سرمقاله نشریه راه شماره 65.pdf
۱۷۸.۴ کیلوبایت
۱۰:۰۶
باسمه تعالی
"نظام انقلابی" و خطر تاکتیکراسی
تاملی در طراحی اصولگرایان و اصلاحطلبان برای سکولاریزاسیون جمهوری اسلامی
استقلال؛ در اصلیترین شعارِ جمهوری اسلامی، مقدم بر آزادی و جمهوریت و اسلامیت است.
هویت با استقلال معرفتی آغاز میشود.
متاسفانه بحثهای معرفتی و تئوریک ما در حوزه مسایل جمهوریت و مشارکت و رقابت و ... رقیق و ضعیف شده و جای ِهمبستگی تئوریک و کار معرفتی را بحث های اجرایی وتشکیل ائتلاف های پوشالیِ تاکتیکی ، گرفته است. ائتلافِ تاکتیکی را جایگزین وحدت کلمه کردهاند در حالی که از هم گسیختگی و لاغریِ تئوریک را با ترفندهای تاکتیکی و به قول خودشان سیاست ورزی، نمیشود رفو کرد.
اگر نظریه مردمسالاری دینی و ولایت فقیه؛ حاصل عمر امام است؛ حاصل عمر آیت الله خامنه ای را اگر بخواهیم در یک کلمه خلاصه کنیم همین" نظریه نظام انقلابی" است که اساسش را ایشان در یک جمله تبیین کرده است: "میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی، تضاد و ناسازگاری نمیبیند".
این را من ده سال پیش هم گفتم و متاسفانه هنوز هم باید تکرار کنم که شوقی و همتی برای تبیین ابعاد جمهوریتی نظام در جریان انقلابی دیده نمیشود.نپرداختن به ابعاد جمهوریتی نظام، یک خطای راهبردی است که البته در ضعف تئوریک نیروهای انقلابی ریشه دارد.
امروز در اصولگرایی ؛ تاکتیسینها جای تئوریسینها را گرفتهاند و ما به اندازه کافی به این خطر توجه نمیکنیم. یک تعداد ژورنالیست ها و توئیتیست های مرتبط با امنیتی ها و اطلاعاتی ها که بلدند دیگران را جوگیر و فضا را ملتهب کنند؛ می شوند محور اجرای مطامع باندهای قدرت. و خطرِ بزرگتر، این است که حتی تئوریسینهای ما را وادار میکنند که با تنازل از مبانی معرفتی، تاکتیسین بشوند.
کاری که تکنوکراسی در حوزه اقتصاد کرد را تاکتیکراسی؛ در حوزه سیاست پیاده می کند ؛ یعنی آرمان زدایی و معرفت زدایی از امر سیاسی. این پروژه خطرناکیست که اصولگرایان در مسیر سکولاریزاسیون نظام کلید زده اند و نیروهای حزب اللهی باید حواسشان باشد که اولا خودشان هیزم بیار این مظلمه نشوند و ثانیا مقابله با این چالش خطرناک را وظیفه خودشان بدانند.
اصولگراها دارند تلاش میکنند که در سازماندهی اجتماعی و سیاسی؛ با غلبه دادن تاکتیک بر تئوری؛ یک تاکتیکراسی سیاسی را حاکم کنند؛ که از جهات مختلفی مشابه همان تکنوکراسی اقتصادی است.
تاکتیکراسی یعنی چه؟ تاکتیکراسی یعنی دور کردنِ مسائل و راه حلها از حوزه معرفتی و آرمانی و فروکاستنشان به سطوح تاکتیکی و اجرایی.
انتخابات در نگاه امام؛ عرصهای است برای تشکل و رشد جمهور مردم، اما در رویکرد عمده اصولگراها؛ (مثل اصلاحطلبها) دارد تبدیل میشود به عرصهای برای تشکل و حاکمیت ِاشرافیت و خواص.
انقلاب اسلامی هم افزایی جمهوریت و ولایت برای برانداختن سلطنت و اشرافیت بود.
