♪𝗡𝗲𝘄 𝗽𝗼𝘀𝘁♪
-کپشن:دوستان زشته عیبه نگا نکنید
🫠
𝓓𝗈𝗇 𝗐𝗈𝗋𝗋𝗋 ..!
#رومئو
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚
ble.ir/join/BGp3sL4h9m
𝓓𝗈𝗇 𝗐𝗈𝗋𝗋𝗋 ..!
#رومئو
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚
ble.ir/join/BGp3sL4h9m
۱۰:۲۴
♪𝗡𝗲𝘄 𝗽𝗼𝘀𝘁♪
-کپشن:درود زیباهام
صبحتون بخیرر
امروز مدرسه نرفتم یاح

𝓓𝗈𝗇 𝗐𝗈𝗋𝗋𝗋 ..!
#ژولیت
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚
ble.ir/join/BGp3sL4h9m
صبحتون بخیرر
امروز مدرسه نرفتم یاح
𝓓𝗈𝗇 𝗐𝗈𝗋𝗋𝗋 ..!
#ژولیت
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚
ble.ir/join/BGp3sL4h9m
۸:۱۸
استوری چک شه مجستیک'ز
#ژولیت
#ژولیت
۸:۳۱
♪𝗡𝗲𝘄 𝗽𝗼𝘀𝘁♪
-کپشن:دلم میخواد برای اخر هفتم برنامه ریزی کنم تا بیخود نگذره
𝓓𝗈𝗇 𝗐𝗈𝗋𝗋𝗋 ..!
#ژولیت
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚
ble.ir/join/BGp3sL4h9m
𝓓𝗈𝗇 𝗐𝗈𝗋𝗋𝗋 ..!
#ژولیت
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚
ble.ir/join/BGp3sL4h9m
۸:۳۲
بازارسال شده از Deleted Account
درود دارلینگم
𝖶𝖾𝖽𝖽𝗂𝗇𝗀 𝗈𝖿 𝗍𝗐𝗈 𝖺𝗍𝗍𝗋𝖺𝖼𝗍𝗂𝗏𝖾 𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾𝗌
مهمونی های ویژه...
_لئا
جنسز
کارن
تهیون
کوین
ماروین
جونگ وو
ویهان
ماروین
آرن
مینهو
جنی
نامرا
ماروین
مارینا
مینهو
هایون
جیون
دروینیا
لاینو
لیسی
میا
لیلیان
ممچو
هیون𝟐
لئو
کارینا
مینجی
جونگون
جونیور
هیکا
اولیور
نیکی
دنی
دایون
همه کاوریست ها
همه مجستیک'ز ها
همه آدِل'ز ها
همه گاد'ز ها
همه آرورا'ز ها
همه وولف'ز ها
و کل اکیپ گنگسترا
تایم عروسی: 28 دی از ساعت 5استایل هاتونو برامون به آیدی های زیر بفرستید🫂@sabrinaa1@jeonvalentino_97
تم عروسی: آبی
منتظرتونیم
چنل: ble.ir/join/H3VJqtQ5T9
𝖶𝖾𝖽𝖽𝗂𝗇𝗀 𝗈𝖿 𝗍𝗐𝗈 𝖺𝗍𝗍𝗋𝖺𝖼𝗍𝗂𝗏𝖾 𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾𝗌
مهمونی های ویژه...
