۸:۰۹
۸:۰۹
۸:۰۹
۹:۳۱
۹:۳۱
۹:۳۱
۱۱:۰۳
۱۲:۳۱
#یادداشت_دانشجویی#بخش_اول
محمدپویا هادیاندلجو، مهندسی برق ۱۴۰۲
️ قانونگذاران ماهنشین
هو المدبر
این روزها بحث ابلاغ لایحه عفاف و حجاب از مجلس به دولت بسیار بالا گرفته است حال آنکه موافقان و مخالفان آن در سطح عام جامعه تنها به گفتهها و آنچه از دیگران شنیدهاند اکتفا میکردند. سر انجام این طرح به شورای عالی امنیت ملی رفت. با این حال این طرح مثل هر طرح دیگری مفاد مفید فایده ای دارد و همچنین مشابه همه طرح های دیگر نکات غیر قابل اغماضی دارد که باید حتما پیگیری شود. اما آنچه باعث میشود یک طرح رد شود غالب بودن بخش دوم به اول، برحسب مقتضیات جامعه است.
اگر تا بهحال این لایحه را خوانده باشید، به وضوح میفهمید که در آن اشاره بسیاری به دو مقوله «فرهنگ عفاف و حجاب» و«سبک زندگی اسلامی با محوریت خانواده» شده و کارسپاریهایی که در زمینههای مختلف به نهادها و وزارتخانهها انجام شده، مبتنی بر نگاه به این دو مبحث است. اما نکتهای که این روزها چشمها را به خود دوخته جرائم و سازوکارهای اجتماعی پیگیری این مسئلههاست. بگذارید این قسمت را به بخشهای بعدی موکول کنیم و اینجا صرفا به طرح بحث در مورد فصلهای ۱ تا ۴ بپردازیم. در طول لایحه از ابتدا به خصوص در قسمتهایی که تقسیم وظایف بین وزارتخانهها و سایر دستگاهها صورت پذیرفته، تمام تلاش قانونگذار بر استفاده حداکثری از ظرفیت این ارگانها برای تشویق مردم و کارکنان دولت به عفاف و به طور موازی تحکیم بنیان خانواده است. مثلا یک نمونه آن که جالب توجه است، تشکیل پرونده فرهنگی برای دانشجویان میباشد که باید توسط وزارت علوم پیگیری شود. این مطلب کمی قابل تامل است. آیا از این پرونده در آینده قرار است استفادهای شود؟ آیا بناست ملاک سنجش بین افراد قرار بگیرد؟ اگر آری پس شایسته سالاری چه میشود؟ آیا در مقایسه و انتخاب فرد شایسته، اثر گذاری آن کم است؟ اگر خیر پس بیهوده وقت خودمان و ۸۰ میلیون نفر را گرفتهایم. بودجه های کلانی که صرف کار های انشاءالله کارشناسانه و جلسات انشاءالله تخصصی و… که به کار میرود را فاکتور میگیریم.
از جمله دیگر مسائلی که به چشم میخورد «دستور پیگیری و اجرای طرح شبکه ملی اطلاعات» است. این طرح که سابقا رد شده بود، چرا باید به عنوان یک طرح جامعتر بیاید و تصویب بشود؟ مگر مسئولین وقت، این طرح را چند سال پیش بهخاطر عدم وجود زیرساختهای رسانهای ما، عدم تابآوری جامعه و چند مسئله ریز و درشت دیگر رد نکردند؟ آیا زیر ساختها درست شده یا ما قدرت جذب مخاطب پیدا کردهایم؟ حال آنکه یک نمونه از عملکرد رسانههای ما در اطلاعرسانی از قضیه سوریه و حتی شهادت شهید نصرالله گوی و میدان رسانه را به بی بی سی و نفیسه کوهنورد باخته بودند؟ اگر به واسطهی این لایحه، طرح شبکه ملی اطلاعات به انجام برسد آنقدر همه چیز مبهم است که نمیتوان گفت چه قرار است پیش بیاید. مثلا اگر این طرح اجرا شود گوگل باید در ایران دفتر بزند. حال مسئله آنست که گوگل با چه انگیزهای باید بیاید و در ایران دفتر رسمی بزند؟ یادم هست در شبکه خبر آن زمان که پیرامون شبکه ملی اطلاعات در صحن مجلس بحث میشد، نماینده مجلسی میگفت اگر شرکتهای خارجی مثل گوگل بخواهند در ایران فعالیت کنند باید به ما مالیات بدهند زیرا دارند از زیرساختهای ما استفاده میکنند، و درصورتی که به ما مالیات ندهند یا از قوانین کشور ما پیروی نکنند آن وقت طی ۶ ماه فیلتر میشوند. حال شرکتهایی مشابه گوگل چرا باید به سمت ایران و قوانینش گام بردارند؟ قطعا راهی که اکنون در پیش گرفتهاند برایشان به صرفه تر است. زیرا اگر قرار باشد با ایران همکاری کنند تحت فشار دولت آمریکا قرار میگیرند که در اینصورت با ایران همکاری نمیکنند و ایران مجبور به فیلترینگ این شبکه میشود. صدها شبکه اینچنینی دیگر هستند که این دوگانه برای آنها بهوجود خواهد آمد و در صورتی که با ایران همکاری نکنند باید فیلتر شوند. آیا وضعیت کره شمالی یا چین یا روسیه ایجاد نمیشود؟ آیا آن نارضایتیهایی که زمان اغتشاشات از قطع کردن اینترنت ایجاد شده بود پیش نمیآید؟ اینها سوالهای بزرگی است که در صدا و سیما فقط قسمت حاکمیت و اقتدار مقدس جمهوری اسلامی را بزرگ میکنند درحالی که مثل قضیهی بورس با مردم از تبعات اینچنینی آن، صحبت نمیشود. اما نباید انتظار هم داشت که قسمت حاکمیت ما فضای مجازی را به حال خود رها کند فقط به خاطر اینکه مردم محدود میشوند! محدودیت اساس آرامش است به شرطی که درست و بجا باشد. مثلا قوانین راهنمایی رانندگی ضامن آرامش شهروندان است درحالی که محدودیت های زیادی اعمال میشود. جنس محدودیت های فضای مجازی باید اینچنین باشد. اما نباید زیاده روی کرد ، به طور مثال اگر کسی مطلبی را خلاف عرف و اخلاق منتشر کند، بی شک باید با او برخورد شود.
نبض دانشگاه در دستانت!
@utnabz
هو المدبر
۱۳:۰۱
#یادداشت_دانشجویی#بخش_دوم
محمدپویا هادیاندلجو، مهندسی برق ۱۴۰۲
️ قانونگذاران ماهنشین
کسی که آرامش روحی و اجتماعی افراد را برهم میزند باید با او برخورد شود، اما اینکه ما بخواهیم به بهانه مدیریت فضای مجازی همه پلتفرمهای خارجی که مردم در آنها حضور فعال دارند و مشابه داخلی آنها به قدرتمندی آنها نیست فیلتر کنیم، پذیرفته نیست.مسائلی که در قسمت اول مطرح شد، ناظر بر جرائم یا حتی نحوه کشف جرم یا عوامل متخلف نبود. بلکه گوشهای از مواردی بود که قرار است وارد بر روح بدنهی مدیریتیِ حاکم شوند. مواردی که با ابزار قانون، به نحوی که مواردی مثل شبکه ملی اطلاعات رد شده بودند باز هم به واسطه این لایحه، نرم نرمک پای در عرصه اجرایی میگذارند.
