عکس پروفایل یک آیه در روزی

یک آیه در روز

۳۲۷عضو
عکس پروفایل یک آیه در روزی
۳۲۷ عضو

یک آیه در روز

به عنوان یک مسلمان، لازم نیست که روزی حداقل در یک آیه قرآن تدبر کنیم؟!
سایت:www.yekaye.ir
نویسنده کانال (حسین سوزنچی)

۴ فروردین

۳-۴) «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَهُ ... كَلّا لَمَّا يَقْضِ ما أَمَرَهُ»
قبلا بارها بیان شد که یک لفظ را می‌توان در معانی متعدد استفاده کرد. از مصادیق بارز این قاعده، آیات فوق است؛ در حالی که معنای جمله اول را به صورت دعایی و اینکه «الانسان» را به معنای جنس و مطلق انسان در نظر بگیریم، کاملا با آیات قبل و بعد تناسب دارد، اما یک حالت دیگر این است که این آیه را جمله خبری بدانیم و «الانسان» را انسان معینی بدانیم؛ که طبق احادیث آن امیرالمومنین ع است و خداوند می‌فرماید: او کشته شد و او را به شهادت رساندند؛ اما مگر چه کفری مرتکب شده بود؛ آیا می دانید خدا او را از چه آفریده بود؟ او را از نطفه‌ی [انبیاء] آفرید و سپس تقدیر ویژه‌ای را برای وی رقم زد و راهش را برای آن تقدیر آسان نمود؛ سپس وی را میراند و دوباره در رجعت زنده می‌کند تا آن کاری که قرار بود به انجام برساند و هنوز به انجام نرسانده را به انجام رساند. (حدیث۱۱)
آنگاه چه‌بسا تناسبش با آیات قبل هم جلوه دیگری پیدا کند:
اگر در آیات ابتدای سوره صحبت از چهره درهم‌کشیدن یکی از مسلمانان در حق یک فرد مستمند جویای حقیقت بود و ترجیح دادن ثروتمند مشرک بر یک مسلمان فقیر، این آیات می‌خواهد بفرماید که در همین یاران پیامبر کسی هم بود که هیچگاه ذره‌ای از عدالت‌ورزی خارج نشد و با فقرای مسلمان همدردی می‌کرد و در رساندن حق و حقیقت بر اساس ظاهر افراد عمل نمی‌کرد؛ اما نتوانستند او را تحمل کنند و چنین انسانی را تکفیر کردند و کشتند و البته او برمی‌گردد که کار ناتمام خویش را به اتمام رساند؛
و اگر در آیات قبل، سخن از حقیقت قرآن بود که کسانی باکرامت و نیکوکار حامل آن‌اند، برترین این افراد علی ع است که حقیقت قرآن را بتمامه از پیامبر ص دریافت کرد و نشستن حقیقت قرآن در جان وی بود که او را چنین انسانی گرداند.
@yekaye

۲:۱۰

۵ فروردین

ج.۲. تدبر در آيات ۲۴-۳۲

۲:۱۱

۳-۵) در آیات ۲۴-۳۲ سوره عبس به خوردنی‌ها – که ظاهرا مهمترین عامل برای بقای انسان است – توجه می‌دهد که ببین چگونه همه چیز را مهیا کرده تا خوراک برای تو قابل بهره‌برداری شود.خوردن آن چیزی است که امتداد یافتن بقای موجود زنده را تضمین می‌کند، از این رو ظاهرا هرموجود زنده‌ای خوراکی دارد (طبق احادیث، حتی فرشتگان مقرب الهی هم ارتزاقی دارند چنانکه در احادیث درباره حضرت جبرئیل آمده است که طعامش تسبیح و نوشیدنی‌اش تهلیل (لا اله الا الله گفتن) است: طَعَامُهُ التَّسْبِيحُ وَ شَرَابُهُ التَّهْلِيلُ؛ الإختصاص (للمفید)، ص45 ) و تنها موجود زنده‌ای که بقای او وابسته به هیچ چیزی نیست و نیازی به هیچ خوراکی ندارد خداوند سبحان است.توجه به همین ویژگی که در انسان هم هست بشدت می‌تواند جلوی کفرورزیدن انسان را بگیرد: اولا خود توجه به نیاز به طعام، شدت وابستگی و محتاج بودن انسان را نشان می‌دهد؛ و ثانیا توجه به اینکه این طعام او چگونه در نظام عالم آماده می‌شود و چگونه ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند تا نانی به کف انسان برسد برهان واضحی است که در اینکه ما در این عالم به حال خود رها شده نیستیم و پروردگاری داریم که تدبیر ما و تدبیر تمام شؤون ما را را عهده‌دار شده است، از جمله آماده‌سازی غذایی که تداوم بقای ما در گروی آن است.
@yekaye

۲:۱۱

۳-۶) ذیل آیه ۲۴ (جلسه ۱۱۱۰، حدیث۱ https://yekaye.ir/ababsa-80-24/) اشاره شد که یک مصداق بارز این طعام انسان، علمی است که دریافت می کند. اگر طعام را بر این مبنا مورد توجه قرار دهیم آنگاه آیات بعدی نیز دلالتی جدید خواهند داشت؛
یعنی چه‌بسا در این فضا این آیات می‌خواهند بفرمایند:
پس انسان به علمی که می‌خواهد دریافت کند و غذای روح خویش قرار دهد، بنگرد؛ که آن علم را از چه کسی و چگونه دریافت می‌کند؛ زیرا علم حقیقی این گونه حاصل شود که همانا ما علوم و دانشها و معارف مختلف را همچون آبشاری فروریخته‌ایم، چه فروریختنی؛ سپس سرزمینِ جان انسانهای مستعد را برای قبول آن شکافتیم، چه شکافتنی؛ پس در آن جانهای مستعد بذر آن علم را رویانیدیم، و برخی از این علمها میوه‌ای شیرین همچون انگور می‌شود و برخی همچون سبزهای چیدنی‌ای که باراه و بارها می‌روید و به افراد مختلف ثمر می‌دهد، و برخی همچون درخت زیتونی که مبارک است و عصاره و روغنش نور می‌دهد و برخی همچون درخت خرمایی تناور و پابرجا و برخی همچون باغهایی از درختان تنومند و تودرتو، و برخی همچون سایر میوه‌ها و حتی برخی از این دانشها که ما این گونه نازل می‌کنیم همچون چراگاه و مرتعی می‌شود که علاوه بر انسانهای پاک‌سرشت و تعالی، حتی انسانهایی که به خاطر دوری از معارف توحیدی همچون حیوان (و بلکه گمراهتر از حیوان اند] باز بتوانند از آن بهره‌گیرند. در واقع این علمی که ما آن را در جهان فروریخته‌ایم این گونه نیست که فقط مورد استفاده اولیای خدا باشد بلکه برخی که در حد چارپایان هستند هم از آن استفاده می‌کنند و استفاده آنها از این علم آنان را از حد چارپا بودن بیرون نمی‌آورد!
@yekaye

