عکس پروفایل سوگنگ🤍《عشق و غرور 》س

سوگنگ🤍《عشق و غرور 》

۲۰۳عضو
سوگنگ🤍《عشق و غرور 》
۳ لایک پارت بعد 🫀
دیگه نمیکشم undefined

۱۸:۲۶

#پارت_۲۱رویا : داشتم با خودم میگفتم چرا کوچیکه ولی وقتی درشو باز کردم دیدم سویچ ماشینه 🥹حامیم : بزن بین در کدوم ماشین باز میشه زدم دیدم یه ماشینه خیلی قشنگه 🫀ربکا : اونجا رو دارن فش فشه میزنن 🫧سوگنگ : به سرم زد یهو ربکا رو بغل کنم و ببوسمش undefinedربکا : اولش شوکه شدم ولی بعدش دیدم حامیم هم داره رویا رو میبوسه undefinedرویه: منو ربکا همو نگاه کردیم از خجالت رفتیم سمت ماشینا که فرار کنیم ولی رسیدن بهمون اونا هم نشستن تو ماشین undefinedسوگنگ : حامیمو رویا کجان ؟ ربکا : اونا رفتن تو ماشین خودشون undefinedسوگنگ : چه فشفشه های قشنگی بود undefinedربکا : آره اصلا هم به چیز دیگه ای اشاره نداری ؟ undefinedسوگنگ : نهundefinedربکا : عه عشقم حامیم بغل دستته داره دست تکون میده شیشه رو بده پایین ببین چی میگه🫠حامیم : سوگنگ ربکا قطعا خستس زنگ بزنیم از بیرون غذا بیارن سوگنگ : اوکی من زنگ میزنم ربکا : بزار من زنگ بزنم undefinedربکا : سلام undefinedمغازه دار : سلام بفرمایید undefinedربکا : ببخشید دو تا پیتزا دوتا سیب زمینی چهار تا همبرگر لطفا برامون بفرستینمغازه دار : بله حتما اسمتون ؟ undefinedربکا : خانم عزازیل undefinedمغازه دار : متشکرم undefinedسوگنگ : الان تو فامیل منو گفتی ؟ 🥲ربکا : بله دیگه زنت شدم undefinedرویا : رفتیم بالا دیدیم undefined

