بله | کانال محسن قنبریان
عکس پروفایل محسن قنبریانم

محسن قنبریان

۳,۹۸۷عضو
محسن قنبریان
undefined طبقه ناجی؟! • شکل گیری طبقه متوسط در برخی کشورهای اروپایی، به محدود کردن اشراف و سلطنت و رخ دادِ "مشروطیت" انجامید. این، شعار شد که "بدون بورژوازی، دموکراسی نداریم"! • غربزده های ایران این حرف را رها نکردند و به زبان های مختلف تکرار می کنند. اخیراً دکتر سریع القلم با لحنی توهین آمیز و دفاع روزنامه سازندگی از ایشان! • در حالیکه در همان تاریخ اروپا هم ثابت شد: طبقه متوسط، "همیشه دنبال منافع خود" هست؛ اما منافعش همیشه از "دموکراسی" نمی گذرد. مثلا از ترس کمونیسم، موتورِ فاشیسمِ هیلتر و موسولینی و فرانکو هم میشود! حالا اشمیت تئوریزه می کند: "تنها یک دولت اقتدارگرای قوی بخوانید: هیتلر] می تواند حافظ دارایی های طبقه متوسط باشد"! [بخوانید! موتورمتحرکِ "استعمار" نیز همین طبقه بود! در آسیا هم حافظ "الیگارشی های عربی"، همین طبقه است! • پس هیچ ملازمه ای بین طبقه متوسط و مردمسالاری نیست! از لیبرالیسم، فقط آزادی اقتصادی و بالتبع اخلاقی اش برایشان مهم است؛ با آزادی سیاسی بشود یا سلطنت و فاشیسم فرقی نمی کند! • دقیقا از اینجا هم "ضد انقلاب"اند؛ چون برای انقلاب، آزادی سیاسی مهم است و بر آزادی اخلاقی (بی بند و باری) و اقتصادی قیدهایی می زند! • مشکل این روشنفکران فقط در انتخاب مسئولان از طبقات محروم نیست، بلکه انتخاب کردن و "رای دادن طبقه محروم" هم هست! انتخابات ۸۴ و ۸۸ را دقیقا از هر دو جهت بد می دانند. انتخاباتهایی با کاهش مشارکت محرومین و رای دادن بیشتر بالاشهری ها (برخی انتخابات های پس از آبان۹۶) برایشان دموکراسی تر است ولو مشارکت زیر ۵۰٪ باشد! محسن قنبریان undefined @m_ghanbarian

4_5985609227073226721.pdf

۴۰۸.۱۳ کیلوبایت

#جزوه #طبقه_مرفه_جدید#مجتبی_نامخواه
undefined ما و طبقات اجتماعی: طبقه متوسط و طبقه مرفه جدید
جزوه بالا تحریر و تکمیل گفتاری است که به کنکاش درباره چیستی طبقه، طبقه متوسط و طبقه مرفه جدید پرداخته و نسبت نیروی اجتماعی معطوف به انقلاب اسلامی با طبقات اجتماعی را به بحث می‌گذارد

وقتی دو دهه قبل، رهبر انقلاب از تشکیل «طبقه‌ی مرفه جدید» سخن می‌گفتند، باید منتظر می‌بودیم که کوه‌های ثروتِ مترفینِ «طبقه جدید»، این چنین جامعه را به عقب‌ماندگی در عدالت بکشاند و دره‌ای از «فقرای جدید» بزاید.

آیا اقتصاد مقاومتی به معنای مقاومت در برابر سرمایه‌داری زیاده‌خواه، ناکارآمد، ظاهرالصلاح، رفاقتی و فاسد داخلی نیست؟
سوال ما این است: مسئولیت کوه‌های ثروت به جای خود، اگر علما و همه‌ی نخبگان و اهالی فرهنگ به مسئولیت خود عمل می‌کردند امروز در این شهر و جامعه، دره‌های فقر این چنین آشکارا برپا بود؟
آیا این وضع قابل تغییر است؟ آیا امیدی به بهبود است؟ جواب حتماً مثبت است. ما مردمی هستیم که طاغوتی بزرگ را سرنگون کردیم، این طاغوت‌های کوچک، این طبقه‌ی مرفه برآمده از دل انقلاب، این سرمایه‌داران زالوصفت که چیزی نیستند.

