«شما که در مرکز هستید، خانه نشین شدهاید. اصلاً نه حرفی، نه اعلامیهای. هیچ کار نمی کنید. شما که در تهران هستید، مردم را دعوت به قرآن، یعنی وحدت و یگانگی نمی کنید. فایده اش چیست؟ شما باید مردم را به اتحاد دعوت کنید تا موقعی که می خواهیم دستور قیام بدهیم آنها آماده باشند تا ریشۀ شاه و دولت را از میان برداریم.
چرا #علمای_تهران در مقابل این گرگهای درنده سکوت اختیار کرده اند؟ چرا در مقابل این لامذهبها که می خواهند دینمان را از دستمان بگیرند، سکوت کرده اید؟»
۵:۳۱
«عید قربانی یکی از اعیاد مهم اسلامی میباشد که در ردیف #عید_فطر قرار دارد ولی نمیدانم چرا مسلمانها برای خواندن نماز عید فطر سر و دست می شکنند ولی در روز عید قربان مساجد خلوت است.#کعبه یعنی مرکز اجتماع مسلمین که میتوانند در یک زمان تصمیمات لازم را برای رفع مشکلات خود اتخاذ نمایند و هدف از این همه استقبال از خانه خدا و سنگ زدن به شیطان این است که یعنی او را از سر راه خود برمیداریم و تمام شیطانهای زندگی را از بین می بریم و بنده شیطانهایی که همیشه سر راه انسان قرار دارند نمیشویم.زمانی که ما قربانی میکشیم به خاطر این است که انسان را قربانی نکنیم و دیگران را از بین نبریم چون همه حق حیات دارند. این همه آتش جنگ که در تمام نقاط جهان شعله ور است و انسانهای بیگناه قربانی جاه طلبیهای دیگران می شوند. قربانی در این روز خود درس بزرگی برای جلوگیری از سقوط حتمی انسان است».
پینوشت:
این مسأله مربوط به امروز نیست و از سالها پیش از انقلاب، برخی مناسک اسلامی در میان ما کمرنگ شده است. گو اینکه در قراری نانوشته و ناهماهنگ، مناسک مشترک میان شیعیان و اهل سنت، به اهل سنت واگذار شده و مناسک مخصوص شیعه تقوت شده است.
نه تنها عید قربان، که ماه رمضان و عید مبعث هم به همین حال و روز افتاده و در دوران انقلاب اسلامی هم به آن توجه ویژهای نشده است.
۱۲:۲۹
«آقای دکتر ضرابی (ره) میگفت: من اگر علی(ع) رو دوست دارم، اگر پیوند قلب من متصل به امیرالمؤمنینه، این بمبها نمیتوانند مرا مورد هدف خود قرار دهند... وقتی که #بمباران_هوایی میشد میآمد وسط حیاط میایستاد و میگفت: من پیوندم به علی(ع) خورده؛ اگر میتوانی مرا مورد هدف خودت قرار بده!»
«اگر خدای نکرده بلیهای اهل #تهران یا ایران را مورد هدف قرار دهد در حرز پروردگار است...»
۱۳:۲۳
۱۶:۳۸
۹:۲۱
«حضرات، مدرسه مروی را امروز محاصره کرده، از دو سه طرف سرباز گذاشتهاند، حتی پشت بامها را؛ آنها متصل با حسین یا حسین کشیده، آه و ناله میکنند...»
سالور گزارش سومین روز محاصره مدرسه مروی در روز ۲۳ ذی قعده را چنین مینویسد:«اما صدای یا علی یا حسین حضرات که تا اینجا میآمد باعث تأسف من شد. همه مسلمان هستند و مجلس، خوب [رفتار] نمیکند....؛ شیخ فضلالله صاحب فضل و کمال، مجتهد معتبر ما، علنا هم متفق علیه تمام طلاب است که از حجج اسلام طهران برتری دارد. تمام علمای عتبات عالیات تصدیق دارند. حاجی #آخوند_رستم_آبادی که از زهاد و عباد و حقیقتا فرشته است، جمعیت نماز جماعت او را احدی ندارد... امام مدرسه مروی است و اگر اظهاری کرده، یا گول خورده یا حقیقتا درد دین دارد. این شخص محترم مقدس را چرا باید محاصره کنند، نان و آب ندهند؟!»
