بازگشت / محمدامین رضایی
قدم اول. سرمایه کارفرهنگی: حوضچه جمعیتی. حوضچه جمعیتی بسازید، جمعی از آدمهای وفادار، کسانی که گره خورده باشند به شما و ایده و کارتان. من نقطه شروع کارهای بزرگ را در اینجا میبینم. ما برای هر کاری باید جامعه کوچک یا بزرگی داشته باشیم که صدای ما را بشنوند و بخشی از آنها به صدایمان پاسخ بدهند. وقتی قرار است کار بزرگی بکنیم، کاری که ماندگار بشود، حالا چه در حوزه کتاب و کتابخوانی باشد چه در هر ساحت فعالیت فرهنگی دیگر، یکی از طلاییترین نکتهها همین است، باید دستتان پر باشد از آدمهایی که با شما همراهی میکنند. همینجا چند نکته را توضیح بدهم: یک. کار درست انجام دادن صبر لازم دارد. صبر اگر نباشد بعید است جمعی از آدمها دور هم جمع بشوند و بودنشان ماندگار بشود. برای ساختن یک حوضچه جمعیتی خیلی باید صبر داشت. بیعجله باید نفر نفر آدمها را جذب کرد و دور یک هدف یا کار یا مساله نشاندشان. این بزرگترین سرمایه هر آدم و مجموعه است. دو. راه خطا این است که تصور کنیم میشود با تبلیغات کردن میانبر بزنیم و بیآنکه کسانی را جمع کرده باشیم، کاری را رقم بزنیم. نمیگویم اصلا نمیشود ولی این کار چند مشکل دارد: • یک. مخاطبی که از راه تبلیغات آمده به این آسانیها در ادامه همراه شما نمیماند. • دو. برای ادامه کار باید باز هم تکیه بر تبلیغات داشته باشید. • سه. این روزها دسترسی به کسی که درست تبلیغ کند و با تبلیغش کار شما را از بین نبرد سخت شده. • چهار. آدمی که از حوضچه شما نباشد، در مسیر کار برای شما چالشهای فراوانی درست میکند. سه. یکی از دلایلی که کارهای دولتی و حاکمیتی در حوزه فرهنگ، نسبت به کارهای موسسات و آدمها و مجموعههای خرد موفقیت کمتری دارند همین است. نهادهای بالادستی در کشور چون قدرت و پول در اختیار دارند، چون طول عمر مدیریت مدیران کوتاه است و چون اتصال کافی با بدنه مردمی ندارند، در اطراف خودشان حوضچههای جمعیتی نمیسازند و کارها را با طراحی قانون و نوشتن دستور و برنامهریزی از بالا پیش میبرند. اساسا داشتن مخاطب را زیرساختی لازم برای هر کار فرهنگی میدانم. بدون این زیرساخت کار فرهنگی کردن، ساختن خانهای روی ماسه است. با نرمه بادی و اندک موجی، زیرپایش خالی میشود. حوضچه جمعیتی میتواند مخاطبهای وفادار شما در شبکههای اجتماعی و پیامرسانها باشند، میتوانند کسانی باشند در کانونی یا مرکزی یا مجموعهای همراه شما هستند و به شما اعتماد دارند یا حتی اگر شرکت و سازمانی دارید، کارکنان و خانواده کارکنان شما میتوانند در این دایره قرار بگیرند. روزی که ما کار حلقه کتاب را کلید زدیم، یک حوضچه جمعیتی قابل قبول داشتیم. آن وقتها صفحه اینستاگرام من مخاطبهای کمتری نسبت به امروز داشت ولی باز هم تعدادشان قابل قبول بود. مدرسه مبنا توی شبکههای اجتماعی مخاطبهای وفاداری را جمع کرده بود و ما دایره خوبی از هنرجویان در دورههای نویسندگی داشتیم که میتوانستند مخاطب حلقه کتاب هم قرار بگیرند. بنابراین در نقطه شروع من سه حوضچه جمعیتی را برای راهاندازی حلقه کتاب فعال کردم. نتیجه هم به لطف خدا خوب شد و شروع قابل قبولی برای این محصول رقم خورد. کیفیت حوضچههای جمعیتی به