۱۶ دی ۱۴۰۰
۱۷:۵۷
۱۹:۵۱
۲۰ دی ۱۴۰۰
۴:۰۳
۲۹ دی ۱۴۰۰
۱۳:۳۵
۱۳:۴۲
۲۰ بهمن ۱۴۰۰
۴:۲۸
۲۲ بهمن ۱۴۰۰
۱۴:۰۴
۱۳ اسفند ۱۴۰۰
۱۹:۴۱
۱۹:۴۲
۱۶ فروردین ۱۴۰۱
۲۰:۲۳
۳۱ فروردین ۱۴۰۱
۱۹:۴۸
۱۹:۴۹
۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
۴:۳۰
۴:۳۵
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱۱:۳۷
۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
۱۰:۴۵
۱۰:۴۵
۱ خرداد ۱۴۰۱
نمونه سوال پایانی عربی-هفتم با جواب
۱۲:۱۱
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
نحو المحبوب
می خواستم 14 صیغه را پشت سرهم صرف کنم: محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین… به یکباره احساس کردم یکی از صیغه ها بیشتر مورد خطاب من است پس مفرد مذکر غایب، مخاطب من شد و من متکلم وحده شدم.آری! اسم تو اعرف معارف است ولی خیلی ها می خواهند که نکره شود. با این وجود معرفه همیشه در ابتدا قرار می گیرد و نیاز به هیچ مسوغ و مجوزی ندارد. همیشه فاعل صریح هستی و فعلت معلوم؛ مجهول در تو راه ندارد.
ای رکن هستی! تمنی من این است که همیشه مفعول معه تو باشم و همیشه لأجل تو زندگی کنم؛ پس ظرفیت مرا بالا ببر تا فقط متعلق به تو باشم متعلق به مصدر اصلی که ریشه تمام ذوات است می خواهم متعلق به وجود مطلق تو باشم که اگر چه دیده نمی شود ولی همیشه موجود حاضر است.
می خواهم مبنی باشم تا حرکت آخرم همه جا ثابت باشد و تحت تأثیر عوامل مختلف تغییر نکنم. خواست من این است که با معیت تو مبنی بر سکون و آرامش باشم. آرزویم این است که همیشه تابع تو بمانم و در همه حرکات از تو تبعیت کنم و با اعمال مورد رضایت تو مؤکد وجودت باشم.
دوست داشتم بدل تو باشم ولی رسیدن به جایگاه ابدال تو ممتنع است؛ چراکه آنها در طول زمانها همیشه متوغل در ابهامند و هیچوقت معرفه نمی شوند. آری! بدل نیستم ولی سعی می کنم خودم را به تو معطوف کنم. من هیچوقت از تو اضراب نمی کنم قسم می خورم و قسم خود را با تأکیدهای فراوان همراه می کنم. و بدان همیشه مجرور توام و تو عامل جر من هستی.ای ضمیر مستتر! کی بارز می شوی؟
ای مستغاث!کی ندبه های ما را پاسخ می دهی؟ هرچه عالم مشغول عنه تو شده کافی است کی مشغول به تو شویم؟ دیگر از تحذیر خسته شدیم مغری به ما بیا. تمام جهان مملو از تنازع شده ای اسم فاعل عمل کن، همه ما معمولهایت آماده عملیم. زمان حال و استقبال است دیگر زمان گذشته نیست تا عملی صورت نگیرد.
ای صدرنشین عالم!کی بر قلوب داخل می شوی و ظن را به یقین محوّل می کنی؟کی می رسد آن روزی که حرف تنبیه ألا یا اهل العالم تو را بشنویم. آنگاه که جهان را منادای خود کنی و جواب ندایت را بدهیم. آن زمان که اسلام را رفع دهی و پرچم حق را بر فراز کعبه نصب کنی و همه به سوی تو مجرور شوند.
در آن ظرف زمان قلبهای مؤمنان سکون پیدا می کند. هیچ زائد و شبه زائدی در جهان نخواهد ماند و با نفی جنس ابلیس و توابعش جمله ی شرور محلی از اعراب نخواهد داشت. ظلم حذفش واجب می شود و حق سد مسد آن می گردد. در آن هنگام تو تمام ابهامات را تمییز می دهی همه چیز صریح می شود و نیازی به کنایه ها و استعاره ها و مجازها نخواهیم داشت.
