جمعهها فقط یک روز نیستند…قرارِ دل ما با کسیاندکه وعدهاش را از یاد نبردهایم.ما هر هفته،با هر آیتم، با هر روایت…چراغِ انتظار را روشنتر میکنیم. 
قسمت نهم برنامه «یک ماه مانده»
جمعه | ساعت ۱۲ ظهر | شبکه سه سیما
@yekmahmande_ir
۱۷:۲۲
۹:۴۱
۶:۳۲
۱۳:۵۸
۴:۵۹
۸:۴۲
۱۳:۵۱
گاهی فتنه، از آنجایی سر برمیآورد که هیچکس انتظارش را ندارد؛نه از بیرق دشمن، بلکه از سایهروشنِ عبا و عمامهای که مردم خیال میکنند پناه است.حرفهای این روزهای #سلیمانی #اردستانی از همین جنس است؛تحریفی تلخ، زخمی تازه بر دلِ شیعه، و تکرارِ آهِ هزارسالهی «در و دیوار»آنجا که تاریخ با خون نوشته شد، نه با تحلیلهای سطحی و خوابهای پریشانِ امثال او.
آدم مانده است دردش را کجا ببرد؟به کدام دیوار بگوید که چطور ممکن است کسی که نان منبر میخورد، به ریشهی همان منبر تیشه بزند؟چطور یک روحانیِ مدعی، دلش میلرزد برای آبروی دشمنان #فاطمه (س)،اما دلِ بچه #شیعه با شنیدن نام بانوی مظلوم عالم آتش میگیرد؟
اینها فقط چند جمله نیست؛اینها زنگ خطر یک #سقیفه ی تازه است.سقیفهای که نه در مدینه، که در ذهنهای کوچک و دستهای لرزان دوباره ساخته میشود.سقیفهای که هر بار میخواهد در بسوزاند،طناب ببندد،و #شهادت بانویی را سبک جلوه دهد که خدا به احترامش آسمان را آفرید.
چه شده است؟آیا ارزش دارد برای خوشایند چند نگاه، برای کفزدن چند دشمن،تاریخِ روشن خاندان پیامبر(ص) را تکذیب کرد؟آیا معصومهای که علی(ع) بر پیکرش گریست،نیاز دارد قربانی تحلیلهای بیپایهی یک شیخ فریبخورده شود؟
نه برادر!تاریخ اهلبیت(ع) با خون نوشته شده،نه با «شبهههای دستساز» و نه با «تحلیلهای بیریشه».شهادت #حضرت_زهرا (س)روایتِ اشکهای پنهان علی(ع) است،فريادهاي فروخورده ی حسن و حسین(ع) است،گریههای شبانهی امیرالمؤمنین است که شاهد سوختن در و شکستن حرمت خانهی وحی بود.
تو چه میدانی «درِ نیمسوخته» یعنی چه؟چه میفهمی صدای پهلوی شکسته یعنی چه؟چه میفهمی داغِ اسقاطِ محسن(ع) یعنی چه؟اگر تاریخ را ورق میزدی با چشم، نه با شهرتطلبی،میدیدی که دهها عالم اهلسنت نیز این مصائب را ثبت کردهاند؛اما چه کنیم که وقتی دل مرده باشد، سند هم بوی حقیقت نمیدهد.
امروز تنها یک #روحانی سقوط نکرده؛امروز خطری بزرگتر از یک سخنران بیمایه پیش روی ماست:تلاش سازمانیافته برای «عادیسازی ظلم به فاطمه(س)».و هر شیعهای که غیرت دارد باید صدایش بلند شود.باید بایستد؛باید بگوید:«یکبار مادرمان سیلی خورد کافیست…
ما اهل بغضیم، اما بیعقل نیستیم.اهل عشقیم، اما بیریشه نیستیم.اهل روضهایم، اما بیسند نیستیم.و هر کس بخواهد تاریخ فاطمی را وارونه کند،با قلم و زبان و استدلال،در برابرش خواهیم ایستاد؛نه با فریاد، بلکه با حق.
و سلیمانی اردستانی بداند:ردای روحانیت قداست دارد؛اما تا زمانی که صاحبش، حرمت «دختر پیامبر(ص)» را حفظ کند.اگرنه، ردایی که احترام نیاورد، دیگر لباس نیست—تاریکیست.و تاریکی، هر چقدر هم ژست عالم بگیرد،روشنایی یک زهرایی را نمیتواند خاموش کند.
درِ خانهی فاطمه(س) نسوخت که امروز با چند جملهی بیبن, حقیقت خاکستر شود.پهلوی فاطمه(س) شکست، اما تاریخ نشکست.و شیعه، هزار سال است که با خون دل،این تاریخ را زنده نگه داشته است.