امام میگوید: " انتخابات در انحصار هیچ کس نیست نه در انحصار روحانیین است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروهها است. انتخابات مال همۀ مردم است. "امام میفرماید: " هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهارنظر و اظهار وجود نکنند "و یک عده از اصولگرایان هر کس دیگری که فراتر از مکانیسمهای بعضا فاسد و مفسد آنها بخواهد اظهار وجود کند را حواله به جهنم میکنند!
انتخابات در نگاه امام ؛ عرصهای است برای تشکل و رشد جمهور مردم، اما در رویکرد عمده اصولگراها؛ (مثل اصلاح طلب ها) دارد تبدیل میشود به عرصهای برای تشکل و حاکمیت ِاشرافیت و خواص.
ادامه در پست بعد ...
@jalili_vahid
ادامه در پست بعد ...
۱۳:۲۵
متن کامل سخنرانی را می توانید در لینک زیر بخوانید:
https://b2n.ir/y15531
۱۳:۲۵
۱۷:۳۳
تماس 09338679572پیام به آیدی ketaabyaar.ir@ در پیامرسانهای ایتا، بله، تلگرام و اینستاگراممراجعه به سایتهای http://nashreshahidkazemi.ir/ و یا vaketab.ir
۱۶:۲۶
**
۹:۱۲
مکانیسم "تاخیر الافاضل" که اصولگرایانِ برانداز در شهرها و استان های مختلف به فرمول آن دست یافته و با تاکتیک "النصر باالرعب" عملیاتیاش کردهاند پیچیدهترین پروژه براندازی است که تا کنون علیه جمهوری اسلامی به کار گرفته شده است.
*
۱۶:۳۲
۱۲:۳۵
بازارسال شده از امروز رشد
بسم الله البدیع
#ایده_تحولم_آرزوست
1/شنبه با یکی از دوستان قدیمی پیام رد و بدل میکردیم.در اثنای بحث به مسائل تربیتی بچهها رسید.گفت:"چند روزی است تلویزیون،سریال دودکش 2 رو داره پخش میکنه.بخشهائی از قسمت اولشو دیدم،مناسب بچه ها و حرمت خانواده نبود.مجبور شدم یه جوری سر بچهها رو گرم کنم و نذارم ببینند."برام جالب بود ،فصل اول و حتی بخش دومش که با نام پادری پخش شد،سریالی خوش دست و در چارچوب بود ولی حالا همان نویسنده، کارگردانی رو هم (بجای محمدحسین لطیفی در دو سریال قبلی) بعهده میگیره و بعد...
2/اگر نگیم از اول انقلاب،حداقل 27ساله که تلویزیون رو خودیها یا همانها که پای راستشان را در زمین انقلاب میدانیم اداره کردهاند،پس چه شده است که بعد از نزدیک به سه دهه،تلویزیون حتی از سالهای اولیه این سه دهه هم برای خانوادهها امن نیست و باید حتما در خانه ممیزی کنند و بعد بچه ها رو پای تلویزیون بنشانند.
3/تلویزیون بیشتر از اینکه در همه این سالها با یک ایده تحولی حرکت کند در دام روزمرگیها افتاده بطوری که سالهاست درگیر پرکردن آنتن به هر طریقی است.حداقل و فقط سالی هزار قسمت سریال باید توسط سیمافیلم برای شبکه ها آماده یا مجوز آمادهسازی اش صادر شود فلذا همچنان لنگ نان شب است.
4/ورودی نیروی انسانی تلویزیون با گزینش سفت و سخت ،سعی میشود از باصطلاح خودیها جذب شود.لذا نیروی انسانی وارد شده در رسانه نیز مهر تائید نظام را خورده است.اما در کدام بخش؟ بجز معاونت سیاسی ، در سایر بخشها غالبا دور از آنتن و با فاصله معنادار از گروههای برنامه ساز و یا حداکثر مشارکت در ساخت برنامه های جیم و دال و...
