز به عواملى چون سوءظن، تجسّس و غیبت، كه صلح و صفا و اخوّت میان مؤمنان را به هم مى زند اشاره مى كند. در قرآن، به حسن ظن سفارش شده و از گمان بد نسبت به دیگران نهى گردیده است. در سوره ى نور مى خوانیم: «لولا اِذ سَمِعتُموه ظَنّ المؤمنونَ و المؤمنات باَنفسِهم خَیراً» چرا در باره ى شنیده هاى خود نسبت به مردان و زنان با ایمان، حسن ظن ندارید؟ همان گونه كه آیه ى نهم این سوره، براى امنیّت و حفظ جان مردم، همه ى مسلمانان را مسئول مبارزه با یاغى و تجاوزگر دانست، این آیه نیز براى حفظ آبروى مردم؛ سوءظن، تجسّس و غیبت را حرام كرده است. امروزه حقوق دانان جهان، از حقوق بشر حرف مى زنند، ولى اسلام به مسائلى از قبیل تمسخر، تحقیر، تجسّس و غیبت توجّه دارد كه حقوق دانان از آن غافلند. هیچ گناهى مثل غیبت به درّندگى بى رحمانه تشبیه نشده است. آرى، حتّى حیوانات درنده هم نسبت به هم جنس خود تعرّض نمى كند. اقسام سوء ظن و بدگمانى سوء ظن اقسامى دارد كه بعضى پسندیده و برخى ناپسند است: 1. سوءظن به خدا، چنانكه در حدیث مى خوانیم: كسى كه از ترس خرج ومخارج زندگى ازدواج نمى كند، در حقیقت به خدا سوء ظن دارد؛ گویا خیال مى كند اگر تنها باشد خدا قادر است رزق او را بدهد، ولى اگر همسر داشته باشد، خدا قدرت ندارد. این سوءظن، مورد نهى است. 2. سوء ظن به مردم، كه در این آیه از آن نهى شده است. 3. سوء ظن به خود، كه مورد ستایش است. زیرا انسان نباید به خود حسن ظن داشته باشد و همه كارهاى خود را بى عیب بپندارد. حضرت على علیه السلام در برشمردن صفات متّقین در خطبه همام مى فرماید: یكى از كمالات افراد باتقوا آن است كه نسبت به خودشان سوء ظن دارند. آرى، افرادى كه خود را بى عیب مى دانند، در حقیقت نور علم و ایمانشان كم است و با نور كم، انسان چیزى نمى بیند. اگر شما با یك چراغ قوّه وارد سالنى بزرگ شوید، جز اشیاى بزرگ چیزى را نمى بینید، ولى اگر با نور قوى مانند پرژكتور وارد سالن شدید، حتّى اگر چوب كبریت یا سنجاقى در سالن باشد مى توانید آن را ببینید. افرادى كه نور ایمانشان كم است، جز گناهان بزرگ چیزى به نظرشان نمى آید و لذا گاهى مى گویند: ما كه كسى را نكشته ایم! از دیوار خانه اى كه بالا نرفته ایم! و گناه را تنها این قبیل كارها مى پندارند، امّا اگر نور ایمان زیاد باشد، دیدگاه عوض می شود‌ پیام ها: - ایمان، تعهّدآور است و باید از یك سرى افكار و اعمال دورى نماید. «یا ایّها الّذین آمنوا اجتنبوا...» (ایمان، با سوءظن و تجسّس و غیبت سازگار نیست.) - براى دورى از گناهان حتمى، باید از گناهان احتمالى اجتناب كنیم. (بنابراین از آنجایى كه برخى گمان ها گناه است، باید از بسیارى گمان ها، دورى كنیم.) «اجتنبوا كثیراً... انّ بعض الظن اثم» - در جامعه ى ایمانى، اصل بر اعتماد، كرامت و برائت انسان ها است. «انّ بعض الظن اثم» - براى جلوگیرى از غیبت باید زمینه هاى غیبت را مسدود كرد. (راه ورود به غیبت، اوّل سوء ظن و سپس پیگیرى و تجسّس است، لذا قرآن به همان ترتیب نهى كرده است.) «اجتنبوا كثیراً من الظن... لاتجسسوا ولا یغتب» - گناه، گرچه در ظاهر شیرین و دلنشین است، ولى در دید باطنى و ملكوتى، خباثت و تنفّرآور است. «یأكل لحم اخیه میتاً» (باطن غیبت، خوردن گوشت مرده است و درباره هیچ گناهى این نوع تعبیر بكار نرفته است.) - از شیوه هاى تبلیغ و تربیت، استفاده از مثال و تمثیل است. «أیحبّ احدكم...» - در شیوه نهى از منكر، از تعبیرات عاطفى استفاده كنیم. «لایغتب... أیحبّ احدكم ان یأكل لحم اخیه» - غیبت و بدگویى از دیگران حرام است، از هر سنّ و نژاد و مقامى كه باشد.«لایغتب...» («احدكم» شامل كوچك و بزرگ، مشهور و گمنام، عالم و جاهل، زن و مرد و... مى شود.) - مردم باایمان، برادر و هم خون یكدیگرند. «لحم اخیه» - همان گونه كه مرده قدرت دفاع از خود را ندارد، شخصى كه مورد غیبت قرار گرفته است، چون حاضر نیست، قدرت دفاع ندارد. «میتاً» - غیبت كردن، نوعى درّندگى است. «یأكل لحم اخیه میتاً» - غیبت، با تقوا سازگارى ندارد. «لایغتب... واتّقوا اللَّه»

