لایحه / جلسه اول رسیدگی حقوقی به قلم #استاد_اخترنیا
عناوین:۱) رفع ابهام از مورد افزایش خواسته مطروحه در اولین جلسه رسیدگی
۲) پاسخ تکمیلی به دفاعیات خوانده حسین
ریاست محترم شعبه ..... دادکاه عمومی حقوقی تهران سلام علیکم با احترام به وکالت از ناحیه خواهان خاطر عالی را بدور از حشو و زوائد مستحضر میدارم :در راستای رفع ابهام از مورد افزایش خواسته بدین شرح و مستطوره در ذیل نسبت به رفع ابهام اقدام میگردد :
۱) ابطال نقل و انتقال رسمی باشماره ......مورخ ....مابین خواندگان ردیف... و....
۲)پاسخ تکمیلی به دفاعیات خوانده حسین
قطعا عالی جناب بی نیاز از توضیحات این کمترین هستند که به موجب ماده ۱۲۵۷ قانون مدنی :
هر کس مدعی حقی باشد باید آن را اثبات کند و مدعی علیه هر گاه در مقام دفاع مدعی امری شود که محتاج به دلیل باشد، اثبات امر بر عهده او است.
در نتیجه اولا :خوانده حسین با طرح ادعای جعل نسبت به مبایعه نامه موکل و سپس ادعای فسخ آن تلویحا اصل وقوع معامله مابین موکل بعنوان خواهان و خوانده ردیف.....خانم ..... را قبول و از ایرادات شکلی مطروحه به مبایعه نامه موکل در فرض وارد بودن عبور شده است .ثانیا : حسین در مقام خوانده و بعنوان مدعی علیه ادعا نموده عقد بیع مابین موکل و خانم .... فسخ شده لذا ضمن رد کپی فاقد اصل فسخ نامه ابرازی از سوی حسین ؛ بار اثبات بر عهده مدعی علیه که در مقام دفاع ؛ مدعی شده قرار میگیرد. بنائا به مراتب و معنونه در فوق:خوانده ردیف ....خانم ..... هیچ ایراد تکذیبی نسبت به دعوا با وصف ابلاغ قانونی و واقعی ننموده است .خوانده ردیف.....آقای حسین با ادعای فسخ معامله مابین موکل و خانم .... بطور ضمنی اصل معامله را اقرار نموده است .با اقرار ضمنی خواندگان بر صحت معامله مقدم واقع شده ؛ و عدم ارائه هر گونه دلیل معارض با آن طبعا دعوی موکل شایسته اجابت خواهد بود .با تشکر و تجدید احترام #جعفر_اخترنیا
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
عناوین:۱) رفع ابهام از مورد افزایش خواسته مطروحه در اولین جلسه رسیدگی
۲) پاسخ تکمیلی به دفاعیات خوانده حسین
ریاست محترم شعبه ..... دادکاه عمومی حقوقی تهران سلام علیکم با احترام به وکالت از ناحیه خواهان خاطر عالی را بدور از حشو و زوائد مستحضر میدارم :در راستای رفع ابهام از مورد افزایش خواسته بدین شرح و مستطوره در ذیل نسبت به رفع ابهام اقدام میگردد :
۱) ابطال نقل و انتقال رسمی باشماره ......مورخ ....مابین خواندگان ردیف... و....
۲)پاسخ تکمیلی به دفاعیات خوانده حسین
قطعا عالی جناب بی نیاز از توضیحات این کمترین هستند که به موجب ماده ۱۲۵۷ قانون مدنی :
هر کس مدعی حقی باشد باید آن را اثبات کند و مدعی علیه هر گاه در مقام دفاع مدعی امری شود که محتاج به دلیل باشد، اثبات امر بر عهده او است.
در نتیجه اولا :خوانده حسین با طرح ادعای جعل نسبت به مبایعه نامه موکل و سپس ادعای فسخ آن تلویحا اصل وقوع معامله مابین موکل بعنوان خواهان و خوانده ردیف.....خانم ..... را قبول و از ایرادات شکلی مطروحه به مبایعه نامه موکل در فرض وارد بودن عبور شده است .ثانیا : حسین در مقام خوانده و بعنوان مدعی علیه ادعا نموده عقد بیع مابین موکل و خانم .... فسخ شده لذا ضمن رد کپی فاقد اصل فسخ نامه ابرازی از سوی حسین ؛ بار اثبات بر عهده مدعی علیه که در مقام دفاع ؛ مدعی شده قرار میگیرد. بنائا به مراتب و معنونه در فوق:خوانده ردیف ....خانم ..... هیچ ایراد تکذیبی نسبت به دعوا با وصف ابلاغ قانونی و واقعی ننموده است .خوانده ردیف.....آقای حسین با ادعای فسخ معامله مابین موکل و خانم .... بطور ضمنی اصل معامله را اقرار نموده است .با اقرار ضمنی خواندگان بر صحت معامله مقدم واقع شده ؛ و عدم ارائه هر گونه دلیل معارض با آن طبعا دعوی موکل شایسته اجابت خواهد بود .با تشکر و تجدید احترام #جعفر_اخترنیا
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
۱۸:۳۰
#لایحه تبادل در مرحله تجدید نظر خواهی
ریاست محترم شعبه مرجوع الیه دادگاه تجدید نظر استان تهران سلام علیکم با احترام اینجانب در مقام تجدید نظر خوانده و در پاسخ به لایحه تجدید نظر خواهی معموله از سوی خانم ..... نسبت به دادنامه شماره ....... متضمن صدور حکم بر حضانت خاطر عالی را مستحضر میدارم
با توجه به اینکه تجدیدنظرخواه دعوی تجدیدنظر خواهی خویش را مقید به هیچ یک از جهت یا جهات قانونی ننموده و نه تنها در دادخواست تجدیدنظر خواهی بلکه در مشروح لایحه اعتراضیه نیز اعتراض خویش را مقید به جهات قانونی تجدیدنظر نکرده و به صرف تجدید نظرخواهی بسنده نموده و با طرح ادعاهای عاطفی بلادلیل سعی در منقلب نمودن دعوی دارد لذا اعتراض مطروحه به لحاظ بلاجهت بودن، فاقد موقعیت قانونی وغیر قابل استماع گردیده و از آنجا که درخواست تجدیدنظر مستلزم تعیین جهت یا جهات مقرر قانونی بوده و با وصف عدم قید جهات مقرر قانونی، مجوزی برای رسیدگی به دادخواست تقدیمی تجدیدنظرخواه وجود ندارد لذا صدور قرار رد تجدیدنظرخواهی فاقد دلیل و تایید رای مندرج در دادنامه تجدید نظر خواسته مزید امتنان است.با تشکر و تجدید احترام #جعفراخترنیا
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
ریاست محترم شعبه مرجوع الیه دادگاه تجدید نظر استان تهران سلام علیکم با احترام اینجانب در مقام تجدید نظر خوانده و در پاسخ به لایحه تجدید نظر خواهی معموله از سوی خانم ..... نسبت به دادنامه شماره ....... متضمن صدور حکم بر حضانت خاطر عالی را مستحضر میدارم
با توجه به اینکه تجدیدنظرخواه دعوی تجدیدنظر خواهی خویش را مقید به هیچ یک از جهت یا جهات قانونی ننموده و نه تنها در دادخواست تجدیدنظر خواهی بلکه در مشروح لایحه اعتراضیه نیز اعتراض خویش را مقید به جهات قانونی تجدیدنظر نکرده و به صرف تجدید نظرخواهی بسنده نموده و با طرح ادعاهای عاطفی بلادلیل سعی در منقلب نمودن دعوی دارد لذا اعتراض مطروحه به لحاظ بلاجهت بودن، فاقد موقعیت قانونی وغیر قابل استماع گردیده و از آنجا که درخواست تجدیدنظر مستلزم تعیین جهت یا جهات مقرر قانونی بوده و با وصف عدم قید جهات مقرر قانونی، مجوزی برای رسیدگی به دادخواست تقدیمی تجدیدنظرخواه وجود ندارد لذا صدور قرار رد تجدیدنظرخواهی فاقد دلیل و تایید رای مندرج در دادنامه تجدید نظر خواسته مزید امتنان است.با تشکر و تجدید احترام #جعفراخترنیا
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
۴:۲۴
#لایحه تبادل ریاست محترم شعبه مرجوع الیه دادگاه تجدید نظر استان تهران سلام علیکم با احترام اینجانب در مقام وکیل تجدید نظر خوانده و در پاسخ به لایحه تجدید نظر خواهی معموله از سوی خانم ..... نسبت به دادنامه شماره ....... متضمن صدور حکم بر اعلام فسخ معامله با جواز خیار غبن افحش خاطر عالی را مستحضر میدارم تجدید نظر خواهی معموله از سوی یادشده با هیچ یک از شقوق ذیل ماده ۳۴۸ ق.آ. د.م انطباق ندارد .زیرا برخلاف تجدید نظر خواه ، ملاک و مرجع تشخیص در مورد عرف است، غبن افحش نیز متدرجاً در بحث خیارات بهعنوان خاص در عداد دیگر خیارات ذکر میشود و ذکر آن در معیت غبن فاحش به معنا و مفهوم مرادف بودن دو عنوان نیست، نظریه کارشناس که مصون از تعرض باقی مانده ، حاکی از وقوع غبن افحش است و حکم مندرج در دادنامه تجدید نظر خواسته نیز مستظهر به ادله مقنع و قرائن و امارات مثبته و رعایت مقررات قانونی و تشریفات دادرسی صادر و دلیل و سندی که موجب تخدیش اساس و مؤثر در نقض باشد و تقدم غیر منقوص بر دلایل موکل را محرز دارد ، مشاهده نگردید. بنائا به مراتب و معنونه در فوق :رد تجدید نظر خواهی و تایید حکم مندرج در دادنامه تجدید نظر خواسته قویا تحت استدعاست. با تشکر و تجدید احترام #جعفراخترنیا
