عکس پروفایل سُڪؤتــے اَز جنـس فرــآد✨💛س

سُڪؤتــے اَز جنـس فرــآد✨💛

۴۷۵عضو
بازارسال شده از دورهمی دوستان
thumnail
بارون undefined

۷:۱۳

دلتنگی اگه ماشین بود قطعا میشد تانک، وگرنه هیچ ماشینی قدرتشو نداره که اینجوری از رومون رد شه و له و لوردمون کنه.undefined

۴:۵۸

به یه جایی از زندگی ک رسیدی میفهمی رنج زندگی مث بریدن دست با کاغذه شاید عمیق نباشه ولی بد میسوزونه...! :)‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‍‎‌‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‍‌‌‎‌‌‎‌‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‎‌‎‍‌‌‌‎‌‌‍‌‌‌‎‍‎‌ ‌‌undefined

۴:۵۸

عشق اونه که هر لحظع به یادته حالتو میپرسه

۶:۱۸

میدونی تو هیچوقت نگفتی بمون!وگرنه من که آدم رفتن نبودم...اصلا من کجا و دل کندن از تو کجا؟من دستمو از بین حصار دستات بیرون کشیدم و تو بدون هیچ اعتراضی فقط نگاه کردی!رفتم و پشت سرمم نگاه نکردم ، ولی توی تمام مدتی که هر لحظه ازت دورتر میشدم ، گوشام به قوی‌ترین حالت ممکن رسیده بودن واسه شنیدن یه کلمه امری!یچیزی مثل نرو:)

۱۲:۰۲

هر مهمی یه روز بی اهمیت میشهundefined

۲۱:۴۹

"هست" را اگر قدر ندانی میشود "بود"undefined

۲۲:۲۱

حقیقت شیرین بود آدما تلخش کردن...undefined

۲۲:۲۴

اینقدی ک دلمون میگیره شانسمون نمیگیره!undefined

۲۲:۲۵

ب‍‌رو #ب‍‌خ‍‌واب اون داره به پ‍‌ی‍‌ام‍‌ای ی‍‌ک‍‌ی دی‍‌گ‍‌ه ل‍‌ب‍‌خ‍‌ن‍‌د م‍‌ی‍‌‍‌زنه:)

۲۲:۲۷

#اگہ ک‍‌س‍‌ی رو پ‍‌یدا کردی‍‌د کہ تا آخر #ش‍‌ب باهاتون #ب‍‌یدار ب‍‌مونہ،دیگہ #ه‍‌یچ ‌وق‍‌ت گ‍‌م‍‌ش نک‍‌ن‍‌ید`°

۲۲:۲۹

در كنج كافه اى شلوغپسری سيگار به لبخيره به صندلى خالى رو به روآرام گريه مى كردكسى همراهش نبوداو با #خاطرات آمده بود ...undefined

۲۳:۰۰

ش‍‌ای‍‌د س‍‌ا‌ل‍‌ه‍‌ا ب‍‌ع‍‌د ب‍‌ی #ت‍‌ف‍‌اوت از ک‍‌ن‍‌ار ه‍‌م ب‍‌گ‍‌ذری‍‌م و ب‍‌اخ‍‌ود ب‍‌گ‍‌وی‍‌ی‍‌م آن غ‍‌ری‍‌ب‍‌ه چ‍‌ق‍‌در ش‍‌ب‍‌ی‍‌ه #خ‍‌اط‍‌رات‍‌م ب‍‌ودundefined

۱۶:۳۵

* Today is the «tomorrow»
you’ve been waiting for yesterday
امروز “فرداييست”
كه ديروز منتظرش بودى undefined

#.

۱۴:۲۷

حرف مردم مثل جریان آبهاگه جلوش بایستی خسته ات میکنهاگه همراهیش کنی غرقت میکنهپس نادیده بگیر و رد شو . . .

#.

۱۶:۳۵

‌ هرجور دوس دارے زندگے ڪن دهن مردم همیشه بازه^^ ‌·‌ ・ ────⋅undefined⋅──── ・ ·‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌️


undefined🤌#حقیقت

۰:۰۹

روز امتحان
چهار تا دانشجو شب امتحان بجای درس خواندن به خوش گذرونی رفته بودند و هیچ آمادگی امتحانشون رو نداشتند٬ روز امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای سوار کردند. به این صورت که سر و روشون رو کثیف کردند و مقداری هم با پاره کردن لباس هاشون در ظاهرشون تغییراتی بوجود آوردند، سپس عزم رفتن به دانشگاه نمودند و یک راست به پیش استاد رفتند٬
مسئله رو با استاد این طور مطرح کردند که دیشب به یک مراسم عروسی خارج از شهر رفته بودند و در راه برگشت از شانس بد یکی از لاستیک های ماشین پنچر میشه و اونا با هزار زحمت و هل دادن ماشین به یه جایی رسوندنش و این بوده که به آمادگی لازم برای امتحان نرسیدند.
کلی از اینها اصرار و از استاد انکار، آخر سر قرار میشه سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این 4 نفر از طرف استاد برگزار بشه، آنها هم بشکن زنان از این موفقیت بزرگ، سه روز تمام به درس خوندن مشغول میشن و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن تا اعلام آمادگی خودشون رو ابراز کنند!
استاد عنوان میکنه بدلیل خاص بودن و خارج از نوبت بودن این امتحان باید هر کدوم از دانشجوها توی یک کلاس بنشینند و امتحان بدن که آنها بدلیل داشتن وقت کافی و آمادگی لازم با کمال میل قبول می کنند.
امتحان حاوی دو سوال و بارم بندی از نمره بیست بود:یک) نام و نام خانوادگی: ۲ نمرهدو) کدام لاستیک پنچر شده بود ؟ ۱۸ نمرهالف) لاستیک سمت راست جلوب) لاستیک سمت چپ جلوج) لاستیک سمت راست عقبد) لاستیک سمت چپ عقب
undefinedداستان به انتخاب#محمد_جوادپسندundefinedفراموش نشه
@tekst_dep

۹:۰۸

چقد دردناک هست که همیشه برای فراموش کردن یک آدم به آدم های دیگری پناه میبریم.اعتیاد به آدم ها،بدترین نوع اعتیاد است!undefinedundefined

۱۰:۲۷

اون حرفاشو زد شاید منتظره تو باشه
‌.

۲۲:۵۳

undefined

۱۸:۳۴