۲ مرداد ۱۳۹۹
بازارسال شده از جشنواره مردمی فیلم عمار
۱۸:۳۴
۸ آذر ۱۳۹۹
۱۲:۱۸
وحید جلیلی
پندی برای جان و خرد آئین کین خواهی در شاهنامه حکیم طوس یا کیخسرو چگونه انتقام سیاوش را از تورانیان گرفت @jalili_vahid
پندی برای جان و خرد
آئین کین خواهی در شاهنامه حکیم طوس یا کیخسرو چگونه انتقام سیاوش را از تورانیان گرفت
بگویم که بنیاد سوگند چیستخرد را و جان تو را پند چیست
به فرّ و به نیکاختر ایزدیکه هرگز نپیچی به سوی بدی
میانجی نخواهی جز از تیغ و گرزمنِش برز داری و بالای، برز
چو بشنید زو شهریار جوانسوی آتش آورد روی و روان
به دادار دارنده سوگند خوردبه روز سپید و شب لاجورد
شب تیره تا برکشید آفتابخروشان همی بود دیده پرآب
چنین گفت کای دادگر یک خدایجهاندار و روزی ده و رهنمای
تو دانی که سالار توران سپاهنه پرهیز داند نه شرم گناه
به ویران و آباد نفرین اوستدل بیگناهان پر از کین اوست
به بیداد؛ خون سیاوش بریختبدین مرز باران آتش ببیخت
دل شهریاران پر از بیم اوستبلا بر زمین تخت و دیهیم اوست
فراوان بمالید رخ بر زمینهمی خواند بر کردگار آفرین
وزان جایگه؛ شد سوی تخت بازبَرِ پهلوانانِ گردنفراز
چنین گفت کای نامداران منجهانگیر و خنجر گزاران من
به کین پدر بست خواهم میانبگردانم این بد ز ایرانیان
اگر همگنان رای جنگ آوریدبکوشید و رستم پلنگ آورید
وگر کشته گردد کسی زین سپاهبهشت بلندش بود جایگاه
بدانید کو شد به بَد پیشدستمکافات بد را نشاید نشست
بزرگان به پاسخ بیاراستندبه درد دل از جای برخاستند
که ای نامدار جهان شادباشهمیشه ز رنج و غم آزاد باش
ز مادر همه مرگ را زادهایمهمه بندهایم ارچه آزادهایم
چو پاسخ چنین یافت از پیلتنز طوس و ز گودرز و از انجمن
رخ شاه شد چون گل ارغوانکه دولت جوان بود و خسرو جوان
بدیشان فراوان بکرد آفرینکه آباد بادا به گُردان زمین
نوشتند بر دفتر شهریارهمه نامشان تا کی آید به کار
همه سر سوی رزم توران نهندهمه شادمانی و سوران نهند
#سازشکاران_بی_خِرد #میانجی_خواهان_بی_وطن #شهید_فخری_زاده #میانجی_تیغ
@jalili_vahid
آئین کین خواهی در شاهنامه حکیم طوس یا کیخسرو چگونه انتقام سیاوش را از تورانیان گرفت
بگویم که بنیاد سوگند چیستخرد را و جان تو را پند چیست
به فرّ و به نیکاختر ایزدیکه هرگز نپیچی به سوی بدی
میانجی نخواهی جز از تیغ و گرزمنِش برز داری و بالای، برز
چو بشنید زو شهریار جوانسوی آتش آورد روی و روان
به دادار دارنده سوگند خوردبه روز سپید و شب لاجورد
شب تیره تا برکشید آفتابخروشان همی بود دیده پرآب
چنین گفت کای دادگر یک خدایجهاندار و روزی ده و رهنمای
تو دانی که سالار توران سپاهنه پرهیز داند نه شرم گناه
به ویران و آباد نفرین اوستدل بیگناهان پر از کین اوست
به بیداد؛ خون سیاوش بریختبدین مرز باران آتش ببیخت
دل شهریاران پر از بیم اوستبلا بر زمین تخت و دیهیم اوست
فراوان بمالید رخ بر زمینهمی خواند بر کردگار آفرین
وزان جایگه؛ شد سوی تخت بازبَرِ پهلوانانِ گردنفراز
چنین گفت کای نامداران منجهانگیر و خنجر گزاران من
به کین پدر بست خواهم میانبگردانم این بد ز ایرانیان
اگر همگنان رای جنگ آوریدبکوشید و رستم پلنگ آورید
وگر کشته گردد کسی زین سپاهبهشت بلندش بود جایگاه
بدانید کو شد به بَد پیشدستمکافات بد را نشاید نشست
بزرگان به پاسخ بیاراستندبه درد دل از جای برخاستند
که ای نامدار جهان شادباشهمیشه ز رنج و غم آزاد باش
ز مادر همه مرگ را زادهایمهمه بندهایم ارچه آزادهایم
چو پاسخ چنین یافت از پیلتنز طوس و ز گودرز و از انجمن
رخ شاه شد چون گل ارغوانکه دولت جوان بود و خسرو جوان
بدیشان فراوان بکرد آفرینکه آباد بادا به گُردان زمین
نوشتند بر دفتر شهریارهمه نامشان تا کی آید به کار
همه سر سوی رزم توران نهندهمه شادمانی و سوران نهند
#سازشکاران_بی_خِرد #میانجی_خواهان_بی_وطن #شهید_فخری_زاده #میانجی_تیغ
@jalili_vahid
۱۲:۲۰
۲۹ آذر ۱۳۹۹
۱۸:۴۵
۲۰ بهمن ۱۳۹۹
سرمقاله نشریه راه شماره 65.pdf
۱۷۸.۴ کیلوبایت
فایل pdf سرمقاله نشریه راه شماره 65
انقلاب فعال و انقلابیون منفعل تاملی در سکوت و هیاهوی بدبختترین و خوش شانسترین لیبرالهای جهان
یک سلبریتی آمریکا نشین؛ بعد از درگذشت مرحوم شجریان در فجازی نوشته است: بزرگترین سوگ اجتماعی بعد از فوت دکتر مصدق!.
لیبرالیسم ایدئولوژیک ایرانی هیچ درسی که برای ما نداشته باشد همین ایمانش به باطل و استقامت و منفعل نشدنش در مسیر ذلت و ضلالت الگویی است با شکوه و الهام بخش!
@jalili_vahid
انقلاب فعال و انقلابیون منفعل تاملی در سکوت و هیاهوی بدبختترین و خوش شانسترین لیبرالهای جهان
یک سلبریتی آمریکا نشین؛ بعد از درگذشت مرحوم شجریان در فجازی نوشته است: بزرگترین سوگ اجتماعی بعد از فوت دکتر مصدق!.
لیبرالیسم ایدئولوژیک ایرانی هیچ درسی که برای ما نداشته باشد همین ایمانش به باطل و استقامت و منفعل نشدنش در مسیر ذلت و ضلالت الگویی است با شکوه و الهام بخش!
@jalili_vahid
۱۰:۰۶
۲۷ بهمن ۱۳۹۹
باسمه تعالی
"نظام انقلابی" و خطر تاکتیکراسی
تاملی در طراحی اصولگرایان و اصلاحطلبان برای سکولاریزاسیون جمهوری اسلامی
استقلال؛ در اصلیترین شعارِ جمهوری اسلامی، مقدم بر آزادی و جمهوریت و اسلامیت است.
هویت با استقلال معرفتی آغاز میشود.
متاسفانه بحثهای معرفتی و تئوریک ما در حوزه مسایل جمهوریت و مشارکت و رقابت و ... رقیق و ضعیف شده و جای ِهمبستگی تئوریک و کار معرفتی را بحث های اجرایی وتشکیل ائتلاف های پوشالیِ تاکتیکی ، گرفته است. ائتلافِ تاکتیکی را جایگزین وحدت کلمه کردهاند در حالی که از هم گسیختگی و لاغریِ تئوریک را با ترفندهای تاکتیکی و به قول خودشان سیاست ورزی، نمیشود رفو کرد.
اگر نظریه مردمسالاری دینی و ولایت فقیه؛ حاصل عمر امام است؛ حاصل عمر آیت الله خامنه ای را اگر بخواهیم در یک کلمه خلاصه کنیم همین" نظریه نظام انقلابی" است که اساسش را ایشان در یک جمله تبیین کرده است: "میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی، تضاد و ناسازگاری نمیبیند".