مسئله اما این جاست که دیروز، مسئله‌ی کارگران، برای دیگران مسئولیت می‌آفرید و امروز این طور نیست. مسئله این جاست که امروز ما می‌پنداریم مسئله کارگران، مسئله‌ی کارگران است و ما اهالی فرهنگ و کتاب و شعر و داستان و رسانه، باید از گل بگوییم و....
http://tabagheh3.ir/category/جزوه-ها/

https://eitaa.com/joinchat/895680767C071280ea7f

۱۳:۰۵

thumbnail
undefined دانشجو دماسنج جامعه است!
در حقوق اساسی و مانند آن نه قیل و قال های جناحی!این مرتبه ی سیاست ورزی مخصوص تربیت شده ها نیست برای همه است!پُست و سِمت گرفتن اما تربیت می خواهد!

undefined حجت الاسلام و المسلمین قنبریان دانشگاه فرهنگیان / آبان۱۴۰۴
#روز_دانشجو۱۶#آذرundefined @m_ghanbarian

۸:۱۴

thumbnail

۸:۱۴

undefined تربیت، سیاست، دانشگاه
undefined برگرفته از سخنرانی استاد محسن قنبریان | دانشگاه فرهنگیان | فاطمیه ۱۴۰۴

undefined undefined سیاست به‌معنای «حقوق اساسی»
منظور از سیاستی که مقدّم بر تربیت شمرده می‌شود، امری فراتر از بازی‌های حزبی و سودای کسبِ مقام و قدرت است. از منظر اسلامِ سیاسی، إحقاق و إقامهٔ حقوقِ عمومی و اساسی مقدّم است بر تزکیه و تربیتِ فردی: حقّ ِ آزادی، آموزش، عدالت، استقلال، تعیین سرنوشت و مقابله با غلبهٔ اشرافیت و استبداد است که دانشجو باید روی این مسائل حسّاس و دماسنجِ جامعهٔ خودش در این مسائل باشد.
این مهمّ در بیانِ یک والیِ معصوم – علی علیه‌السلام – به‌عنوانِ بزرگ‌ترین فریضهٔ الهی معرفی شده است:
بزرگترين حقّى كه خداوند از آن حقوق واجب گردانيده، حقّ والي است بر رعيّت و حقّ رعيّت است بر والي. نهج‌البلاغه/خطبه۲۱۶]

[یادداشت پیشین
به نسبت‌سنجی میانِ سیاست و تربیت در موقف حاکمیت پرداخته نه اولویت‌بندی میان سیاست یا تربیت برای فرد و جامعه؛ اینکه برخی سیاست را نتیجهٔ فرآیندِ اخلاقی و تربیتی بدانند (نه شرطِ لازم آن) و رعایتِ مثلاً حقوق اساسی را هم صرفاً در حدّ ابزاری برای تربیتِ مردم تقلیل دهند، و از قولِ رهبران انقلاب بر اهمیّتِ اخلاق و معنویت و تربیت تأکیداتی بیاورند؛ البته توجّهی لازم اما بحثی فراتر از نسبتِ سیاست و تربیت است و نخست باید پایگاه معرفتی خود را (اسلام سیاسی یا اجتماعی؟) مشخص کرد.