۲:۱۱

۳-۷) در آیات ۲۴-۳۲ سوره عبس تذکری داد که انسان به طعام خود بنگرد و ببیند چگونه خداوند آن مقدمات را مهیا کرد تا انواع دانه و میوه و سبزی و ... بروید و همه اینها متاعی برای شما و چارپایان شماست.
با اینکه ابتدا انسان را مخاطب قرار داده بود که به طعام خود بنگرد ولی نهایتا وقتی خواست بگوید اینها متاعی برای شماست چارپایان را در کنار انسان برشمرد.

این مطلب هم می‌تواند برای تذکر به شباهت انسان با حیوان باشد و هم تفاوت وی با آنها:

undefinedالف. از حیث تفاوت:
undefinedالف.۱. به تفاوت خود با حیوانات پی ببرد و بفهمد که خداوند چقدر او را اکرام کرده است؛ اغلب موجودات تنوع غذایی بسیار محدودی دارند؛ برخی گوشتخوارند و برخی گیاهخوار؛ و در هر یک هم فقط طیف محدودی از گوشت یا گیاهان را می‌خورند. مهمتر از این، همه حیوانات از غذاهای آماده در طبیعت استفاده می‌کنند؛ اما خداوند انسان را طوری آفریده که عموما غذاهایش را باید آماده کند؛ یعنی برای غذای خود وقت می‌گذارد و تصرفاتی در متن خوراکی‌ها انجام می‌دهد تا آماده خوردن شوند. (توضیح بیشتر جلسه ۱۱۱۰ تدبر۸ https://yekaye.ir/ababsa-80-24/)
undefinedالف.۲. ...

undefinedب. از حیث شباهت:
undefinedب.۱. اگر ملاكهاى معنوى نباشد، انسان و حيوان در كاميابى از غذا و طبيعت، در يك رديفند.
undefinedب.۲. آیات قبل، خطابی بود به انسانی که کفر می‌ورزد؛ و کسی که کفر بورزد در حقیقتش فطرت الهی و نفخه روح در خویش را نادیده گرفته است و چنین کسی تفاوتی با حیوان ندارد؛ اما اگر در همین وضع کاملا مشابه حیوانش تأمل کند می‌بیند که چگونه خداوند او همه حیوانات را با انواع نعمتها بهره‌مند کرده است. یعنی حتی اگر در حد حیوان هم به نعمتهایی که خدا به او داده بنگرد دست از کفران نعمت برمی‌دارد؛ چه رسد که در افق انسانیت خود قرار بگیرد.
undefinedب.۳. ...@yekaye

۲:۱۱

۳-۸) «أَنَّا صَبَبْنَا الْماءَ ...شَقَقْنَا الْأَرْضَ ... فَأَنْبَتْنا فِيها حَبًّا ... مَتاعاً لَکمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ‏»
ريزش باران و رويش انواع گياهان و درختان، هدفمند است؛ و فراهم شدن غذا براى انسان و حيوانات، يكى از حكمت‏هاى آن استundefinedتفسير نور، ج‏10، ص389
@yekaye

۲:۱۱

د.۱.آیات ۳۳-۳۷ سوره عبس (برپایی قیامت و فرار از نزدیکان)