این را من ده سال پیش هم گفتم و متاسفانه هنوز هم باید تکرار کنم که شوقی و همتی برای تبیین ابعاد جمهوریتی نظام در جریان انقلابی دیده نمیشود.نپرداختن به ابعاد جمهوریتی نظام، یک خطای راهبردی است که البته در ضعف تئوریک نیروهای انقلابی ریشه دارد.
امروز در اصولگرایی ؛ تاکتیسینها جای تئوریسینها را گرفتهاند و ما به اندازه کافی به این خطر توجه نمیکنیم. یک تعداد ژورنالیست ها و توئیتیست های مرتبط با امنیتی ها و اطلاعاتی ها که بلدند دیگران را جوگیر و فضا را ملتهب کنند؛ می شوند محور اجرای مطامع باندهای قدرت. و خطرِ بزرگتر، این است که حتی تئوریسینهای ما را وادار میکنند که با تنازل از مبانی معرفتی، تاکتیسین بشوند.
کاری که تکنوکراسی در حوزه اقتصاد کرد را تاکتیکراسی؛ در حوزه سیاست پیاده می کند ؛ یعنی آرمان زدایی و معرفت زدایی از امر سیاسی. این پروژه خطرناکیست که اصولگرایان در مسیر سکولاریزاسیون نظام کلید زده اند و نیروهای حزب اللهی باید حواسشان باشد که اولا خودشان هیزم بیار این مظلمه نشوند و ثانیا مقابله با این چالش خطرناک را وظیفه خودشان بدانند.
اصولگراها دارند تلاش میکنند که در سازماندهی اجتماعی و سیاسی؛ با غلبه دادن تاکتیک بر تئوری؛ یک تاکتیکراسی سیاسی را حاکم کنند؛ که از جهات مختلفی مشابه همان تکنوکراسی اقتصادی است.
تاکتیکراسی یعنی چه؟ تاکتیکراسی یعنی دور کردنِ مسائل و راه حلها از حوزه معرفتی و آرمانی و فروکاستنشان به سطوح تاکتیکی و اجرایی.
انتخابات در نگاه امام؛ عرصهای است برای تشکل و رشد جمهور مردم، اما در رویکرد عمده اصولگراها؛ (مثل اصلاحطلبها) دارد تبدیل میشود به عرصهای برای تشکل و حاکمیت ِاشرافیت و خواص.
انقلاب اسلامی هم افزایی جمهوریت و ولایت برای برانداختن سلطنت و اشرافیت بود.
امام میگوید: " انتخابات در انحصار هیچ کس نیست نه در انحصار روحانیین است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروهها است. انتخابات مال همۀ مردم است. "امام میفرماید: " هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهارنظر و اظهار وجود نکنند "و یک عده از اصولگرایان هر کس دیگری که فراتر از مکانیسمهای بعضا فاسد و مفسد آنها بخواهد اظهار وجود کند را حواله به جهنم میکنند!
انتخابات در نگاه امام ؛ عرصهای است برای تشکل و رشد جمهور مردم، اما در رویکرد عمده اصولگراها؛ (مثل اصلاح طلب ها) دارد تبدیل میشود به عرصهای برای تشکل و حاکمیت ِاشرافیت و خواص.
ادامه در پست بعد ...
@jalili_vahid
"نظام انقلابی" و خطر تاکتیکراسی
تاملی در طراحی اصولگرایان و اصلاحطلبان برای سکولاریزاسیون جمهوری اسلامی
استقلال؛ در اصلیترین شعارِ جمهوری اسلامی، مقدم بر آزادی و جمهوریت و اسلامیت است.
هویت با استقلال معرفتی آغاز میشود.
متاسفانه بحثهای معرفتی و تئوریک ما در حوزه مسایل جمهوریت و مشارکت و رقابت و ... رقیق و ضعیف شده و جای ِهمبستگی تئوریک و کار معرفتی را بحث های اجرایی وتشکیل ائتلاف های پوشالیِ تاکتیکی ، گرفته است. ائتلافِ تاکتیکی را جایگزین وحدت کلمه کردهاند در حالی که از هم گسیختگی و لاغریِ تئوریک را با ترفندهای تاکتیکی و به قول خودشان سیاست ورزی، نمیشود رفو کرد.
اگر نظریه مردمسالاری دینی و ولایت فقیه؛ حاصل عمر امام است؛ حاصل عمر آیت الله خامنه ای را اگر بخواهیم در یک کلمه خلاصه کنیم همین" نظریه نظام انقلابی" است که اساسش را ایشان در یک جمله تبیین کرده است: "میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی، تضاد و ناسازگاری نمیبیند".
این را من ده سال پیش هم گفتم و متاسفانه هنوز هم باید تکرار کنم که شوقی و همتی برای تبیین ابعاد جمهوریتی نظام در جریان انقلابی دیده نمیشود.نپرداختن به ابعاد جمهوریتی نظام، یک خطای راهبردی است که البته در ضعف تئوریک نیروهای انقلابی ریشه دارد.
امروز در اصولگرایی ؛ تاکتیسینها جای تئوریسینها را گرفتهاند و ما به اندازه کافی به این خطر توجه نمیکنیم. یک تعداد ژورنالیست ها و توئیتیست های مرتبط با امنیتی ها و اطلاعاتی ها که بلدند دیگران را جوگیر و فضا را ملتهب کنند؛ می شوند محور اجرای مطامع باندهای قدرت. و خطرِ بزرگتر، این است که حتی تئوریسینهای ما را وادار میکنند که با تنازل از مبانی معرفتی، تاکتیسین بشوند.
کاری که تکنوکراسی در حوزه اقتصاد کرد را تاکتیکراسی؛ در حوزه سیاست پیاده می کند ؛ یعنی آرمان زدایی و معرفت زدایی از امر سیاسی. این پروژه خطرناکیست که اصولگرایان در مسیر سکولاریزاسیون نظام کلید زده اند و نیروهای حزب اللهی باید حواسشان باشد که اولا خودشان هیزم بیار این مظلمه نشوند و ثانیا مقابله با این چالش خطرناک را وظیفه خودشان بدانند.
اصولگراها دارند تلاش میکنند که در سازماندهی اجتماعی و سیاسی؛ با غلبه دادن تاکتیک بر تئوری؛ یک تاکتیکراسی سیاسی را حاکم کنند؛ که از جهات مختلفی مشابه همان تکنوکراسی اقتصادی است.
تاکتیکراسی یعنی چه؟ تاکتیکراسی یعنی دور کردنِ مسائل و راه حلها از حوزه معرفتی و آرمانی و فروکاستنشان به سطوح تاکتیکی و اجرایی.
انتخابات در نگاه امام؛ عرصهای است برای تشکل و رشد جمهور مردم، اما در رویکرد عمده اصولگراها؛ (مثل اصلاحطلبها) دارد تبدیل میشود به عرصهای برای تشکل و حاکمیت ِاشرافیت و خواص.
انقلاب اسلامی هم افزایی جمهوریت و ولایت برای برانداختن سلطنت و اشرافیت بود.
امام میگوید: " انتخابات در انحصار هیچ کس نیست نه در انحصار روحانیین است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروهها است. انتخابات مال همۀ مردم است. "امام میفرماید: " هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهارنظر و اظهار وجود نکنند "و یک عده از اصولگرایان هر کس دیگری که فراتر از مکانیسمهای بعضا فاسد و مفسد آنها بخواهد اظهار وجود کند را حواله به جهنم میکنند!
انتخابات در نگاه امام ؛ عرصهای است برای تشکل و رشد جمهور مردم، اما در رویکرد عمده اصولگراها؛ (مثل اصلاح طلب ها) دارد تبدیل میشود به عرصهای برای تشکل و حاکمیت ِاشرافیت و خواص.
ادامه در پست بعد ...
@jalili_vahid
۱۳:۲۵
امروز چپ و راست؛ اصولگرا و اصلاحطلب؛ هر دوتایشان به یک شکل دارند از تاکتیک "النصر بالرعب" استفاده میکنند. مردم را بترسانیم و رای بیاوریم!