5/شهریور سه سال پیش یکی از بزرگان نظام در دیدار با مدیران رسانه میفرمودند(نقل به مضمون و با سانسور اسامی): پخش صحبتهای فلان اندیشمند برجسته اسلامی یا بهمان مفسر قرآن برای استفاده در آنتن تلویزیون خوب است ولی بدانیم اگر این صحبتها ترجمه به متن های اقتباسی و نمایشی نشود، بیننده عام تلویزیون رغبت کمتری به دیدن آن می کند و تقریبا اینگونه صحبتها بسیار کم مورد توجه مخاطب توده قرار میگیرد....در این رده چقدر #نیروی_تراز_و_کارآمد تربیت شده است؟اصلا این تربیت،کجای دستورکارهای رسانه است؟
6/رسانه در همه این سالها اداره شده است،شاید به نسبت بودجه و درگیریهای دیگرش هم بد اداره نشده باشد ولی این مسیری که می رویم شاید برای برخی نان داشته باشد(که دارد... مثل اینکه خوب هم دارد) اما برای انقلاب ،آبی بهمراه ندارد .در حقیقت،درست است که اداره کلان رسانه و حتی جذب نیرو در قسمتهای سیاستگذاری و بدنه کارشناسی ستادی با فرمولهای غربالگری انقلابی سامان یافته است،اما همچنان آنتن از طریق درپشتی بدون غربال و حساسیت لازم در حال تامین است. و چون همیشه لنگ آنتن هستیم لذا با غمض عین و فروکاستن شدید و غلیظ انتظارات، از آن گذشته و می گذریم.
7/رسانه ملی،در همه این سالها بدون کوچکترین نشانه از داشتن #ایده_تحولی فقط اداره شده است.یعنی نیروهای اصلی و صفی که با استاندادهای حرفهای رسانه هم منطبق باشند ،کمتر در مجامع رسمی رسانه (مثل دانشگاه صدا و سیما) یا مجامع ضمنی تربیت نیرو(مثل گروههای برنامهساز) رشد پیدا کرده اند.نیروهای خوب انقلابی نیز یا از نظر عده ،تعداد قلیلی هستند یا در فضای حرفهای رسانه و اتمسفر حاکم،شبیه بقیه شده اند.
8/بعد از بیست و هفت سال(اگر نگوئیم چهل سال)، همچنان مشغول کارهای ضربتی و تند و سریع و "در برهه حساس کنونی" هستیم و هنوز به ایده تحولی و اجرای آن نرسیده ایم.حتی ایدههای فاخری مثل #جوانگرائی دستخوش بازیهای مدیریتی و کش و واکشها و سهم خواهیها شده است و ذیل فکرهای سطحی دست و پا میزند تا شاید جوانمرگ نشود.
9/ #دولت_مردمی_و_انقلابی میتواند گرفتار همین آفت سهمگین باشد مخصوصا اگر و فقط اگر بخواهد با روزمرگی و تامین نیازهای روز حرکت کند.حقیقت ماجرا این است که وضعیت اجرائی کشور بعد از دستپخت 8 ساله آقای روحانی و دوستان، شبیه آنتن تلویزیون است که نیازهائی ضربتی و اقداماتی فوری را میطلبد اما اگر دولت در دام همین نیازها و اقدامات که بسیار دشوار و صعب هم هستند بیفتد و نتواند لااقل ایده تحول ریل حکمرانی و نیروهای مورد نیازش را کلید بزند و در دام روز مرگی ها بیفتد،فرصت پیش آمده به ثمن بخس بر باد فنا خواهد رفت.
10/لازم است نیازهای فوری در کنار اصلاح و #تغییر_ریل_حکمرانی و اقدام برای #تربیت_نیروی_کارآمد ،جدی گرفته شود.اینکه فقط مشکلات آنی برطرف شود، اقدامی عارضه یابانه است که به هیچ وجه ریشه و علتها را ترمیم نمیکند.لذا اگر نگاهی بلندتر به مسالهها نداشته باشیم، بدانیم مسالههای فردایمان همین راهکارهای امروزمان است...
