۱۸:۳۴
هر نظام حکمرانی برای مدیریت بهتر بر همه طوایف و اقشار تحت حاکمیت خود، به میزانی که میتواند آنها را زیر چتر خود قرار دهد، میتواند موفق شود. هر نظامی هر قدر که قدرت هاضمه بیشتری داشته باشد، توان حل مسائل بهتری هم خواهد داشت. هر نظامی که هر قدر بهتر بتواند تمام تفکرات را تحتالکساء خود جای دهد، میتواند برای همه نگرشهای حاضر در محیط سرزمینی خود برنامه داشته باشد.
| @valaadiyaat
۸:۳۴
مسئله اعتراض به یک عکس شهید کمحجاب از اعتراض به یک عکس شهید کمحجاب آغاز نشده است.از آن جایی شروع شد که برخی طیف انقلابی نتوانستند سخن غیر خود را تحمل کنند.که نتوانستند بر نظرات و نظریات دیگر صبر کنند.که نتوانستند در محیط پویای تئوریک، اندیشه خود را ورز بدهند.که نتوانستند حتی سخن مخالف را هم بشوند.
| @valaadiyaat
۸:۳۵
اشتباه نکنید!اصالت به میداندادن به اندیشه مخالف نیست.
اصالت به قوام اندیشه نیروی انقلابی بر میگردد.در محیطی که نظرات مخالف به صورت پویا مشغول کنشورزی نباشند، اساسا آنتیتز محکم و قویای در جامعه وجود ندارد که صاحب اندیشه ارزشی بتواند تئوری مخالف نگرش خود را یافته و استخوانبندی اسالیب تفکر خود را در تقابل با آن تقویت کند.
| @valaadiyaat
اصالت به قوام اندیشه نیروی انقلابی بر میگردد.در محیطی که نظرات مخالف به صورت پویا مشغول کنشورزی نباشند، اساسا آنتیتز محکم و قویای در جامعه وجود ندارد که صاحب اندیشه ارزشی بتواند تئوری مخالف نگرش خود را یافته و استخوانبندی اسالیب تفکر خود را در تقابل با آن تقویت کند.
۸:۳۵
مطهری، بهشتی، شریعتی، طالقانی و... در چه شرایطی رشد کردند و بالنده شدند؟در شرایطی که مدام از چپ و راست و بالا و پایین در حال کتکخوردن تئوریک بودند.در گلخانه که رشد نکردند!گیاهی که در گلخانه گل بدهد، با اندک نسیمی از هوای بیرون میخشکد.
| @valaadiyaat
۸:۳۵
کسی که خود در محیط نظری گلخانهای رشد کرده باشد، تاب مقاومت در برابر آماج نظریات گوناگون را نخواهد داشت؛پس با زبان غیر لین افکار مخالفان را تراش میدهد.در حالی که نه فایده مطلوب دارد، نه منجر به رشد میشود، نه منجر به خشکیدن نظریه نامطلوب.
| @valaadiyaat
۸:۳۶
باید میدان داد.باید از مواجه شدن با افکار و دیگر آراء نهراسید.باید آغوش تئوریک خود را بر روی نظریات مخالف باز کنیم.البته شرط آن، قوام تئوریک است! ورنه کلمه اول نه دوم، تسلیم خواهیم شد!اسلام در منطق در درجه اعلای خود است؛ به گونهای که بر دامن کبریائیاش ننشیند گرد! ألسنا على الحق؟ پس از مواجه فکری فرار نکنیم.اگر ضعفی هست، از ماست که در اندیشه، ضعیفیم.
| @valaadiyaat
۸:۳۷
تاکید دهها باره حکیم انقلاب بر کرسیهای آزاداندیشی بر چیست؟واقعا یک کرسی این قدر برای ایشان اهمیت دارد که این قدر بر اجرای آن تاکید کنند؟و حتی از عدم اجرای کامل و مطلوب وفق مدل مد نظر خود گلایه کنند؟نه انصافا برای چه این همه تاکید؟!چرا در دانشگاه مطالبه میکند که همه نظرات مطرح شود؛ آن هم آزادانه؟دلایل بسیاری دارد اما من فکر میکنم دلیل اصلی برای این است که نظام اندیشه بچه حزباللهی ما کتک بخورد!که بفهمد که نمیداند.که برود مطالعه کند.که برود عمیق شود.که ذهنش ورزیده شود.که در نهایت بتواند مطهریوار با تفکر مخالف مداقه کند.رهبری از کرسی آزاداندیشی دانشگاهها بهدنبال پرورانیدن بهشتیهاست.
| @valaadiyaat
۸:۳۷
اما تا یک کرسی در دانشگاه برگزار میشود و چند نفری ترسان و لرزان چارتا حرف بیربط و با ربط میزنند، بلافاصله از چندین نهاد به پای میخیزند تا بنا به زعم خود، فتنه را در نطفه خفه کنند!نتیجه چه میشود؟تسلط صرفا با استحضار به قدرت اتفاق میافتد که اصلا مطلوب نیست.تسلطی در اسلام ارزشمند است که تئوریک باشد.سطح کیفی و اندیشهای نیروهای انقلابی در دانشگاهها را ببینید؛ اصلا رضایتبخش ولی فقیه نیست.
