در کنار خط تحلیلی متمرکز بر تشکیک در منافع معاملات ترامپ برای دولتهای حاشیه خلیج فارس، خط دیگری نیز خطرهای این تبادلات را بر امنیت ملی امریکا برجسته میکنند. این یادداشت نیویورک تایمز که خلاصه آن را میخوانیم را در همین دسته میتوان جای داد:
بر اساس منابع موجود، معاملات مهم فروش تراشههای پیشرفته هوش مصنوعی به امارات متحده عربی و عربستان سعودی که در دوران دولت ترامپ پیگیری شده، منجر به بحثها و اختلافنظرهای قابل توجهی در درون دولت آمریکا شده است. در حالی که موافقان این توافقها را گامهای استراتژیکی برای تضمین رهبری آمریکا در رقابت جهانی هوش مصنوعی و تقویت شرکتهای آمریکایی […]
@suqona
۹:۰۶
در دنیای محدود و بسته خانواده سلطنتی ابوظبی، یک وکیل ۸۳ ساله در حوزه املاک نفوذی خاص دارد. ثمرات کار او در حمایت از جاهطلبیهای این امارت در زمینه هوش مصنوعی و معاملات خارجی، زمانی آشکار شد که اماراتیها میزبان یکی از همراهان دیرینهاش بودند: دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت ایالات متحده. مارتی ادلمن در شهر خاورمیانهای ابوظبی، جایی که طبقه بالا توسط اعضای ارشد خانواده ثروتمند و قدرتمند آل نهیان تسلط دارد، یک استثنا محسوب میشود. این نیویورکی که هم در اتاق هیئتمدیره بینالمللی و هم در مجلسهای سنتی اماراتی احساس راحتی میکند، لقب «مرد ابوظبی در منهتن» را به […]
@suqona
۱۵:۳۱
«افول و سقوط ایلان ماسک»
خلاصۀ مقالۀ مایکل شرر در نشریۀ آتلانتیک
ایلان ماسک در دولت ترامپ تلاشهای جنجالی خود را بر اصلاح عملیات دولتی از طریق ابتکار عملش، یعنی وزارت بهرهوری دولت (DOGE)، تمرکز داد. ماسک با جاهطلبیهای بزرگی وارد واشنگتن شد و هدفش صرفهجویی تریلیونها دلار برای مالیاتدهندگان بود. با این حال، رویکرد تهاجمی و عدم درک او از چشمانداز بوروکراتیک منجر به چالشهای قابل توجهی شد.
سبک مقابلهای ماسک در مشاجره داغ با اسکات بسنت، وزیر خزانهداری، بر سر انتصاب رئیس سازمان امور مالیاتی، آشکار شد که انزوای او را در دولت برجسته کرد. وعدههای او برای صرفهجوییهای قابل توجه تا حد زیادی محقق نشد و روشهای او بسیاری از مقامات کلیدی را از خود بیگانه کرد و منجر به مقاومت در برابر کاهشهای پیشنهادی او شد. با کاهش ارزش خالص داراییها و ارزش شرکتش ، ماسک خود را به طور فزایندهای در محافل سیاسی مورد تمسخر و به حاشیه رانده شدن یافت.
با وجود جسارت اولیهاش، دوران تصدی ماسک با شکست در ایجاد اتحادهای لازم و عبور از پیچیدگیهای دولت مشخص شد. اصرار او بر تغییر سریع بدون درک کامل سیستمهای موجود منجر به هرج و مرج و واکنش شدید اعضای کابینه شد. بسیاری از رهبران فدرال از تصمیم او برای عقبنشینی از DOGE استقبال کردند، زیرا آنها به دنبال معکوس کردن برخی از کاهشهای او و اجرای تغییرات به شیوه خودشان بودند. محبوبیت عمومی ماسک کاهش یافت و او به نمادی از چالشهایی تبدیل شد که وقتی یک فرد اخلالگر سعی میکند طرز فکر سیلیکون ولی را در دولت به کار گیرد ، با آن مواجه میشود.
در نهایت، خروج ماسک از دولت، نشاندهنده عقبنشینی از چشمانداز بلندپروازانه او برای اصلاحات دولتی است. در حالی که او ادعا میکرد به مقداری صرفهجویی دست یافته است، منتقدان معتقدند که رویکرد او فاقد ظرافت لازم برای حکومتداری مؤثر است. با توجه به اینکه او تمرکز خود را به شرکتهایش برمیگرداند، آینده DOGE همچنان نامشخص است و مقامات اعلام میکنند که ماموریت آن ادامه خواهد یافت، البته به شیوهای ساختاریافتهتر و بدون دخالت مستقیم ماسک.
#بروکراسی #ترامپ
خلاصۀ مقالۀ مایکل شرر در نشریۀ آتلانتیک
ایلان ماسک در دولت ترامپ تلاشهای جنجالی خود را بر اصلاح عملیات دولتی از طریق ابتکار عملش، یعنی وزارت بهرهوری دولت (DOGE)، تمرکز داد. ماسک با جاهطلبیهای بزرگی وارد واشنگتن شد و هدفش صرفهجویی تریلیونها دلار برای مالیاتدهندگان بود. با این حال، رویکرد تهاجمی و عدم درک او از چشمانداز بوروکراتیک منجر به چالشهای قابل توجهی شد.
