14021020-01 ماه رجب.mp3
۲.۰۷ مگابایت
۱۵:۴۵
طهور
قابلیت ویژه نفس انسان در ماه رجب گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 20 ـ دی ـ 1402 صوت در ادامه کانال طهور @sharabetahour
قابلیت ویژه نفس انسان در ماه رجب گفتاری از استاد حسینی شاهرودی 20 ـ دی ـ 1402
تفاوت ماه رجب ـ و دو سه ماه بعد از آن که اخوات ماه رجب حساب میشوند ـ با سایر ماهها، تفاوت میان قطره و دریاست؛ تفاوت میان آب راکد و آب جاری یا انهار بزرگ است. ماه رجب اینگونه است که اگر کسی موفق به درک آن بشود، مجاری روح و نفس انسان آنچنان گشوده میشود که گویی رحمت الهی بهصورت رودخانه و نهرهای بزرگ وارد روح و نفس انسان میشود. این از اقتضائات تکوینی این ماه است و اینکه چرا اینگونه است، در جاهای دیگر اشاراتی داشتیم که تکرار آن لازم نیست. آنچه اهمیت دارد این است که در این ماه نفس انسان این استعداد و قابلیتش پای کار میآید و بهگونهای است که انگار مثل کودکی است که دهان باز کرده، فقط باید غذا را در اختیارش قرار دهند. نفس انسان در این ماه اینجوری است. به همین خاطر است که ـ اوج آن در ماه مبارک رمضان است ـ گفته شده که آدم بخوابد هم عبادت است. اینکه بخوابد عبادت است، تغییر و تحولی از ناحیه خدای متعال نیست، تغییر از ناحیه خدای متعال هیچوقت امکانپذیر نیست. خدای متعال تام الفاعلیه است. عین نور، عین وجود، عین کمالات، عین تجلی است. اینگونه نیست که گاهی تجلی کند، گاهی تجلی نکند؛ او اصلاً تجلی است، نه تجلی کردن یا متجلی شدن. این قابلیتهاست که زمینه دریافت تجلی کمتر یا تجلی بیشتر را فراهم میکند. ماه رجب، ماه بندگی است، ماه عبادت خدای متعال، ماه درخواست کردن، تقاضا کردن از خدای متعال است. استعداد و قابلیت ویژهای در نفس انسان وجود دارد. برخلاف برخی از ماهها که انقباض وجود دارد، این ماه ماه انبساط است، ماه انفتاح نفس انسان و دروازههای ورودی نفس انسان است. بنابراین همینکه آدم وارد این ماه بشود، فقط اندک توجهی داشته باشد که این ماه، ماه رجب هست، این ماه ماه خیر و برکت عیان و آشکار هست، به اندازه همان ورودش به این ماه متأثر هست و آثار و کمالات را بهدست میآورد. البته اگر کسی بیشتر از این توجه داشته باشد، یعنی در این ماه هم اهل فکر و تأمل باشد و هم اهل عبادت و ریاضت و اطاعت از خدای متعال بلکه انقیاد از خدای متعال باشد، طبعاً آثار و برکاتش آن اندازه هست که در تصور هیچ متصوری نمیگنجد. بنابراین توجه کردن به اعمال و عبادت این ماه، چه عبادات خاص این ماه که برخی اذکار و ادعیه و زیارات و مانند آنهاست و چه عبادات دیگری که اجتماعی و اقتصادی و ایثار کردن و انفاق کردن و مانند آنهاست، در اینجا این زمینه را فراهم میکند که بینهایت برابر ماههای قبل، بندهای که وارد این ماه شده از برکات و تجلیات خدای متعال برخوردار شود. این تجلیات یا برکات چه توجه داشته باشیم، چه نداشته باشیم، حاضر و حاصل میشود، یعنی ما آن را دریافت میکنیم. ممکن است که در اینجا وقتی که در معرض این تجلیات قرار میگیریم، نفهمیم که فرق آن با ماه قبلی چه شد؟ علتش آن است که ما توجه به خودمان نداریم، علم به علم نداریم، احاطه علمی بر همه حیثیتهای وجودیمان نداریم، نمیتوانیم درک کنیم و الا اتفاق افتاده ولو ندانیم. بنابراین این تعبیر که گاهی میگویند فرق بین مسلمانها و غیرمسلمانها یا فرق این ماه و آن ماه در خود ما چیست؟ از ماه مبارک رمضان پنج روز که میگذرد، همان آدمهای قبلی هستیم! [پاسخش این است که] ما آدمهای قبلی نیستیم، یعنی هر عبادتی چه آگاهانه و عالمانه، چه تشریعی چه تکوینی، اثر خاص و ویژه خودش را در نفس انسان دارد، ولو اینکه این اثر آنقدر آشکار نیست که خودمان بفهمیم یا دیگران بفهمند.