ما فرزندان همان مادریم.و اجازه نخواهیم داد نامش،رنجش،و مظلومیتش،به بازی گرفته شود.
@yekmahmande_ir
آدم مانده است دردش را کجا ببرد؟به کدام دیوار بگوید که چطور ممکن است کسی که نان منبر میخورد، به ریشهی همان منبر تیشه بزند؟چطور یک روحانیِ مدعی، دلش میلرزد برای آبروی دشمنان #فاطمه (س)،اما دلِ بچه #شیعه با شنیدن نام بانوی مظلوم عالم آتش میگیرد؟
اینها فقط چند جمله نیست؛اینها زنگ خطر یک #سقیفه ی تازه است.سقیفهای که نه در مدینه، که در ذهنهای کوچک و دستهای لرزان دوباره ساخته میشود.سقیفهای که هر بار میخواهد در بسوزاند،طناب ببندد،و #شهادت بانویی را سبک جلوه دهد که خدا به احترامش آسمان را آفرید.
چه شده است؟آیا ارزش دارد برای خوشایند چند نگاه، برای کفزدن چند دشمن،تاریخِ روشن خاندان پیامبر(ص) را تکذیب کرد؟آیا معصومهای که علی(ع) بر پیکرش گریست،نیاز دارد قربانی تحلیلهای بیپایهی یک شیخ فریبخورده شود؟
نه برادر!تاریخ اهلبیت(ع) با خون نوشته شده،نه با «شبهههای دستساز» و نه با «تحلیلهای بیریشه».شهادت #حضرت_زهرا (س)روایتِ اشکهای پنهان علی(ع) است،فريادهاي فروخورده ی حسن و حسین(ع) است،گریههای شبانهی امیرالمؤمنین است که شاهد سوختن در و شکستن حرمت خانهی وحی بود.
تو چه میدانی «درِ نیمسوخته» یعنی چه؟چه میفهمی صدای پهلوی شکسته یعنی چه؟چه میفهمی داغِ اسقاطِ محسن(ع) یعنی چه؟اگر تاریخ را ورق میزدی با چشم، نه با شهرتطلبی،میدیدی که دهها عالم اهلسنت نیز این مصائب را ثبت کردهاند؛اما چه کنیم که وقتی دل مرده باشد، سند هم بوی حقیقت نمیدهد.
امروز تنها یک #روحانی سقوط نکرده؛امروز خطری بزرگتر از یک سخنران بیمایه پیش روی ماست:تلاش سازمانیافته برای «عادیسازی ظلم به فاطمه(س)».و هر شیعهای که غیرت دارد باید صدایش بلند شود.باید بایستد؛باید بگوید:«یکبار مادرمان سیلی خورد کافیست…
ما اهل بغضیم، اما بیعقل نیستیم.اهل عشقیم، اما بیریشه نیستیم.اهل روضهایم، اما بیسند نیستیم.و هر کس بخواهد تاریخ فاطمی را وارونه کند،با قلم و زبان و استدلال،در برابرش خواهیم ایستاد؛نه با فریاد، بلکه با حق.
و سلیمانی اردستانی بداند:ردای روحانیت قداست دارد؛اما تا زمانی که صاحبش، حرمت «دختر پیامبر(ص)» را حفظ کند.اگرنه، ردایی که احترام نیاورد، دیگر لباس نیست—تاریکیست.و تاریکی، هر چقدر هم ژست عالم بگیرد،روشنایی یک زهرایی را نمیتواند خاموش کند.
درِ خانهی فاطمه(س) نسوخت که امروز با چند جملهی بیبن, حقیقت خاکستر شود.پهلوی فاطمه(س) شکست، اما تاریخ نشکست.و شیعه، هزار سال است که با خون دل،این تاریخ را زنده نگه داشته است.
ما فرزندان همان مادریم.و اجازه نخواهیم داد نامش،رنجش،و مظلومیتش،به بازی گرفته شود.
۱۸:۰۷
۷:۵۲
۱۲:۴۳
۱۵:۵۳
۴:۵۵
۹:۲۸
۴:۴۲
۱۳:۴۴
۱۳:۴۴
۱۳:۴۵
۱۴:۲۹
جمعهها همیشـه یک سؤال را توی دلمان تکرار میکنند:«این هفته چقدر به تو نزدیک شدیم؟»
ما هر جمعه،تکهای از دلتنگی را روی آنتن میگذاریم…باشد که روزی همین قدمهای کوچکما را به روز بزرگِ آمدنت برساند.

قسمت دهم «یک ماه مانده»
جمعه | ساعت ۱۲ ظهر | شبکه سه
@yekmahmande_ir
ما هر جمعه،تکهای از دلتنگی را روی آنتن میگذاریم…باشد که روزی همین قدمهای کوچکما را به روز بزرگِ آمدنت برساند.
۱۶:۲۲