بله | کانال یک آیه در روز
عکس پروفایل یک آیه در روزی

یک آیه در روز

۳۵۴عضو
undefined۲۵) سلیمان‌بن‌خالد روایت کرده است کهاز امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: «وقتی بعد از دو رکعت نماز صبح به پهلوی راست خود می‌خوابم، چه چیز بگویم»؟
فرمودند:«پنج آیه از آیات آخر سوره آل عمران را تا «إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ» (آل عمران/۱۸۹-194) بخوان.
[آن آیات این است:إِنَّ في‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّيْلِ وَ النَّهارِ لَآياتٍ لِأُولِي الْأَلْبابِ؛ الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌ جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في‌ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ؛ رَبَّنا إِنَّكَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَ ما لِلظَّالِمينَ مِنْ أَنْصارٍ؛ رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادي لِلْإيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ كَفِّرْ عَنَّا سَيِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ؛ رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى‌ رُسُلِكَ وَ لا تُخْزِنا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّكَ لا تُخْلِفُ الْميعادَ:ترجمه:مسلماً در آفرينش آسمانها و زمين، و در پى يكديگر آمدن شب و روز، براى خردمندان نشانه‌هايى است. همانان كه خدا را ايستاده و نشسته، و به پهلو آرميده، ياد مى‌كنند، و در آفرينش آسمانها و زمين مى‌انديشند [كه:] پروردگارا، اينها را بيهوده نيافريده‌اى منزهى تو! پس ما را از عذابِ آتش دوزخ در امان بدار. پروردگارا، هر كه را تو در آتش درآورى، يقيناً رسوايش كرده‌اى، و براى ستمكاران ياورانى نيست. پروردگارا، ما شنيديم كه دعوتگرى به ايمان فرا مى‌خواند كه: «به پروردگار خود ايمان آوريد»، پس ايمان آورديم. پروردگارا، گناهان ما را بيامرز، و بديهاى ما را بزداى و ما را در زمره نيكان بميران. پروردگارا، و آنچه را كه به وسيله فرستادگانت به ما وعده داده‌اى به ما عطا كن، و ما را روز رستاخيز رسوا مگردان، زيرا تو وعده‌ات را خلاف نمى‌كنی»]
سپس بگو:
اسْتَمْسَكْتُ بِعُرْوَةِ اللَّهِ الْوُثْقَى الَّتِي لَا انْفِصامَ لَها، وَ اعْتَصَمْتُ بِحَبْلِ اللَّهِ الْمَتِينِ، وَ أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ شَرِّ فَسَقَةِ الْعَرَبِ وَ الْعَجَمِ، آمَنْتُ بِاللَّهِ، تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ، أَلْجَأْتُ ظَهْرِي إِلَى اللَّهِ، فَوَّضْتُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ، «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدْراً» «حَسْبِيَ اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ» اللَّهُمَّ مَنْ أَصْبَحَتْ حَاجَتُهُ إِلَى مَخْلُوقٍ فَإِنَّ حَاجَتِي وَ رَغْبَتِي إِلَيْكَ، «الْحَمْدُ لِرَبِّ الصَّبَاحِ، الْحَمْدُ لِفَالِقِ الْإِصْبَاحِ» ترجمه: به دستاویز محکم خداوند چنگ زدم که گسستی ندارد، و به ریسمان استوار خداوند پناه بردم، و از شر فاسقان عرب و عجم به خدا پناه می¬برم. به خدا ایمان آوردم، و بر خدا توکّل کردم، و به خدا تکیه دادم، و امورم را به خدا واگذار نمودم، «و کسی که بر خداوند توکل کند پس او برایش بس است؛ همانا خداوند به انجام‌رساننده امر خویش است؛ به یقین خداوند برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.» (طلاق/۲-۳)، «خداوند مرا بس است و او بهترین کارگزار است» (آل عمران/۱۷۳). خدایا! هر کس صبحش را آغاز کرده در حالی که روی نیازش به سوی مخلوقی است، پس [بدان که من] روی نیاز و رغبتم به سوی توست. «سپاس از آنِ پروردگار صبحگاه است، سپاس از آنِ شکافنده صبحگاه است.»و سه مرتبه این را بگو.
undefinedتهذيب الأحكام، ج‌2، ص136
undefinedبا توجه به نحوه‌ای که این مطلب در «من لا يحضره الفقيه» (ج‌1، ص495) و «المقنعة» (ص134-135 ) آمده معلوم می‌شود که این تکرار سه بار، فقط ناظر به عبارت «الْحَمْدُ لِرَبِّ الصَّبَاحِ، الْحَمْدُ لِفَالِقِ الْإِصْبَاحِ» است نه کل دعا.@yekayeسند و متن حدیث فوقhttps://eitaa.com/yekaye/13163

۹:۳۲

undefined۲۶) از امام علی (علیه السلام)روایت شده که فرمودند:من تورات و انجیل و زبور و فرقان را خواندم و از هر کتابی کلمه‌ای انتخاب کردم:از تورات: «کسی که سکوت اختیار کند نجات یابد».از انجیل: «کسی که قناعت کند سیر شود».از زبور: «کسی که شهوات [= دلخواه‌ها] را رها کند از آفت‌ها سالم بماند».و از فرقان: «کسی که بر خداوند توکل کند پس او برایش بس است».
undefinedجامع الأخبار(للشعيري)، ص184
وَ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ‌: قَرَأْتُ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ الزَّبُورَ وَ الْفُرْقَانَ فَخَيَّرْتُ مِنْ كُلِّ كِتَابٍ كَلِمَةً؛مِنَ التَّوْرَاةِ: مَنْ صَمَتَ نَجَا؛وَ مِنَ الْإِنْجِيلِ: مَنْ قَنِعَ شَبِعَ؛وَ مِنَ الزَّبُورِ: مَنْ تَرَكَ الشَّهَوَاتِ فَقَدْ سَلِمَ عَنِ الْآفَاتِ؛وَ مِنَ الْفُرْقَانِ: مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ‌.@yekaye

۹:۳۲

undefined۲۷) اباصلت می‌گوید: در آخرین جمعه ماه شعبان بر امام رضا ع وارد شدم. به من فرمودند:اباصلت! همانا بیشتر شعبان گذشته است و این آخرین جمعه آن است. پس کوتاهی‌های خود در آنچه از آن گذشته است را در آنچه از آن باقی مانده است، جبران کند. و بر تو باد که بدانچه به تو مربوط است بپردازی و آنچه را به تو مربوط نیست رها کنی. دعا و استغفار و تلاوت قرآن را زیاد کن. از گناهان خود به درگاه خدا توبه کن تا ماه خدا در حالی که خود را برای خداوند عز و جل خالص می‌کنی، به سوی تو آید. هیچ امانتی را برعهده خویش باقی نگذار مگر اینکه ادایش کرده باشی، و هیچ کینه‌ای را در دلت نسبت به مؤمنی نباشد مگر اینکه برطرفش کرده باشی، و هیچ گناهی نباشد که مرتکب شده‌ای مگر اینکه آن را از وجودش خویش برکنی.تقوای الهی در پیش گیر و در پنهان و آشکار خود به او توکل کن، «و کسی که بر خداوند توکل کند پس او برایش بس است؛ همانا خداوند به انجام‌رساننده امر خویش است؛ به یقین خداوند برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.» (طلاق/۳)و در باقی مانده این ماه بسیار بگو: «اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ: خدایا، اگر ما را از آنچه از شعبان گذشته است، نیامرزیده‌ای، پس ما را از آنچه از آن باقی مانده است بیامرز.» زیرا خداوند تبارک و تعالی در این ماه، به خاطر حرمت ماه رمضان، بسیاری از افرادی که درگروی جهنم‌اند را آزاد می‌کند.
undefinedعيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‌2، ص51؛ إقبال الأعمال، ج‌1، ص8-9
حَدَّثَنَا تَمِيمُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ تَمِيمٍ الْقُرَشِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ عَلِيٍّ الْأَنْصَارِيُّ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا ع فِي آخِرِ جُمُعَةٍ مِنْ شَعْبَانَ.فَقَالَ لِي: يَا أَبَا الصَّلْتِ! إِنَّ شَعْبَانَ قَدْ مَضَى أَكْثَرُهُ وَ هَذَا آخِرُ جُمُعَةٍ مِنْهُ. فَتَدَارَكْ فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ تَقْصِيرَكَ فِيمَا مَضَى مِنْهُ؛ وَ عَلَيْكَ بِالْإِقْبَالِ عَلَى مَا يَعْنِيكَ وَ تَرْكِ مَا لَا يَعْنِيكَ. وَ أَكْثِرْ مِنَ الدُّعَاءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ وَ تِلَاوَةِ الْقُرْآنِ وَ تُبْ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِكَ لِيُقْبِلَ شَهْرُ اللَّهِ إِلَيْكَ وَ أَنْتَ مُخْلِصٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ وَ لَا تَدَعَنَّ أَمَانَةً فِي عُنُقِكَ إِلَّا أَدَّيْتَهَا، وَ لَا فِي قَلْبِكَ حِقْداً عَلَى مُؤْمِنٍ إِلَّا نَزَعْتَهُ، وَ لَا ذَنْباً أَنْتَ مُرْتَكِبُهُ إِلَّا قَلَعْتَ عَنْهُ.وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تَوَكَّلْ عَلَيْهِ فِي سِرِّ أَمْرِكَ وَ عَلَانِيَتِكَ «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدْراً». وَ أَكْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ فِيمَا بَقِيَ مِنْ هَذَا الشَّهْرِ: «اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ»؛ فَإِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يُعْتِقُ فِي هَذَا الشَّهْرِ رِقَاباً مِنَ النَّارِ لِحُرْمَةِ شَهْرِ رَمَضَانَ.@yekaye