۱۸:۴۲

۳ لایک پارت بعد 🧊🪼

۱۸:۴۲

سوگنگ🤍《عشق و غرور 》
#پارت_۲۱ رویا : داشتم با خودم میگفتم چرا کوچیکه ولی وقتی درشو باز کردم دیدم سویچ ماشینه 🥹 حامیم : بزن بین در کدوم ماشین باز میشه زدم دیدم یه ماشینه خیلی قشنگه 🫀 ربکا : اونجا رو دارن فش فشه میزنن 🫧 سوگنگ : به سرم زد یهو ربکا رو بغل کنم و ببوسمش undefined ربکا : اولش شوکه شدم ولی بعدش دیدم حامیم هم داره رویا رو میبوسه undefined رویه: منو ربکا همو نگاه کردیم از خجالت رفتیم سمت ماشینا که فرار کنیم ولی رسیدن بهمون اونا هم نشستن تو ماشین undefined سوگنگ : حامیمو رویا کجان ؟ ربکا : اونا رفتن تو ماشین خودشون undefined سوگنگ : چه فشفشه های قشنگی بود undefined ربکا : آره اصلا هم به چیز دیگه ای اشاره نداری ؟ undefined سوگنگ : نهundefined ربکا : عه عشقم حامیم بغل دستته داره دست تکون میده شیشه رو بده پایین ببین چی میگه🫠 حامیم : سوگنگ ربکا قطعا خستس زنگ بزنیم از بیرون غذا بیارن سوگنگ : اوکی من زنگ میزنم ربکا : بزار من زنگ بزنم undefined ربکا : سلام undefined مغازه دار : سلام بفرمایید undefined ربکا : ببخشید دو تا پیتزا دوتا سیب زمینی چهار تا همبرگر لطفا برامون بفرستین مغازه دار : بله حتما اسمتون ؟ undefined ربکا : خانم عزازیل undefined مغازه دار : متشکرم undefined سوگنگ : الان تو فامیل منو گفتی ؟ 🥲 ربکا : بله دیگه زنت شدم undefined رویا : رفتیم بالا دیدیم undefined
#پارت_۲۲ رویا : رفتیم بالا دیدیم یه دختر یکی دم دره undefinedربکا : حامیم تو اینو میشناسی ؟ حامیم : نه undefinedسوگنگ: سلام شما ؟ دختره : سلام من همسایه طبقه پایین هستم سوگنگ : اها سلام خوبین بفرمایید undefinedدختره : ایشون کیه ؟( منظورش ربکاست ) سوگنگ: زنمه چیزی شده ؟ undefinedدختره : خب راستش من عا...ربکا : اهمممممممم undefinedدختره : بابا میخواستم بگم برای فردا آماده شید بیاین خونه ما میخوام فردا مهمونی بگیرم undefinedربکا : undefinedundefinedundefinedرویا: زود جوگیر میشی undefinedحامیم : من گشنمه هااا undefined
فردا صبح undefined
ربکا : بلند شدم گوشیمو دیدم پیامک اومده بود دعوت شده بودیم کانادا🥳سوگنگ : چی شده انقدر جیغ جیغ میکنی undefinedربکا : دعوت شدیم کانادا اونم یک هفته 🥳سوگنگ : چند نفر ؟ ربکا : چهار نفر با حامیم و رویا بریم یا کیارشو پارمیدا ؟ سوگنگ : کیارشو پارمیدا که بخواطر بچه نمیتونن بیان undefinedربکا: خب بزار من زنگ بزنم به رویا undefinedرویا : الو سلام چطوری میمون undefinedربکا : خوبم تو خوبی بزغاله undefinedحامیم : کیه عشقم ربکا : گوشیو بزار رو بلند گوundefinedرویا : گذاشتم ربکا : حامیم پرو شدی undefinedحامیم : قربونت undefinedربکا : گوش کنید چی میگم undefinedرویا : بگو 🫡ربکا : دعوت شدیم یک هفته کانادا undefinedرویا : خوش بگذره 🥲ربکا : اسک...ل با تو حامیم چهار نفرهundefinedحامیم : خب بریم یکم خرید کنیم undefinedربکا : اوکی بریم سوگنگ : وقتی رفتیم undefined

۱۱:۰۱

۵ لایک پارت بعد 🩷undefined🩵

۱۱:۰۱

سرم خیلی شلوغه پارت بعد رو فردا یا پس‌فردا میزارم

۱۹:۴۳

#پارت_۲۳سوگنگ : وقتی رفتیم یهو دیدم ربکا جیغ زد ربکا : صبااااااا صبا : خودتی 🥹سوگنگ : سرمو آوردم بالا دیدم خواهر خودمه undefinedصبا : داداش undefinedحامیم : چی شده ؟ undefinedرویا : والا مغز منم گو....زیده undefinedundefinedربکا : داداشی جان ؟!undefinedسوگنگ : این خواهرمه نکنه تو میشناسیش undefinedربکا : ما از بچگی دوست بودیم undefinedحامیم : چه خر تو خره undefined2 ساعت بعد undefinedصبا : حالا برای کجا خرید میکنید ؟ربکا : دعوت شدیم کانادا undefinedصبا : منم بیام undefinedسوگنگ : آخه بیلیط ندا.....ربکا : بیایط تو با من undefinedسوگنگ : عه پارمیدا کیارش اونجان بریم پیششون 🤌undefinedربکا : بریم undefinedکیارش : عه سلام داداش undefinedپارمیدا : سلام ربکا کجا به سلامتی حامیم : آقا بیاین یک دفعه یه هواپیما رو کلا رزرو کنیم بریم همه undefinedسوگنگ : ایده خوبیه undefinedربکا : جدا ایده خوبیه پوتک ، میا کروش ، اریا همه بچه ها اونجان فرشاد اینا رم ببریم بریم undefinedپارمیدا : حالا کجا ؟! undefinedسوگنگ : کانادا undefinedکیارش : عه ما هم میایم undefined🥳سوگنگ : چیکارت نه کنم بیاین چند روز بعد undefinedپارمیدا : وایسین من وبلاگ بگیرم undefinedربکا : فکر خوبه چرا منم یوتیوب رو شروع نکنم undefinedکیارش : اتفاقا خوبه برای اولین ویدئو هم همین سفر به کانادا عالیه حامیم : تازشم سوگنگ ترو معرفی کرده خیلی زود معروف میشی undefinedربکا : آره خداکنه سوگنگ : اوه دیر شد بریم سمت فرودگاه undefinedربکا: سوار که شدیم پشت سر من undefined