۶:۰۵

_ تقوا، انسان را به سوى توبه سوق مى دهد. «واتّقوا اللَّه ان اللّه توّاب» - در اسلام بن بست وجود ندارد، با توبه مى توان گناه گذشته را جبران كرد. «لایغتب... ان اللَّه توّاب رحیم» - عذرپذیرى خداوند، همراه با رحمت است. «توّاب رحیم» - توبه پذیرى خداوند، جلوه اى از رحمت اوست. «توّاب رحیم»
https://ble.ir/shahri1346

۶:۰۵

آیه ی روز :وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّىَ إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًانساء - ١٨برای کسانی که کارهای بد را انجام می‌دهند، و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا می‌رسد می‌گوید: «الان توبه کردم!» توبه نیست؛ و نه برای کسانی که در حال کفر از دنیا می‌روند؛ اینها کسانی هستند که عذاب دردناکی برایشان فراهم کرده‌ایم.پیام ها: - توبه در حال اختیار و آزادى ارزش دارد، نه در حال اضطرار یا مواجهه با خطر. «اذا حضر احدهم الموت قال انّى تبت الآن» - اصرار بر گناه، توفیق توبه را از انسان مى گیرد. كلمه ى «یعملون» نشانه استمرار و كلمه ى «سیّئات» به معناى تعدّد و تكرار گناه است. - توبه رانباید به تأخیر انداخت. چون زمان مرگ معلوم نیست و توبه هنگام معاینه ى مرگ، پذیرفته نمى شود. «اذا حضر احدهم الموت...» - هنگام خطر ومرگ، فطرت خداشناسى انسان آشكار مى شود. «انّى تُبت الآن» - كافر مردن و بد عاقبتى، همه ى اعمال نیك و از جمله توبه را تباه و حبط مى كند. «یموتون و هم كفّار»
https://ble.ir/shahri1346

