#مهندسی_صنایع_در_عرصه_حکمرانیگاهی برنده شدن در بردن نیست در نباختن بیشتر است
*دکتر مهدی غضنفری استاد مهندسی صنایع*، در یادداشتی پیرامون حوادث اخیر منطقه، به نکات و سوالات حکمرانی درباره صلح غزه پرداخته و نوشت:
این روزها، پس از دو سال مقاومت و شهید شدن حدود 70 هزار نفر از رهبران و شهروندان بیگناه فلسطینی و تحمل درد و رنج فراوان، شاهد اعلام آتشبس برای مصیبت بارترین جنگ سده اخیر و صلح در غزه بر پایه طرح ترامپ و میانجی گری چند کشور عربی، هستیم. اینکه آتشبس پایدار است و یا همچون همیشه، رژیم صهیونی آنرا نقض خواهد کرد موضوعی است که در آینده مشخص خواهد شد.
بطور طبیعی دلایل رخداد وقایع تاریخی، جنبههای پنهان و آشکار بسیاری دارد. اما اگر ما بخواهیم فقط براساس اطلاعات و اخبار رسانهای یعنی جنبههای آشکار این واقعه، آنرا تحلیل کنیم و فعلا، به علت فقدان اطلاعات، به پشت پرده آن کاری نداشته باشیم میتوان به نکات زیر اشاره کرد. البته با کمال باور، اذعان باید کرد که تحلیل در حوزههای اجتماعی-سیاسی-نظامی امری بسیار دشوار و چندجانبه است که باعث میشود تقریبا هیچ تحلیلی، از جمله نوشته حاضر، خارج از ایراد نباشد. برخی از سوالات (و یا بهتر بگوییم درسهای واقعه صلح غزه) به شرح زیر است:
نکته و سوال اول: پایان هر جنگی آتشبس و صلح است. گاه این آتشبس و صلح، طولانی و ماناست و گاه موقت و ناپایدار. اما علت پذیرش آن، عدالت و حقیقت نیست بلکه واقعیت است. اما چه واقعیتی؟ آنرا در ادامه خواهید دید.
نکته و سوال دوم: پایان هر جنگی، تعیین مرزهای جدید و یا تثبیت مرزهای قبلی است. اما علت جابجایی مرزها در طول تاریخ بشریت، عدالت و حقیقت نبوده بلکه واقعیت بوده، اما چه واقعیتی؟
نکته و سوال سوم: معمولا در پایان هر جنگ و رسیدن به آتشبس و صلح (از جمله در نبرد غزه)، دو طرف راضی بوده و خود را برنده میدانند در حالیکه قاعدتا تصمیمی که پایهاش بر اساس عدالت و حقیقت نبوده نباید موجب خشنودی طرفین باشد، اما چرا چنین است؟
نکته و سوال چهارم: برای آتشبس و صلح، گرچه حضور میانجی مهم است اما اراده طرفین برای دستیابی به راهحل هم مهم است. چه چیزی این اراده را شکل میدهد؟ طبیعتا اگر یک طرف و یا هر دو طرف، در نقطهای از توان باشند که ادامه نبرد را داشته باشند چرا باید به دنبال آشتی باشند؟
نکته و سوال پنجم: هرچند موفقیت فلسطینیان، مرهون مقاومت جانانه آنها و مردانگی مبارزان و نیز پشتیبانی برخی کشورها و از همه مهمتر حمایتهای فطرت انسانی و الهی شهروندان بسیاری در همه کشورهای دنیا بود لیکن آنچه حاصل شد شاید فاصله زیادی داشت با آنچه که علت و دلیل شروع نبرد بود. اما چرا حماس، صلح را پذیرفت؟
شاید پاسخ همه این سوالات به زبان مهندسی یک جمله باشد: تصمیمات حکمرانی نباید همواره بدنبال بیشینهکردن سود باشد بلکه گاهی باید بدنبال کمینهکردن ضرر باشد.
در تاریخ بشریت، معمولا ظلم و ستم و بیعدالتی جریان داشته و در مقابل آن، حق جویان و ظلم ستیزان عدالتخواهان هم حضور داشتهاند که سرنوشت نبرد آنان را نه فقط حق و باطل بودن آنان، بلکه قدرت آنان (شامل انگیزه و سازوبرگ و تدبیر و دانش و ...) تعیین کرده است. باید توجه داشت که درست است که حق به جانب لشکر پاکی و عدالت است و شرافت آدمی، حضور در این جناح است اما پیروزی در این رزمگاهان و نتیجه پایان هر نبرد، داستان دیگری دارد و تابع قدرت طرفین است. حال چه دلیلی باعث میشود که طرفین در نقطهای کوتاه بیایند و زندگی مردمان ادامه یابد؟ از نظر نویسنده همان جمله است که: *تصمیمات حکمرانی نباید همواره به دنبال بیشینگی خوبیها باشد بلکه گاهی باید به دنبال کمینگی بدیها باشد*. به زبان دیگر: گاه، برنده شدن در بردن نیست در نباختن بیشتر است.منبع:ایرنا
سایت انجمن:iiie.ir
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
*دکتر مهدی غضنفری استاد مهندسی صنایع*، در یادداشتی پیرامون حوادث اخیر منطقه، به نکات و سوالات حکمرانی درباره صلح غزه پرداخته و نوشت:
این روزها، پس از دو سال مقاومت و شهید شدن حدود 70 هزار نفر از رهبران و شهروندان بیگناه فلسطینی و تحمل درد و رنج فراوان، شاهد اعلام آتشبس برای مصیبت بارترین جنگ سده اخیر و صلح در غزه بر پایه طرح ترامپ و میانجی گری چند کشور عربی، هستیم. اینکه آتشبس پایدار است و یا همچون همیشه، رژیم صهیونی آنرا نقض خواهد کرد موضوعی است که در آینده مشخص خواهد شد.
بطور طبیعی دلایل رخداد وقایع تاریخی، جنبههای پنهان و آشکار بسیاری دارد. اما اگر ما بخواهیم فقط براساس اطلاعات و اخبار رسانهای یعنی جنبههای آشکار این واقعه، آنرا تحلیل کنیم و فعلا، به علت فقدان اطلاعات، به پشت پرده آن کاری نداشته باشیم میتوان به نکات زیر اشاره کرد. البته با کمال باور، اذعان باید کرد که تحلیل در حوزههای اجتماعی-سیاسی-نظامی امری بسیار دشوار و چندجانبه است که باعث میشود تقریبا هیچ تحلیلی، از جمله نوشته حاضر، خارج از ایراد نباشد. برخی از سوالات (و یا بهتر بگوییم درسهای واقعه صلح غزه) به شرح زیر است:
نکته و سوال اول: پایان هر جنگی آتشبس و صلح است. گاه این آتشبس و صلح، طولانی و ماناست و گاه موقت و ناپایدار. اما علت پذیرش آن، عدالت و حقیقت نیست بلکه واقعیت است. اما چه واقعیتی؟ آنرا در ادامه خواهید دید.
نکته و سوال دوم: پایان هر جنگی، تعیین مرزهای جدید و یا تثبیت مرزهای قبلی است. اما علت جابجایی مرزها در طول تاریخ بشریت، عدالت و حقیقت نبوده بلکه واقعیت بوده، اما چه واقعیتی؟
نکته و سوال سوم: معمولا در پایان هر جنگ و رسیدن به آتشبس و صلح (از جمله در نبرد غزه)، دو طرف راضی بوده و خود را برنده میدانند در حالیکه قاعدتا تصمیمی که پایهاش بر اساس عدالت و حقیقت نبوده نباید موجب خشنودی طرفین باشد، اما چرا چنین است؟
نکته و سوال چهارم: برای آتشبس و صلح، گرچه حضور میانجی مهم است اما اراده طرفین برای دستیابی به راهحل هم مهم است. چه چیزی این اراده را شکل میدهد؟ طبیعتا اگر یک طرف و یا هر دو طرف، در نقطهای از توان باشند که ادامه نبرد را داشته باشند چرا باید به دنبال آشتی باشند؟
نکته و سوال پنجم: هرچند موفقیت فلسطینیان، مرهون مقاومت جانانه آنها و مردانگی مبارزان و نیز پشتیبانی برخی کشورها و از همه مهمتر حمایتهای فطرت انسانی و الهی شهروندان بسیاری در همه کشورهای دنیا بود لیکن آنچه حاصل شد شاید فاصله زیادی داشت با آنچه که علت و دلیل شروع نبرد بود. اما چرا حماس، صلح را پذیرفت؟
شاید پاسخ همه این سوالات به زبان مهندسی یک جمله باشد: تصمیمات حکمرانی نباید همواره بدنبال بیشینهکردن سود باشد بلکه گاهی باید بدنبال کمینهکردن ضرر باشد.
در تاریخ بشریت، معمولا ظلم و ستم و بیعدالتی جریان داشته و در مقابل آن، حق جویان و ظلم ستیزان عدالتخواهان هم حضور داشتهاند که سرنوشت نبرد آنان را نه فقط حق و باطل بودن آنان، بلکه قدرت آنان (شامل انگیزه و سازوبرگ و تدبیر و دانش و ...) تعیین کرده است. باید توجه داشت که درست است که حق به جانب لشکر پاکی و عدالت است و شرافت آدمی، حضور در این جناح است اما پیروزی در این رزمگاهان و نتیجه پایان هر نبرد، داستان دیگری دارد و تابع قدرت طرفین است. حال چه دلیلی باعث میشود که طرفین در نقطهای کوتاه بیایند و زندگی مردمان ادامه یابد؟ از نظر نویسنده همان جمله است که: *تصمیمات حکمرانی نباید همواره به دنبال بیشینگی خوبیها باشد بلکه گاهی باید به دنبال کمینگی بدیها باشد*. به زبان دیگر: گاه، برنده شدن در بردن نیست در نباختن بیشتر است.منبع:ایرنا
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۱۴:۲۱
انتشار مجموعه مقالات بیستمین کنفرانس بینالمللی مهندسی صنایع (IIEC2025)
بیستمین کنفرانس بینالمللی مهندسی صنایع، با محوریت «راهکارهای مهندسی صنایع برای رفع ناترازیها در سه حوزه چالش ناترازی انرژی؛ چالش ناترازی تجاری؛ چالش ناترازی پولی-مالی»، توسط انجمن مهندسی صنایع ایران در تاریخ ۲۴ و ۲۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۴ به میزبانی دانشگاه علم و صنعت ایران برگزار شد.
هم اکنون مجموعه مقالات کامل این کنفرانس منتشر و در دسترس پژوهشگران قرار گرفته است.
این دوره از کنفرانس، با حضور استادان برجسته، متخصصان صنعتی و پژوهشگران جوان از دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی داخل و خارج کشور برگزار شد و شامل نشستهای علمی، کارگاههای تخصصی و ارائهی جدیدترین پژوهشها در حوزههای مختلف مهندسی صنایع، بهینهسازی، مدیریت زنجیره تأمین، دادهکاوی، هوش مصنوعی و تحول دیجیتال بود.