۹:۳۲

undefined۲۸) روایت شده است که پیامبر ص فرموده‌اند:یکبار جبرئیل علیه السلام نزدم آمد و گفت: رسول الله! خداوند تبارک و تعالی مرا با هدیه‌ای به سوی تو فرستاده است که به هیچ کس پیش از تو نداده است.پرسیدم: آن چیست؟گفت: «صبر و چیزی بهتر از آن.»پرسیدم: «آن چیست؟»گفت: «قناعت و چیزی بهتر از آن.»پرسیدم: «آن چیست؟»گفت: «زهد و چیزی بهتر از آن.»پرسیدم: «آن چیست؟»گفت: «اخلاص و چیزی بهتر از آن.»پرسیدم: «آن چیست؟»گفت: «یقین و چیزی بهتر از آن.»پرسیدم: «و آن چیست ای جبرئیل؟»گفت: «نردبان آن، که توکل بر خدای عز و جل است.»گفتم: «و توکل بر خدای عز و جل چیست؟»گفت: «دانستن اینکه مخلوق نه زیان می‌رساند و نه سود می‌رساند، نه می‌دهد و نه منع می‌کند، و اعمال ناامیدی از مخلوق. پس وقتی بنده چنین باشد، جز برای خدا کار نخواهد کرد و جز به خدا امید ندارد و جز از خدا نمی‌ترسد و جز به خدا به احدی طمع ندارد؛ این همان توکل [حقیقی] است...
undefinedمعاني الأخبار، ص260-261؛ مشكاة الأنوار، ص241؛ عدة الداعي، ص94
حَدَّثَنَا أَبِي رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ فِي حَدِيثٍ مَرْفُوعٍ إِلَى النَّبِيِّ ص قَالَ:جَاءَ جَبْرَئِيلُ ع إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَرْسَلَنِي إِلَيْكَ بِهَدِيَّةٍ لَمْ يُعْطِهَا أَحَداً قَبْلَكَ.قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: قُلْتُ: وَ مَا هِيَ؟قَالَ: الصَّبْرُ وَ أَحْسَنُ مِنْهُ.قُلْتُ: وَ مَا هِو؟قَالَ: الرِّضَا وَ أَحْسَنُ مِنْهُ.قُلْتُ: وَ مَا هِو؟قَالَ: الزُّهْدُ وَ أَحْسَنُ مِنْهُ.قُلْتُ: وَ مَا هِو؟قَالَ: الْإِخْلَاصُ وَ أَحْسَنُ مِنْهُ.قُلْتُ: وَ مَا هِو؟قَالَ: الْيَقِينُ وَ أَحْسَنُ مِنْهُ.قُلْتُ: وَ مَا هُوَ يَا جَبْرَئِيلُ؟قَالَ: إِنَّ مَدْرَجَةَ ذَلِكَ التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.فَقُلْتُ: وَ مَا التَّوَكُّلُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؟فَقَالَ: الْعِلْمُ بِأَنَّ الْمَخْلُوقَ لَا يَضُرُّ وَ لَا يَنْفَعُ وَ لَا يُعْطِي وَ لَا يَمْنَعُ وَ اسْتِعْمَالُ الْيَأْسِ مِنَ الْخَلْقِ. فَإِذَا كَانَ الْعَبْدُ كَذَلِكَ لَمْ يَعْمَلْ لِأَحَدٍ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَرْجُ وَ لَمْ يَخَفْ سِوَى اللَّهِ وَ لَمْ يَطْمَعْ فِي أَحَدٍ سِوَى اللَّهِ. فَهَذَا هُوَ التَّوَكُّل‌ ... @yekaye

۹:۳۴

undefined۲۹) عبدالله بن عمر روایت کرده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:کسی که می‌خواهد بر خداوند متعال توکّل کند، باید اهل بیت مرا دوست بدارد.و کسی که می‌خواهد از آتش جهنم نجات یابد، باید اهل بیت مرا دوست بدارد. [ وکسی که حکمت می‌خواهد، باید اهل بیت مرا دوست بدارد.]و کسی که می‌خواهد بی‌حساب به بهشت وارد شود، باید اهل بیت مرا دوست بدارد.پس به خدا سوگند احدی آنان را دوست نداشت مگر اینکه در دنیا و آخرت سود برد.
undefinedمائة منقبة من مناقب أمير المؤمنين و الأئمة، ص 84 (منقبت۵۱)؛ بحارالأنوار، ج۲۷، ص۱۱۶
حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ [بْنُ أَحْمَدَ] بْنِ مُحَمَّدِ [بْنِ الْأَحْوَلِ‌] بِالْمُحَمَّدِيَّةِ قَالَ حَدَّثَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ جَعْفَرٍ قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ [عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ نَصْرِ بْنِ حَمَّادٍ عَنْ شُعْبَةَ بْنِ الْحَجَّاجِ‌] قَالَ حَدَّثَنِي أَيُّوبُ السَّخْتِيَانِيُ‌ عَنْ نَافِعٍ عَنِ ابْنِ عُمَرَ قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌: مَنْ أَرَادَ التَّوَكُّلَ‌ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى فَلْيُحِبَّ أَهْلَ بَيْتِي؛وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَنْجُوَ مِنَ النَّارِ فَلْيُحِبَّ أَهْلَ بَيْتِي؛ [وَ مَنْ أَرَادَ الْحِكْمَةَ فَلْيُحِبَّ أَهْلَ بَيْتِي‌]؛وَ مَنْ أَرَادَ أَنْ يَدْخُلَ‌ الْجَنَّةَ بِغَيْرِ حِسَابٍ فَلْيُحِبَّ أَهْلَ بَيْتِي؛فَوَ اللَّهِ مَا أَحَبَّهُمْ‌ أَحَدٌ إِلَّا رَبِحَ [فِي‌] الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.@yekaye