undefinedundefined تقدّم إصلاح «قائمه» بر صلاح جامعه
برای «انسان‌سازی» و راهبریِ همهٔ جامعه به سمت کمال، ابتدا باید «قائمه» (ستون و ساختار حکومت) اصلاح شود. بدونِ تشکیلِ «دولت اسلامی» و اصلاحِ ساختارهای قدرت، نمی‌توان انتظار داشت که «جامعه اسلامی» به‌طور کامل محقق شود. نمی‌توان سبکِ زندگیِ مردم را درست کرد، مگراینکه سبکِ دولت‌داری اصلاح شده باشد.
این توجّه که حقوقِ مردم تقدّم دارد بر حقوق حاکمیت، در بیان حضرت علی (ع) آمده است:
حقّى كه شما بر عهدهٔ من داريد... چون چنين كردم، بر خداست كه نعمت خود بر شما عنايت كند. و بر شماست كه از من فرمان ببريد. [نهج‌البلاغه/نامه۵۰]
و صلاحِ مردم در إصلاحِ حاکمان است، و اصلاحِ حاکمان هم در گروِ استقامتِ مردم بر همان حقوق اساسیِ خود:
فَلَيْسَتْ تَصْلُحُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِصَلَاحِ الْوُلَاةِ، وَ لَا تَصْلُحُ الْوُلَاةُ إِلَّا بِاسْتِقَامَةِ الرَّعِيَّةِ. [نهج‌البلاغه/خطبه۲۱۶]

undefinedپیش‌تر هم در جمعی از فعّالینِ تربیتیِ جبههٔ انقلاب، از ناترازی در این حقوقِ متقابل (مانند فروکاست‌های نهادی و بنیادین در امر تربیت و آموزش) گلایه کرده بودیم.

undefinedundefined دوگانهٔ «مشارکت عمومی» و «صلاحیت کارگزار»
یکی از محورهای کلیدی در تبیینِ نسبتِ سیاست و تربیت، تفکیک میانِ «حقّ مشارکت» و «حقّ مسئولیت» است:
undefined الف) مشارکت: حقّی برای همه (بدون شرطِ تربیت)
در مسائل اساسیِ جامعه و تعیین سرنوشت (مانند انتخابات و صندوق رأی)، شرط «تربیت‌شدگی» ملاک نیست، بلکه «انسان‌بودن» و عضویت در جامعه ملاک است.
نباید یک «خوانش خطرناک حزب‌اللهی» شکل بگیرد که گمان شود فقط تربیت‌شدگانِ مکتب انقلاب حقّ رأی دارند. حتی دختری که حجاب کامل ندارد، امروز باید با عدالت جامعه، با استکبار و با طاغوت کار داشته باشد. مشارکت سیاسی و حساسیت نسبت به امور عامه، همچون کلاس اول دبستان است که همگان باید در آن حضور داشته باشند.
اصل در ارتباط با مردم بر برائت است و این‌که همهٔ مردم حق دارند در سرنوشت خود دخالت کنند. استقامت بر سر حقوق اساسی، فرع بر تربیت نیست، بلکه زیرساخت آن است.
undefined ب) مسئولیت: مشروط به تربیت و صلاحیت (سائس‌شدن)
اما آنگاه که سخن از پذیرش «سِمَت» و به‌دست‌گرفتنِ قدرت می‌شود، معادله تغییر می‌کند. اگر کسی بخواهد سمتی بپذیرد (از امام جماعت و قاضی گرفته تا فرماندار و استاندار و بالاتر)، باید «صلاحیت» داشته باشد. در اینجا شرط اصلی، «تربیت» است.
جامعهٔ اسلامی کار را دست کسی که تربیت نشده است، نمی‌سپارد. همان‌طورکه برای اقتدا به امام جماعت باید «عدالت» او احراز شود (و اصل بر برائت نیست)، برای سپردنِ بیت‌المال و سرنوشتِ مردم به یک مسئول نیز باید صلاحیت‌های اخلاقی و تربیتی و تخصّصیِ او محرز گردد.
اینجاست که امیرالمومنین (ع) می‌فرمایند:«مَن ساسَ نَفسَهُ أدرَكَ السِّياسَةَ؛ هرکس خود را تدبیر و تربیت کرد، می‌تواند سیاست و تدبیرِ امور جامعه را به دست گیرد.»
undefinedواژهٔ «سیاست» هم‌ریشه با «سائس» است. در زیارت جامعهٔ کبیره، اهل‌بیت (ع) را «ساسَةُ العباد» می‌خوانیم؛ «سائس» یعنی راهبر و تدبیرکننده‌ای که جامعه را از پیش‌می‌برد.کسی که می‌خواهد «سائس» باشد، باید ابتدا خودسازی کرده باشد. اگر کار دستِ تربیت‌ناشده‌ها بیفتد، جامعه خراب می‌شود؛ بیت‌المال را هدر می‌دهند و منافعِ شخصی و خانوادگی را بر مصالحِ عمومی ترجیح می‌دهند.