برای مشاهده و دانلود مجموعه مقالات، به لینک زیر مراجعه فرمایید:
مجموعه مقالات کنفرانسhttps://lnkd.in/ewPfvDga
#انجمن_مهندسی_صنایع_ایران از تمامی شرکتکنندگان، داوران و حامیان علمی و صنعتی کنفرانس بیستم تشکر کرده و از علاقهمندان دعوت میکند تا در بیستویکمین دوره کنفرانس بینالمللی مهندسی صنایع نیز همراه ما باشند.
#IIIEC2025 #کنفرانس_مهندسی_صنایع #دانشگاه_علم_و_صنعت #مقالات_کنفرانس #IndustrialEngineering #مهندسی_صنایع #تحول_دیجیتال
سایت انجمن:iiie.ir
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
هم اکنون مجموعه مقالات کامل این کنفرانس منتشر و در دسترس پژوهشگران قرار گرفته است.
#IIIEC2025 #کنفرانس_مهندسی_صنایع #دانشگاه_علم_و_صنعت #مقالات_کنفرانس #IndustrialEngineering #مهندسی_صنایع #تحول_دیجیتال
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۱۸:۳۱
فرهیخته ارجمند
سلام،با افتخار از شما برای حضور در هشتمین همایش ملی راهکارهای توسعه فرهنگ صنعتی با محوریت فرهنگ مسئولیت اجتماعی در بنگاههای صنعتی، معدنی و تجاری (ضرورتها، چالشها و پیامدها همراه با ارائه چند درسآموخته) که توسط هیأت اندیشهورز مرکز بسیج وزارت صنعت، معدن و تجارت با همکاری سازمان مدیریت صنعتی و #انجمن_مهندسی_صنایع_ایران برگزار می شود، دعوت به عمل می آید.
زمان: چهارشنبه 14 آبان 1404 (همزمان با روز فرهنگ عمومی) از ساعت 8 تا 11:30 مکان: تهران، خیابان ولی عصر(عج)، بعد از پارک ملت، نبش جامجم، سازمان مدیریت صنعتی (ساختمان آموزش)
مستدعی است مراتب حضور خود را به دبیرخانه همایش با شماره 02188968772 یا 02188960066 اعلام یا از طریق لینک evnd.co/eIDuY نسبت به ثبت نام رایگان اقدام نموده و ما را در میزبانی شایسته و مدیریت بهتر این رویداد ملی یاری نمایید.
سیدعلیرضا شجاعیدبیر همایش و دبیرکل انجمن مهندسی صنایع ایران
#همایش #فرهنگ #فرهنگ_صنعتی #مسئولیت_اجتماعی #مدیریت #صنعت_و_معدن #بنگاه #کسب_وکار #توسعه #وزارت_صمت #فرهنگ_عمومی #حکمرانی #درس_آموخته
سایت انجمن:iiie.ir
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
سلام،با افتخار از شما برای حضور در هشتمین همایش ملی راهکارهای توسعه فرهنگ صنعتی با محوریت فرهنگ مسئولیت اجتماعی در بنگاههای صنعتی، معدنی و تجاری (ضرورتها، چالشها و پیامدها همراه با ارائه چند درسآموخته) که توسط هیأت اندیشهورز مرکز بسیج وزارت صنعت، معدن و تجارت با همکاری سازمان مدیریت صنعتی و #انجمن_مهندسی_صنایع_ایران برگزار می شود، دعوت به عمل می آید.
زمان: چهارشنبه 14 آبان 1404 (همزمان با روز فرهنگ عمومی) از ساعت 8 تا 11:30 مکان: تهران، خیابان ولی عصر(عج)، بعد از پارک ملت، نبش جامجم، سازمان مدیریت صنعتی (ساختمان آموزش)
مستدعی است مراتب حضور خود را به دبیرخانه همایش با شماره 02188968772 یا 02188960066 اعلام یا از طریق لینک evnd.co/eIDuY نسبت به ثبت نام رایگان اقدام نموده و ما را در میزبانی شایسته و مدیریت بهتر این رویداد ملی یاری نمایید.
سیدعلیرضا شجاعیدبیر همایش و دبیرکل انجمن مهندسی صنایع ایران
#همایش #فرهنگ #فرهنگ_صنعتی #مسئولیت_اجتماعی #مدیریت #صنعت_و_معدن #بنگاه #کسب_وکار #توسعه #وزارت_صمت #فرهنگ_عمومی #حکمرانی #درس_آموخته
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۱۴:۱۳
بازارسال شده از رویداد
پخش زنده همایشامروز از ساعت 8:30 تا 11:30از طریق لینک زیر:aparat.com/irimigov/live
حضوری در سازمان مدیریت صنعتی (خیابان ولی عصر(عج)، نبش جام جم)
مشتاق شرکت شما فرهیخته گرامی بصورت حضوری یا مجازی در این همایش هستیم.
حضوری در سازمان مدیریت صنعتی (خیابان ولی عصر(عج)، نبش جام جم)
مشتاق شرکت شما فرهیخته گرامی بصورت حضوری یا مجازی در این همایش هستیم.
۴:۲۳
مقالات برگزیده بیستمین کنفرانس بینالمللی مهندسی صنایع در شماره اخیر مجله Journal of Industrial and Systems Engineering (JISE) به صاحب امتیازی انجمن مهندسی صنایع ایران
#IIIEC2025 #کنفرانس_مهندسی_صنایع #دانشگاه_علم_و_صنعت #مقالات_کنفرانس #IndustrialEngineering #مهندسی_صنایع #تحول_دیجیتال #مقالات_برگزیده #ژورنال #jise
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۱۸:۲۰
#نوآوری دیگری از #انجمن_مهندسی_صنایع_ایران گفتگو و تبادل نظر پیرامونهوشمندسازی نشریات علمی
کاربرد هوش مصنوعی در مدیریت نشریات و پژوهشهای علمی
از اساتید بزرگواری که در ارکان نشریات علمی هستند دعوت به عمل میآید تا در این نشست شرکت نمایند. زمان: یکشنبه 25 آبان ماه 1404 – از ساعت 14 تا 17 مکان: صندوق نوآوری و شکوفایی (خیابان ملاصدرا، خیابان پردیس، خیابان زایندهرود شرقی، شماره 24)
جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام رایگان به لینک زیر مراجعه نمایید:evnd.co/83XpM
با همکاری مجله JISE
#هوش_مصنوعی #مقاله #IndustrialEngineering #مهندسی_صنایع #تنشریه#مجله #jise
سایت انجمن:iiie.ir
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
کاربرد هوش مصنوعی در مدیریت نشریات و پژوهشهای علمی
از اساتید بزرگواری که در ارکان نشریات علمی هستند دعوت به عمل میآید تا در این نشست شرکت نمایند. زمان: یکشنبه 25 آبان ماه 1404 – از ساعت 14 تا 17 مکان: صندوق نوآوری و شکوفایی (خیابان ملاصدرا، خیابان پردیس، خیابان زایندهرود شرقی، شماره 24)
جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام رایگان به لینک زیر مراجعه نمایید:evnd.co/83XpM
با همکاری مجله JISE
#هوش_مصنوعی #مقاله #IndustrialEngineering #مهندسی_صنایع #تنشریه#مجله #jise
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۲۰:۰۲
دکتر بختیار استادی رئیس دانشکده مهندسی صنایع و سیستم ها دانشگاه تربیت مدرس در مراسم معارفه دانشجویان نو ورود این دانشکده گفت: ورود شما به دانشگاه تربیت مدرس نه شروع یک دوره تحصیلی جدید بلکه ورود به یک اکوسیستم علمی پیشرو است.
دکتر استادی با اشاره به اینکه دانشگاه تربیت مدرس یک دانشگاه تراز اول و مطرح در سطح کشور است، بخشی از این جایگاه را مرهون دانشکده مهندسی صنایع و سیستم ها دانست و اظهار داشت: این دانشکده صرفا یک دانشکده کلاسیک نیست بلکه یک تفکر و نگاه سیستمی است. دانشکدهای که در حوزههای مختلفی مانند بهرهوری، بهینهسازی، مدلسازی، سیستمهای سلامت، سیستمهای مالی، انرژی، محیط زیست و سایر حوزههای مورد نیاز جامعه و صنعت، دانشجویان را آموزش می دهد و زیرساخت های مناسبی برای دانشجویان فراهم کرده است.
وی افزود: بیشترین حوزههای پژوهشی شما به مسائل روز کشور، جامعه و صنعت مرتبط است. امیدوارم با بهرهگیری از وجود اساتید برجسته دانشکده در حوزههای مختلف و استفاده از تجارب و دانش این اساتید، در مسیر پیشرفت قرار بگیرید. شما دانشجویان در آغاز یک راه پرشکوه قرار دارید، قدر لحظات و موقعیت خود را بدانید. در این زمان که علم و تکنولوژی با سرعت در حال توسعه و پیشرفت است از فرصتها و امکانات موجود به خوبی استفاده کنید.منبع:پایگاه خبری دانشگاه تربیت مدرس
#IndustrialEngineering #مهندسی_صنایع #تربیت_مدرس #مهندسی_صنایع_و_ سیستمها
سایت #انجمن_مهندسی_صنایع_ایران:iiie.ir
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
دکتر استادی با اشاره به اینکه دانشگاه تربیت مدرس یک دانشگاه تراز اول و مطرح در سطح کشور است، بخشی از این جایگاه را مرهون دانشکده مهندسی صنایع و سیستم ها دانست و اظهار داشت: این دانشکده صرفا یک دانشکده کلاسیک نیست بلکه یک تفکر و نگاه سیستمی است. دانشکدهای که در حوزههای مختلفی مانند بهرهوری، بهینهسازی، مدلسازی، سیستمهای سلامت، سیستمهای مالی، انرژی، محیط زیست و سایر حوزههای مورد نیاز جامعه و صنعت، دانشجویان را آموزش می دهد و زیرساخت های مناسبی برای دانشجویان فراهم کرده است.
وی افزود: بیشترین حوزههای پژوهشی شما به مسائل روز کشور، جامعه و صنعت مرتبط است. امیدوارم با بهرهگیری از وجود اساتید برجسته دانشکده در حوزههای مختلف و استفاده از تجارب و دانش این اساتید، در مسیر پیشرفت قرار بگیرید. شما دانشجویان در آغاز یک راه پرشکوه قرار دارید، قدر لحظات و موقعیت خود را بدانید. در این زمان که علم و تکنولوژی با سرعت در حال توسعه و پیشرفت است از فرصتها و امکانات موجود به خوبی استفاده کنید.منبع:پایگاه خبری دانشگاه تربیت مدرس
#IndustrialEngineering #مهندسی_صنایع #تربیت_مدرس #مهندسی_صنایع_و_ سیستمها
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۷:۰۶
۷:۰۶
به اطلاع می رساند، زمان برگزاری نشست هوشمندسازی نشریات علمی (کاربرد هوش مصنوعی در مدیریت نشریات و پژوهشهای علمی) *به 3 دی ماه تغییر کرد*.