سبک مقابلهای ماسک در مشاجره داغ با اسکات بسنت، وزیر خزانهداری، بر سر انتصاب رئیس سازمان امور مالیاتی، آشکار شد که انزوای او را در دولت برجسته کرد. وعدههای او برای صرفهجوییهای قابل توجه تا حد زیادی محقق نشد و روشهای او بسیاری از مقامات کلیدی را از خود بیگانه کرد و منجر به مقاومت در برابر کاهشهای پیشنهادی او شد. با کاهش ارزش خالص داراییها و ارزش شرکتش ، ماسک خود را به طور فزایندهای در محافل سیاسی مورد تمسخر و به حاشیه رانده شدن یافت.
با وجود جسارت اولیهاش، دوران تصدی ماسک با شکست در ایجاد اتحادهای لازم و عبور از پیچیدگیهای دولت مشخص شد. اصرار او بر تغییر سریع بدون درک کامل سیستمهای موجود منجر به هرج و مرج و واکنش شدید اعضای کابینه شد. بسیاری از رهبران فدرال از تصمیم او برای عقبنشینی از DOGE استقبال کردند، زیرا آنها به دنبال معکوس کردن برخی از کاهشهای او و اجرای تغییرات به شیوه خودشان بودند. محبوبیت عمومی ماسک کاهش یافت و او به نمادی از چالشهایی تبدیل شد که وقتی یک فرد اخلالگر سعی میکند طرز فکر سیلیکون ولی را در دولت به کار گیرد ، با آن مواجه میشود.
در نهایت، خروج ماسک از دولت، نشاندهنده عقبنشینی از چشمانداز بلندپروازانه او برای اصلاحات دولتی است. در حالی که او ادعا میکرد به مقداری صرفهجویی دست یافته است، منتقدان معتقدند که رویکرد او فاقد ظرافت لازم برای حکومتداری مؤثر است. با توجه به اینکه او تمرکز خود را به شرکتهایش برمیگرداند، آینده DOGE همچنان نامشخص است و مقامات اعلام میکنند که ماموریت آن ادامه خواهد یافت، البته به شیوهای ساختاریافتهتر و بدون دخالت مستقیم ماسک.
#بروکراسی #ترامپ
۱۵:۰۲
منابع موجود، تصویری از آسیای جنوب شرقی ارائه میدهند که تحت فشار اقتصادی و سیاسی سنگین ناشی از جنگ تجاری میان ایالات متحده و چین قرار دارد. مقامات این منطقه هشدار میدهند که رقابت فزاینده بین دو اقتصاد بزرگ جهان، حفظ بیطرفی را برای این کشورها دشوار کرده و مسیر میانه برای گام برداشتن لحظه به لحظه باریکتر میشود. این جدا شدن اقتصادی بهویژه برای کشورهایی مانند مالزی و اندونزی که به عنوان پیوندهای حیاتی در زنجیرههای تأمین متصل کننده ایالات متحده و چین عمل میکنند، چالشبرانگیز است. وزیر تجارت مالزی بر فشار از هر دو طرف تأکید کرده و […]
@suqona
۱۵:۰۴
«از صور تا ایلاف»
گفتگوی حمید عظیمی با سیدعلی کشفی در پادکست مدائن
در این قسمت تعارضهای بنیادین اقتصاد دو سوی خلیج فارس بر اساس دوگانۀ اقتصاد خشکیپایه و دریاپایه مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. این دوگانه فراتر از یک معادلۀ منطقهای است و در واقع دو الگوی جهانی اقتصاد سیاسی را بازنمایی میکند که ماهیت روابط چین و اروپا با امریکا را نیز در برمیگیرد. بهعلاوه در این چارچوب مفهومی، امتداد تاریخی تنازعات جهانی را در تاریخ تمدن و تاریخ ادیان نیز میتوانیم جستجو کنیم.
در واقع بسیار پیشتر از آنکه امریکا به عنوان جغرافیایی در فراسوی آتلانتیک و پسیفیک کشف گردد، برآمدن شهرها در مجاورت آبهای آزاد، تهدیدی باستانی برای تمدن و زیست طبیعی جوامع خشکیپایه در کنارها آبهای شیرین بهشمار میآمد. ایران نیز به عنوان «تمدن میانه» و سگک کمربند ابریشم، نقشی محوری در پیوستگی و قدرت این تمدنهای «برّی» گسترش یافته در طول اوراسیا داشته است.
در مقابل این طرح، صعود انگلوساکسونها در عصر مدرن، بهکلی موازنه را به نفع شهرنشینی دریاپایه تغییر داده است و نقش «سرزمین میانه» را به امریکا و مدارهای تجارت اقیانوسی گسترش یافته در دوسوی آن منتقل کرده است. عظیمی و کشفی در این گفتگو میکوشند طبیعت تمدن بحری مدرن و منازعۀ سیاسی و اقتصادی ما با این وضعیت جدید را در بستری از اشارات الهیاتی و فلسفی و تاریخی بازتفسیر کنند. سوالی که در نهایت باید پاسخ گیرد آن است آیا با پیوستن به الگوی جدید توسعه و قدرت دریاپایه، ما در مسیری عکس مزیت تاریخی و تمدنی خود حرکت نمیکنیم؟
لینک آپارات
@suqona
گفتگوی حمید عظیمی با سیدعلی کشفی در پادکست مدائن
در این قسمت تعارضهای بنیادین اقتصاد دو سوی خلیج فارس بر اساس دوگانۀ اقتصاد خشکیپایه و دریاپایه مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. این دوگانه فراتر از یک معادلۀ منطقهای است و در واقع دو الگوی جهانی اقتصاد سیاسی را بازنمایی میکند که ماهیت روابط چین و اروپا با امریکا را نیز در برمیگیرد. بهعلاوه در این چارچوب مفهومی، امتداد تاریخی تنازعات جهانی را در تاریخ تمدن و تاریخ ادیان نیز میتوانیم جستجو کنیم.