| @valaadiyaat
۸:۳۷
مقام اعم این حالت معالاسف در صداوسیما رخ داده است. اگر امروز حکیم انقلاب بهدنبال کرسی آزاداندیشی در دانشگاه است، دیروز بنیانگذار انقلاب صداوسیما را دانشگاه خطاب کرده بود.سخنرانان صداوسیما چه کسانی هستند؟چه قدر عمق دارند؟چه قدر حرف مخالف زده میشود؟چه قدر توان بیان حرف مخالف وجود دارد؟چه قدر اندیشمندان درجه یک طیف مخالف امکان ابراز وجود نظری دارند و چه قدر اندیشمندان درجه یک در مقام محاجه بر میآیند؟Almost Nothing..
| @valaadiyaat
۸:۳۸
برخی با نیت قربة الی الله، فلان نشریه را برای هدیه یک شماره خود به روح یک شهید تقبیح میکنند.نمیگذارند قدرت هاضمه سیستم بهگونهای باشد که حتی آن کمحجاب را هم در زاویه دید خود ببیند.اگر نظام همه افراد را ذیل خود نبیند، نتیجه این خواهد شد که هسته سخت حامی نظام در حمایت از نظام تنها خواهد ماند؛ و این اگر منجر به طلاق عاطفی آنها از سیستم نشود، منجر به افزایش تولید جنبشهای گریز از مرکز خواهد شد.که در هر دو حالت، عملاً نظام اسلامیای در حالت عالی اتفاق نیفتاده است.
| @valaadiyaat
۸:۳۹
اگر قرار باشد ما صرفا با دوستان و همفکران خود بنشینیم و برخیزیم که عملا صدور انقلاب به قلوب افراد خاکستری رخ نمیدهد!حاج قاسم آیا چنین بود؟فقط با انقلابیها حشر و نشر داشت؟این همه شهید از سپاه، اما او فقط صفت "مکتب" را از ولی جامعه دریافت کرد.از این تحدید روابط هیچ خیری در نخواهد آمد."منم و آدمای خودم، منم و رفقای خودم، منم و مریدهای خودم. این بیحجابه، اون با حجابه، این چپه، اون راسته، این اصلاحطلبه، اون اصولگراست. فقط رابطه حزباللهی با حزباللهی که معنا ندارد. رابطه حزباللی با آن کسی که دینش ضعیفتر است، موضوعیت دارد."
| @valaadiyaat
۸:۳۹
یک نشریه با هدیه دادن یک شماره خود به روح یک شهیدی که توسط رژیم جان خود را از دست داده، در حال گسترش دایره هاضمه تئوریک خود و تشویق دیگران به این روش است؛اما تقبیح میشود.اصلا گسترش دایره هاضمه تئوریک به کنار!دارد با وضوح کامل نشان میدهد که دایره دشمنی رژیم محدود به حزباللهیها نیست!
بزند، برایش فرقی نمیکند که تفکرت چیست.
همه را میزند.به پیروی از حکیم میخواهد همه طیفها را پای کار مقاومت در برابر جریان سلطه بیاورد.باید به خاکستریها نشان دهد که ببینید که او فقط با حزباللهیها دشمنی ندارد.با جمیع شما مشکل دارد.با هر ایرانیای که بهدنبال عزت جمهوری اسلامی باشد.در این میان لازم باشد حتی بیحجاب و کمحجاب را هم از سر راه بر میدارد و از ریختن خون آنان اندکی نمیهراسد.
| @valaadiyaat
بزند، برایش فرقی نمیکند که تفکرت چیست.
همه را میزند.به پیروی از حکیم میخواهد همه طیفها را پای کار مقاومت در برابر جریان سلطه بیاورد.باید به خاکستریها نشان دهد که ببینید که او فقط با حزباللهیها دشمنی ندارد.با جمیع شما مشکل دارد.با هر ایرانیای که بهدنبال عزت جمهوری اسلامی باشد.در این میان لازم باشد حتی بیحجاب و کمحجاب را هم از سر راه بر میدارد و از ریختن خون آنان اندکی نمیهراسد.
۸:۴۰
انتشار یک عکس شهید کمحجاب در یک نشریه قطعا بهمعنی تایید بیحجابی نیست؛چه این که اخیرا سیستم بهصورت جدی تصمیمات جدیدی را در این حوزه اتخاذ کرده است.بلکه بدان معنی است که رژیم پایش به ایران برسد، ایرانی را میزند.خواه با چادر باشد و خواه بدون آن؛و این باید برای همه روشن شود.
| @valaadiyaat
۸:۴۱
۸:۴۲
مسیریابهای آنلاین در مدیریت زمان و سوخت عالی هستن اما در دراز مدت مغز رو از «به خاطر سپردن مسیرها» بینیاز میکنن و احتمالاً توانایی بشر در آگاهی محیطی هر روز کمتر میشه. چت GPT هم به نوعی داره در حوزههای دیگه همین کار رو میکنه.