11/دولت مردمی،هم یک اسم شریف است و مهمتر از اون یک رسم انقلابی.برای مردمی شدن نیاز به یک برنامه مشارکت مردم یا همان مردمی سازی داریم که سالهاست توسط رهبر فرزانه انقلاب فریادش زده می شود.لذا سامانه های معرفی مدیران یا اخذ ایدهها میتواند نمای ورودی یک دولت مردمی باشد اما درون بنای آن،نیازمند معماری ظریف برای #مردمیسازی و مشارکت مردم در امور هستیم.مراقبت از اینکه در نمای بیرونی مردمیسازی نمانیم و گرفتار #شعارزدگی یا سطحی کاری نشویم ،یک اولویت اساسی است.تجربه #اصل_44 و سوءمدیریتهای حاصل از آن در جلوی چشمان سیاستگذاران و کارگزاران است که یک فرصت کم نظیر،چگونه با بی درایتی به محاق رفت...
#امروز_رشد#مصباح_الهدی_باقری#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق
#ایده_تحولم_آرزوست
1/شنبه با یکی از دوستان قدیمی پیام رد و بدل میکردیم.در اثنای بحث به مسائل تربیتی بچهها رسید.گفت:"چند روزی است تلویزیون،سریال دودکش 2 رو داره پخش میکنه.بخشهائی از قسمت اولشو دیدم،مناسب بچه ها و حرمت خانواده نبود.مجبور شدم یه جوری سر بچهها رو گرم کنم و نذارم ببینند."برام جالب بود ،فصل اول و حتی بخش دومش که با نام پادری پخش شد،سریالی خوش دست و در چارچوب بود ولی حالا همان نویسنده، کارگردانی رو هم (بجای محمدحسین لطیفی در دو سریال قبلی) بعهده میگیره و بعد...
2/اگر نگیم از اول انقلاب،حداقل 27ساله که تلویزیون رو خودیها یا همانها که پای راستشان را در زمین انقلاب میدانیم اداره کردهاند،پس چه شده است که بعد از نزدیک به سه دهه،تلویزیون حتی از سالهای اولیه این سه دهه هم برای خانوادهها امن نیست و باید حتما در خانه ممیزی کنند و بعد بچه ها رو پای تلویزیون بنشانند.
3/تلویزیون بیشتر از اینکه در همه این سالها با یک ایده تحولی حرکت کند در دام روزمرگیها افتاده بطوری که سالهاست درگیر پرکردن آنتن به هر طریقی است.حداقل و فقط سالی هزار قسمت سریال باید توسط سیمافیلم برای شبکه ها آماده یا مجوز آمادهسازی اش صادر شود فلذا همچنان لنگ نان شب است.
4/ورودی نیروی انسانی تلویزیون با گزینش سفت و سخت ،سعی میشود از باصطلاح خودیها جذب شود.لذا نیروی انسانی وارد شده در رسانه نیز مهر تائید نظام را خورده است.اما در کدام بخش؟ بجز معاونت سیاسی ، در سایر بخشها غالبا دور از آنتن و با فاصله معنادار از گروههای برنامه ساز و یا حداکثر مشارکت در ساخت برنامه های جیم و دال و...