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
۵:۱۵
#لایحه تبادل ریاست محترم شعبه مرجوع الیه دادگاه تجدید نظر استان تهران سلام علیکم با احترام اینجانب در مقام وکیل تجدید نظر خوانده و در پاسخ به لایحه تجدید نظر خواهی معموله از سوی خانم ..... نسبت به دادنامه شماره ....... متضمن صدور حکم بر بطلان دعوی علیه موکل بعنوان #ظهرنویس خاطر عالی را مستحضر میدارم تجدید نظر خواهی معموله از سوی یادشده با هیچ یک از شقوق ذیل ماده ۳۴۸ ق.آ. د.م انطباق ندارد .زیرا اولاًـ دعوی #اعتراض #ثالث ناظر به مواردی میباشد که درخصوص دعوایی رأیی صادر شود که مفاد آن رأی به حقوق شخص ثالث #خللی وارد آورد و آن شخص یا نماینده او، در دادرسی که منتهی به رأی موضوع اعتراض ثالث شده است، بهعنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد؛ این در حالی است که در مانحنفیه، آنچه موضوع خواسته پرونده اولیه که منتهی به دادنامه موضوع اعتراض بعنوان شخص ثالث ، همانا خلعید از سه دانگ از ششدانگ پلاک ثبتی ..... بوده که خواهان آن پرونده با تمسک به سند رسمی مأخوذه بهلحاظ مشاعی بودن مالکیت ، دعوی خود را برابر مقررات، درخواست نموده است. ثانیاًـ مفاد پاسخ استعلام ثبتی مضبوط در پرونده، حاکی از مالکیت متداعین آن پرونده به نحو اشاعه بر روی پلاک ثبتی مختلففیه داشته و مورث تجدیدنظرخواهان هیچگونه مالکیتی نسبت به پلاک مبحوثعنه نداشته و اصدار حکم بر خلع_ید خوانده آن پرونده، خللی به حقوق آنان وارد ننموده است تا با تمسک به آن مبادرت به طرح دعوی اعتراض ثالث نمایند و مادام که سند مالکیت رسمی مالکین پلاک ثبتی مورد تنازع، به طرق قانونی ابطال نگردد، همچنان از حمایت قانون برخوردار میباشندبنائا به مراتب و معنونه در فوق:تایید حکم مندرج در دادنامه تجدید نظر خواسته و رد تجدید نظر خواهی معموله تحت استدعاست. با تشکر و تجدید احترام #جعفراخترنیا
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
۵:۱۶
#لایحه دفاعیه در برابر دعوی الزام به تمکین
لایحه دفاعیه ریاست محترم شعبه....دادگاه خانواده ....سلام علیکم با احترام و با جواز حاصل از یک برگ وکالتنامه ملصق به تمبر مالیاتی و به وکالت از ناحیه خوانده در برابر دعوی خواهان به خواسته الزام به تمکین خاطر عالی را مستحضر میدارم خواسته مطروحه بدلایل مشروحه آتی الذکر واجد اعتبار قانونی و شرعی نبوده و مندفع است :چه اولا : تمکین مقدمه ای واجب دارد که خواهان باید حین دادخواهی واجد آن باشد و این طور نیست که بدون داشتن مقدمه واجب حکمصادر شود و سپس در مرحله اجرای حکم درصدد اثبات وجود مقدمات تمکین باشد .ثانیا این مقدمات عبارتند از :مسکن مستقل و مناسب از لحاظ شان زوجه و محل مسکن از لحاظ وجود امنیت اجتماعی مناسب زوجه و دوم اثاث البیت متناسب با شان زوجه ثالثا : در دادخواست مطروحه این کمترین موردی که مثبت فراهم بودن مقدمات تمکین بشرحی که گذشت مشاهده ننمودم تا با رعایت اصل تناظر در مورد مقدمات تدارک دفاع در قبول یا رد آن نمایم .لذا وقتی خواهان هیچ دلیلی بر وجود مقدمات تمکین که ایضاً همچنانکه از نام آن هویداست و مقدمه واجب نامیده میشود باید قبل از درخواست تمکین وجود عینی و ن خیالی و صوری داشته باشد ارایه نداده خواسته محکوم به رد است. چه اگر مقدمه واجب را به زمان اجرای حکم موکول کنیم در حقیقت به خواهان فاقد شرایط اصلی برای تقدیم دادخواست تمکین اجازه دادیم در فاصله بین صدور و اجرای حکم بتواند از اثر حکم سوء استفاده نماید .در نتیجه معتقدم و رجاء واثق دارم دعوی خواهان بعلت عدم تعرفه دلیل مثبت وجود مقدمات در حین تقدیم دادخواست و عدم رعایت بند ۶ ذیل ماده ۵۱ ق .آ .د.م قابلیت استماع ندارد .مضافاً : در فرض اینکه دعوی خواهان قواعد آمره دادرسی را رعایت و مقدمات واجب تمکین وجود عینی و واقعی داشت ؛ زوجه دارای سوء رفتار صحیح و بلعکس حسب اطلاعات مسموع شده از موکل رفتاری خشن و فیزیکال دارد و در آخرین نوبه استمراری خود موکله مضروب و گواهی پزشکی قانونی اخذ شده و پرونده کیفری در حال رسیدگی قرار دارد . در نتیجه تا تعیین تکلیف شکایت کیفری مذکور میتوان قرار اناطه صادر نمود .و در صورت صلاحدید زوجین به پزشکی قانونی از جهت احراز سلامت روانی زوج اعزام شوند .تعمدا تاکید میکنم:خواهان فاقد مقدمات واجب تمکین بوده و حتی اگر در این جلسه مدعی داشتن مقدمات باشد بعلت عدم تعرفه این مقدمات و عدم رعایت اصل تناظر دعوی ایشان قابلیت استماع ندارد. رسیدگی و صدور رای شایسته و جلوگیری از سوء استفاده خواهان از اثر حکم تمکین مورد استدعاست. با تشکر و تجدید احترام #جعفراخترنیا
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
لایحه دفاعیه ریاست محترم شعبه....دادگاه خانواده ....سلام علیکم با احترام و با جواز حاصل از یک برگ وکالتنامه ملصق به تمبر مالیاتی و به وکالت از ناحیه خوانده در برابر دعوی خواهان به خواسته الزام به تمکین خاطر عالی را مستحضر میدارم خواسته مطروحه بدلایل مشروحه آتی الذکر واجد اعتبار قانونی و شرعی نبوده و مندفع است :چه اولا : تمکین مقدمه ای واجب دارد که خواهان باید حین دادخواهی واجد آن باشد و این طور نیست که بدون داشتن مقدمه واجب حکمصادر شود و سپس در مرحله اجرای حکم درصدد اثبات وجود مقدمات تمکین باشد .ثانیا این مقدمات عبارتند از :مسکن مستقل و مناسب از لحاظ شان زوجه و محل مسکن از لحاظ وجود امنیت اجتماعی مناسب زوجه و دوم اثاث البیت متناسب با شان زوجه ثالثا : در دادخواست مطروحه این کمترین موردی که مثبت فراهم بودن مقدمات تمکین بشرحی که گذشت مشاهده ننمودم تا با رعایت اصل تناظر در مورد مقدمات تدارک دفاع در قبول یا رد آن نمایم .لذا وقتی خواهان هیچ دلیلی بر وجود مقدمات تمکین که ایضاً همچنانکه از نام آن هویداست و مقدمه واجب نامیده میشود باید قبل از درخواست تمکین وجود عینی و ن خیالی و صوری داشته باشد ارایه نداده خواسته محکوم به رد است. چه اگر مقدمه واجب را به زمان اجرای حکم موکول کنیم در حقیقت به خواهان فاقد شرایط اصلی برای تقدیم دادخواست تمکین اجازه دادیم در فاصله بین صدور و اجرای حکم بتواند از اثر حکم سوء استفاده نماید .در نتیجه معتقدم و رجاء واثق دارم دعوی خواهان بعلت عدم تعرفه دلیل مثبت وجود مقدمات در حین تقدیم دادخواست و عدم رعایت بند ۶ ذیل ماده ۵۱ ق .آ .د.م قابلیت استماع ندارد .مضافاً : در فرض اینکه دعوی خواهان قواعد آمره دادرسی را رعایت و مقدمات واجب تمکین وجود عینی و واقعی داشت ؛ زوجه دارای سوء رفتار صحیح و بلعکس حسب اطلاعات مسموع شده از موکل رفتاری خشن و فیزیکال دارد و در آخرین نوبه استمراری خود موکله مضروب و گواهی پزشکی قانونی اخذ شده و پرونده کیفری در حال رسیدگی قرار دارد . در نتیجه تا تعیین تکلیف شکایت کیفری مذکور میتوان قرار اناطه صادر نمود .و در صورت صلاحدید زوجین به پزشکی قانونی از جهت احراز سلامت روانی زوج اعزام شوند .تعمدا تاکید میکنم:خواهان فاقد مقدمات واجب تمکین بوده و حتی اگر در این جلسه مدعی داشتن مقدمات باشد بعلت عدم تعرفه این مقدمات و عدم رعایت اصل تناظر دعوی ایشان قابلیت استماع ندارد. رسیدگی و صدور رای شایسته و جلوگیری از سوء استفاده خواهان از اثر حکم تمکین مورد استدعاست. با تشکر و تجدید احترام #جعفراخترنیا
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
۱۱:۴۲
رای هیات تخصصی دیوان عدالت اداری: محروم شدن کارمندان شهرهای کوچک از هزینه ایابوذهاب، مصداق تبعیض نیست
دیوان عدالت اداری در خصوص هزینه ایاب و ذهاب کارمندان شهرهای کوچک موضوع ماده ۵ آیین نامه اجرایی پرداخت مزایای جانبی به کارکنان دستگاه های اجرایی رایی صادر کرد.