۴:۴۵

آیه ی روز :وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِندَكَ بَيْتًا فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَتحریم - ١١و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه‌ای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!»نکته ها: در آیات قبل، دو نمونه زن بد (همسر نوح و لوط) معرّفى شد و در آیات 11 و 12، دو نمونه زن خوب معرّفى مى شود. (همسر فرعون و حضرت مریم) هنگامى كه آسیه، (همسر فرعون) معجزه حضرت موسى را دید، به او ایمان آورد و فرعون، به كیفر این كار، دست و پایش را به زمین میخكوب كرد و او را زیر آفتاب سوزان قرار داد. هنگامى كه آسیه آخرین لحظه هاى عمر خود را مى گذرانید، دعایش این بود، «ربّ ابن لى عندك بیتاً فى الجنّة» لازم نیست الگو، پیامبر یا امام معصوم باشد و لازم نیست سابقه توحیدى داشته باشد. زن فرعون، نه معصوم بود و نه موحّد، بلكه با دیدن معجزه موسى ایمان آورد. در معرّفى الگو و تجلیل از شخصیت ها، فرقى میان زن و مرد نیست. قرآن به پیامبرش دستور مى دهد كه یاد ابراهیم را زنده نگه دار: «واذكر فى الكتاب ابراهیم» و یادآور مریم باش: «واذكر فى الكتاب مریم» چنانكه در این آیه، همسر فرعون را معرّفى مى كند. «ضرب اللّه مثلاً للّذین آمنوا امرائة فرعون» سیماى همسر فرعون . محیطزده نبود و جامعه شخصیّت او را نساخته بود. او با منطق در برابر رژیمى فاسد ایستاد. . زرق و برق زده نبود و به تمام مظاهر دنیوى پشت كرد و از كاخ و رفاه و مادیات گذشت. . فضاى سكوت و خفقان را شكست. . صبور بود و زیر شكنجه جان داد و به شهادت رسید، ولى از راه و مكتبش دست بر نداشت. . حامى رهبر معصوم زمان خود، حضرت موسى بود. . بلند همّت بود. او به كمتر از بهشت و قرب خدا قانع نبود. . شهامت داشت و تهدیدات فرعون در او أثر نگذاشت. . رضاى خالق را بر رضاى خلق مقدم داشت. . منطق و عقل و وحى را بر مسایل خانوادگى ترجیح مى داد. . با نهى از منكر خود كه گفت: «لاتقتلوه» موسى را در كودكى از مرگ نجات داد. همسر فرعون ثابت كرد بسیارى از شعارهایى كه در طول زمان، جزو فرهنگ مردم شده، غلط است و باید آن را عوض كرد. مى گویند: خواهى نشوى رسوا، هم رنگ جماعت شو، امّا او گفت: من هم رنگ جماعت نمى شوم و رسوا هم نمى شوم. مى گویند: یك دست صدا ندارد، امّا او ثابت كرد كه یك نفر نیز مى تواند موج ایجاد كند. مى گویند: زن شخصیّت مستقل ندارد، امّا او ثابت كرد زن در انتخاب راه مستقل است. مى گویند: با مشت نمى شود به جنگ درفش رفت، امّا او ثابت كرد حق ماندنى است و اگر مشت روى آهن اثر ندارد، روى افكار عمومى اثردارد. پیام ها: - زن مى تواند الگوى مردان تاریخ شود. «ضرب اللّه مثلاً للّذین آمنوا امرأة فرعون» - مقایسه الگوها، از روشهاى تربیت است. «مثلاً للّذین كفروا... مثلاً للّذین آمنوا» - فشار محیط و جامعه، وابستگى اقتصادى، زن بودن، تقاضاى همسر و ترس از آوارگى، هیچ كدام دلیل بى دینى نمى شود. «ضرب اللّه مثلاً للّذین آمنوا امرائة فرعون...» - براى اتمام حجت، یك نمونه هم كافى است. «ضرب اللّه مثلاً... امرائة فرعون» - حرف اول را اراده انسان مى زند، نه چیز دیگر. «ضرب اللّه مثلاً... امرائة فرعون» - مبارزه با طاغوت، با دعا منافاتى ندارد. «ربّ... نجّنى من فرعون» - نجات از طاغوت، پشتوانه معنوى لازم دارد. «ربّ.. نجّنى من فرعون» - مهم تر از بهشت، قرب معنوى به خداست. «ربّ ابن لى عندك...» - ایمان سبب تنفّر از ستمگران است. زن فرعون به خاطر ایمانى كه داشت از تمام رفتارهاى فرعونى متنفر بود. «نجّنى من فرعون و عمله» - اطاعت زن از مردم در عقیده لازم نیست، بلكه گاهى باید موضع بگیرد. «نجّنى من فرعون» - روابط خانوادگى مرز دارد و همین كه به انحراف و كفر رسید باید تغییر كند. «نجّنى من فرعون» - تبرّى از كفر، شرط ایمان است. «نجّنى من فرعون و عمله» - ابراز تنفّر و انزجار از دیگران، باید ملاك و معیار عقلى و شرعى داشته باشد. «من فرعون... من القوم الظالمین»
https://ble.ir/shahri1346

۶:۲۳

آیه ی روز :وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَىَ ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ وَلَكِن يُؤَخِّرُهُمْ إِلَىَ أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِعِبَادِهِ بَصِيرًافاطر - ٤٥اگر خداوند مردم را به سبب کارهایی که انجام داده‌اند مجازات کند، جنبنده‌ای را بر پشت زمین باقی نخواهد گذاشت! ولی (به لطفش) آنها را تا سرآمد معیّنی تأخیر می‌اندازد (و مهلت اصلاح می‌دهد) امّا هنگامی که اجل آنان فرا رسد، (خداوند هر کس را به مقتضای عملش جزا می‌دهد) او نسبت به بندگانش بیناست (و از اعمال و نیّات همه آگاه است)!نکته ها: امام سجّاد علیه السلام در مناجات خود مى گوید: «كان جزائى فى اول ما عصیتك النار»خداوندا جزاى من در اولین گناهى كه كردم آتش بود و هر چه زنده مانده ام لطف و مهلت تو نسبت به من است كه شاید من توبه كنم.پیام ها: - گر حكم شود كه مست گیرند در شهر هر آن كه هست گیرند. «و لو یؤاخذ اللّه الناس... ماترك... من دابّة» - گناهى كیفر دارد كه با علم و عمد انجام گیرد. «یؤاخذ... بما كسبوا» - فلسفه تأخیر كیفر مردم از دنیا به قیامت، بقاى نسل بشر و تداوم حیات در كره زمین است. مردم اگر با گناه هلاك شوند بشرى باقى نخواهد ماند و نسل منقرض خواهد شد «ما ترك على ظهرها من دابّة» - خداوند، صبور و اهل عفو و مغفرت و مهلت دادن است و مردم را فورى در دنیا به جرم عملكرد بد آنان مجازات نمى كند. «یؤخّرهم الى أجل مسمّىً» - مرگ و میرها و فرصت ها و مهلت ها، با اراده ى الهى و داراى نظم و حساب و كتاب است. «یؤخّرهم الى أجل مسمّىً» - مدّت عمر انسان، از پیش تعیین شده است. «اجلٍ مُسمّى» - مهلت خداوند به بندگان گنه كار و تأخیر مجازات آنان تا قیامت از سنّت ها و برنامه هاى الهى است. «یؤخّرهم الى أجل مسمّىً» - مهلت دادن خداوند به گنه كاران كارى عالمانه است. «بعباده بصیراً» (ده ها میلیون نفر سال ها بعد از گناه توفیق توبه پیدا كرده اند و خلافكارى خود را اصلاح نموده اند كه اگر خداوند كیفر آنان را فورى مى داد همه دوزخى مى شدند.)
https://ble.ir/shahri1346