کانال طهور @sharabetahour
تفاوت ماه رجب ـ و دو سه ماه بعد از آن که اخوات ماه رجب حساب میشوند ـ با سایر ماهها، تفاوت میان قطره و دریاست؛ تفاوت میان آب راکد و آب جاری یا انهار بزرگ است. ماه رجب اینگونه است که اگر کسی موفق به درک آن بشود، مجاری روح و نفس انسان آنچنان گشوده میشود که گویی رحمت الهی بهصورت رودخانه و نهرهای بزرگ وارد روح و نفس انسان میشود. این از اقتضائات تکوینی این ماه است و اینکه چرا اینگونه است، در جاهای دیگر اشاراتی داشتیم که تکرار آن لازم نیست. آنچه اهمیت دارد این است که در این ماه نفس انسان این استعداد و قابلیتش پای کار میآید و بهگونهای است که انگار مثل کودکی است که دهان باز کرده، فقط باید غذا را در اختیارش قرار دهند. نفس انسان در این ماه اینجوری است. به همین خاطر است که ـ اوج آن در ماه مبارک رمضان است ـ گفته شده که آدم بخوابد هم عبادت است. اینکه بخوابد عبادت است، تغییر و تحولی از ناحیه خدای متعال نیست، تغییر از ناحیه خدای متعال هیچوقت امکانپذیر نیست. خدای متعال تام الفاعلیه است. عین نور، عین وجود، عین کمالات، عین تجلی است. اینگونه نیست که گاهی تجلی کند، گاهی تجلی نکند؛ او اصلاً تجلی است، نه تجلی کردن یا متجلی شدن. این قابلیتهاست که زمینه دریافت تجلی کمتر یا تجلی بیشتر را فراهم میکند. ماه رجب، ماه بندگی است، ماه عبادت خدای متعال، ماه درخواست کردن، تقاضا کردن از خدای متعال است. استعداد و قابلیت ویژهای در نفس انسان وجود دارد. برخلاف برخی از ماهها که انقباض وجود دارد، این ماه ماه انبساط است، ماه انفتاح نفس انسان و دروازههای ورودی نفس انسان است. بنابراین همینکه آدم وارد این ماه بشود، فقط اندک توجهی داشته باشد که این ماه، ماه رجب هست، این ماه ماه خیر و برکت عیان و آشکار هست، به اندازه همان ورودش به این ماه متأثر هست و آثار و کمالات را بهدست میآورد. البته اگر کسی بیشتر از این توجه داشته باشد، یعنی در این ماه هم اهل فکر و تأمل باشد و هم اهل عبادت و ریاضت و اطاعت از خدای متعال بلکه انقیاد از خدای متعال باشد، طبعاً آثار و برکاتش آن اندازه هست که در تصور هیچ متصوری نمیگنجد. بنابراین توجه کردن به اعمال و عبادت این ماه، چه عبادات خاص این ماه که برخی اذکار و ادعیه و زیارات و مانند آنهاست و چه عبادات دیگری که اجتماعی و اقتصادی و ایثار کردن و انفاق کردن و مانند آنهاست، در اینجا این زمینه را فراهم میکند که بینهایت برابر ماههای قبل، بندهای که وارد این ماه شده از برکات و تجلیات خدای متعال برخوردار شود. این تجلیات یا برکات چه توجه داشته باشیم، چه نداشته باشیم، حاضر و حاصل میشود، یعنی ما آن را دریافت میکنیم. ممکن است که در اینجا وقتی که در معرض این تجلیات قرار میگیریم، نفهمیم که فرق آن با ماه قبلی چه شد؟ علتش آن است که ما توجه به خودمان نداریم، علم به علم نداریم، احاطه علمی بر همه حیثیتهای وجودیمان نداریم، نمیتوانیم درک کنیم و الا اتفاق افتاده ولو ندانیم. بنابراین این تعبیر که گاهی میگویند فرق بین مسلمانها و غیرمسلمانها یا فرق این ماه و آن ماه در خود ما چیست؟ از ماه مبارک رمضان پنج روز که میگذرد، همان آدمهای قبلی هستیم! [پاسخش این است که] ما آدمهای قبلی نیستیم، یعنی هر عبادتی چه آگاهانه و عالمانه، چه تشریعی چه تکوینی، اثر خاص و ویژه خودش را در نفس انسان دارد، ولو اینکه این اثر آنقدر آشکار نیست که خودمان بفهمیم یا دیگران بفهمند.