ادامه undefined
undefined @m_ghanbarian

۱۴:۳۹

undefined معلم: «سائسٌ بِالعِلم»در این منظومه، جایگاه معلّم بسیار رفیع و حسّاس است. در روایات اهل‌بیت (ع) و «رسالهٔ حقوق» امام سجاد (ع)، از معلّم تعبیر شده است به: «سائسُکَ بِالعِلم» (تدبیرکنندهٔ تو به‌وسیلهٔ دانش). معلّم تنها یک انتقال‌دهندهٔ اطلاعات نیست؛ او یک سیاست‌مدار و مدیر است که ابزارِ حکمرانی‌اش «علم» است، نه زور و حکم.
undefinedundefined نسبت سیاست و تربیتنسبتِ سیاست و تربیت یک نسبتِ طولی و درهم‌تنیده است:۱. سیاست به‌معنای مشارکت: حقّ همگانی و بدون پیش‌شرطِ تربیتی است (برای حفظِ اساسِ جامعه).۲. سیاست به‌معنای حکمرانی: مشروط به عالی‌ترین سطوحِ تربیت و خودسازی (سائس نفس) است.۳. هدفِ سیاست: نه قدرت و ثروت، بلکه بسترسازی برای «تزکیه»، «اخلاق» و «رشد معنوی» کلّ جامعه است.

undefined undefined undefined نتیجه undefined undefined undefined
undefinedپس روشن باشد که منظور از تقدّم سیاست بر تربیت، تقدّمِ منطق قدرت بر انسان‌سازی نیست که حتی إتمامِ مکارم اخلاق را هم أمری در حاشیهٔ بعثت بدانیم؛ بلکه غرض توجّه به تأثیرِ نهاد قدرت و سیاست در تدبیرِ اقتضائات و موانعِ تزکیه و تعالیِ عموم جامعه است.
undefined انبیا هم اگر برای تزکیه مبعوث شدند، این کار اساسی را از طریقِ تربیت فردی] انجام می‌دهند یا از طریق سامانِ نظامان کلان سیاسی و اجتماعی؟ پاسخ، تفاوتِ اسلام سیاسی با فردی و اجتماعی را روشن می‌کند.

انبیا برای پیراستن و آراستنِ مـردم از چـه راهی استفاده کردند؟... آیـا آمدند پیشِ مردم، دانه‌دانه گوشِ افراد را گرفتند، دستِ افراد را گرفتند، تنها بردند در خلوتِ خانه و صندوق‌خانه و مدرسه و مکتب، بنا کردند آنها را تعلیم و تربیت دادن؟ آیـا انبیاء مثلِ زاهدان و عارفانِ عالم نشستند در خانقاهِ خودشان تا مردم بیاینـد، حالِ معنویِ آنها را ببینند و با آنها هم‌عقیده و هم‌راه و هم‌گام بشـوند؟... انبیاء معتقد به تربیتِ فردی نیسـتند، انبیا معتقد به دانه‌دانه انسان‌سازی نیستند... مدرسه‌بازی و موعظه‌کاری و تربیتِ فردی، کارِ انبیاء نیست... انبیاء می‌گویند برای ساختنِ انسان باید محیطِ متناسب، محیطِ سالم، محیطی که بتواند او را در خود بپروراند، تربیت کرد و بس. انبیاء می‌گویند دانه‌دانه نمی‌شود قالب گرفت، کارخانه‌ باید درست کرد... جامعه لازم است، نظامی لازم است. (سیدعلی خامنه‌ای، طرح کلّی اندیشه اسلامی در قرآن، جلسه هفدهم)