برای جمعبندی این بخش باید گفت که تلاش شد دو مورد از مواردی که در صورت اجرا نقش ملموسی را بازی میکنند تبیین شوند. مابقی بندها نیز مثل مکلف کردن صدا و سیما در پرداختن به دو هدف متعالیِ بیان گردیده اند. با این حال آیا صدا و سیمای ما آنقدر شایسته هست که درخور توجه مردمِ ما شود تا بتوان آن را به سمت اهداف مطلوب این لایحه جهت داد یا مجدد به گونهای بد عمل میکند که شبکههای معاند به منبع دست اول مردم تبدیل شوند و ابتکار جهت دهی به افکار عمومی را بدست بگیرد. خلاصه که قانونگذار در فصول یک تا چهار دستگاهها را در عالیترین حالت عملکردی خود دیده و به آنها مسئولیت محول کرده است. به اندازهای که کلام یارای آن را داشت مطالب را گفتم. به قول مولانا:با لب دمساز خود گر جفتمیهمچو نی من گفتنیها گفتمیاما قطعا مسائل دیگری بود که در این مقال نگنجند و بیان نشد.
حال میپردازیم به قسمت حاشیهساز این لایحه که بیشتر مورد توجه قرار گرفت. یعنی فصل ۶ مربوط به جرائم و مجازات.اگر از بحث تناسب جرم با مجازات صرف نظر کنیم، همچنان در متن قانون موارد تعجبآوری را میبینیم. برای مثال در ماده ۴۲ تبصره۵ میبینیم که عنوان شده «مطبوعات حق مصاحبه با افرادی که برای آنها تشکیل پرونده یا قرار تامین یا قرار نظارت قضایی(بازداشت خودمان) صادر شده است یا محکومیت قطعی خود را اعلام عمومی کردهاند، ندارند» . شاید در نگاه اول این موضوع منطقی به نظر برسد. اما بیایید طور دیگر نگاه کنیم؛ اگر کسی نقدی به قانون داشته باشد و دارای چنین سوء پیشینهای باشد عملا هیچگونه رسانه رسمی نمیتواند صدای او را برساند. که این مطلب با آزادی بیان تعارض دارد.
بدون تعارف و رک و پوست کنده صحبت کنیم.در ماده ۴۴ قانون آمده است :«طراحی یا تبلیغ لباس، پیکره (مانکن)، اسباب بازی، مجسمه، عروسک، تابلو، نماد یا تصویر مروج برهنگی، بیعفتی، کشف حجاب و بدپوششی که شورای فرهنگی عمومی کشور بر اساس معیارهایی که به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسیده است، تعیین میکند، جرم است و مرتکب در مرتبه اول علاوه بر ضبط ابزار ارتکاب جرم به حداکثر جزای نقدی درجه چهار یا دو برابر درآمد خالص حاصل از ارتکاب جرم هر کدام که بیشتر باشد و به تشخیص قاضی به ممنوعیت خروج از کشور تا دو سال و ممنوعیت فعالیت عمومی در فضای مجازی تا دو سال و در مراتب بعدی به حداکثر جزای نقدی درجه سه یا سه برابر درآمد خالص حاصل از ارتکاب جرم هر کدام بیشتر باشد و به تشخیص قاضی به ممنوعیت خروج از کشور از شش ماه تا دوسال و به ممنوعیت فعالیت عمومی در فضای مجازی از شش ماه تا دو سال محکوم میشود.»
نبض دانشگاه در دستانت!
@ut_nabz
۱۳:۳۱
#یادداشت_دانشجویی#بخش_سوم
محمدپویا هادیاندلجو، مهندسی برق ۱۴۰۲
️ قانونگذاران ماهنشین
مسئلهای که مطرح میشود بعضی از لباسها که بستهبندی آنها، عکس شخصی است که آن لباس را (که غالبا بدن نما هم هست) پوشیده نیز آیا از مصادیق تبلیغ بی عفتی است؟ این لباس ها معمولا توسط دستفروش ها و مغازه داران فروخته میشود. در اینصورت آن دستفروش که در بساطش اینگونه لباس ها را میفروشد باید مشمول چنین جرمی باشد؟ آیا هدف او بی عفت کردن جامعه است؟ یا اینکه باید با شرکت تولیدی آن برخورد شود؟ چرا که او برای کسب منفعت خودش دست به این کار میزند.
حال میرسیم به مادهای که خیلی خبرساز شد. یعنی ماده ۵۰. طبق این ماده اگر یکی از بانوان اقدام به بدپوششی در انظار عمومی که نامحرم حضور دارد بنماید، در ابتدا به او تذکر داده میشود و مشمول جریمه تعلیقی(یعنی نمی گیرن ولی اگه تکرار بشه میگیرن) میشود و با تکرار آن تا ۴ مرتبه این جریمه سنگینتر شده و در صورتی که از ۴ مرتبه بیشتر شود به حبس درجه ۵ محکوم میشود(بین ۲ تا ۵ سال). حال سوال اینجاست اگر این قانون اجرا شود چند نفر محکوم میشوند؟ از طرف دیگر آیا ۴ بار تذکر برای زندانی کردن یک انسان کافیست؟ آیا آمار بانوان زندانی ما افزایش نمییابد؟ آیا در دراز مدت این مسئله باعث تغییر رفتار در بانوان میشود؟ آیا چنین جرمی باید معادلش زندان باشد؟ آنهم به خاطر مطلبی که میشد به سادگی آموزش داد؟ شاید بهتر است آنها که مسئولیت تربیت را برعهده داشتند مواخذه شوند.در میان کلام به این نکته اشاره کنم که خداوند متعال هم که دستور به قطع ید دزد داده است، شرایطی را برای آن مقرر کرده که هرگز در این دوره و زمانه پیش نمیآید! در آیات و روایت که پیرامون مسئله حجاب بررسی میکنیم، هیچ برخوردی از سوی اهل بیت(ع) نمییابیم. در قرآن هم آیات در مورد این مسئله در یک مورد به برخورد اشاره میکند اما نمیگوید زندانی کنید.1گفته است از کار زشت بازدارید نه اینکه شخص را زندانی کنیم چرا که زندانی شدن تبعات جبرانناپذیری در آینده شخص دارد. علاوه بر این مطلب، درست است که زندان یک راه است اما باید مکدر شدن افکار عمومی و جامعه جهانی نسبت به خودمان را مورد توجه قرار دهیم.