_لئا
جنسز
کارن
تهیون
کوین
ماروین
جونگ وو
ویهان
ماروین
آرن
مینهو
جنی
نامرا
ماروین
مارینا
مینهو
هایون
جیون
دروینیا
لاینو
لیسی
میا
لیلیان
ممچو
هیون𝟐
لئو
کارینا
مینجی
جونگون
جونیور
هیکا
اولیور
نیکی
دنی
دایون
همه کاوریست ها
همه مجستیک'ز ها
همه آدِل'ز ها
همه گاد'ز ها
همه آرورا'ز ها
همه وولف'ز ها
و کل اکیپ گنگسترا
تایم عروسی: 28 دی از ساعت 5استایل هاتونو برامون به آیدی های زیر بفرستید🫂@sabrinaa1@jeonvalentino_97
تم عروسی: آبی
منتظرتونیم
چنل: ble.ir/join/H3VJqtQ5T9
۱۴:۰۰
𝖱𝗈𝗆𝖾𝗈;𝖩𝗎𝗅𝗂𝖾𝗍
درود دارلینگم
𝖶𝖾𝖽𝖽𝗂𝗇𝗀 𝗈𝖿 𝗍𝗐𝗈 𝖺𝗍𝗍𝗋𝖺𝖼𝗍𝗂𝗏𝖾 𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾𝗌
مهمونی های ویژه... _لئا جنسز کارن تهیون کوین ماروین جونگ وو ویهان ماروین آرن مینهو جنی نامرا ماروین مارینا مینهو هایون جیون دروینیا لاینو لیسی میا لیلیان ممچو هیون𝟐 لئو کارینا مینجی جونگون جونیور هیکا اولیور نیکی دنی دایون همه کاوریست ها همه مجستیک'ز ها همه آدِل'ز ها همه گاد'ز ها همه آرورا'ز ها همه وولف'ز ها و کل اکیپ گنگسترا تایم عروسی: 28 دی از ساعت 5 استایل هاتونو برامون به آیدی های زیر بفرستید🫂 @sabrinaa1 @jeonvalentino_97 تم عروسی: آبی
منتظرتونیم
چنل: ble.ir/join/H3VJqtQ5T9
عروسیمون بیاید مجستیک'ز
_ژولیت
_ژولیت
۱۴:۰۰
𝖱𝗈𝗆𝖾𝗈;𝖩𝗎𝗅𝗂𝖾𝗍
درود دارلینگم
𝖶𝖾𝖽𝖽𝗂𝗇𝗀 𝗈𝖿 𝗍𝗐𝗈 𝖺𝗍𝗍𝗋𝖺𝖼𝗍𝗂𝗏𝖾 𝖼𝗈𝗎𝗉𝗅𝖾𝗌
مهمونی های ویژه... _لئا جنسز کارن تهیون کوین ماروین جونگ وو ویهان ماروین آرن مینهو جنی نامرا ماروین مارینا مینهو هایون جیون دروینیا لاینو لیسی میا لیلیان ممچو هیون𝟐 لئو کارینا مینجی جونگون جونیور هیکا اولیور نیکی دنی دایون همه کاوریست ها همه مجستیک'ز ها همه آدِل'ز ها همه گاد'ز ها همه آرورا'ز ها همه وولف'ز ها و کل اکیپ گنگسترا تایم عروسی: 28 دی از ساعت 5 استایل هاتونو برامون به آیدی های زیر بفرستید🫂 @sabrinaa1 @jeonvalentino_97 تم عروسی: آبی
منتظرتونیم
چنل: ble.ir/join/H3VJqtQ5T9
عروسیمونه خوشملا منتظرتونیم
_رومئو
_رومئو
۱۴:۰۱
♪𝗡𝗲𝘄 𝗽𝗼𝘀𝘁♪
-کپشن:درودد صبحتون بخیر مجستیک'ز
𝓓𝗈𝗇 𝗐𝗈𝗋𝗋𝗋 ..!
#ژولیت
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚
ble.ir/join/BGp3sL4h9m
𝓓𝗈𝗇 𝗐𝗈𝗋𝗋𝗋 ..!
#ژولیت
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚
ble.ir/join/BGp3sL4h9m
۷:۲۶
♪𝗡𝗲𝘄 𝗽𝗼𝘀𝘁♪
-کپشن:امروز تولدمه ولی هیچکس به چ..پش نیست

𝓓𝗈𝗇 𝗐𝗈𝗋𝗋𝗋 ..!
#ژولیت
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚
ble.ir/join/BGp3sL4h9m
𝓓𝗈𝗇 𝗐𝗈𝗋𝗋𝗋 ..!
#ژولیت
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚
ble.ir/join/BGp3sL4h9m
۷:۲۶
♪𝗡𝗲𝘄 𝗽𝗼𝘀𝘁♪
-کپشن:هیچکس؟
𝓓𝗈𝗇 𝗐𝗈𝗋𝗋𝗋 ..!
#رومئو
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚
ble.ir/join/BGp3sL4h9m
𝓓𝗈𝗇 𝗐𝗈𝗋𝗋𝗋 ..!
#رومئو
꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚꒷︶꒷꒥꒷‧₊˚
ble.ir/join/BGp3sL4h9m
۹:۳۰
بازارسال شده از
𝄞𝗡𝗲𝘄 𝘂𝗽𝗱𝗮𝘁𝗲𝘀𝄞-کپشن:دوستان خانواده ما نیازمند به نسبت زدن با یه نفر هست
بچه میخایممم
هر کس شرایطشو داره
پیام بده می انتخابیم
@...𝖲𝗍𝗂𝗅𝗅 𝗐𝗂𝗍𝗁 𝗒𝗈𝗎 ..!