زمان: چهارشنبه 3 دی ماه 1404 – از ساعت 14 تا 17مکان: صندوق نوآوری و شکوفایی (خیابان ملاصدرا، خیابان پردیس، خیابان زایندهرود شرقی، شماره 24)
جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام رایگان به لینک زیر مراجعه نمایید:evnd.co/83XpM
#هوش_مصنوعی #مقاله #IndustrialEngineering #مهندسی_صنایع #نشریه #مجله #jise
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۱۸:۰۰
دکتر عبدالله آقایی:«شوکزدگی» بزرگترین آسیب نظام تصمیمگیری ایران
عضو وابسته شاخه #مهندسی_صنایع فرهنگستان علوم تاکید کرد: جوهر تابآوری سازمانی و ملی در مدیریت ریسک و پیشبینی بحرانها نهفته است. ایران باید از وضعیت واکنشی و شوکزده به مرحله پیشدستانه و یادگیرنده برسد تا بتواند از مسیر بهرهوری به تابآوری واقعی و در نهایت، پایداری اقتصادی و اجتماعی دست یابد.
دکتر عبدالله آقایی عضو وابسته فرهنگستان علوم در نشست تخصصی «تابآوری و بهرهوری» با ارائه تحلیلی جامع از جایگاه مدیریت ریسک در حکمرانی و عملکرد سازمانها افزود: اصل ماجرا در مدیریت ریسک این است که شوکه نشویم، متعجب نشویم و غافلگیر نشویم؛ چه در سطح فرد، چه در سطح سازمان و چه در مقیاس ملی. هرجا شوک اتفاق میافتد یعنی ریسک درست مدیریت نشده است.
وی در تبیین علمی مفهوم ریسک یادآور شد: ریسک در سادهترین بیان یعنی حاصلضرب احتمال وقوع یک خطر در شدت تأثیر آن. بسیاری از بحرانها نتیجه بیتوجهی به همین رابطه سادهاند. اگر احتمال وقوع کم باشد اما پیامد بینهایت سنگین، مثل تهدیدات طبیعی یا سایبری، باز هم باید برای آن سناریو، آمادگی وجود داشته باشد.
آقایی با یادآوری اینکه بحران هرگز ناگهانی پدید نمیآید، توضیح داد: پیش از هر بحران، سیگنالهای ضعیف وجود دارند؛ نشانههایی که اگر شنیده شوند میتوان از فاجعه جلوگیری کرد. هنر مدیریت ریسک این است که آن سیگنالها را در زمان تشخیص دهد و پاسخ دهد.
عضو هیأت علمی مهندسی صنایع دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی با بیان اینکه مدیریت بحران ادامه منطقی مدیریت ریسک است، گفت: وقتی بحران رخ میدهد، باید پیشتر برای آن برنامه داشت. در هر بحران سه مرحله وجود دارد: پیش از بحران، حین بحران، و پس از بحران.قبل از بحران باید تمرین و مانور داشت، در حین بحران باید تصمیمهای سریع اما آرامشمحور گرفت، و پس از بحران باید توان اصلاح و بازسازی ایجاد کرد.
به گفته وی، در مرحله پیش از بحران، آموزش، شبیهسازی و مانورهای آمادگی نقش حیاتی دارند. اما در کشور ما این مهارتها اغلب تمرین نمیشوند و همین سبب شوکهای گسترده در زمان حوادث طبیعی یا اقتصادی است.
عامل انسانی؛ مرکز ثقل ریسک و بحران
آقایی، یکی از محورهای مهم سخنانش را به نقش عامل انسانی اختصاص داد و با اشاره به تازهترین پژوهشهای جهانی اظهارکرد: در مدل جدید ارزیابی ریسک، دو بُعد کلاسیکِ "شدت" و "احتمال" کافی نیست؛ عامل سوم یعنی "انسان" باید افزوده شود. مهارت، خستگی، ترس، خشم یا اعتمادبهنفس بیش از حد، همه میتوانند احتمال خطر را تغییر دهند.
این استاد رشته مهندسی صنایع توضیح داد: همانطور که رانندهای ماهر میتواند حادثه را مهار کند، یک فرد خسته یا عصبانی میتواند حادثهای ساده را به بحران تبدیل کند. بخش بزرگی از تصادفات، سقوطها و سوانح صنعتی در دنیا ریشه انسانی دارند، نه فنی.
آقایی به پدیدهای به نام Complacency (خودرضایتی یا سهلانگاری ناشی از تکرار موفقیت) اشاره و اعلام کرد: یکی از خطرناکترین ریسکها همین است. وقتی سازمان یا فرد پس از چند موفقیت احساس مصونیت کند، حساسیت و هوشیاریاش کاهش مییابد. در بسیاری از صنایع، بیشترین خطاها پس از دوران عملکرد خوب رخ میدهند.
وی اذعان داشت: مطالعات نشان دادهاند که هرچه مهارت بالا میرود، سطح آگاهی و احتیاط ممکن است افت کند. بنابراین سازمانهای بزرگ باید دائماً سطح هوشیاری خود را بازتنظیم کنند.
آقایی اشاره کرد که هوش مصنوعی میتواند در تحلیل الگوهای خطا و پیشبینی خطرات نقش مؤثری ایفا کند؛ AI با تحلیل دادههای واقعی، حجم عظیمی از ریسکها را مدلسازی میکند تا بتوانیم احتمال وقوع را دقیقتر برآورد کنیم. اما هوش مصنوعی هم نیاز به داده، آموزش و فرهنگ سازمانی دارد؛ بدون ایمان به داده و تحلیل، فناوری هیچ کمکی نمیکند.منبع:فرهنگستان علوم
ادامه دارد ...
سایت انجمن:iiie.ir
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
عضو وابسته شاخه #مهندسی_صنایع فرهنگستان علوم تاکید کرد: جوهر تابآوری سازمانی و ملی در مدیریت ریسک و پیشبینی بحرانها نهفته است. ایران باید از وضعیت واکنشی و شوکزده به مرحله پیشدستانه و یادگیرنده برسد تا بتواند از مسیر بهرهوری به تابآوری واقعی و در نهایت، پایداری اقتصادی و اجتماعی دست یابد.
دکتر عبدالله آقایی عضو وابسته فرهنگستان علوم در نشست تخصصی «تابآوری و بهرهوری» با ارائه تحلیلی جامع از جایگاه مدیریت ریسک در حکمرانی و عملکرد سازمانها افزود: اصل ماجرا در مدیریت ریسک این است که شوکه نشویم، متعجب نشویم و غافلگیر نشویم؛ چه در سطح فرد، چه در سطح سازمان و چه در مقیاس ملی. هرجا شوک اتفاق میافتد یعنی ریسک درست مدیریت نشده است.
وی در تبیین علمی مفهوم ریسک یادآور شد: ریسک در سادهترین بیان یعنی حاصلضرب احتمال وقوع یک خطر در شدت تأثیر آن. بسیاری از بحرانها نتیجه بیتوجهی به همین رابطه سادهاند. اگر احتمال وقوع کم باشد اما پیامد بینهایت سنگین، مثل تهدیدات طبیعی یا سایبری، باز هم باید برای آن سناریو، آمادگی وجود داشته باشد.
آقایی با یادآوری اینکه بحران هرگز ناگهانی پدید نمیآید، توضیح داد: پیش از هر بحران، سیگنالهای ضعیف وجود دارند؛ نشانههایی که اگر شنیده شوند میتوان از فاجعه جلوگیری کرد. هنر مدیریت ریسک این است که آن سیگنالها را در زمان تشخیص دهد و پاسخ دهد.
عضو هیأت علمی مهندسی صنایع دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی با بیان اینکه مدیریت بحران ادامه منطقی مدیریت ریسک است، گفت: وقتی بحران رخ میدهد، باید پیشتر برای آن برنامه داشت. در هر بحران سه مرحله وجود دارد: پیش از بحران، حین بحران، و پس از بحران.قبل از بحران باید تمرین و مانور داشت، در حین بحران باید تصمیمهای سریع اما آرامشمحور گرفت، و پس از بحران باید توان اصلاح و بازسازی ایجاد کرد.
به گفته وی، در مرحله پیش از بحران، آموزش، شبیهسازی و مانورهای آمادگی نقش حیاتی دارند. اما در کشور ما این مهارتها اغلب تمرین نمیشوند و همین سبب شوکهای گسترده در زمان حوادث طبیعی یا اقتصادی است.
عامل انسانی؛ مرکز ثقل ریسک و بحران
آقایی، یکی از محورهای مهم سخنانش را به نقش عامل انسانی اختصاص داد و با اشاره به تازهترین پژوهشهای جهانی اظهارکرد: در مدل جدید ارزیابی ریسک، دو بُعد کلاسیکِ "شدت" و "احتمال" کافی نیست؛ عامل سوم یعنی "انسان" باید افزوده شود. مهارت، خستگی، ترس، خشم یا اعتمادبهنفس بیش از حد، همه میتوانند احتمال خطر را تغییر دهند.
این استاد رشته مهندسی صنایع توضیح داد: همانطور که رانندهای ماهر میتواند حادثه را مهار کند، یک فرد خسته یا عصبانی میتواند حادثهای ساده را به بحران تبدیل کند. بخش بزرگی از تصادفات، سقوطها و سوانح صنعتی در دنیا ریشه انسانی دارند، نه فنی.
آقایی به پدیدهای به نام Complacency (خودرضایتی یا سهلانگاری ناشی از تکرار موفقیت) اشاره و اعلام کرد: یکی از خطرناکترین ریسکها همین است. وقتی سازمان یا فرد پس از چند موفقیت احساس مصونیت کند، حساسیت و هوشیاریاش کاهش مییابد. در بسیاری از صنایع، بیشترین خطاها پس از دوران عملکرد خوب رخ میدهند.
وی اذعان داشت: مطالعات نشان دادهاند که هرچه مهارت بالا میرود، سطح آگاهی و احتیاط ممکن است افت کند. بنابراین سازمانهای بزرگ باید دائماً سطح هوشیاری خود را بازتنظیم کنند.
آقایی اشاره کرد که هوش مصنوعی میتواند در تحلیل الگوهای خطا و پیشبینی خطرات نقش مؤثری ایفا کند؛ AI با تحلیل دادههای واقعی، حجم عظیمی از ریسکها را مدلسازی میکند تا بتوانیم احتمال وقوع را دقیقتر برآورد کنیم. اما هوش مصنوعی هم نیاز به داده، آموزش و فرهنگ سازمانی دارد؛ بدون ایمان به داده و تحلیل، فناوری هیچ کمکی نمیکند.منبع:فرهنگستان علوم
ادامه دارد ...
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۵:۳۱
ادامه
بحرانها قابل مدیریتاند، به شرط آمادگی دائمی
این استاد مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی در تشریح فرایند استاندارد مقابله با ریسک و بحران گفت: در نظام حرفهای مدیریت بحران، ابتدا باید از وقوع خطر جلوگیری کرد، اگر هزینه پیشگیری بالا بود، کاهش ریسک مدنظر قرار میگیرد. در مواردی میتوان ریسک را واگذار کرد (مثل بیمه) یا در نهایت آن را پذیرفت؛ اما هر چهار حالت باید از پیش تحلیل شوند.