نسبت پاسخی که به درخواست شما میدهند سنجیده میشود. مشخصا در موضوعی که مساله این یادداشت است، یعنی ترویج کتاب و کتابخوانی، کیفیت یعنی درصد ورود آدمها به یک برنامه کتابخوانی یا مشارکتشان در خرید یک کتاب. برای ما که اهل کار فرهنگی هستیم، در کنار ساختن یک حوضچه جمعیتی، نگهداری از آن و ارتقای کیفیتش همیشه مهم است. این یکی از کارهایی است که هر مدیر فرهنگی یا فعال فرهنگی در برنامههای کاری خودش باید داشته باشد. تجربه ما در راهاندازی حلقه کتاب مبنا، تکیه کردن به پشتوانهای بود که سالها برای ساختنش زحمت کشیده بودیم. حالا بعد از اینکه سالها از شروع کار حلقه کتاب گذشته، مطمئنتر از روزهای اول، معتقدم نه پول و نه رابطه، چیزی که کلید رقم زدن کارهای برنده است، داشتن آدمهای وفادار و همراه است. من دستبوس همه آنها که به ما اعتماد کردند و همراهمان بودند و یار ما شدند هستم و میدانم شریک هر خیری هستند که در این راه رقم میخورد، انشاءالله. تا فردا که یادداشت سوم را تقدیمتان میکنم، صفحه «حلقه کتاب مبنا» را ببینید. اینجا توضیحات کاملی از آنچه در جریان است پیدا میکنید. https://eitaa.com/halghemabna . «محمدرضا جوان آراسته» zil.ink/mrarasteh
یادداشت خوبی است.
این مسأله را به صورت تجربی به دست آوردم و همیشه گفتم برای تحول اثرگذار به چهار عنصر نیازمندیم
۱: تسلط و تخصص در موضوع
۲: ایده تحولی
۳: تیم که در این یادداشت حوضچه جمعیتی یاد شده
۴: ارتباطات
@m_amin_rezai
این مسأله را به صورت تجربی به دست آوردم و همیشه گفتم برای تحول اثرگذار به چهار عنصر نیازمندیم
۱: تسلط و تخصص در موضوع
۲: ایده تحولی
۳: تیم که در این یادداشت حوضچه جمعیتی یاد شده
۴: ارتباطات
@m_amin_rezai
۲۰:۳۷
۱۶:۰۶
من نه درآمد آنچنانی دارم نه خانواده ثروتمندی، معمولی تر از آنچه فکر کنید زندگی میکنم. هر چه به لحاظ شخصی زندگی برایم سخت تر میشه و به لحاظ اجتماعی مشکلات بیشتر میشه با این نرخ ارز و تورم افسارگسیخته؛ ذهنم بعضا شبانه روز درگیر این هست که چه باید بکنیم، برای حل مسائل حق با کدام طیف و راه حل هست؟ همه این ها اما موجب نمیشه امیدم را از دست نمیدم بلکه امیدوارتر هم میشم! #امید یک جوشش درونی در من هست که هر روز بیشتر حسش میکنم. درباره چرایی ش میشه مفصل صحبت کرد اما اگر در یک کلمه بخوام بگم علتش بچه #روستایی_بودن هست! وقتی روزی ۵ کیلومتر پیاده برای درس خواندن میرفتم روستای کناری، اون دفعه که تنها در مسیر برگشت از مدرسه توی برف گیر کردم و مرگ خودم را دیدم اما جون سالم بدر بردم؛ دیگه این سختی ها نمیتونه من را از پا در بیاره، به قول آن جمله دقیق«در نبرد با روزهای سخت با آدمهای سخت، این آدم های سخت هستند که پیروز میشند» احساس میکنم کمبود امکانات، رنج دیدن اما نشکستن برای بچه های سختی دیده به یک هویت تبدیل شده و البته اعتقاد به الاهیاتی که در سخت ترین شرایط مثل کربلا از تو امیدوارترین انسان را میسازه! به قول آن جمله دقیق: دعا کنید این امیدواری تا لحظه مرگ باقی بمونه و بتونیم برای اسلام و ایرانی قدمی برداریم.
۸:۰۵
ترکیب حذف ارز کالاهای اساسی، عدم ترخیص کالاها در گمرک، رهاسازی نرخ ارز و...