در واقع بسیار پیشتر از آنکه امریکا به عنوان جغرافیایی در فراسوی آتلانتیک و پسیفیک کشف گردد، برآمدن شهرها در مجاورت آبهای آزاد، تهدیدی باستانی برای تمدن و زیست طبیعی جوامع خشکیپایه در کنارها آبهای شیرین بهشمار میآمد. ایران نیز به عنوان «تمدن میانه» و سگک کمربند ابریشم، نقشی محوری در پیوستگی و قدرت این تمدنهای «برّی» گسترش یافته در طول اوراسیا داشته است.
در مقابل این طرح، صعود انگلوساکسونها در عصر مدرن، بهکلی موازنه را به نفع شهرنشینی دریاپایه تغییر داده است و نقش «سرزمین میانه» را به امریکا و مدارهای تجارت اقیانوسی گسترش یافته در دوسوی آن منتقل کرده است. عظیمی و کشفی در این گفتگو میکوشند طبیعت تمدن بحری مدرن و منازعۀ سیاسی و اقتصادی ما با این وضعیت جدید را در بستری از اشارات الهیاتی و فلسفی و تاریخی بازتفسیر کنند. سوالی که در نهایت باید پاسخ گیرد آن است آیا با پیوستن به الگوی جدید توسعه و قدرت دریاپایه، ما در مسیری عکس مزیت تاریخی و تمدنی خود حرکت نمیکنیم؟
@suqona
۱۱:۳۷
ویتکاف در مصاحبه با کارلسون مجری برنامۀ شاخص طرفداران MAGA پرده از تصویر غریبی از آرایش جهان جدید برمیدارد. روی گرداندن امریکا از اروپا به بهانۀ ناکارآمدی اقتصادیش و ترجیح اتحادیه عبری-عربی بر آن حاوی دلالتهای مهمی است.این تنها یک گسست اقتصادی نیست و مقدمات سومین انشعاب بزرگ غرب از زمان جنگ اول است.
@suqona
@suqona
۱۳:۴۶
بهرغم گلریزان 600 میلیارد دلاری وارن بافت، دوران ابرخیریههای لیبرال به سر آمده است!
برگرفته از فورچن
دورهای از فعالیتهای بشردوستانه که امثال بیل گیتس و وارن بافت نماد آن هستند و اغلب با تأثیرگذاری پیشگامانی چون راکفلرها و کارنگیها مقایسه میشود، در حال پایان یافتن است. این تغییرات بنیادین تنها ناشی از تصمیمات فردی مانند اعلام گیتس مبنی بر اتمام فعالیتهای بنیادش تا سال ۲۰۴۵ و تسریع در بخشش ثروت شخصیاش نیست، بلکه به دلیل تهدیدات مالیاتی جدید علیه بنیادهای خیریه لیبرال و محبوبیت یافتن روشهای نوین اعانه در میان سرمایهدارای زنانه روبهرشد نیز رخ میدهد. با خروج وارن بافت از هدایت کمپانی برکشایر هثاوی و سوالاتی که در مورد آینده تعهدات بخشش او مطرح است، انتظار تغییرات بیشتری نیز وجود دارد.
یکی از جنبههای مهم و با پیامدهای سیاسی این تغییرات، تصمیم اخیر مجلس نمایندگان آمریکا برای وضع مالیات ۱۰ درصدی بر بنیادهایی با دارایی بیش از ۵ میلیارد دلار است. به گفته کارشناسان، این مالیات بهطور موذیانهای بنیادهای بزرگ لیبرال مانند بنیاد گیتس، فورد و سوروس را تحت تأثیر شدید قرار میدهد، در حالی که بنیادهای محافظهکار که کوچکتر هستند، نرخ مالیات بسیار پایینتری خواهند پرداخت. این وضعیت میتواند هزاران بنیاد لیبرال به رهبری میلیاردرهایی چون گیتس، اسکات، جورج سوروس و مارک زاکربرگ را تحت فشار قرار داده و رویکرد میلیاردرها به فعالیتهای بشردوستانه را کاملاً تغییر دهد.
در واکنش به این فشارهای مالیاتی و جستجو برای سازوکارهای جایگزین، برخی اهداکنندگان فوقثروتمند در حال بازنویسی قواعد هستند. روش بخشش پنهان مککنزی اسکات، که شامل اهدای مستقیم و بدون سر و صدای پول به سازمانهای غیرانتفاعی و اعتماد به آنها برای مدیریت وجوه بدون هیچگونه انتظار گزارشدهی است، به عنوان راهی برای دور زدن مالیاتهای جدید مطرح شده است. اسکات به عنوان یک جریانساز و نوعی وزنه اخلاقی در مقایسه با رویکرد تکنوکراتیک گیتس تلقی میشود و او طرفدار رویکرد بشردوستی مبتنی بر اعتماد است. کارشناسان پیشبینی میکنند افراد به سمت این روشهای جایگزین کشیده میشوند و این میتواند شامل استفاده از نهادهایی مانند LLCهای بشردوستانه نیز باشد.