undefined [تقدّمِ «دولت‌سازی» بر «جامعه‌سازی» در اندیشهٔ آیت‌الله خامنه‌ای
نیز حاکی از مقدّم‌داشتنِ اصلاحِ نهاد سیاست بر تربیت فردی و نهاد جامعه است، تا دولت اسلامی نشود، جامعه اسلامی نخواهد شد؛ گرچه این مردمِ مسلمان هستند که با انقلاب و تشکیل نظام اسلامی و استقامت بر آرمان‌ها و مطالبهٔ حقوق اساسیِ خود، نهاد دولت را اصلاح می‌کنند.


undefinedundefined اسلام سیاسی گرچه شرطِ سیاست‌مداری در نظام اسلامی را احرازِ صلاحیت‌های لازمِ اخلاقی و تربیتی می‌داند (تقدّمِ تربیت بر سیاست در مواجههٔ فردی)، اما سیاست‌ورزی (به‌معنای مطالبهٔ حقوق عمومی و اساسی) را متوقّف بر تربیت، یا منحصر در مربّیان تربیتی و مجتهدان فقهی نمی‌داند:
حرف ما این است که نه روحانیِ تنها، همهٔ قشرها باید در سیاست دخالت بکنند. سیاست یک ارثی نیست که مال دولت باشد، یا مال مجلس باشد، یا مال افراد خاصی باشد. سیاست معنایش همین وضع آن چیزهایی [است‌] که در یک کشوری می‌گذرد از حیث ادارهٔ آن کشور. همهٔ اهالیِ این کشور در این معنا حق دارند. خانم‌ها حق دارند در سیاست دخالت بکنند؛ تکلیفشان است. روحانیون هم حق دارند در سیاست دخالت بکنند، تکلیف آنهاست. دین اسلام یک دین سیاسی است. یک دینی است که همه چیزش سیاست است، حتی عبادتش. [امام خمینی، ۲۶ شهریور ۱۳۵۸]
انتخابات در انحصار هیچ‌کس نیست، نه در انحصار روحانیین است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروه‌هاست. انتخابات مال همهٔ مردم است. مردم سرنوشت خودشان دست خودشان است. و انتخابات برای تأثیر سرنوشت شما ملت است. از قراری که من شنیده‌ام در دانشگاه بعض از اشخاص رفته‌اند گفته‌اند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است.... تا حالا می‌گفتند که «مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند، این منافی با حقّ مجتهدین است»، آنجا شکست خورده‌اند حالا عکسش را دارند می‌گویند... انتخابات سرنوشت یک ملّت را دارد تعیین می‌کند. انتخابات بر فرض اینکه سیاسی باشد و هست هم، این دارد سرنوشت همهٔ ملّت را تعیین می‌کند، یعنی آحاد ملت سرنوشت زندگیشان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است. این این‌طور نیست که انتخابات را باید چندتا مجتهد عمل کنند. این معنی دارد که مثلًا یک دویست‌تا مجتهد در قم داشتیم و یک صدتا مجتهد در جاهای دیگر داشتیم، این‌ها همه بیایند انتخاب کنند، دیگر مردم بروند کنار؟! این یک توطئه‌ای است. [امام‌خمینی/ ۹ اسفند ۱۳۶۲]

undefined محسن قنبریان
#روز_دنشجو#سیاست#تربیتundefined @m_ghanbarian

۱۴:۴۰

thumbnail
undefined سیاست زدایی از مدرسه و دانشگاه!
استقامت بر سر حقوق اساسی نه فقط موضع گیری علیه این و آن!حتی اگر دانشجو خطا کند این معرکه نباید تعطیل شود!در موضع گیری ها تقوا و بینش را رعایت کنیم
undefined حجت الاسلام و المسلمین قنبریاندانشگاه فرهنگیان/ آبان۱۴۰۴
#روز_دانشجو۱۶#آذرundefined @m_ghanbarian