۵:۱۹

آیه ی روز :مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُولَئِكَ هُوَ يَبُورُفاطر - ١٠کسی که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزّت برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود می‌کند، و عمل صالح را بالا می‌برد؛ و آنها که نقشه‌های بد می‌کشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود می‌شود (و به جایی نمی‌رسد)!نکته ها: «الكلم الطیّب» همان شهادت به توحید و رسالت و ولایت است كه در روایات مصادیق آن، اذكارى چون «لا اله الاّ اللّه و سبحان اللّه و...» مطرح شده است. «یبور» از «بوار» و «بائر» به معناى كسادى زیاد و هلاكت است. براى این آیه ى شریفه معانى دیگرى نیز قابل بیان است: - كلام نیكو به سوى خدا بالا مى رود، ولى عمل صالح به آن رفعت و درجه مى بخشد. - سخن نیكو هم خودش بالا مى رود و هم كارهاى خوب را بالا مى كشد. كفّار، یا عزّت را در دلبستگى به اشیاى مادّى مى جویند، «و اتّخذوا من دون اللّه آلهة لیكونوا لهم عزّا» و یا آن را از وابستگى به این و آن طلب مى كنند. «أیبتغون عندهم العزّة» و حال آنكه عزّت تنها نزد خداوند است. «فللّه العزّة جمیعاً»پیام ها: - عزّت واقعى، نزد خداست، نه پیش مردم. «فللّه العزّة جمیعا» - عزّت واقعى، در سایه ى ایمان و عمل صالح است. «فللّه العزّة جمیعا... الكلم الطیّب و العمل الصالح» - میان عقیده با عمل رابطه ى تنگاتنگ است و در یكدیگر اثر مى گذارند. «العمل الصالح یرفعه» - راه مؤمنان كه عزّت را از طریق ایمان و عمل صالح مى جویند، راه رشد و تكامل است. «یصعد - یرفع» و راه دیگران كه عزّت را از طریق فریب و نیرنگ مى خواهند محو و هلاكت است. «یبور» - هیچ كس با نیرنگ و گناه به عزّت نمى رسد. «یبور»
https://ble.ir/shahri1346

۵:۵۸

آیه ی روز :مَا أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَمَن يُؤْمِن بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌتغابن - ١١هیچ مصیبتی رخ نمی‌دهد مگر به اذن خدا! و هر کس به خدا ایمان آورد، خداوند قلبش را هدایت می‌کند؛ و خدا به هر چیز داناست!نکته ها: انسان مؤمن، چون به علم و حكمت و رحمت خداوند ایمان دارد، مى داند كه بدون دلیل و حكمت و عدالت، به كسى مصیبتى نمى رسد و هر مصیبتى، یا نتیجه عمل خود انسان است «ما اصابكم من مصیبة فبما كسبت ایدیكم» و یا اسباب آزمایش و امتحان براى رشد و كمال. «فاخذناهم بالبأساء و الضرّاء لعلّهم یتضرعون» «اذن» در قرآن، هم به معناى اذن تكوینى الهى آمده است، مانند رویش گیاهان در زمین هاى آماده، كه با اذن الهى صورت مى گیرد: «والبلد الطیّب یخرج نباته باذن ربّه» و هم به معناى اذن تشریعى، نظیر آیه «اُذن للذین یقاتلون بانّهم ظلموا» یعنى به مظلومان اجازه دفاع داده شده است. در اینجا مقصود از اذن، همان اذن تكوینى الهى است، یعنى تمام حوادث در مدار علم و اراده اوست و خداوند از هیچ چیز غافل نیست، خداوند اسباب و وسایلى را براى رسیدن به خیر یا شر فراهم كرده و هر موجودى، از هر یك از اسباب استفاده كند نتیجه اش را خواهد گرفت. نمونه هدایت قلب كه مایه آرامش مؤمنان مصیبت زده مى شود، در سوره بقره آمده است: «الّذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انّا للّه و انّا الیه راجعون اولئك علیهم صلوات من ربهم و رحمة و اولئك هم المهتدون»كسانى كه هنگام برخورد با مصیبت مى گویند: ما براى خدا هستیم و به سوى او بازمى گردیم، انان علاوه بر دریافت صلوات ورحمت الهى، هدایت یافتگان واقعى هستند. ایمان كه یك امر درونى است، اگر در انسان جاى بگیرد باعث هدایت یابى قلب مى شود و اگر روح و قلب انسان هدایت شود، رفتار و گفتارش نیز هدایت شده است. «یهد قلبه...»پیام ها: - مصیبت ها در مدار اذن الهى است، نه تصادف و اتفاق. خداوند مانع تأثیر حوادث نمى شود. «ما اصابكم من مصیبة الاّ باذن الله» - ایمان، سبب جلب رحمت و هدایت ویژه الهى، در برابر مصیبت ها مى گردد. «ما اصاب من مصیبة... و من یؤمن باللّه یهد قلبه» - خداوند، به مؤمنان مصیبت زده راه علاج و درمان یا تحمل و تكلیف و صبر را الهام مى كند. «و من یؤمن باللّه یهد قلبه» - كسى كه به علم و اراده خداوند ایمان دارد، در برابر حوادث، صبر و توكّل و امید را از دست نمى دهد. «و من یؤمن باللّه یهد قلبه» - دریافت الطاف الهى بر اساس گامى است كه خود انسان برمى دارد. «من یؤمن باللّه یهد قلبه» - خداوند مى داند كه ایمان ما واقعى است یا منافقانه. «و من یؤمن باللّه... و اللّه بكلّ شى ء علیم» - مصیبت ها با اذن و علم الهى است و در آنها اسرارى نهفته است كه خداوند مى داند. «ما اصاب من مصیبة الاّ باذن اللّه... و اللّه بكلّ شى ءٍ علیم» - توجّه انسان به احاطه علمى خداوند، سبب تحمل مصیبت ها و پایدارى در برابر مشكلات است. «ما اصاب من مصیبة... و اللّه بكلّ شى ء علیم»
https://ble.ir/shahri1346