جالب اینجاست که مسئله به همین مقدار ختم نمیشود. در تبصره یکم ماده ۶۴ این لایحه میتوان مشاهده کرد که برای کشف جرم های مدنظر این لایحه، دوربینهای واجا، سایت انرژی هستهای و وزارت دفاع میتوانند با رعایت ملاحظات امنیتی در دسترس فراجا قرار بگیرند. در این قسمت ابهاماتی وجود دارد. این ابهامات از ضریب حساسیت بالایی برخوردار است. چرا که داریم فیلمهای راهبردیترین بخشهایی که متضمن حساس ترین مسائل علمی کشور هستند را در اختیار فراجا میگذاریم. آنهم در قانون به آن اشاره نشده که به کدام بخش بدهیم و حتی نگفته چه نهادی باید ملاحظات حفاظتی را اعمال کند. از آن گذشته آیا فراجا که معاونت اطلاعات آن دیری نیست که به سازمان اطلاعات ارتقا پیدا کرده آیا حداقل روی کاغذ شایستگی آن را دارد که بتواند مسئولیت حفاظت اطلاعات را برعهده گیرد؟ مسئله دیگر که میتواند مشکل ایجاد کند اینست که با احترام به عزیزان محترم شاغل در فراجا، ممکن است افراد ناشایستی در این جایگاه شغلی حضور داشته باشند. برای مثال یکی از مواردی که در این لایحه تاکید شده که جرم است، اذیت و آزار افراد محجبه است. حال آنکه در سال ۱۴۰۱ یکی از افرادی که از کارکنان فراجا بود یکی از بانوان آمر به معروف را کتک زد! با وجود چنین افرادی در ساختار فراجا، احتمال اینکه در آن نفوذ صورت بپذیرد ساده بنظر میرسد. با این وجود و این فرایند جذب فراجا تضمین حفظ اطلاعات مردم به عهده چه کسی است؟با وجود چنین ایراداتی که به نظر حقیر رسید دلیل اصرار بر اجرایی شدن این لایحه با این عجله به بهانههای مختلف به چه منظور است؟
به امید روزی که به نقطه ای برسیم که بتوان به دیگران نشان داد که راه سعادت چیست…در پایان باید گفت که درست است که اوضاع فرهنگی جامعه در بحث حجاب خوب نیست؛ اما نباید با بد قانونی اثرگذاری آن را بر سایر ابعاد جامعه گستراند. مثلا اگر این قانون موجب نارضایتی شود دیگر نباید انتظار داشت انتخاباتمان پرشور برگزار شود.«بعضی از این خانمها که در عرف معمولی به آنها خانم بدحجاب گفته می شود حالا چکار کنیم اشک هم از چشمهایش میآید. ردش کنیم؟ مصلحته ؟ حقه ؟ نه! دل متعلق به این جبهه است. جان دلباخته به این اهداف و آرمانهاست.»مقام معظم رهبری
1- «باید از میان شما، گروهی، مردم را به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتی بازدارند، و آنان همان رستگارانند»"۱۰۴ ، آلعِمران"
نبض دانشگاه در دستانت!
@ut_nabz
1- «باید از میان شما، گروهی، مردم را به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتی بازدارند، و آنان همان رستگارانند»"۱۰۴ ، آلعِمران"
۱۴:۰۱
#یادداشت_دانشجویی#سردار_دلها
حمیدرضا حمیدی، مهندسی مکانیک ۱۴۰۲
️ ساعت ۱:۲۰
دقیقا پنج سال از آن روز میگذرد. روز که چه عرض شود، از همان لحظه که چشم باز کردم مثل شب تاریک بود. سرمای قلبها بر سرمای هوا افزوده شده و بهت و سردرگمی فضا را اشغال کرده بود. از آن زمان، این ملتی که برایشان به آن سوی از خودگذشتگی قدم گذاشتی، در یادت هستند… عارفانه و عاشقانه دوستت میدارند… و آن کفتاری که مدتها در کمینت نشسته بود، همچنان میترسد.
همیشه در یادت بودند… از همان ابتدا در یادت بودند… همانهایی که شاید نمیدانستند اهل کرمانی یا زمانی در جبهههای جنگ برابر غاصبان ایستاده بودی؛ اما آنچه میدانستند این بود که سیل باشد یا گلوله، زلزله باشد یا خمپاره، خواهیایستاد؛ درست همانجا، مقابل چشمان ما، رو به روی هر درد و رنج و تهدیدی…
پیراهنِ همیشه خاکی و کفش گِلی شدهات را هرگز فراموش نمیکنند؛ انگشتر خون و آتشدیده را، دست پینهبسته را و آن صحنه آخر را… و آن تصویر را باور نمیکنند، همانقدر که فراموشت نمیکنند، همانقدر که بیعَلَم شدنِ حرم را کسی باور نمیکرد. در چشمانشان از پیش زندهتری، و در دلهایشان از پیش سوزانتر… همین کارها را کردی که دوستت دارند!
همیشه دوستت داشتند… از همان ابتدا دوستت داشتند… شب و روز تلاش شد تا میان تو و آنهایی که دوستت داشتند فاصله بیفتد، اما آنچه این میان افتاد تنها از جنس وصال بود… حتی زمانی که صدای انفجار نعره میکشید و در گوشها جولان میداد؛ حتی وقتی که پرواز فرشتهای با بالهای صورتی و گوشوارههای قلبی را دیدند؛ حتی آن لحظه که پرستاری میدوید برای کمک، بیخبر از آنکه انفجار دوم در کمین یادگارانت نشسته تا آسمانیشان کند… تماما وصال بود و وصال!
گُلی که قرار بود تقدیم مزارت گردد سوخت و نوگلی که می خواست مسرور به دیدار گلزارت شود، پر پر شد و مشعوف به دیدار خودت… دومین بمب منفجر شد تا به همه نشان دهد هر پروانهای که گرد این شمع پرواز کند خواهد سوخت! اما اکنون گرد شمعِ همچنان روشنِ وجود تو پروانه های بیشتری بال میزنند… ترکشی که در قلبشان فرو رفت نقش تو را ترسیم کرد و خونی که آن روز ریخته شد نام تو را نوشت! همین نقش و نگار کافی است که بذر ترس در دل دشمن جوانه زند.
میترسیدند… از همان ابتدا میترسیدند… تا انتها هم خواهند ترسید. آنانی که فکر میکردند با رفتنت خیالشان آسوده خواهد شد. همانهایی که آتش انداختی به سالها هزینههای گزاف و طراحی و برنامهشان. اما آنچه پس از تو برایشان ماند چیزی جز آشفتگی دوچندان نبود. تا جایی که وحشتشان از مزار سرباز وطن به مرز جنون رسید و همه چیز روشن شد؛ که حتی اکنون، از روح پر کشیده تو به قدر ترس سایه از خورشید هراسانند!
نمیترسیدند… از همان ابتدا نمیترسیدند… اگرچه با یک انفجار دیوار میلرزد، سقف میلرزد، ستون میلرزد، اما دل نمیلرزد! بل هم نوای ذکر یا حسین(ع) میتپد، تا زمانی که چیزی برای انتقام نمانده باشد، یا برای تپیدن! این است ملت امام حسین(ع)؛ یادگار تو! یاد تو دل این ملت را به آتش میکشد و سوزش دل ملت شهادت، دنیا را…
نبض دانشگاه در دستانت!