آقایی تأکید کرد: همه این مراحل باید پیش از وقوع بحران مستندسازی و تمرین شود؛ چون وسط حادثه، زمان یادگیری نیست.
وی تابآوری (Resilience) را نه فقط بازگشت به وضعیت قبل، بلکه شکوفایی در دل بحران دانست و یادآورشد: تابآوری یعنی توانایی سازگاری و رشد در حین شرایط بحرانی. سیستمها و جوامع باید بتوانند نهتنها بمانند، بلکه پس از هر شوک قویتر شوند.
به گفته وی، ریشه واژه تابآوری از علم چوبشناسی آمده است؛ در ابتدا به چوبی گفته میشد که خم میشود و دوباره به حالت اولیه بازمیگردد. امروز، در علوم اجتماعی به جامعهای تابآور گفته میشود که بحران را به نقطه آغاز توسعه تبدیل کند.
پیوند مدیریت ریسک با بهرهوری و پایداری
آقایی سپس میان مفاهیم پایهای جلسه پیوند برقرار کرد و توضیح داد: تابآوری و بهرهوری زنجیرهای بههمپیوستهاند. اگر مدیریت ریسک نداشته باشیم، بحرانزا میشویم؛ اگر بحران را مدیریت نکنیم، پایداری از بین میرود؛ و اگر پایداری نباشد، بهرهوری هم به رشد نمیرسد.
وی افزود: کشور باید از فرم مدیریت واکنشی خارج شود. امروز جنگ ترکیبی نه فقط نظامی یا اقتصادی است بلکه جنگ بهرهوری و مدیریت منابع است. سازمان بهرهوری ایران در این میان مسئولیتی بسیار سنگین دارد.
این استاد دانشگاه با انتقاد از نبود آموزش بهرهوری در نظام آموزشی کشور گفت: بهرهوری هنوز به فرهنگ عمومی تبدیل نشده است. در حالیکه باید از دوران مدرسه آموخته شود. در کتابهای درسی و رسانهها باید بهرهوری را به زبان ساده آموزش داد. بدون این تغییر فرهنگی، هیچ راهبرد مدیریتی پایدار نمیماند.
وی در جمعبندی سخنان خود چهار سطح پیوسته را برای توسعه پایدار برشمرد: نخست #مدیریت_ریسک، سپس #مدیریت_بحران، بعد #تابآوری و در نهایت #پایداری. اگر این چرخه کامل اجرا شود، کشور نهتنها شوکه نمیشود بلکه قویتر، ثروتمندتر و حتی خوشبختتر میشود. در ادبیات مدیریتی، Prosperity یعنی خوشبختی ملی، نتیجه همین مسیر است.
#هوش_مصنوعی #IndustrialEngineering #تصمیمگیری #بحران
سایت #انجمن_مهندسی_صنایع_ایران:iiie.ir
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
بحرانها قابل مدیریتاند، به شرط آمادگی دائمی
این استاد مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی خواجه نصیرالدین طوسی در تشریح فرایند استاندارد مقابله با ریسک و بحران گفت: در نظام حرفهای مدیریت بحران، ابتدا باید از وقوع خطر جلوگیری کرد، اگر هزینه پیشگیری بالا بود، کاهش ریسک مدنظر قرار میگیرد. در مواردی میتوان ریسک را واگذار کرد (مثل بیمه) یا در نهایت آن را پذیرفت؛ اما هر چهار حالت باید از پیش تحلیل شوند.
آقایی تأکید کرد: همه این مراحل باید پیش از وقوع بحران مستندسازی و تمرین شود؛ چون وسط حادثه، زمان یادگیری نیست.
وی تابآوری (Resilience) را نه فقط بازگشت به وضعیت قبل، بلکه شکوفایی در دل بحران دانست و یادآورشد: تابآوری یعنی توانایی سازگاری و رشد در حین شرایط بحرانی. سیستمها و جوامع باید بتوانند نهتنها بمانند، بلکه پس از هر شوک قویتر شوند.
به گفته وی، ریشه واژه تابآوری از علم چوبشناسی آمده است؛ در ابتدا به چوبی گفته میشد که خم میشود و دوباره به حالت اولیه بازمیگردد. امروز، در علوم اجتماعی به جامعهای تابآور گفته میشود که بحران را به نقطه آغاز توسعه تبدیل کند.
پیوند مدیریت ریسک با بهرهوری و پایداری
آقایی سپس میان مفاهیم پایهای جلسه پیوند برقرار کرد و توضیح داد: تابآوری و بهرهوری زنجیرهای بههمپیوستهاند. اگر مدیریت ریسک نداشته باشیم، بحرانزا میشویم؛ اگر بحران را مدیریت نکنیم، پایداری از بین میرود؛ و اگر پایداری نباشد، بهرهوری هم به رشد نمیرسد.
وی افزود: کشور باید از فرم مدیریت واکنشی خارج شود. امروز جنگ ترکیبی نه فقط نظامی یا اقتصادی است بلکه جنگ بهرهوری و مدیریت منابع است. سازمان بهرهوری ایران در این میان مسئولیتی بسیار سنگین دارد.
این استاد دانشگاه با انتقاد از نبود آموزش بهرهوری در نظام آموزشی کشور گفت: بهرهوری هنوز به فرهنگ عمومی تبدیل نشده است. در حالیکه باید از دوران مدرسه آموخته شود. در کتابهای درسی و رسانهها باید بهرهوری را به زبان ساده آموزش داد. بدون این تغییر فرهنگی، هیچ راهبرد مدیریتی پایدار نمیماند.
وی در جمعبندی سخنان خود چهار سطح پیوسته را برای توسعه پایدار برشمرد: نخست #مدیریت_ریسک، سپس #مدیریت_بحران، بعد #تابآوری و در نهایت #پایداری. اگر این چرخه کامل اجرا شود، کشور نهتنها شوکه نمیشود بلکه قویتر، ثروتمندتر و حتی خوشبختتر میشود. در ادبیات مدیریتی، Prosperity یعنی خوشبختی ملی، نتیجه همین مسیر است.
#هوش_مصنوعی #IndustrialEngineering #تصمیمگیری #بحران
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۵:۳۷
AI NRISP.pdf
۳.۶ مگابایت
راهنماي استفاده ازابزارهای هوش مصنوعیدر پژوهش(ویراست نخست)
#هوش_مصنوعی #پژوهش #مقاله #IndustrialEngineering #مهندسی_صنایع #نشریه #مجله #jise
سایت انجمن:iiie.ir
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
#هوش_مصنوعی #پژوهش #مقاله #IndustrialEngineering #مهندسی_صنایع #نشریه #مجله #jise
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۵:۵۷
اکوسیستم نابهرهوری
دکتر محمدصالح اولیاء، استاد #مهندسی_صنایع و رئیس سازمان ملی #بهرهوری ایران در یادداشتی آورده است:در تعریف #اکوسیستم یا زیست بوم گفته شده است که شامل مجموعهای از اجزای زنده میشود که در تعامل با هم به تبادل ارزش بین خود پرداخته و از این طریق به حیات خود به عنوان یک مجموعه واحد ادامه میدهند. این یادداشت در پی آناست که ناکارآمدی، اتلاف منابع و فساد در یکی از بخشهای مهم اقتصادی کشور یعنی شرکتهای شبه دولتی را از نگاه اکوسیستمی تبیین کند. در این دیدگاه، نابهرهوری و فساد به عنوان یک پدیده انفرادی و پراکنده دیده نمیشود بلکه زمینههایی که باعث بقا و رشد آن شده است مورد بررسی قرار میگیرد. اگرچه این یادداشت روی شرکتهای شبهدولتی متمرکز شده است ولی تا حد زیادی موضوعات مرتبط با آن را میتوان به سایر بخشهای اقتصادی تعمیم داد. از این جهت این یادداشت میتواند پاسخی به این سؤال هم باشد که «چرا در ایران مشکلات حل نمیشود؟»بر اساس بعضی ارزیابیهای رسمی، حدود سه هزار شرکت شبه دولتی، شامل شرکتهایی که از نظر ماهیت دولتی نیستند اما تحت کنترل یا مدیریت دولت یا نهادهای عمومی غیردولتی هستند، وجود دارد. بعضی ارزیابیهای دیگر این تعداد را تا حدود 19 هزار شرکت برآورد کردهاند. اهمیت شرکتهای شبهدولتی از این جهت بالاست که هم گردش مالی بالایی دارند و هم از روند نظارتهای دستگاههای نظارتی بهدور هستند. اگرچه آمار دقیقی از سهم این شرکتها (با توجه به پیچیدگی شناسایی آنها) در اقتصاد کشور وجود ندارد ولی بعضی ارزیابیها سهم آنها را تا 60 درصد برآورد کردهاند. قابل توجه است که شرکتهای دولتی و شبه دولتی تقریباً 85 درصد از سهم بورس و فرابورس را دارند؛ یعنی حداقل میتوان گفت بخش خصوصی واقعی، سهم قابل توجهی در مالکیت یا مدیریت بنگاههای بزرگ اقتصادی کشور ندارد.
اجازه دهید وضعیت شرکتهای شبهدولتی را در قالب یک داستان بیان کنیم! موضوع داستان، یک شرکت هلدینگ فرضی با نام «الف» است که واقعیت ندارد ولی با وضعیت بسیاری از شرکتها مطابقت دارد. سهام این شرکت ابتدا متعلق به یک شرکت دولتی بوده است ولی در راستای اجرای سیاستهای کلی اصل (44) قانون اساسی، بخشی از آن واگذار شده است (مشکل 1: اجرای ظاهری قانون ولی خلاف روح قانون). در طول سالها بخشی از سهام دولت نیز در قبال رد دیون آن واگذار شده است (مشکل 2: افزایش بدهیهای دولت). سهامداران این هلدینگ در حال حاضر شامل سهام عدالت (به ظاهر مردم ولی در واقع دولت)، شرکت دولتی مؤسس، یک نهاد عمومی غیردولتی، یک صندوق بازنشستگی، یک بانک و سهامداران جزء - که از طریق بازار بورس بخشی از سهام را میتوانند خرید و فروش کنند - میشود.