۲:۱۱

undefined۱۳) دیلمی نقل می‌کند که در خبر صحیح از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمده است که فرمودند:همانا خلایق هنگامی که قیامت و دقّت حساب و دردناکی عذابش را مشاهده کنند، پدر در این روز به فرزندش درمی‌آویزد و می‌گوید: «فرزندم! در دنیا هم و غم من تو بودی؛ آیا تو را بزرگ نکردم، از دسترنج خودم تو را غذا و طعام ندادم و تو را نپوشاندم و حکمتها و آداب به تو نیاموختم؟ آیا آیات قرآن را به تو درس ندادم؟ آیا از فامیل خودم برای تو همسر خوبی نیافتم و تزویج‎ نکردم؟ آیا هزینه زندگی تو و همسرت را تا زنده بودم تأمین نکردم و بعد از مرگ هم با گذاشتن امووال فراوان برایت تو را بر خود ترجیح ندادم».فرزند می‌گوید: «پدرم! درست می‌فرمایی، اکنون خواسته‎ی شما چیست»؟پدر می‌گوید: «پسرم! همانا ترازوی عملم سبک است، و بدی‌هایم بر خوی‌هایم فزونی یافته است، فرشتگان گفته‌اند اگر یک حسنه‌ی دیگر داشته باشی خوبی‌هایت از بدی‌ها سنگین‌تر می‌شود. اکنون از تو می‌خواهم یک حسنه از کردار نیک خویش به من ببخشی تا در این روزی که اهمیتش عظیم است میزان خوبی‌هایم به‌واسطه‎ی آن سنگین‎ شود». فرزند به پدر می‌گوید: «نه، به خدا حاضر نمی‌شوم پدر جان! خود من هم از همان چیزی می‌ترسم که تو از آن می‌ترسیدی، من توان اینکه چیزی از حسناتم را به تو ببخشم ندارم». سپس پدر می‌رود درحالی‎که پشیمان و گریان است بر آن خدمتهایی که در دنیا به فرزندش کرده بود.و همین‌طور مادر نیز فرزندش را در این روز ملاقات می‌کند و می‌گوید: «فرزندم! آیا رحم من جایگاه تو نبود»؟ می‌گوید: «بلی، ای مادر»!مادر می‌گوید: «آیا پستانم برای تو وسیله‎ی آشامیدنی نبود»؟می‌گوید: بلی، مادرم»! سپس مادر می‌گوید: «پسرم! گناهانم بر دوشم سنگینی می‌کند؛ از تو می‌خواهم که یکی از گناهانم را تو تحمّل ‎کنی.»می‌گوید: «ای مادر، از من دور شو! که من خودم به اندازه کافی گرفتاری دارم.»سپس مادر اشک‌ریزان از او جدا می‌شود؛ این است تأویل گفته‎ی خداوند متعال: «هیچ خویشاوندی میان آنها در آن روز نخواهد بود و و از (حال) يكديگر نمى‏پرسند.» (مؤمنون/۱۰۱)فرمود: و مرد هم به همسرش متوسّل ‎می‌شود و می‌گوید: «فلانی من چطور همسری بودم برای تو در دنیا»؟زن، او را به خوبی می‌ستاید و می‎گوید: «تو شوهر خوبی بودی برایم».سپس مرد به او می‌گوید: «من فقط یک حسنه از تو می‌خواهم شاید به واسطه‎ی آن نجات یابم از این باریک‌بینی حساب و سبکی ترازو و عبور از صراط که می‌بینی».زن به‌همسرش می‌گوید: «نه به خدا! من طاقت این را ندارم؛ من هم مانند تو از سرنوشت امروزم بیمناکم». پس شوهر با دلی غمگین و سرگردان از کنار زن می‌رود. و این در تأویل گفته‎ی خداوند متعال چنین آمده است: «و اگر [شخص] گرانبارى، ديگرى را براى برداشتن بارَش بخواند چيزى از آن برداشته نشود هر چند از خويشان باشد» (فاطر/۱۸)؛ یعنی نفسی که گرانبار از گناه شده، از اهل و خویشان خود می‌خواهد که چیزی از بار او و گناهان او بردارند، اما ایشان باری از او برنمی‌دارند؛ بلکه حال و روز آنان در روز قیامت چنین است که هرکسی می‌گوید: «خودم، خودم»، آنچنان که خداوند متعال می‌فرماید: «روزی که فرار می‌کند آدمی از برادرش، و از مادرش و پدرش، و از همسرش و برادرش، برای هرکس از ایشان در آن روز چنین گرفتاری‌ای است که او را کفایت کند» (عبس/۳۴-۳۷).
undefinedإرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏1، ص56-57@yekayeundefinedمتن حدیثundefined

۲:۱۱

متن حدیث ۱۳
فَفِي الْخَبَرِ الصَّحِيحِ عَنِ النَّبِيِّ ص: أَنَّ الْخَلَائِقَ إِذَا عَايَنُوا الْقِيَامَةَ وَ دِقَّةَ الْحِسَابِ وَ أَلِيمَ الْعَذَابِ فَإِنَّ الْأَبَ يَوْمَئِذٍ يَتَعَلَّقُ بِوَلَدِهِ فَيَقُولُ: أَيْ بُنَيَّ كُنْتُ لَكَ فِي دَارِ الدُّنْيَا أَ لَمْ أُرَبِّكَ وَ أُغَذِّيكَ وَ أُطْعِمُكَ مِنْ كَدِّي وَ أُكْسِيكَ وَ أُعَلِّمُكَ الْحِكَمَ وَ الْآدَابَ وَ أُدَرِّسُكَ آيَاتِ الْكِتَابِ وَ أُزَوِّجُكَ كَرِيمَةً مِنْ قَوْمِي وَ أَنْفَقْتُ عَلَيْكَ وَ عَلَى زَوْجَتِكَ فِي حَيَاتِي وَ آثَرْتُكَ عَلَى نَفْسِي بِمَالِي بَعْدَ وَفَاتِي؟فَيَقُولُ: صَدَقْتَ فِيمَا قُلْتَ يَا أَبِي فَمَا حَاجَتُكَ؟فَيَقُولُ: يَا بُنَيَّ إِنَّ مِيزَانِي قَدْ خَفَّتْ وَ رَجَحَتْ سَيِّئَاتِي عَلَى حَسَنَاتِي وَ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَحْتَاجُ كِفَّةُ حَسَنَاتِكَ إِلَى حَسَنَةٍ وَاحِدَةٍ حَتَّى ترجع [تَرْجِحَ‏] بِهَا وَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ تَهَبَ لِي حَسَنَةً وَاحِدَةً أُثَقِّلُ بِهَا مِيزَانِي فِي هَذَا الْيَوْمِ الْعَظِيمِ خَطَرُهُ.قَالَ: فَيَقُولُ الْوَلَدُ: لَا وَ اللَّهِ يَا أَبَتِ! إِنِّي أَخَافُ مِمَّا خِفْتَهُ أَنْتَ وَ لَا أُطِيقُ أُعْطِيكَ مِنْ حَسَنَاتِي شَيْئاً.قَالَ: فَيَذْهَبُ عَنْهُ الْأَبُ بَاكِياً نَادِماً عَلَى مَا كَانَ أَسْدَى إِلَيْهِ فِي‏ دَارِ الدُّنْيَا.وَ كَذَلِكَ قِيلَ الْأُمُّ تَلْقَى وَلَدَهَا فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ فَتَقُولُ: يَا بُنَيَّ! أَ لَمْ يَكُنْ بَطْنِي لَكَ وِعَاءً؟فَيَقُولُ: بَلَى يَا أُمَّاهْ. فَتَقُولُ: أَ لَمْ يَكُنْ ثَدْيَيَّ لَكَ سِقَاءً؟ فَيَقُولُ: بَلَى يَا أُمَّاهْ!فَتَقُولُ لَهُ: إِنَّ ذُنُوبِي أَثْقَلَتْنِي فَأُرِيدُ أَنْ تَحْمِلَ عَنِّي ذَنْباً وَاحِداً.فَيَقُولُ: إِلَيْكَ عَنِّي يَا أُمَّاهْ! فَإِنِّي مَشْغُولٌ بِنَفْسِي.فَتَرْجِعُ عَنْهُ بَاكِيَةً وَ ذَلِكَ تَأْوِيلُ قَوْلِهِ تَعَالَى «فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ».قَالَ: وَ يَتَعَلَّقُ الزَّوْجُ بِزَوْجَتِهِ فَيَقُولُ: يَا فُلَانَةُ أَيَّ زَوْجٍ كُنْتُ لَكِ فِي الدُّنْيَا؟فَتُثْنِي عَلَيْهِ خَيْراً وَ تَقُولُ: نِعْمَ الزَّوْجُ كُنْتَ لِي. فَيَقُولُ لَهَا: أَطْلُبُ مِنْكِ حَسَنَةً وَاحِدَةً لَعَلِّي أَنْجُو بِهَا مِمَّا تَرَيْنَ مِنْ دِقَّةِ الْحِسَابِ وَ خِفَّةِ الْمِيزَانِ وَ الْجَوَازِ عَلَى الصِّرَاطِ.فَتَقُولُ لَهُ: لَا وَ اللَّهِ إِنِّي لَا أُطِيقُ ذَلِكَ وَ إِنِّي لَأَخَافُ مِثْلَ مَا تَخَافُهُ أَنْتَ.فَيَذْهَبُ عَنْهَا بِقَلْبٍ حَزِينٍ حَيْرَانَ وَ ذَلِكَ وَرَدَ فِي تَأْوِيلِ قَوْلِهِ تَعَالَى: «وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى‏ حِمْلِها لا يُحْمَلْ مِنْهُ شَيْ‏ءٌ وَ لَوْ كانَ ذا قُرْبى»‏ يَعْنِي أَنَّ النَّفْسَ الْمُثْقَلَةَ بِالذُّنُوبِ تَسْأَلُ أَهْلَهَا وَ قَرَابَتَهَا أَنْ يَحْمِلُوا عَنْهَا شَيْئاً مِنْ حَمْلِهَا وَ ذُنُوبِهَا فَإِنَّهُمْ لَا يَحْمِلُونَهُ؛ بَلْ يَكُونُ حَالُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ نَفْسِي نَفْسِي كَمَا قَالَ تَعَالَى: «يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ. لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ».
undefinedإرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‏1، ص56-57@yekaye