۹:۳۴

undefined۳۱) ابن منذر روایت کرده است که نزد امام صادق ع سخن از وحشت به میان آمد. فرمودند:آیا می خواهید شما را از چیزی خبر دهم که اگر آن را بگویید نه در شب و نه در روز دچار وحشت نشوید؟ بگویید:بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ وَ أَنَّهُ «مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ‌ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدْراً» اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي كَنَفِكَ وَ فِي جِوَارِكَ وَ اجْعَلْنِي فِي أَمَانِكَ وَ فِي مَنْعِكَ.ترجمه: به نام خدا و به [اعتماد] خدا و بر خدا توکل کردم که همانا مطلب چنین است که «کسی که بر خداوند توکل کند پس او برایش بس است؛ همانا خداوند به انجام‌رساننده امر خویش است؛ به یقین خداوند برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.» خدایا مرا تحت حمایت خودت و در جوار خودت قرار ده و مرا در امان و در منع خودت قرار ده.گفت: ‌به ما خبر دادند که شخصی ۳۰ سال این را گفت؛ ولی یک شب این را نگفت و همان شب عقرب وی را نیش زد.
undefinedالكافي، ج‌2، ص568
حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ غَيْرِ وَاحِدٍ عَنْ أَبَانٍ عَنِ ابْنِ الْمُنْذِرِ قَالَ:ذُكِرَتْ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْوَحْشَةُ فَقَالَ أَ لَا أُخْبِرُكُمْ بِشَيْ‌ءٍ إِذَا قُلْتُمُوهُ لَمْ تَسْتَوْحِشُوا بِلَيْلٍ وَ لَا نَهَارٍ: بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ تَوَكَّلْتُ عَلَى اللَّهِ وَ أَنَّهُ «مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ‌ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدْراً» اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي كَنَفِكَ وَ فِي جِوَارِكَ وَ اجْعَلْنِي فِي أَمَانِكَ وَ فِي مَنْعِكَ.فَقَالَ: بَلَغَنَا أَنَّ رَجُلًا قَالَهَا ثَلَاثِينَ سَنَةً وَ تَرَكَهَا لَيْلَةً فَلَسَعَتْهُ عَقْرَبٌ.
undefinedدر مكارم الأخلاق (ص412 ) این حدیث امام صادق ع برای در امان ماندن از نیش عقرب و مارها مطرح شده است.@yekaye

۹:۳۴

undefinedج. إِنَّ اللهَ بَالِغُ أَمْرِهِ

۹:۳۴

undefined۳۵) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:از پدرم شنیدم که به جماعتی از اصحابش می‌فرمود:به خدا سوگند اگر دهانهای شما چفت و بست داشت هریک از شما را باخبر می‌کردم از چیزی که با آن از هیچ چیزی وحشت نکند [در برابر هیچ حادثه‌ای غافلگیر نشود] ولیکن اینکه مطالب را پخش کنید [رازنگه‌دار نباشید] در میان شما سابقه دارد؛ و «خداوند به انجام‌رساننده امر خویش است».
undefinedالأمالي (للطوسي)، ص: 197؛ بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، ص105
أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدٍ، قَالَ: أَخْبَرَنِي الشَّرِيفُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ طَاهِرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبِي، قَالَ: حَدَّثَنِي ظَرِيفُ بْنُ نَاصِحٍ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَصَمِّ الْأَعْلَمِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (عَلَيْهِمَا السَّلَامُ) قَالَ:سَمِعْتُ أَبِي (عَلَيْهِ السَّلَامُ) يَقُولُ لِجَمَاعَةٍ مِنْ أَصْحَابِهِ:وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ عَلَى أَفْوَاهِكُمْ أَوْكِيَةً لَأَخْبَرْتُ كُلَّ رَجُلٍ مِنْكُمْ مَا لَا يَسْتَوْحِشُ مَعَهُ إِلَى [أَيَّ] شَيْ‌ءٍ، وَ لَكِنْ قَدْ سَبَقَتْ فِيكُمُ الْإِذَاعَةُ وَ «اللَّهُ بَالِغُ أَمْرِهِ».@yekaye

۹:۳۴

undefined۳۶) از ابن عباس روایت شده است که: وقتی عایشه از بازگشت به مدینه امتناع کرد، به امیرالمؤمنین (علیه السلام) گفتم: «ای امیرالمؤمنین، به نظر من باید او را در بصره بگذار و او را بدانجا کوچ مده.»امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: «او از انجام کارهای بد دریغ نخواهد کرد، اما من او را به خانه‌ای که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) او را در آن گذاشته بود، باز خواهم گرداند، که «همانا خداوند به انجام‌رساننده امر خویش است.»
undefinedبحار الأنوار، ج‌32، ص341
رُوِيَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ قَالَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع لَمَّا أَبَتْ عَائِشَةُ الرُّجُوعَ إِلَى الْمَدِينَةِ: أَرَى أَنْ تَدَعَهَا يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ بِالْبَصْرَةِ وَ لَا تُرَحِّلَهَا.فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: إِنَّهَا لَا تَأْلُو شَرّاً وَ لَكِنِّي أَرُدُّهَا إِلَى بَيْتِهَا الَّذِي تَرَكَهَا فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ ص فَ«إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ‌».@yekaye

۱۴:۵۶

undefined۳۷) واقعه‌ای در زمان امام حسن ع رخ داده که در نقل‌های اهل از آن، آیه «ان الله بالغ أمره» در آن مورد استفاده امام حسن ع قرار گرفته است. این واقعه با اندک تفاوتی در منابع شیعه هم گزارش شده است. چون در نقل شیعه استناد به این آیه وجود ندارد، ابتدا واقعه مطابق با نقل اهل سنت و سپس مطابق با روایت شیعه تقدیم می‌شود:

undefinedالف. از سفیان بن ابی لیلی روایت شده است که گفت:وقتی حسن بن علی ع با معاویه بیعت کرد، نزد او رفتم و او را در درگاه خانه‌اش با گروهی از مردم یافتم. گفتم: «السلام علیک ای ذلیل کننده مؤمنان!»فرمود: «و علیک السلام ای سفیان.»پیاده شدم، شترم را بستم و نزد او رفتم و کنارش نشستم. فرمود: «ای سفیان، چه گفتی؟»گفتم: «السلام علیک ای ذلیل کننده مؤمنان!»فرمود: «چرا از جانب تو چنین چیزی به ما می‌رسد؟»گفتم: «به خدا قسم، به پدر و مادرم، تو با بیعت با این ظالم و سپردن امر به پسر جگرخوار ملعون، ما را ذلیل کردی، در حالی که صد هزار مرد با تو هستند که همه برای تو می‌میرند. خدا امور مردم را زیر نظر تو متحد کرده بود.»فرمود: ای سفیان، ما خاندانی هستیم که چون حق را بشناسیم، به آن پایبند می‌شویم. من از حضرت علی ع شنیدم که می‌فرمود: «از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می‌فرمود: شب‌ها و روزها نمی‌گذرد تا امور این امت به دست مردی می افتد که نشیمن‌گاهی گشاد و گلویی بزرگ دارد؛ می‌خورد و سیر نمی‌شود؛ خداوند به او نظر نمی‌کند و نمی‌میرد تا اینکه نه کسی را در آسمان برای عذرخواهی داشته باشد و نه یاوری در زمین» و آن مرد قطعا معاویه است و من می‌دانستم که «همانا خداوند به انجام‌رساننده امر خویش است.» (طلاق/۳)سپس مؤذن اذان گفت و ما نزد شیرفروشی رفتیم تا شترش را بدوشیم. او ظرف را گرفت و ایستاده نوشید، سپس به من هم داد و راه افتادیم به مسجد رفتیم. به من گفت: «سفیان، چه چیزی تو را به اینجا آورده است؟» گفتم: «قسم به کسی که محمد را با هدایت و دین حق فرستاد، محبت شما.»فرمود: «سفیان، بشارت باد بر تو؛ زیرا از حضرت علی ع شنیدم که می‌فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می‌فرمود: اهل بیت من و کسانی از امتم که آنها را دوست دارند، مانند این دو انگشت - یعنی دو انگشت اشاره - یا مانند این دو - یعنی انگشت اشاره و انگشت وسطی که یکی از دیگری بلندتر است - بر من در کنار حوض وارد خواهند شد. بشارت باد بر تو ای سفیان، زیرا جهان برای نیکوکاران و بدکاران به اندازه کافی وسیع است تا زمانی که خداوند امام حق را از خاندان محمد صلی الله علیه و آله برانگیزد.»
undefinedشرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‌16، ص: 44؛ مقاتل الطالبيين 67- 68.