#بخش_سوم #خیریههای_سیاسی
برگرفته از فورچن
دورهای از فعالیتهای بشردوستانه که امثال بیل گیتس و وارن بافت نماد آن هستند و اغلب با تأثیرگذاری پیشگامانی چون راکفلرها و کارنگیها مقایسه میشود، در حال پایان یافتن است. این تغییرات بنیادین تنها ناشی از تصمیمات فردی مانند اعلام گیتس مبنی بر اتمام فعالیتهای بنیادش تا سال ۲۰۴۵ و تسریع در بخشش ثروت شخصیاش نیست، بلکه به دلیل تهدیدات مالیاتی جدید علیه بنیادهای خیریه لیبرال و محبوبیت یافتن روشهای نوین اعانه در میان سرمایهدارای زنانه روبهرشد نیز رخ میدهد. با خروج وارن بافت از هدایت کمپانی برکشایر هثاوی و سوالاتی که در مورد آینده تعهدات بخشش او مطرح است، انتظار تغییرات بیشتری نیز وجود دارد.
یکی از جنبههای مهم و با پیامدهای سیاسی این تغییرات، تصمیم اخیر مجلس نمایندگان آمریکا برای وضع مالیات ۱۰ درصدی بر بنیادهایی با دارایی بیش از ۵ میلیارد دلار است. به گفته کارشناسان، این مالیات بهطور موذیانهای بنیادهای بزرگ لیبرال مانند بنیاد گیتس، فورد و سوروس را تحت تأثیر شدید قرار میدهد، در حالی که بنیادهای محافظهکار که کوچکتر هستند، نرخ مالیات بسیار پایینتری خواهند پرداخت. این وضعیت میتواند هزاران بنیاد لیبرال به رهبری میلیاردرهایی چون گیتس، اسکات، جورج سوروس و مارک زاکربرگ را تحت فشار قرار داده و رویکرد میلیاردرها به فعالیتهای بشردوستانه را کاملاً تغییر دهد.
در واکنش به این فشارهای مالیاتی و جستجو برای سازوکارهای جایگزین، برخی اهداکنندگان فوقثروتمند در حال بازنویسی قواعد هستند. روش بخشش پنهان مککنزی اسکات، که شامل اهدای مستقیم و بدون سر و صدای پول به سازمانهای غیرانتفاعی و اعتماد به آنها برای مدیریت وجوه بدون هیچگونه انتظار گزارشدهی است، به عنوان راهی برای دور زدن مالیاتهای جدید مطرح شده است. اسکات به عنوان یک جریانساز و نوعی وزنه اخلاقی در مقایسه با رویکرد تکنوکراتیک گیتس تلقی میشود و او طرفدار رویکرد بشردوستی مبتنی بر اعتماد است. کارشناسان پیشبینی میکنند افراد به سمت این روشهای جایگزین کشیده میشوند و این میتواند شامل استفاده از نهادهایی مانند LLCهای بشردوستانه نیز باشد.
۶:۵۷
یکی از مهمترین رویدادها پس از قتلعام علویان ساحل سوریه توسط نظام جولانی ظهور دوبارۀ رامی مخلوف بوده است. رامی مخلوف تا پیش از آنکه مغضوب پسر خالهاش بشار اسد شود در قلب شبکۀ اقتصادی سوریه قرارداشت و خانواده او در کنار راجحیها و مصریها و چند نام دیگر در زمرۀ پنج خاندان کلیدی اقتصاد سیاسی منطقه به شمار می آمدند. [1] مخلوف در دورۀ طلایی خود با قریب ده میلیارد دلار ثروتمندترین مرد سوری بود و برخی منابع وی را بر 60درصد اقتصاد سوریه مسلط میدانستند. با این حال بزرگترین الیگارش علوی این شانس را داشت که در روند اختلافات […]
@suqona
۱۷:۰۶
به نفع اروپاست که برای تحریم اسرائیل اقدام کند
فایننشال تایمز در مطلبی به قلم مارتین ساندبو از جدیت و ابزارهای موثر اروپا در تحریم اسرائیل سخن گفته است.
این منبع استدلال میکند که زمان آن فرا رسیده است که اروپا به طور مشخص روشن کند چگونه ممکن است اسرائیل را تحریم کند و یک چارچوب سیاستی سیستماتیک برای استفاده از این ابزار ژئواکونومیک توسعه دهد. اتحادیه اروپا نیاز به ارتقای فرآیند تصمیمگیری تحریمها و شفافسازی این موضوع دارد که کدام رفتارها بدون از بین بردن ابزارهای مذاکره با اسرائیل می تواند بر آن فشار بیاورد. این اقدام باید بدون مشارکت ایالات متحده و با تمهیداتی برای مقابله برای تلاش امریکا در بیاثر کردن چنین تحریمهایی، انجام شود. اروپا با نشان دادن آمادگی برای اقدام علیه اسرائیل، اروپا نشان میدهد که آماده اقدام در برابر نقضهای جدی قوانین بینالمللی توسط هر کسی است.
در خصوص ابزارهای تحریمی، نویسنده اشاره دارد که تحریمهای بانکی و مالی به احتمال زیاد توسط امریکا بیاثر خواهند شد، به جز یک استثنا مهم: مسدود کردن ذخایر ارزی خارجی اسرائیل که بخشی از آن در اروپا سرمایهگذاری شده است. اما شدیدترین تحریمها احتمالاً بر تجارت و سفر خواهند بود. اسرائیل به شدت به اروپا برای واردات کالا (از جمله سوختها که اروپا در حمل و نقل آن نفوذ دارد) و صادرات خود وابسته است. همچنین، بخش قابل توجهی از تجارت خدمات اسرائیل با بازارهای اروپایی است و محدودیتها بر خدمات تجاری و گردشگری میتوانند بسیار مختلکننده باشند.