5/شهریور سه سال پیش یکی از بزرگان نظام در دیدار با مدیران رسانه میفرمودند(نقل به مضمون و با سانسور اسامی): پخش صحبتهای فلان اندیشمند برجسته اسلامی یا بهمان مفسر قرآن برای استفاده در آنتن تلویزیون خوب است ولی بدانیم اگر این صحبتها ترجمه به متن های اقتباسی و نمایشی نشود، بیننده عام تلویزیون رغبت کمتری به دیدن آن می کند و تقریبا اینگونه صحبتها بسیار کم مورد توجه مخاطب توده قرار میگیرد....در این رده چقدر #نیروی_تراز_و_کارآمد تربیت شده است؟اصلا این تربیت،کجای دستورکارهای رسانه است؟
6/رسانه در همه این سالها اداره شده است،شاید به نسبت بودجه و درگیریهای دیگرش هم بد اداره نشده باشد ولی این مسیری که می رویم شاید برای برخی نان داشته باشد(که دارد... مثل اینکه خوب هم دارد) اما برای انقلاب ،آبی بهمراه ندارد .در حقیقت،درست است که اداره کلان رسانه و حتی جذب نیرو در قسمتهای سیاستگذاری و بدنه کارشناسی ستادی با فرمولهای غربالگری انقلابی سامان یافته است،اما همچنان آنتن از طریق درپشتی بدون غربال و حساسیت لازم در حال تامین است. و چون همیشه لنگ آنتن هستیم لذا با غمض عین و فروکاستن شدید و غلیظ انتظارات، از آن گذشته و می گذریم.
7/رسانه ملی،در همه این سالها بدون کوچکترین نشانه از داشتن #ایده_تحولی فقط اداره شده است.یعنی نیروهای اصلی و صفی که با استاندادهای حرفهای رسانه هم منطبق باشند ،کمتر در مجامع رسمی رسانه (مثل دانشگاه صدا و سیما) یا مجامع ضمنی تربیت نیرو(مثل گروههای برنامهساز) رشد پیدا کرده اند.نیروهای خوب انقلابی نیز یا از نظر عده ،تعداد قلیلی هستند یا در فضای حرفهای رسانه و اتمسفر حاکم،شبیه بقیه شده اند.
8/بعد از بیست و هفت سال(اگر نگوئیم چهل سال)، همچنان مشغول کارهای ضربتی و تند و سریع و "در برهه حساس کنونی" هستیم و هنوز به ایده تحولی و اجرای آن نرسیده ایم.حتی ایدههای فاخری مثل #جوانگرائی دستخوش بازیهای مدیریتی و کش و واکشها و سهم خواهیها شده است و ذیل فکرهای سطحی دست و پا میزند تا شاید جوانمرگ نشود.
9/ #دولت_مردمی_و_انقلابی میتواند گرفتار همین آفت سهمگین باشد مخصوصا اگر و فقط اگر بخواهد با روزمرگی و تامین نیازهای روز حرکت کند.حقیقت ماجرا این است که وضعیت اجرائی کشور بعد از دستپخت 8 ساله آقای روحانی و دوستان، شبیه آنتن تلویزیون است که نیازهائی ضربتی و اقداماتی فوری را میطلبد اما اگر دولت در دام همین نیازها و اقدامات که بسیار دشوار و صعب هم هستند بیفتد و نتواند لااقل ایده تحول ریل حکمرانی و نیروهای مورد نیازش را کلید بزند و در دام روز مرگی ها بیفتد،فرصت پیش آمده به ثمن بخس بر باد فنا خواهد رفت.
10/لازم است نیازهای فوری در کنار اصلاح و #تغییر_ریل_حکمرانی و اقدام برای #تربیت_نیروی_کارآمد ،جدی گرفته شود.اینکه فقط مشکلات آنی برطرف شود، اقدامی عارضه یابانه است که به هیچ وجه ریشه و علتها را ترمیم نمیکند.لذا اگر نگاهی بلندتر به مسالهها نداشته باشیم، بدانیم مسالههای فردایمان همین راهکارهای امروزمان است...
11/دولت مردمی،هم یک اسم شریف است و مهمتر از اون یک رسم انقلابی.برای مردمی شدن نیاز به یک برنامه مشارکت مردم یا همان مردمی سازی داریم که سالهاست توسط رهبر فرزانه انقلاب فریادش زده می شود.لذا سامانه های معرفی مدیران یا اخذ ایدهها میتواند نمای ورودی یک دولت مردمی باشد اما درون بنای آن،نیازمند معماری ظریف برای #مردمیسازی و مشارکت مردم در امور هستیم.مراقبت از اینکه در نمای بیرونی مردمیسازی نمانیم و گرفتار #شعارزدگی یا سطحی کاری نشویم ،یک اولویت اساسی است.تجربه #اصل_44 و سوءمدیریتهای حاصل از آن در جلوی چشمان سیاستگذاران و کارگزاران است که یک فرصت کم نظیر،چگونه با بی درایتی به محاق رفت...