۷:۳۰

thumbnail

۷:۳۰

thumbnail
undefined زن؛ نه کارگزار، مدیر خانه
• نکته جدید بیانات امسال رهبر انقلاب اسلامی با بانوان، این بود که زن، نه کارگزار خانه، بلکه مدیر خانه است. مصرف این سخن هم در شرایط #گرانی کشور بود؛ نه نوآوری فقهی در «الرجال قوامون علی النساء» و مانند آن (چنانچه برخی اهل فضل آنجا بردند)!
• فرمودند: «پیغمبر میفرماید: اَلمَراَةُ رَیحانَة. «ریحانه» یعنی گل؛ زن در خانه گل است. وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة؛ کارگزارِ خانه نیست که شما بگویید چرا این کار را نکردی؟ چرا آن کار را نکردی؟ چرا خانه تمیز نیست؟...
... رئیس خانه، مدیر خانه، زنان و بانوان خانه‌اند...
عدم تحمیل کارهای خانه به زن؛ تحمیل نباید بشود»

• این قسمت دوم هم روایتی از پیامبر(ص) دارد:«الرَّجُلُ راعٍ على أهلِ بَيتِهِ و هُو مَسؤولٌ عَنهُم ، و المَرأةُ راعِيَةٌ على بَيتِ بَعلِها و وُلْدِهِ و هِي مَسؤولَةٌ عَنهُم.مرد ، سرپرست #خانواده خويش است و درباره آنها بايد پاسخگو باشد و زن ، سرپرست #خانه و فرزندان شوهر خود است و درباره آنها بايد پاسخ دهد»
undefined دوگانه های «کارگزار خانه _ مدیر خانه» / و «سرپرست خانواده _ سرپرست خانه» به قرینه مقابله، مساله را روشن می کند.
• مصرف سخن هم نه در فقه بلکه در تورم جاری بود؛ ادامه سخن ایشان:« قدردانی از اینکه با وجود درآمدهای ناکافی، زنها خانه را میچرخانند؛ ماها کمتر به این نکته توجّه میکنیم. شما ملاحظه کنید، مرد مثلاً درآمد اداری ثابت دارد، اجناس گران میشود امّا خانه میچرخد؛ سر ظهر غذا حاضر است؛ چه کسی این کار را میکند؟ کدام هنرمندی است که خانه را میچرخاند؟»
محسن قنبریان
#روز_زن#گرانیundefined @m_ghanbarian