دائم بین جمهوریت و ولایت تضاد ایجاد میکنند و در دورههای مختلف، جوری جمهوریت را مطرح می کنند کانّه با ولایت فقیه در تضاد است و من باب اکل میته پذیرفته شده است.جالب است که در این زمینه اصولگرا و اصلاح طلب با یکدیگر متحد و هم نظر هستند.حالا یکی در موضع دفاع از جمهوریت این ادعا را مطرح می کند و دیگری در دفاع از اسلامیت ولی هر دو در این که امام از روی اضطرار یا اشتباه جمهوریت و اسلامیت را تلفیق کرده ؛علنا یا در خفا؛ هم رای هستند. در حالی که "جمهوریت و ولایت " موید هم و در برابر "سلطنت و اشرافیت " هستند.با تضعیف جمهوریت یا ولایت؛ آن دیگری تقویت نمی شود بلکه اشرافیت قدرت می گیرد و زمینه فشار بر ولایت و انزوای جمهوریت فراهم می شود.
اصولگراها دارند تلاش می کنند که انتخابات را به انحصار گروه ها و احزاب در بیاورند و حتی الامکان ؛احتمال حضور رویش های مستقل مردمی انقلاب اسلامی ؛بیرون از دایره طراحی مافیاهای قدرت را به صفر برسانند. این جمنا بازی ها غیر این است که دارد انتخابات را در انحصار گروه ها در می آورد؟
می بینید که نه فقط در تهران بلکه در 170 حوزه انتخابیه که برای مجلس فقط یک نماینده انتخاب می شود تلاش می کنند که با ائتلاف های نمایشی؛از ورود آدم های تازه ؛ به گردونه رقابت جلوگیری کنند تا انتخابات از حالت حیدری-نعمتی و استقلالی –پرسپولیسی خارج نشود.
بروید ببینید در شهرستان ها چه خبر است؟ ارزیابی کنید بعضی تاکتیک ها و سازوکارهای انتخاباتی آقایان را در انتخابات شوراها،در انتخابات مجلس و ... .
این روش ها نه تنها جمهوری اسلامی را به سمت حکومت امام زمانی نخواهد برد بلکه زمینه روی کارآمدن امویان و عباسیان را فراهم خواهد کرد. تفکر اموی و عباسی مخالف تکلیف جمهور مردم برای انتخابِ آگاهانه و مسولانه است؛ مشوّق تداول قدرت بین الاغنیاء با ترویج تفکر قبیله ای بین توده هاست . این نوع رویکردها ؛اصول گرایی نیست ؛این استحاله انقلاب به سود اشرافیت و سلطنت است.
همان جور که تکنوکراسی از دل جریان چپ درآمد، امروز تاکتیکراسی دارد از دل جریان اصولگرا درمیآید که سازمان دهی اجتماعی سیاسی را بر مبنای انحصار طلبی کمونیسم و پول محوری کاپیتالیسم انجام میدهد، و با بعضی مبانی دینی نظام در این حوزه رسما وداع کرده است.
خدا سایه آقا را انشالله تا ظهور امام زمان بر سر ما مستدام کند ولی اگر تا موقعی که آقا هست، جمهوریت نهادینه نشود بترسید از بعد این ماجرا. اگر تا موقعی که بنیانگذاران نظام و رهبران تئوریک نظام حضور دارند جمهوریت نهادینه نشود و ریشهدار نشود بترسید از حاکمیت اشراف.
در فتنه 88 دیدیم که چطور مدعی ترین لیبرال ها بسیج شدند که ریشه جمهوریت رابزنند و رای مردم را وتو کنند.
هیچ بعید ندانید که این ها مترصدند با همکاری اربابان آمریکایی و انگلیسی شان یک جمهوری رضاخانی را حاکم کنند که در آن بشود مسلمان ها را مثل آب خوردن به خاطر حجاب و هویت دینی به گلوله بست و مجلس فرمایشی راه انداخت و از مدرنیته و مقابله با ارتجاع دم زد.
اراجیف اخیر اینها در نفی اسلامیت؛ نشان دهنده ارادتشان به جمهوریت نیست چون در فتنه 88 معلوم شد در ذات قدرتپرست دیکتاتور لیبرالها چیست؛ اتفاقا اینها فهمیدهاند که در جامعه دینی ایران هیج تضمینی محکمتر از اسلامیت برای حفظ مردمسالاری نیست و حذف اسلامیت، برای غربزدهها مقدمه حذف مردمسالاری است.
تاریخ معاصر نهضتهای اسلامی در جهان اسلام گواه این است که مهمترین مسئله جهان اسلام رسیدن به مدل مردمسالاری دینی است.
این دو جریان سکولاریزاسیون در دو قبیله اصولگرا و اصلاح طلب؛ اگر چه در ظاهر مثل لبه های یک قیچی با هم زد و خورد دارند اما دارند برای استحاله جمهوری اسلامی از یک نظام انقلابی و مردمی به یک نظام سکولار و اشرافی؛ هم افزایی می کنند و جوانان انقلابی و نخبگان حزب اللهی اولا نباید به دام هیچکدام بیفتند وثانیا در مقابله با هر دو جریان استحاله طلبِ ارتجاعی؛ برای دفاع جانانه از مبانی معرفتی-آرمانی انقلاب اسلامی و تثبیت جمهوریت اسلامی و مردمسالاری دینی همه ظرفیت فکری و فرهنگی و اجتماعی شان را به صحنه بیاورند.
متن کامل سخنرانی را می توانید در لینک زیر بخوانید:
https://b2n.ir/y15531
@jalili_vahid
دائم بین جمهوریت و ولایت تضاد ایجاد میکنند و در دورههای مختلف، جوری جمهوریت را مطرح می کنند کانّه با ولایت فقیه در تضاد است و من باب اکل میته پذیرفته شده است.جالب است که در این زمینه اصولگرا و اصلاح طلب با یکدیگر متحد و هم نظر هستند.حالا یکی در موضع دفاع از جمهوریت این ادعا را مطرح می کند و دیگری در دفاع از اسلامیت ولی هر دو در این که امام از روی اضطرار یا اشتباه جمهوریت و اسلامیت را تلفیق کرده ؛علنا یا در خفا؛ هم رای هستند. در حالی که "جمهوریت و ولایت " موید هم و در برابر "سلطنت و اشرافیت " هستند.با تضعیف جمهوریت یا ولایت؛ آن دیگری تقویت نمی شود بلکه اشرافیت قدرت می گیرد و زمینه فشار بر ولایت و انزوای جمهوریت فراهم می شود.
اصولگراها دارند تلاش می کنند که انتخابات را به انحصار گروه ها و احزاب در بیاورند و حتی الامکان ؛احتمال حضور رویش های مستقل مردمی انقلاب اسلامی ؛بیرون از دایره طراحی مافیاهای قدرت را به صفر برسانند. این جمنا بازی ها غیر این است که دارد انتخابات را در انحصار گروه ها در می آورد؟
می بینید که نه فقط در تهران بلکه در 170 حوزه انتخابیه که برای مجلس فقط یک نماینده انتخاب می شود تلاش می کنند که با ائتلاف های نمایشی؛از ورود آدم های تازه ؛ به گردونه رقابت جلوگیری کنند تا انتخابات از حالت حیدری-نعمتی و استقلالی –پرسپولیسی خارج نشود.
بروید ببینید در شهرستان ها چه خبر است؟ ارزیابی کنید بعضی تاکتیک ها و سازوکارهای انتخاباتی آقایان را در انتخابات شوراها،در انتخابات مجلس و ... .
این روش ها نه تنها جمهوری اسلامی را به سمت حکومت امام زمانی نخواهد برد بلکه زمینه روی کارآمدن امویان و عباسیان را فراهم خواهد کرد. تفکر اموی و عباسی مخالف تکلیف جمهور مردم برای انتخابِ آگاهانه و مسولانه است؛ مشوّق تداول قدرت بین الاغنیاء با ترویج تفکر قبیله ای بین توده هاست . این نوع رویکردها ؛اصول گرایی نیست ؛این استحاله انقلاب به سود اشرافیت و سلطنت است.
همان جور که تکنوکراسی از دل جریان چپ درآمد، امروز تاکتیکراسی دارد از دل جریان اصولگرا درمیآید که سازمان دهی اجتماعی سیاسی را بر مبنای انحصار طلبی کمونیسم و پول محوری کاپیتالیسم انجام میدهد، و با بعضی مبانی دینی نظام در این حوزه رسما وداع کرده است.