undefinedب. از امام باقر ع روایت شده است که فرمودند:یکی از اصحاب امام حسن ع که به وی سفیان بن [ابی] لیلی گفته می‌شود سواره خدمت امام حسن ع رسید و بر ایشان وارد شد در حالی که ایشان در درگاه خانه‌شان بودند. گفت: «السلام علیک ای ذلیل کننده مؤمنان!»امام حسن ع فرمود: پیاده شو و عجله نکن!وی پیاده شد و شترم را در خانه بست و نزد ایشان رفت. حضرت فرمود: «سفیان، چه گفتی؟»گفت: گفتم: السلام علیک ای ذلیل کننده مؤمنان!فرمود: «از کجا چنین چیزی را دانستی؟»گفتم: به امر امت پرداختی سپس آن را از گردنت درآوردی و به گردن این طغیانگر انداختی که برخلاف آنچه خداوند نازل کرده است حکم می‌کند!امام حسن ع به او فرمود: تو را خبردار می‌کنم که چرا چنین کردم. از پدرم شنیدم که ‌فرمود: «از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که می‌فرمود: شب‌ها و روزها نمی‌گذرد تا امور این امت به دست مردی می افتد که با گلویی گشاد و شکمی بزرگ؛ می‌خورد و سیر نمی‌شود» و او همان معاویه است؛ و بدین جهت من چنین کردم. حالا چه چیزی تو را به اینجا آورد؟» گفتم: محبت شما؛ به خدا سوگند؛ به خدا سوگند.امام حسن ع فرمود: «به خدا سوگند هیچ بنده‌ای هیچگاه ما را دوست ندارد – حتی اگر اسیری در دیلم باشد- مگر اینکه خداوند وی را به خاطر محبت ما نفعی رساند و همانا محبت ما گناهان را از فرزند آدم می‌ریزد همان طور که باد خزان برگهای درختان را می‌ریزد.»
undefinedرجال الكشي، ص111؛ الإختصاص، ص82 @yekayeسند و متن حدیث:https://eitaa.com/yekaye/13173

۱۴:۵۶

undefined۳۸) امام حسین ع در اوایل روز عاشورا جلوی دشمن ایستاد و نگاهی به عمر سعد در میانه لشکر دشمن کرد و خطبه‌ای خواندند و مردم را از فریب شیطان و گرفتار شدن به خشم خداوند برحذر داشتند. به اشاره عمر سعد، شمر در مقام پاسخگویی درآمد و گفت: ما نمی‌فهمیم چه می‌گویی. یک طوری حرف بزن که بفهمیم.امام حسین ع فرمود: من می‌گویم: تقوای الهی پیشه کنید و مرا نکشید، زیرا کشتن من [و هتک حرمت من] برای شما روا نیست، زیرا من پسر دختر پیامبر شما هستم و جده‌ام خدیجه همسر پیامبر شماست و شاید شما سخن پیامبرتان صلّى اللّه عليه و آله را شنیده باشید که فرمود: حسن و حسین سرور جوانان بهشتند. اگر مرا انکار می‌کنید، در میان شما* برخی از اصحاب پیامبر مانند جابر بن عبدالله [و سهل بن سعد]، زید بن ارقم و انس بن مالک هستند، پس از آنها درباره این حدیث بپرسید، و قطعا آنها به شما خواهند گفت که آن را از رسول الله صلّى اللّه عليه و آله شنیده‌اند. و اگر در امور من شک دارید، آیا من پسر دختر پیامبر شما نیستم؟ آیا در این هم شک دارید؟ به خدا سوگند، از شرق تا غرب عالم پسر دختر پیامبری جز من نیست. آیا از خون کسی از شما را که ریخته باشم، یا مالی را که غصب کرده‌ام، یا قصاص زخم‌هایی را که زده‌ باشم، می‌طلبید؟آنها سکوت کردند و هیچ پاسخی ندادند.سپس فرمود: «به خدا سوگند، دستم را ذلیلانه در دست شما نمی گذارم و همچون یک برده فرار نمی‌کنم. ای بندگان خدا، «همانا من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می‌برم از هر متکبری که به روز حساب ایمان ندارد» (غافر/۲۷)شمر گفت: «ای حسین، شمر خدا را به یک حرف می‌پرستد، اگر فهمیده باشد که چه می‌گویی.»حسین علیه السلام سکوت کرد و حبیب بن مظاهر به او فریاد زد: «ای فاسق، من گمان می‌کنم تو خدا را به هفتاد حرف می‌پرستی! و من شهادت می‌دهم که تو نمی‌فهمی که چه می‌گویی، و همانا خداوند متعال بر قلب تو مهر زده است.»امام حسین علیه السلام به او فرمود: «کافی است ای برادر بنی اسد! قضا جاری شده، [نوشته] قلم خشک شد و «همانا خداوند به انجام‌رساننده امر خویش است.» (طلاق/۳) و همانا شوق من به [دیدار] جدم و پدرم و مادرم و برادرم و گذشتگانم، شدیدتر از شوق یعقوب به یوسف علیه السلام و برادرش است. من قربانگاهی دارم که به طور حتم آن را ملاقات خواهم کرد.»
undefined* پی نوشت: مقصود حضرت از تعبیر «در میان شما» اشاره است به اینکه اینها هنوز زنده‌اند و می‌توانید از آنها بپرسید؛ نه اینکه مقصود این باشد که اینها الان در لشکر شما هستند.
undefinedتسلية المجالس و زينة المجالس (مقتل الحسين عليه السلام)، ج‌2، ص274-275
و تقدّم الحسين عليه السلام حتى وقف بإزاء القوم، فجعل ينظر إلى صفوفهم كأنّهم‌ السيل، و نظر إلى عمر بن سعد واقفا في صناديد الكوفة، فقال: ... فقال عمر بن سعد: ويلكم كلّموه فإنّه ابن أبيه، و اللّه لو وقف فيكم هكذا يوما جديدا لما انقطع و لا حصر، فكلّموه، فتقدّم إليه شمر، فقال: يا حسين، [ما] هذا الّذي تقول؟ أفهمنا حتى نفهم.قال عليه السلام: أقول: اتّقوا اللّه و لا تقتلون، فإنّه لا يحلّ لكم قتلي، [و لا انتهاك حرمتي‌] فإنّي ابن بنت نبيّكم، و جدّتي خديجة زوجة نبيّكم، و لعلّكم قد بلغكم قول نبيّكم صلّى اللّه عليه و آله: الحسن و الحسين سيّدا [شباب‌] أهل الجنّة ، فإن كذّبتموني فإنّ فيكم من الصحابة مثل جابر بن عبد اللّه [و سهل بن سعد] و زيد بن أرقم و أنس بن مالك فاسألوهم عن هذا الحديث فإنّهم يخبرونكم انّهم سمعوه من رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله، و إن كنتم في شكّ من أمري أ فلست ابن بنت نبيّكم؟ أ تشكّون في ذلك؟ فو اللّه ما بين المشرقين و المغربين ابن بنت نبيّ غيري، أ تطلبوني بدم أحد قتلته منكم، أو بمال استملكته‌ ، أو بقصاص من جراحات [استهلكته‌] ؟ فسكتوا لا يجيبونه.ثمّ قال عليه السلام: و اللّه لا اعطي‌ بيدي إعطاء الذليل، و لا أفرّ فرار العبيد، عباد اللّه، إنّي عذت بربّي و ربّكم [أن ترجمون و أعوذ بربّي و ربّكم‌] من كلّ متكبّر لا يؤمن بيوم الحساب.فقال شمر: يا حسين، الشمر يعبد اللّه على حرف إن كان يدري ما تقول.قال: فسكت الحسين عليه السلام، و ناداه حبيب بن مظاهر: إنّي أظنّك تعبد اللّه على سبعين حرفا يا فاسق، و أنا أشهد أنّك ما تدري ما تقول، و أنّ اللّه تعالى قد طبع على قلبك.فقال له الحسين عليه السلام‌ : حسبك يا أخا بني أسد، فقد قضى القضاء، و جفّ القلم، و اللّه‌ بالغ‌ أمره‌، و إنّي لأشوق إلى جدّي و أبي و امّي و أخي و أسلافي من يعقوب إلى يوسف عليه السلام و أخيه، ولي مصرع أنا ملاقيه‌.@yekaye