#امروز_رشد#مصباح_الهدی_باقری#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق
۱۰:۳۶
️ «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا»
برادر نازنینم محمدسرور رجایی دنیا را وداع گفت. در طول نزدیک به بیست سال آشنایی، چیزی جز صفا و صداقت و همت و آرمانخواهی از او ندیدم. حضور شیرین و الهام بخش او در میان فعالان فرهنگی انقلاب اسلامی یادآور پیوندهای عمیق ملتی بود که خطکشیهای استعماری، آنها را از هم جدا خواسته و ساخته است.
ظهرها که در حسینیه هنر به امامت میایستاد، انگار زیر نگاه حضرت ربوبی صف کشیده بودیم که از جمله، پیوند تاریخی و فرهنگیمان را با هم و با ملکوت تازه کنیم.
غریب بود و آشناتر از بسیاری مدعیان، به فرهنگ اسلامی و انقلابی. تلاش بی ادعا ومؤمنانهاش برای ثبت خاطرات رزمندگان و شهدای افغانستانی دفاع مقدس و شهدای ایرانیِ جهاد افغانستان، کار ممتازی است که هرچه بگذرد، قدرش بیشتر شناخته خواهد شد.
از روزنامهنگاری و پژوهش و تاریخ شفاهی تا نویسندگی و فیلمسازی در کارنامهاش هست و عمدتا در موضوعات بدیع و بکری که پیش از او کمتر کسی به فکرشان بود.
در عین تواضع و بی ادعایی، بر خلاف بسیاری از ما مدعیان، بود و نبودش فرق داشت.
در قصه مردم فارسی زبان منطقه؛ حالا او "یکی بود"ی است سرشار از خاطراتِ الهامبخشِ شهیدان؛ و "یکی نبود"ی حسرتبار و دریغانگیز از همت شاهدان و راویان.
گزافه نیست اگر این راوی مخلصِ شهدای غریب را، از حیثِ فعالیتها و دغدغههای روایت فتحیاش؛ آوینی افغانستان بنامیم.
سرفصلهایی که او با کار مخلصانه و پیگیرِ خود در ادبیات دفاع مقدس و مطالعات بینالملل انقلاب اسلامی گشوده است، منحصر به فرد است و رهرو میطلبد.
مصیبت سنگین فقدان وجود نازنینش، مرهمی بهتر از پیگیری دغدغههای مبارکش و در اهتزاز نگه داشتن پرچمی که او برافراشت، ندارد.
به حق روز عزیز غدیر، انشاالله نامش در زمره موالیان صادق امیرمومنان علیه السلام، ثبت شود و با دوستان غریب شهیدش خصوصا شهید دکترموسوی گردیزی که به زودی خاطراتش به روایتِ رجایی عزیز منتشر خواهد شد؛ محشور باشد.
خدا در این داغ تلخ، به ما صبر بدهد و به خانواده گرانقدر و همراه و صبورش بیشتر.
غفرالله له و لنا.
@jalili_vahid
۱۷:۵۵
۱۲:۵۵
۱۶:۰۵
بلوای بدویت مدرن یا کاریکودتای تمدنی.pdf
۲۵۰.۶۶ کیلوبایت
۱۱:۱۴
ma-mitavanim-ma-masulim-9602Web.pdf
۶.۶۲ مگابایت
۵:۲۷
۸:۰۱
#وحید_جلیلی
۱۸:۵۸
دو پرسش یکی از زمین به آسمان میرود و دیگری از آسمان به زمین نازل میشود.
تقاطع این دو پرسش جایی است که «دین » معنا مییابد.
دین صرفاً عهدهدار تبیین کارهایی که خداوند به قدرت خود میکند، نیست بلکه شاید مهمتر از آن، دین عهدهدار تبیین کارهایی است که خدا به حکمت و سنت خود، نمیکند!