۶:۳۵

آیه ی روز :يَوْمَ يَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِيعًا فَيُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا أَحْصَاهُ اللَّهُ وَنَسُوهُ وَاللَّهُ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌمجادله - ٦در آن روز که خداوند همه آنها را برمی‌انگیزد و از اعمالی که انجام دادند با خبر می‌سازد، اعمالی که خداوند حساب آن را نگه داشته و آنها فراموشش کردند؛ و خداوند بر هر چیز شاهد و ناظر است!نکته ها: این آیه به بعثت همه مردم در قیامت، به صورت دسته جمعى اشاره مى كند كه نمونه آن را در جاى دیگر چنین مى خوانیم: «حشرناهم فلم نغادر منهم احدا» همه را در صف محشر برانگیزیم و یكى را فرو نگذاریم. و نمونه احصاى خداوند را در آیه اى دیگر چنین مى خوانیم: «...ما لهذا الكتاب لایغادر صغیرة و لاكبیرة الاّ أحصاها...» این چه كتابى است كه اعمال كوچك و بزرگ ما را فرو نگذاشته، همه را به شمارش در آورده است. كلمه «شهید» در قرآن گاهى به معناى مشهود است و گاهى به معناى شاهد و در اینجا به قرینه ى «أحصاه اللّه...» به معناى شاهد مى باشد؛ البته در كنار گواهى و شهادت خداوند، شاهدان دیگرى نیز هستند. «یوم یقوم الاشهاد»پیام ها: - قهر الهى هم در دنیاست، «كبتوا» و هم در آخرت. «یوم یبعثهم اللّه» - معاد، صحنه ظهور قدرت و علم الهى است. «یبعثهم اللّه جمیعا» نشانه قدرت و «فینبّئهم» نشانه علم اوست. - دادگاه قیامت علنى و عمومى است. «جمیعاً فینبئهم» - به مجرم، خلاف كارى هایش را تفهیم كنید. «فینبئهم بما عملوا» - ستیزه جویان بدانند كه توطئه ها و كارشكنى هایشان ثبت و ضبط مى شود، گرچه خودشان فراموش كنند و از یاد ببرند. «احصاه اللّه... نسوه» - خلاف هاى كوچك خود را نادیده نگیرید كه خداوند حساب دقیق همه را دارد. «أحصاه اللّه» - فراموش كردن خلاف ها، سبب محو آنها نمى شود. «أحصاه اللّه و نسوه» - عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نكنیم.«واللّه على كلّ شى ء شهید»
https://ble.ir/shahri1346