@ut_nabz
۱۴:۳۳
#یادداشت_دانشجویی #بخش_اول
حنّانه رستمی، مهندسی کامپیوتر ۱۴۰۰
️ سوریه؛ انقلاب مردمی یا پازلی از خاورمیانه جدید؟
بسماللهالرحمنالرحیم
«ثُمَّ صَرَفَكُم عَنْهُم لِيَبْتَلِيَكُم ۖ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُم ۗ وَاللَّهُ ذُو فَضلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»«سپس شما را از پیشرفت بازداشت تا شما را بیازماید، و خدا از تقصیر شما درگذشت، که خدا را با اهل ایمان عنایت و رحمت است.»(۱۵۲) آل عمران
به سبب شرایط اخیر منطقه و سقوط نظام سیاسی سوریه، گفتوگو و تبادل نظر ضرورت یافته است. خداوند در آیات شریفه سوره آل عمران یادآوری میکند که اگر حرکت برای خدا باشد، از دست دادن چیزی نباید موجب نگرانی شود. امام خمینی (ره) نیز در مواجهه با سقوط خرمشهر با نگاهی توحیدی فرمودند: «جنگ است دیگر؛ جنگ بالا و پایین دارد.» این نگاه توحیدی، شکستناپذیری گفتمان مقاومت را تقویت میکند.
بازخوانی حوادث اخیر و تحلیل مسیر پیش رو نشان میدهد که سقوط نظام سوریه و شهادت فرماندهان حزبالله نیازمند تحلیل عمیق است. در این یادداشت کوشیدهام که موضوعات این تحول را به شیوهای نکتهبهنکته اما پراکنده بیان کنم.
رژیم صهیونیستی که توسط انگلستان تأسیس شد، با حمایت آمریکا به بقای خود ادامه داده و همواره بهعنوان محصولی نامشروع شناخته میشود. آمریکا بارها با خیانت به متحدان خود ثابت کرده که اولویتش با اسرائیل است. در همین راستا، طرح «خاورمیانه جدید» با هدف تضعیف کشورهای منطقه و تثبیت قدرت اسرائیل شکل گرفت. اسرائیل ابتدا به حفظ موجودیت خود در مرزهای فلسطین میاندیشید، اما با گذشت زمان، سرزمینهایی از جمله صحرای سینا، کرانه باختری و بلندیهای جولان را اشغال کرد و حتی تا بیروت پیشروی کرد. ولع این رژیم نامشروع تمامی ندارد، همانگونه که رهبرکبیر انقلاب امام خمینی(ره) در جمع مردم فرمودند: «اشتباهی که همه مسلمین، خصوصاً ملتها و دولتهای عرب کردند این بود که مهلت دادند که اسرائیل و اغراض شخصیه دولتها مانع شد از اینکه صدای اسرائیل را در همان اول خفه کنند و نگذارند قدرت پیدا بکند. مهلت دادند تا اینکه مطلب به اینجا رسید که الآن دست تعدی او دراز شده است، و جنوب لبنان را به آتش میکشد.»
توسعه طلبی اسرائیل با بروز مقاومت در لبنان قدرتنمایی حزب الله متوقف شد و در جنگهای پی در پی اسرائیل مجبور به عقب نشینی و پذیرش واقعیت حزب الله گردید برای جبران این شکست طرح «خاورمیانه جدید» توسط آمریکا پایهریزی شد. مختصات خاورمیانه جدید، تغییر مرزبندی کشورها به نفع آمریکا و اسرائیل است. رژیم صهیونیستی به دلیل جغرافیای محدودش، آسیبپذیر است و باید دولتهای قوی، تضعیف و کشورها، فرو بپاشند. حملات به افغانستان و عراق و بروز پدیده داعش زمینهساز اجرای طرح خاورمیانه جدید بود اما باز مقاومت نقشه جدید آمریکا در منطقه را باطل کرد به همین دلیل باید این مسئله مقاومت از پیش پای طرحهای آمریکا برداشته میشد. اینجاست که جریان مقاومت هدف حملات غرب قرار گرفته است. اما آینده بر اساس ایده غربیها پیش نمیرود. در سوریه، سرزمینهای تحت سلطه کردهای حامی آمریکا به مقابله با ترکیه کشانده شدهاند و جنوب سوریه شاهد تقویت جریان دروزیها است. تقسیمبندی مناطق علوینشین و عربنشین در سوریه پایان یکپارچگی سوریه متحد را نشان میدهد و طرحهایی مشابه برای عراق، ترکیه، عربستان و ایران نیز وجود دارد.
ایران از ابتدا در برابر خاورمیانه جدید ایستاده و از جریان مقاومت حمایت کرده است. نظریه مقاومت در برابر خاورمیانه جدید پاسخی به این تهدیدات است. مقاومت در تمامی سرزمینهایی که هدف تغییر نقشه قرار گرفتند، متولد و تقویت شد. این مقاومت بر مبنای اعتقاد به خدا و نصرت الهی استوار است و هر ضربهای را به فرصتی برای رشد تبدیل میکند. پیروزی دائمی با مقاومت است، به شرط آن که توانها، تدبیر و ایمان به کار گرفته شوند. سقوط نظام سیاسی سوریه به معنای نابودی مقاومت نیست؛ بلکه فرصتی برای رویشهای جدید مقاومت است.
نبض دانشگاه در دستانت!
@ut_nabz
بسماللهالرحمنالرحیم
«ثُمَّ صَرَفَكُم عَنْهُم لِيَبْتَلِيَكُم ۖ وَلَقَدْ عَفَا عَنْكُم ۗ وَاللَّهُ ذُو فَضلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ»«سپس شما را از پیشرفت بازداشت تا شما را بیازماید، و خدا از تقصیر شما درگذشت، که خدا را با اهل ایمان عنایت و رحمت است.»(۱۵۲) آل عمران
۷:۳۳
#یادداشت_دانشجویی #بخش_دوم
حنّانه رستمی، مهندسی کامپیوتر ۱۴۰۰
️ سوریه؛ انقلاب مردمی یا پازلی از خاورمیانه جدید؟
ارتش سوریه با بحرانهای داخلی و فقدان حمایت مواجه بود. اختلافنظر میان فرماندهان ارتش و نیروهای ایمانی جیشالوطنی منجر به انحلال جیشالوطنی شد. تحریمهای شدید اقتصادی، اقتصاد سوریه را تضعیف کرد و واگرایی در ارتش افزایش یافت. نیروهای مخالف سوریه، بهویژه در شمال و ادلب، بهطور متوسط ۴۰۰ دلار در ماه دریافت میکردند، در حالی که نیروی ارتش سوریه تنها ۲۰ دلار حقوق داشت. وعدههای کشورهای منطقه باعث کاهش تنشها و فاصله گرفتن فرماندهان سوری از درگیریها شد و بشار اسد اجازه هیچگونه عملیاتی علیه اسرائیل را نمیداد. او از ارتش خود ناامید شده و ارتش را فاقد توان مقاومت میدانست. در همین حین، تحریرالشام در شمال سوریه قدرت گرفت و با آموزشهای پهپادی و فناوریهای جدید توان آنها افزایش یافت.
ترکیه نیز با انگیزههای اسلامگرایانه و نوعثمانی به دنبال گسترش نفوذ خود در سوریه و بازسازی امپراتوری عثمانی است. اردوغان با ادعاهای ارضی نسبت به شمال سوریه و مناطق نفتی شمال عراق، تلاش میکند نفوذ خود را افزایش دهد.