به موجب این رای ابطال ماده ۵ آیین نامه اجرایی پرداخت مزایای جانبی به کارکنان دستگاههای اجرایی که مقرر گردیده بود کمک هزینه ماهانه ایاب و ذهاب به مشمولانی که از خدمات حمل و نقل سازمانی نظیر سرویس یا خودروی سازمانی استفاده نمی کنند در تهران مبلغ سه میلیون ۳,۰۰۰,۰۰۰ ریال و در شهرهای دارای پانصد هزار نفر جمعیت و بالاتر، دو میلیون (۲,۰۰۰,۰۰۰) ریال قابل پرداخت است مورد پذیرش واقع نگردید.
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
دیوان عدالت اداری در خصوص هزینه ایاب و ذهاب کارمندان شهرهای کوچک موضوع ماده ۵ آیین نامه اجرایی پرداخت مزایای جانبی به کارکنان دستگاه های اجرایی رایی صادر کرد.
به موجب این رای ابطال ماده ۵ آیین نامه اجرایی پرداخت مزایای جانبی به کارکنان دستگاههای اجرایی که مقرر گردیده بود کمک هزینه ماهانه ایاب و ذهاب به مشمولانی که از خدمات حمل و نقل سازمانی نظیر سرویس یا خودروی سازمانی استفاده نمی کنند در تهران مبلغ سه میلیون ۳,۰۰۰,۰۰۰ ریال و در شهرهای دارای پانصد هزار نفر جمعیت و بالاتر، دو میلیون (۲,۰۰۰,۰۰۰) ریال قابل پرداخت است مورد پذیرش واقع نگردید.
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
۱۱:۵۹
سازمان ثبت اسناد در سال ۱۴۰۴ کاملاً الکترونیکی میشود
صفدر کشاورز، معاون املاک و سخنگوی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور با حضور در برنامه صف اول شبکه خبر از الکترونیکی شدن کامل سازمان ثبت اسناد در سال ۱۴۰۴ خبر داد.
وی تأکید کرد: زیر ساخت صدور سند الکترونیکی در سازمان فراهم شده و ۳ میلیون سند نیز به صورت الکترونیکی تولید شده و هر زمان که حاکمیت اراده کند سند فیزیکی حذف خواهد شد. حذف سند فیزیکی برنامه سازمان ثبت بود و قصد داشت تا آن را اجرایی کند ولی با اجرای قانون الزام به ثبت رسمی معاملات و با توجه به تکلیفی که قانون گذار نسبت به اسناد، قبل از لازم الاجرا شدن و بعد از لازم اجرا شدن گذاشت، ناگزیر شدیم فعلا فیزیک را حذف نکنیم.
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
صفدر کشاورز، معاون املاک و سخنگوی سازمان ثبت اسناد و املاک کشور با حضور در برنامه صف اول شبکه خبر از الکترونیکی شدن کامل سازمان ثبت اسناد در سال ۱۴۰۴ خبر داد.
وی تأکید کرد: زیر ساخت صدور سند الکترونیکی در سازمان فراهم شده و ۳ میلیون سند نیز به صورت الکترونیکی تولید شده و هر زمان که حاکمیت اراده کند سند فیزیکی حذف خواهد شد. حذف سند فیزیکی برنامه سازمان ثبت بود و قصد داشت تا آن را اجرایی کند ولی با اجرای قانون الزام به ثبت رسمی معاملات و با توجه به تکلیفی که قانون گذار نسبت به اسناد، قبل از لازم الاجرا شدن و بعد از لازم اجرا شدن گذاشت، ناگزیر شدیم فعلا فیزیک را حذف نکنیم.
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
۱۲:۰۱
بررسی دو پرونده اصراری حقوقی با موضوع طلاق به علت عسر و حرج و نفی نسب
جلسه اصراری حقوقی هیئت عمومی دیوان عالی کشور با بررسی دو پرونده با موضوع طلاق به علت عسر و حرج زوجه و نفی نسب برگزار شد.
پس از بیانات ابتدایی جلسه توسط رئیس دیوان عالی کشور، دستورجلسه پرونده اول با موضوع طلاق به درخواست زوجه به علت عسر و حرج به جهت اختلاف شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان بوشهر و شعبه سی و هفتم دیوان عالی کشور قرائت شد و پس از بحث و تبادل نظر و استماع نظرات قضات شعب حقوقی در نهایت، اکثریت اعضای حاضر در جلسه هیئت عمومی، رأی شعبه سی و هفتم دیوان عالی کشور را مبنی بر تأیید طلاق زوجه به جهت عسر و حرج با استناد به مواد ۱۱۳۰ و ۱۱۲۹ قانون مدنی مورد تأیید قرار دادند.
همچنین پرونده دوم با موضوع نفی نسب مربوط به شعبه چهاردهم دادگاه تجدیدنظر استان فارس به جهت اختلاف با شعبه پانزدهم دیوان عالی کشور در هیأت عمومی مطرح شد و پس از بحث و تبادل نظر قضات شعب حقوقی، در نهایت با اکثریت اعضای حاضر در جلسه رأی شعبه پانزدهم دیوان عالی کشور مبنی بر نقض دادنامه و احراز نسب با استناد به ماده ۱۲۷۳ قانون مدنی مورد تأیید قرار گرفت.
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
جلسه اصراری حقوقی هیئت عمومی دیوان عالی کشور با بررسی دو پرونده با موضوع طلاق به علت عسر و حرج زوجه و نفی نسب برگزار شد.
پس از بیانات ابتدایی جلسه توسط رئیس دیوان عالی کشور، دستورجلسه پرونده اول با موضوع طلاق به درخواست زوجه به علت عسر و حرج به جهت اختلاف شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان بوشهر و شعبه سی و هفتم دیوان عالی کشور قرائت شد و پس از بحث و تبادل نظر و استماع نظرات قضات شعب حقوقی در نهایت، اکثریت اعضای حاضر در جلسه هیئت عمومی، رأی شعبه سی و هفتم دیوان عالی کشور را مبنی بر تأیید طلاق زوجه به جهت عسر و حرج با استناد به مواد ۱۱۳۰ و ۱۱۲۹ قانون مدنی مورد تأیید قرار دادند.
همچنین پرونده دوم با موضوع نفی نسب مربوط به شعبه چهاردهم دادگاه تجدیدنظر استان فارس به جهت اختلاف با شعبه پانزدهم دیوان عالی کشور در هیأت عمومی مطرح شد و پس از بحث و تبادل نظر قضات شعب حقوقی، در نهایت با اکثریت اعضای حاضر در جلسه رأی شعبه پانزدهم دیوان عالی کشور مبنی بر نقض دادنامه و احراز نسب با استناد به ماده ۱۲۷۳ قانون مدنی مورد تأیید قرار گرفت.