۶:۲۷

آیه ی روز :يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَيَجْعَل لَّكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌحدید - ٢٨ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید و به رسولش ایمان بیاورید تا دو سهم از رحمتش به شما ببخشد و برای شما نوری قرار دهد که با آن (در میان مردم و در مسیر زندگی خود) راه بروید و گناهان شما را ببخشد؛ و خداوند غفور و رحیم است.نکته ها: مخاطب این آیه مى تواند مسیحیان آیه قبل باشد تا حق ترك دنیا و رهبانیّت را ادا كنند و بعد از حضرت عیسى علیه السلام به پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله ایمان آورند تا هم اجر ایمان به مسیح علیه السلام را داشته باشند و هم پاداش ایمان به محمّدصلى الله علیه وآله را. در حدیثى از پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله مى خوانیم: آن مسیحیانى كه به من ایمان آوردند، حق رهبانیّت را ادا كردند. البتّه مى توان آیه را مستقل از آیه قبل معنا كرد كه مقصود آن باشد كه مسلمانان، ایمان خود به خدا و رسول را تعمیق بخشند. ممكن است مقصود از «كفلین من رحمته»، یكى نور باطنى و یكى دیگر مغفرت الهى باشد كه در ادامه آیه آمده است.پیام ها: - لازمه ایمان به خدا، تقوا و پرهیزكارى است. «یا أیّها الّذین آمنوا اتّقوا اللّه» - همواره باید ایمان خود را عمیق تر كنیم. «آمَنوا... آمِنوا» - هر یك از ایمان وتقوا سهمى از رحمت است. «آمَنوا اتّقوا... كفلین من رحمته» - مؤمن متّقى، هرگز در بن بست قرار نمى گیرد. «آمنوا اتّقوا... یجعل لكم نوراً...» - مؤمن، معصوم از گناه نیست، ولى متّقى است و با سپر تقوا به میدان مى آید. لذا خداوند خطاهاى او را مى بخشد. «اتّقوا اللّه... یغفر لكم و اللّه غفور رحیم» - در دریافت الطاف الهى، سنّ و نژاد و قبیله و ادعا ملاك نیست، ایمان و تقوا ملاك است. «اتّقوا اللّه و آمنوا... یؤتكم كفلین من رحمته»
https://ble.ir/shahri1346

۶:۱۴

آیه ی روز :الَّذِينَ يَبْخَلُونَ وَيَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبُخْلِ وَمَن يَتَوَلَّ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُحدید - ٢٤همانها که بخل می‌ورزند و مردم را به بخل دعوت می‌کنند؛ و هر کس (از این فرمان) روی‌گردان شود، (به خود زیان می‌رساند نه به خدا)، چرا که خداوند بی‌نیاز و شایسته ستایش است!نکته ها: ریشه بخل، حفظ برترى و فخر فروشى است، زیرا اگر نعمت ها در دست دیگران نیز باشد، وسیله فخر فروشى از دست مى رود. امام على علیه السلام در خطبه 183 نهج البلاغه مى فرماید: «فاللّه اللّه مَعشَر العباد و انتم سالمون فى الصحة قبل السُقم و فى الفُسحَة قبل الضیق فاسعوا فى فَكاكِ رِقابِكم من قبل ان تُغلَق رهائنُها أسهِروا عیونكم و أضمِروا بطونكم و استعمِلوا اقدامكم و انفقوا اموالكم و خذوا من اجسادكم فجودوا بها على انفسكم و لا تبخلوا بها عنها فقد قال اللّه سبحانه: «ان تنصروا اللّه ینصركم و یثبّت اقدامكم» و قال تعالى: «من ذا الّذى یقرض اللّه قرضاً حسنا فیضاعفه له و له اجر كریم» فلم یَستنصِركم من ذُلّ و لم یَستقرضِكم من قُلّ استنصرَكم و له جنود السموات و الارض و هو العزیز الحكیم و استقرضكم و له خزائن السموات و الارض و هو الغنىّ الحمید و انّما اراد ان یَبلوكم ایّكم احسن عملاً فبادروا باعمالكم تكونوا مع جیران اللّه فى داره» خدا را خدا را در نظر بگیرید، اى گروه بندگان! در این حال كه در نعمت تندرستى غوطه ورید، پیش از آنكه بیمارى به سراغتان آید، و در این حال كه در گشایش و آسایش به سر مى برید پیش از آنكه تنگناهاى زندگى شما را در خود فرو برد. پس بكوشید در آزادسازى گردن هایتان پیش از آنكه با زنجیرهاى گرو بسته شوید. شب زنده دارى كنید و شكم هایتان را خالى نگهدارید. در راه خیرات گام هایى بردارید و اموالتان را به مستمندان انفاق كنید. از بدن مادّى بگیرید و براى پیشبرد نفوستان بهره ها بردارید و به خاطر علاقه به بدن، از رشد نفوس خود بخل نورزید. خداوند سبحان فرموده است: اگر خدا را یارى كنید، خدا هم شما را یارى مى كند و شما را ثابت قدم مى دارد و فرمود: كیست كه خداوند را قرض نیكو دهد تا خداوند چندین برابر براى او بیافزاید و براى اوست پاداشى بزرگ. خداوند، از روى ذلّت و خوارى، از شما یارى نخواسته و یا براى جبران كمبود خود، از شما قرض نخواسته است. از شما یارى خواسته در حالى كه سپاهیان آسمان ها و زمین به فرمان او هستند و او عزیز و حكیم است. از شما وام خواسته در حالى كه خزائن آسمان ها و زمین از آنِ اوست و او تنها بى نیاز و شایسته حمد و ستایش است. و جز این نیست كه خداوند اراده كرده است شما را بیازماید تا آن كس كه عملش نیكوتر است، بروز نماید. پس با اعمال نیكوى خود بر دیگران پیشدستى كنید، باشد كه همسایه خدا شوید. پیام ها: - بخل كردن و سفارش نمودن به بخل، از نشانه هاى افراد متكبّر و فخرفروش است. «مختال فخور الّذین یبخلون و یأمرون النّاس بالبخل» - بخیل، محبوب خدا نیست. «و اللّه لایحبّ كلّ مختال فخور الّذین یبخلون» - گناه آنجا خطرناك مى شود كه سیره انسان شود. «یبخلون و یأمرون... بالبخل» - چون بخیل مى داند كه اگر دیگران بخشش كنند، بخل او هویدا و سبب رسوایى او مى شود، به دیگران دستور بخل مى دهد. «یأمرون الناس بالبخل» - بخل، اعراض و رویگردانى از فرمان خداست. «و من یتولّ» - غنىّ بودن كافى نیست، حمید و محبوب بودن نزد مردم نیز لازم است كه این امر با انفاق و وام حاصل مى شود. (معمولاً افراد بخیل، غنىّ هستند ولى به خاطر بخل، مورد ستایش مردم نیستند. لذا این آیه درباره خداوند مى فرماید:) «فانّ اللّه هو الغنىّ الحمید»
https://ble.ir/shahri1346