پاذل های حمله اسرائیل را در داخل چه کسانی تکمیل میکنند؟
۸:۰۷
درباره مسیری که شروع کردم به زودی بیشتر می نویسم؛ان شالله
@m_amin_rezai
۲۱:۱۳
بازارسال شده از راویان همدلی
#نمایشگاه | گوشه هایی از اولین روز نمایشگاه راویان همدلی
#بخش_دوم
کسب اطلاعات بیشتر :
Raviyanehamdeli.ir
@raviyanehamdeli_admin
#راویان_همدلی ┄┄┄❅✾❅┄┄┄
"راویان همدلی حکایت لحظه های ماندگار..."
@raviyanehamdeli
#بخش_دوم
۶:۳۱
بازارسال شده از راویان همدلی
۶:۳۱
بازارسال شده از راویان همدلی
۶:۳۱
بازارسال شده از راویان همدلی
۶:۳۱
بازارسال شده از راویان همدلی
۶:۳۱
۱۲:۱۷
۱۲:۱۷
۱۲:۲۱
۱۲:۲۱
...............
@m_amin_rezai
۱۳:۳۳
۱۳:۳۳
۱.کمبودهای زیادی داریم (که گرد و غبار کوچکترینش!)
۲. کشور در حال پیشرفت است [بلکه به قله نزدیک میشویم]!
محسن قنبریان ۱۴۰۴/۹/۲۱
۱۸:۲۴
بازگشت / محمدامین رضایی
این دو قضیه چگونه با هم صادق اند: ۱.کمبودهای زیادی داریم (که گرد و غبار کوچکترینش!) ۲. کشور در حال پیشرفت است [بلکه به قله نزدیک میشویم]!
سه رویکرد پاسخ:
یکی عینی، یکی ذهنی: کشور "واقعا" در حال پیشرفت است، کمبودهای بزرگ، ذهنی ["توهم"] اند! کمبود بزرگ، محاصره تبلیغاتی و عدم روایت پیشرفت است! ☆ طبعا این رویکرد مشکلات را به کلی تکذیب نمی کند؛ مثلا آلودگی هوا را توهم نمی داند، اما اینها را در قبال پیشرفت ها کوچک می داند. ☆ راه حل: مقابله با جنگ تبلیغاتی، جهاد تبیین و...!
هردو عینی و هم جهت: در رفع همان مشکلات بزرگ در حال پیشرفتیم. اما آثار مشکلات، ملموس و روزمره؛ ولی پیشرفت، تدریجی و زمان بر است و فوری درک نمی شود! ☆ پیشرفتِ بالاتر از رفع کمبودها و در حد رسیدن به قله را معمولا الهیاتی یا آخرالزمانی، تمدنی و... توضیح می دهد. ☆ راه حل: صبر و استقامت پس از تبیین.
هر دو عینی اما غیر هم جهت: پیشرفت از جهتی و کمبودهای بزرگ در جهت دیگر است. مثلا: • دور زدن تحریم ها و بطور کلی رشد اقتصادی/ مقابلِ فساد و کمبود عدالت و بهرمندی عمومی از پیشرفت • پیشرفت علم و فن آوری / مقابلِ حکمرانی بد و نارضایتی از نظام اداری • ارتقاء موقعیت منطقه ای و جهانی / کاستیِ اعتماد عمومی به نهادهای سیاسی و امید به آینده در داخل! • و... ☆ این رویکرد می تواند منکر پیشرفت در حوزه رفع برخی کمبودها نباشد. یا جنگ تبلیغاتی دشمن را هم در ضریب دهی کمبودها لحاظ کند. ☆ راه حل: مقابله و مطالبه در حوزه کمبودها + امید آفرینی با اقدام عملی، کنار دیدن پیشرفت ها محسن قنبریان ۱۴۰۴/۹/۲۱
@m_ghanbarian
این روزها حسابی درگیر مسأله #پیشرفت هستم و در این مورد تمرکز کردم. از دیدن مجموعه ها تا مطالعه کتب و... میخواستم پیرامون کلام آقا « کمبودهای زیادی داریم اما کشور در حال پیشرفت است» یادداشتی بنویسم؛ الحمدلله حاج آقای قنبریان یک صورت بندی جامع از مساله نوشتند. وقتی خوندم کیف کردم بنظر همین یادداشت خلاصه میتواند محل مباحثه نیروهای دغدغه مند باشد. درباره کاری که شروع کردم به زودی مبسوط خواهم نوشت.
@m_amin_rezai
@m_amin_rezai
۱۸:۲۵