ایران در برخورد با تحولات اخیر رویکردی هوشمندانه اتخاذ کرده است و تمایلی به درگیری با جریانهای اسلامگرای تندرو و حضور کشورهای ناتو در همسایگی خود ندارد و دشمنان اصلی خود را آمریکا و اسرائیل میداند. همچنین، ارتباط با سعودیها و کاهش تنشها را به نفع جبهه مقاومت میداند.
حضور نظامی ایران در سوریه به درخواست دولت مشروع سوریه بوده و اگر در آینده نظام جدیدی در سوریه شکل بگیرد که همراه با جریان مقاومت نباشد، ایران از جریان مقاومت حمایت خواهد کرد.
آمریکا اجازه شکلگیری یک قدرت قوی در نزدیکی اسرائیل را نمیدهد. همانگونه که ابتدا عرض کردم، هدف آنها ناامنسازی منطقه و کشاندن درگیریها به مرزهای ایران است و البته که دشمنان جمهوری اسلامی از گروههای معاند، سیاسی، فرهنگی و تجزیهطلب حمایت میکنند. اگر آمریکا به حمایت از کردها ادامه دهد، تجزیهطلبی کردی در ترکیه تقویت خواهد شد که مشکلات جدی ایجاد میکند. کردها ۲۵ درصد جمعیت و ۳۰ درصد سرزمین ترکیه را تشکیل میدهند!
صحنههای مقاومت نشاندهنده اراده الهی است. ملتهایی که برای خدا حرکت میکنند، یاری میشوند. تقویت بنیانهای اعتقادی از مهمترین راهبردهای ما است.
دانشگاهها در بیداری ملتها نقش جدی دارند و نباید منفعل شوند و ما دانشجویان باید در این عرصه پیشقدم شویم.
در روزهای سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، لازم است از نقش و تأثیرات کلیدی ایشان در تقویت جبهه مقاومت و ایجاد هماهنگی بین نیروهای مقاومتی در منطقه یاد کنیم. سپهبد سلیمانی با رهبری هوشمندانه و شجاعانه، توانست جبهههای مقاومت را متحد کرده و مانع پیشروی دشمنان شود. ایشان با ایجاد شبکههای همکاری و تقویت اتحاد بین نیروهای محلی، نقش مهمی در شکست تروریستها و جلوگیری از تجزیه کشورهای منطقه ایفا کرد. حضور حاج قاسم به عنوان نمادی از مقاومت و استقامت در برابر تجاوزات خارجی، همواره در یادها باقی خواهد ماند و الگوی برجستهای برای نیروهای مقاومت خواهد بود.
در ایام سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی، ذکر صلواتی را به روح بلند ایشان تقدیم کنیم.
نبض دانشگاه در دستانت!
@ut_nabz
۷:۴۵
#روایت_دانشگاه#بخش_اول
️ روایت تجمع اعتراضی ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۳ در واکنش به قتل امیرمحمد خالقی
اذان ظهر از گلدستههای مسجد پخش میشود و حالا جمعیتِ پراکنده دانشجوها آرامآرام به حلقه مبدل میشود. یک نفر در حدفاصل مسجد و کتابخانه ایستاده که قدی بلند و موهای کمپشتی دارد؛ شخص دیگری نیز در نقطه مقابل او ایستاده. گویی قرار است نطقی کنند و تجمع اعتراضی را رسما آغاز کنند.صحبتها آغاز میشود و همان آقای قدبلند، میگوید که حق ما دانشجوهاست که پیگیری کنیم، کسی اینجا به قتل رسیده! صنفی و نهادهای دیگر کجا هستند؟! چرا پیدایشان نیست؟ پیگیری نکردند... این مسئله باید از نهادهای دانشجویی پیگیری شود تا ساختارمند باشد و بتواند به جایی برسد و البته تکرار شونده باشد. باید هفته به هفته بیابیم و جمع شویم و گزارش بخواهیم.
تنصدایش را بالا میبرد و با لحنی حماسی و احساسی، جمعیت را به خروش میآورد: «باید تشکلها (صنفی و انجمن) بیایند و بگویند چه کاری کردند تا اینجا و اگر نکردهاید هم بروید تا بقیه بیایند به جای شما. اگر هم کاری کردهاید بگویید تا نهادهای دانشجویی پیگیری کنند و اگر همکاری نکردند، آنها را پرت کنیم بیرون.»معتقد است که باید از سمت خودِ دانشجویان کار پیگیری شود نه هیئت دانشگاه که مفتخور و کار نکن است و پاسخ هم نمیدهد. میگوید که اصلا باید کمیته حقیقتیاب دانشجویی تشکیل دهیم که همین صنفی و ... بنشینند دور هم که هم ما دانشجوی غیر تشکلی بفهمیم چه دارد میشود و بتوانیم پیگیری کنیم هم آنها که بلدند و آدمها را میشناسند.(میخواست ساز و کاری معرفی کند برای پیگیری ماجرا)بخشی از این حرفها را البته آن شخصی که در نقطه مقابل ایستاده به زبان میآورد. ساعت ۱۲:۳۰ است و نطق همچنان ادامه دارد. چند دانشجوی دختر هم البته هستند و چند کلمهای صحبت میکنند اما نه آنطور منسجم و نطقگونه همچون آن دو پسر.فریاد میزنند که:«دانشجو داد بزن، حقتو فریاد بزن»«ما تماشاچی نمیخواهیم به ما ملحق شوید»خودشان بیشتر شعار میدهند و بقیه آنچنان همراهی نمیکنند؛ به عبارتی خروشی نیست اما جمعیت خوب است.
پس از اینها پسر اولی دوباره میگوید که باید این مطالبه به نتیجه برسد و نباید خاموش شود. اینجا یک نفر مرده است! بیایید توی صحن دانشگاه راه بیفتیم، حرکت کنیم تا کسانی که توی کلاسها خوابند و کاری به این قضیه ندارند، از این خبر آگاه شوند. فریاد میزند که: ننگ بر رهگذر باد که میشنود و رد میشود و میرود.در همین حوالی، ساعت ۱۲:۴۰ دکتر رضاییان با دست بر سینه و لبخند میآید وسط جمعیت و میگوید که بیایید صحبت کنیم.
یک مطالبه جدی جمعیت این است که دانشگاه میگوید ما چند ماه است از نهاد های ذی ربط انتظامی و ... پیگیری میکنیم که بیایند و کیوسک بزنند و نیرو بگذارند اما این کار را نمیکنند. خب شما تلویزیون دارید (خطاب به دانشگاه) اگر واقعا این کارها را نمیکنند، نامه بزنید و منتشر کنید و بگویید که ما تلاش میکنیم و انجام نمیدهند که ما بدانیم که یقه چه کسی را بگیریم؛ بدانیم مقصر کیست که از او مطالبه کنیم.
دانشجوها میگویند اگر واقعا ۴ ماه است که تلاش میکنید، خب شفاف سازی کنید. چند نفر میگویند که این وعده وعیدها را مدام میدهید و...دانشجوها خیلی فشرده حلقه ای به دور اقای رضاییان تشکیلدادهاند و صحبت میکنند.میگویند که دکتر حسینی گفته است من قلبم ضعیفه و نمیتوانم مدیریت کنم و اینها (اینها ناظر به لباس شخصیها بود ) بروند کنار. تا آقای رضاییان آمد گفتند آقای رضاییان خبرگزاری فارس گفته شما گفتهاید که تامین امنیت به عهده دانشگاه نیست. رضاییان در پاسخ میگوید:«من همچین حرفی را نزدهام» و به طور کل ماجرا را نفی میکند و میگوید ما یک حرفی میزنیم بعد میبینیم چیز دیگری از حرف ما درآوردهاند.