کانال طهور @sharabetahour
۱۵:۵۶
بازارسال شده از طهور
۱۴:۱۵
بازارسال شده از طهور
عشق به معارف؛ مرتبه اعلای رغائب مراتب و مصادیق رغائب گفتاری از استاد حسینی شاهرودی ویژه لیلۀ الرغائب (اولین جمعه ماه رجب)
در نگاه مشهور و متعارف میگویند لیلة الرغائب شبی است که باید آدم آرزو کند و هر تقاضایی که از خدای متعال دارد، به زبان و عملش اظهار کند تا خدای متعال آرزوهایش را برآورده کند. این سخن نادرست نیست ولی مرتبه ادنی (پایینترین مرتبه) رغائب است. آرزو کردن و تقاضا کردن و از خدا خواستن در همه ایام و لیالی سال امر پسندیده است و شاید ممکن است امشب (جمعه اول ماه رجب) پسندیدهتر هم باشد. بنابراین رد نمیکنیم که رغائب این نیست اما درجه پایین است. درجه کامل رغائب عبارت است از تحقق یافتن میلها و رغبتها یا رغبت کردن به خوبیها و امور پسندیده در عمل. همچنانکه در جاهایی هست که انسان خوف یا در تعبیر عرفانی و دینی رهبت دارد، یعنی از چیزی میترسد. نقطه مقابل رهبت، رغبت است، یعنی یک چیز را دوست دارد، نه اینکه به زبان میآورد و دعا میکند، نه، اصل اینکه ما چنین میلی داشته باشیم، این خود درجات مختلفی دارد. اولین درجه آن است که هم میل و رغبت به عمل صالح داشتن، هم آن را به فعلیت رساندن و هم رفتارهای متناسب با این رغبت از خود نشان دادن. مثل اینکه گاهی کسی به ما میگوید بفرمایید بخورید، میگوییم میل نداریم یعنی رغبت نداریم؛ نه اینکه سیر هستیم، ممکن است گرسنه هم هستیم ولی به هر دلیلی میل نداریم. ولی اگر کسی رغبت داشته باشد، حداقل قدری از این غذا میخورد، اگر زیادتر باشد، بهقدر متعارف میخورد و اگر رغبتش خیلی زیاد باشد، بیشتر از حد متعارف میخورد. رغبتی که در این شب گفته میشود، این است که اولاً در اولین درجه به اعمال صالح و پسندیده رغبت داشته باشید، ثانیاً در مرتبه فعلیت و عمل هم اعمال صالح را انجام بدهید، آن اندازه که رغبت دارید. مرتبه کاملتر، رغبت به خُلقیات پسندیده و فضایل و مکارم اخلاقی است که به همینگونه است. یعنی اولاً به مکارم اخلاقی رغبت داشته باشد، یعنی وقتی که یک خلق خوب را در دیگران میبیند، با همه وجود تشویق و تحسین کند ولو صدایش به او نمیرسد ولی در دل خود میگوید احسنت. قدم دیگر این است که خلقهای پسندیده را در عمل نشان بدهد یعنی کارهایی که نشان دهنده خلق پسندیده است را انجام بدهد. مرتبه سوم، رغبت به معارف است؛ یعنی فهمیدن، ادراک کردن؛ میل و رغبت و اشتیاق و عشق به فهمیدن داشته باشد و در عمل هم تلاش کند که بفهمد. گمان بنده بر این است که این رغبت در مقابل رهبت است. اما در عین حال آرزو داشتن و تقاضا کردن و دعا کردن هم امر پسندیده است ولی نسبت آن رغبت و آرزو که در بین مردم رواج دارد با این رغبتی که در مقابل رهبت است، مانند پاشیدن آب جلوی حیات خانه و آب دادن به گل و باغچه است. آبی که جلوی خانه پاشیده میشود، هیچ گل و گیاهی از آن به بار نمیآید و هیچ اثری ندارد، اما جلوی گرد و غبار را میگیرد. کسانی که صرفاً آرزو دارند و از رغائب جمعه اول ماه رجب فقط آرزو و دعای آن را دارند، این حداقل جلوی گرد و غبارها را میگیرد، اما نباید انتظار داشت که از این رغبتها معرفت، خلق حسن یا عمل صالح پدید بیاید.