─── ・ 。゚☆: .☽ . :☆゚. ───
ble.ir/join/oETF2x77rv
─── ・ 。゚☆: .☽ . :☆゚. ───
بچه میخایممم
هر کس شرایطشو داره
پیام بده می انتخابیم
@...𝖲𝗍𝗂𝗅𝗅 𝗐𝗂𝗍𝗁 𝗒𝗈𝗎 ..!
ble.ir/join/oETF2x77rv
─── ・ 。゚☆: .☽ . :☆゚. ───
۹:۳۳
مسترر رومئو بیا پیوی
#ژولیت
#ژولیت
۱۷:۱۳
𝖱𝗈𝗆𝖾𝗈;𝖩𝗎𝗅𝗂𝖾𝗍
مسترر رومئو بیا پیوی #ژولیت
عاها
#رومئو
#رومئو
۱۷:۱۶
بازارسال شده از ᥎ᥲᥣᥱᥒ𝗍ᥲ❥
نقش فرعی میخامم

@...
@...
۲۰:۲۴
بازارسال شده از ᥎ᥲᥣᥱᥒ𝗍ᥲ❥
𝗣𝗮𝗿𝘁𝟭
(ویو جنیتا)
خانوادم خونه نبودن پس تصمیم گرفتم بدون خبر دادن بهشون از فرصتم استفاده کنم و از خونه بزنم بیرون (پوشیدن لباسام)
راه افتادن سمت بار
چند مین بعد با یه تاکسی رفتم
اونقدری ترس و استراس داشتم ک وقتی داشتم از
پله ها بالا میرفتم ناگهان با یه مردی برخورد کردن و سریع با یه عذرخواهی داخل سالن رفتم
داشت خیلی بهم خوش میگذشت چند ساعتی گذشته بود حسابی مست کرده بودم
که نزدیک شدن یه نفر ب سمتم توجهم و جلب کرد
شروع کرد به صحبت کردن باهام(علامت$)
$درود لیدی
+فرمایش؟
$میتونم باهاتون هم صحبت شم؟
+خیر
$خب من هنری هستم ۲۵ سالمه
+دیوونه گفتم نههه
$خو حالا چرا عصبی میشی فقط خواستم اشنا شیم
+گمشو رو مخ
$هوففف خب تو از خودت بگو
+من همونیم ک ننت_
$-نیشخند
+زهرمار
$بت نمیخوره انقدر عصبی باشی
+عاها
$ینی پا نمیدی اشنا شیم؟
+چقدر رو مخی گمشو دیگ
$نرم چی میشه کوچولو؟
(ویو هنری)
داشتم اروم اروم بهش نزدیک میشدم گفتم شاید صاحبش شم با هر قدمی که بهش نزدیک میشدم اون ازم دور تر میشد نمیدونم از چی ترسیده بود
ولی من میخواستمش،زمانی که خواستم دستم و دور کمرش بزارم یه نفر با شدت هولم داد جوری که من و اون خانوم خوشگل ولو شدیم رو زمین و میز برگشت رومون کل لباسامو با شراب یکی شده بود
(ویو والنتینو)
سریع میز و از روشون بلند کردم وقتی با اون وضعیت دیدمشون نزدیک بود از خنده پاره شم
بعد از چند مین به خودم اومدم و دست اون خانوم و گرفتم و بلندش کردم(علامت×)
×ببخشید حالتون خوبه؟
+اههه چی میخاید از جونم
×هیچی فقط خواستم کمکتون کنم
+دستت درد نکنه ولی بیشتر ری_ هیچی ولش
×اماااا
+چیه؟
×من از دور دیدم ایشون میخواستن نزدیکتون شن و فقط خواستم کمک کنم
+عااا باشه خب حالا بزن ب چاک
×ودف
(ویو والنتینو)
رفتاراش خیلی بچگونه و تخص بود
خیلی تلاش کردم بهش چیزی نگم
اما حسی که تو دلم ب وجود اومده بود مثل نفرت نبود
+خب حالا میزارید برم آقای..؟
×و.. واا.. والنتینو هستم میتونی والن صدام کنی
+اسمت عجیبه ولی خب
×و شما خانوم؟
+مننن؟
×ن عمم
+من جنیتا هستم
×خوشبختم
+همچنین
×اگه بخاید میتونم کمکتون کنم
+ن مرسی
(ویو والنتا)
جفتمون از هم فاصله گرفتیم
چند ساعت بعد...