نبض دانشگاه در دستانت!
@ut_nabz
۱۴:۳۰
نشریه نبض
#روایت_دانشگاه #بخش_اول
️ روایت تجمع اعتراضی ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۳ در واکنش به قتل امیرمحمد خالقی
اذان ظهر از گلدستههای مسجد پخش میشود و حالا جمعیتِ پراکنده دانشجوها آرامآرام به حلقه مبدل میشود. یک نفر در حدفاصل مسجد و کتابخانه ایستاده که قدی بلند و موهای کمپشتی دارد؛ شخص دیگری نیز در نقطه مقابل او ایستاده. گویی قرار است نطقی کنند و تجمع اعتراضی را رسما آغاز کنند. صحبتها آغاز میشود و همان آقای قدبلند، میگوید که حق ما دانشجوهاست که پیگیری کنیم، کسی اینجا به قتل رسیده! صنفی و نهادهای دیگر کجا هستند؟! چرا پیدایشان نیست؟ پیگیری نکردند... این مسئله باید از نهادهای دانشجویی پیگیری شود تا ساختارمند باشد و بتواند به جایی برسد و البته تکرار شونده باشد. باید هفته به هفته بیابیم و جمع شویم و گزارش بخواهیم.
تنصدایش را بالا میبرد و با لحنی حماسی و احساسی، جمعیت را به خروش میآورد: «باید تشکلها (صنفی و انجمن) بیایند و بگویند چه کاری کردند تا اینجا و اگر نکردهاید هم بروید تا بقیه بیایند به جای شما. اگر هم کاری کردهاید بگویید تا نهادهای دانشجویی پیگیری کنند و اگر همکاری نکردند، آنها را پرت کنیم بیرون.» معتقد است که باید از سمت خودِ دانشجویان کار پیگیری شود نه هیئت دانشگاه که مفتخور و کار نکن است و پاسخ هم نمیدهد. میگوید که اصلا باید کمیته حقیقتیاب دانشجویی تشکیل دهیم که همین صنفی و ... بنشینند دور هم که هم ما دانشجوی غیر تشکلی بفهمیم چه دارد میشود و بتوانیم پیگیری کنیم هم آنها که بلدند و آدمها را میشناسند.(میخواست ساز و کاری معرفی کند برای پیگیری ماجرا) بخشی از این حرفها را البته آن شخصی که در نقطه مقابل ایستاده به زبان میآورد. ساعت ۱۲:۳۰ است و نطق همچنان ادامه دارد. چند دانشجوی دختر هم البته هستند و چند کلمهای صحبت میکنند اما نه آنطور منسجم و نطقگونه همچون آن دو پسر. فریاد میزنند که: «دانشجو داد بزن، حقتو فریاد بزن» «ما تماشاچی نمیخواهیم به ما ملحق شوید» خودشان بیشتر شعار میدهند و بقیه آنچنان همراهی نمیکنند؛ به عبارتی خروشی نیست اما جمعیت خوب است.
پس از اینها پسر اولی دوباره میگوید که باید این مطالبه به نتیجه برسد و نباید خاموش شود. اینجا یک نفر مرده است! بیایید توی صحن دانشگاه راه بیفتیم، حرکت کنیم تا کسانی که توی کلاسها خوابند و کاری به این قضیه ندارند، از این خبر آگاه شوند. فریاد میزند که: ننگ بر رهگذر باد که میشنود و رد میشود و میرود. در همین حوالی، ساعت ۱۲:۴۰ دکتر رضاییان با دست بر سینه و لبخند میآید وسط جمعیت و میگوید که بیایید صحبت کنیم.
یک مطالبه جدی جمعیت این است که دانشگاه میگوید ما چند ماه است از نهاد های ذی ربط انتظامی و ... پیگیری میکنیم که بیایند و کیوسک بزنند و نیرو بگذارند اما این کار را نمیکنند. خب شما تلویزیون دارید (خطاب به دانشگاه) اگر واقعا این کارها را نمیکنند، نامه بزنید و منتشر کنید و بگویید که ما تلاش میکنیم و انجام نمیدهند که ما بدانیم که یقه چه کسی را بگیریم؛ بدانیم مقصر کیست که از او مطالبه کنیم.
دانشجوها میگویند اگر واقعا ۴ ماه است که تلاش میکنید، خب شفاف سازی کنید. چند نفر میگویند که این وعده وعیدها را مدام میدهید و... دانشجوها خیلی فشرده حلقه ای به دور اقای رضاییان تشکیلدادهاند و صحبت میکنند. میگویند که دکتر حسینی گفته است من قلبم ضعیفه و نمیتوانم مدیریت کنم و اینها (اینها ناظر به لباس شخصیها بود ) بروند کنار. تا آقای رضاییان آمد گفتند آقای رضاییان خبرگزاری فارس گفته شما گفتهاید که تامین امنیت به عهده دانشگاه نیست. رضاییان در پاسخ میگوید:«من همچین حرفی را نزدهام» و به طور کل ماجرا را نفی میکند و میگوید ما یک حرفی میزنیم بعد میبینیم چیز دیگری از حرف ما درآوردهاند.
نبض دانشگاه در دستانت!
@ut_nabz
#روایت_دانشگاه#بخش_دوم
️ روایت تجمع اعتراضی ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۳ در واکنش به قتل امیرمحمد خالقی
برخی معترضان میگویند که خبرگزاری فارس یک خبرگزاری حکومتی است. اگر واقعا همچین حرفی نزدهاید پس چرا سکوت کردهاید که این را از شما پخش کردند؟ چرا سکوت کردید؟ الان مقصرید شما! بروید از این خبرگزاری شکایت کنید اگر نگفته اید.
در میان انبوه حرفها، یک مطالبه دیگر این است که صنفی خوابگاه و دانشگاه ها تشکیل بشود. ما به علت نداشتن اینها اینگونه به مشکل خوردهایم. صدای جیغ و فریاد حضار منجر میشود که آقای رضاییان تایید تشکیل صنفی خوابگاه را بدهند.بچهها میگویند که اعلام عمومی کنید تا بدون این تایید صلاحیتهای مزخرفتان به صورت آزاد ثبتنام کنند و نامزد شوند و انتخابات صورت بگیرد. آقای رضاییان تایید میکند و قول میدهد همین امروز اعلام رسمی کنند که بازه کاندیداتوری و انتخابات چه زمانی است و تا هفته بعد انجام شود این کار ها. دانشجوها پرتکرار میگویند که نگویید انجام میدهم! دقیق تاریخ بدهید به ما. چرا که دیشب سرپرست خوابگاه گفت من فردا صبح استناد پیگیری هارا گزارش میکنم که الان ظهر است و هنوز خبری نیست. ما خسته شدیم از وعده وعید پوچ و تو خالی تاریخ و زمان بدهید!