۲:۱۱

undefined۱۴) روایت شده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این آیات را خواندند و چنین توضیح فرمودند:«روزی که فرار می‌کند آدمی از برادرش، و از مادرش و پدرش، و از همسرش و برادرش» (عبس/۳۶-۳۴) مگر از ولایت علیّ‎بن‎ابی‌طالب (علیه السلام)؛ که همانا او فرار نمی‌کند [از] کسی‎ که ولایت او را داشته باشد و دشمنی نمی‎ورزد با کسی‎ که او را دوست داشته ‎باشد و دوست نمی‎دارد کسی را که از او نفرت دارد.
undefinedمناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج‏2، ص154
أَبُو هُرَيْرَة: سَمِعْتُ أَبَا الْقَاسِمِ ع يَقُولُ:«يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ، وَ أُمِّهِ وَ أَبِيهِ، وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِيهِ» إِلَّا مِنْ وَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ لَا يَفِرُّ مَنْ وَالاهُ وَ لَا يُعَادِي مَنْ أَحَبَّهُ وَ لَا يُحِبُّ مَنْ أَبْغَضَهُ. الْخَبَرَ.
این روایت همراه با نقلی کاملتر قبلا ذیل آیه ۳۴ (حدیث۴) به آدرس زیر گذشت.https://eitaa.com/yekaye/11315

۲:۱۲

undefined۱۵) در منابع اهل سنت از عبدالله بن مسعود روایت شده است که پیامبر اکرم ص فرمودند:بر مردم زمانی خواهد آمد که دینداری دینش سالم نمی‌ماند مگر اینکه با دینش از شهری به شهر دیگر و از کوهی به کوه دیگری و از سوراخی به سوراخ دیگر فرار کند همانند روباهی که مکر می‌ورزد.گفتند: این چه زمانی است یا رسول الله ص؟!فرمودو: زمانی که معیشت جز با معصیت خداوند متعال به دست نیاید! هنگامی که زمانه چنین شد هلاکت فرد به دست پدر و مادرش است؛ اگر پدر و مادر نداشته باشد به دست همسر و فرزندانش؛ و اگر آنها نباشند به دست خویشاوندانش!گفتند: چگونه چنین چیزی رخ می‌دهد یا رسول الله ص!فرمود: او را به خاطر تنگدستی سرزنش می‌کنند به حدی که با تکلف به انجام آنچه توانش را ندارد اقدام می‌کند تا جایی که در مسیر هلاکت قرار گیرد [= از راه نامشروع تحصیل درآمد کند].
undefinedإحياء علوم الدين، ج2، ص232؛ undefinedکنز العمال، ج۱۱، ص۱۵۴؛ undefinedشرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏10، ص47 ؛ undefinedروح المعانی (تفسیر آلوسی)، ج14، ص321 ؛ undefinedجامع الأحاديث (سیوطی)، ج23، ص456
و روى عبد الله ابن مسعود أنه صلى الله عليه و [آله و] ‌سلم قال:سيَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَسْلَمُ لِذِي دِينٍ دِينُهُ إِلَّا مَنْ فَرَّ بِدِينِهِ مِنْ قرية الى قرية، وَمِنْ شَاهِقٍ إِلَى شَاهِقٍ، وَمِنْ جُحْرٍ إِلَى جُحْرٍ، كالثعلب الذي يروغ.قيل له: ومتى ذلك يا رسول الله؟قال: إذا لَمْ تُنَلِ الْمَعِيشَةُ إِلَّا بمعاصي الله تعالى ... إِذَا كَانَ ذَلِكَ الزَّمَانُ كَانَ هَلَاكُ الرَّجُلِ عَلَى يَد أَبَوَيْهِ، فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ أَبَوَانِ فعلى يَدَيْ زَوْجَتِهِ وَوَلَدِهِ، فَإِنْ لَمْ يَكُنْ فعَلَى يَدَيْ قَرَابَتِهِ»قَالُوا: وكَيْفَ ذَلِكَ يَا رَسُولَ الله ص؟!قال: يُعَيِّرُونَهُ بِضِيقِ اليد فيتكلف ما لا يطيق حتى يورده ذلك موارد الهلكة.
undefinedبیهقی در الزهد الكبير (ص183 ) و undefinedابن بطال در شرح صحيح البخارى (ج10، ص205 ) شبیه همین حدیث را با سند متصل از طریق ابوهریره هم روایت کرده است.@yekaye

