بسم الله الرحمن الرحیم
«درد»
"درد""نام دیگر من است"میان اهل آسماندرون ناسرودههای لامکان؛
"درد"حدیث خلقت من استچو سر زدم ز نیستی به ناگهانچون آمدم ز ماجرای دهر در زمان؛
"درد"نه آن نمایشی است تا به روی صحنه میبرندنه آن ترانهایست پر ز یاوه و چرندنه بغض و گریهای است کز فجعیتش به خویش جامه میدرند!
"درد"معنی صداقت است در طواف عاشقییک محک که مطلّع شوی به راه عشق تا به چند لایقیو مطمئن شوی که با خودت در این مجال در چه حیطه صادقی!
"درد"حرکت نورون درون یک عصب که نیستهورمونی میان رگ که نیستیک نشانه از بروز تب که نیست!
"درد"فرق زندهها و مردههاستیک طبیب آشناستیک نشان اتصال آدمی به کبریاست؛
"درد"گر که در میان خلق سر زند سپیده دم زندو سرنوشت نیک مردمان به خود رقم زندو کاتب جهان به یُمن آن به روی ناصوابها قلم زند؛
"درد"مایهی کمک به دیگری استخادمی برای خلق، چونکه سروری استبطن پر شکوه مهر مادری است!
"درد""نام دیگر من است"بی صدا مرا صدا بزن!
سجاد رستمعلی (تهمتن)
️بازنشر کلیه آثار مجاز است.
این شعر با الهام از شعر «درد نام دیگر من است» مرحوم قیصر امینپور سروده شده است.
#درد
#شعر
کانال سرودههای سجاد رستمعلی (تهمتن):
@TahamtanPoems
«درد»
"درد""نام دیگر من است"میان اهل آسماندرون ناسرودههای لامکان؛
"درد"حدیث خلقت من استچو سر زدم ز نیستی به ناگهانچون آمدم ز ماجرای دهر در زمان؛
"درد"نه آن نمایشی است تا به روی صحنه میبرندنه آن ترانهایست پر ز یاوه و چرندنه بغض و گریهای است کز فجعیتش به خویش جامه میدرند!
"درد"معنی صداقت است در طواف عاشقییک محک که مطلّع شوی به راه عشق تا به چند لایقیو مطمئن شوی که با خودت در این مجال در چه حیطه صادقی!
"درد"حرکت نورون درون یک عصب که نیستهورمونی میان رگ که نیستیک نشانه از بروز تب که نیست!
"درد"فرق زندهها و مردههاستیک طبیب آشناستیک نشان اتصال آدمی به کبریاست؛
"درد"گر که در میان خلق سر زند سپیده دم زندو سرنوشت نیک مردمان به خود رقم زندو کاتب جهان به یُمن آن به روی ناصوابها قلم زند؛
"درد"مایهی کمک به دیگری استخادمی برای خلق، چونکه سروری استبطن پر شکوه مهر مادری است!
"درد""نام دیگر من است"بی صدا مرا صدا بزن!
سجاد رستمعلی (تهمتن)
#درد
#شعر
۱۲:۰۶