پارت بعد بلک هارت ها ۱۰ تا
ble.ir/join/4LStZt1HLQ
(ویو جنیتا)
خانوادم خونه نبودن پس تصمیم گرفتم بدون خبر دادن بهشون از فرصتم استفاده کنم و از خونه بزنم بیرون (پوشیدن لباسام)
راه افتادن سمت بار
چند مین بعد با یه تاکسی رفتم
اونقدری ترس و استراس داشتم ک وقتی داشتم از
پله ها بالا میرفتم ناگهان با یه مردی برخورد کردن و سریع با یه عذرخواهی داخل سالن رفتم
داشت خیلی بهم خوش میگذشت چند ساعتی گذشته بود حسابی مست کرده بودم
که نزدیک شدن یه نفر ب سمتم توجهم و جلب کرد
شروع کرد به صحبت کردن باهام(علامت$)
$درود لیدی
+فرمایش؟
$میتونم باهاتون هم صحبت شم؟
+خیر
$خب من هنری هستم ۲۵ سالمه
+دیوونه گفتم نههه
$خو حالا چرا عصبی میشی فقط خواستم اشنا شیم
+گمشو رو مخ
$هوففف خب تو از خودت بگو
+من همونیم ک ننت_
$-نیشخند
+زهرمار
$بت نمیخوره انقدر عصبی باشی
+عاها
$ینی پا نمیدی اشنا شیم؟
+چقدر رو مخی گمشو دیگ
$نرم چی میشه کوچولو؟
(ویو هنری)
داشتم اروم اروم بهش نزدیک میشدم گفتم شاید صاحبش شم با هر قدمی که بهش نزدیک میشدم اون ازم دور تر میشد نمیدونم از چی ترسیده بود
ولی من میخواستمش،زمانی که خواستم دستم و دور کمرش بزارم یه نفر با شدت هولم داد جوری که من و اون خانوم خوشگل ولو شدیم رو زمین و میز برگشت رومون کل لباسامو با شراب یکی شده بود
(ویو والنتینو)
سریع میز و از روشون بلند کردم وقتی با اون وضعیت دیدمشون نزدیک بود از خنده پاره شم
بعد از چند مین به خودم اومدم و دست اون خانوم و گرفتم و بلندش کردم(علامت×)
×ببخشید حالتون خوبه؟
+اههه چی میخاید از جونم
×هیچی فقط خواستم کمکتون کنم
+دستت درد نکنه ولی بیشتر ری_ هیچی ولش
×اماااا
+چیه؟
×من از دور دیدم ایشون میخواستن نزدیکتون شن و فقط خواستم کمک کنم
+عااا باشه خب حالا بزن ب چاک
×ودف
(ویو والنتینو)
رفتاراش خیلی بچگونه و تخص بود
خیلی تلاش کردم بهش چیزی نگم
اما حسی که تو دلم ب وجود اومده بود مثل نفرت نبود
+خب حالا میزارید برم آقای..؟
×و.. واا.. والنتینو هستم میتونی والن صدام کنی
+اسمت عجیبه ولی خب
×و شما خانوم؟
+مننن؟
×ن عمم
+من جنیتا هستم
×خوشبختم
+همچنین
×اگه بخاید میتونم کمکتون کنم
+ن مرسی
(ویو والنتا)
جفتمون از هم فاصله گرفتیم
چند ساعت بعد...