خدا سایه آقا را انشالله تا ظهور امام زمان بر سر ما مستدام کند ولی اگر تا موقعی که آقا هست، جمهوریت نهادینه نشود بترسید از بعد این ماجرا. اگر تا موقعی که بنیانگذاران نظام و رهبران تئوریک نظام حضور دارند جمهوریت نهادینه نشود و ریشهدار نشود بترسید از حاکمیت اشراف.
در فتنه 88 دیدیم که چطور مدعی ترین لیبرال ها بسیج شدند که ریشه جمهوریت رابزنند و رای مردم را وتو کنند.
هیچ بعید ندانید که این ها مترصدند با همکاری اربابان آمریکایی و انگلیسی شان یک جمهوری رضاخانی را حاکم کنند که در آن بشود مسلمان ها را مثل آب خوردن به خاطر حجاب و هویت دینی به گلوله بست و مجلس فرمایشی راه انداخت و از مدرنیته و مقابله با ارتجاع دم زد.
اراجیف اخیر اینها در نفی اسلامیت؛ نشان دهنده ارادتشان به جمهوریت نیست چون در فتنه 88 معلوم شد در ذات قدرتپرست دیکتاتور لیبرالها چیست؛ اتفاقا اینها فهمیدهاند که در جامعه دینی ایران هیج تضمینی محکمتر از اسلامیت برای حفظ مردمسالاری نیست و حذف اسلامیت، برای غربزدهها مقدمه حذف مردمسالاری است.
تاریخ معاصر نهضتهای اسلامی در جهان اسلام گواه این است که مهمترین مسئله جهان اسلام رسیدن به مدل مردمسالاری دینی است.
این دو جریان سکولاریزاسیون در دو قبیله اصولگرا و اصلاح طلب؛ اگر چه در ظاهر مثل لبه های یک قیچی با هم زد و خورد دارند اما دارند برای استحاله جمهوری اسلامی از یک نظام انقلابی و مردمی به یک نظام سکولار و اشرافی؛ هم افزایی می کنند و جوانان انقلابی و نخبگان حزب اللهی اولا نباید به دام هیچکدام بیفتند وثانیا در مقابله با هر دو جریان استحاله طلبِ ارتجاعی؛ برای دفاع جانانه از مبانی معرفتی-آرمانی انقلاب اسلامی و تثبیت جمهوریت اسلامی و مردمسالاری دینی همه ظرفیت فکری و فرهنگی و اجتماعی شان را به صحنه بیاورند.
متن کامل سخنرانی را می توانید در لینک زیر بخوانید:
https://b2n.ir/y15531
@jalili_vahid
۱۳:۲۵
۲ اسفند ۱۳۹۹
۱۷:۳۳
۱۸ فروردین ۱۴۰۰
۱۶:۲۶
۲۳ خرداد ۱۴۰۰
۹:۱۲
۲۵ خرداد ۱۴۰۰
۱۶:۳۲
۲ تیر ۱۴۰۰
۱۲:۳۵
۱۴ تیر ۱۴۰۰
بازارسال شده از امروز رشد
بسم الله البدیع
#ایده_تحولم_آرزوست
1/شنبه با یکی از دوستان قدیمی پیام رد و بدل میکردیم.در اثنای بحث به مسائل تربیتی بچهها رسید.گفت:"چند روزی است تلویزیون،سریال دودکش 2 رو داره پخش میکنه.بخشهائی از قسمت اولشو دیدم،مناسب بچه ها و حرمت خانواده نبود.مجبور شدم یه جوری سر بچهها رو گرم کنم و نذارم ببینند."برام جالب بود ،فصل اول و حتی بخش دومش که با نام پادری پخش شد،سریالی خوش دست و در چارچوب بود ولی حالا همان نویسنده، کارگردانی رو هم (بجای محمدحسین لطیفی در دو سریال قبلی) بعهده میگیره و بعد...
2/اگر نگیم از اول انقلاب،حداقل 27ساله که تلویزیون رو خودیها یا همانها که پای راستشان را در زمین انقلاب میدانیم اداره کردهاند،پس چه شده است که بعد از نزدیک به سه دهه،تلویزیون حتی از سالهای اولیه این سه دهه هم برای خانوادهها امن نیست و باید حتما در خانه ممیزی کنند و بعد بچه ها رو پای تلویزیون بنشانند.
3/تلویزیون بیشتر از اینکه در همه این سالها با یک ایده تحولی حرکت کند در دام روزمرگیها افتاده بطوری که سالهاست درگیر پرکردن آنتن به هر طریقی است.حداقل و فقط سالی هزار قسمت سریال باید توسط سیمافیلم برای شبکه ها آماده یا مجوز آمادهسازی اش صادر شود فلذا همچنان لنگ نان شب است.
4/ورودی نیروی انسانی تلویزیون با گزینش سفت و سخت ،سعی میشود از باصطلاح خودیها جذب شود.لذا نیروی انسانی وارد شده در رسانه نیز مهر تائید نظام را خورده است.اما در کدام بخش؟ بجز معاونت سیاسی ، در سایر بخشها غالبا دور از آنتن و با فاصله معنادار از گروههای برنامه ساز و یا حداکثر مشارکت در ساخت برنامه های جیم و دال و...
5/شهریور سه سال پیش یکی از بزرگان نظام در دیدار با مدیران رسانه میفرمودند(نقل به مضمون و با سانسور اسامی): پخش صحبتهای فلان اندیشمند برجسته اسلامی یا بهمان مفسر قرآن برای استفاده در آنتن تلویزیون خوب است ولی بدانیم اگر این صحبتها ترجمه به متن های اقتباسی و نمایشی نشود، بیننده عام تلویزیون رغبت کمتری به دیدن آن می کند و تقریبا اینگونه صحبتها بسیار کم مورد توجه مخاطب توده قرار میگیرد....در این رده چقدر #نیروی_تراز_و_کارآمد تربیت شده است؟اصلا این تربیت،کجای دستورکارهای رسانه است؟
6/رسانه در همه این سالها اداره شده است،شاید به نسبت بودجه و درگیریهای دیگرش هم بد اداره نشده باشد ولی این مسیری که می رویم شاید برای برخی نان داشته باشد(که دارد... مثل اینکه خوب هم دارد) اما برای انقلاب ،آبی بهمراه ندارد .در حقیقت،درست است که اداره کلان رسانه و حتی جذب نیرو در قسمتهای سیاستگذاری و بدنه کارشناسی ستادی با فرمولهای غربالگری انقلابی سامان یافته است،اما همچنان آنتن از طریق درپشتی بدون غربال و حساسیت لازم در حال تامین است. و چون همیشه لنگ آنتن هستیم لذا با غمض عین و فروکاستن شدید و غلیظ انتظارات، از آن گذشته و می گذریم.
7/رسانه ملی،در همه این سالها بدون کوچکترین نشانه از داشتن #ایده_تحولی فقط اداره شده است.یعنی نیروهای اصلی و صفی که با استاندادهای حرفهای رسانه هم منطبق باشند ،کمتر در مجامع رسمی رسانه (مثل دانشگاه صدا و سیما) یا مجامع ضمنی تربیت نیرو(مثل گروههای برنامهساز) رشد پیدا کرده اند.نیروهای خوب انقلابی نیز یا از نظر عده ،تعداد قلیلی هستند یا در فضای حرفهای رسانه و اتمسفر حاکم،شبیه بقیه شده اند.
8/بعد از بیست و هفت سال(اگر نگوئیم چهل سال)، همچنان مشغول کارهای ضربتی و تند و سریع و "در برهه حساس کنونی" هستیم و هنوز به ایده تحولی و اجرای آن نرسیده ایم.حتی ایدههای فاخری مثل #جوانگرائی دستخوش بازیهای مدیریتی و کش و واکشها و سهم خواهیها شده است و ذیل فکرهای سطحی دست و پا میزند تا شاید جوانمرگ نشود.
9/ #دولت_مردمی_و_انقلابی میتواند گرفتار همین آفت سهمگین باشد مخصوصا اگر و فقط اگر بخواهد با روزمرگی و تامین نیازهای روز حرکت کند.حقیقت ماجرا این است که وضعیت اجرائی کشور بعد از دستپخت 8 ساله آقای روحانی و دوستان، شبیه آنتن تلویزیون است که نیازهائی ضربتی و اقداماتی فوری را میطلبد اما اگر دولت در دام همین نیازها و اقدامات که بسیار دشوار و صعب هم هستند بیفتد و نتواند لااقل ایده تحول ریل حکمرانی و نیروهای مورد نیازش را کلید بزند و در دام روز مرگی ها بیفتد،فرصت پیش آمده به ثمن بخس بر باد فنا خواهد رفت.