بحث لباس شخصیها را دختری که دیشب بیسیم را دیده و برداشته بود باز میکند. و از مشاهدات دیشبش میگوید.همچنان بحث مطالبات باز است. یک گلهای که بحثش باز میشود، آنست که سرپرست دانشگاه دیشب آمده اما هیچ حرف جدیدی که دست ما را بگیرد نزده است و این میتینگ ۱۸ تیری که برگزار شده، برای دانشجویان آب و نان نمیشود. بچههایی که بیشتر حرف میزنند ازین مسئله ابراز ناراحتی میکنند و میگویند:«ما لیدر نیستیم، هرکسی میخواهد بیایید صحبت کند کسی لیدر نیست کسی ساکت نباشد هرکس از سمت خودش بیایید حرف خودش را بزند.»
ابتدا با رضاییان خیلی محترمانه و متشخصانه صحبت شد و یکی یکی حرفها مطرح شد تا اینکه پسری کسب اجازه برای صحبت میکند. حرفهایش خیلی طولانی است و فضا را ملتهب میکند. کمی از حراست طرفداری میکند و کمی هم از معترضان طرفداری میکند. وسط حرفهایش یک اتهام شخصی به یکی از دانشجویان معترض را نیز مطرح میکند که ارتباطش با یک تجمع اعتراضی سالم معلوم نیست. بعد هم میگوید که سرپرست دانشگاه با زدن حرف سیاسی در جلسه دیروز فضا را جهتدهی سیاسی میکند و از بار مسئولیت شانه خالی میکند. با ادامه حرفهایش سر و صدا بلند میشود و شلوغ میشود و با حرفهایش مخالفت میکنند . جمعیت اعتراض میکند که سخنش را تمام کند و میگویند که به اندازه ۹ نفر حرف زدهای. در نهایت با ادامه یافتن سخنان آن پسر، جمعیت شروع میکند به هو کشیدن تا بالاخره بتوانند حرفهای دیگری را هم در حضور رضاییان بیان کنند.
نبض دانشگاه در دستانت!
@ut_nabz
۱۷:۰۰
#روایت_دانشگاه#بخش_سوم
️ روایت تجمع اعتراضی ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۳ در واکنش به قتل امیرمحمد خالقی
در ادامه سوالات، بچهها از آقای رضاییان راجع دستگیری نیروی امنیتی حاضر در کوی میپرسند که در پاسخ رضاییان اینطور میگوید که ایشان دیشب دستگیر شده که ما امروز صبح کارهای حقوقی شکایت از ایشان را انجام دادیم. پس از کمی گپ و گفت و شلوغی، الیگودرزی رئیس حراست دانشگاه در جمع دانشجویان معترض حاضر میشود. سوالات شروع میشود که دلیل حضور لباس شخصیها در کوی چه بوده و چه ضرورتی داشته و اصلا آن لباس شخصیها از کدام نهاد بودهاند؟! با اینکه مکررا این پرسشها مطرح میشود اما آقای الیگودرزی در پاسخ به این سوال به عدم اجازه قانونی برای پاسخگویی اشاره میکنند.پس از آقای الیگودرزی، آقای موسوی مدیرکل حوزه ریاست دانشگاه به صحبت میان دانشجویان میآید.
ساعت حدود ۱۴:۲۰ دقیقه است و حرفها و مطالبات کمتر شده و جمعیت هم کمی پراکنده شدهاند.عدهای شروع به حرکت به سمت شبستان میکنند و شعار «دانشجو میمیرد ذلت نمیپذیرد»، «دانشجو داد بزن حقتو فریاد بزن» سر میدهند. سپس به سمت دانشکده علوم مسیر را کج میکنند اما منصرف میشوند و تصمیم جمعی بر این میشود که مسیر را به سمت سردر دانشگاه تغییر میدهند. جمع معترضین مشغول شعار دادن هستند. شعارها به ناگاه از حالت مسالمتآمیز خارج میشود و گویی بناست تجمع کمی ناآرام پیش برود:«بسیجی، سپاهی قاتل ما شمایی» البته صدای همراهان با شعارهای رادیکال، کمتر است و جمع همراهی نمیکند.حوالی دانشکده ادبیات، نیروهای حراست از راه میرسند و از حرکت به سمت سردر ممانعت میکنند و محترمانه درخواست میکنند که به سمت سردر نروند. به نظر میرسد رفتن به سمت سردر خط قرمز حراست است. در ادامه اما مواجهه حراست با دانشجوها از حالت مسالمتآمیز خارج میشود و یکی از حراستیها که از حجم توهینها و فحاشیها به ستوه آمده با لحن بدی با دانشجوها مقابله میکند. حلقهای ایجاد میشود و به نظر میرسد در حلقه زد و خوردهایی درحال وقوع است. یکی از افراد حراست که آقای قدبلندی است، جلوی جمعیت مشغول فیلمبرداری است که توجهها به او جلب میشود و به سمتش حمله میکنند و مسیر تجمع منحرف میشود. بچهها عصبانی فریاد میزنند که فیلم را پاک کن. فیلمبردار به سمت هنرها میرود که بچهها به دنبالش میروند.
چند نیروی حراست میروند و میلهای که در مسیر سردر است را قفل میکنند. صدای اعتراض بلند میشود که ما راهپیمایی اعتراضی سادهای داریم و رفتار شما نادرست است. در این میان که بر طبل دعوا زده میشود، چند نفر فیزیکی با حراست درگیر میشوند. دختری آن وسط خطاب به حراست میگوید چرا میزنید؟ و آن نیروی حراست پاسخ میدهد:«اگه من مشت بزنم که میفتی، من کِی تو رو زدم؟» دختر چند فحش رکیک حواله حراستیها میکند و مصر است که کتک خورده. حراست هم سعی میکند خواهش کند که دانشجوها به سمت سردر نروند.بچهها از شخصی که فیلم میگرفته، میخواهند که کارتش را نشان دهد و وقتی با امتناع او مواجه میشوند، میگویند که شما لباس شخصی هستید و به دانشگاه آمدهاید.پسری با فرق کج روی سکوی جلوی دانشکده هنرها میرود و میگوید اسم کسی که داشته فیلم میگرفته را قرار است به من بدهند و تهدید کرد که اگر هویت آن شخص را برایمان مشخص نکنید ما ول کن نیستیم و حراست و دانشگاه را تهدید میکند. در نهایت میرود تا مطمئن شود آن شخص لباس شخصی نیست و فیلم را هم پاک میکند. که در ادامه مطمئن میشود و به سایرین اطمینان میدهد که ویدئو پاک شده است و آن شخص به خاطر فیلمبرداری توبیخ خواهد شد.
حراست میگوید که ما فقط میخواهیم که شما به سمت سردر نروید. بحثی شکل میگیرد و دانشجوها میگویند ما اگر به سردر نرویم، صدایمان شنیده نمیشود.حراستیها میگویند که اگر بروید جلوی سردر ما نمیتوانیم امنیتتان را تامین کنیم.چند دختر در پاسخ میگویند که پس شماها کارتان چیست؟! حراست هم پاسخ میدهد الآن هم داریم امنیتتان را حفظ میکنیم دیگر!