۱۵:۵۲

۳ لایک پارت بعد

۱۵:۵۳

می‌شناسید یا معرفی کنم ؟ معرفی کنundefinedنه میشناسم undefined

۱۰:۰۵

تغیر بدم عکس کانال رو ؟اره undefinedنهundefined

۱۰:۱۱

سوگنگ🤍《عشق و غرور 》
می‌شناسید یا معرفی کنم ؟ معرفی کنundefined نه میشناسم undefined
معرفی شخصیت هاundefined
اسم : ربکا ( خودم )🫀نقش : زن سوگنگ اسم : سوگنگ 🫀نقش : شوهر ربکا ( شخصیت اصلی )اسم : پارمیدا 🫀نقش : دوست قدیمی ( زن کیارش )اسم : کیارش 🫀نقش : دوست قدیمی( شوهر پارمیدا )اسم : رویا 🫀نقش : دوست صمیمی ربکا ( زن حامیم )اسم : حامیم 🫀نقش : خواننده مورد علاقه ربکا ( دوست ربکا ، شوهر رویا )اسم: صبا 🫀نقش : خواهر سوگنگ ( دوست بچگی ربکا )اسم : نفس 🫀نقش : دختر رویا و حامیم

۱۰:۵۲

تایم undefinedundefined00:00

۲۰:۳۰

هر پنج شنبه سه شنبه ساعت 7:00 رمان میزارم undefined🤍

۱۴:۰۶

۸:۲۳

#پارت_۲۴ربکا : سوار که شدیم پشت سر من کیارش و پارمیدا نشستن ، جلومون هم رویا و حامیم منو سوگنگ هم کنار هم undefinedسوگنگ : خب عشقم ویدئو رو شروع کنربکا : سلام بچه ها خوش اومدین به اولین ویدئو چنل منننننن به همراه《 سوگنگ،حامیم،رویا،پارمیدا،کیارش》 خب داریم میریم به سمت کانادا 🥳undefinedحامیم : من خلبانی بلدم اینا نشونه خوبی نیست هواپیما داره سقو....رویا : ادامه نده شوخیه دیگه undefinedحامیم : کاملا جِدیدم undefinedundefined سوگنگ : دو سه دقیقه گذشت هواپیما داشت بد تر میشد undefinedربکا : من دارم توهم میزنم یا سرعت هواپیما به سمت زمین خیلی داره زیاد میشه undefinedمهمان دار : لطفا کمر بند ایمنی رو ببندید و خونسردی خودتون رو حفظ کنید undefinedکیارش چشامو باز کردم دیدم همه زخمی شدن undefinedundefinedسریع رفتم که بقیه رو بلند کنم ولی فقط رویا سوگنگ تونستن حدقا یکم حرف بزنن سوگنگ : ربکااا undefinedکیارش : یکم بعد اورژانس رسید رفتیم بیمارستان دکتر: به دلیل اینکه آقای حامی و خانم ربکا کنار پنجره بودن به کما رفتن و همچنین خانم پارمیدا استخون هاش آسیب دیده undefinedسوگنگ : وقتی شنیدم ربکا رفته تو کما سرم گیج رفت افتادم رو زمین undefinedدکتر : آقای علیرضا ( سوگنگ ) شما هم زخمی شدین لطفا بیاین پانسمان کنیم سوگنگ : فقط پاشدم با حال گرفته رفتم سمت اتاق که زخمامو پانسمان کنن 🩹دکتر : خب تموم ولی بهتری یکم بستری بمونی undefinedسوگنگ : ترو خدا بزارین ربکا رو ببینم undefinedدکتر : فقط زود بیا بیرون undefinedسوگنگ : رفتم پیش ربکا undefined

۲۰:۰۰

لف ندین undefinedبریم بالا مثل دلار undefined

۱۲:۰۷

خداییش دیروز که انتظار نداشتین رمان بزارم؟ undefinedچهار شنبه سوری بود خبببببببب!undefined

۸:۳۲

عیدتون مبارک مهربونا🤍undefinedکنار حامیم سوگنگ و کسایی که دوسشون دارین خوش باشین 🤍undefined

۸:۵۶