#تحریمها #اسرائیل #اروپا
@suqona
فایننشال تایمز در مطلبی به قلم مارتین ساندبو از جدیت و ابزارهای موثر اروپا در تحریم اسرائیل سخن گفته است.
این منبع استدلال میکند که زمان آن فرا رسیده است که اروپا به طور مشخص روشن کند چگونه ممکن است اسرائیل را تحریم کند و یک چارچوب سیاستی سیستماتیک برای استفاده از این ابزار ژئواکونومیک توسعه دهد. اتحادیه اروپا نیاز به ارتقای فرآیند تصمیمگیری تحریمها و شفافسازی این موضوع دارد که کدام رفتارها بدون از بین بردن ابزارهای مذاکره با اسرائیل می تواند بر آن فشار بیاورد. این اقدام باید بدون مشارکت ایالات متحده و با تمهیداتی برای مقابله برای تلاش امریکا در بیاثر کردن چنین تحریمهایی، انجام شود. اروپا با نشان دادن آمادگی برای اقدام علیه اسرائیل، اروپا نشان میدهد که آماده اقدام در برابر نقضهای جدی قوانین بینالمللی توسط هر کسی است.
در خصوص ابزارهای تحریمی، نویسنده اشاره دارد که تحریمهای بانکی و مالی به احتمال زیاد توسط امریکا بیاثر خواهند شد، به جز یک استثنا مهم: مسدود کردن ذخایر ارزی خارجی اسرائیل که بخشی از آن در اروپا سرمایهگذاری شده است. اما شدیدترین تحریمها احتمالاً بر تجارت و سفر خواهند بود. اسرائیل به شدت به اروپا برای واردات کالا (از جمله سوختها که اروپا در حمل و نقل آن نفوذ دارد) و صادرات خود وابسته است. همچنین، بخش قابل توجهی از تجارت خدمات اسرائیل با بازارهای اروپایی است و محدودیتها بر خدمات تجاری و گردشگری میتوانند بسیار مختلکننده باشند.
#تحریمها #اسرائیل #اروپا
@suqona
۱۰:۰۰
ترجمه گزارش دیوید اس. کلود در وال استریت جورنال با عنوان «به دنبال نیاز به دلار، شبهنظامیان مورد حمایت ایران به ویزا و مسترکارت روی میآورند»
چند سال پیش، عراق بازار کوچکی برای ویزا و مسترکارت بود که در اوایل سال ۲۰۲۳، تنها ۵۰ میلیون دلار یا کمتر در ماه تراکنشهای برونمرزی ایجاد میکرد. اما در آوریل همان سال، این رقم به حدود ۱.۵ میلیارد دلار افزایش یافت که تقریباً یک شبه افزایشی ۲۹۰۰ درصدی را نشان میدهد.
چه چیزی تغییر کرد؟ به گفته مقامات آمریکایی و عراقی و اسنادی که توسط وال استریت ژورنال بررسی شده است، گروههای شبهنظامی عراقی راهی برای استخراج دلارهای گسترده از شبکههای پرداخت ویزا و مسترکارت برای خود و متحدانشان در ایران پیدا کردند. […]
@suqona
۱۷:۲۹
با فشارهای ترامپ برای تنگ کردن عرصه بر چینیها در #پاناما، مونوپولی #سرمایهداری_یهودی نیز در #تجارت_دریاپایه مستحکمتر میشود. لری فینک و خانواده آپونته در یک معاملۀ 23 میلیارد دلاری میخواهند ترامپ را به آرزوی خود نزدیک کنند. کنسرسیوم متشکل از بزرگترین کمپانی مدیریت دارایی جهان «بلکراک» و بزرگترین کمپانی ترانزیت کانتینری جهان «MSC» عجیب نیست اگر نگرانی سایر شرکتهای غربی نسبت به ایجاد انحصار در تجارت کانتینری را به دنبال داشته است. نمودار پیوست شده به خوبی نشان میدهد چنین معاملهای تا چه میزان موازنه را در بنادر جهان متحول خواهد کرد.@suqona
۱۲:۲۲
اقتصاد سیاسی ترامپیسم
این مقاله توسط جیمز کی. گالبرایت، یک اقتصاددان و نویسنده برجسته، نوشته شده و در نشریه معتبر The Nation به چاپ رسیده است. گالبرایت به خاطر تحلیلهای اقتصادی دقیق و غالباً انتقادی خود از سیاستهای نئولیبرالی و جهانیسازی شناخته شده است. نشریه The Nation نیز یکی از قدیمیترین و تأثیرگذارترین نشریات چپگرای آمریکا است که به تحلیلهای عمیق سیاسی و اقتصادی با رویکردی مترقی معروف است . خلاصه مقاله تا آنجا که به ما مربوط می شود چنین است:
دونالد ترامپ با تهدید به اعمال تعرفههای سنگین بر مکزیک، کانادا و چین آغاز کرد، اما تمرکز اصلی سیاست تعرفهای او اروپا است . این تعرفهها، در کنار انرژی ارزان و قابل اتکا در ایالات متحده، نرخهای بهره پایینتر، ضعیف بودن تاثیر اتحادیهها، رشد اقتصادی پایدار و پایه قوی تحقیق و توسعه، می تواند هدف ترامپ برای جذب شرکتهای صنعتی اروپا، به ویژه آلمان، برای ساخت کارخانههای جدید در آمریکا را محقق کند. این سیاست به گونهای طراحی شده که اروپا را به سمت رکود، بینظمی اجتماعی، فقر و بحرانهای جمعیتی سوق دهد. در این سناریو، افول اروپا، شامل از دست دادن نفوذ مالی لندن، شکست ایرباس و فروپاشی یورو، به نفع ایالات متحده خواهد بود و بازارهای جدیدی را برای گاز طبیعی آمریکا ایجاد خواهد کرد.