ظاهراً وضعیت مالی شرکت الف خوبست! درآمد سالانه شرکت حدود 200 همت و سود آن حدود 30 همت است. از نظر صادرات نیز سالیانه حدود 3 میلیارد دلار صادرات داشته است. اما با مقداری ریزبینی متوجه میشویم عمده سود شرکت ناشی از مواد اولیه یا انرژی ارزان قیمتی است که به صورت سهمیه یا رانت دولتی (علیرغم آن که ظاهراً غیردولتی است!) دریافت میکند؛ (مشکل 3: رانت مواد اولیه)، (مشکل4: پایین بودن قیمت انرژی)؛ عاملی که امکان رقابت بخش خصوصی را از بین میبرد. علاوه بر این، قیمت بعضی از محصولات شرکت نیز به واسطه انحصاری بودن نه در بازار آزاد بلکه به صورت دستوری تعیین میشود؛ (مشکل 5: قیمتگذاری دستوری). اگر چه معمولاً مبلغ و تقسیم سود، دغدغه سهامداران در مجامع است اما اولاً واقعی بودن سود یکی از چالشهاست؛ چرا که مبلغ آن عملاً در حسابها وجود ندارد (مشکل 6: حسابرسی) و ثانیاً معمولاً تمایل وجود دارد که به بهانه سرمایهگذاری جدید سود تقسیم نشود. متأسفانه سرمایهگذاری در پروژههای غیر موجه مصادیق فراوان دارد (مشکل 7: سرمایهگذاری غیرموجه). چه بسیار پروژههایی که ظاهراً در راستای تکمیل زنجیره تولید راهاندازی شده و منابع زیادی را صرف کردهاند ولی اولاً اساس انتخاب آنها اشتباه بوده است و ثانیاً به علت سوءمدیریت دچار تأخیر و افزایش هزینه شدهاند (مشکل 8: سوء مدیریت پروژهها).
ادامه دارد ...
دکتر محمدصالح اولیاء، استاد #مهندسی_صنایع و رئیس سازمان ملی #بهرهوری ایران در یادداشتی آورده است:در تعریف #اکوسیستم یا زیست بوم گفته شده است که شامل مجموعهای از اجزای زنده میشود که در تعامل با هم به تبادل ارزش بین خود پرداخته و از این طریق به حیات خود به عنوان یک مجموعه واحد ادامه میدهند. این یادداشت در پی آناست که ناکارآمدی، اتلاف منابع و فساد در یکی از بخشهای مهم اقتصادی کشور یعنی شرکتهای شبه دولتی را از نگاه اکوسیستمی تبیین کند. در این دیدگاه، نابهرهوری و فساد به عنوان یک پدیده انفرادی و پراکنده دیده نمیشود بلکه زمینههایی که باعث بقا و رشد آن شده است مورد بررسی قرار میگیرد. اگرچه این یادداشت روی شرکتهای شبهدولتی متمرکز شده است ولی تا حد زیادی موضوعات مرتبط با آن را میتوان به سایر بخشهای اقتصادی تعمیم داد. از این جهت این یادداشت میتواند پاسخی به این سؤال هم باشد که «چرا در ایران مشکلات حل نمیشود؟»بر اساس بعضی ارزیابیهای رسمی، حدود سه هزار شرکت شبه دولتی، شامل شرکتهایی که از نظر ماهیت دولتی نیستند اما تحت کنترل یا مدیریت دولت یا نهادهای عمومی غیردولتی هستند، وجود دارد. بعضی ارزیابیهای دیگر این تعداد را تا حدود 19 هزار شرکت برآورد کردهاند. اهمیت شرکتهای شبهدولتی از این جهت بالاست که هم گردش مالی بالایی دارند و هم از روند نظارتهای دستگاههای نظارتی بهدور هستند. اگرچه آمار دقیقی از سهم این شرکتها (با توجه به پیچیدگی شناسایی آنها) در اقتصاد کشور وجود ندارد ولی بعضی ارزیابیها سهم آنها را تا 60 درصد برآورد کردهاند. قابل توجه است که شرکتهای دولتی و شبه دولتی تقریباً 85 درصد از سهم بورس و فرابورس را دارند؛ یعنی حداقل میتوان گفت بخش خصوصی واقعی، سهم قابل توجهی در مالکیت یا مدیریت بنگاههای بزرگ اقتصادی کشور ندارد.
اجازه دهید وضعیت شرکتهای شبهدولتی را در قالب یک داستان بیان کنیم! موضوع داستان، یک شرکت هلدینگ فرضی با نام «الف» است که واقعیت ندارد ولی با وضعیت بسیاری از شرکتها مطابقت دارد. سهام این شرکت ابتدا متعلق به یک شرکت دولتی بوده است ولی در راستای اجرای سیاستهای کلی اصل (44) قانون اساسی، بخشی از آن واگذار شده است (مشکل 1: اجرای ظاهری قانون ولی خلاف روح قانون). در طول سالها بخشی از سهام دولت نیز در قبال رد دیون آن واگذار شده است (مشکل 2: افزایش بدهیهای دولت). سهامداران این هلدینگ در حال حاضر شامل سهام عدالت (به ظاهر مردم ولی در واقع دولت)، شرکت دولتی مؤسس، یک نهاد عمومی غیردولتی، یک صندوق بازنشستگی، یک بانک و سهامداران جزء - که از طریق بازار بورس بخشی از سهام را میتوانند خرید و فروش کنند - میشود.
ظاهراً وضعیت مالی شرکت الف خوبست! درآمد سالانه شرکت حدود 200 همت و سود آن حدود 30 همت است. از نظر صادرات نیز سالیانه حدود 3 میلیارد دلار صادرات داشته است. اما با مقداری ریزبینی متوجه میشویم عمده سود شرکت ناشی از مواد اولیه یا انرژی ارزان قیمتی است که به صورت سهمیه یا رانت دولتی (علیرغم آن که ظاهراً غیردولتی است!) دریافت میکند؛ (مشکل 3: رانت مواد اولیه)، (مشکل4: پایین بودن قیمت انرژی)؛ عاملی که امکان رقابت بخش خصوصی را از بین میبرد. علاوه بر این، قیمت بعضی از محصولات شرکت نیز به واسطه انحصاری بودن نه در بازار آزاد بلکه به صورت دستوری تعیین میشود؛ (مشکل 5: قیمتگذاری دستوری). اگر چه معمولاً مبلغ و تقسیم سود، دغدغه سهامداران در مجامع است اما اولاً واقعی بودن سود یکی از چالشهاست؛ چرا که مبلغ آن عملاً در حسابها وجود ندارد (مشکل 6: حسابرسی) و ثانیاً معمولاً تمایل وجود دارد که به بهانه سرمایهگذاری جدید سود تقسیم نشود. متأسفانه سرمایهگذاری در پروژههای غیر موجه مصادیق فراوان دارد (مشکل 7: سرمایهگذاری غیرموجه). چه بسیار پروژههایی که ظاهراً در راستای تکمیل زنجیره تولید راهاندازی شده و منابع زیادی را صرف کردهاند ولی اولاً اساس انتخاب آنها اشتباه بوده است و ثانیاً به علت سوءمدیریت دچار تأخیر و افزایش هزینه شدهاند (مشکل 8: سوء مدیریت پروژهها).
ادامه دارد ...
۱۵:۱۷
ادامه اکوسیستم نابهرهوری
با توجه به ساختار مالکیتی شرکت الف، انتصاب هیأت مدیره و مدیرعامل آن به نحوی توسط وزیر انجام میشود. اما در اینجا نیز چند مشکل وجود دارد؛ اولاً این انتصابات تحت فشارهای زیاد بعضی نمایندگان مجلس و سایر نهادها برای معرفی افراد مورد نظر آنها صورت میگیرد؛ (مشکل9: انتصاب مدیران سفارشی). سفارشی بودن انتصابات خطر مهمتری دارد و آن وامدار بودن به افراد و نه منافع شرکت است که معمولاً مدیریت شرکت را تحتالشعاع قرار میدهد و حتی به لایههای پایینتر هم تسری مییابد. موضوع مهم دیگر نقش هیأت مدیره است. در حالی که در شرایط عادی مدیرعامل باید توسط هیأت مدیره انتخاب شود و پاسخگوی آن باشد، در چنین شرکتهایی معمولاً اعضای هیأت مدیره تابع مدیرعامل بوده و یا اینکه عملاً نقش جدی در اداره امور ایفا نمیکنند (مشکل10: هیأت مدیره تشریفاتی). جالب اینکه بسیاری از این افراد علیرغم این نقش تضعیف شده، به ادامه وضعیت راضیاند چون از مزایای آن بهرهمند میشوند!
هلدینگ الف و شرکتهای زیرمجموعه آن از نظر نیروی انسانی نیز با چالش روبهروست؛ چرا که اولاً تعداد کارکنان آن حدود 2 برابر نیروی انسانی مورد نیاز است؛ (مشکل11: تورم نیروی انسانی) و ثانیاً متوسط دریافتی آنها نیز حدود 70 درصد بیشتر از نرم پرداختی در بازار کار مشابه است؛ (مشکل12: دستمزدهای غیرمتعارف). جذابیت پرداخت باعث شده فشار بیشتری از بیرون برای جذب افراد نورچشمی صورت گیرد و این هم سطح کیفیت مدیران و نیروی انسانی را پایین میآورد؛ (مشکل13: کیفیت نیروی انسانی) و هم با تشدید شکاف هزینهای، بهرهوری نیروی انسانی را بهشدت کاهش میدهد. به علاوه دستمزدهای نامتعارف، بازار کار را نیز با عدم تعادل مواجه کرده و امکان رقابت بخش خصوصی را از بین میبرد. جالب این است که بیشترین اعتصاب و تعطیلی هم در اینگونه شرکتها صورت میگیرد، اما وقتی حقوق و مزایای مدیران رابطه چندان مستقیمی با عملکرد آنان ندارد نمیتوان انتظار داشت دغدغه زیادی برای افزایش تولید و کاهش هزینهها وجود داشته باشد!
خرید و فروش نیز دو حوزهای است که تأثیر زیادی بر هزینهها از یکطرف و درآمدها از طرف دیگر دارد. در بعضی شرکتهای زیرمجموعه، سهم هزینه مواد و قطعات به 70 درصد قیمت تمام شده میرسد. این بدین معنی است که حتی بهبود کمی در فرآیند خرید تا چه میزان میتواند در کاهش هزینهها مؤثر باشد. این در حالی است که متأسفانه شواهد زیادی از عدم شفافیت در انتخاب تأمینکنندگان و سپس برگزاری مناقصات وجود دارد (مشکل 14: هزینه خرید). در حوزه فروش هم بخصوص در مورد محصولات غیر رقابتی مشکلاتی وجود دارد؛ بدین معنی که لزوماً تصمیمات در راستای منافع شرکت نیست (مشکل15: درآمد فروش). قیمت ارز هم یکی از عواملی است که بر درآمد شرکتها تأثیر جدی میگذارد و بعضاً افزایش آن عدم وجود بهرهوری را پوشش میدهد.