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
۷:۱۵
#لایحه تجدید نظر خواهی از احکام دادگاه کیفری یک استان / آدم ربایی و عمل منافی عفت
ریاست محترم شعبه مرجوع الیه دیوان عالی کشور ( از طریق دادگاه کیفری یک استان ...)سلام علیکم با احترام اینجانب جعفر اخترنیا در اعتراض به حکم مندرج در دادنامه تجدید نظر خواسته در بردارنده محکومیت موکل به اتهام رابطه نامشروع با تجدید نظر خوانده و تهدید و تحمل ۱۵ سال حبس بدلیل آدم ربائی و .... ، با ذکر مقدمه ای پیشواز رفته و سپس در ماهیت به ذکر جهات تجدید نظر خواهی به دفاع از موکل خواهم شتافت :در محضر دادگاه لازم به توضیح نخواهد بود که حقیقت به اصطلاح عرف ، معانی مخصوصی می دهد ولی در اصطلاحات فلسفی معمولا حقیقت هم ردیف “ صدق “ یا “ صحیح “ است و به آن قضیه ذهنی گفته می شود که با واقع مطابقت نکند ، اما “ خطا “ یا “ کذب “ یا “ غلط “ به آن قضیه ذهنی گفته می شود که با واقع مطابقت نکند ، به تمثیلاً اعتقاد به اینکه “ چهار مساوی است با دو ضرب در دو “ یا اعتقاد به اینکه “ زمین گرد خورشید می چرخد “ حقیقت و صدق و صحیح است و اما اعتقاد به اینکه “ دو ضرب در دو مساوی است با سه “ یا اعتقاد به اینکه “ خورشید گرد زمین می چرخد “ خطا و کذب و غلط است . پس “ حقیقت “ وصف ادراکات است از لحاظ مطابقت با واقع و نفس الامر . لکن در اصطلاحات جدید معمولا به خود واقع و نفس الامر “ واقعیت “ اطلاق می شود نه حقیقت ، و لذا هر وقت “ واقعیت “ بگوییم منظور ما خود واقع و نفس الامر است و هر وقت “ حقیقت “ بگوییم منظور آن ادراکی است که با واقع مطابقت دارد . مقوله حقيقت را ما میتوانيم مقوله «دانايى» يا مقوله «دريافت واقعيّت جهان» هم بناميم. از دعاهاى منسوب به پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) است كه فرموده است: اللّهمّ ارنى الاشياء كما هى مالا ً در متداول ترین استعمال حقّ و حقیقیت و واقع و واقعیّت ، واقعیّت یعنی ذات اشیاء و نفس الامر ؛ و حقّ یعنی گفتار ، فکر ، استدلال و نظریّه ای که مطابق با واقع و نفس الامر است.با این وصف :بین واقعیت تا حقیقت فاصله گاهی تا صدوهشتاد درجه است. مرز بین واقعیت تا حقیقت ریاکاریست...آنچه میبینید، واقعیت استواقعیت همان چیزی است که واقع میشود ، اتفاق میافتد و حقیقت آن ایده ال و مدینه فاضله ی است که باید باشد یعنی واقعیت ان چیزیست که واقع میشود ولو حق نباشد و با دلیل و مدرک به اثبات می رسد با هر وسیله ای که بتوان با آن امری را ثابت کرد و حقیقت آن چیزیست که حق است و باید باشد .ضمن پوزش از تطویل مقدمه آنچه در رای تجدید نظر خواسته بیان شده حاوی حقایق است ولی معتقدم واقعیت ماوقع نیست . قطع نظر از ایرادات شکلی در تحقیقات فنی ،در ماهیت عمده اشکال چنین بر حکم تجدید نظر خواسته بار است :عالی جنابان محکمه نخستین از یک طرف اتهام عمل منافی عفت که مقصود رابطه نامشروع خواهد بود را ثابت دانسته و از طرف دیگر بزه آدم ربائی که عدم رضایت مجنی علیه شرط اساسی اثبات آن است که نقض غرض محکمه بدوی در همین نکته آشکار است :زیرا اگر ادعای شکات را قبول کنیم که آنها را از مسیر اصلی خارج و به محل غیر از مقصود برده اند و به آنها به عنف تجاوز شده ابتدا باید تجاوز به عنف را ثابت کنیم که در ما نحن فیه این ادعا بعلت استنکاف از انجام آزمایش در پزشکی قانونی از سوی شکات عقیم ماند و به تبع آن بزه آدم ربائی که مقدمه تجاوز بوده نیز قابل اثبات نیست از سوی دیگر اگر استدلال دادگاه بدوی را قبول کنیم که در یک محل خلوت مرد و زنی که فاقد علقه زوجیت هستند عمل منافی عفت که البته مقصود دادگاه همانا رابطه نامشروع بوده چه عمل منافی عفت در انظار عمومی مصداق دارد و در خلوت رابطه نامشروع نامیده میشود؛ آنگاه محکوم نمودن به آدم ربائی در تنافی قرار خواهد گرفت چه رابطه نامشروع در فرض اثبات عملی دو طرفه و با رضایت است و بزه آدم ربائی عملی فاقد رضایت از سوی مجنی علیه .در نتیجه حکم تجدید نظر خواسته بدلیل فقد ادله اثباتی و قابل جمع نبودن دو اتهام نتیجه گیری شده شایسته تایید نمیباشد.بنائا به مراتب و معنونه در فوق :نقض حکم تجدید نظر خواسته قویاً تحت استدعاست. با تشکر و تجدید احترام #جعفراخترنیا وکیل تجدید نظر خواه
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
ریاست محترم شعبه مرجوع الیه دیوان عالی کشور ( از طریق دادگاه کیفری یک استان ...)سلام علیکم با احترام اینجانب جعفر اخترنیا در اعتراض به حکم مندرج در دادنامه تجدید نظر خواسته در بردارنده محکومیت موکل به اتهام رابطه نامشروع با تجدید نظر خوانده و تهدید و تحمل ۱۵ سال حبس بدلیل آدم ربائی و .... ، با ذکر مقدمه ای پیشواز رفته و سپس در ماهیت به ذکر جهات تجدید نظر خواهی به دفاع از موکل خواهم شتافت :در محضر دادگاه لازم به توضیح نخواهد بود که حقیقت به اصطلاح عرف ، معانی مخصوصی می دهد ولی در اصطلاحات فلسفی معمولا حقیقت هم ردیف “ صدق “ یا “ صحیح “ است و به آن قضیه ذهنی گفته می شود که با واقع مطابقت نکند ، اما “ خطا “ یا “ کذب “ یا “ غلط “ به آن قضیه ذهنی گفته می شود که با واقع مطابقت نکند ، به تمثیلاً اعتقاد به اینکه “ چهار مساوی است با دو ضرب در دو “ یا اعتقاد به اینکه “ زمین گرد خورشید می چرخد “ حقیقت و صدق و صحیح است و اما اعتقاد به اینکه “ دو ضرب در دو مساوی است با سه “ یا اعتقاد به اینکه “ خورشید گرد زمین می چرخد “ خطا و کذب و غلط است . پس “ حقیقت “ وصف ادراکات است از لحاظ مطابقت با واقع و نفس الامر . لکن در اصطلاحات جدید معمولا به خود واقع و نفس الامر “ واقعیت “ اطلاق می شود نه حقیقت ، و لذا هر وقت “ واقعیت “ بگوییم منظور ما خود واقع و نفس الامر است و هر وقت “ حقیقت “ بگوییم منظور آن ادراکی است که با واقع مطابقت دارد . مقوله حقيقت را ما میتوانيم مقوله «دانايى» يا مقوله «دريافت واقعيّت جهان» هم بناميم. از دعاهاى منسوب به پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) است كه فرموده است: اللّهمّ ارنى الاشياء كما هى مالا ً در متداول ترین استعمال حقّ و حقیقیت و واقع و واقعیّت ، واقعیّت یعنی ذات اشیاء و نفس الامر ؛ و حقّ یعنی گفتار ، فکر ، استدلال و نظریّه ای که مطابق با واقع و نفس الامر است.با این وصف :بین واقعیت تا حقیقت فاصله گاهی تا صدوهشتاد درجه است. مرز بین واقعیت تا حقیقت ریاکاریست...آنچه میبینید، واقعیت استواقعیت همان چیزی است که واقع میشود ، اتفاق میافتد و حقیقت آن ایده ال و مدینه فاضله ی است که باید باشد یعنی واقعیت ان چیزیست که واقع میشود ولو حق نباشد و با دلیل و مدرک به اثبات می رسد با هر وسیله ای که بتوان با آن امری را ثابت کرد و حقیقت آن چیزیست که حق است و باید باشد .ضمن پوزش از تطویل مقدمه آنچه در رای تجدید نظر خواسته بیان شده حاوی حقایق است ولی معتقدم واقعیت ماوقع نیست . قطع نظر از ایرادات شکلی در تحقیقات فنی ،در ماهیت عمده اشکال چنین بر حکم تجدید نظر خواسته بار است :عالی جنابان محکمه نخستین از یک طرف اتهام عمل منافی عفت که مقصود رابطه نامشروع خواهد بود را ثابت دانسته و از طرف دیگر بزه آدم ربائی که عدم رضایت مجنی علیه شرط اساسی اثبات آن است که نقض غرض محکمه بدوی در همین نکته آشکار است :زیرا اگر ادعای شکات را قبول کنیم که آنها را از مسیر اصلی خارج و به محل غیر از مقصود برده اند و به آنها به عنف تجاوز شده ابتدا باید تجاوز به عنف را ثابت کنیم که در ما نحن فیه این ادعا بعلت استنکاف از انجام آزمایش در پزشکی قانونی از سوی شکات عقیم ماند و به تبع آن بزه آدم ربائی که مقدمه تجاوز بوده نیز قابل اثبات نیست از سوی دیگر اگر استدلال دادگاه بدوی را قبول کنیم که در یک محل خلوت مرد و زنی که فاقد علقه زوجیت هستند عمل منافی عفت که البته مقصود دادگاه همانا رابطه نامشروع بوده چه عمل منافی عفت در انظار عمومی مصداق دارد و در خلوت رابطه نامشروع نامیده میشود؛ آنگاه محکوم نمودن به آدم ربائی در تنافی قرار خواهد گرفت چه رابطه نامشروع در فرض اثبات عملی دو طرفه و با رضایت است و بزه آدم ربائی عملی فاقد رضایت از سوی مجنی علیه .در نتیجه حکم تجدید نظر خواسته بدلیل فقد ادله اثباتی و قابل جمع نبودن دو اتهام نتیجه گیری شده شایسته تایید نمیباشد.بنائا به مراتب و معنونه در فوق :نقض حکم تجدید نظر خواسته قویاً تحت استدعاست. با تشکر و تجدید احترام #جعفراخترنیا وکیل تجدید نظر خواه
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
۴:۰۱
#لایحه اعتراض به قرار منع تعقیب / رابطه نامشروع
ریاست محترم شعبه مرجوع الیه دادگاه تجدید نظر استان ....