۱۲:۰۹
این طیف از عالمان به چه میاندیشیدند که رسالت خود را در انس با مردم و تعلیم و تربیت میدیدند،از مراکز علم جدا شده و به مراکز جمعیتی آمدند،بهجای اینکه نماز صبح را در خانه، ظهر را در فلان نهاد و شب را در مسجد بخوانند، سه وعده در مسجد خود اقامه جماعت میکردند و در طول روز درب خانههایشان به روی مردم باز بود و علم و عرفانشان از هیچکس دریغ نمیشد؟و ما امروزیها به چه فکر میکنیم که مسجدهایمان تُنُکاند و دردهای معنوی جامعه دوا نمیشود؟آنها هر یک نفرشان چه ظرفیتی داشتند که هرچند به تعداد انگشتان دست، برای یک پایتخت بلکه برای یک ایران کافی بودند و ما صدها نفرمان برای یک شهر کافی نیست؟آنها چه در چهره داشتند که دیدنشان برای تربیت کافی بود و ما گفتار بسیارمان ناکافی؟
آنها در مسجد داری چه میدیدند که ما در مسجد و مؤسسه و حوزه و دانشگاه و ادارهداری در جستجوی آنیم و نمییابیم؟
آنها در مردم کوچه و بازار چه میدیدند که ما در نشست و برخاست با رئیس و مرئوس دنبال آنیم؟آنها در کتاب و درس و بحث چه مییافتند که ما در میز و صندلی و گوشی و دوربین در پی آنیم و نمییابیم؟
آنها در فقر و زهد چه استغنائی داشتند که ما در دارایی دنبال آنیم و همچنان محتاج؟
آنها در گفتگوی چهره به چهره با این و آن چه تاثیر شگرفی میدیدند که ما در رقابت بر سر چندk دنبال کننده در پی تأثیریم؟
آنها در حقیقت چه مییافتند که ما در مجاز دنبال آنیم؟
@tarikh_hawzah_tehran
۱۳:۰۷
1_13447674461_1_1.mp3
۰۲:۱۴-۳.۰۹ مگابایت
۵:۵۳
در تهران آیتالله #سید_محمدصادق_لواسانی که خود امام جماعت مسجد بازارچه نایبالسلطنه بود، سایر امامان جماعت برجسته و کهنسال را گرد هم میآورد.#شیخ_محمدتقی_فلسفی هم جلسه هفتگی ثابتی با #وعاظ_تهران داشت که محتوای منبرهای خود در حوادث روز را با هم هماهنگ میکردند. ائمه جماعات و وعاظ انقلابی هم صبحهای پنجشنبه جمع دیگری داشتند که هدایتگر مبارزه روحانیت و مردم بود و زمینهساز #جامعه_روحانیت_مبارز در تهران شد.
گاهی مجالس ترحیم بزرگی با حضور هزاران نفر در مساجد جامع و سید عزیزالله و ارک برگزار میشد که گاهی چندین روحانی مشهور به عنوان صاحب عزا جلوی درب مسجد میایستادند.این اجتماعات کوچک و بزرگ نمایانگر هویت جمعی حوزه تهران بود و چنین انعکاسی هم در اجتماع داشت.
۱۸:۳۳
پس از عرض ارادت داخل شبستان شدم و اذان که تمام شد، حاج آقای لواسانی هم با حالتی که معلوم بود درد دارند به طرف من آمدند و قبل از اینکه روی صندلی بنشینند عذرخواهی کردند که به دلیل جراحی نمیتوانند روی زمین بنشینند. (دقت کنیم که با این حال رنجور در این روز تعطیل که در محیط بازار افراد زیادی به مسجد نمیآیند نهایتا ۲۰ نفر نمیخواستند جماعت تعطیل شود.)
مردی میانسال نزد ایشان آمد و خوش و بشی کرد و نصیحتی خواست و در آخر هم به ایشان گفت: آقا خیلی دوستت دارم!
وقت نماز شد. به حال مزاح به من فرمودند: حاج آقای ما (آیتالله سید محمدصادق) وقتی میهمانی مثل شما به مسجد میآمد میفرمود: «شما بفرمایید جلو؛ در مسجد ما عدالت امام جماعت شرط نیست!»
خلاصه نماز ظهر را که پشت سر ایشان خواندیم، مرد میانسال دیگری آمد کنار محراب و به ایشان سلام کرد. همدیگر را میشناختند. عرض کرد: به نماز ظهر نرسیدم، ترسیدم پس از نماز عصر که مشغول نمازم، شما تشریف ببرید و چهره شما را نبینم. آمدم جلو سلامی عرض کنم و ببینمتان.