البته مؤمنان مأمور به دعا هستند و مؤمنی که دعا نکند در دینش شک باید کرد و صد البته همان مؤمنان؛ مأمور به جهاد و قتال هم هستند و مؤمنی که فریضه بودن جهاد را - در عمل - انکار کند، متدین واقعی نیست و در ایمانش تردید باید کرد.
دعا آمدهست که مومنان را در انجام ماموریتهایشان قویتر کند نه آنکه جایگزین جهاد و قتال و تعاون و تواصی و امر به معروف و نهی از منکر و قیام باالقسط و قوامیتِ لله شود.
دعا نیامده است که دین را از دل جامعه و میدان و اقتصاد و سیاست و دفاع و... جمع کند و به کنج خلوت، راضی سازد.
از بالاترین دعاهای اولیای خدا «اللهم تقبل منا هذا القربان» است.
کار دعا صرفاً نازل کردن آسمان به زمین نیست که بالا بردن زمین تا آسمان هم هست.
آنها که بضاعتی و توشهای برای دعای «تقبل منا» ندارند؛ نمیتوانند دائماً «اَنزِل علینا مائده من السماء» بخوانند.
اتوبانِ عرش و فرش؛ مُلک و ملکوت دو طرفه است و آنها که یک سوی این اتوبان را با نگاه ناقص خود به دین و دعا، مسدود کردهاند، نمیتوانند متوقع فعال بودن طرف دیگر باشند.
اگر ما از پیشروی نکردن قوای ملکوت تعجب میکنیم، در عرش هم شگفتی از عقبنشینیهای غیر تاکتیکی ما موضوع بحث است و درباره آن هشدارهای خطیر و اکید داده میشود: «وَمَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلَّا مُتَحَرِّفًا لِقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزًا إِلَىٰ فِئَةٍ فَقَدْ بَاءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ»
ادامه در بخش دوم
۲:۳۸
انگلستان جزیرهای است با وسعت ۱۳۰ هزار کیلومتر مربع در نزدیکی قطب شمال.
تقریباً به اندازه استان یزد و کوچکتر از استان کرمان.
با مساحت کمتر از یکچهارم افغانستان، سومالی، ماداگاسکار و بوتسوانا. کمتر از نصف گابن و بورکینافاسو. یکچهاردهم اندونزی و یکدوازدهم ایران.
بدون هیچ کدام از امتیازات ارضی و مرزی و مادی و معدنی و سوقالجیشی پیش گفته.
هرچه در تاریخ و جغرافیای جهان معاصر بیشتر غور کنیم عمق «سبحان الله»هایمان ژرفتر خواهد شد.
حالا که به مرحله پاسخگویی و تعیین سهم تقصیرها در تداوم جنایات رژیم صهیونی رسیدهایم منصفانه و صادقانه ببینیم ملکوت باید پاسخگوی ما باشد یا ما پاسخگوی او؟
بیش از ۴۰ هزار مسلمان در غزه قتل عام شوند و در بسیاری از کشورهای اسلامی حتی یک گوجه فرنگی گندیده به دیوار سفارت رژیم صهیونی و پشتیبانان غربیاش اصابت نکند؟!
مسلمانان اتفاقاً اگر میخواهند نجات پیدا کنند نه تنها نباید تسبیحهایشان را کنار بگذارند و اسلحه به دست بگیرند، بلکه باید در کنار سلاحها و ابزارها و امکانات و امتیازات و فرصتها و ظرفیتهای لاتعد و لا تحصییشان تسبیح بگویند.شاید هیچ ذکری به اندازه «سبحان الله»؛ مسلمانان را به مسیر هدایت و صراط مستقیم رهنمون نکند.ذکری که ضعف و ظلم را از ملکوت سلب و به ایمانهای ناقص و امکانات کاملِ امت الصاق میکند/.
۲:۳۸
۸:۵۰
۸:۵۱