بالاخره شد ۱۵
#the_owner
#the_owner۱۹:۰۵
حمایت میکنید بزارم#the_owner
#the_owner۱۹:۰۸
خوبه گشنگا#the_owner
#the_owner۱۹:۰۹
تا یه ساعت دیگه مینویسم#the_owner
#the_owner۱۹:۱۰
بچه ها هیچی به ذهنم نمیرسه #the_owner
۱۹:۲۳
۱۹:۲۴
چشم فقط بگید درباره چی باشه ذهنم رگ به رگ شد🥹🤏#the_owner
۱۹:۲۶
بچه ها میخام یه رمان جدیدم بزارم♡#the_owner
۱۹:۲۸
چشم بقیشو یکی دیگه بگه🥺جزئیات با من🥹#the_owner
۱۹:۳۱
اک
۱۹:۳۲
اوکی🥲
۱۹:۳۵
سلام بچه‌ها میخواستم یه چیزی بگم ادمینتون بَلَش بالا نمیاد و نمیتونه فعالیت کنه و اگه وقت کردم براتون ادامه‌ی رمان رو میزارم
۱۳:۱۸
#the_owner#پارت6#ددیه_خشن_من__ا.ت تو خواب داره کابوس میبینه از خواب بیدار میشه که همه جاش عرق کرده و موهاش خیس شده چسبیده به بدنش(نفس‌نفس میزنه)ا.ت:ت..ته..تهیونگ(یکم با داد که ته بشنوه)(ا.ت پا میشه میره اتاق تهیونگ و ته رو تکون میده که بیدار شه)ا.ت:ته...تهیونگ بیدار شو من میترسمته:ا.ت ولم کن خوابم میادا.ت:بیدار شو(با جیغ و داد)ته:چتها.ت:من کابوس دیدمته:خبا.ت:خب نداره که من الان میترسم باید دلداریم بدیته:به من چه تو مغزت خوابایِ مزخرف میبینها.ت:باش پس شبت بخیر من میرم(ته مچ دست ا.ت و میگیره رو خودش میندازتش)ا.ت:آیی کمرم تو سنگی یا دیواریته:گزینه‌ی سه..خب پس تو میترسی اره؟ا.ت:خیرته:مطمئنی؟(گوشیِ ته زنگ میخوره)ته:باز چیشده؟فرد ناشناس:.........ته:یعنی چی یعنی چی که نیست هااااا(با داد)فرد ناشناس:........ته:باشه الان میام(تماس تموم میشه)ا.ت:چیشدهته:هیچی ا.ت من میرم یه کاره مهمی برام پیش اومده توام تو خونه میمونی شیرفهم شد؟ا.ت:اوهومته:نشنیدم!ا.ت:باشه فهمیدمته:افرین فعلا............................................................................ble.ir/join/B6gEJL6hDx
۲۰:۳۲
#سناریو #the_ownerــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوقتی موقعی که خوابن روشون آب یخ میریزی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنامجون:ا.تتتت این چه کاری بود............................................................................جین:الاغ تو کرم داری نه پاره‌ای پاره ا.تت(با داد)ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یونگی:ا.ت؟ا.ت:بله؟یونگی:عزیزم یه سوالی دارم ا.ت:بپرسیونگی:دوست داری چجوری و در چخ مکانی بمیری عزیزم؟ا.ت:...............................................................................هوسوک:ا.ت آخه این چه کاریِ عزیزم اگه منم اینکارو باهات کنم خوبهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــجیمین:ا.ت تو کرم داری مگه نه ارههه؟............................................................................تهیونگ:عنتر من تورو....(آب میره تو دهن و دماغش)ا.ت دارم خفه میشممم ک..کمکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــجونگکوک:(باهات قهر میکنه حتی با اینکه براش شیرموز میگیره هم آشتی نمیکنه بعد یه ماه بااات آشتی میکنه)............................................................................ble.ir/join/B6gEJL6hDx
۲۰:۴۲
۲۰:۴۲
۲۰:۴۳
۲۰:۴۳
ببخشید زیاد فعالیت نکردم چون وقت اضافی ندارم ولی بازم سعی میکنم فعالیت کنم
۲۰:۴۴
00:15تایم فداتون🤎🦥
۲۰:۴۵