از طریق شعبه ...دادگاه کیفری دو ....
سلام علیکم با احترام اینجانبه .... شاکی پرونده در اعتراض به قرار منع تعقیب متهم .....به اتهام رابطه نامشروع که حسب شکایت متعدد همسایگان و در وهله اخر در محل متزل مشترک و حین ارتباط و به موجب گزارش پلبس حادث و به شماره ....مورخ ...به تاریخ ابلاغ .... خاطر عالی را مستحضر میدارم رای یادشده به دلایل ذیل فرد اجلای خلاف بین شرع و قانون بوده و مالاً شایسته نقض است :بعنوان مقدمه مطالبی بیان و در ادامه به دلایل و جهات نقض منطبق با ماده ۴۳۴ ق .آ . د .ک خواهم پرداخت : عالی جناب تنزّلات محسوسه و امراض مزمنهای که از این ریاست بیحرکت و فراغت ذمهء قاضی محترم دادگاه آناً فآناً عارض قوه قضائیه و قاطبه مردم و ایضاً این کمترین شده است ، به قاطبه اهالی مملکت محروسه وعده می دهد، وقوع یک «امر عظیمی» را که احدی از آحاد خلق نتوانند از آلایش آن مستثنیٰ بمانند. رسم عدل و انصاف همه جا مستحسن و فواید آن که آسایش خلق خدا و آبادی مملکت و نیکنامی دولت است، ظاهر و هویدا است. در این پرونده این رسم متروک شده و به جای آن آتش از بی توجهی و بدعت روشن است. و شرارههای این بدعت و عدم توجه به مرتبهای بالا گرفته که در همهجا پیدا و نزدیک است که «هنگامهٔ بزرگی» گرم شود...... از سنگینی جثّه «عالم بی عمل» به مرض کابوس مبتلا شدم، به مرتبهای بیحس است که از این عدم توجه بیحد و حصر که رفع آن ظاهراً به عهدهٔ اینجانبه است به هیچ حرکتی قادر نیستم و احقاق حق در این پرونده با احترام به عهدهٔ فردی مفوض شده که ساحت وسیع الفضای عدالت را بر من عین زندان کرده... و فغان من از نحوه رسیدگی دادگاه بدوی را به عرش اعلی رسانده....
با حفظ این مقدمه دلایل نقض بشرح ذیل است :
ماده۱۰۲ ق .آ .د .ک میگوید: انجام هرگونه تعقیب و تحقیق درجرائم منافی عفت ممنوع است و پرسش از هیچ فردی در این خصوص مجاز نیست، مگر درمواردی که جرم درمرئی و منظرعام واقع شده و یا دارای شاکی یا به عنف یا سازمان یافته باشد که در این صورت، تعقیب و تحقیق فقط در محدوده شکایت و یا اوضاع واحوال مشهود توسط مقام قضایی انجام می شود.تبصره ۱ : درجرائم منافی عفت هرگاه شاکی وجود نداشته باشد و متهم بدواً قصد اقرار داشته باشد، قاضی وی را توصیه به پوشاندن جرم و عدم اقرار می کند.......عالی جنابان :تحقیق و تجسس در جرائم منافی عفت ممنوع است مگر اینکه ارتکاب جرم منافی عفت به گونه ای باشد که بنا به مصلحت اقوی تحقیق و تجسس را ضروری و توجیه نماید. در جایی که مصلحت حقوق عمومی و صیانت از نظم و اخلاق حسنه و جلوگیری از شیوع فساد در جامعه اقتضاء نماید تحقیق نه تنها مجاز بلکه از تکلیف دادگاه است. مصلحت اقوی که تشخیص مصادیق آن برعهده دادگاه است همان امر مهمی است که در قانون به عنوان جهات خاص یاد میشود...در ما نحن فیه متهم با بیرون انداختن اینجانبه و طفل شیر خواره دو ماهه و ترک انفاق و کسوه ، همه روزه و هر شب با خانم های معلوم الحالی رفت و آمد غیر عادی داشته بنحوی که بارها اهالی مجتمع با او درگیر و به پلیس گزارش داده شده و در وهله آخر که متهم و یک زن نامحرم با وضع مستهجن از ساختمان متواری شدند تمام اهالی مجتمع وضعیت فساد انگیز که موجب بر هم خوردن نظم عمومی و امنیت روانی مجتمع شده را به ماموران پلیس حاضر شده یادآور شدند .در نتیجه در این فقره بر دادگاه فرض و تکلیف بوده نسبت به تحقیق و اخذ گزارش کلانتری و استماع اظهارات اهالی مجتمع قیام و اجرای عدالت کند که با دادن فراغت ذمه به خود و با مطالعه صدر ماده و بی توجهی به ذیل آن و با وجود شاکی خصوصی ؛ مبادرت به صدور قرار منع تعقیب نموده است .نقض قرار و اجرای عدالت قویاً تحت استدعاست .با تشکر و تجدید احترام
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
ریاست محترم شعبه مرجوع الیه دادگاه تجدید نظر استان ....
از طریق شعبه ...دادگاه کیفری دو ....
سلام علیکم با احترام اینجانبه .... شاکی پرونده در اعتراض به قرار منع تعقیب متهم .....به اتهام رابطه نامشروع که حسب شکایت متعدد همسایگان و در وهله اخر در محل متزل مشترک و حین ارتباط و به موجب گزارش پلبس حادث و به شماره ....مورخ ...به تاریخ ابلاغ .... خاطر عالی را مستحضر میدارم رای یادشده به دلایل ذیل فرد اجلای خلاف بین شرع و قانون بوده و مالاً شایسته نقض است :بعنوان مقدمه مطالبی بیان و در ادامه به دلایل و جهات نقض منطبق با ماده ۴۳۴ ق .آ . د .ک خواهم پرداخت : عالی جناب تنزّلات محسوسه و امراض مزمنهای که از این ریاست بیحرکت و فراغت ذمهء قاضی محترم دادگاه آناً فآناً عارض قوه قضائیه و قاطبه مردم و ایضاً این کمترین شده است ، به قاطبه اهالی مملکت محروسه وعده می دهد، وقوع یک «امر عظیمی» را که احدی از آحاد خلق نتوانند از آلایش آن مستثنیٰ بمانند. رسم عدل و انصاف همه جا مستحسن و فواید آن که آسایش خلق خدا و آبادی مملکت و نیکنامی دولت است، ظاهر و هویدا است. در این پرونده این رسم متروک شده و به جای آن آتش از بی توجهی و بدعت روشن است. و شرارههای این بدعت و عدم توجه به مرتبهای بالا گرفته که در همهجا پیدا و نزدیک است که «هنگامهٔ بزرگی» گرم شود...... از سنگینی جثّه «عالم بی عمل» به مرض کابوس مبتلا شدم، به مرتبهای بیحس است که از این عدم توجه بیحد و حصر که رفع آن ظاهراً به عهدهٔ اینجانبه است به هیچ حرکتی قادر نیستم و احقاق حق در این پرونده با احترام به عهدهٔ فردی مفوض شده که ساحت وسیع الفضای عدالت را بر من عین زندان کرده... و فغان من از نحوه رسیدگی دادگاه بدوی را به عرش اعلی رسانده....