10/لازم است نیازهای فوری در کنار اصلاح و #تغییر_ریل_حکمرانی و اقدام برای #تربیت_نیروی_کارآمد ،جدی گرفته شود.اینکه فقط مشکلات آنی برطرف شود، اقدامی عارضه یابانه است که به هیچ وجه ریشه و علتها را ترمیم نمیکند.لذا اگر نگاهی بلندتر به مسالهها نداشته باشیم، بدانیم مسالههای فردایمان همین راهکارهای امروزمان است...
11/دولت مردمی،هم یک اسم شریف است و مهمتر از اون یک رسم انقلابی.برای مردمی شدن نیاز به یک برنامه مشارکت مردم یا همان مردمی سازی داریم که سالهاست توسط رهبر فرزانه انقلاب فریادش زده می شود.لذا سامانه های معرفی مدیران یا اخذ ایدهها میتواند نمای ورودی یک دولت مردمی باشد اما درون بنای آن،نیازمند معماری ظریف برای #مردمیسازی و مشارکت مردم در امور هستیم.مراقبت از اینکه در نمای بیرونی مردمیسازی نمانیم و گرفتار #شعارزدگی یا سطحی کاری نشویم ،یک اولویت اساسی است.تجربه #اصل_44 و سوءمدیریتهای حاصل از آن در جلوی چشمان سیاستگذاران و کارگزاران است که یک فرصت کم نظیر،چگونه با بی درایتی به محاق رفت...
#امروز_رشد#مصباح_الهدی_باقری#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق
#ایده_تحولم_آرزوست
1/شنبه با یکی از دوستان قدیمی پیام رد و بدل میکردیم.در اثنای بحث به مسائل تربیتی بچهها رسید.گفت:"چند روزی است تلویزیون،سریال دودکش 2 رو داره پخش میکنه.بخشهائی از قسمت اولشو دیدم،مناسب بچه ها و حرمت خانواده نبود.مجبور شدم یه جوری سر بچهها رو گرم کنم و نذارم ببینند."برام جالب بود ،فصل اول و حتی بخش دومش که با نام پادری پخش شد،سریالی خوش دست و در چارچوب بود ولی حالا همان نویسنده، کارگردانی رو هم (بجای محمدحسین لطیفی در دو سریال قبلی) بعهده میگیره و بعد...
2/اگر نگیم از اول انقلاب،حداقل 27ساله که تلویزیون رو خودیها یا همانها که پای راستشان را در زمین انقلاب میدانیم اداره کردهاند،پس چه شده است که بعد از نزدیک به سه دهه،تلویزیون حتی از سالهای اولیه این سه دهه هم برای خانوادهها امن نیست و باید حتما در خانه ممیزی کنند و بعد بچه ها رو پای تلویزیون بنشانند.
3/تلویزیون بیشتر از اینکه در همه این سالها با یک ایده تحولی حرکت کند در دام روزمرگیها افتاده بطوری که سالهاست درگیر پرکردن آنتن به هر طریقی است.حداقل و فقط سالی هزار قسمت سریال باید توسط سیمافیلم برای شبکه ها آماده یا مجوز آمادهسازی اش صادر شود فلذا همچنان لنگ نان شب است.
4/ورودی نیروی انسانی تلویزیون با گزینش سفت و سخت ،سعی میشود از باصطلاح خودیها جذب شود.لذا نیروی انسانی وارد شده در رسانه نیز مهر تائید نظام را خورده است.اما در کدام بخش؟ بجز معاونت سیاسی ، در سایر بخشها غالبا دور از آنتن و با فاصله معنادار از گروههای برنامه ساز و یا حداکثر مشارکت در ساخت برنامه های جیم و دال و...
5/شهریور سه سال پیش یکی از بزرگان نظام در دیدار با مدیران رسانه میفرمودند(نقل به مضمون و با سانسور اسامی): پخش صحبتهای فلان اندیشمند برجسته اسلامی یا بهمان مفسر قرآن برای استفاده در آنتن تلویزیون خوب است ولی بدانیم اگر این صحبتها ترجمه به متن های اقتباسی و نمایشی نشود، بیننده عام تلویزیون رغبت کمتری به دیدن آن می کند و تقریبا اینگونه صحبتها بسیار کم مورد توجه مخاطب توده قرار میگیرد....در این رده چقدر #نیروی_تراز_و_کارآمد تربیت شده است؟اصلا این تربیت،کجای دستورکارهای رسانه است؟
6/رسانه در همه این سالها اداره شده است،شاید به نسبت بودجه و درگیریهای دیگرش هم بد اداره نشده باشد ولی این مسیری که می رویم شاید برای برخی نان داشته باشد(که دارد... مثل اینکه خوب هم دارد) اما برای انقلاب ،آبی بهمراه ندارد .در حقیقت،درست است که اداره کلان رسانه و حتی جذب نیرو در قسمتهای سیاستگذاری و بدنه کارشناسی ستادی با فرمولهای غربالگری انقلابی سامان یافته است،اما همچنان آنتن از طریق درپشتی بدون غربال و حساسیت لازم در حال تامین است. و چون همیشه لنگ آنتن هستیم لذا با غمض عین و فروکاستن شدید و غلیظ انتظارات، از آن گذشته و می گذریم.
7/رسانه ملی،در همه این سالها بدون کوچکترین نشانه از داشتن #ایده_تحولی فقط اداره شده است.یعنی نیروهای اصلی و صفی که با استاندادهای حرفهای رسانه هم منطبق باشند ،کمتر در مجامع رسمی رسانه (مثل دانشگاه صدا و سیما) یا مجامع ضمنی تربیت نیرو(مثل گروههای برنامهساز) رشد پیدا کرده اند.نیروهای خوب انقلابی نیز یا از نظر عده ،تعداد قلیلی هستند یا در فضای حرفهای رسانه و اتمسفر حاکم،شبیه بقیه شده اند.
8/بعد از بیست و هفت سال(اگر نگوئیم چهل سال)، همچنان مشغول کارهای ضربتی و تند و سریع و "در برهه حساس کنونی" هستیم و هنوز به ایده تحولی و اجرای آن نرسیده ایم.حتی ایدههای فاخری مثل #جوانگرائی دستخوش بازیهای مدیریتی و کش و واکشها و سهم خواهیها شده است و ذیل فکرهای سطحی دست و پا میزند تا شاید جوانمرگ نشود.
9/ #دولت_مردمی_و_انقلابی میتواند گرفتار همین آفت سهمگین باشد مخصوصا اگر و فقط اگر بخواهد با روزمرگی و تامین نیازهای روز حرکت کند.حقیقت ماجرا این است که وضعیت اجرائی کشور بعد از دستپخت 8 ساله آقای روحانی و دوستان، شبیه آنتن تلویزیون است که نیازهائی ضربتی و اقداماتی فوری را میطلبد اما اگر دولت در دام همین نیازها و اقدامات که بسیار دشوار و صعب هم هستند بیفتد و نتواند لااقل ایده تحول ریل حکمرانی و نیروهای مورد نیازش را کلید بزند و در دام روز مرگی ها بیفتد،فرصت پیش آمده به ثمن بخس بر باد فنا خواهد رفت.
10/لازم است نیازهای فوری در کنار اصلاح و #تغییر_ریل_حکمرانی و اقدام برای #تربیت_نیروی_کارآمد ،جدی گرفته شود.اینکه فقط مشکلات آنی برطرف شود، اقدامی عارضه یابانه است که به هیچ وجه ریشه و علتها را ترمیم نمیکند.لذا اگر نگاهی بلندتر به مسالهها نداشته باشیم، بدانیم مسالههای فردایمان همین راهکارهای امروزمان است...
11/دولت مردمی،هم یک اسم شریف است و مهمتر از اون یک رسم انقلابی.برای مردمی شدن نیاز به یک برنامه مشارکت مردم یا همان مردمی سازی داریم که سالهاست توسط رهبر فرزانه انقلاب فریادش زده می شود.لذا سامانه های معرفی مدیران یا اخذ ایدهها میتواند نمای ورودی یک دولت مردمی باشد اما درون بنای آن،نیازمند معماری ظریف برای #مردمیسازی و مشارکت مردم در امور هستیم.مراقبت از اینکه در نمای بیرونی مردمیسازی نمانیم و گرفتار #شعارزدگی یا سطحی کاری نشویم ،یک اولویت اساسی است.تجربه #اصل_44 و سوءمدیریتهای حاصل از آن در جلوی چشمان سیاستگذاران و کارگزاران است که یک فرصت کم نظیر،چگونه با بی درایتی به محاق رفت...