۲:۱۲

۶ فروردین

undefinedدر جلسات ۱۱۲۴ تا ۱۱۲۸ روایتی تقطیع شد که کل آن اینک یکجا تقدیم می‌شود:

undefined۱۶) از انس‌بن‌مالک روایت شده است که از پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) درباره‌ی آیه: «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ» پرسیدم. فرمود: «ای انس! آن، چهره‌های ما فرزندان عبدالمطلّب است، من و علی (علیه السلام) و حمزه (رحمة الله علیه) و جعفر (رحمة الله علیه) و حسن (علیه السلام) و حسین (علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها)؛ از قبرهایمان بیرون می‌آییم درحالی‌که نور چهره‌ی ما در روز قیامت مانند آفتاب نیمروز است. خداوند می‌فرماید: وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ یعنی با نور در صحنه‎ی قیامت روشنایی می‌دهد. ضاحِکَةٌ [= خندان‌] یعنی به‌سبب خشنودی خداوند از ما خوشحالیم؛ مُسْتَبْشِرَةٌ [شاد و بشارت‌یافته‌] به‌جهت ثوابی که خدا به ما وعده ‎دادهاست.
undefinedشواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج‏2، ص423
أَخْبَرَنَا عَقِيلُ بْنُ الْحُسَيْنِ أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ حَدَّثَنَا عُمَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْجُمَحِيُّ بِمَكَّةَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ عَبْدِ الْعَزِيزِ الْبَغَوِيُّ حَدَّثَنَا أَبُو نُعَيْمٍ حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ ثَابِتٍ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ:سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص عَنْ قَوْلِهِ: وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ قَالَ: يَا أَنَسُ هِيَ وُجُوهُنَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَنَا وَ عَلِيٌّ وَ حَمْزَةُ وَ جَعْفَرٌ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ فَاطِمَةُ، نَخْرُجُ مِنْ قُبُورِنَا وَ نُورُ وُجُوهِنَا كَالشَّمْسِ الضَّاحِيَةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ، قَالَ اللَّهُ تَعَالَی: «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ» يَعْنِي مُشْرِقَةٌ بِالنُّورِ فِي أَرْضِ الْقِيَامَةِ «ضاحِكَةٌ» فَرْحَانَةٌ بِرِضَا اللَّهِ عَنَّا «مُسْتَبْشِرَةٌ» بِثَوَابِ اللَّهِ الَّذِي وَعَدَنَا.
@yekaye

۲:۱۸

undefined۱۷) الف. حدیثی از امیرالمومنین ع روایت شده که در آن با استناد به آیات قرآن و احادیث نبوی بیان می‌کنند که خداوند غیر از فضیلتهایی که وی در آنها با دیگران مشترک است هفتاد فضیلت به وی عنایت کرده که کسی در آنها با وی مشارکت ندارد، که فضیلتهای سی‌ام (https://yekaye.ir/al-hadeed-057-15/) و شصت و یکم (https://yekaye.ir/al-maidah-005-055/) و شصت و پنجم (https://yekaye.ir/al-ikhlas-112-01/) قبلا گذشت. مورد دیگر این است:و اما بیست و نهم اینکه من از رسول الله ص شنیدم که می‌فرمود:ای علی! تو صاحب حوض هستی و غیر تو مالک آن نیست و بزودی قومی سراغت خواهند آمد و از تو آب تقاضا کنند و تو خواهی گفت: حتی ذره ای به شما ندهم؛ و برمی‌گردند در حالی که رخسارشان سیاه است و شیعیان من و شیعیان تو بر تو وارد خواهند شد و خواهی گفت:‌ بنوشید گوارای وجودتان، پس می‌نوشند در حالی که رخسارشان سفید است...
undefinedالخصال، ج‏2، ص575


undefinedب. عبدالرزاق بن قیس روایت کرده است که همراه حضرت علی ع جلوی قصر [= امارت کوفه] نشسته بودیم تا اینجا حرارت خورشید وی را به آمدن کنار دیوار قصر وادار کرد و وی برخاست که داخل شود. شخصی از قبیله همدان برخاست و پیراهن وی را گرفت و گفت: یا امیرالمومنین! حدیث جامعی برایم بیان فرما که خداوند به واسطه آن مرا سودی رساند.فرمود: مگر احادیث فراوانی در اختیار تو نیست؟گفت: بله؛ ولی حدیث جامعی برایم بیان فرما که خداوند به واسطه آن مرا سودی رساند.فرمود: دوستم رسول خدا ص فرمود: همانا و من و شیعیانم بر حوض [کوثر] وارد می‌شویم سیراب و سیراب‌شده در حالی که رخسارهایشان سفید است؛ و دشمن ما وارد می‌شود تشنه و نشنه‌نگه‌داشته شده در حالی که رخسارهایشان سیاه است؛ این را بگیر که اندکی از بسیاری است: تو با کسی هستی که دوستش داری و برای تو آن است که انجام داده‌ای. بگذار بروم این برادر همدانی.سپس وارد قصر شد.
undefinedالأمالي (للمفيد)، ص338-339undefinedالأمالي (للطوسي)، ص115-116undefinedبشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص50


