۱۸:۱۵
akhavan ( reza_aalii).mp3
۷.۵۵ مگابایت
۱۸:۴۹
۱۴:۳۳
خوشا پرنده که بی واژه شعر می گویدگذر به سوی تو کردن ز کوچه ی کلماتبه راستی که چه صعب است و مایه ی آفات
چه دیر و دور و دریغ!خوشا پرنده که بی واژه شعر می گویدز کوچه ی کلمات
عبور گاری اندیشه است و سدّ طریقتصادفاتِ صداها و جیغ و جار حروفچراغِ قرمزِ دستور و راهبند حریق
تمام عمر بکوشم اگر شتابان، مننمی رسم به تو هرگز ازین خیابان، منخوشا پرنده که بی واژه شعر می گوید
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
چه دیر و دور و دریغ!خوشا پرنده که بی واژه شعر می گویدز کوچه ی کلمات
عبور گاری اندیشه است و سدّ طریقتصادفاتِ صداها و جیغ و جار حروفچراغِ قرمزِ دستور و راهبند حریق
تمام عمر بکوشم اگر شتابان، مننمی رسم به تو هرگز ازین خیابان، منخوشا پرنده که بی واژه شعر می گوید
#محمدرضا_شفیعی_کدکنی
۱۵:۲۶
۱۸:۰۸
۱۱:۱۶
چشم مستت چه کند با من بیمار امشباین دل تنگ من و این دل تب دار امشب
آخرای اشک دل سوخته ام را مددیکه به جز ناله مرا نیست پرستار امشب
بیش از این مرغ سحر خون به دل ریش مکنکه به کنج قفسم چون تو گرفتار امشب
سیل اشکم همه دفترچه ایام بشستنرود نقش تو از پرده پندار امشب
بودم امید که آیی به سرم سایه مهرآفتابی شود از سایه پدیدار امشب
بسته شد هر در امید به هر جا که زدمچاره جویی کنم ازخانه خمار امشب
کشتن از آن است که یکباره زدندکوس رسوایی ما بر سر بازار امشب
#رهی_معیری @sheeraneh
آخرای اشک دل سوخته ام را مددیکه به جز ناله مرا نیست پرستار امشب
بیش از این مرغ سحر خون به دل ریش مکنکه به کنج قفسم چون تو گرفتار امشب
سیل اشکم همه دفترچه ایام بشستنرود نقش تو از پرده پندار امشب
بودم امید که آیی به سرم سایه مهرآفتابی شود از سایه پدیدار امشب
بسته شد هر در امید به هر جا که زدمچاره جویی کنم ازخانه خمار امشب
کشتن از آن است که یکباره زدندکوس رسوایی ما بر سر بازار امشب
#رهی_معیری @sheeraneh
۱۸:۲۸
من پیر شدم، دیر رسیدی، خبری نیستمانند من آسیمه سر و دربدری نیست
بسیار برای تو نوشتم غم خود رابسیار مرا نامه، ولی نامه بری نیست
یک عمر قفس بست مسیر نفسم راحالا که دری هست مرا بال و پری نیست
حالا که مقدر شده آرام بگیرمسیلاب مرا برده و از من اثری نیست
بگذار که درها همگی بسته بمانندوقتی که نگاهی نگران، پشت دری نیست
بگذار تبر بر کمر شاخه بکوبدوقتی که بهار آمد و او را ثمری نیست
تلخ است مرا بودن و تلخ است مرا عمردر شهر به جز مرگ متاع دگری نیست
#ناصر_حامدی@sheeraneh
بسیار برای تو نوشتم غم خود رابسیار مرا نامه، ولی نامه بری نیست
یک عمر قفس بست مسیر نفسم راحالا که دری هست مرا بال و پری نیست
حالا که مقدر شده آرام بگیرمسیلاب مرا برده و از من اثری نیست
بگذار که درها همگی بسته بمانندوقتی که نگاهی نگران، پشت دری نیست
بگذار تبر بر کمر شاخه بکوبدوقتی که بهار آمد و او را ثمری نیست
تلخ است مرا بودن و تلخ است مرا عمردر شهر به جز مرگ متاع دگری نیست
#ناصر_حامدی@sheeraneh
۱۶:۴۵
نعل بیرون آمده از کوره ام در ظرف آبشکل لبخندم ولی آه از ته دل میکشم.....@sheeraneh#شاعری_ازجنس_آسمان#مجیدافشاری
۱۲:۰۹
من تورا دیدم و ارام به خاک افتادمو از ان روز که در بند توام ازادم
۱۲:۵۵
@sheeraneh