#امروز_رشد#مصباح_الهدی_باقری#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق
۱۰:۳۶
۷ مرداد ۱۴۰۰
۱۷:۵۵
۱۳ مرداد ۱۴۰۰
۱۲:۵۵
۲۱ شهریور ۱۴۰۰
۱۶:۰۵
۲۱ آبان ۱۴۰۱
بلوای بدویت مدرن یا کاریکودتای تمدنی.pdf
۲۵۰.۶۶ کیلوبایت
بلوای بدویت مدرن یا کاریکودتای تمدنی
نگاهی تاریخی به پرده جدید تقابل نافرجام غربگرایان با ایرانگرایان
سخنرانی وحید جلیلی در جمع گروهی از فعالان دانشجویی پیرامون وقایع اخیر
@jalili_vahid
۱۱:۱۴
۳۰ خرداد
ma-mitavanim-ma-masulim-9602Web.pdf
۶.۶۲ مگابایت
جزوه | ما میتوانیم، همه مسئولیم | مجموعه گفتارها و نوشتارها درباره انتخابات 96
برشهایی از متن:
کاسبان تحریم، کسانی هستند که با وعدهی برداشتن تحریمها سرمایههای مادی و معنوی را به باد دادند. کاسبان تحریم، کسانی هستند که تحریم اقتصادی را سرمایهی سیاسی خود قرار دادند و تحریم را در بازار سیاست فروختند و رأی خریدند و بسیاری از رأی دهندهگان را مغبون کردند. اگر در بازار سیاست «باخت و خسارت محض» را به اسم «برد، برد» قالب کردند و برای خشنودی کدخدا معادلات ظالمانه را پذیرفتند در بازار اقتصاد هم برای لبخند اشرافیت و کدخداهای داخلی مناسبات ظالمانه را قبول خواهند کرد.
اعتماد به خدای عدالت با اعتماد به کدخدای ظلم جمع نمی شود و اگر کسانی برای این محال تلاش کردند نه مظهر اعتدال بلکه مظهر التقاط و تذبذب هستند. اگر روزی مشکل انقلاب اسلامی سکولاریسم بود که می خواست دین و دنیا و ادبیات معنوی و مادی را هم از هم جدا کند. امروز متأسفانه با جریانی روبرو هستیم که تلاش میکند ادبیات دینی را ذیل مفاهیم استکباری معنا کند و این جریان از سکولاریسم خطرناک تر است.
امروز برای توجیه تئوری اعتماد به کدخدا و نظریه ی «ما نمیتوانیم» یا به جنگی ارجاع داده میشود که قرار بوده در گذشته روی بدهد یا به میوهای که در آینده به دست خواهد آمد. حاصل تئوری برد - برد دو ادعای عدمی است، یک اتفاق که در گذشته نیفتاده است و دیگری اتفاقی که در آینده خواهد افتاد، هیچکدام عینیتی ندارد. میگویند درست است که به دست خودمان قلب رآکتور اراک را در آوردیم اما به جایش قلب دولتهای غربی از جمله آمریکا را به دست آوردیم. درست است که دانشمندان جوانمان را نسبت به توانایی سیاستمداران و دیپلماتها برای حفظ دستاوردهای علمی کشور بیاعتماد و ناامید کردیم اما به جایش میتوانیم امیدوار باشیم که دشمنان به ما اعتماد کنند. اعتماد کدخدا را بدست آوردیم.
نظریه ی کدخدا محوری رعایای کدخدا را نه تنها مهار نخواهد کرد، بلکه آنها را جسورتر و در تعرض به منافع ملی ما فعال تر خواهد کرد. نه تنها بردی از اروپا به دست نیاوردیم بلکه جیبوتی را هم پررو کردیم طرف آمریکا از هر سو در این معادله ی نابرابر برد میبیند.این معنای شیطان بزرگ است. شما را به برد برد میخواند به باخت-باخت سوق میدهد یعنی معامله ای که برای او از هر سو برد است و برای ما از هر سو باخت.
شما اگر دیپلمات باشید که نمیآیید همه سرمایههای کشور را روی میز بگذارید. هر چه که دشمن گفت شما به حرف کنید، بعد هیچ چیز هم کف دستتان نگذارند بعد بیایید اظهار کنید که بله آمریکا نه به متن برجام وفادار ماند، نه به روح برجام، خب این چه فایدهای دارد. پس معلوم میشود شما دیپلمات نیستید اگر کسی دیپلمات باشد چنین خسارتی را به مردم تحمیل نمیکند به راحتی همه چیز را بدهند بعد بیایند بگویند: ببخشید ما با تمام قوای خودمان به دیکته جناب کدخدا عمل کردیم آب سنگینمان را از کشور خارج کردیم. سانتریفوژهایمان را جمع کردیم. قلب رآکتورمان را بیرون کشیدیم و با سیمان پر کردیم. چیزهایی که با خون شهدایمان به دست آورده بودیم خودمان برآن خط بطلان کشیدیم و امید بستیم به جناب کدخدا ولی شما باید صبر کنید تا گلابیهای باغ برجام برسد.
کسانی که در تمام هشت سال دفاع مقدس یک روز حتی یک روز حتی یک ساعت تا شلمچه و فکه و طلائیه که هیچ حتی تا چند کیلومتری اهواز هم نیامدند و خدمت سربازی شان را در خیابانهای نیویورک گذراندند ! معلوم است که هیچ درکی از تواناییها و رشادتها و مقاومتهای این ملت ندارند اگر آنها خرمشهر بودند، خرمشهر یک ساعت هم مقاومت نمی کرد. اگر آنها در آبادان بودند محاصره آبادن توسط دشمن به سرعت جواب میداد و دشمن وارد میشد. اگر روزی ایستادیم و مقاومت کردیم که آبادان را حفظ کنیم امروز هم ما به مقاومت برای حفظ آبادانی ایران نیاز داریم.
@jalili_vahid
برشهایی از متن:
کاسبان تحریم، کسانی هستند که با وعدهی برداشتن تحریمها سرمایههای مادی و معنوی را به باد دادند. کاسبان تحریم، کسانی هستند که تحریم اقتصادی را سرمایهی سیاسی خود قرار دادند و تحریم را در بازار سیاست فروختند و رأی خریدند و بسیاری از رأی دهندهگان را مغبون کردند. اگر در بازار سیاست «باخت و خسارت محض» را به اسم «برد، برد» قالب کردند و برای خشنودی کدخدا معادلات ظالمانه را پذیرفتند در بازار اقتصاد هم برای لبخند اشرافیت و کدخداهای داخلی مناسبات ظالمانه را قبول خواهند کرد.
اعتماد به خدای عدالت با اعتماد به کدخدای ظلم جمع نمی شود و اگر کسانی برای این محال تلاش کردند نه مظهر اعتدال بلکه مظهر التقاط و تذبذب هستند. اگر روزی مشکل انقلاب اسلامی سکولاریسم بود که می خواست دین و دنیا و ادبیات معنوی و مادی را هم از هم جدا کند. امروز متأسفانه با جریانی روبرو هستیم که تلاش میکند ادبیات دینی را ذیل مفاهیم استکباری معنا کند و این جریان از سکولاریسم خطرناک تر است.
امروز برای توجیه تئوری اعتماد به کدخدا و نظریه ی «ما نمیتوانیم» یا به جنگی ارجاع داده میشود که قرار بوده در گذشته روی بدهد یا به میوهای که در آینده به دست خواهد آمد. حاصل تئوری برد - برد دو ادعای عدمی است، یک اتفاق که در گذشته نیفتاده است و دیگری اتفاقی که در آینده خواهد افتاد، هیچکدام عینیتی ندارد. میگویند درست است که به دست خودمان قلب رآکتور اراک را در آوردیم اما به جایش قلب دولتهای غربی از جمله آمریکا را به دست آوردیم. درست است که دانشمندان جوانمان را نسبت به توانایی سیاستمداران و دیپلماتها برای حفظ دستاوردهای علمی کشور بیاعتماد و ناامید کردیم اما به جایش میتوانیم امیدوار باشیم که دشمنان به ما اعتماد کنند. اعتماد کدخدا را بدست آوردیم.