۱۴:۵۶

undefined۳۹) از امام صادق ع روایت شده که فرمودند:وقتی به زیارت اباعبدالله (علیه السلام) می‌روی، بر سکوت ملازمت نما جز برای امر خیر و همانا فرشتگان شب و روز (از فرشتگان نگهبان انسان)، نزد فرشتگانی که در حائر [حسینی] هستند حاضر می‌شوند و با آنان مصافحه می‌کنند، اما آنان به خاطر شدت گریه پاسخشان نمی‌دهند. آنها منتظر می‌مانند تا خورشید غروب کند و سپیده دم بدمد، سپس با آنها صحبت می‌کنند و از امور آسمانی از آنها می‌پرسند. اما بین این دو زمان، آنها نه سخن می‌گویند و نه از گریه و دعا دست می‌کشند و در این دو وقت از کسانی که مامور بر آنان هستند غافل نمی‌شوند، چرا که وقتی که شما صحبت می‌کنید مشغولیت آنها به شما می‌شود.گفتم: فدایت شوم، از آنها درباره چه چیزی می‌پرسند و کدام یک از آنها از دیگری می‌پرسد؟ فرشتگان نگهبان یا فرشتگان حائر [حسینی]؟فرمود: فرشتگان حائر از فرشتگان نگهبان می‌پرسند؛ زیرا فرشتگان حائر هرگز آنجا را ترک نمی‌کنند، در حالی که فرشتگان نگهبان پایین می‌آیند و بالا می‌روند.گفتم: به نظر شما از آنها درباره چه چیزی می‌پرسند؟فرمود: وقتی بالا می‌روند، از کنار اسماعیل، [فرشته] مأمور هوا، عبور می‌کنند؛ گاه شاید پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را ملاقات کنند، در حالی که حضرت فاطمه زهرا س، امام حسن ع، و امام حسین ع و امامانی که از دنیا رفته‌اند، نزد ایشان هستند. از آنها درباره امور و کسانی از شما که در حائر [حسینی] حضور دارد، می‌گوید: آنها را به دعای خود بشارت دهید. سپس فرشتگان نگهبان می‌گویند: چگونه می‌توانیم آنها را بشارت دهیم در حالی که سخنان ما را نمی‌شنوند؟ به آنها می‌گویند: «بر آنان برکت بفرستید و از طرف ما برای آنها دعا کنید که این بشارتی از جانب ماست.» وقتی می‌روند، آنها را با بال‌های خود احاطه کنید تا حضور شما را احساس کنند. ما آنها را به کسی می‌سپاریم که ودیعه‌هایی که به او سپرده می‌شود را ضایع نمی‌کند. و اگر آنها بدانند چه خیری در زیارت او هست و مردم این را می‌دانستند، برای رفتن به زیارت او دست به شمشیر می‌بردند و اموال خود را می‌فروختند تا به نزد او بروند. و هنگامی که فاطمه (سلام الله علیها) به آنها نگاه می‌کند، در حالی که هزار پیامبر و هزار صدیق و هزار شهید با او هستند و هزار هزار کروبی او را در گریستن یاری می‌دهند، و او فریادی سر می‌دهد که هیچ فرشته‌ای در آسمان‌ها باقی نمی‌ماند مگر اینکه از باب رحمت بر صدای او می‌گرید. و او آرام نمی‌گیرد تا زمانی که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نزد او می‌آید و می‌فرماید: «ای دخترم، تو اهل آسمان‌ها را به گریه انداختی و آنها را از تسبیح و تقدیس خدا مشغول ساختی. پس دست نگه دار تا تقدیس کنند، که «همانا خداوند به انجام‌رساننده امر خویش است.» (طلاق/۳). و او به کسانی از شما که حضور دارند نگاه می‌کند و از خدا برای آنها هر خیری را می‌خواهد. نسبت به آمدن به سوی او بی‌تفاوت نباشید، زیرا خوبیِ آمدن به سوی او بیش از آن است که شمارش شود.
undefinedكامل الزيارات، ص86@yekayeسند و متن حدیث فوق:https://eitaa.com/yekaye/13177

۱۴:۵۶

undefined۴۰) ابراهیم کرخی روایت کرده است:بر امام صادق (علیه السلام) وارد شدم و نزد او نشسته بودم که امام کاظم (علیه السلام) در حالی که پسر بچه‌ای بود، وارد شد. من به سمت او برخاستم، او را بوسیدم و نشستم.امام صادق (علیه السلام) به من فرمود: «ای ابراهیم، او پس از من صاحب‌اختیار شماست. برخی از مردم به خاطر او هلاک می‌شوند و برخی دیگر رستگار می‌شوند. خداوند قاتل او را لعنت کند و عذاب را برای روحش دو برابر کند. قطعاً خداوند از صلب او بهترین اهل زمین در زمانه‌اش را بیرون می‌آورد، که هم‌نام جدش است و وارث علم و احکام و قضاوتها، معدن امامت و رأس حکمت است. او را جباری از بنی‌ فلان [ظاهرا منظور بنی عباس است] پس از اقدامات عجیب و غریبی، از روی حسادت خواهد کشت. اما « خداوند به انجام‌رساننده امر خویش است.» (طلاق/۳) «هرچند مشرکان آن را خوش نداشته باشند» (توبه/۳۳؛ صف/۹). خداوند از صلب او، مابقیِ دوازده امام هدایت‌شده را بیرون می‌آورد که آنان را به کرامت خویش اختصاص داده و در سرای قدس خویش مستقر کرده است. کسی که منتظر دوازدهمین نفر است و شمشیرش را پیش روی او برکشیده، همانند کسی است که شمشیرش را در پیشگاه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) کشیده و از او دفاع کرده است.مردی از بنی امیه وارد شد و گفتگو قطع شد. من یازده بار دیگر نزد امام صادق (علیه السلام) برگشتم که می‌خواستم آن سخن را تمام کند؛ اما توفیقش را پیدا نکردم. تا اینکه در سال بعد بر او وارد شدم در حالی که نشسته بود، فرمود:«ای ابراهیم، او کسی است که پس از سختی شدید، رنج طولانی، ظلم و ترس، ناراحتی و تنگنا را از شیعیانش برطرف می‌کند. خوشا به حال کسی که آن زمان را درک کند. ای ابراهیم، همین برای تو کافی است.»ابراهیم کرخی می‌گوید: و من هرگز با چیزی که این اندازه قلبم را شاد و چشمانم را روشن کند، برنگشته بودم.
undefinedالغيبة للنعماني، ص90-۹۱
حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَعْقُوبَ بْنِ عَمَّارٍ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا الْقَاسِمُ بْنُ هِشَامٍ اللُّؤْلُؤِيُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الْكَرْخِيِّ قَالَ:دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع فَإِنِّي عِنْدَهُ جَالِسٌ، إِذْ دَخَلَ أَبُو الْحَسَنِ مُوسَى وَ هُوَ غُلَامٌ. فَقُمْتُ إِلَيْهِ فَقَبَّلْتُهُ وَ جَلَسْتُ. فَقَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع: يَا إِبْرَاهِيمُ أَمَا إِنَّهُ صَاحِبُكَ مِنْ بَعْدِي. أَمَا لَيَهْلِكَنَّ فِيهِ أَقْوَامٌ وَ يَسْعَدُ آخَرُونَ. فَلَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ وَ ضَاعَفَ عَلَى رُوحِهِ الْعَذَابَ. أَمَا لَيُخْرِجَنَّ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ صُلْبِهِ خَيْرَ أَهْلِ الْأَرْضِ فِي زَمَانِهِ؛ سَمِيَّ جَدِّهِ وَ وَارِثَ عِلْمِهِ وَ أَحْكَامِهِ وَ قَضَايَاهُ وَ مَعْدِنَ الْإِمَامَةِ وَ رَأْسَ الْحِكْمَةِ، يَقْتُلُهُ جَبَّارُ بَنِي فُلَانٍ بَعْدَ عَجَائِبَ طَرِيفَةٍ حَسَداً لَهُ، وَ لَكِنَّ «اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ‌» «وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ». يُخْرِجُ اللَّهُ مِنْ صُلْبِهِ تَكْمِلَةَ اثْنَيْ عَشَرَ إِمَاماً مَهْدِيّاً اخْتَصَّهُمُ اللَّهُ بِكَرَامَتِهِ وَ أَحَلَّهُمْ دَارَ قُدْسِهِ. الْمُنْتَظِرُ لِلثَّانِي عَشَرَ الشَّاهِرُ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْهِ كَانَ كَالشَّاهِرِ سَيْفَهُ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص يَذُبُّ عَنْهُ.وَ دَخَلَ رَجُلٌ مِنْ مَوَالِي بَنِي أُمَيَّةَ فَانْقَطَعَ الْكَلَامُ فَعُدْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِحْدَى عَشْرَةَ مَرَّةً أُرِيدُ أَنْ يَسْتَتِمَّ الْكَلَامَ فَمَا قَدَرْتُ عَلَى ذَلِكَ.فَلَمَّا كَانَ قَابِلُ السَّنَةِ الثَّانِيَةِ دَخَلْتُ عَلَيْهِ وَ هُوَ جَالِسٌ فَقَالَ: يَا إِبْرَاهِيمُ هُوَ الْمُفَرِّجُ لِلْكَرْبِ عَنْ شِيعَتِهِ بَعْدَ ضَنْكٍ شَدِيدٍ وَ بَلَاءٍ طَوِيلٍ وَ جَوْرٍ وَ خَوْفٍ فَطُوبَى لِمَنْ أَدْرَكَ ذَلِكَ الزَّمَانَ حَسْبُكَ يَا إِبْرَاهِيمُ.قَالَ: فَمَا رَجَعْتُ بِشَيْ‌ءٍ أَسَرَّ إِلَيَّ مِنْ هَذَا لِقَلْبِي وَ لَا أَقَرَّ لِعَيْنِي‌.@yekaye