undefinedج. از امام صادق ع روایت شده است که فرمودند:شیعیان علی ع روز قیامت محشور می‌شوند در حالی که سیراب و سیراب‌شده‌اندو رخسارشان سفید است؛ و دشمنان علی ع روز قیامت محشور می‌شوند در حالی که رخسارشان سیاه و تشنه‌اند؛‌سپس این آیه را تلاوت فرمود:‌ «روزی که رخسارهایی سفید است و رخسارهایی هم [همان‌قدر] سیاه است» (آل عمران/۱۰۶) .
undefinedتفسير فرات الكوفي، ص92
undefinedسند و متن احادیث فوقundefined
undefinedاین مضمون در کتب اهل سنت هم آمده است؛ که در ادامه دو نقل از این مطلب که در کتب اهل سنت آمده تقدیم می‌شود؛ اولی که از کتابهایی هست که تردیدی در سنی بودن نویسنده‌اش نیست، ودر آن فرازهای مربوط به دشمنان علی ع بسیار تلخیص شده، اما در دومی که اگرچه رسما سنی است اما برخی اهل سنت به خاطر احادیثی که در کتابهایش آورده درباره سنی بودن او تردید می‌کنند عینا همین مطالب آمده با نکات متعددی درباره دشمنان علی ع.@yekayeundefinedادامهundefined

۲:۱۸

مضمون احادیث فوق در کتب اهل سنت
undefinedد. از جابر بن عبدالله انصاری روایت شده است که:هنگامی که علی بن ابی‌طالب ع از جنگ خیبر پیروز برگشت پیامبر ص به او فرمود:ای علی! اگر نبود که می‌ترسیدم امت من درباره تو همان چیزهایی را بگویند که مسیحیان درباره عیسی بن مریم می‌گویند، درباره‌ات سخنی می‌گفتم که از هیچ جماعت مسلمانی عبور نکنی مگر اینکه خاک زیر پایت و نیز باقیمانده آب وضویت را بردارند و بدینها طلب شفا کنند؛ ولیکن همین بس که تو از منی و من از تو، تو از من ارث می‌بری و من از تو؛ و تو نسبت به من همچون هارون هستی نسبت به موسی غیر از اینکه بعد از من پیامبری نیست؛ و تو هستی که ذمه مرا بری می‌کنی [هر چیزی که بر ذمه‌ام باشد به نیابت از من ادا می‌کنی] و پوشاننده ایراداتی که بر من می گیرند هستی و بر سنت من جهاد می کنی؛ و تو فردا در قیامت نزدیکترین خلایق به من هستی؛ و تو بر حوض [کوثر] جانشین منی؛ و همانا شیعیان تو بر منبرهایی از نور خواهند بود در حالی که رخسارهایشان سفید است پیرامون من و شفاعت آنها را می‌کنم و فردا در بهشت همسایگان من خواهند بود؛ و همانا جنگ با تو جنگ با من است و مسالمت با تو مسالمت با من است و باطن تو باطن من است و آشکار تو آشکار من؛ و همانا فرزندان تو فرزنان من‌اند و تو هستی که دین مرا ادا می‌کنی و وعده‌های مرا به انجام می‌رسانی؛ و همانا حق بر زبان توست و در قلب تو و همراه تو و در پیش روی تو و جلوی چشمان تو؛ و ایمان با گوشت و خون تو آمیخته شده همان طور که با گوشت و خون من آمیخته شده است؛ و بر حوض [کوثر] وارد نشود کسی که نفرت تو را داشته باشد و از آن غایب نماند کسی که دوستدار تو باشد.پس علی ع به سجده افتاد و گفت: حمد خدایی را که با اسلام بر من منت گذاشت و قرآن را به من آموخت و مرا محبوب برترین موجودات و عزیزترین آفریده و گرامی‌ترین اهل آسمانها و زمین نزد پروردگار، خاتم پیامبران و سید رسولان و برگزیده خداوند در جمیع عالمین قرار داد که این احسانی از خداوند عالی‌مقام و تفضلی از اوست بر من.پس رسول الله ص فرمود: ای علی! اگر تو نبودی مومنان بعد از من شناخته نمی‌شدند؛ همانا خداوند عز و جل برای هر پیامبری نسلش را از صلب خود وی قرار داد و نسل مرا از صلب تو قرار داد، ای علی؛ که همانا تو عزیزترین خلایق هستی و گرامی‌ترین‌شان و عزیزترینشان نزد من؛ و دوستدار تو گرامی‌ترین کسان از امت من هستند که بر من وارد می‌شوند.
undefinedمناقب علي (لابن المغازلي)، ص306-306