سید مصطفی موسوی
| @valaadiyaat
۵:۳۲
والعادیات | طلبهنویس
برای #رضا_امیرخانی، نویسنده #من_او دعا کنید…
| @valaadiyaat
.رضا امیرخانی توی مقدمهی کتاب داستانِ سیستان در مورد دیدار حضرت آقا با نویسندگان روایت جالبی داره؛ چندخطی که هیچوقت از خوندنش سیر نشدم:
منتظر بودیم تا رهبر بیایند. با بعضی از دوستانِ نویسنده دیدار تازه میکردیم که جوانی کمسالتر از من داخل آمد و مرا بغل گرفت و بهجای چاقسلامتی گفت: «آقای رضا امیرخانیِ منِ او!» در میانِ ما کسی او را نمیشناخت، بعدتر او را شناختم؛ پسرِ کوچک رهبر. او از در بیرون رفت و رهبر وارد شد. اذانی و نمازی و بعد هم نشستنِ آقا روی صندلی بینِ دو نماز، یحتمل بخاطرِ عارضهی کمر. بعد از نماز دور نشستیم، روی صندلی. صندلیهای فلزیِ حسنآبادی که برای اتاقِ انتظارِ پزشکان - تازه آن هم پزشکانِ عمومیِ غیرِمتخصص ـ میخرند. سرشار بعد از سلاموعلیک، همه را معرفی کرد و در معرفی هم انصافا سنگِ تمام گذاشت. جالب آن بود که آقا تقریبا همه را میشناخت و از هرکسی بهقاعدهای کتاب خوانده بود که بتواند دو کلمه راجع بهکارش صحبت کند. جالبتر قضیهی محمد ناصری بود که از جملهی کارهایش "جای پای ابراهیم" ـ سفرنامهی حج ـ را گفت. آقا به ابرو گره انداخت و گفت، چاپ شده؟ منتشر هم شده؟ چطور ممکن است! من همچه چیزی را نخواندهام... یعنی برایشان عجیب بود که کتابی را نخواندهاند... بگذریم. برای من خیلی عجیبتر بود که رهبر یک مملکت که حتما کارهای زیادی برای انجام دادن دارد، فرصت داشته باشد که این همه کار را بخواند، اما مسئولانِ فرهنگی ما وقتشان شریفتر باشد از اینکه برای چنین کارهای نحیفی صرف شود... وای بر ایشان، و البته به عبارتِ دقیقتر یا ویلنا! چپ و راست، جدید و قدیم، دولتی و غیردولتی، بسیاریشان بهاندازهی آقا ما را نمیشناسند.
سلامتی آقای امیرخانی دعا کنیم.
متن از شهاب پارسا
| @valaadiyaat
منتظر بودیم تا رهبر بیایند. با بعضی از دوستانِ نویسنده دیدار تازه میکردیم که جوانی کمسالتر از من داخل آمد و مرا بغل گرفت و بهجای چاقسلامتی گفت: «آقای رضا امیرخانیِ منِ او!» در میانِ ما کسی او را نمیشناخت، بعدتر او را شناختم؛ پسرِ کوچک رهبر. او از در بیرون رفت و رهبر وارد شد. اذانی و نمازی و بعد هم نشستنِ آقا روی صندلی بینِ دو نماز، یحتمل بخاطرِ عارضهی کمر. بعد از نماز دور نشستیم، روی صندلی. صندلیهای فلزیِ حسنآبادی که برای اتاقِ انتظارِ پزشکان - تازه آن هم پزشکانِ عمومیِ غیرِمتخصص ـ میخرند. سرشار بعد از سلاموعلیک، همه را معرفی کرد و در معرفی هم انصافا سنگِ تمام گذاشت. جالب آن بود که آقا تقریبا همه را میشناخت و از هرکسی بهقاعدهای کتاب خوانده بود که بتواند دو کلمه راجع بهکارش صحبت کند. جالبتر قضیهی محمد ناصری بود که از جملهی کارهایش "جای پای ابراهیم" ـ سفرنامهی حج ـ را گفت. آقا به ابرو گره انداخت و گفت، چاپ شده؟ منتشر هم شده؟ چطور ممکن است! من همچه چیزی را نخواندهام... یعنی برایشان عجیب بود که کتابی را نخواندهاند... بگذریم. برای من خیلی عجیبتر بود که رهبر یک مملکت که حتما کارهای زیادی برای انجام دادن دارد، فرصت داشته باشد که این همه کار را بخواند، اما مسئولانِ فرهنگی ما وقتشان شریفتر باشد از اینکه برای چنین کارهای نحیفی صرف شود... وای بر ایشان، و البته به عبارتِ دقیقتر یا ویلنا! چپ و راست، جدید و قدیم، دولتی و غیردولتی، بسیاریشان بهاندازهی آقا ما را نمیشناسند.
سلامتی آقای امیرخانی دعا کنیم.
متن از شهاب پارسا
۹:۴۳
اطلاعات بیشتر و ثبتنام از طریق مراجعه به کانال:
۵:۱۹
بازارسال شده از کسب مهارت | قاف
۱۰:۴۳