هلدینگ الف برای وزیر هم نعمتی محسوب میشود چون در تنگنای کمبود بودجه میتواند بخشی از نیازهای خود را از این طریق برطرف کند (البته این نیازها میتواند واقعی و در راستای مأموریتهای وزارت باشد اگر چه همواره زمینه فساد در آن وجود دارد). بنابراین با اینکه وزیر ظاهراً خود شخصاً اعتقاد به خصوصیسازی و کاهش نقش دولت دارد ولی عملاً احساس میکند اگر این ابزار را از دست بدهد نمیتواند به اهدافش برسد. از طرف دیگر شرکتهای زیرمجموعه هلدینگ الف در پنج استان قرار دارند و هر یک از این استانها از برکات حضورشان استفاده میکنند. استاندار نیز در مواقعی که به منابع مالی نیاز دارد از مدیرعامل شرکت میخواهد کمک کند و او نیز با رعایت ملاحظات معمولاً انجام میدهد. به همین ترتیب نماینده شهر هم بخشی از هزینههای دفتر خود از جمله پاسخگویی به افراد نیازمند را از همین طریق تأمین میکند. مشارکت در پروژههای عمرانی شهرستان و استان هم وجه دیگر استفاده از ظرفیت مسئولیت اجتماعی در بودجه شرکتهاست که البته همه اینها ظاهراً مطلوب و مورد رضایت افراد مختلف است. اما با فرض اینکه رانت و فسادی در این روشهای تأمین منابع وجود نداشته باشد این سؤال باقی میماند که اولاً شفافیت کافی در مورد آنها وجود دارد یا خیر (مشکل16: شفافیت هزینهکرد) و ثانیاً آیا تخصیص منابع بهدرستی و به صورت بهینه و با توجیه فنی و اقتصادی انجام میشود (مشکل17: عدم تخصیص بهینه منابع) یا صرفاً بر اساس روابط و احیاناً رانتهای سیاسی صورت میگیرد؟
از جمله مواردی که با دستورهای بالادستی به شرکت الف و شرکتهای زیرمجموعه واگذار شده حمایت از تیمها و باشگاههای ورزشی است. در این مورد هم میتوان خوشبین بود و از این جهت که در راستای رضایت مردم است اینگونه حمایتها را توجیه کرد اما با درنظر گرفتن ریخت و پاشها، سوء مدیریت و فسادی که معمولاً وجود داشته است، باید با نگرانی به آن نگاه کرد. ادامه دارد...
با توجه به ساختار مالکیتی شرکت الف، انتصاب هیأت مدیره و مدیرعامل آن به نحوی توسط وزیر انجام میشود. اما در اینجا نیز چند مشکل وجود دارد؛ اولاً این انتصابات تحت فشارهای زیاد بعضی نمایندگان مجلس و سایر نهادها برای معرفی افراد مورد نظر آنها صورت میگیرد؛ (مشکل9: انتصاب مدیران سفارشی). سفارشی بودن انتصابات خطر مهمتری دارد و آن وامدار بودن به افراد و نه منافع شرکت است که معمولاً مدیریت شرکت را تحتالشعاع قرار میدهد و حتی به لایههای پایینتر هم تسری مییابد. موضوع مهم دیگر نقش هیأت مدیره است. در حالی که در شرایط عادی مدیرعامل باید توسط هیأت مدیره انتخاب شود و پاسخگوی آن باشد، در چنین شرکتهایی معمولاً اعضای هیأت مدیره تابع مدیرعامل بوده و یا اینکه عملاً نقش جدی در اداره امور ایفا نمیکنند (مشکل10: هیأت مدیره تشریفاتی). جالب اینکه بسیاری از این افراد علیرغم این نقش تضعیف شده، به ادامه وضعیت راضیاند چون از مزایای آن بهرهمند میشوند!
هلدینگ الف و شرکتهای زیرمجموعه آن از نظر نیروی انسانی نیز با چالش روبهروست؛ چرا که اولاً تعداد کارکنان آن حدود 2 برابر نیروی انسانی مورد نیاز است؛ (مشکل11: تورم نیروی انسانی) و ثانیاً متوسط دریافتی آنها نیز حدود 70 درصد بیشتر از نرم پرداختی در بازار کار مشابه است؛ (مشکل12: دستمزدهای غیرمتعارف). جذابیت پرداخت باعث شده فشار بیشتری از بیرون برای جذب افراد نورچشمی صورت گیرد و این هم سطح کیفیت مدیران و نیروی انسانی را پایین میآورد؛ (مشکل13: کیفیت نیروی انسانی) و هم با تشدید شکاف هزینهای، بهرهوری نیروی انسانی را بهشدت کاهش میدهد. به علاوه دستمزدهای نامتعارف، بازار کار را نیز با عدم تعادل مواجه کرده و امکان رقابت بخش خصوصی را از بین میبرد. جالب این است که بیشترین اعتصاب و تعطیلی هم در اینگونه شرکتها صورت میگیرد، اما وقتی حقوق و مزایای مدیران رابطه چندان مستقیمی با عملکرد آنان ندارد نمیتوان انتظار داشت دغدغه زیادی برای افزایش تولید و کاهش هزینهها وجود داشته باشد!
خرید و فروش نیز دو حوزهای است که تأثیر زیادی بر هزینهها از یکطرف و درآمدها از طرف دیگر دارد. در بعضی شرکتهای زیرمجموعه، سهم هزینه مواد و قطعات به 70 درصد قیمت تمام شده میرسد. این بدین معنی است که حتی بهبود کمی در فرآیند خرید تا چه میزان میتواند در کاهش هزینهها مؤثر باشد. این در حالی است که متأسفانه شواهد زیادی از عدم شفافیت در انتخاب تأمینکنندگان و سپس برگزاری مناقصات وجود دارد (مشکل 14: هزینه خرید). در حوزه فروش هم بخصوص در مورد محصولات غیر رقابتی مشکلاتی وجود دارد؛ بدین معنی که لزوماً تصمیمات در راستای منافع شرکت نیست (مشکل15: درآمد فروش). قیمت ارز هم یکی از عواملی است که بر درآمد شرکتها تأثیر جدی میگذارد و بعضاً افزایش آن عدم وجود بهرهوری را پوشش میدهد.
هلدینگ الف برای وزیر هم نعمتی محسوب میشود چون در تنگنای کمبود بودجه میتواند بخشی از نیازهای خود را از این طریق برطرف کند (البته این نیازها میتواند واقعی و در راستای مأموریتهای وزارت باشد اگر چه همواره زمینه فساد در آن وجود دارد). بنابراین با اینکه وزیر ظاهراً خود شخصاً اعتقاد به خصوصیسازی و کاهش نقش دولت دارد ولی عملاً احساس میکند اگر این ابزار را از دست بدهد نمیتواند به اهدافش برسد. از طرف دیگر شرکتهای زیرمجموعه هلدینگ الف در پنج استان قرار دارند و هر یک از این استانها از برکات حضورشان استفاده میکنند. استاندار نیز در مواقعی که به منابع مالی نیاز دارد از مدیرعامل شرکت میخواهد کمک کند و او نیز با رعایت ملاحظات معمولاً انجام میدهد. به همین ترتیب نماینده شهر هم بخشی از هزینههای دفتر خود از جمله پاسخگویی به افراد نیازمند را از همین طریق تأمین میکند. مشارکت در پروژههای عمرانی شهرستان و استان هم وجه دیگر استفاده از ظرفیت مسئولیت اجتماعی در بودجه شرکتهاست که البته همه اینها ظاهراً مطلوب و مورد رضایت افراد مختلف است. اما با فرض اینکه رانت و فسادی در این روشهای تأمین منابع وجود نداشته باشد این سؤال باقی میماند که اولاً شفافیت کافی در مورد آنها وجود دارد یا خیر (مشکل16: شفافیت هزینهکرد) و ثانیاً آیا تخصیص منابع بهدرستی و به صورت بهینه و با توجیه فنی و اقتصادی انجام میشود (مشکل17: عدم تخصیص بهینه منابع) یا صرفاً بر اساس روابط و احیاناً رانتهای سیاسی صورت میگیرد؟
از جمله مواردی که با دستورهای بالادستی به شرکت الف و شرکتهای زیرمجموعه واگذار شده حمایت از تیمها و باشگاههای ورزشی است. در این مورد هم میتوان خوشبین بود و از این جهت که در راستای رضایت مردم است اینگونه حمایتها را توجیه کرد اما با درنظر گرفتن ریخت و پاشها، سوء مدیریت و فسادی که معمولاً وجود داشته است، باید با نگرانی به آن نگاه کرد. ادامه دارد...
۱۵:۱۸
بخش پایانی
اتفاقی که در عمل میافتد این است که اولاً قراردادهای نجومی با مربیان و بازیکنان (که در شرایط عادی هیچ بنگاه اقتصادی حاضر به انجام نیست) باعث افزایش سطح دستمزدها و در نتیجه هزینه بیشتر از جیب مردم میشود. ثانیاً با داغ شدن بازار دلالی، شبکه ایجاد شده به طور طبیعی منافع خود را در افزایش بیرویه قراردادها میداند و نه تنها نگران فسخ قراردادها و هزینههای بعدی ناشی از شکایتها نیست بلکه از آن منافع جدیدی هم کسب میکند. بدین ترتیب این حمایت ظاهراً مطلوب، هم هزینههای تحمیلی به جامعه را افزایش میدهد، هم ورزش را به فساد میکشد و هم امکان حضور بخش خصوصی واقعی در این صحنه را از بین میبرد.
دانشگاهها هم از وجود هلدینگ الف و شرکتهای زیرمجموعهاش راضیاند چرا که اولاً بودجه پژوهشی نسبتاً خوبی دارد و ثانیاً قراردادهای خوبی با آنها میبندد. در واقع بخش مهمی از درآمدهای اختصاصی دانشگاه از این طریق تأمین میشود. طبیعتاً وزارت علوم هم از این وضعیت راضی است و در گزارشهای عملکرد خود، به افزایش درآمدهای پژوهشی دانشگاهها و مراکز پژوهشی و فناوری استناد میکند. قانون جهش دانشبنیان هم ظرفیت خوبی برای سوق دادن منابع این شرکتها به سمت پژوهش و فناوری ایجاد کرده است. مطابق ماده 11 این قانون، شرکتها میتوانند هزینههای تحقیق و توسعه خود را با تأیید معاونت علمی ریاست جمهوری به عنوان اعتبار مالیاتی در نظر بگیرند. شواهد نشان میدهد شرکتهای شبه دولتی بیشترین سهم را در استفاده از این ماده داشتهاند.
به عنوان نتیجهگیری، ملاحظه میشود در شرایطی که کشور با محدویت منابع روبهرو بوده و استفاده بهینه از آنها یک راهبرد تعیین کننده محسوب میشود، متأسفانه نوع رویکرد مدیریتی دولت و حاکمیت به نحوی بوده است که مجموعه بازیگران اکوسیستم، خواسته یا ناخواسته، با نیت خیر یا به صورت سودجویانه، در جهت استمرار وضعیت موجود و بلکه تشدید نابهرهوری عمل میکنند. اگرچه مقابله با چنین اکوسیستم پیچیدهای کار سادهای نخواهد بود، اما اگر ارادهای برای اصلاح وجود دارد چارهای جز برخورد ریشهای با آن نیست.منبع:روزنامه ایران
سایت #انجمن_مهندسی_صنایع_ایران:iiie.ir
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
اتفاقی که در عمل میافتد این است که اولاً قراردادهای نجومی با مربیان و بازیکنان (که در شرایط عادی هیچ بنگاه اقتصادی حاضر به انجام نیست) باعث افزایش سطح دستمزدها و در نتیجه هزینه بیشتر از جیب مردم میشود. ثانیاً با داغ شدن بازار دلالی، شبکه ایجاد شده به طور طبیعی منافع خود را در افزایش بیرویه قراردادها میداند و نه تنها نگران فسخ قراردادها و هزینههای بعدی ناشی از شکایتها نیست بلکه از آن منافع جدیدی هم کسب میکند. بدین ترتیب این حمایت ظاهراً مطلوب، هم هزینههای تحمیلی به جامعه را افزایش میدهد، هم ورزش را به فساد میکشد و هم امکان حضور بخش خصوصی واقعی در این صحنه را از بین میبرد.