undefinedه. از زید بن علی از امام سجاد ع از پدرش روایت شده است که حضرت علی ع فرمودند:هنگامی که از جنگ خیبر پیروز برگشته بودم پیامبر ص فرمود:اگر نبود که می‌ترسیدم امت من درباره تو همان چیزهایی را بگویند که مسیحیان درباره عیسی بن مریم می‌گویند، درباره‌ات سخنی می‌گفتم که از هیچ جماعت مسلمانی عبور نکنی مگر اینکه خاک زیر پایت و نیز باقیمانده آب وضویت را بردارند و بدان طلب شفا کنند؛ ولیکن همین بس که تو از منی و من از تو، تو از من ارث می‌بری و من از تو؛ و تو نسبت به من همچون هارون هستی نسبت به موسی غیر از اینکه بعد از من پیامبری نیست؛ و تو هستی که دِین مرا ادا می‌کنی و بر سنت من جهاد می‌کنی؛ و تو فردا در قیامت نزدیکترین مردم به من هستی؛ و تو بر حوض [کوثر] جانشین منی؛ و همانا شیعیان تو بر منبرهایی از نور خواهند بود در حالی که سیرابند وسیراب‌شده، رخسارهایشان سفید است پیرامون من و شفاعت آنها را می‌کنم و در نتیجه فردا در بهشت همسایگان من خواهند بود؛ و همانا دشمنان تو فردا تشنه و تشنه‌نگه‌داشته شده هستند در حالی که رخسارهایشان سیاه، و درهم‌کوبیده‌شده‌اند؛ جنگ با تو جنگ با من است و مسالمت با تو مسالمت با من است و سرّ تو سرّ من است و آشکار تو آشکار من است و باطن سینه‌ات همچون باطن سینه من؛ و تو درب علم من هستی و همانا فرزندان تو فرزنان من‌اند و گوشت تو گوشت من است و خون تو خون من است؛ و همانا حق با تو و بر زبان تو و در قلب تو و جلوی چشمان توست؛ و همانا دشمن تو در جهنم است؛ و بر حوض [کوثر] وارد نشود کسی که نفرت تو را داشته باشد و از آن غایب نماند کسی که دوستدار تو باشد.علی ع فرمود: پس برای خداوند سبحان و متعال سجده کردم و او را حمد گفتم به خاطر اینکه با اسلام و قرآن بر من منت گذاشت و مرا محبوب خاتم پیامبران و سید رسولان قرار داد.
undefinedمناقب خوارزمی، ص۱۳۰
undefinedسید بن طاووس (م۶۶۴) در کتاب طرف من الأنباء و المناقب، (ص590) و علامه حلی (م۷۲۶) در كشف اليقين في فضائل أمير المؤمنين عليه السلام (ص107-109) همین روایت را به همین صورت از همین کتاب المناقب (خوارزمی) می‌آورند؛ هرچند محقق کتاب اخیر گمان کرده که وی از کتاب المناقب ابن المغازلی روایت کرده است؛ که چنانکه در بالا مشاهده شد متن ابن مغازلی تفاوت مختصری دارد.@yekayeسند و متن احادیث فوق درhttps://eitaa.com/yekaye/11592

۲:۱۹

۷ فروردین

د. تدبر در آیات ۳۳-۴۲

۱۳:۳۱

undefined در آیات ۳۳-۴۲ سوره عبس دوباره به سراغ برپایی قیامت می‌رود؛ و دو نکته را بیان می‌کند:یکی اینکه در آن موقف هرکس دلمشغول خویش است و از نزدیکترین نزدیکانش هم فرار می‌‌کند و ختم کلام را به بیان دو چهره شاخص از انسانها در قیامت اختصاص می‌دهد: سفیدرویانِ خوش و خندان، و سیه‌رویانی که غبار هم بر رویشان نشسته؛ که توضیح می‌دهد این دسته اخیرند که در مقام عقیده و عمل به باطل گرویدند و نهایتا شکر خدا و حق عبودیت را بجا نیاوردند.
اما چه ربطی بین این آیات و آیات قبل هست؟
undefinedالف. در آیات قبل از تدبیر عام ربوبی که انسان در آن بسر می‌برد سخن گفت که اقتضای آن انجام وظیفه عبودیت در انسان بود و این اشاره به پایان آن تدبیر است که دیگر مقام آن است که انسان جزای عمل خویش را دریافت کند (الميزان، ج‏20، ص210).
undefinedب. [شاید می‌خواهد نشان دهد که در نگاه دینی معاش و معاد انسان کاملا به هم پیوسته است؛ از این رو] در آيات قبل، از معاش بحث شد و در اين آيات از معاد گفتگو می‏شود (تفسير نور، ج‏10، ص390).
undefinedج. در ادامه آن مذمت و تذکر به نعمتهای خدا بر انسان، این بار راه انذار در پیش گرفته شده است که اگر از باب شکر به انجام وظیفه عبودیت نمی‌پردازی از ترس جهنم به خود بیا و تصویری از وضعیتی که هرکسی از نزدیکترین نزدیکان خود فرار می‌کند ارائه می‌دهد شاید تا اینکه شخص بداند اگر با دیدن دنیا عبرت نگرفت، در آخرت کسی به کمکش نخواهد آمد؛ و این اعتقاد و عمل خود اوست که او را در زمره سفیدبختان یا سیه‌رویان قرار خواهد داد.
undefinedد. در آیات قبل بیان کرد که همه عالم و بسیاری از اموری که ما ارتباطی بین خودمان و آنها نمی‌بینیم (مانند زمین و باران و دانه و ...)، همه کاملا به ما مرتبط و در خدمت مایند و دست به دست هم دادند تا طعام ما را تامین کنند؛ و اکنون می‌فرماید وقتی قیامت برپا شود چنان هرکس دلمشغول اوضاع خویش است که حتی از کسانی که بیشترین ارتباط را با آنها داشت فرار می‌کند و این ارتباطات اگر بر مدار الهی شکل نگرفته باشد ذره‌ای به او کمک نخواهد کرد؛ و هرکسی خودش است و اعتقاد و عمل خویش.
undefinedه. اگر احادیثی که ذیل آیات آخیر (آیات ۳۸ تا ۴۲) را مورد توجه قرار دهیم شاید این آیات در مجموع می‌خواهد ظاهر و باطن دنیا را نشان دهد: در ظاهر دنیا همه چیز به هم مرتبطند و نه فقط افراد خانواده و نزدیکان و دوستان و آشنایان، بلکه حتی زمین و آسمان و ابر و باران و دانه و درخت و ... هم با زندگی انسان کاملا مرتبطند؛ اما در باطن دنیا، ارتباط اصلی آنجایی است که بر مدار ولایت حق باشد، آنجا که این ولایت نباشد ویا عناد با ولی خدا در کار باشد، نه تنها دیگر آسمان و زمین بر او تنگ می‌آید بلکه حتی نزدیکترین نزدیکان شخص از وی فرار می‌کنند و شخص سیه‌رو و غبارآلود و بیچاره و مستاصل می‌ماند و آنجا که زندگی بر مدار ولایت حق بگردد، شخص سفیدرو و خوشحال و خندان خواهد بود.
undefinedه. ...@yekaye