در مورد چین، تعرفههای جدید تأثیر زیادی نخواهند داشت زیرا چین اقتصاد عظیمی دارد و صادرات آن در سراسر جهان رقابتی است. روزهایی که این کشور به بازار آمریکا وابسته بود گذشته است. چین احتمالا به سمت بازارهای غیرآمریکایی حرکت خواهد کرد و ایالات متحده واردات خود را از سایر کشورهای آسیایی افزایش خواهد داد. چین تنها در سناریویی به شدت آسیب میبیند که ایران سقوط کند ؛ یک سناریوی موجود اما غیرمحتمل. در چنین حالتی چین در تأمین انرژی دچار محدودیت میشود و تحت محاصره ژئوپلیتیکی در هندوپسیفیک قرار میگیرد. این همان چیزی است که شکست اوکراین را میتواند جبران کند.
@suqona
این مقاله توسط جیمز کی. گالبرایت، یک اقتصاددان و نویسنده برجسته، نوشته شده و در نشریه معتبر The Nation به چاپ رسیده است. گالبرایت به خاطر تحلیلهای اقتصادی دقیق و غالباً انتقادی خود از سیاستهای نئولیبرالی و جهانیسازی شناخته شده است. نشریه The Nation نیز یکی از قدیمیترین و تأثیرگذارترین نشریات چپگرای آمریکا است که به تحلیلهای عمیق سیاسی و اقتصادی با رویکردی مترقی معروف است . خلاصه مقاله تا آنجا که به ما مربوط می شود چنین است:
دونالد ترامپ با تهدید به اعمال تعرفههای سنگین بر مکزیک، کانادا و چین آغاز کرد، اما تمرکز اصلی سیاست تعرفهای او اروپا است . این تعرفهها، در کنار انرژی ارزان و قابل اتکا در ایالات متحده، نرخهای بهره پایینتر، ضعیف بودن تاثیر اتحادیهها، رشد اقتصادی پایدار و پایه قوی تحقیق و توسعه، می تواند هدف ترامپ برای جذب شرکتهای صنعتی اروپا، به ویژه آلمان، برای ساخت کارخانههای جدید در آمریکا را محقق کند. این سیاست به گونهای طراحی شده که اروپا را به سمت رکود، بینظمی اجتماعی، فقر و بحرانهای جمعیتی سوق دهد. در این سناریو، افول اروپا، شامل از دست دادن نفوذ مالی لندن، شکست ایرباس و فروپاشی یورو، به نفع ایالات متحده خواهد بود و بازارهای جدیدی را برای گاز طبیعی آمریکا ایجاد خواهد کرد.
در مورد چین، تعرفههای جدید تأثیر زیادی نخواهند داشت زیرا چین اقتصاد عظیمی دارد و صادرات آن در سراسر جهان رقابتی است. روزهایی که این کشور به بازار آمریکا وابسته بود گذشته است. چین احتمالا به سمت بازارهای غیرآمریکایی حرکت خواهد کرد و ایالات متحده واردات خود را از سایر کشورهای آسیایی افزایش خواهد داد. چین تنها در سناریویی به شدت آسیب میبیند که ایران سقوط کند ؛ یک سناریوی موجود اما غیرمحتمل. در چنین حالتی چین در تأمین انرژی دچار محدودیت میشود و تحت محاصره ژئوپلیتیکی در هندوپسیفیک قرار میگیرد. این همان چیزی است که شکست اوکراین را میتواند جبران کند.