دانشگاهها هم از وجود هلدینگ الف و شرکتهای زیرمجموعهاش راضیاند چرا که اولاً بودجه پژوهشی نسبتاً خوبی دارد و ثانیاً قراردادهای خوبی با آنها میبندد. در واقع بخش مهمی از درآمدهای اختصاصی دانشگاه از این طریق تأمین میشود. طبیعتاً وزارت علوم هم از این وضعیت راضی است و در گزارشهای عملکرد خود، به افزایش درآمدهای پژوهشی دانشگاهها و مراکز پژوهشی و فناوری استناد میکند. قانون جهش دانشبنیان هم ظرفیت خوبی برای سوق دادن منابع این شرکتها به سمت پژوهش و فناوری ایجاد کرده است. مطابق ماده 11 این قانون، شرکتها میتوانند هزینههای تحقیق و توسعه خود را با تأیید معاونت علمی ریاست جمهوری به عنوان اعتبار مالیاتی در نظر بگیرند. شواهد نشان میدهد شرکتهای شبه دولتی بیشترین سهم را در استفاده از این ماده داشتهاند.
به عنوان نتیجهگیری، ملاحظه میشود در شرایطی که کشور با محدویت منابع روبهرو بوده و استفاده بهینه از آنها یک راهبرد تعیین کننده محسوب میشود، متأسفانه نوع رویکرد مدیریتی دولت و حاکمیت به نحوی بوده است که مجموعه بازیگران اکوسیستم، خواسته یا ناخواسته، با نیت خیر یا به صورت سودجویانه، در جهت استمرار وضعیت موجود و بلکه تشدید نابهرهوری عمل میکنند. اگرچه مقابله با چنین اکوسیستم پیچیدهای کار سادهای نخواهد بود، اما اگر ارادهای برای اصلاح وجود دارد چارهای جز برخورد ریشهای با آن نیست.منبع:روزنامه ایران
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۱۵:۱۸
انباشت پژوهش، فقدان تغییر: بازخوانی شکاف مزمن میان #پژوهش و #سیاستگذاری
دکتر سید کامران یگانگی عضو هیأت علمی #مهندسی_صنایع در یادداشتی نوشت: هر سال در آذرماه، کشور در هیاهوی مراسمها، نمایشگاهها و تقدیرها، «#هفته_پژوهش» را جشن میگیرد؛ هفتهای که قرار بود فرصتی برای دیدهشدن دانش، پژوهشگران و نقش علم در آینده ایران باشد. اما پشت این مناسک، پرسش قدیمی و تکاندهندهای همچنان پابرجاست: اگر پژوهش در ایران پرحجم، گسترده و برخوردار از پیشینهای درخشان است، چرا اثر آن در زندگی مردم دیده نمیشود؟
ایران سرزمینی است که ریشههای پژوهش و خردورزی در بنمایه تمدنی آن تنیده شده است؛ از جندیشاپور تا نظامیهها، از حکمای ایرانی تا نوآوریهای جنگ، هرجا پژوهش در خدمت حل مسئله قرار گرفته، جامعه مسیر رشد و تابآوری را پیموده است. اما امروز با انبوهی از دانشگاهها، هزاران مقاله، صدها مرکز تحقیقاتی و حجم عظیم خروجی علمی، همچنان میان پژوهش و تصمیمسازی فاصلهای عمیق و مزمن وجود دارد. فاصلهای که بهرغم تولید حجیم دانش، در زندگی مردم نمود نمییابد.
این یادداشت تلاشی است برای واکاوی تاریخی، نهادی و فرهنگی این گسست و نشاندادن اینکه چرا پژوهش در ایران «تولید میشود» اما "تغییر ایجاد نمیکند."
۱. میراث تاریخی ما: زمانی که پژوهش، بنیان حکمرانی بود
در تاریخ ایران، علم نه یک فعالیت تزئینی، بلکه ابزار اصلی ساماندهی امور کشور بوده است. هر گاه دانایی در جایگاه معمار حکمرانی نشسته، جامعه نیز رو به اصلاح و توسعه گذاشته است.
خواجه نظامالملک: معمار پیوند علم و سیاست
خواجه نظامالملک طوسی در سیاستنامه اش بارها بر این اصل بنیادین تأکید میکند که "مُلک، بدون دانش و نظم پابرجا نمیماند." او دریافت که اداره کشور بدون بهرهگیری از خردِ نخبگان، ممکن نیست.بنا نهادن نظامیهها اقدامی صرفاً آموزشی نبود؛ او نهادهایی را طراحی کرد که کارویژهشان «تولید خرد برای حکمرانی» بود. خواجه اعتقاد داشت که دانشمند باید در کنار وزیر بنشیند و هیچ تصمیم مهمی نباید بدون اتکا به نظر اهل علم اتخاذ شود. این پیوند تاریخی میان پژوهش و حکمرانی، امروز یکی از حلقههای مفقوده توسعه در ایران است؛ حلقهای که اگر احیا میشد، بسیاری از تصمیمهای پر هزینه، پر نوسان و غیر کارشناسی رخ نمیداد.
۲. پژوهش در خدمت بقا: تجربه جنگ ایران و عراق
در دوران دفاع مقدس، پژوهش دیگر موضوعی صرفاً دانشگاهی نبود؛ به ابزار بقا و مقاومت ملی تبدیل شد.
طراحی و ساخت پلهای شناور
بازطراحی ادوات و قطعات در شرایط تحریم
پژوهشهای پزشکی در درمان مجروحان
توسعه روشهای پدافندی و مهندسی نوین
سرانجام دفاع مقدس نشان داد که هرگاه پژوهش با نیازهای واقعی جامعه پیوند بخورد، میتواند معادلات امنیتی، صنعتی و اجتماعی کشور را تغییر دهد. این تجربه تاریخی گواه آن است که مشکل امروز ایران «فقدان پژوهش» نیست، بلکه عدم استفاده از پژوهش در تصمیمسازی است.
ادامه دارد ...
سایت #انجمن_مهندسی_صنایع_ایران:iiie.ir
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
دکتر سید کامران یگانگی عضو هیأت علمی #مهندسی_صنایع در یادداشتی نوشت: هر سال در آذرماه، کشور در هیاهوی مراسمها، نمایشگاهها و تقدیرها، «#هفته_پژوهش» را جشن میگیرد؛ هفتهای که قرار بود فرصتی برای دیدهشدن دانش، پژوهشگران و نقش علم در آینده ایران باشد. اما پشت این مناسک، پرسش قدیمی و تکاندهندهای همچنان پابرجاست: اگر پژوهش در ایران پرحجم، گسترده و برخوردار از پیشینهای درخشان است، چرا اثر آن در زندگی مردم دیده نمیشود؟
ایران سرزمینی است که ریشههای پژوهش و خردورزی در بنمایه تمدنی آن تنیده شده است؛ از جندیشاپور تا نظامیهها، از حکمای ایرانی تا نوآوریهای جنگ، هرجا پژوهش در خدمت حل مسئله قرار گرفته، جامعه مسیر رشد و تابآوری را پیموده است. اما امروز با انبوهی از دانشگاهها، هزاران مقاله، صدها مرکز تحقیقاتی و حجم عظیم خروجی علمی، همچنان میان پژوهش و تصمیمسازی فاصلهای عمیق و مزمن وجود دارد. فاصلهای که بهرغم تولید حجیم دانش، در زندگی مردم نمود نمییابد.
این یادداشت تلاشی است برای واکاوی تاریخی، نهادی و فرهنگی این گسست و نشاندادن اینکه چرا پژوهش در ایران «تولید میشود» اما "تغییر ایجاد نمیکند."
۱. میراث تاریخی ما: زمانی که پژوهش، بنیان حکمرانی بود
در تاریخ ایران، علم نه یک فعالیت تزئینی، بلکه ابزار اصلی ساماندهی امور کشور بوده است. هر گاه دانایی در جایگاه معمار حکمرانی نشسته، جامعه نیز رو به اصلاح و توسعه گذاشته است.
خواجه نظامالملک: معمار پیوند علم و سیاست
خواجه نظامالملک طوسی در سیاستنامه اش بارها بر این اصل بنیادین تأکید میکند که "مُلک، بدون دانش و نظم پابرجا نمیماند." او دریافت که اداره کشور بدون بهرهگیری از خردِ نخبگان، ممکن نیست.بنا نهادن نظامیهها اقدامی صرفاً آموزشی نبود؛ او نهادهایی را طراحی کرد که کارویژهشان «تولید خرد برای حکمرانی» بود. خواجه اعتقاد داشت که دانشمند باید در کنار وزیر بنشیند و هیچ تصمیم مهمی نباید بدون اتکا به نظر اهل علم اتخاذ شود. این پیوند تاریخی میان پژوهش و حکمرانی، امروز یکی از حلقههای مفقوده توسعه در ایران است؛ حلقهای که اگر احیا میشد، بسیاری از تصمیمهای پر هزینه، پر نوسان و غیر کارشناسی رخ نمیداد.
۲. پژوهش در خدمت بقا: تجربه جنگ ایران و عراق
در دوران دفاع مقدس، پژوهش دیگر موضوعی صرفاً دانشگاهی نبود؛ به ابزار بقا و مقاومت ملی تبدیل شد.
طراحی و ساخت پلهای شناور
بازطراحی ادوات و قطعات در شرایط تحریم
پژوهشهای پزشکی در درمان مجروحان
توسعه روشهای پدافندی و مهندسی نوین
سرانجام دفاع مقدس نشان داد که هرگاه پژوهش با نیازهای واقعی جامعه پیوند بخورد، میتواند معادلات امنیتی، صنعتی و اجتماعی کشور را تغییر دهد. این تجربه تاریخی گواه آن است که مشکل امروز ایران «فقدان پژوهش» نیست، بلکه عدم استفاده از پژوهش در تصمیمسازی است.
ادامه دارد ...
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۱۵:۴۷
ادامه
۳. عدم حضور پژوهشگران برتر در ساختار تصمیمسازی
سالهاست که پژوهشگران تنها یک بار در سال - آن هم در هفته پژوهش - مورد تقدیر قرار میگیرند؛ اما در طول سال در هیچ ساختار سیاستگذاری، شورایعالی یا کمیسیون تخصصی جایگاهی ندارند.این فاصله تنها یک مسئله مدیریتی نیست؛ مسئلهای ساختاری و ریشهدار است.
از دلایل اصلی این شکاف میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) سیاستگذاری در ایران دادهمحور نیست
در بسیاری از کشورها، تصمیمسازی بر پایه داده، تجربه و تحقیق انجام میشود. اما در ایران، سیاستگذاری عمومی اغلب سلیقهمحور، کوتاهمدت و غیر مبتنی بر شواهد علمی است.وقتی تصمیمها بر اساس تحقیق گرفته نشوند، پژوهش نیز نقشی در مسیر اداره کشور پیدا نخواهد کرد.