در نگاه مشهور و متعارف میگویند لیلة الرغائب شبی است که باید آدم آرزو کند و هر تقاضایی که از خدای متعال دارد، به زبان و عملش اظهار کند تا خدای متعال آرزوهایش را برآورده کند. این سخن نادرست نیست ولی مرتبه ادنی (پایینترین مرتبه) رغائب است. آرزو کردن و تقاضا کردن و از خدا خواستن در همه ایام و لیالی سال امر پسندیده است و شاید ممکن است امشب (جمعه اول ماه رجب) پسندیدهتر هم باشد. بنابراین رد نمیکنیم که رغائب این نیست اما درجه پایین است. درجه کامل رغائب عبارت است از تحقق یافتن میلها و رغبتها یا رغبت کردن به خوبیها و امور پسندیده در عمل. همچنانکه در جاهایی هست که انسان خوف یا در تعبیر عرفانی و دینی رهبت دارد، یعنی از چیزی میترسد. نقطه مقابل رهبت، رغبت است، یعنی یک چیز را دوست دارد، نه اینکه به زبان میآورد و دعا میکند، نه، اصل اینکه ما چنین میلی داشته باشیم، این خود درجات مختلفی دارد. اولین درجه آن است که هم میل و رغبت به عمل صالح داشتن، هم آن را به فعلیت رساندن و هم رفتارهای متناسب با این رغبت از خود نشان دادن. مثل اینکه گاهی کسی به ما میگوید بفرمایید بخورید، میگوییم میل نداریم یعنی رغبت نداریم؛ نه اینکه سیر هستیم، ممکن است گرسنه هم هستیم ولی به هر دلیلی میل نداریم. ولی اگر کسی رغبت داشته باشد، حداقل قدری از این غذا میخورد، اگر زیادتر باشد، بهقدر متعارف میخورد و اگر رغبتش خیلی زیاد باشد، بیشتر از حد متعارف میخورد. رغبتی که در این شب گفته میشود، این است که اولاً در اولین درجه به اعمال صالح و پسندیده رغبت داشته باشید، ثانیاً در مرتبه فعلیت و عمل هم اعمال صالح را انجام بدهید، آن اندازه که رغبت دارید. مرتبه کاملتر، رغبت به خُلقیات پسندیده و فضایل و مکارم اخلاقی است که به همینگونه است. یعنی اولاً به مکارم اخلاقی رغبت داشته باشد، یعنی وقتی که یک خلق خوب را در دیگران میبیند، با همه وجود تشویق و تحسین کند ولو صدایش به او نمیرسد ولی در دل خود میگوید احسنت. قدم دیگر این است که خلقهای پسندیده را در عمل نشان بدهد یعنی کارهایی که نشان دهنده خلق پسندیده است را انجام بدهد. مرتبه سوم، رغبت به معارف است؛ یعنی فهمیدن، ادراک کردن؛ میل و رغبت و اشتیاق و عشق به فهمیدن داشته باشد و در عمل هم تلاش کند که بفهمد. گمان بنده بر این است که این رغبت در مقابل رهبت است. اما در عین حال آرزو داشتن و تقاضا کردن و دعا کردن هم امر پسندیده است ولی نسبت آن رغبت و آرزو که در بین مردم رواج دارد با این رغبتی که در مقابل رهبت است، مانند پاشیدن آب جلوی حیات خانه و آب دادن به گل و باغچه است. آبی که جلوی خانه پاشیده میشود، هیچ گل و گیاهی از آن به بار نمیآید و هیچ اثری ندارد، اما جلوی گرد و غبار را میگیرد. کسانی که صرفاً آرزو دارند و از رغائب جمعه اول ماه رجب فقط آرزو و دعای آن را دارند، این حداقل جلوی گرد و غبارها را میگیرد، اما نباید انتظار داشت که از این رغبتها معرفت، خلق حسن یا عمل صالح پدید بیاید.
۱۴:۱۵
بازارسال شده از طهور
13950126laylatorraqaeb.mp3
۲.۵۵ مگابایت
۱۴:۱۵
بازارسال شده از طهور
شرح برخي عبارات دعاي رجبيه
پرسش:با عرض سلام و ادب حضور استاد ارجمند، در یکی از ادعیه ماه مبارک رجب میخوانیم « اللهم انی اسئلک بمعانی جمیع ما یدعوک به ولاة امرک» تا اینجا که میفرماید «یعرفک بها من عرفک» ضمیر «ها» به چه بر میگردد؟ و عبارت « فتقها و رتقها بیدک بدؤها منک و عودها الیک» به چه معناست؟ در ادامه میفرماید «فبهم ملأت سمائک و ارضک...» آیا مرجع ضمیر «هم» همان مرجع ضمیر «ها» در عبارت فوق است. مقامات و علامات الهی به چه معناست؟ در انتهای این دعا از خداوند میخواهیم که «و اصلح لنا خبیئة اسرارنا». از محضرتان تقاضا دارم درباره این عبارت نیز توضیح بفرمایید. با عرض سپاس و تشکر.