ble.ir/join/4LStZt1HLQ
۱۴:۵۲
رومئو پیوی باش
#ژولیت
#ژولیت
۱۸:۴۸
بازارسال شده از ᥎ᥲᥣᥱᥒ𝗍ᥲ❥
𝗣𝗮𝗿𝘁𝟮
(ویو جنیتا)
حسابی مست شده بود لباسام ب طرز عجیبی کثیف شده بود با خودم گفتم با این وضعیت برگردم خونه دهنم سرویسه
نمیدونستم چیکار کنم پاهام هیچ انرژی واس راه رفتن نداشت
تنها چیزی ک به یاد دارم سیاهی رفتن چشام بود که بعدش روی زمین افتادم
(ویو والنتینو)
وقتی دیدمش حس عجیبی داشتم پس تصمیم گرفتم بیشتر بشناسمش وقتی ازش فاصله گرفتم با نگهبانا هماهنگ کردم موقعی که رفت خبرم کنن
چند ساعتی گذشتن ساعت تقریبا ۱۰ شب شده بود عجیب بود که هنوز اقدام به رفتن نکرده بود
انتظار کشیدن فایده نداشت
حوصلم سر رفته بود تصمیم گرفتم این موضوع و با یه نفر به اشتراک بزارم پس به کوین نگ زدم بیاد پیشم چند مین بعد رسید پیشم شروع کردم صحبت کردن باهاش و توضیح داد ماجرا براش
خیلی عجیب نگام میکرد (علامت£)
£واو عجب ماجرایی
×ک...خلی؟
£فیلم زیاد میبینی؟
×ن کوین جدی میگم
£دوربین مخفیه؟
×ن بابا دیوونه ای؟
£اخه با عقل جور در نمیاد
×چیش جور در نمیاد؟
£مطمئنی خواب ندیدی؟
×وایییی کوین دارم میگم همینجا همین امروز این اتفاق افتاد
£وایییییی والن فهمیدم
×چیو؟
£تو مستی!
×خدایااااااا کوین سرمو میکوبم تو دیوارا، اون که اره هستم ولی خودم دیدمش خیلی خوشگل بود و چشماش با آدم حرف میزد ب نظر خیلی ترسیده میمومد با کمکش میکردم چون گند زدم ب لباساش
£والن باورم نمیشه تو اینا رو ار تو چشاش خوندی؟
×کوین فک میکنی دارم دروغ میگم؟
£نمیگم دروغ میگی شک دارم اخه نمیای دختره رو نشون بدی
×اخه پیدا نمیکنم اون طرف سالن بود
£ینی پرنسس خانوم و تنها گذاشتی؟اینجوری عاشق شدی؟
×هییی کوین مجبور بودم ولش کنم بزارم بره میترسیدم حس بد پیدا کنه
£ینی خانوم کوچولو پر؟
×باید پیداش کنم
£زهی خیال باطل،بگیر بتمرگ بابا
×چراااا
£چون من میگم
×برو بابا توعم وقت گیر اوردیاااا
£خودت گفتی بیام
×همین دیگ نمیدونم چرا گفتم تو بیای
£والن یه چیزی!
×ها؟
£مگ تو همونی نبودی ک میگفتی داشتن رابطه باعث بگ_ دادن شغلم میشه
×خببب شما چرا رابطه دارید؟
£ما خودمون انتخاب کردیم
×خب منم انتخا_وایستا ببینم منظورت چیه؟
£منظور چی چیه؟
×تو فک کردی من اون و واس رابطه میخام؟
£پس چی میخای بکشیش؟
×ن یه فکر بهتر دارم
£والن چ غلطی میخای بکنی؟
×خفه شو فقط بیا دنبالم باید پیداش کنیم
£ولی من که ندیدمش که بخام شناساییش کنم
×خب یه دختری بود که خیلی ریزه میزه بود موهاش تقریبا بلند و موج دار بود فیس کیوتی داشت چشمام گربه ای بود و خیلی مظلوم بود
گونه های خوش فرمی داشت خیلی خوش هیکل بود لباساشم سفید مشکی بود که در حال حاضر کلی شراب ریخته بود رو لباس و دقیقا کل استایلش ب چخ رفت احتمالا موهاش هنوزم خیسه اره خلاصه
£عااااا خیلی دقت کردیااا
×خب که چی؟
£چ جوری میخای با این وضعیتت باور کنم عاشق نشدی
×هوفففف اقا اصن ب تو چ
£خب حالا اگه پیداش کردم چیکار کنم؟
×پیداش کردی با یه نقشه ای بکشش بیرون بار
£والن ازت میترسم نزنی بدبختش کنی
×ن نگران نباش
£میشه بگی میخای چیکارش کنی؟
×میفهمی حالا بحث نکن برو سراغ کارت باهام در ارتباط باش هر چی شد خبرم کن
£اوکی
(ویو والنتینو/کوین)
جفتمون شروع به کشتن دنبال اون دختر کردیم
بعد از چند دقیقه کوین دختری با همون مشخصات پیدا کرد و سریع به والنتینو خبر داد که...