نظریه ی کدخدا محوری رعایای کدخدا را نه تنها مهار نخواهد کرد، بلکه آنها را جسورتر و در تعرض به منافع ملی ما فعال تر خواهد کرد. نه تنها بردی از اروپا به دست نیاوردیم بلکه جیبوتی را هم پررو کردیم طرف آمریکا از هر سو در این معادله ی نابرابر برد میبیند.این معنای شیطان بزرگ است. شما را به برد برد میخواند به باخت-باخت سوق میدهد یعنی معامله ای که برای او از هر سو برد است و برای ما از هر سو باخت.
شما اگر دیپلمات باشید که نمیآیید همه سرمایههای کشور را روی میز بگذارید. هر چه که دشمن گفت شما به حرف کنید، بعد هیچ چیز هم کف دستتان نگذارند بعد بیایید اظهار کنید که بله آمریکا نه به متن برجام وفادار ماند، نه به روح برجام، خب این چه فایدهای دارد. پس معلوم میشود شما دیپلمات نیستید اگر کسی دیپلمات باشد چنین خسارتی را به مردم تحمیل نمیکند به راحتی همه چیز را بدهند بعد بیایند بگویند: ببخشید ما با تمام قوای خودمان به دیکته جناب کدخدا عمل کردیم آب سنگینمان را از کشور خارج کردیم. سانتریفوژهایمان را جمع کردیم. قلب رآکتورمان را بیرون کشیدیم و با سیمان پر کردیم. چیزهایی که با خون شهدایمان به دست آورده بودیم خودمان برآن خط بطلان کشیدیم و امید بستیم به جناب کدخدا ولی شما باید صبر کنید تا گلابیهای باغ برجام برسد.
کسانی که در تمام هشت سال دفاع مقدس یک روز حتی یک روز حتی یک ساعت تا شلمچه و فکه و طلائیه که هیچ حتی تا چند کیلومتری اهواز هم نیامدند و خدمت سربازی شان را در خیابانهای نیویورک گذراندند ! معلوم است که هیچ درکی از تواناییها و رشادتها و مقاومتهای این ملت ندارند اگر آنها خرمشهر بودند، خرمشهر یک ساعت هم مقاومت نمی کرد. اگر آنها در آبادان بودند محاصره آبادن توسط دشمن به سرعت جواب میداد و دشمن وارد میشد. اگر روزی ایستادیم و مقاومت کردیم که آبادان را حفظ کنیم امروز هم ما به مقاومت برای حفظ آبادانی ایران نیاز داریم.
@jalili_vahid
۵:۲۷
۱۹ شهریور
جلال، فوکو،غزه و دیگران....؛ «غربزدگی»؛ شصت سال بعد
اصطلاح «غربزدگی» را اگرچه دکتر فردید-فیلسوف مغلقگوی معاصر- وضع کرد؛ اما با کتاب آلاحمد در ادبیات نخبگانی و رسانهای ایران جا باز کرد و تثبیت شد. فردید گلایه داشت که عمق مفهومی که او به روشنفکران ایرانی نسبت داده بود با ادبیات روزنامهنگارانه جلال، تقلیل پیدا کرده و انحطاط معنوی و معرفتی منطوی در واژه «غربزدگی» به درستی درک نشده است. جلال در روشنفکری ایرانی نوعی ذوقزدگی و نوکیسگی میدید که به انفعال فرهنگی و سیاسی در برابر محصولات سختافزاری و نرمافزاری غرب منجر شده است و فردید؛ روشنفکران را به پذیرش ولایت غرب متهم میکرد که فراتر از یک موضع سیاسی یا فرهنگی و معادل ذوب در طاغوت زمان و فنای وجودی در غرب استیلاطلب و فلسفه مدرنیته بود.
خمینی و امتش اما فارغ از آن چه در دیالوگ بین آکادمیسینها و ژورنالیستها در جریان بود، از غرب و ولایتمدارانش عبور کردند و بنیانی تازه گذاشتند. انقلاب خمینی، میشل فوکو-فیلسوف مغلقگوی غرب- را دوبار در سال ۵۷ از پاریس به خیابانهای تهران کشید تا شاید بفهمد: «ایرانیها چه رویایی در سر دارند». او تلاش کرد به رفقای اروپایی و آمریکاییاش حالی کند که آنچه در غرب آسیا آغاز شده با نرمافزار قبلی، قابل تحلیل نیست. عمرفوکو کفاف نداد و اجلش در همان سالهایی رسید که فرانسه تلاش میکرد با میراژ و اگزوسه و سوپراتاندارد معنای واقعی مدرنیته را برای ایرانیها آشکار کند. هر چقدر فوکو در شیرفهم کردن رفقای ماتریالیستش برای درک «معنویت سیاسی»ایران جدید ناکام ماند، میتران در پردهبرداری از توحش مدرنیته؛ کامیاب بود.
دههها بعد از مرگ جلال و فردید و فوکو و میتران؛ امروز دوباره غرب مدرن؛ در غزه مشغول ورق زدن کارنامه «بینظیر» مدرنیته است. بشریت در هیچ دورهای از تاریخ خود، قتل عام چهل هزار انسان در برابر چشمهای ۸میلیارد نفر را تجربه نکرده بود و این رکورد فقط مخصوص غرب متمدن و بنیانگذار حقوق بشر است. همزمان اما غربزدههای ایران هم –اگر چه کارنامه شایانی در تقدیس غرب دارند- مشغول ثبت رکوردهای تازهای هستند. اگر کنگره آمریکا ۵۹ بار به احترام نتانیاهو قیام میکند و با دستافشانی تاریخیاش حقوق بشر مدرن را جشن میگیرد، روشنفکری ایرانی با عربده یا سکوت؛ مشغول هو کردن حماس یا تبریک گفتن ترور موفق مهمانِ مظلومِ تمدن ایرانی است.
بیش از شصت سال گذشته است و مرور دوباره جملات جلال در شاهکار ماندگارش؛ نشان میدهد همانقدر که روشنفکر ایرانی قدمی پیش نیامده؛ آلاحمد زنده است و گویی همین امروز با ما حرف میزند: «غربزدگی میگویم همچون وبازدگی. و اگر به مذاق خوش نیست بگویم همچون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی است در حدود سنزدگی. دیدهاید که گندم را چطور میپوساند؟ از درون پوستهی سالم برجاست. امّا فقط پوست است. عین همان پوستی که از پروانهای بر درختی مانده. به هر صورت سخن از یک بیماری است.... غربزدگی آفتی است که ار غرب میآید و ما کشورهای «جهان سومی و از پیشرفت وامانده» را مانند طاعون گرفتار و بیمار میکند.»
وحيد جلیلی
@jalili_vahid
اصطلاح «غربزدگی» را اگرچه دکتر فردید-فیلسوف مغلقگوی معاصر- وضع کرد؛ اما با کتاب آلاحمد در ادبیات نخبگانی و رسانهای ایران جا باز کرد و تثبیت شد. فردید گلایه داشت که عمق مفهومی که او به روشنفکران ایرانی نسبت داده بود با ادبیات روزنامهنگارانه جلال، تقلیل پیدا کرده و انحطاط معنوی و معرفتی منطوی در واژه «غربزدگی» به درستی درک نشده است. جلال در روشنفکری ایرانی نوعی ذوقزدگی و نوکیسگی میدید که به انفعال فرهنگی و سیاسی در برابر محصولات سختافزاری و نرمافزاری غرب منجر شده است و فردید؛ روشنفکران را به پذیرش ولایت غرب متهم میکرد که فراتر از یک موضع سیاسی یا فرهنگی و معادل ذوب در طاغوت زمان و فنای وجودی در غرب استیلاطلب و فلسفه مدرنیته بود.