۶:۱۱
۶:۱۱
۶:۱۱
حجتالاسلام عبدالحمید معادیخواه:«بین سالهای ۴۶ و ۴۷ در مدرسه علوم دینی چیذر با مرحوم شیخ عباس تهرانی (سید علی اندرزگو) آشنا شدم...؛ در آن سال چهره و لباس یک فرد بازاری یا بهتر بگویم قیافه یک مداح را داشت. با کلاهی از کاموا و پالتویی نیمتنه.مدرسه دینی چیذر را که به نام ولیعصر امام زمان تأسیس شده بود برای خود بهترین محل امن انتخاب کرده بود...؛ حجرهای انفرادی برگزیده بود و در اینجا زندگی میکرد.او در این حجره مشغول کارهای ویژه خود بود و از آنجا با خارج از مدرسه ارتباط برقرار میکرد. یعنی دستگاه بیسیمی داشت که ما بعداً به وجود آن پی بردیم...خوب به یاد دارم که در مدرسه چیذر به عشق ولیعصر ارواحنا فداه مجلس دعای ندبه منعقد کرده بود.پس از چندی پیشنهاد کرد که باید برای طلاب، درس اخلاق بگذاریم و آنها را بسازیم. در این برنامه نیز پیشقدم شد و از قم حضرت #آیتالله_مشکینی را دعوت کرد که هر هفته از قم به تهران [میآمدند]...
تا اینکه تصمیم گرفت به پوشیدن لباس مقدس روحانیت مفتخر شود. حدود نیمهشعبان بود که برای شرکت در مراسم عمامه گذاری خود... طلاب و بعضی آشنایان و اهالی چیذر را دعوت کرد. اما بهجای آنکه از عمامه ویژه سادات یعنی عمامه سیاه استفاده کند به خاطر رعایت اصول مخفیکاری عمامه سفید گذاشت...پس از عمامه گذاری به عنوان سخنران در مجالس مختلف شرکت میکرد و برای اگاهی دادن به مردم طاغوت زده... میکوشید.»(نهضت روحانیون ایران ج۷ ص۲۸۷)
۱۲:۴۳
۱۲:۴۳
بدنه عمومی حوزه به خاطر اتکا به سازمانها و نهادهای متولی دین دچار تحیر و بیتحرکی شده؛ نهادها گرفتار بروکراسی و ملاحظات ساختاری و انفصال از بدنه اجتماعی شده، و در این میان انگشت اتهام کمکاری و سکوت متوجه روحانیت، و بدنه اجتماعی روحانیت مبتلا به چه کنمها...
۱۶:۴۲
همه اینها را گفتم که بگویم نباید این زیست مردمی و فریاد اسلامخواهی، عدالتخواهی و فسادستیزی روحانیت در این دوران مقدس انقلاب خاموش شود. صدای روحانیت، همیشه صدای مردم بود و منبرها، بلندگوی اسلام خواهی و عدالت خواهی همین مردم.
@tarikh_hawzah_tehran
۱۵:۴۳
۵:۰۰
برخی در وزان مرجعیت در ایام عزای اهل بیت علیهم السلام به شهرهای خود سفر میکنند و باز به قم برمیگردند.
در همین تهران خودمان، برخی اساتید برجسته که البته نسبتی پیشینی با تهران ندارند، برحسب وظیفه یک روز در هفته برای درس اخلاق و... از قم به تهران میآیند تا این محتضر را از مرگ نجات دهند.در فلان شهر مذهبی کوچک که مثلا در دهه سی، چهل و پنجاه چند مجتهد نجف و قم درس خوانده حضور داشتند، اکنون هیچ مجتهدی سکونت ندارد، با اینکه از علمای فعلی قم که خود را در وزان مرجعیت میدانند، از آن شهر برخاستهاند و در همانجا تحصیل خود را آغاز کردهاند، اما حاضر به مراجعت نیستند.
۱۲:۰۴
بسم الله الرحمن الرحیماز عموم طبقات بالخصوص علما و فضلا و ادبا و علاقمندان به ترتیب و منظم بودن تحصیل طلاب و محصلین مدارس قدیمه لازالت معموره خواهشمندم در دستوری که جمعی از دانشمندان متخصصین نسبت به علوم مقدماتی مرتب فرموده اند و ذیلا درج شده دقت فرمایند و هرکس از هرکجا نظریات خود را کتبا تا دو ماه دیگر به کتابخانه مدرسه سپهسالار جدید بفرستد... امید است بعد از وصول انظار صائبه، نتیجه مهمه از تحصیل محصلین علوم دینیه وفقهم الله تعالی حاصل شود.(محل امضاء شهید مدرس) مهر عبده حسن بن اسماعیل الطباطبائی
۱۱:۱۷
۱۳:۲۳