با حفظ این مقدمه دلایل نقض بشرح ذیل است :
ماده۱۰۲ ق .آ .د .ک میگوید: انجام هرگونه تعقیب و تحقیق درجرائم منافی عفت ممنوع است و پرسش از هیچ فردی در این خصوص مجاز نیست، مگر درمواردی که جرم درمرئی و منظرعام واقع شده و یا دارای شاکی یا به عنف یا سازمان یافته باشد که در این صورت، تعقیب و تحقیق فقط در محدوده شکایت و یا اوضاع واحوال مشهود توسط مقام قضایی انجام می شود.تبصره ۱ : درجرائم منافی عفت هرگاه شاکی وجود نداشته باشد و متهم بدواً قصد اقرار داشته باشد، قاضی وی را توصیه به پوشاندن جرم و عدم اقرار می کند.......عالی جنابان :تحقیق و تجسس در جرائم منافی عفت ممنوع است مگر اینکه ارتکاب جرم منافی عفت به گونه ای باشد که بنا به مصلحت اقوی تحقیق و تجسس را ضروری و توجیه نماید. در جایی که مصلحت حقوق عمومی و صیانت از نظم و اخلاق حسنه و جلوگیری از شیوع فساد در جامعه اقتضاء نماید تحقیق نه تنها مجاز بلکه از تکلیف دادگاه است. مصلحت اقوی که تشخیص مصادیق آن برعهده دادگاه است همان امر مهمی است که در قانون به عنوان جهات خاص یاد میشود...در ما نحن فیه متهم با بیرون انداختن اینجانبه و طفل شیر خواره دو ماهه و ترک انفاق و کسوه ، همه روزه و هر شب با خانم های معلوم الحالی رفت و آمد غیر عادی داشته بنحوی که بارها اهالی مجتمع با او درگیر و به پلیس گزارش داده شده و در وهله آخر که متهم و یک زن نامحرم با وضع مستهجن از ساختمان متواری شدند تمام اهالی مجتمع وضعیت فساد انگیز که موجب بر هم خوردن نظم عمومی و امنیت روانی مجتمع شده را به ماموران پلیس حاضر شده یادآور شدند .در نتیجه در این فقره بر دادگاه فرض و تکلیف بوده نسبت به تحقیق و اخذ گزارش کلانتری و استماع اظهارات اهالی مجتمع قیام و اجرای عدالت کند که با دادن فراغت ذمه به خود و با مطالعه صدر ماده و بی توجهی به ذیل آن و با وجود شاکی خصوصی ؛ مبادرت به صدور قرار منع تعقیب نموده است .نقض قرار و اجرای عدالت قویاً تحت استدعاست .با تشکر و تجدید احترام
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
۴:۵۷
#لایحه تجدید نظر خواهی کیفری از استاد بزرگ نگارش حقوقی ایران #دکتر_جعفر_اخترنیا
تجدید نظر خواهی / دادگاه تجدید نظر استان از احکام دادگاه کیفری دو / رشوه به مامور
ریاست محترم شعبه مرجوع الیه تجدید نظر استان ...... ( از طریق شعبه. . . دادگاه کیفری دو...) سلام علیکم ؛ با احترام به وکالت از ناحیه آقای . . . محکوم به #دادن رشوه به مامور راهور موضوع حکم مندرج در دادنامه شماره .... مورخ ..... بتاریخ ابلاغ .....خاطر عالی را بدور از حشو و زواید و فرط بداهت زاید مستحضر میدارد دادنامه پیش گفته علیه موکل بدلایل ذیل مردود و موکل در پناه اصل منیع برائت قرار دارد
جهات تجدید نظر خواهی از این #رأی بشرح ذیل است :
اول اینکه #اصل_برائت محکم تر از آن است که به صرف گزارش #مأمور #راهنمایی_رانندگی ، اشخاص را به تحمل مجازات محکوم کرد . دوم اینکه #اصل بر عدم اعتبار #گزارش مأمورین و #ضابطین قضایی است این مطلب از ماده 36 ق.آ.د.ک هم مستفاد میگردد . سوم اینکه #قاضی باید به #قرائن حاکم بر #پرونده نیز توجه کند و این قرائن را در رأی خود احصاء نماید و به قید عبارت :(سایر قرائن حاکم بر پرونده)چه در پرونده حاضر همان طور که در رأی تجدید نظر خواسته اشاره شده ، قرینه قوی بر عدم #اعتبار گزارش این است که مأمور قید نکرده که موکل چه تخلفی را مرتکب شده است تا برای خلاصی از آن اقدام به دادن #رشوه نماید ؛ مضافا ماده 36 موصوف هم مقرر داشته : ( گزارش ضابطان در صورتی معتبر است که برخلاف #اوضاع_و_احوال مسلم قضیه نباشد و براساس ضوابط و #مقررات قانونی تهیه و تنظیم شود ) که در ما نحن فیه #دادگاه بدوی به این ماده هم در رأی اشاره ای نداشته است . افزون بر آن #ارکان_مادی_و_معنوی_جرم ، بایستی توأمان محقق شوند ؛ در رأی تجدید نظر خواسته هرچند شاید قصد اشخاص و موکل از گذاشتن اسکناس لای #مدارک خود این باشد که در مواقع لزوم آن را بعنوان رشوه به #افسر ارائه نمایند اما اگر همزمان با این #قصد مفروض ، عملا اسکناس به مأمور ارائه نشود و صرفا لای مدارک وجود داشته باشد ، #اقتران_زمانی ارکان مادی و معنوی محقق نخواهد شد. البته تمثیل این کمترین جنبه #موضوعی دارد و ممکن است برخی #قضات و #حقوقدانان به مانند محکمه نخستین صرف وجود اسکناس لای مدارک را ، ارائه و دادن رشوه تلقی نمایند .و در آخر اینکه صرف #پیشنهاد رشوه مبین وقوع جرم نبوده و دادن رشوه باید به مناسبت وظیفه شغلی و رفع و نادیده گرفتن #تخلفی از راشی باشد که در این پرونده معلوم نشده تخلف موکل چه بوده که به مناسبت آن #رشوه را پیشنهاد داده است . لیکن #اصل_تفسیر_به_نفع_متهم ، خلاف آن را ایجاب میکند .بنائا به مراتب و معنونه در فوق :به استناد اصل ۳۷ که مستحکم ترین اصل مترقی قانون اساسی به شمار میرود صدور حکم برائت موکل مورد انتظار و تحت استدعاست. با تشکر و تجدید احترام #جعفر_اخترنیا
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
تجدید نظر خواهی / دادگاه تجدید نظر استان از احکام دادگاه کیفری دو / رشوه به مامور
ریاست محترم شعبه مرجوع الیه تجدید نظر استان ...... ( از طریق شعبه. . . دادگاه کیفری دو...) سلام علیکم ؛ با احترام به وکالت از ناحیه آقای . . . محکوم به #دادن رشوه به مامور راهور موضوع حکم مندرج در دادنامه شماره .... مورخ ..... بتاریخ ابلاغ .....خاطر عالی را بدور از حشو و زواید و فرط بداهت زاید مستحضر میدارد دادنامه پیش گفته علیه موکل بدلایل ذیل مردود و موکل در پناه اصل منیع برائت قرار دارد
جهات تجدید نظر خواهی از این #رأی بشرح ذیل است :
اول اینکه #اصل_برائت محکم تر از آن است که به صرف گزارش #مأمور #راهنمایی_رانندگی ، اشخاص را به تحمل مجازات محکوم کرد . دوم اینکه #اصل بر عدم اعتبار #گزارش مأمورین و #ضابطین قضایی است این مطلب از ماده 36 ق.آ.د.ک هم مستفاد میگردد . سوم اینکه #قاضی باید به #قرائن حاکم بر #پرونده نیز توجه کند و این قرائن را در رأی خود احصاء نماید و به قید عبارت :(سایر قرائن حاکم بر پرونده)چه در پرونده حاضر همان طور که در رأی تجدید نظر خواسته اشاره شده ، قرینه قوی بر عدم #اعتبار گزارش این است که مأمور قید نکرده که موکل چه تخلفی را مرتکب شده است تا برای خلاصی از آن اقدام به دادن #رشوه نماید ؛ مضافا ماده 36 موصوف هم مقرر داشته : ( گزارش ضابطان در صورتی معتبر است که برخلاف #اوضاع_و_احوال مسلم قضیه نباشد و براساس ضوابط و #مقررات قانونی تهیه و تنظیم شود ) که در ما نحن فیه #دادگاه بدوی به این ماده هم در رأی اشاره ای نداشته است . افزون بر آن #ارکان_مادی_و_معنوی_جرم ، بایستی توأمان محقق شوند ؛ در رأی تجدید نظر خواسته هرچند شاید قصد اشخاص و موکل از گذاشتن اسکناس لای #مدارک خود این باشد که در مواقع لزوم آن را بعنوان رشوه به #افسر ارائه نمایند اما اگر همزمان با این #قصد مفروض ، عملا اسکناس به مأمور ارائه نشود و صرفا لای مدارک وجود داشته باشد ، #اقتران_زمانی ارکان مادی و معنوی محقق نخواهد شد. البته تمثیل این کمترین جنبه #موضوعی دارد و ممکن است برخی #قضات و #حقوقدانان به مانند محکمه نخستین صرف وجود اسکناس لای مدارک را ، ارائه و دادن رشوه تلقی نمایند .و در آخر اینکه صرف #پیشنهاد رشوه مبین وقوع جرم نبوده و دادن رشوه باید به مناسبت وظیفه شغلی و رفع و نادیده گرفتن #تخلفی از راشی باشد که در این پرونده معلوم نشده تخلف موکل چه بوده که به مناسبت آن #رشوه را پیشنهاد داده است . لیکن #اصل_تفسیر_به_نفع_متهم ، خلاف آن را ایجاب میکند .بنائا به مراتب و معنونه در فوق :به استناد اصل ۳۷ که مستحکم ترین اصل مترقی قانون اساسی به شمار میرود صدور حکم برائت موکل مورد انتظار و تحت استدعاست. با تشکر و تجدید احترام #جعفر_اخترنیا
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
۷:۰۴
۳:۵۹
۱۰:۴۸
۱۰:۴۸
۱۰:۴۸
#لایحه تجدید نظر خواهی
ریاست محترم شعبه مرجوع الیه دادگاه عمومی حقوقی
( از طریق شعبه 2 شورای حل اختلاف بخش ... )
سلام علیکم با احترام اینجانب ... بعنوان تجدید نظر خواه ؛ در برابر تجدید نظر خوانده و تجدید نظر خواهی از رأی مندرج در دادنامه تجدید نظر خواسته شماره 50762 مورخ 10/10/1401 کلاسه 0100636 تصدیری از شعبه 2 شورای شورای حل اختلاف بخش ...