پاسخ از استاد حسینی شاهرودی:با نام خدادعاي ماه رجب از بازگشت ضمير پرسيده بوديد، يادآوري ميکنم که با توجه به اين نکته که ماه رجب مقدمه ماه شعبان است و ماه شعبان، ماه ظهور ولايت اعظم الهي در صورت ختم نبوت و ولايت و تجليِ احمديِ محمدي است، مغز و محور اعمال اين ماه، عبوديت به منظور دريافت استعداد درک محبت و ولايت در ماه بعد است. از اينرو، اشارهها بلکه صراحتهايي که دل را متوجه مقصد اصلي نمايد، بسيار است که يکي از آنها توقيع مبارک حضرت بقية الله صلواتاللهعليه است. البته چنانکه ميدانيد، ماه شعبان، ماه ولايت و مقدمه ماه مبارک رمضان است. از اينرو، در اعمال و اوراد و ادعيه اين ماه، اشارتها و صراحتهاي بسياري بهمنظور آشکار ساختن حقيقت توحيد وجود دارد. بههرحال، توضيحي در باره ارجاع ضميرهاي ياد شده عرض ميکنم: تعابير شريف توقيع مبارک، در برخي از فرازها نشان ميدهد که مقصود از «يعرفک بها»، «لافرق بينک و بينهم»، «فتقها و رتقها»، «بدئها و عودها» همان است که در ضميرهاي «فجعلتهم»، «المعلنون»، «الواصفون» و مانند آن و نيز ضميرهاي «انهم عبادک»، «فبهم ملأت» و مانند آن مقصود است. به اعتبار لفظ «ولاة»، ضمير «ها» آمده است و بنابر نظر حقير که لفظ «مقامات» نيز با واژه ولاة، جز از جهت اجمال و تفصيل يا ظهور و بطون تفاوت چنداني ندارد، به اعتبار اين واژه (مقامات) نيز ضمير «ها» آمده است و به اعتبار واژههاي «عبادک»، «خلقک»، ضمير «هم» آمده است. بر اين اساس، مقصود از اسئلک بما نطق فيهم، فجعلتهم معادن ... و ارکاناً، يعرفک بها من عرفک، لافرق بينک و بينهم الاّ انهم عبادک تا آخر اين فراز، همان واليان امر الهي است که امين بر اسرار و توصيف کنندگان چيزي هستند که ديگران مجاز بدان نيستند. فرازهايي از زيارت جامه کبيره، امين الله و آل يس نيز بدان اشاره بلکه تصريح دارند. بر اين اساس، واليان او، معادن کلمات، ارکان توحيد و آيات و مقامات اويند و عبارت «لا تعطيل لها»، وصف مقامات، آيات و کلمات است نه وصف ولاة. بنابر آنچه که درباره گمان خويش گفتم، ميان مقامات و توحيد و آيات از سويي و ولايت از ديگر سو، تفاوت اساسي وجود ندارد. مهمترين تفاوت آن دو که سبب دوگانگي ظاهري شده است، تفاوت در اجمال و تفصيل يا ظهور و بطون است. از اين ديدگاه، ولايت، ظاهر توحيد است و توحيد، باطن ولايت. بر اين اساس، عبارت «لا تعطيل لها» که وصف مقامات است، وصف ولاة نيز هست و در نتيجه، ولاة در عين حال که معدن کلمات هستند، خود کلمات نيز هستند و در عين حال که ارکان توحيد هستند، به اعتبار عدم تعدد حقيقي ميان ارکان و صاحب آن، توحيد نيز هستند بلکه حصن و حقيقت توحيدند. توضيح بيشتري در مقالهاي که در بزرگداشت مرحوم قاضي طباطبايي نوشته شد، آمده است. يادآوري اين نکته بد نيست که فهم اين دعا با فهم دعاي کميل، قرين و يا بدان بستگي دارد. چنانکه برخي از تعابير اين دعا را بايد با فهم زيارت جامعه کبيره، فهم نمود. عبارت «بهم ملأت سمائک و ارضک» را با تعابيري چون، «نحن والله الاسماء الحسني»، و «باسمائک التي ملأت ارکان کل شئ» و نيز با «ارواحکم في الارواح» و مانند آن مقايسه کنيد. عبارت« بدؤها منک و عودها اليک» را با عبارت «بکم فتح الله و بکم يختم» و نيز با «اياب الخلق اليکم و حسابهم عليکم» مقايسه کنيد. يا خبيئة توضيح و تأکيد بر اسرار است، در اين صورت همه اسرار ما از مکنونات است و از او ميخواهيم که آن را مکنون نگهدارد و يا آن که قيد اسرار است. در اين صورت، اسرار بر دو قسم است. قسمي از آن آشکار ميگردد و قسمي ديگر ممکن است در کمون خويش باقي بماند. در اين صورت، مقصود از خبيئه همين قسم دوم است.