پارت بعد بلک هارت ها ۱۵ تا
ble.ir/join/4LStZt1HLQ
(ویو جنیتا)
حسابی مست شده بود لباسام ب طرز عجیبی کثیف شده بود با خودم گفتم با این وضعیت برگردم خونه دهنم سرویسه
نمیدونستم چیکار کنم پاهام هیچ انرژی واس راه رفتن نداشت
تنها چیزی ک به یاد دارم سیاهی رفتن چشام بود که بعدش روی زمین افتادم
(ویو والنتینو)
وقتی دیدمش حس عجیبی داشتم پس تصمیم گرفتم بیشتر بشناسمش وقتی ازش فاصله گرفتم با نگهبانا هماهنگ کردم موقعی که رفت خبرم کنن
چند ساعتی گذشتن ساعت تقریبا ۱۰ شب شده بود عجیب بود که هنوز اقدام به رفتن نکرده بود
انتظار کشیدن فایده نداشت
حوصلم سر رفته بود تصمیم گرفتم این موضوع و با یه نفر به اشتراک بزارم پس به کوین نگ زدم بیاد پیشم چند مین بعد رسید پیشم شروع کردم صحبت کردن باهاش و توضیح داد ماجرا براش
خیلی عجیب نگام میکرد (علامت£)
£واو عجب ماجرایی
×ک...خلی؟
£فیلم زیاد میبینی؟
×ن کوین جدی میگم
£دوربین مخفیه؟
×ن بابا دیوونه ای؟
£اخه با عقل جور در نمیاد
×چیش جور در نمیاد؟
£مطمئنی خواب ندیدی؟
×وایییی کوین دارم میگم همینجا همین امروز این اتفاق افتاد
£وایییییی والن فهمیدم
×چیو؟
£تو مستی!
×خدایااااااا کوین سرمو میکوبم تو دیوارا، اون که اره هستم ولی خودم دیدمش خیلی خوشگل بود و چشماش با آدم حرف میزد ب نظر خیلی ترسیده میمومد با کمکش میکردم چون گند زدم ب لباساش
£والن باورم نمیشه تو اینا رو ار تو چشاش خوندی؟
×کوین فک میکنی دارم دروغ میگم؟
£نمیگم دروغ میگی شک دارم اخه نمیای دختره رو نشون بدی
×اخه پیدا نمیکنم اون طرف سالن بود
£ینی پرنسس خانوم و تنها گذاشتی؟اینجوری عاشق شدی؟
×هییی کوین مجبور بودم ولش کنم بزارم بره میترسیدم حس بد پیدا کنه
£ینی خانوم کوچولو پر؟
×باید پیداش کنم
£زهی خیال باطل،بگیر بتمرگ بابا
×چراااا
£چون من میگم
×برو بابا توعم وقت گیر اوردیاااا
£خودت گفتی بیام
×همین دیگ نمیدونم چرا گفتم تو بیای
£والن یه چیزی!
×ها؟
£مگ تو همونی نبودی ک میگفتی داشتن رابطه باعث بگ_ دادن شغلم میشه
×خببب شما چرا رابطه دارید؟
£ما خودمون انتخاب کردیم
×خب منم انتخا_وایستا ببینم منظورت چیه؟
£منظور چی چیه؟
×تو فک کردی من اون و واس رابطه میخام؟
£پس چی میخای بکشیش؟
×ن یه فکر بهتر دارم
£والن چ غلطی میخای بکنی؟
×خفه شو فقط بیا دنبالم باید پیداش کنیم
£ولی من که ندیدمش که بخام شناساییش کنم
×خب یه دختری بود که خیلی ریزه میزه بود موهاش تقریبا بلند و موج دار بود فیس کیوتی داشت چشمام گربه ای بود و خیلی مظلوم بود
گونه های خوش فرمی داشت خیلی خوش هیکل بود لباساشم سفید مشکی بود که در حال حاضر کلی شراب ریخته بود رو لباس و دقیقا کل استایلش ب چخ رفت احتمالا موهاش هنوزم خیسه اره خلاصه
£عااااا خیلی دقت کردیااا
×خب که چی؟
£چ جوری میخای با این وضعیتت باور کنم عاشق نشدی
×هوفففف اقا اصن ب تو چ
£خب حالا اگه پیداش کردم چیکار کنم؟
×پیداش کردی با یه نقشه ای بکشش بیرون بار
£والن ازت میترسم نزنی بدبختش کنی
×ن نگران نباش
£میشه بگی میخای چیکارش کنی؟
×میفهمی حالا بحث نکن برو سراغ کارت باهام در ارتباط باش هر چی شد خبرم کن
£اوکی
(ویو والنتینو/کوین)
جفتمون شروع به کشتن دنبال اون دختر کردیم
بعد از چند دقیقه کوین دختری با همون مشخصات پیدا کرد و سریع به والنتینو خبر داد که...