معترضان دو دسته میشوند، گروهی به سمت بالا حرکت میکنند و بقیه همانجا میمانند. کمی شلوغ میشود که تصمیم نهایی را بگیرند که جمعیت بالا برود یا اصرار برای رفتن به سمت سردر را ادامه دهند.دختری چادری در این میان با حراست بحث میکند که چرا در اعتراض مسالمتآمیز ما ورود کردید و فضا را متشنج کردید! چرا حراست فیلم گرفته؟! حراست میگوید ما ورود نکردهایم و فقط میخواهیم به سمت سردر نروید.
نبض دانشگاه در دستانت!
@ut_nabz
۲۱:۰۰
#روایت_دانشگاه#بخش_چهارم
️ روایت تجمع اعتراضی ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۳ در واکنش به قتل امیرمحمد خالقی
جمعیت از جلوی هنرها و ادبیات به سمت فنی حرکت میکند و شعار سر میدهد:«خونی که ریخته میشه با هیچی پاک نمیشه، ننگ ما ننگ ما مسئول الدنگ ما»جلوی فنی و رو به ساختمان فنی، دور سه گلدان بزرگ صحن مینشینند. شعار میدهند که به ما ملحق شوید. نزاعهای کوچکی بین بچهها رخ میدهد. دکتر حسینی سرپرست دانشگاه و آقای رضاییان و الیگودرزی و مسئول نهاد دانشگاه کمکم خودشان را میرسانند. برایشان صندلی میآورند تا بنشینند و صحبت کنند. دکتر حسینی که میآید، دانشجوها دورش را میگیرند و میگویند آنقدر اینجا مینشینیم تا پاسخگو باشید.
در همین اثنا در سمت دیگر دانشگاه در کنار تندیس سالگرد دانشگاه تهران در چهارراه فنی یکی از دانشجویان غش کرده است که از قضا « اشکان رحمتی » از مطالبهگران اصلی جمعیت مقابل دکتر رضاییان میباشد. با ورود اورژانس داخل دانشگاه ابتدا با انتقالش به بیمارستان توسط افراد حاضر مخالفت میشود اما درنهایت راضی میشوند به همراه دو نفر از دوستانش که یکی دختر و یکی پسر هستند با همراهی ماشین حراست به کلینیک انتقال پیدا کند.
دانشجوها شروع به صحبت میکنند. ابتدا همهمه است و صدای اعتراضات متعدد از هرطرف به گوش میرسد. یکی میگوید چرا کشته شد؟ دیگری فریاد میزند که شما عرضه ندارید و شعار میدهند:«ننگ ما، ننگ ما مسئول الدنگ ما» درمیان حرفها به وقایع شب قبل در کوی اشاره میشود. بچهها میگویند که شما دیشب قول داده بودید! قول داده بودید که اسناد این اتفاق منتشر شود؛ اسناد شکایت از لباس شخصی، اسناد شکایت بخاطر نبود کیوسکِ نیرو انتظامی و پیگیری دقیق کسی که مقصر بوده. حدود یک ربع بر سر این مسئله میگذرد.سرپرست دانشگاه میگوید:« ۵ نفر نماینده شوند من به آن ۵ نفر نشان میدهم.»یک نفر از دانشجوها میگوید ما هیچکداممان به دیگری اعتماد نداریم؛ شما باید اسناد را پخش کنید! ما همه حق مطالبه این را داریم که اسناد را ببینیم و نماینده معرفی نمیکنیم.با ادامه صحبتهای سرپرست دانشگاه، بحث به حاشیه میرود و بر سر حراست جدلی رخ میدهد. دختری میگوید آنها ما را زدند. دکتر حسینی پاسخ میدهد که اگر کسی شما را زده باشد، توی دهانش میزنم. بچهها میگویند که حراست همین عقب ایستاده، اگر راست میگویید بسمالله! اما آقای حسینی توجهی نمیکند. بچهها متهمش میکنند به آنکه فقط حرف میزند و عمل نمیکند. سر و صدا از اطراف بلند میشود.
نبض دانشگاه در دستانت!
@ut_nabz
۸:۰۲
#روایت_دانشگاه#بخش_پایانی
️ روایت تجمع اعتراضی ۲۷ بهمن ماه ۱۴۰۳ در واکنش به قتل امیرمحمد خالقی
یک نفر که کنار دکتر حسینی ایستاده، پیشنهاد میدهد که بچهها شکایتشان از حراست را مکتوب کنند. پسری در پاسخ میگوید برداشت دانشجوها این طور هست که حراست زیر نظر شما نیست و به شما گوش نمیدهد.سرپرست دانشگاه نه پاسخ مشخصی برای دانشجوها دارد و نه حرفهایش معترضان را آرام میکند.یکی میگوید:« حراست چرا هر روز به حجاب گیر میدهد اما نمیتواند امینت ما را تامین کند؟» دختری حرفش را ادامه میدهد:«به من میگوید لباس من کوتاه است چطور میتواند به این گیر بدهد ولی نمیتواند امنیت ما را تامین کند؟»پسری میگوید چرا این همه نامه زده شده، داخل مسجد کوی هم گفتیم، چرا یک نورافکن زده نمیشود؟! یک کیوسک نمیگذارید؟ هزینهاش بیشتر از جان یک دانشجوست؟! چرا در شریف این چیزها تامین است ولی اینجا نه؟! به من بگویید طرشت خطرناکتر است یا اینجا؟ بچهها همراهی میکنند و دست میزنند.کمکم مطالبات از آنچه منظور بوده منحرف میشود و سفره گلایههای صنفی به رئیس دانشگاه پهن میشود. یکی میگوید چرا یک دانشجو باید بترسد نسبت به اینکه کیفش را بدهد؟ و بحث را به سمت وامهای دانشجویی میکشاند:« چرا نباید وام دانشجویی درست داده شود؟ این بنده خدا مرحوم مقاومت کرده، چاقو زدن و کشتنش. من اگه بدونم دانشگاه بهم وام میده که لپتاپ بخرم ول میکنم و کیفم رو میدم و مقاومت نمیکنم که چاقو بخوره داخل شکمم... لپتاب وسیله درس و کار من هست.»
دانشجوها همراهی میکنند و دست میزنند اما آنقدر مطالبات به حاشیه میرود که بین خود دانشجویان بحث بالا میگیرد. یک نفر بلند میشود و میگوید اولویت را رعایت کنید و بحث را عوض نکنید. حرف ما چیز دیگریست! صدای شعار بلند میشود:«دانشجو، اتحاد اتحاد» و با این شعار، مطالبات حاشیهایِ صنفی پایان مییابد.
در ادامه باز بر سر انتشار اسناد حادثه اصرار میشود تا آنجا که دکتر حسینی علیرغم میل باطنیاش کوتاه میآید و قول میدهد که اسناد منتشر شوند. دانشجوهای معترض زمان دقیق از سرپرست دانشگاه میخواهند و او میگوید که ظرف ۲۴ ساعت آینده انجام خواهد شد.جمع که تا به حال بر ایستادن اصرار داشت و میخواست بنشیند تا بالاخره مسئولین به وعدهشان عمل کنند، با این قول تصمیم میگیرد که اگر تا ۲۴ ساعت آینده یعنی ساعت ۱۶ روز بعد خبری از اسناد نشد، وعده دیدارشان روبروی کتابخانه مرکزی خواهد بود.
نبض دانشگاه در دستانت!
@ut_nabz
۸:۳۵