خاطر عالی را به آگاهی می رساند :
اولاً : توافقی که شورای محترم حل اختلاف بدان تشبث نموده و توجهی به رأی محکمه کیفری نداشته ، تعلق به زمانی داشته که تقلب و تقصیر مشارالیه در محکمه کیفری معلوم نگردیده بود .
ثانیاً : توافق نیز بر مبنای حیله انجام شده و قصد طرفین از این توافق رفع عیب بطور مطلق بوده که به ادعای تجدید نظر خوانده رقم حداکثری در توافق قید می شود ، در حالیکه تعمیر و رفع عیبی که به واسطه فعل خوانده نخستین صورت گرفته رقم بسیار بیشتر در دادخواست نخستین مدارک آن پیوست شده است .
ثالثاً : در عالم حقوق هیچ حقی از طریق حیله و تقلب به دست نخواهد آمد در مانحن فیه تشبث به توافقی که از طریق حیله به دست آمده و سپس این حیله و تقلب در محکمه کیفری ثابت شده و نهایتاً با ارفاق و بدلیل تشکیک در رکن معنوی به برائت ختم شده ، فقدان محل قانونی برای پذیرش خواهد داشت .
خامساً : اگر رأی به برائت تجدید نظر خوانده را ملاک نتیجه محکمه کیفری بگیریم ، در همین رأی به استحقاق اینجانب بر مطالبه الباقی خسارت ناشی از فعل و تقصیر تجدید نظر خوانده اذعان شده است .
سادساً : مدلول رأی کیفری برای محاکم قضائی حقوقی لازم الاتباع است .
رسیدگی و نقض رأی تجدید نظر خواسته و صدور حکم بشرح خواسته مورد استدعاست .با تشکر و تجدید احترامتجدید نظر خواه
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
ریاست محترم شعبه مرجوع الیه دادگاه عمومی حقوقی
( از طریق شعبه 2 شورای حل اختلاف بخش ... )
سلام علیکم با احترام اینجانب ... بعنوان تجدید نظر خواه ؛ در برابر تجدید نظر خوانده و تجدید نظر خواهی از رأی مندرج در دادنامه تجدید نظر خواسته شماره 50762 مورخ 10/10/1401 کلاسه 0100636 تصدیری از شعبه 2 شورای شورای حل اختلاف بخش ...
خاطر عالی را به آگاهی می رساند :
اولاً : توافقی که شورای محترم حل اختلاف بدان تشبث نموده و توجهی به رأی محکمه کیفری نداشته ، تعلق به زمانی داشته که تقلب و تقصیر مشارالیه در محکمه کیفری معلوم نگردیده بود .
ثانیاً : توافق نیز بر مبنای حیله انجام شده و قصد طرفین از این توافق رفع عیب بطور مطلق بوده که به ادعای تجدید نظر خوانده رقم حداکثری در توافق قید می شود ، در حالیکه تعمیر و رفع عیبی که به واسطه فعل خوانده نخستین صورت گرفته رقم بسیار بیشتر در دادخواست نخستین مدارک آن پیوست شده است .
ثالثاً : در عالم حقوق هیچ حقی از طریق حیله و تقلب به دست نخواهد آمد در مانحن فیه تشبث به توافقی که از طریق حیله به دست آمده و سپس این حیله و تقلب در محکمه کیفری ثابت شده و نهایتاً با ارفاق و بدلیل تشکیک در رکن معنوی به برائت ختم شده ، فقدان محل قانونی برای پذیرش خواهد داشت .
خامساً : اگر رأی به برائت تجدید نظر خوانده را ملاک نتیجه محکمه کیفری بگیریم ، در همین رأی به استحقاق اینجانب بر مطالبه الباقی خسارت ناشی از فعل و تقصیر تجدید نظر خوانده اذعان شده است .
سادساً : مدلول رأی کیفری برای محاکم قضائی حقوقی لازم الاتباع است .
رسیدگی و نقض رأی تجدید نظر خواسته و صدور حکم بشرح خواسته مورد استدعاست .با تشکر و تجدید احترامتجدید نظر خواه
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
۷:۵۳
#لایحهموضوع : جلسه رسیدگی
ریاست محترم شعبه دوم دادگاه حقوقی شهرستان ...
سلام علیکم _ با احترام و در مقام وکیل خوانده دعوی آقای ... در برابر دعوی خواهان ... بخواسته مطالبه وجه بتاریخ رسیدگی .... به ساعت ۹/۳۰ صبح با رده بندی ... اتصاف خاطر موصوف بفضّل ساطع و علم جامع و حلم وزّین و قضاوت مُعین را مستحضر می دارم ، دادخواهی خواهان محترم در هر دو جهت چیستی و هستی ، واجد نقصان و خسران بدلایل ذیل است :
اولاً : هیچ چکی از طرف موکل بعنوان ورثه مرحوم ... صادر نشده است .دوماً : در پشت چک امضایی از موروث یا خواندگان حاضر بعنوان ضامن یا ظهرنویس وجود ندارد .سوماً : خواهان با درج نام وراث ،مدعی است چک بابت بدهی موروث به شخصی که نام او در چک بنام آقای ... درج شده ، صادر شده ،که در متن چک بابت تسویه بدهی آقايان ... قید شده و موروث شخص مفرد است و قابل جمع نیست .چهارم : با کشیده شدن خط بطلان بر روی حواله کرد در چک ابرازی، و انقضای مدت ۵ ساله در قانون تجارت ، علی الاصول چک قابل انتقال و مطالبه از سوی شخص ثالث و علیه خواهان نبوده است ولی با ترفند گزارش اصلاحی در شورای حل اختلاف به نتیجه دلخواه هر دو طرف منتج شده است .پنجم : توافق مشکوک خواهان با دارنده قبلی چک در صدور گزارش اصلاحی و حواله به پرداخت قسمت اعظم پول بابت یک پرونده دیگر و الحاق آن به چک مورد ترافع در گزارش اصلاحی ، محلی از اعراب در برابر دیگران ندارد .ششم : موروث یا آقايان ... ، چکی صادر یا ظهرنویسی یا ضمانت ننموده که برای وراث او یا آنها تعهدی ایجاد گردد .
بنائا به مراتب و معنونه در فوق:دادخواست خواهان سرگردان در عوادل طرق قانونی بوده و تجلّی اعتباری از قانون ندارد .رسیدگی و صدور حکم بر بی حقی خواهان زید استدعاست. با تشکر و تجدید احترام
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
ریاست محترم شعبه دوم دادگاه حقوقی شهرستان ...
سلام علیکم _ با احترام و در مقام وکیل خوانده دعوی آقای ... در برابر دعوی خواهان ... بخواسته مطالبه وجه بتاریخ رسیدگی .... به ساعت ۹/۳۰ صبح با رده بندی ... اتصاف خاطر موصوف بفضّل ساطع و علم جامع و حلم وزّین و قضاوت مُعین را مستحضر می دارم ، دادخواهی خواهان محترم در هر دو جهت چیستی و هستی ، واجد نقصان و خسران بدلایل ذیل است :
اولاً : هیچ چکی از طرف موکل بعنوان ورثه مرحوم ... صادر نشده است .دوماً : در پشت چک امضایی از موروث یا خواندگان حاضر بعنوان ضامن یا ظهرنویس وجود ندارد .سوماً : خواهان با درج نام وراث ،مدعی است چک بابت بدهی موروث به شخصی که نام او در چک بنام آقای ... درج شده ، صادر شده ،که در متن چک بابت تسویه بدهی آقايان ... قید شده و موروث شخص مفرد است و قابل جمع نیست .چهارم : با کشیده شدن خط بطلان بر روی حواله کرد در چک ابرازی، و انقضای مدت ۵ ساله در قانون تجارت ، علی الاصول چک قابل انتقال و مطالبه از سوی شخص ثالث و علیه خواهان نبوده است ولی با ترفند گزارش اصلاحی در شورای حل اختلاف به نتیجه دلخواه هر دو طرف منتج شده است .پنجم : توافق مشکوک خواهان با دارنده قبلی چک در صدور گزارش اصلاحی و حواله به پرداخت قسمت اعظم پول بابت یک پرونده دیگر و الحاق آن به چک مورد ترافع در گزارش اصلاحی ، محلی از اعراب در برابر دیگران ندارد .ششم : موروث یا آقايان ... ، چکی صادر یا ظهرنویسی یا ضمانت ننموده که برای وراث او یا آنها تعهدی ایجاد گردد .