@suqona
۹:۱۸
امارات متحده عربی ۲۰ میلیارد دلار برای پروژه “استارگیت امارات” شرکت OpenAI هزینه میکند. این پروژه به عنوان یک قابلیت هوش مصنوعی سیادتی (Sovereign) معرفی شده است، با این حال به طور کامل به تراشهها، نرمافزار و زیرساختهای آمریکایی وابسته است. این همان پارادوکس سیادت هوش مصنوعی است: هرچه کشورها بیشتر برای استقلال هوش مصنوعی تلاش میکنند، وابستگیهایشان عمیقتر میشود. امارات تنها نیست. از پاریس تا دهلینو، دولتها میلیاردها دلار را صرف مدلهای پیشرفتهای میکنند که «سیادتی» خوانده میشوند. فرانسه از Mistral حمایت میکند. […]
@suqona
۹:۱۵
قاره سبز اولین ارتش تریلیون دلاری جهان را میسازد؟
توافق اخیر ناتو برای افزایش هزینههای دفاعی اعضا به ۵ درصد تولید ناخالص داخلی در صورت تحقق، نظم امنیتی جهان را تغییر میدهد. این تغییر چشمگیر در ترکیب بودجۀ اتحادیۀ اروپا با فراتر بردن حجم صنایع نظامی این قاره از ۱ تریلیون دلار، آن را باید به بزرگترین مجتمع تسلیحاتی جهان مبدل کند. هزینۀ ۵درصدی هرچند تبعاتی جوهری در اقتصاد اروپا دارد، با امید به پایبند ماندن امریکا به بند ۵ پیمان آتلانتیک شمالی مورد توافق اجتماع لاهه قرار گرفت. سوال اصلی اینجاست که آیا چنین تغییری ممکن است فلسفه وجودی خود ناتو را دستخوش چالش کند؟ […]
@suqona
۱۷:۴۲
پاکستان به حدی سریع در حال گذار به سمت انرژی خورشیدی است که وزیر انرژی این کشور از این وضعیت به «انقلاب خورشیدی» یاد میکند. اما این وضعیت جدید که عمدتاً به دلیل کاهش شدید قیمت پنلهای چینی و افزایش چشمگیر هزینههای برق شبکه اتفاق افتاده، نگرانیها و چالشهایی را نیز برای دولت و تحلیلگران به دنبال آورده است. این روند، گرچه پاکستان را به هدف ۳۰ درصدی انرژی تجدیدپذیر تا سال ۲۰۳۰ نزدیک میکند، اما در حال ایجاد یک “مارپیچ مرگ” برای شبکه برق ملی است. مقامات پاکستانی میگویند واردات ۱۷ گیگاوات ظرفیت پنل خورشیدی در سال گذشته، در […]
@suqona
۱۴:۰۲
در ماههای اخیر مطالب بسیاری در مورد بازگشت اولیگارشهای دورۀ اسد به ساختار اقتصادی سوریه و اعتراضات نسبت به این موضوع در جامعۀ سوری منتشر شده است. خاندانهایی چون دعبول، حمشو و خیاط محور این دست خبرها و تحلیلها بوده است. اکنون رویترز در یک گزارش تفصیلی و دستاول به دایرۀ گستردهتری از این نامها و شرکتها و پشتپردۀ تحولات اقتصاد سیاسی پساجنگ در سوریه پرداخته است. گزارش رویترز همچنین از جهت افشای نقش چهرههای مرموز و جهادی اطراف جولانی در این تحولات شاخص است. با توجه اهمیت مطلب ترجمۀ کاملی از گزارش رویترز ارائه میشود. برجستهسازیها به انتخاب سیاق […]
@suqona
۱۰:۰۹
در روزهای اخیر این نوبت هند بوده است که تبدیل به سوژۀ شوکهای ترامپ به تجارت جهانی شود. تنشهای جاری میان هند و امریکا برای تحلیل نقش بلندمدت این غول آسیایی در اقتصاد منطقه و بلوکبندیهای جهانی سیگنالهای مهمی دارد. دونالد ترامپ، اخیرا اعلام کرده که هند احتمالاً با تعرفههای ۲۰ تا ۲۵ درصدی مواجه خواهد شد. همو پیشتر تهدید کرده بود که تعرفۀ ۲۶ درصدی برای دهلی در نظر گرفته و اظهارات جدید نشان میدهد تلاشهای دولت مودی برای کاهش نرخ موفق نبوده است. این در حالی است که وزیر بازرگانی هند به توافقی با «دوستان بسیار عزیز» […]
@suqona
۱۷:۳۳
شگفتانۀ دوبارۀ پاکستان
بلومبرگ به نظر میرسد پاکستان تقریبا تنها نمونهای است که توانسته است به خوبی با کارتهایش در قبال رئیسجمهور دونالد ترامپ بازی کند. برخلاف بسیاری از کشورها، از جمله رقیب اصلیاش هند، و همچنین سوئیس و برزیل، پاکستان توانسته بدون مشکل خاصی به یک توافق تجاری با آمریکا دست یابد.
این تغییر مثبت از زمانی آغاز شد که اوایل امسال، هند و پاکستان در آستانه جنگ قرار گرفتند و هر دو طرف به تبادل حملات موشکی و پهپادی پرداختند. ترامپ اعلام آتشبس کرد که پاکستان با آغوش باز از آن استقبال کرد، اما هند ادعای ترامپ مبنی بر میانجیگری را رد کرد. با نگاهی به گذشته، به نظر میرسد از همان زمان روابط هند با کاخ سفید رو به وخامت گذاشت.
در مقابل، پاکستان داراییهایی داشت که توجه ترامپ را به خود جلب کرد. این کشور دارای یکی از بزرگترین ذخایر دستنخورده طلا و مس در جهان است که این گمانهزنی را تقویت میکند که ممکن است آمریکا به دنبال توافقی مشابه با توافق مواد معدنی خود با اوکراین باشد. همچنین، پاکستان سرمایهگذاریهای آمریکایی را جذب کرده و خود ترامپ نیز در پستی از همکاری با پاکستان برای توسعه " ذخایر عظیم نفتی " این کشور سخن گفته است.
علاوه بر این، مسئله رمزارزها نیز مطرح است. همزمان با درگیریهای هند و پاکستان، نمایندگان شرکت مالی World Liberty Financial که تحت حمایت ترامپ است، به اسلامآباد سفر کردند و توافقی را برای همکاری با پاکستان در زمینه باز شدن به روی ارزهای دیجیتال اعلام کردند.
همه این اتفاقات به یک جلسه ناهار غافلگیرکننده در کاخ سفید برای عاصم منیر، رئیس ارتش و قدرتمندترین فرد پاکستان، منجر شد. اندکی پس از آن، دولت پاکستان اعلام کرد که ترامپ را برای جایزه صلح نوبل نامزد خواهد کرد.