۱۴:۵۶

undefined۴۱) ابراهیم بن مهزیار از اصحاب امام حسن عسکری ع است که در دوره غیبت صغری توفیق زیارت امام زمان ع را پیدا کند. وی حکایت اینکه چگونه این توفیق را پیدا کرد به تفصیل بیان کرده و سپس به گفتگوهایی که بین او و امام ع رخ داد اشاره کرده است تا آنجا که می‌گوید:سپس امام زمان ع فرمودند: پدرم با من عهد کرده است كه جز در سرزمينهاى نهان و دوردست وطن اختيار نكنم تا امرم مخفى بماند و مكانم از کیدهای گمراهان و افراد سرکش از تازه‌به‌دوران‌رسیده‌های امتهای گمراه در امان باشد از اين رو مرا به طرف بيابانها و شنزارها روان ساخت تا در انتظار آ» غایتی باشد که آن موقع قرار است گره از كار گشوده شود و فرياد و وحشت مردم برطرف گردد. و او عليه السّلام از خزانه‌هاى حكمت و اسرار دانش ها آنقدر به من آموخت كه اگر شمّه‌اى از آن را برايت بازگويم از همه چیز بى‌نيازت مى‌کند.و بدان اى ابا اسحاق! كه پدرم فرمودند: فرزندم! خداوند جل ثنائه این گونه نیست که طبقات زمين و اهل طاعت و عبادتش را رها کند بدون حجّت و امامی که وسيله تعالى آنهاست، امامى كه پيرو وى باشند و به راه سنتش و روش میانه‌اش اقتدا كنند. و فرزندم! اميدوارم تو آن كسى باشى كه خداوند وی را براى نشر حق و برچيدن اساس باطل و اعلاى دين و خاموش كردن آتش گمراهى آماده كرده است؛ پس بر تو باد كه در مكانهاى پنهان و دور ساكن شوى، كه برای هر ولی‌ای از اولياى خداوند عز و جل دشمنى كوبنده و ضدّى ستيزنده هست تا با اهل نفاق در گیر شود و ملحدان را از میان بردارد! * [پی‌نوشت] پس این امر تو را نگران نکند! و بدان كه دلهاى مردم اهل طاعت و بااخلاص مانند پرندگانى كه ميل به آشيانه دارند مشتاق لقاى تو خواهد بود، و آنان جماعتی هستند که در ميان مردم خوار و ناتوان به حساب می‌آیند در حالی که نزد خداوند نیک و عزيزند؛ در ظاهر مردمى بيچاره و محتاجند در حالى كه در حقیقت مردمى اهل قناعت و خويشتن‌دارند؛ دين را آن گونه که باید و شاید، استنباط کرده‌اند و از این رو، آن را در مقام مجاهده با مخالفان پشتيبانى مى‌كنند، خداوند آنها را به تحمّل ستم در دنیا امتياز داده تا در آخرت كه قرارگاه ابديست مشمول عزّت واسعه او باشند و آنها را بر خوى شكيبايى آفریده تا به سرانجام نیک و افتخار فرجام نیک دست یابند. پس اى فرزندم! در هر مطلبی که برایت پیش می‌آید از نور صبر بهره بگیر، تا به درک آنچه باید انجام دهی از سرچشمه‌اش دست یابی. و در آنچه برایت پیش می‌آید، عزت را احساس کن، تا ان شاء الله، از آنچه موجب حمد و ذكر جميل است برخوردار شوى.@yekayeundefinedادامه حدیثundefined

۲:۵۴

ادامه حدیث۴۱
و فرزندم! گویی تو را می‌بینم که با نصرت الهی تایید شده‌ای و زمان آسان شدن دشواری‌ها و رفعت جایگاهت فرا رسیده است و گويا به اهتزار درآمدن پرچمهاى زرد و عَلَم‌های سفيد را بر فراز شانه‌هايت مى‌بينم كه بين حطيم و زمزم در جنبش است و گويا تو را می‌بینم در میان ردیف بيعت‌كنندگان و دوستی‌هایی که خالصانه است و همچون رشته مرواريد در دو سوى گردنبند بر پيرامون تو صف كشيده‌اند و دستهاست كه در کنار حجرالاسود برای بیعت به دست تو برخورد می‌کنند، كسانى به آستان تو پناه آورده‌ند كه خداوند آنان را به طهارت مولد و پاكى طینت‌شان ممتاز ساخته، قلوبشان از پليدى نفاق منزه، و سینه‌هایشان از آلودگى شقاق پاك است، چهارستون بدنشان در پیشگاه دین، نرم و منعطف، و تیزی شمشیرشان بر دشمن سخت و خشن است؛ چهره‌هایشان براى قبول حقّ، باز و گشاده، و درختان وجودشان از فراوانی بار، پرشکوفه است و متديّن به دين حقّ و اهل آن مى‌باشند؛ چون اركان و ستونهاى آنان نيرومند گردد با اجتماع [یا: جنگاوری] آنان، طبقاتی از امتها[ی مخاصم] از پیرامون امام پراکنده و متفرق گردند، در وقتى كه آنها در سايه درخت بزرگى كه شاخ و برگ آن بر اطراف درياچه طبريّه [طبرستان؟] سركشيده با تو بيعت كنند، آنگاه صبح حقيقت بدمد و ظلمت باطل از ميان برود و خداوند به وسيله تو پشت طغيان را در هم شكند و راه و رسم ايمان را اعاده كند؛ به واسطه تو بیماری‌های [باطنی] مردمان گوناگون و سلامتی دوستان تو [از این بیماری‌های روحی] آشكار گردد. كودك در گهواره آرزو مى‌كند كه برخيزد و به نزد تو آيد و وحوش صحرا مايلند كه راهى به جوار تو داشته باشند. اطراف و اکناف جهان به وجود تو خرّم شود و شاخه‌هاى عزّت بر سر تو شکوفه دهند و شالوده‌های حقّ در قرارگاه خود پابرجا گردد و رمندگان از دين به آشيانه‌هاى خود برگردند، ابرهاى پيروزى سيل‌آسا بر تو ببارد و هر دشمنی خناق بگیرد و هر دوستی یاری شود؛ پس در روى زمين هیچ جبّار ستمگر و منكر ناسپاس و بدخواه كينه‌توز و دشمنی که دشمنی‌اش را در دل مخفی کرده باقى نماند؛ «و کسی که بر خداوند توکل کند پس او برایش بس است؛ همانا خداوند به انجام‌رساننده امر خویش است؛ به یقین خداوند برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.» (طلاق/۳) ...
undefinedكمال الدين و تمام النعمة، ج‌2، ص447-

undefined*پی‌نوشت:در ترجمه‌ای از این کتاب که توسط آقای منصور پهلوان انجام، و با تصحیح علی اکبر غفاری منتشر شده است (ج۲، ص۱۸۲) این فراز چنین ترجمه شده است:«و بر تو باد كه در مكانهاى پنهان و دور ساكن شوى كه هر يك از اولياى خداى تعالى دشمنى كوبنده و ضدّى ستيزنده دارد، خداوند جهاد با اهل نفاق و خلاف يعنى ملحدان و دشمنان را واجب مى‌داند، پس زيادى دشمن تو را به وحشت نيندازد.» در حالی که واضح است تعبیر «افْتِرَاضاً لِمُجَاهَدَةِ أَهْلِ النِّفَاقِ وَ خَلَاعَةِ [أَهْلِ نِفَاقِهِ وَ خِلَافِهِ] أُولِي الْإِلْحَادِ وَ الْعِنَادِ» تمییز برای «عَدُوّاً مُقَارِعاً وَ ضِدّاً مُنَازِعاً» است و معنایش آن گونه است که در متن نوشته شد. ظاهرا مترجم محترم چون این معنا برایش سنگین بوده عملا آن را این گونه تغییر داده است. در حالی که مطلب با مجموعه معارف دیگر قابل حل است و آن این است که خداوند برخی حاکمان جائر را – که دشمن امام ع هم هستند – بر اوضاع مسلط می‌کند؛ که البته اینها خودشان در فضای جنگ قدرت، برخی از منافقان و ملحدان را که خطر آنان برای امام ع بیش از خود این حاکمان است، از میان برمی‌دارند؛ و این در راستای همان مضمون حدیث نبوی است که فرمودند: «إنَّ اللَّهَ يُؤَيِّدُ هَذَا الدِّينَ بِالرَّجُلِ الْفَاجِرِ وَ بِأَقْوَامٍ لا خَلاقَ لَهُم‌: همانا خداوند این دین را با مردی فاجر و اقوامی که هیچ بهره‌ای [در آخرت] ندارند یاری می‌کند» (منية المريد، ص335)
undefinedكمال الدين و تمام النعمة، ج‌2، ص447-450@yekayeسند و متن روایت:https://eitaa.com/yekaye/13182