ble.ir/join/4LStZt1HLQ
۲۰:۲۷
درود فرزندم پارت جدید و گذاشتم حمایت؟
۱۶:۱۹
بازارسال شده از ᥎ᥲᥣᥱᥒ𝗍ᥲ❥
𝗣𝗮𝗿𝘁𝟯
(ویو کوین)
اون دختر و روی زمین تو موقعیتی که از حال رفته بود پیدا کردم انگار غش کرده بود
(ویو والنتینو)
سریع خودمو به کوین رسوندم و با دیدن اون دختر رو زمین یکم ترسیدم
£مرده؟
×خدانکنه بیشرف
£عههه مگ چی گفتم سوال شده بود
×-چک کردن علائم حیاتیش
£حالا اگ من بودم ب هیچ جات نبود
×بحث نکن فرزندم کمکم کن بلند کنم
£میخای کجا ببریش؟
×نمیدونم ولی چون خیلی مسته باید کمکش کنیم
£جاست کمک؟
×کتک میخای بگو
£عیششش بی جنبه
(ویو والنتینو)
بغل کردنش به صورت براید استایل
بردنش سمت ماشین گذاشتنش رو صندلی عقب
راه افتادن سمت یه مکانی
£والن بلایی سرش نیاری
×یه بار گفتی گفتم مراقبم مگ بچم هی تکرار می کنی
£اوکی بدرود
×خدافس
(ویو والنتینو)
رسیدم به خونم اینجا تنها جایی بود که میتونستم بیارمش بردمش داخل خونه خوابوندنش رو تخت
نگاه کردن بهش
×چقدر یه آدم میتونه خوشگل باشه،خب ولش خودمم برم بخوابم فردا یه روز شخمی دیگه در راه دارم
[پرش زمانی:فردا صبح]
(ویو جنیتا)
از خواب بلند شدم به اطرافم نگاه میکردم مکان ناشناخته بود هیچی از شب گذشته یادم نبود
از جام بلند شدم و رفتم جلوی اینه وقتی خودمو با اون ظاهر دیدم وحشت کردم همچنان نمیدونستم دقیقا کجام بی صدا از اتاق بیرون اومدم تابلو های نقاشی رو دیوار توجهمو جلب کرد که یهو
×عه بیدار شدی
+-جیغ بلند
×مگ جن دیدی؟
+تو کی؟
×داستانش طولانیه
+اینجا کجاسس؟
×خونه من
+و شما؟
×دیشب تو بار آشنا شدیم
+عااا یادم اومد خب دیگه خدافس
×کجا؟باهات کلی کار دارم
+چیکار؟
×میفهمی اول بیا صبحونه اتو بخور زحمت کشیدم
+ببخشید ولی من باید برم
×عادت ندارم یه حرف و دو بار تکرار کنم
+باش
×راستی اگ از ظاهرت راضی نیستی کنار تخت واست لباس گذاشتم میتونی بپوشی
+لباس واس چی؟ مگ قرار نیس بزاری برم؟
×بستگی داره کارم باهاتون کی تموم شه پس برو لباساتو عوض جنیتا خانوم
+منم اسمتو میدونم
×خب؟
+نه یادم نیس
×والنتینو هستم میتونی والن صدام کنی
(ویو جنیتا)
لباسام طبق گفته هاش عوض کردم رفتاراش خیلی سرده دیوونه ای چیزی نیس که!؟
لباسا تو تنم خیلی گشاد و بلند بودن
از اتاق بیرون اومدم و سمت میز صبحونه رفتم
×اوخیی چقدر کیوت شدی
+خفه شو
×هی میخام چیزی بهت نگماا
+بگو ببینم چی واس گفتن داری
×هر چقدر بیشتر بری رو مخم تایم رفتن دیر تر میشه مثلا امکانش هست امشبم مهمونم باشی
+ولی...
×ولی بی ولی همین ک گفتم
+من خانوادم خیلی گیرن باید بهشون خبر بدم
عههه گوشیم کووو؟
×دسته منه گفتم ک اینجا فقط من میگم چیکار باید بکنی چیکار نباید بکنی هانی
+لطفا بزار بهشون بگم نگران میشن
×از جونت سیر شدی عزیزم؟صبحونه اتو بخور
(ویو والنتا)
سکوت بینمون و فرا گرفته بود شروع به خوردن صبحونه کردیم همه چی اوکی بود تا اینکه یکی پرسید...