این رویدادها یک چرخش بزرگ در روابط اخیر پاکستان با آمریکا محسوب میشود، زیرا در دولت بایدن تقریباً هیچ تماس سطح بالایی بین دو کشور وجود نداشت. این در حالی است که آمریکا مدتها بود که به هند به عنوان یک متحد کلیدی در برابر چین توجه ویژهای داشت.
البته پاکستان مشکلات خاص خود را نیز دارد. این کشور در خط مقدم تغییرات آبوهوایی قرار دارد و اقتصاد خود را تنها با کمکهای بینالمللی توانسته ثبات بخشد.
🧮 سوقنا | @suqona
این تغییر مثبت از زمانی آغاز شد که اوایل امسال، هند و پاکستان در آستانه جنگ قرار گرفتند و هر دو طرف به تبادل حملات موشکی و پهپادی پرداختند. ترامپ اعلام آتشبس کرد که پاکستان با آغوش باز از آن استقبال کرد، اما هند ادعای ترامپ مبنی بر میانجیگری را رد کرد. با نگاهی به گذشته، به نظر میرسد از همان زمان روابط هند با کاخ سفید رو به وخامت گذاشت.
در مقابل، پاکستان داراییهایی داشت که توجه ترامپ را به خود جلب کرد. این کشور دارای یکی از بزرگترین ذخایر دستنخورده طلا و مس در جهان است که این گمانهزنی را تقویت میکند که ممکن است آمریکا به دنبال توافقی مشابه با توافق مواد معدنی خود با اوکراین باشد. همچنین، پاکستان سرمایهگذاریهای آمریکایی را جذب کرده و خود ترامپ نیز در پستی از همکاری با پاکستان برای توسعه " ذخایر عظیم نفتی " این کشور سخن گفته است.
علاوه بر این، مسئله رمزارزها نیز مطرح است. همزمان با درگیریهای هند و پاکستان، نمایندگان شرکت مالی World Liberty Financial که تحت حمایت ترامپ است، به اسلامآباد سفر کردند و توافقی را برای همکاری با پاکستان در زمینه باز شدن به روی ارزهای دیجیتال اعلام کردند.
همه این اتفاقات به یک جلسه ناهار غافلگیرکننده در کاخ سفید برای عاصم منیر، رئیس ارتش و قدرتمندترین فرد پاکستان، منجر شد. اندکی پس از آن، دولت پاکستان اعلام کرد که ترامپ را برای جایزه صلح نوبل نامزد خواهد کرد.
این رویدادها یک چرخش بزرگ در روابط اخیر پاکستان با آمریکا محسوب میشود، زیرا در دولت بایدن تقریباً هیچ تماس سطح بالایی بین دو کشور وجود نداشت. این در حالی است که آمریکا مدتها بود که به هند به عنوان یک متحد کلیدی در برابر چین توجه ویژهای داشت.
البته پاکستان مشکلات خاص خود را نیز دارد. این کشور در خط مقدم تغییرات آبوهوایی قرار دارد و اقتصاد خود را تنها با کمکهای بینالمللی توانسته ثبات بخشد.
🧮 سوقنا | @suqona
۹:۰۶
پس از شکست سلسله چینگ از بریتانیا در نخستین جنگ تریاک، پیمانی در سال ۱۸۴۲ امضا شد که چین را به بیش از ۱۰۰ سال سرکوب خارجی و کنترل استعماری بهوسیلۀ سیاستهای تجاری محکوم کرد. این اولین مورد از «پیمانهای نابرابر» بود که در آن، یک قدرت نظامی و فناوری برتر، شرایط یکجانبهای را برای کاهش کسری تجاری عظیم خود تحمیل میکرد.
آشنا به نظر میرسد، نه؟ تقریباً دو قرن بعد، اتحادیه اروپا دقیقاً درک میکند که چینیها چه احساسی داشتند. سفر ماه گذشته «اورسولا فون در لاین»، رئیس کمیسیون اروپا، به اقامتگاه گلف «ترنبری» دونالد ترامپ در اسکاتلند برای […]
@suqona
۱۳:۳۳
یمن با یکی از پیچیدهترین بحرانهای اقتصادی و انسانی در جهان مواجه است. جنگ مستمر، تقسیمات سیاسی و فروپاشی زیرساختها، موجب بحران اقتصادی شدید، افزایش فقر و ناامنی غذایی شده است. در این شرایط، حوالههای مالی داخلی و خارجی به عنوان شریان حیاتی اقتصادی و اجتماعی برای میلیونها یمنی ظاهر شده است و بیش از ۳۸٪ از تولید ناخالص داخلی کشور را تشکیل میدهد.
اتحادیه کمکهای نقدی یمن (CCY) وابسته به اتحادیه اروپا در گزارشی به بررسی نقش حوالههای مالی در اقتصاد یمن، تهدیدات آن و پیامدهای بالقوه بر خانوادهها و جامعه، همچنین چالشهای اقتصادی کلان و سیاستهای بینالمللی و منطقهای مرتبط با آن پرداخته است.
این گزارش مینویسد: حوالههای مالی اکنون بیش از ۳۸٪ از تولید ناخالص داخلی یمن را تشکیل میدهند، که این امر یمن را به سومین کشور جهان با بیشترین وابستگی به حوالههای مالی تبدیل کرده است. با این حال [....]
@suqona
۸:۳۵