۲:۵۴

undefined۴۲) الف. علی بن سالم از امام صادق ع روایت کرده که ایشان از پدرشان روایت کرده‌اند که:امام حسین ع دو انگشتر داشت که نقش یکی از آنها «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ عُدَّةٌ لِلِقَاءِ اللَّهِ: خدایی جز الله نیست، آمادگی‌ای است برای لقاء الله» و نقش دیگری این بود که «إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِه: همانا خداوند به انجام‌رساننده امر خویش است» و نقش انگشتر امام سجاد ع این بود: «خَزِيَ وَ شَقِيَ قَاتِلُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ ع: خوار و شقاوتمند شد قاتل حسین بن علی ع».
undefinedالأمالي( للصدوق)، ص131



undefinedب. حسین بن خالد نقش انگشتر امامان را در روایتی از امام رضا ع نقل کرده که این روایت به چند گونه به ما رسیده است؛ که در روایت اول و سوم به نظر می‌رسد در خصوص انگشتر امام رضا ع جمله‌ای که در حدیث آمده اشتباها اضافه شده است. این روایات بدین قرارند:

undefinedب.۱. بعد از گفتگویی که بین او و امام رضا ع رخ می‌دهد امام ع از او می پرسد: آیا می دانی نقش انگشتر حضرت آدم ع چه بود؟گفتم: نه.فرمود: «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ: خدایی جز الله نیست و محمد ص رسول خداست» و انگشتر پیامبر اکرم ص «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ: محمد رسول خداست» بود، و انگشتر امیرالمومنین ع «اللَّهُ الْمَلِكُ: خداوند سلطان است» بود، و انگشتر امام حسن ع «الْعِزَّةُ لِلَّهِ: عزت از آن خداوند است» بود، و انگشتر امام حسین ع «إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِه: همانا خداوند به انجام‌رساننده امر خویش است» بود، و انگشتر امام سجاد ع و امام باقر ع همان انگشتر امام حسین ع بود و انگشتر امام صادق ع «اللَّهُ وَلِيِّي وَ عِصْمَتِي مِنْ خَلْقِهِ: خداوند ولیّ من و حفظ‌کننده من از خلایق است» بود، و انگشتر ابوالحسن اول [امام کاظم ع] «حَسْبِيَ اللَّهُ: خداوند مرا بس است» بود، و انگشتر ابوالحسن ثانی [امام رضا ع] «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ: آنچه خداوند بخواهد، قدرتی جز به واسطه خداوند نیست» بود.راوی [حسین بن خالد] ادامه داده است: و امام رضا ع دستش را به سوی من دراز کرد و فرمود: انگشتر من همان انگشتر پدرم است!
undefinedالكافي، ج‌6، ص474

undefinedب.۲. در نقل دیگر، علاوه بر این گفتگوی اولیه، حضرت بعد از اشاره به نقش انگشتر حضرت آدم ع توضیحات مفصلی در خصوص جریاناتی که بر حضرت نوح ع و ابراهیم ع و موسی ع و سلیمان ع و عیسی ع گذشته با اشاراتی به نقش انگشتر ایشان مطرح می‌کنند؛ سپس نقش انگشتران ائمه اطهار با اندک تفاوتی با نقل بالا روایت شده است؛ یعنی:برای انگشتر پیامبر تعبیر «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ» آمده (یعنی لا اله الا الله هم دارد) برای انگشتر امیرالمومنین ع تعبیر «الْمُلْكُ لِلَّهِ: سلطنت از آن خداست» به جای «اللَّهُ الْمَلِكُ» مطرح شده و نقوش انگشترها تا امام کاظم ع به همان صورت فوق مطرح می‌شود؛ سپس راوی (حسین بن خالد) می‌گوید: و امام رضا ع دستش را به سوی من باز کرد و دیدم انگشت پدرش در انگشت اوست و نقش آن را به من نشان داد.
undefinedالأمالي( للصدوق)، ص456-457؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‌2، ص55-۵۶

undefinedب.۳. در نقل سومی از این راوی، فقط اشاره به نقش انگشتر پیامبر اکرم ص به بعد شده است که تا امام رضا ع همانند حدیث اول است؛ فقط بعد از اینکه در روایت از قول خود امام رضا ع گفته که انگشتر ابوالحسن ثانی [= امام رضا ع] «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ» بود، مطلب این طور ادامه پیدا کرده است:راوی (حسین بن خالد) می‌گوید: و امام رضا ع دستش را به سوی من باز کرد و فرمود: انگشتر من همان انگشتر پدرم است؛ و نقش انگشتر ابوجعفر ثانی [= امام جواد ع] «حَسْبِيَ اللَّهُ حَافِظِي: خداوند مرا بس است که حافظ من است» و انگشتر ابوجعفر [= امام باقر ع] این گونه بوده است؛ و نقش انگشتر ابوالحسن ثالث [= امام هادی ع] «اللَّهُ الْمَلِكُ: خداوند سلطان است» بود. [به نظر می‌رسد توضیحات مربوط به امام جواد ع به بعد، مربوط به خود راوی است].
undefinedمكارم الأخلاق، ص91@yekaye
سند و متن احادیث فوق:https://eitaa.com/yekaye/13186

۲:۵۳

undefined۴۳) از رسول الله ص روایت شده که فرمودندکاز مومن در تعجبم که خداوند هیچ قضایی را بر او جاری نمی‌سازد مگر اینکه برای او خوب [یا: بهتر] باشد.
undefinedإرشاد القلوب إلى الصواب (للديلمي)، ج‌1، ص120
قَالَ النَّبِيُّ ص:عَجِبْتُ لِلْمُؤْمِنِ لَا يَقْضِي اللَّهُ لَهُ قَضَاءً إِلَّا كَانَ خَيْراً لَهُ.@yekaye

۲:۵۳

undefinedد. قَدْ جَعَلَ اللهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا

۶:۰۸

undefined۴۵) در خطبه‌ای که از امیرالمومنین ع روایت شده، آمده است:حمد خدایی را که شناخته است بی‌آنکه دیده شود، و آفریننده است، بی‌آنکه رنجی برد. خلایق را به نیروی خود بیافرید، و مهتران را با چیرگی در بند بندگی کشید، و بزرگان را با بخشش خویش مهتری بخشید، و اوست که آفریده خود را در این جهان ساکن گرداند، و پیامبرانش را بر جنّ و انس برانگیزاند، تا پرده‌های دنیا را از برابر [دیدگان] ایشان کنار زنند، و آنان را از زیان‌هایش بترسانند، و از آن برای‌شان مثل‌ها زنند، و زشتی‌های آن را به آنان نشان دهند، و به آنان گوشزد کنند آنچه از آن عبرت توان گرفت، از دگرگونی‌هایی پی‌درپیِ تندرستی‌ها و بیماری‌هایش، و حلال و حرامش، و آنچه خدا آماده ساخته است برای فرمانبران و نافرمانان، از بهشت و جهنم، و ارجمندی و خواری. او را در پیشگاه خودش حمد گویم، چنانکه خودش این حمد را از آفریدگانش خواسته است؛ «برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده» و برای هر اندازه مهلتی و برای هر مهلتی، نوشته‌ای [= ثبت و ضبطی].
undefinedنهج البلاغة، خطبه ۱۸۳ من خطبة له ع في قدرة اللّه و في فضل القرآن و في الوصية بالتقوى الله تعالى‌
قال امیرالمومنین ع:الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمَعْرُوفِ مِنْ غَيْرِ رُؤْيَةٍ الْخَالِقِ مِنْ غَيْرِ مَنْصَبَةٍ خَلَقَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ اسْتَعْبَدَ الْأَرْبَابَ بِعِزَّتِهِ وَ سَادَ الْعُظَمَاءَ بِجُودِهِ وَ هُوَ الَّذِي أَسْكَنَ الدُّنْيَا خَلْقَهُ وَ بَعَثَ إِلَى الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ رُسُلَهُ لِيَكْشِفُوا لَهُمْ عَنْ غِطَائِهَا وَ لِيُحَذِّرُوهُمْ مِنْ ضَرَّائِهَا وَ لْيَضْرِبُوا لَهُمْ أَمْثَالَهَا وَ لِيُبَصِّرُوهُمْ عُيُوبَهَا وَ لِيَهْجُمُوا عَلَيْهِمْ بِمُعْتَبَرٍ مِنْ تَصَرُّفِ مَصَاحِّهَا وَ أَسْقَامِهَا وَ حَلَالِهَا وَ حَرَامِهَا وَ مَا أَعَدَّ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِلْمُطِيعِينَ مِنْهُمْ وَ الْعُصَاةِ مِنْ جَنَّةٍ وَ نَارٍ وَ كَرَامَةٍ وَ هَوَانٍ أَحْمَدُهُ إِلَى نَفْسِهِ كَمَا اسْتَحْمَدَ إِلَى خَلْقِهِ «جَعَلَ لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدْراً» وَ لِكُلِّ قَدْرٍ أَجَلًا وَ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَاباً.@yekaye

۶:۰۸

undefined۴۶) قاضی قضاعی، از علمای اهل سنت در قرن پنجم (متوفی۴۵۴) نقل کرده است:
هنگامی که امیرالمومنین ع توسط ابن ملجم ضربت خورد اهل بیت و جماعتی از اصحاب خاص ایشان نزد ایشان گرد آمدند. ایشان فرمودند:
سپاس خدای را که مهلت‌ها را زمانمند فرموده، روزی بندگانش را مقدر فرموده «و برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است» (طلاق/۳) و هیچ چیزی را در کتاب [= قرآن] فروگذار نکرده است، چنانکه فرمود: «هر کجا که باشید، مرگ شما را درمی‌یابد، اگرچه در برج‌های محکم باشید.» (نساء/۷۸) و فرمود: «بگو: اگر در خانه‌هایتان هم بودید، کسانی که مرگ بر آنها نوشته شده بود، به سوی قتلگاه خود بیرون می‌رفتند.» (آل عمران/۱۵۴) و به پیامبرش ص فرمود: «امر به معروف و نهی از منکر کن. و در برابر آنچه به تو می‌رسد، شکیبا باش، که این از امور بسیار مهم است.» (لقمان/۱۷).حبیب خدا، و برگزیده‌ی او از میان آفریدگانش، آن راستگو و امین، مرا از این روزم آگاه کرد و آن را به من سپرد و فرمود: «ای علی، چگونه خواهی بود وقتی که در میان انبوه مردم باشی، دعوت کنی اما پاسخی نشنوی، در دین نصیحت کنی اما یاری نبینی؟ در حالی که یارانت بر تو پشت کرده‌اند و ناصحانت با تو دشمنی ورزیده‌اند. کسانی که با تو بودند، از دشمنانت با تو دشمن‌تر بودند. اگر آنها را دعوت می‌کردی، روی می‌گرداندند و امتناع می‌کردند؛ اگر آنها را به سوی خود فرا می‌خواندی، با بیزاری فرار می‌کردند، به خاطر پایبندی تو به امر خداوند عز و جل و دور کردنشان از خواسته‌های دنیوی، آرزوی هلاکت تو را داشتند. برخی از آنها کسی بود که تو طمع او را ناکام گذاشتی، پس خشم خود را فرو خورد؛ و برخی چنان بود که خانواده‌اش را کشتی، پس کینه‌ تو را به دل گرفته و منتظر مصیبت‌هایی است که بر تو نازل شود و بلاهایی که به تو روی آورد. همه آنها پر از کینه و نفرت هستند و ملتهب از خشم آنها؛ و این حالت همواره با آنها خواهد ماند تا زمانی که تو را به خدعه بکشند یا به شری گرفتار سازند. آنها تو را با همان نام‌هایی که بر من می‌گذاشتند بر تو خواهند نهاد؛ گفتند کاهن است، و گفتند جادوگر است، و گفتند دروغگویی افترازننده است. پس صبر کن، زیرا در من سرمشقی برای تو خواهد بود و خداوند بدین دستور داده است، آنجا که می‌فرماید: «قطعاً براى شما در رسول الله ص سرمشقى نيكوست.» (احزاب/۲۱). ای علی، خداوند عز و جل به من دستور داده است که تو را به خود نزدیک کنم و دورت نسازم، به تو تعلیم دهم و به حال خود رها نکنم، و به تو نزدیک باشم و با تو سخت نگیرم. این وصیت او به من و پیمان او با من است.»
پس شما را توصیه می‌کنم، ای جماعتی که برای اقامه فرمان خدا اقدام کرده‌اید و از دین خدا دفاع کرده‌اید و در احقاق حقوق بیوه‌زنان و فقیران کوشیده‌اید، شما را بعد از خودم به تقوا توصیه می‌کنم و شما را از دنیا و فریب خوردن به زرق و برق و زینت آن برحذر می‌دارم، زیرا آن سرمایه غرور و فریب است. دوری کنید از راه کسانی که بدان اعتماد کردند و غفلت دل‌هایشان را کور کرد، تا از جانب خداوند [چیزی] سراغشان آمد که حساب نمی کردند، و ناگهان در حالی که بی‌خبر بودند، گرفتار شدند. و پیش از شما مردمی بودند که با پیروی از آثار پیامبرانشان جانشین آنها شدند. پس اگر به هدایت آنها تمسک و به راه آنها اقتدا کنید، گمراه نخواهید شد.پیامبر خدا، که درود خدا بر او و خاندانش باد، کتاب خدا و اهل بیتش را در میان شما به یادگار گذاشت. پس نزد آنها علم به آنچه انجام می‌دهید و آنچه اجتناب می‌کنید، وجود دارد. و آنها راه روشن، نور تابناک و ستون‌های زمین هستند که عدالت را برپا می‌کنند. با نور آنها هدایت می‌شود و به هدایت آنها اقتدا می‌شود. آنها از درختی هستند که اصل آن شریف، ریشه‌هایش محکم، شاخه‌هایش بلند و میوه‌اش گواراست. در قرارگاه حرم رشد کرده، با آب کرامت سیراب شده، از ناپاکی‌ها و آلودگی‌ها پاک گشته و از پاک‌ترین زاده‌ها برگزیده شده است. ای مردم، آنها را رها نکنید که پراکنده می‌شوید، و از آنها منحرف نشوید که متلاشی می‌گردید. ملازم آنان باشید تا هدایت شوید و رشد یابید. و جای رسول الله ص را در حق آنها به بهترین شکل ممکن پر کنید، که همانا او به شما خبر داده است که «آنها هرگز از هم جدا نمی‌شوند تا اینکه در کنار حوض بر من وارد شوند» یعنی کتاب الله و اهل بیتش.شما را به خدایی می‌سپارم که هیچ چیز در نزد او گم نمی‌شود. خداوند آنچه را که به آن امید دارید به شما عطا کند و شما را از آنچه که از آن می‌ترسید، حفظ نماید. سلام مرا به اهل محبت من و به فرزندان و فرزندان فرزندان [آنها] برسان. خداوند شما را حفظ کند و پیامبرتان را در میان شما حفظ کند. والسلام.
undefinedدستور معالم الحكم و مأثور مکارم الشّیَم (قضاعی م۴۵۴)، ص85-89؛ undefinedنهج السعادة، ج۸، ص368-374؛ undefinedمكاتيب الأئمة عليهم السلام، ج‌2، ص252-254@yekayeمتن حدیث:https://eitaa.com/yekaye/13192

۶:۰۸