ب) ناکار امدی نهادهای ارتباطدهنده دانشگاه و دولت
خواجه نظامالملک ۹۰۰ سال پیش پیوند میان «علم» و «حکمرانی» را بنیانگذاری کرد؛ اما امروز نهاد اتصالدهنده این دو، یا غایب است یا ناکارآمد.نه دانشگاه سازوکاری برای انتقال دانش به دولت دارد، و نه دولت مسیر مؤثری برای جذب پژوهش. به همین دلیل، حتی پژوهشهای ارزشمند نیز هرگز به میز تصمیمگیری نمیرسند.
ج) فاصله اقتصاد پژوهش از چرخه تولید تا تصمیم
در ایران، پژوهش به دلیل ساختار تشویقی نظام آموزش عالی، اغلب به «انتشار مقاله» ختم میشود.وقتی پژوهشگر مطمئن باشد که نتیجه کار او هرگز وارد چرخه دانش تا سیاست نخواهد شد، انگیزهای برای انجام پژوهشهای مسئلهمحور نخواهد داشت.این همان چرخه ناقصی است که پژوهش را از «اثرگذاری اجتماعی» محروم میکند.
د) فقدان فرهنگ حکمرانی دانشبنیان
علم در ایران بیشتر تکریم میشود تا بهکار گرفته شود. جشنوارههای پژوهشی فراواناند، اما سازوکار استفاده نهادی از دانش اندک است. در نتیجه، پژوهش به «امر نمادین» تبدیل شده: محترم، اما بیاثر.در غیاب فرهنگ حکمرانی دانشبنیان، هیچ پژوهشی - حتی اگر هم عالی باشد- به کار اجرایی و سیاستی گره نمیخورد.
۴. عدم اثر پژوهش در زندگی مردم
مشکل پژوهش در ایران «کمیت» نیست؛ «کیفیت پیوند» است. چرا که:
- مسائل واقعی جامعه به پژوهش تبدیل نمیشوند.
- پژوهشها وارد ساختار تصمیمگیری نمیشوند.
- پژوهشگر انگیزهای برای حلمسئله ندارد.
- دستگاههای اجرایی مخاطب پژوهش نیستند.
- فرهنگ حاکمیت مبتنی بر شواهد شکل نگرفته است.
در چنین شرایطی، طبیعی است که علیرغم تولید عظیم دانش، زندگی مردم تغییر نکند.
جمعبندی: پژوهش باید از کتابخانه به متن حکمرانی برگردد.
ایران تاریخی دارد که در آن علم نقش نجاتبخش داشته است؛ از نظامیههای خواجه نظام الملک طوسی تا نوآوریهای دفاع مقدس.اما امروز، پژوهش در بهترین حالت در مراسمهای سالانه دیده میشود و در بدترین حالت، از سیاستگذاری کنار گذاشته میشود.
برای خروج از این وضعیت، باید سه گام بنیادین برداشته شود:
۱. پژوهش مسئلهمحور شود
مسئله از دل جامعه بیاید، نه از فرمهای اداری.
۲. پژوهشگر در ساختار تصمیمسازی حضور واقعی داشته باشد
نه صرفاً در لیست تقدیرشدگان هفته پژوهش.
۳. حکمرانی دانشبنیان نهادینه شود
تصمیم بدون پژوهش باید استثناء باشد، نه قاعده. هرگاه پژوهش دوباره به متن اداره کشور بازگردد، اثر آن نه در مراسمهای آذرماه، بلکه در زندگی مردم دیده خواهد شد، آنجا که دانش، کارآمدی و امید را به ساختار حکمرانی بازمیگرداند.منبع:ایرنا
سایت #انجمن_مهندسی_صنایع_ایران:iiie.ir
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۳. عدم حضور پژوهشگران برتر در ساختار تصمیمسازی
سالهاست که پژوهشگران تنها یک بار در سال - آن هم در هفته پژوهش - مورد تقدیر قرار میگیرند؛ اما در طول سال در هیچ ساختار سیاستگذاری، شورایعالی یا کمیسیون تخصصی جایگاهی ندارند.این فاصله تنها یک مسئله مدیریتی نیست؛ مسئلهای ساختاری و ریشهدار است.
از دلایل اصلی این شکاف میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
الف) سیاستگذاری در ایران دادهمحور نیست
در بسیاری از کشورها، تصمیمسازی بر پایه داده، تجربه و تحقیق انجام میشود. اما در ایران، سیاستگذاری عمومی اغلب سلیقهمحور، کوتاهمدت و غیر مبتنی بر شواهد علمی است.وقتی تصمیمها بر اساس تحقیق گرفته نشوند، پژوهش نیز نقشی در مسیر اداره کشور پیدا نخواهد کرد.
ب) ناکار امدی نهادهای ارتباطدهنده دانشگاه و دولت
خواجه نظامالملک ۹۰۰ سال پیش پیوند میان «علم» و «حکمرانی» را بنیانگذاری کرد؛ اما امروز نهاد اتصالدهنده این دو، یا غایب است یا ناکارآمد.نه دانشگاه سازوکاری برای انتقال دانش به دولت دارد، و نه دولت مسیر مؤثری برای جذب پژوهش. به همین دلیل، حتی پژوهشهای ارزشمند نیز هرگز به میز تصمیمگیری نمیرسند.
ج) فاصله اقتصاد پژوهش از چرخه تولید تا تصمیم
در ایران، پژوهش به دلیل ساختار تشویقی نظام آموزش عالی، اغلب به «انتشار مقاله» ختم میشود.وقتی پژوهشگر مطمئن باشد که نتیجه کار او هرگز وارد چرخه دانش تا سیاست نخواهد شد، انگیزهای برای انجام پژوهشهای مسئلهمحور نخواهد داشت.این همان چرخه ناقصی است که پژوهش را از «اثرگذاری اجتماعی» محروم میکند.
د) فقدان فرهنگ حکمرانی دانشبنیان
علم در ایران بیشتر تکریم میشود تا بهکار گرفته شود. جشنوارههای پژوهشی فراواناند، اما سازوکار استفاده نهادی از دانش اندک است. در نتیجه، پژوهش به «امر نمادین» تبدیل شده: محترم، اما بیاثر.در غیاب فرهنگ حکمرانی دانشبنیان، هیچ پژوهشی - حتی اگر هم عالی باشد- به کار اجرایی و سیاستی گره نمیخورد.
۴. عدم اثر پژوهش در زندگی مردم
مشکل پژوهش در ایران «کمیت» نیست؛ «کیفیت پیوند» است. چرا که:
- مسائل واقعی جامعه به پژوهش تبدیل نمیشوند.
- پژوهشها وارد ساختار تصمیمگیری نمیشوند.
- پژوهشگر انگیزهای برای حلمسئله ندارد.
- دستگاههای اجرایی مخاطب پژوهش نیستند.
- فرهنگ حاکمیت مبتنی بر شواهد شکل نگرفته است.
در چنین شرایطی، طبیعی است که علیرغم تولید عظیم دانش، زندگی مردم تغییر نکند.
جمعبندی: پژوهش باید از کتابخانه به متن حکمرانی برگردد.
ایران تاریخی دارد که در آن علم نقش نجاتبخش داشته است؛ از نظامیههای خواجه نظام الملک طوسی تا نوآوریهای دفاع مقدس.اما امروز، پژوهش در بهترین حالت در مراسمهای سالانه دیده میشود و در بدترین حالت، از سیاستگذاری کنار گذاشته میشود.
برای خروج از این وضعیت، باید سه گام بنیادین برداشته شود:
۱. پژوهش مسئلهمحور شود
مسئله از دل جامعه بیاید، نه از فرمهای اداری.
۲. پژوهشگر در ساختار تصمیمسازی حضور واقعی داشته باشد
نه صرفاً در لیست تقدیرشدگان هفته پژوهش.
۳. حکمرانی دانشبنیان نهادینه شود
تصمیم بدون پژوهش باید استثناء باشد، نه قاعده. هرگاه پژوهش دوباره به متن اداره کشور بازگردد، اثر آن نه در مراسمهای آذرماه، بلکه در زندگی مردم دیده خواهد شد، آنجا که دانش، کارآمدی و امید را به ساختار حکمرانی بازمیگرداند.منبع:ایرنا
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۱۵:۴۸
این نظام اقتصادی معلومه که جواب نمیدهاز مرتباً بد بودی به بهبودی مستمرچرا کشور به این آسیبها دچار شده؟
*دکتر مهدی غضنفری، استاد #مهندسی_صنایع*:- کسی که نسخه سنگین نامتناسب با حال بیمار می پیچد، دکتر خوبی نیست. - آیا فهم درستی از بیمار داریم یا نه؟ - آیا فهم درستی از ابزارهای درمان داریم یا نه؟- یک خودرویی که 4 نفر در آن جا می گیرند نمی توانیم 40 نفر را جا دهیم!!- اشتغال را بجای بخش خصوصی، از طریق کارمندپذیری حل کردهاند!!
#مهندسی_صنایع_در_عرصه_حکمرانی #مهندسی_صنایع #بهبود_مستمر #حکمرانی #مهدی_غضنفری
سایت #انجمن_مهندسی_صنایع_ایران:iiie.ir
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
*دکتر مهدی غضنفری، استاد #مهندسی_صنایع*:- کسی که نسخه سنگین نامتناسب با حال بیمار می پیچد، دکتر خوبی نیست. - آیا فهم درستی از بیمار داریم یا نه؟ - آیا فهم درستی از ابزارهای درمان داریم یا نه؟- یک خودرویی که 4 نفر در آن جا می گیرند نمی توانیم 40 نفر را جا دهیم!!- اشتغال را بجای بخش خصوصی، از طریق کارمندپذیری حل کردهاند!!
#مهندسی_صنایع_در_عرصه_حکمرانی #مهندسی_صنایع #بهبود_مستمر #حکمرانی #مهدی_غضنفری
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۶:۵۴
۶:۵۴
گفتگو و تبادل نظر پیرامونهوشمندسازی نشریات علمیکاربرد هوش مصنوعی در مدیریت نشریات و پژوهشهای علمی
از اساتید بزرگوار، دانشجویان دکتری و اعضای محترم #انجمن_مهندسی_صنایع_ایران دعوت به عمل میآید تا در این نشست شرکت نمایند.
زمان: چهارشنبه 3 دی ماه 1404 – از ساعت 14 تا 17 مکان: صندوق نوآوری و شکوفایی (خیابان ملاصدرا، خیابان پردیس، خیابان زایندهرود شرقی، شماره 24)
جهت کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام رایگان به لینک زیر مراجعه نمایید:evnd.co/83XpM
با همکاری مجله JISE
#هوش_مصنوعی #مقاله #IndustrialEngineering #مهندسی_صنایع #نشریه#مجله #jise
لینک عضویت در کانال انجمن: http://ble.ir/iiie_official@iiie_official
۶:۳۱