بنائا به مراتب و معنونه در فوق:دادخواست خواهان سرگردان در عوادل طرق قانونی بوده و تجلّی اعتباری از قانون ندارد .رسیدگی و صدور حکم بر بی حقی خواهان زید استدعاست. با تشکر و تجدید احترام
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
۳:۰۴
#لایحه تجدیدنظر خواهی
رجوع از هبه
ریاست محترم شعبه مرجوع الیه دادگاه تجدید نظر استان ...
سلام علیکم ،با احترام خاطر عالی مقامان را مستحضر می دارم دادنامه تجدیدنظر خواسته بدلیل زیر شایسته اقاله است :
زیرا رجوع بهر لفظ یا فعلی دلالت میکند .(ماده ۲۴۸ قانون مدنی ) و تقدیم دادخواست متقابل بخواسته تایید رجوع از هبه بر همین امر تاکید داشته و دعوی قابل استماع بوده است .
نقض قرار عدم استماع و الزام محکمه نخستین به ورود در ماهیت دعوی مورد استدعاست.
با تشکر و تجدید احترام
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
رجوع از هبه
ریاست محترم شعبه مرجوع الیه دادگاه تجدید نظر استان ...
سلام علیکم ،با احترام خاطر عالی مقامان را مستحضر می دارم دادنامه تجدیدنظر خواسته بدلیل زیر شایسته اقاله است :
زیرا رجوع بهر لفظ یا فعلی دلالت میکند .(ماده ۲۴۸ قانون مدنی ) و تقدیم دادخواست متقابل بخواسته تایید رجوع از هبه بر همین امر تاکید داشته و دعوی قابل استماع بوده است .
نقض قرار عدم استماع و الزام محکمه نخستین به ورود در ماهیت دعوی مورد استدعاست.
با تشکر و تجدید احترام
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
۶:۱۰
#لایحه تبادل
اعلام فسخ
ریاست محترم شعبه.....دادگاه حقوقی ...سلام علیکم با احترام و در جایگاه وکیل خواهان و در پاسخ به مدافعات وکیل خوانده خاطر عالی را به موارد ذیل در شایستگی خواسته موکل مستحضر میدارم :اولاً: هرچند ممکن است ضمن قرارداد، حق فسخ به موجب یکی از خیارات به «من له الخیار» داده شده باشد و مشارالیه در مهلت مقرر از این حق استفاده و به وسیله اظهارنامه اعلام فسخ نماید، رسیدگی به موضوع اعلام (فسخ، صحت یا عدم صحت) برخلاف عقیده عجیب وکیل خوانده با مشاور املاک نیست بلکه با دادگاه است . ثانیاً: با رسیدگی دادگاه و صدور حکم به اعلام فسخ قرارداد، با توجه به اینکه حکم دادگاه در این مورد جنبۀ کاشفیت دارد پس فسخ قرارداد و در نتیجه سلب رابطه حقوقی بین طرفین، از زمان استفاده از این حق توسط «من له الخیار» خواهد بود نه زمان صدور رأی ، لذا قید این مطلب از سوی وکیل خوانده ، جهت هموار نمودن ادعای فروش رقبه در حد فاصل ،اعلام فسخ تا صدور حکم است .ثالثاً: با عنایت به رسیدگی به موضوع توسط دادگاه و صدور حکم اعلام فسخ قرارداد، در نتیجه صحت دعوی موکل، کشف میشود که اعلام فسخ توسط موکل صحیح بوده و آثار حقوقی از زمان اعلام فسخ توسط مشارالیه خواهد بود. رابعاً: قبول دارم چون فسخ قرارداد در هر صورت عمل حقوقی است، این عمل حقوقی باید اعلام و طرف قرارداد از این عمل حقوقی اطلاع حاصل نماید و صرف اتخاذ تصمیم توسط «من له الخیار» بدون اعلام کافی نیست ، لکن با توجه به ماده ۴۹۹ قانون مدنی «فسخ به هر لفظ یا فعلی که دلالت بر آن نماید حاصل میشود» بنابراین در هر صورت این عمل حقوقی نیاز به اعلام دارد که توسط موکل از طریق ارسال پیامک و از طریق مشاور املاک واسطه و در حضور شهود ، مراتب به خوانده اعلام شده و در دادخواست نیز موضوع و نحوه اعلام به وضوح تصریح شده است . ملحق به این مورد، حق فسخ در مواردی رأساً توسط یکی از متعاقدین در قرارداد قید میشود (مانند خیار شرط و …) و در مواردی حتی بدون قید آن در عقد توسط قانونگذار تعیین میشود . (خیار غبن یا عیب و …) در نتیجه ایراد به نحوه اعلام فسخ عقد ، نیز علاوه بر سایر موارد ، صحیح تشخیص نمیگردد. بنائا به مراتب و معنونه در فوق: ضمن رد مدافعات وکیل محترم خوانده ؛رسیدگی و تصمیم شایسته مزید امتنان است. با تشکر و تجدید احترام #جعفراخترنیا
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
اعلام فسخ
ریاست محترم شعبه.....دادگاه حقوقی ...سلام علیکم با احترام و در جایگاه وکیل خواهان و در پاسخ به مدافعات وکیل خوانده خاطر عالی را به موارد ذیل در شایستگی خواسته موکل مستحضر میدارم :اولاً: هرچند ممکن است ضمن قرارداد، حق فسخ به موجب یکی از خیارات به «من له الخیار» داده شده باشد و مشارالیه در مهلت مقرر از این حق استفاده و به وسیله اظهارنامه اعلام فسخ نماید، رسیدگی به موضوع اعلام (فسخ، صحت یا عدم صحت) برخلاف عقیده عجیب وکیل خوانده با مشاور املاک نیست بلکه با دادگاه است . ثانیاً: با رسیدگی دادگاه و صدور حکم به اعلام فسخ قرارداد، با توجه به اینکه حکم دادگاه در این مورد جنبۀ کاشفیت دارد پس فسخ قرارداد و در نتیجه سلب رابطه حقوقی بین طرفین، از زمان استفاده از این حق توسط «من له الخیار» خواهد بود نه زمان صدور رأی ، لذا قید این مطلب از سوی وکیل خوانده ، جهت هموار نمودن ادعای فروش رقبه در حد فاصل ،اعلام فسخ تا صدور حکم است .ثالثاً: با عنایت به رسیدگی به موضوع توسط دادگاه و صدور حکم اعلام فسخ قرارداد، در نتیجه صحت دعوی موکل، کشف میشود که اعلام فسخ توسط موکل صحیح بوده و آثار حقوقی از زمان اعلام فسخ توسط مشارالیه خواهد بود. رابعاً: قبول دارم چون فسخ قرارداد در هر صورت عمل حقوقی است، این عمل حقوقی باید اعلام و طرف قرارداد از این عمل حقوقی اطلاع حاصل نماید و صرف اتخاذ تصمیم توسط «من له الخیار» بدون اعلام کافی نیست ، لکن با توجه به ماده ۴۹۹ قانون مدنی «فسخ به هر لفظ یا فعلی که دلالت بر آن نماید حاصل میشود» بنابراین در هر صورت این عمل حقوقی نیاز به اعلام دارد که توسط موکل از طریق ارسال پیامک و از طریق مشاور املاک واسطه و در حضور شهود ، مراتب به خوانده اعلام شده و در دادخواست نیز موضوع و نحوه اعلام به وضوح تصریح شده است . ملحق به این مورد، حق فسخ در مواردی رأساً توسط یکی از متعاقدین در قرارداد قید میشود (مانند خیار شرط و …) و در مواردی حتی بدون قید آن در عقد توسط قانونگذار تعیین میشود . (خیار غبن یا عیب و …) در نتیجه ایراد به نحوه اعلام فسخ عقد ، نیز علاوه بر سایر موارد ، صحیح تشخیص نمیگردد. بنائا به مراتب و معنونه در فوق: ضمن رد مدافعات وکیل محترم خوانده ؛رسیدگی و تصمیم شایسته مزید امتنان است. با تشکر و تجدید احترام #جعفراخترنیا
ble.ir/join/E1ZpPRyH1E
۱۵:۰۰
۲۱:۵۷