خمینی و امتش اما فارغ از آن چه در دیالوگ بین آکادمیسینها و ژورنالیستها در جریان بود، از غرب و ولایتمدارانش عبور کردند و بنیانی تازه گذاشتند. انقلاب خمینی، میشل فوکو-فیلسوف مغلقگوی غرب- را دوبار در سال ۵۷ از پاریس به خیابانهای تهران کشید تا شاید بفهمد: «ایرانیها چه رویایی در سر دارند». او تلاش کرد به رفقای اروپایی و آمریکاییاش حالی کند که آنچه در غرب آسیا آغاز شده با نرمافزار قبلی، قابل تحلیل نیست. عمرفوکو کفاف نداد و اجلش در همان سالهایی رسید که فرانسه تلاش میکرد با میراژ و اگزوسه و سوپراتاندارد معنای واقعی مدرنیته را برای ایرانیها آشکار کند. هر چقدر فوکو در شیرفهم کردن رفقای ماتریالیستش برای درک «معنویت سیاسی»ایران جدید ناکام ماند، میتران در پردهبرداری از توحش مدرنیته؛ کامیاب بود.
دههها بعد از مرگ جلال و فردید و فوکو و میتران؛ امروز دوباره غرب مدرن؛ در غزه مشغول ورق زدن کارنامه «بینظیر» مدرنیته است. بشریت در هیچ دورهای از تاریخ خود، قتل عام چهل هزار انسان در برابر چشمهای ۸میلیارد نفر را تجربه نکرده بود و این رکورد فقط مخصوص غرب متمدن و بنیانگذار حقوق بشر است. همزمان اما غربزدههای ایران هم –اگر چه کارنامه شایانی در تقدیس غرب دارند- مشغول ثبت رکوردهای تازهای هستند. اگر کنگره آمریکا ۵۹ بار به احترام نتانیاهو قیام میکند و با دستافشانی تاریخیاش حقوق بشر مدرن را جشن میگیرد، روشنفکری ایرانی با عربده یا سکوت؛ مشغول هو کردن حماس یا تبریک گفتن ترور موفق مهمانِ مظلومِ تمدن ایرانی است.
بیش از شصت سال گذشته است و مرور دوباره جملات جلال در شاهکار ماندگارش؛ نشان میدهد همانقدر که روشنفکر ایرانی قدمی پیش نیامده؛ آلاحمد زنده است و گویی همین امروز با ما حرف میزند: «غربزدگی میگویم همچون وبازدگی. و اگر به مذاق خوش نیست بگویم همچون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی است در حدود سنزدگی. دیدهاید که گندم را چطور میپوساند؟ از درون پوستهی سالم برجاست. امّا فقط پوست است. عین همان پوستی که از پروانهای بر درختی مانده. به هر صورت سخن از یک بیماری است.... غربزدگی آفتی است که ار غرب میآید و ما کشورهای «جهان سومی و از پیشرفت وامانده» را مانند طاعون گرفتار و بیمار میکند.»
وحيد جلیلی
@jalili_vahid
۸:۰۱
۲ مهر
️ از تار عنکبوت تا اردوی تبوک
تاملی در عقلانیت اقتدارآفرین پیامبر
#وحید_جلیلی
از شاهکارهای امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای، یکی همین است که جهان را و معادلات بینالمللی را و مناسبات قدرت در دنیا را با رویکرد نبوی و با آموزههای قرآنی میبینند.
اگر فقط با چشم دنیایی و با نگاه مادی هم ببینیم، پیامبر توانست در عرض کمتر از ۱۰ سال قدرت مسلمانان را به جایی برساند که ابرقدرتهای بزرگ آن روز را تهدید و تحدید کند. در این ده سال انسانهایی بینظیر و کمنظیر پرورش یافتند که در فضائل و کمالات انسانی در تاریخ بشریت درخشیدهاند و مشابهشان کمتر یافت میشود.
از تار بستن عنکبوت بر در آن غار کوچک تا اردوی بزرگ تبوک، حدود ۱۰ سال فاصله است و همین یک مقایسه میتواند عظمت و قدرت نرمافزاری اسلام را آشکار کند. اگر مکتبی که کارآمدیاش را در تعاملات قدرت تا عالیترین تراز بینالمللی به این وضوح آشکار کرده است مورد ناشکری پیروانش قرار بگیرد؛ فاجعه رخ خواهد داد.
امروز جمعیت مسلمانان حدود دو میلیارد نفر است. بخش مهمی از منابع انرژی جهان از نفت و گاز در اختیار مسلمانان است. مهمترین تنگههای جهان از تنگه هرمز و بابالمندب تا کانال سوئز تا داردانل تا جبلالطارق در اختیار مسلمان هاست. بیش از ۵۰ کشور اسلامی داریم. جمعیت قابل توجهی از مسلمانان نیز در کشورهای غیراسلامی حضور و تأثیر دارند. و... .
خداوند هر آنچه که باید تشریعاً و تکویناً به مسلمانان تفضل میکرده را انجام داده است اما ناسپاسی و کفران موجب شده است که به عذاب شدید دچار بشوند. چه عذابی شدیدتر از تماشای قتل عام زنان و کودکان غزه در مرئی و منظر همه جهانیان. مسلمانان برای پیروزی هیچ چیزی کم ندارند جز بازگشت به آموزههای رسولا... . «اشداء علی الکفار رحماء بینهم».
اگر این معادله تغییر کرد و جای شدت و رحمت عوض شد و در تعامل با شیطان، امید اخوت داشت، نباید توقع داشت سنتهای الهی تغییر کند.
اگر عقبنشینی غیرتاکتیکی با بهانههای گوناگون، توجیه شد همانقدر که وعدههای شیطان بزرگ به سادهلوحان و سازشمحوران، دروغین است؛ وعدههای پروردگار؛ قطعی و غضب او نزدیک خواهد بود. نصرت الهی موکول به تبعیت عملی (و نه زبانی) از راه و رسم پیامبر است.
@jalili_vahid
تاملی در عقلانیت اقتدارآفرین پیامبر
#وحید_جلیلی
از شاهکارهای امام خمینی(ره) و آیتالله خامنهای، یکی همین است که جهان را و معادلات بینالمللی را و مناسبات قدرت در دنیا را با رویکرد نبوی و با آموزههای قرآنی میبینند.
اگر فقط با چشم دنیایی و با نگاه مادی هم ببینیم، پیامبر توانست در عرض کمتر از ۱۰ سال قدرت مسلمانان را به جایی برساند که ابرقدرتهای بزرگ آن روز را تهدید و تحدید کند. در این ده سال انسانهایی بینظیر و کمنظیر پرورش یافتند که در فضائل و کمالات انسانی در تاریخ بشریت درخشیدهاند و مشابهشان کمتر یافت میشود.
از تار بستن عنکبوت بر در آن غار کوچک تا اردوی بزرگ تبوک، حدود ۱۰ سال فاصله است و همین یک مقایسه میتواند عظمت و قدرت نرمافزاری اسلام را آشکار کند. اگر مکتبی که کارآمدیاش را در تعاملات قدرت تا عالیترین تراز بینالمللی به این وضوح آشکار کرده است مورد ناشکری پیروانش قرار بگیرد؛ فاجعه رخ خواهد داد.
امروز جمعیت مسلمانان حدود دو میلیارد نفر است. بخش مهمی از منابع انرژی جهان از نفت و گاز در اختیار مسلمانان است. مهمترین تنگههای جهان از تنگه هرمز و بابالمندب تا کانال سوئز تا داردانل تا جبلالطارق در اختیار مسلمان هاست. بیش از ۵۰ کشور اسلامی داریم. جمعیت قابل توجهی از مسلمانان نیز در کشورهای غیراسلامی حضور و تأثیر دارند. و... .
خداوند هر آنچه که باید تشریعاً و تکویناً به مسلمانان تفضل میکرده را انجام داده است اما ناسپاسی و کفران موجب شده است که به عذاب شدید دچار بشوند. چه عذابی شدیدتر از تماشای قتل عام زنان و کودکان غزه در مرئی و منظر همه جهانیان. مسلمانان برای پیروزی هیچ چیزی کم ندارند جز بازگشت به آموزههای رسولا... . «اشداء علی الکفار رحماء بینهم».
اگر این معادله تغییر کرد و جای شدت و رحمت عوض شد و در تعامل با شیطان، امید اخوت داشت، نباید توقع داشت سنتهای الهی تغییر کند.
اگر عقبنشینی غیرتاکتیکی با بهانههای گوناگون، توجیه شد همانقدر که وعدههای شیطان بزرگ به سادهلوحان و سازشمحوران، دروغین است؛ وعدههای پروردگار؛ قطعی و غضب او نزدیک خواهد بود. نصرت الهی موکول به تبعیت عملی (و نه زبانی) از راه و رسم پیامبر است.
@jalili_vahid
۱۸:۵۸