کانال طهور @sharabetahour
پرسش:با عرض سلام و ادب حضور استاد ارجمند، در یکی از ادعیه ماه مبارک رجب میخوانیم « اللهم انی اسئلک بمعانی جمیع ما یدعوک به ولاة امرک» تا اینجا که میفرماید «یعرفک بها من عرفک» ضمیر «ها» به چه بر میگردد؟ و عبارت « فتقها و رتقها بیدک بدؤها منک و عودها الیک» به چه معناست؟ در ادامه میفرماید «فبهم ملأت سمائک و ارضک...» آیا مرجع ضمیر «هم» همان مرجع ضمیر «ها» در عبارت فوق است. مقامات و علامات الهی به چه معناست؟ در انتهای این دعا از خداوند میخواهیم که «و اصلح لنا خبیئة اسرارنا». از محضرتان تقاضا دارم درباره این عبارت نیز توضیح بفرمایید. با عرض سپاس و تشکر.
پاسخ از استاد حسینی شاهرودی:با نام خدادعاي ماه رجب از بازگشت ضمير پرسيده بوديد، يادآوري ميکنم که با توجه به اين نکته که ماه رجب مقدمه ماه شعبان است و ماه شعبان، ماه ظهور ولايت اعظم الهي در صورت ختم نبوت و ولايت و تجليِ احمديِ محمدي است، مغز و محور اعمال اين ماه، عبوديت به منظور دريافت استعداد درک محبت و ولايت در ماه بعد است. از اينرو، اشارهها بلکه صراحتهايي که دل را متوجه مقصد اصلي نمايد، بسيار است که يکي از آنها توقيع مبارک حضرت بقية الله صلواتاللهعليه است. البته چنانکه ميدانيد، ماه شعبان، ماه ولايت و مقدمه ماه مبارک رمضان است. از اينرو، در اعمال و اوراد و ادعيه اين ماه، اشارتها و صراحتهاي بسياري بهمنظور آشکار ساختن حقيقت توحيد وجود دارد. بههرحال، توضيحي در باره ارجاع ضميرهاي ياد شده عرض ميکنم: تعابير شريف توقيع مبارک، در برخي از فرازها نشان ميدهد که مقصود از «يعرفک بها»، «لافرق بينک و بينهم»، «فتقها و رتقها»، «بدئها و عودها» همان است که در ضميرهاي «فجعلتهم»، «المعلنون»، «الواصفون» و مانند آن و نيز ضميرهاي «انهم عبادک»، «فبهم ملأت» و مانند آن مقصود است. به اعتبار لفظ «ولاة»، ضمير «ها» آمده است و بنابر نظر حقير که لفظ «مقامات» نيز با واژه ولاة، جز از جهت اجمال و تفصيل يا ظهور و بطون تفاوت چنداني ندارد، به اعتبار اين واژه (مقامات) نيز ضمير «ها» آمده است و به اعتبار واژههاي «عبادک»، «خلقک»، ضمير «هم» آمده است. بر اين اساس، مقصود از اسئلک بما نطق فيهم، فجعلتهم معادن ... و ارکاناً، يعرفک بها من عرفک، لافرق بينک و بينهم الاّ انهم عبادک تا آخر اين فراز، همان واليان امر الهي است که امين بر اسرار و توصيف کنندگان چيزي هستند که ديگران مجاز بدان نيستند. فرازهايي از زيارت جامه کبيره، امين الله و آل يس نيز بدان اشاره بلکه تصريح دارند. بر اين اساس، واليان او، معادن کلمات، ارکان توحيد و آيات و مقامات اويند و عبارت «لا تعطيل لها»، وصف مقامات، آيات و کلمات است نه وصف ولاة. بنابر آنچه که درباره گمان خويش گفتم، ميان مقامات و توحيد و آيات از سويي و ولايت از ديگر سو، تفاوت اساسي وجود ندارد. مهمترين تفاوت آن دو که سبب دوگانگي ظاهري شده است، تفاوت در اجمال و تفصيل يا ظهور و بطون است. از اين ديدگاه، ولايت، ظاهر توحيد است و توحيد، باطن ولايت. بر اين اساس، عبارت «لا تعطيل لها» که وصف مقامات است، وصف ولاة نيز هست و در نتيجه، ولاة در عين حال که معدن کلمات هستند، خود کلمات نيز هستند و در عين حال که ارکان توحيد هستند، به اعتبار عدم تعدد حقيقي ميان ارکان و صاحب آن، توحيد نيز هستند بلکه حصن و حقيقت توحيدند. توضيح بيشتري در مقالهاي که در بزرگداشت مرحوم قاضي طباطبايي نوشته شد، آمده است. يادآوري اين نکته بد نيست که فهم اين دعا با فهم دعاي کميل، قرين و يا بدان بستگي دارد. چنانکه برخي از تعابير اين دعا را بايد با فهم زيارت جامعه کبيره، فهم نمود. عبارت «بهم ملأت سمائک و ارضک» را با تعابيري چون، «نحن والله الاسماء الحسني»، و «باسمائک التي ملأت ارکان کل شئ» و نيز با «ارواحکم في الارواح» و مانند آن مقايسه کنيد. عبارت« بدؤها منک و عودها اليک» را با عبارت «بکم فتح الله و بکم يختم» و نيز با «اياب الخلق اليکم و حسابهم عليکم» مقايسه کنيد. يا خبيئة توضيح و تأکيد بر اسرار است، در اين صورت همه اسرار ما از مکنونات است و از او ميخواهيم که آن را مکنون نگهدارد و يا آن که قيد اسرار است. در اين صورت، اسرار بر دو قسم است. قسمي از آن آشکار ميگردد و قسمي ديگر ممکن است در کمون خويش باقي بماند. در اين صورت، مقصود از خبيئه همين قسم دوم است.