۱۳:۳۱

undefinedه. نگاه کلی به سوره عبس

۱۳:۳۱

undefined «عَبَسَ ... . تَرْهَقُها قَتَرَةٌ»
اين سوره با چهره درهم كشيدن در دنيا آغاز و با چهره دود آلوده شدن در قيامت پايان می‏يابد (تفسير نور، ج‏10، ص391).
آیا احتمال دارد که بخواهد معنای کفرورزیدن را از آنچه در ذهنیت ماست توسعه دهد و نشان دهد حتی یک روی ترش کردن بر یک طالب هدایت و ترجیح دادن دیگری بر او، مصداق کفرورزیدن است؟دقت کنید:این سوره از یک اخم کردن بر یک طالب هدایت شروع شد و اخم‌کننده مورد مواخذه جدی واقع شد که چرا نسبت به کسی ثروتمند است ولی احساس نیاز نمی‌کند این قدر اهتمام دارید اما نسبت به کسی که خودش طالب حق است ولی وضع ظاهری‌اش خوب نیست این قدر اهتمام ندارید. سپس بعد از اینکه این را تذکری دانست برای کسی که بخواهد متذکر شود و اشاره کرد که اصل این تذکر در صحیفه‌های گرامی‌داشته است به دست سفیرانی گرامی، مذمت کرد انسان را که این‌قدر کفر می‌ورزد؛ سپس برای بازداشتن وی از این کفر ورزیدن، هم سابقه و لاحقه وی را گوشزد کرد و هم از او خواست به طعامش بنگرد که موجودات طبیعیت در چه فرایندی دست به دست هم داده اند تا غذای وی آماده شود؛ و نهایتا هشداری داد که قیامتی در پیش است که وی از نزدیکترین نزدیکان خود هم فرار خواهد کرد؛ و آنجا دو چهره شاخص‌اند: سفیدرویان و سیه‌رویان؛ که این آخریها همان کافران فاجرند.
یکبار دیگر فرازها را مرور کنیم:مذمت شخص اخم‌کننده به طالب هدایت و ترجیح‌دهنده دیگری بر او undefined مذمت کفرورزیدن انسان و هشدار به او با توجه به سابقه و لاحقه و طعامش undefined هشداری به قیامت که انسان از نزدیکانش هم فرار می‌کند undefined دو دسته مهم در قیامت و ختم کلام با سیه‌رویانی که کفرپیشه‌ بوده‌اند.@yekaye

۱۳:۳۱

در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمی‌شود.

undefinedضمن تبریک میلاد باسعادت امام حسن مجتبی علیه‌السلامundefined
خداوند کریم انسان را با نعمت تعلیم اسماء بر فرشتگان هم برتری داد (بقره/۳۰) و وقتی او را آفرید به او توان بیان کردن ارزانی داشت (الرحمن/۳-۴) و با قلم و نگارش بود که همه چیز را به او آموخت (علق/۴-۵) و در نتیجه انسان با کمک ابزار زبان و کتابت توانست به انباشت علم و فرهنگ اقدام کند و برتری خود را بر همه موجودات زمینی به رخ کشاند. با این حال، همین خداوند برترین معجزه خود را از جنس همین کلام قرار داد تا به وی نشان دهد که اگر تو با قدرت کلام بر همگان تفوق یافتی، اما همه اینها را از من داری و بهترین شاهد هم اینکه همچنان از آوردن کلامی همچون کلام من عاجزی.متاسفانه قرآن کریم که بی‌شک برترین کتابی است که بشریت به خود دیده و خواهد دید، همچنان در میان ما مهجور است؛ چقدر از وقت خود را برای خواندن کتابهای علمی و غیر علمی و اخبار فضای مجازی و .. صرف می‌کنیم اما آن قدر که شاید و باید برای مطالعه و فهم این برترین کلام ممکن، وقت نمی‌گذاریم! و از آن مهمتر حتی بسیاری از اوقاتی که سراغ مطالعه آن می‌رویم یادمان می‌رود که این کتاب از ابتدا همراه با یک معلمی نازل شد که هیچ دوگانگی بین آنها فرض ندارد (طلاق/۱۰-۱۱)؛ و معلم آن امروز هم حی و حاضر است و ما غیبت خود از محضر او را به حساب غیبت او می‌گذاریم و از او غافلیم.

با توجه به اینکه ان شاء الله در سال جاری عازم حج تمتع هستمضمن طلب حلالیت از تمام کسانی که این مطلب را می خوانند و احتمالا حقی برعهده من دارند، برای کسب آمادگی‌های لازم برای این فریضه مهم، بسیاری از کارهای دیگرم را متوقف کرده ام، از جمله آماده‌سازی مطالب برای این کانال. اما ان شاء الله متوقف شدن نگارش مطلب در این کانال برای یک مدت محدود، به معنای آن نباشد که از مراجعه و مطالعه روزانه قرآن و توسل به آن معلم حقیقی برای درک حقایق قرآن کاسته شود.
یکی از مسائل مهم برای کسانی که قرآن را جدی می‌گیرند، رمز تحدی قرآن کریم از منظر خود قرآن کریم است؛ یعنی بفهمیم از نظر خود قرآن کریم، قرآن چگونه حقیقتی است که هیچکس نمی‌تواند مثل آن را بیاورد؟از چند ماه پیش تلاش شد در قالب مناظره‌ای، این دیدگاه به بحث گذاشته شود.افراد علاقمند به مطالعه آن بحث می‌توانند منتخبی از آن را آدرس زیر مشاهده کنند:undefined https://eitaa.com/souzanchi/1500
همچنین کل آن مناظره به تدریج در همان کانال بارگذاری شده است؛
و البته به صورت کامل و یکجا می‌توانند آن را در فضای وب در آدرس زیر مشاهده و مطالعه کنند:undefined https://www.souzanchi.ir/a-critical-discussion-about-the-miracle-of-the-holy-quran/

undefinedدر این ایام ماه مبارک رمضان و بهار قرآن و به ویژه در لیالی قدر از همگان التماس دعا دارم.
حسین سوزنچی@yekaye

۱۳:۴۰