کَس ندانست که من میسوزم
سوختن، هیچ نگفتن، هنر است
آتش ما ز کجا خواهی دید
تو که بر آتش خویشت نظر است
#پروین_اعتصامی
کَس ندانست که من میسوزم
سوختن، هیچ نگفتن، هنر است
آتش ما ز کجا خواهی دید
تو که بر آتش خویشت نظر است
#پروین_اعتصامی
۱۴:۴۴
📝شعرانه📝
@sheeraneh کَس ندانست که من میسوزم سوختن، هیچ نگفتن، هنر است آتش ما ز کجا خواهی دید تو که بر آتش خویشت نظر است #پروین_اعتصامی
@sheeraneh
کَس ندانست که من میسوزم
سوختن، هیچ نگفتن، هنر است
آتش ما ز کجا خواهی دید
تو که بر آتش خویشت نظر است
#پروین_اعتصامی
کَس ندانست که من میسوزم
سوختن، هیچ نگفتن، هنر است
آتش ما ز کجا خواهی دید
تو که بر آتش خویشت نظر است
#پروین_اعتصامی
۱۴:۰۴
تمرکیده بودم به تنهایی خویشمرا تو به اغوای بی راهه بردیبه دریاچه خمر خالص کشاندیمو در مستی چشم من غوطه خوردی
#علیرضااذر
#علیرضااذر
۱۲:۱۹
آن دوست که من دارم وان یار که من دانمشیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم
بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر رابنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم
ای روی دلارایت مجموعه زیباییمجموع چه غم دارد از من که پریشانم
دریاب که نقشی ماند از طرح وجود منچون یاد تو میآرم خود هیچ نمیمانم
با وصل نمیپیچم وز هجر نمینالمحکم آن چه تو فرمایی من بنده فرمانم
ای خوبتر از لیلی بیمست که چون مجنونعشق تو بگرداند در کوه و بیابانم
یک پشت زمین دشمن گر روی به من آرنداز روی تو بیزارم گر روی بگردانم
در دام تو محبوسم در دست تو مغلوبموز ذوق تو مدهوشم در وصف تو حیرانم
دستی ز غمت بر دل پایی ز پیت در گلبا این همه صبرم هست وز روی تو نتوانم
در خفیه همینالم وین طرفه که در عالمعشاق نمیخسبند از ناله پنهانم
بینی که چه گرم آتش در سوخته میگیردتو گرمتری ز آتش من سوخته تر ز آنم
گویند مکن سعدی جان در سر این سوداگر جان برود شاید من زنده به جانانم
#سعدى
بخت این نکند با من کان شاخ صنوبر رابنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم
ای روی دلارایت مجموعه زیباییمجموع چه غم دارد از من که پریشانم
دریاب که نقشی ماند از طرح وجود منچون یاد تو میآرم خود هیچ نمیمانم
با وصل نمیپیچم وز هجر نمینالمحکم آن چه تو فرمایی من بنده فرمانم
ای خوبتر از لیلی بیمست که چون مجنونعشق تو بگرداند در کوه و بیابانم
یک پشت زمین دشمن گر روی به من آرنداز روی تو بیزارم گر روی بگردانم
در دام تو محبوسم در دست تو مغلوبموز ذوق تو مدهوشم در وصف تو حیرانم
دستی ز غمت بر دل پایی ز پیت در گلبا این همه صبرم هست وز روی تو نتوانم
در خفیه همینالم وین طرفه که در عالمعشاق نمیخسبند از ناله پنهانم
بینی که چه گرم آتش در سوخته میگیردتو گرمتری ز آتش من سوخته تر ز آنم
گویند مکن سعدی جان در سر این سوداگر جان برود شاید من زنده به جانانم
#سعدى
۲۳:۵۰
من به عشق تو رسیدم تو بمانی در مننوبهاری برسد فصل گل آغاز شودتپش ثانیه ها رو به جهانی تازهبرق چشمان تو در باغ گل انداز شود#رضامحمدنژادعالی
۲۰:۰۹
دائما یکسان نباشد حال دورانغم مخور
۶:۵۱
بازارسال شده از اخبار سپاه پاسداران
۱۳:۱۱
۱۹:۵۹
۸:۵۸
بازارسال شده از 『 پرشین موزیک』
Sirvan Khosravi - Oon Rooza Ro Mikham.mp3
۰۳:۲۰-۸.۷۹ مگابایت
۶:۰۴