کانال طهور @sharabetahour
۱۴:۱۲
بازارسال شده از طهور
۶:۵۲
۱۳:۳۹
kafi217-Tohid099-13951205.mp3
۱۵.۷۹ مگابایت
۱۳:۴۳
طهور
عبودیت از ذاتیات بیّن وجود انسان کامل است شرح #اصول_کافی ـ درس 217 #کتاب_توحید صوت در ادامه کانال طهور @sharabetahour
عبودیت از ذاتیات بیّن وجود انسان کامل است شرح #اصول_کافی ـ درس 217#کتاب_توحید
️ ادامه [حدیث 128]️ اولیت مذکور در روایت (فَأَوَّلُ مَنْ نَطَقَ) اولیت زمانی نیست و رتبی است؛ بنابراین بهنظر میرسد این کثرت، کثرت علمی است، نه کثرت عینی. ثانیاً این مرتبه مربوط به عین ثابت موجودات نیست.️ عوالم طولی نامتناهی است️ در عالم اعیان ثابته تمایز وجود دارد و بنابراین همانگونه که موجودات در جهان طبیعت از حیث شدت و ضعف و کمال و نقص متفاوت هستند، در آنجا نیز همینگونه است و در عین اینکه متصف به وجوب وجود میشوند اما در عین حال با هم تفاوت دارند؛ همچنانکه در عالم اسماء و صفات نیز تفاوت و تمایز وجود دارد.️ دین خدای متعال عبارت است از مرادها یا ارادههای خدای متعال ️ معنای امین بودن پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما الصلات و السلام این است که هر کدام از موجودات را به اندازه قدر و قابلیت و استعداد، سهمی از وجود و کمالات آن عطا میکنند و به اعتدال وجودی میرسانند️ معنای اینکه آنها مسؤول هستند این است که: 1ـ هر کسی که سهمی از علم، دین و امانتهای الهی طلب میکند، معدن و مخزن آن در وجود پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما الصلات و السلام است و همه از اینها طلب و سؤال میکنند2ـ با توجه به آیه «لتسألن یومئذ عن النعیم» و اینکه مسؤولیت متوجه بزرگترین نعمتهاست و بزرگترین نعمتها در اختیار خاندان پیامبر است، از آنها سؤال میشود.3ـ تعبیر دیگری که عرفانی است این است که از آنجا که تمام خلق از مراتب وجودی پیامبر و خاندان پیامبر هستند، بنابراین اگر کسی خطا کند، توبیخ حقیقی از آن کیست؟ از آن کسی است که آن موجود ذیل آن است.4ـ با توجه به اینکه سؤال کنند خدای متعال است، بین سائل و مسؤول عنه باید سنخیت وجود داشته باشد.️ موافقت و مخالفت امر تکوینی و تشریعی️ اقرار به ربوبیت برای تمام مخلوقات و افعال خدای متعال امر لازم است، یعنی هیچیک از موجودات سمت ربوبیت ندارد، حتی پیامبر️ غلو در جایی است که کسی ربوبیت را برای غیرخدا اثبات کرد یا ربوبیت خدای متعال را از کسی سلب کرد و اتفاقاً تنها مصداق غلو همین است️ عبودیت از ذاتیات بیّن و آشکار وجود انسان کامل است؛ برای سایر موجودات از ذاتیات غیر بین است
کانال طهور @sharabetahour
️ ادامه [حدیث 128]️ اولیت مذکور در روایت (فَأَوَّلُ مَنْ نَطَقَ) اولیت زمانی نیست و رتبی است؛ بنابراین بهنظر میرسد این کثرت، کثرت علمی است، نه کثرت عینی. ثانیاً این مرتبه مربوط به عین ثابت موجودات نیست.️ عوالم طولی نامتناهی است️ در عالم اعیان ثابته تمایز وجود دارد و بنابراین همانگونه که موجودات در جهان طبیعت از حیث شدت و ضعف و کمال و نقص متفاوت هستند، در آنجا نیز همینگونه است و در عین اینکه متصف به وجوب وجود میشوند اما در عین حال با هم تفاوت دارند؛ همچنانکه در عالم اسماء و صفات نیز تفاوت و تمایز وجود دارد.