۶:۰۵

آیه ی روز :وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍقمر - ١٧ما قرآن را برای تذکّر آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که متذکّر شود؟!نکته ها: قرآن از ابعاد گوناگونى آسان است، از جهتِ لفظ كه تلاوت آن را آسان و در عین حال زیبا كرده است؛ محتوى كه شامل داستان و مثال هاى بسیارى است و همچنین مطابقت با فطرت بشرى كه پذیرش مطالب آن را آسان مى كند. این آیه در این سوره، چهار بار تكرار شده است: در آیات 17، 22، 32 و 40. با این كه قرآن آسان است، «یسّرنا القرآن» ولى مشابه آن را نمى توان آورد، گرچه همه آفرینش دست به دست هم دهند. «لئن اجتمعت الانس والجن...»پیام ها: - وظیفه هدایتگران، آسان گوئى است. «یسّرنا» - قرآن، آسان است ولى سست نیست. (در چند آیه قبل خواندیم كه آیات قرآن «حكمة بالغة»، یعنى سخنان محكم و استوار است.) «یسّرنا القرآن» - رسالت قرآن بیدارگرى است. «القرآن للذكر» - هر چه آسان تر بگوییم، مخاطب بیشترى خواهیم داشت. «یسّرنا... فهل من مدّكر» - هم نسبت به آیات تكوینى باید متذكّر شد «تركناها آیة فهل من مدّكر» و هم نسبت به آیات تشریعى. «یسّرنا القرآن للذكر فهل من مُدّكر» - هر كسى لیاقت بهره گیرى از قرآن را ندارد، بهره گرفتن مخصوص اهل ذكر است نه اهل غفلت. «فهل من مُدّكر» - همیشه وجود زمینه ى مناسب، شرط پذیرش نیست. گاهى همه ى شرایط فراهم است ولى انسان به خاطر لجاجت و هوى پرستى متذكّر نمى شود. «فهل من مُدّكر»
https://ble.ir/shahri1346

۵:۵۰

آیه ی روز :خُشَّعًا أَبْصَارُهُمْ يَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْدَاثِ كَأَنَّهُمْ جَرَادٌ مُّنتَشِرٌقمر - ٧آنان در حالی که چشمهایشان از شدّت وحشت به زیر افتاده، همچون ملخهای پراکنده از قبرها خارج می‌شوند،نکته ها: «اجداث» جمع «جَدَث» به معناى قبر است. فروافتادن چشم یا از شدّت ترس است و یا شدّتِ شرمسارى كه موجب ذلّت و خوارى مى شود. تشبیه مجرمان در قیامت به ملخ هاى پراكنده، بیانگر سردرگمى و حیرت زدگى آنان به هنگام خروج از قبرهاست.پیام ها: - حالات روحى وروانى انسان در جسم و ظاهر او أثر مى گذارد. «خشّعاً ابصارهم» - معاد، جسمانى است. «یخرجون من الاجداث» - از شیوه هاى تربیت، استفاده از مثال و تمثیل است. «كانهم جراد منتشر» بهترینِ مثال ها، ملموس ترین آن هاست
https://ble.ir/shahri1346