در آن موقع تمام عالم حال ثابته خواهد داشت و عامل حال فقط تو هستی و رابطهای آن 313 معدود خواهند بود که همیشه درحال نصب هستند. آن وقت فقط تفضیل دیده می شود و عالم متعجب از این تغییر می گردد.به امید روزی که فاطمیه اسم مکان شود و مهدیه اسم زمان!و به امید روزی که جهان نحو تو حرکت کند..
https://ble.ir/zabanejan7
می خواستم 14 صیغه را پشت سرهم صرف کنم: محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین… به یکباره احساس کردم یکی از صیغه ها بیشتر مورد خطاب من است پس مفرد مذکر غایب، مخاطب من شد و من متکلم وحده شدم.آری! اسم تو اعرف معارف است ولی خیلی ها می خواهند که نکره شود. با این وجود معرفه همیشه در ابتدا قرار می گیرد و نیاز به هیچ مسوغ و مجوزی ندارد. همیشه فاعل صریح هستی و فعلت معلوم؛ مجهول در تو راه ندارد.
ای رکن هستی! تمنی من این است که همیشه مفعول معه تو باشم و همیشه لأجل تو زندگی کنم؛ پس ظرفیت مرا بالا ببر تا فقط متعلق به تو باشم متعلق به مصدر اصلی که ریشه تمام ذوات است می خواهم متعلق به وجود مطلق تو باشم که اگر چه دیده نمی شود ولی همیشه موجود حاضر است.
می خواهم مبنی باشم تا حرکت آخرم همه جا ثابت باشد و تحت تأثیر عوامل مختلف تغییر نکنم. خواست من این است که با معیت تو مبنی بر سکون و آرامش باشم. آرزویم این است که همیشه تابع تو بمانم و در همه حرکات از تو تبعیت کنم و با اعمال مورد رضایت تو مؤکد وجودت باشم.
دوست داشتم بدل تو باشم ولی رسیدن به جایگاه ابدال تو ممتنع است؛ چراکه آنها در طول زمانها همیشه متوغل در ابهامند و هیچوقت معرفه نمی شوند. آری! بدل نیستم ولی سعی می کنم خودم را به تو معطوف کنم. من هیچوقت از تو اضراب نمی کنم قسم می خورم و قسم خود را با تأکیدهای فراوان همراه می کنم. و بدان همیشه مجرور توام و تو عامل جر من هستی.ای ضمیر مستتر! کی بارز می شوی؟
ای مستغاث!کی ندبه های ما را پاسخ می دهی؟ هرچه عالم مشغول عنه تو شده کافی است کی مشغول به تو شویم؟ دیگر از تحذیر خسته شدیم مغری به ما بیا. تمام جهان مملو از تنازع شده ای اسم فاعل عمل کن، همه ما معمولهایت آماده عملیم. زمان حال و استقبال است دیگر زمان گذشته نیست تا عملی صورت نگیرد.
ای صدرنشین عالم!کی بر قلوب داخل می شوی و ظن را به یقین محوّل می کنی؟کی می رسد آن روزی که حرف تنبیه ألا یا اهل العالم تو را بشنویم. آنگاه که جهان را منادای خود کنی و جواب ندایت را بدهیم. آن زمان که اسلام را رفع دهی و پرچم حق را بر فراز کعبه نصب کنی و همه به سوی تو مجرور شوند.
در آن ظرف زمان قلبهای مؤمنان سکون پیدا می کند. هیچ زائد و شبه زائدی در جهان نخواهد ماند و با نفی جنس ابلیس و توابعش جمله ی شرور محلی از اعراب نخواهد داشت. ظلم حذفش واجب می شود و حق سد مسد آن می گردد. در آن هنگام تو تمام ابهامات را تمییز می دهی همه چیز صریح می شود و نیازی به کنایه ها و استعاره ها و مجازها نخواهیم داشت.
در آن موقع تمام عالم حال ثابته خواهد داشت و عامل حال فقط تو هستی و رابطهای آن 313 معدود خواهند بود که همیشه درحال نصب هستند. آن وقت فقط تفضیل دیده می شود و عالم متعجب از این تغییر می گردد.به امید روزی که فاطمیه اسم مکان شود و مهدیه اسم زمان!و به امید روزی که جهان نحو تو حرکت کند..
https://ble.ir/zabanejan7
۲۰:۵۵