️ دین خدای متعال عبارت است از مرادها یا ارادههای خدای متعال ️ معنای امین بودن پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما الصلات و السلام این است که هر کدام از موجودات را به اندازه قدر و قابلیت و استعداد، سهمی از وجود و کمالات آن عطا میکنند و به اعتدال وجودی میرسانند️ معنای اینکه آنها مسؤول هستند این است که: 1ـ هر کسی که سهمی از علم، دین و امانتهای الهی طلب میکند، معدن و مخزن آن در وجود پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما الصلات و السلام است و همه از اینها طلب و سؤال میکنند2ـ با توجه به آیه «لتسألن یومئذ عن النعیم» و اینکه مسؤولیت متوجه بزرگترین نعمتهاست و بزرگترین نعمتها در اختیار خاندان پیامبر است، از آنها سؤال میشود.3ـ تعبیر دیگری که عرفانی است این است که از آنجا که تمام خلق از مراتب وجودی پیامبر و خاندان پیامبر هستند، بنابراین اگر کسی خطا کند، توبیخ حقیقی از آن کیست؟ از آن کسی است که آن موجود ذیل آن است.4ـ با توجه به اینکه سؤال کنند خدای متعال است، بین سائل و مسؤول عنه باید سنخیت وجود داشته باشد.️ موافقت و مخالفت امر تکوینی و تشریعی️ اقرار به ربوبیت برای تمام مخلوقات و افعال خدای متعال امر لازم است، یعنی هیچیک از موجودات سمت ربوبیت ندارد، حتی پیامبر️ غلو در جایی است که کسی ربوبیت را برای غیرخدا اثبات کرد یا ربوبیت خدای متعال را از کسی سلب کرد و اتفاقاً تنها مصداق غلو همین است️ عبودیت از ذاتیات بیّن و آشکار وجود انسان کامل است؛ برای سایر موجودات از ذاتیات غیر بین است
کانال طهور @sharabetahour
۱۳:۴۷
بازارسال شده از طهور
۲:۵۷
بازارسال شده از طهور
Imamkazem_[Tahour.ir].mp3
۲.۶۱ مگابایت
۲:۵۷
طهور
[آواهنگ] يا باب الحوائج يا موسي بن جعفر صوت در ادامه کانال طهور @sharabetahour
يا باب الحوائج يا موسي بن جعفر (عليهما السلام) اگر کسی در مسیر کسب علم و یافتن معارف حقیقی خاندان پیامبر علیهم الصلات و السلام اقدام کرد ولی در دفعات و مراحل بدوی موفق نشد، بارها اقدام کرد و نشد، خواست که از علم خاندان پیامبر و از نور معرفت آن خاندان علیهم الصلات و السلام برخوردار بشود ولی موفق نشد، اگرچه برخی از شواهد نشان میدهد که باید به حضرت علی بن موسی، امام رضا صلوات الله و سلامه علیه متوسل بشود، ولی با توجه به اینکه رفع هر نوع شکست، هرگونه زحمت و سختی که زمینه ناامیدی را فراهم سازد، از باب الحوائج انتظار میرود، در اینگونه موارد نیز از حضرت موسی الکاظم صلوات الله و سلامه علیه میتوان انتظار داشت. در باب علم نیز همینگونه است. اگر کسی آن توانایی عقلی را که بتواند ابواب علوم و معارف را بگشاید نداشت یا اگر استعدادش را داشت، در زندگی معمول و متعارف و با کوشش و تلاش فراوانی که انجام داد، موفق نشد، توسل به حضرت کاظم علیه الصلات و السلام بسیار سودمند است یا شاید تنها راه باشد؛ اگرچه به هریک از انوار مطهر و پاک هم که مراجعه کنیم، باز به حضرت موسی بن جعفر علیه السلام مراجعه کردهایم.
کانال طهور @sharabetahour
کانال طهور @sharabetahour
۲:۵۷
۱۳:۳۴
04-01.mp3
۶۱۳.۵۶ کیلوبایت
۱۳:۳۵
بازارسال شده از طهور
۱۶:۰۲
۱۳:۳۰
۵:۰۷
۸:۱۱
ka217-01.mp3
۳.۷۱ مگابایت
۸:۱۲