پارت بعد بلک هارت ها ۲۰ تا
ble.ir/join/4LStZt1HLQ
(ویو کوین)
اون دختر و روی زمین تو موقعیتی که از حال رفته بود پیدا کردم انگار غش کرده بود
(ویو والنتینو)
سریع خودمو به کوین رسوندم و با دیدن اون دختر رو زمین یکم ترسیدم
£مرده؟
×خدانکنه بیشرف
£عههه مگ چی گفتم سوال شده بود
×-چک کردن علائم حیاتیش
£حالا اگ من بودم ب هیچ جات نبود
×بحث نکن فرزندم کمکم کن بلند کنم
£میخای کجا ببریش؟
×نمیدونم ولی چون خیلی مسته باید کمکش کنیم
£جاست کمک؟
×کتک میخای بگو
£عیششش بی جنبه
(ویو والنتینو)
بغل کردنش به صورت براید استایل
بردنش سمت ماشین گذاشتنش رو صندلی عقب
راه افتادن سمت یه مکانی
£والن بلایی سرش نیاری
×یه بار گفتی گفتم مراقبم مگ بچم هی تکرار می کنی
£اوکی بدرود
×خدافس
(ویو والنتینو)
رسیدم به خونم اینجا تنها جایی بود که میتونستم بیارمش بردمش داخل خونه خوابوندنش رو تخت
نگاه کردن بهش
×چقدر یه آدم میتونه خوشگل باشه،خب ولش خودمم برم بخوابم فردا یه روز شخمی دیگه در راه دارم
[پرش زمانی:فردا صبح]
(ویو جنیتا)
از خواب بلند شدم به اطرافم نگاه میکردم مکان ناشناخته بود هیچی از شب گذشته یادم نبود
از جام بلند شدم و رفتم جلوی اینه وقتی خودمو با اون ظاهر دیدم وحشت کردم همچنان نمیدونستم دقیقا کجام بی صدا از اتاق بیرون اومدم تابلو های نقاشی رو دیوار توجهمو جلب کرد که یهو
×عه بیدار شدی
+-جیغ بلند
×مگ جن دیدی؟
+تو کی؟
×داستانش طولانیه
+اینجا کجاسس؟
×خونه من
+و شما؟
×دیشب تو بار آشنا شدیم
+عااا یادم اومد خب دیگه خدافس
×کجا؟باهات کلی کار دارم
+چیکار؟
×میفهمی اول بیا صبحونه اتو بخور زحمت کشیدم
+ببخشید ولی من باید برم
×عادت ندارم یه حرف و دو بار تکرار کنم
+باش
×راستی اگ از ظاهرت راضی نیستی کنار تخت واست لباس گذاشتم میتونی بپوشی
+لباس واس چی؟ مگ قرار نیس بزاری برم؟
×بستگی داره کارم باهاتون کی تموم شه پس برو لباساتو عوض جنیتا خانوم
+منم اسمتو میدونم
×خب؟
+نه یادم نیس
×والنتینو هستم میتونی والن صدام کنی
(ویو جنیتا)
لباسام طبق گفته هاش عوض کردم رفتاراش خیلی سرده دیوونه ای چیزی نیس که!؟
لباسا تو تنم خیلی گشاد و بلند بودن
از اتاق بیرون اومدم و سمت میز صبحونه رفتم
×اوخیی چقدر کیوت شدی
+خفه شو
×هی میخام چیزی بهت نگماا
+بگو ببینم چی واس گفتن داری
×هر چقدر بیشتر بری رو مخم تایم رفتن دیر تر میشه مثلا امکانش هست امشبم مهمونم باشی
+ولی...
×ولی بی ولی همین ک گفتم
+من خانوادم خیلی گیرن باید بهشون خبر بدم
عههه گوشیم کووو؟
×دسته منه گفتم ک اینجا فقط من میگم چیکار باید بکنی چیکار نباید بکنی هانی
+لطفا بزار بهشون بگم نگران میشن
×از جونت سیر شدی عزیزم؟صبحونه اتو بخور
(ویو والنتا)
سکوت بینمون و فرا گرفته بود شروع به خوردن صبحونه کردیم همه چی اوکی بود تا اینکه یکی پرسید...
ble.ir/join/4LStZt1HLQ
۱۶:۱۹