۶:۱۹

آیه ی روز :يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَىَ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌحجرات - ١٣ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!نکته ها: بعضى مفسّران این آیه را مرتبط با آیات قبل دانسته و گفته اند: چون مسخره و غیبت كردن، برخاسته از روحیّه ى خودبرتربینى و تحقیر دیگران است، این آیه مى فرماید: ملاك برترى و كرامت، تقواست، نه جنس و نژاد. دراین آیه به سه اصل مهم اشاره شده است: اصل مساوات در آفرینش زن و مرد، اصل تفاوت در ویژگى هاى بشرى و اصل این كه تقوا ملاك برترى است. البتّه در آیات دیگر قرآن، ملاك هایى از قبیل علم، سابقه، امانت، توانایى و هجرت نیز به چشم مى خورد.پیام ها: - مرد یا زن بودن، یا از فلان قبیله وقوم بودن، ملاك افتخار نیست كه اینها كار خداوند است. «خلقنا، جعلنا» - تفاوت هایى كه در شكل و قیافه و نژاد انسان ها دیده مى شود، حكیمانه و براى شناسائى یكدیگر است، نه براى تفاخر. «لتعارفوا» - كرامت در نزد مردم زودگذر است، كسب كرامت در نزد خداوند مهم است. «اكرمكم عنداللّه» - قرآن، تمام تبعیض هاى نژادى، حزبى، قومى، قبیله اى، اقلیمى، اقتصادى، فكرى، فرهنگى، اجتماعى و نظامى را مردود مى شمارد و ملاك فضیلت را تقوا مى داند. «ان اكرمكم عنداللّه أتقاكم» - برترى جویى، در فطرت انسان است و اسلام مسیر این خواسته ى فطرى را تقوا قرار داده است. «انّ اكرمكم عنداللّه أتقاكم» - ادّعاى تقوا و تظاهر به آن نكنیم كه خدا همه را خوب مى شناسد. «علیم خبیر»
https://ble.ir/shahri1346

۶:۲۷

آیه ی روز :هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَىَ وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَكَفَىَ بِاللَّهِ شَهِيدًافتح - ٢٨او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادیان پیروز کند؛ و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد!نکته ها: وعده پیروزى اسلام بر همه ادیان، بارها در قرآن تكرار شده است. این پیروزى، هم مى تواند از جهت علمى، منطقى وغلبه در استدلال باشد، كه همشیه چنین بوده، و هم اشاره به آینده تاریخ باشد كه اسلام جهان را فراخواهد گرفت و وارثان زمین، بندگان صالح خواهند بود، چنانكه قدرت اسلام در نیم قرن اول هجرى، بخش بزرگى از زمین را فراگرفت. آینده تاریخ از نظر ما بسیار روشن و قطعى است و با ظهور حضرت مهدى علیه السلام آخرین امام معصوم از اهل بیت پیامبر، دنیا پر از عدل و داد خواهد شد.پیام ها: - غلبه حق بر باطل، آرمانى است كه تنها خداوند مى تواند آن را محقّق سازد. «هو الذى» - رمز پیروزى اسلام، هدایت الهى و حقانیّت راه است. «ارسل رسوله بالهدى و دین الحق» - در شرایط سخت، نوید و امید دادن لازم است. (زمانى كه كفّار مكّه به مسلمانان اجازه ورود به مسجد الحرام را نمى دهند، خداوند نوید پیروزى بر تمام جهان را مى دهد كه شما نه تنها بر مشركان مكّه بلكه بر تمام ادیان جهان، غالب خواهید شد.) «لیظهره على الدّین كلّه» - تمام ادیان گذشته، براى برهه اى از زمان بوده است. «لیظهره على الدّین كلّه» - قرآن از آینده تاریخ و جهانى شدن اسلام خبر مى دهد. «لیظهره على الدّین كلّه» - پذیرش مردم مهم نیست، گواه بودن خداوند كافى است. «كفى باللّه شهیداً» - اگر به الوهیّت او ایمان دارید، به وعده هاى او نیز اعتماد كنید. «كفى باللّه شهیداً»
https://ble.ir/shahri1346

۷:۲۸

آیه ی روز :وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاءُ وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاءُ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًافتح - ١٤مالکیت و حاکمیت آسمانها و زمین از آن خداست؛ هر کس را بخواهد (و شایسته بداند) می‌بخشد، و هر کس را بخواهد مجازات می‌کند؛ و خداوند آمرزنده و رحیم است.نکته ها: در مواردى كه قرآن مى فرماید: «خداوند هر كس را بخواهد مى بخشد و هر كس را بخواهد عذاب مى كند»، با توجّه به این كه خداوند هم عادل است و هم حكیم، مراد آن است كه در موارد لطف و بخشش، انسان خود را لایق دریافت بخشش الهى كرده و در موارد قهر و عذاب، انسان خود را از قابلیّت انداخته است.پیام ها: - بخشش حق كسى است كه قدرت مطلقه دارد. «للّه ملك السّموات... یغفر» - لطف خداوند بر قهرش غلبه دارد. «یغفر لمن یشاء و یعذّب»، («یغفر» قبل از «یعذّب» آمده است) - خوف و رجا و بیم و امید در كنار هم لازم است. «یغفر... یعذّب» - راه توبه، براى همه باز است. «كان اللّه غفوراً رحیما» - خداوند علاوه بر بخشش گذشته، با رحمت خود، آینده انسان را نیز تأمین مى كند. «یغفر... غفورا رحیما» - بخشش و آمرزش خداوند، از روى لطف و مهربانى و رحمت است، نه از روى نیاز و چشمداشت. «غفورا رحیما»
https://ble.ir/shahri1346

۶:۱۴