۱۶:۱۴

محسن قنبریان
undefined undefined از رشوه تا رهن! • اگر مقابل بدهی و وامی، چیزی رهن و گرو سپرده باشید، تا وام را تسویه نکنید، فَک رهن صورت نمی گیرد! در تعالیم قرآن، انسان با سیئاتش بدهکار(خدا و خلق) می شود . جانش رهن گرفته میشود (كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ)! فک رهن اینجا، جبران و استغفار است! فرمود: أنفسكم مَرهونةٌ باعمالكم فَفُكّوها بإستغفاركم: جانهایتان گروگان اعمالتان است با استغفار آن را فک رهن کنید! زیانکار آدمی که جای فک رهن، برای گناه، رشوه هم بدهد (أَنا الَّذی أَعْطَیْتُ على مَعاصی الْجَلیلِ الرِّشا)! • در ساحت زندگی اجتماعی انسان نیز این گروگان گیری وجود دارد! کانون های قدرت و ثروت می توانند بهره های حیات اجتماعی (مثل امنیت و آزادی و...) را گرو (رهینه) بردارند و برای فک آن، جامعه یا نظام را وام دار خود کنند! مثلا این روزها که "انسجام اجتماعی" و "امنیت داخلی" در مقابل دشمن خارجی از همیشه حیاتی تر است، برخی از آن کانون ها با ضمانت عناصری سیاسی، این دو را گرو برداشته اند! فک رهنِ امنیت و انسجام را چه قرار داده اند؟! جابجایی مرزهای ارزشی و هنجارهای اخلاقی! اجازه کشف حجاب و کنسرت مختلط و رقص در قبال امنیت و انسجام اجتماعی! قبلتر برای این معاصی، رشوه می دادند! سبد رأی کاندیدی یا حمایتی سیاسی را رشوه می کردند تا هنجاری را جابجا کنند؛ حالا دیگر میتوانند رهن بردارند! • نیروهای امنیت که در این معامله بازنده اند نیز زمانی آزادی های مشروع را رهن و گرو برداشته اند! فک آن را تکرار مواضع رسمی و تشبّه به اکثریت قرار می دادند! تکثر اجتماعی را دیر باور کردند! محسن قنبریان undefined @m_ghanbarian
ماراتن یا شطرنج؟ از کیش تا مات!
undefined آزادی اجتماعی (مقابل آزادی درونی= آزادگی) سه حوزه اصلی دارد: سیاسی، اخلاقی، اقتصادی:• آزادی سیاسی از فکر و بیان و حق تعیین سرنوشت و تامین حقوق اساسی تا مردم سالاری است. منطقاً متعلق به همه (=عامه، جمهور) است؛ اگر طبقاتی نشده و از عامه سلب نشود.• آزادی اقتصادی، اصالت و تحرک سرمایه، رقابت و بازاری سازیِ همه چیز تا پیدایش انحصارِ پسا رقابت است. بدون "عدالت پیش از تولید"، این آزادی عملاً برای اهالی ثروت خواهد بود؛ نه فروشندگان کار و مصرف کنندگان صرف.• آزادی اخلاقی هم رها سازی امیال فُرودینِ انسانی است. همه کسانی که اشتهاء و جهازش را دارد نامزد مشارکت اند! لکن با طبقاتی شدن سیاست و اقتصاد این هم طبقاتی می شود. آنها در باغ ویلا و پارتنرهای ...، بازندگان در حاشیه خیابان و مصرف وی اُ دی ها و "وصف العیش نصف العیش"...
undefinedوقتی می گویند: "سرمایه داری، لیبرالیسم را بلعید"؛ منظور این است که آزادی اقتصادی (عملاً برای طبقه صاحب سرمایه) ، آزادی های سیاسی (در یک نظام مردم سالار، متعلق به همه) را تصاحب کرده است؛ یعنی ثروت، قدرت تولید کرده و کانون های ثروت، مجاری قدرت را تصاحب کرده اند.
• این وسط، آزادی اخلاقی، وجه المصالحه ی طبقه برنده با خیل بازندگان می شود.چه استبداد سیاسی (که آزادی سیاسی را می گیرد) چه استئثار اقتصادی (حاصل از آزادی سرمایه و پیدایش انحصارات پسا بازار)، عامه و جمهور را در اخلاق رها می گذارند تا سوپاپ اطمینان زیست خود در جامعه و بین جمهور را فراهم کنند.
• در شطرنج قدرت و ثروت، واقعا ماراتنی سیاسی یا اقتصادی برای عامه نمی ماند! یا قدرت، ثروت را هم مال خود می کند یا ثروت، قدرت می سازد و مجاریش را تصاحب می کند. آری هر دو به جمهور، آزادی اخلاقی (بی بند و باری) می دهند تا وارد بازیِ بزرگان نشوند و به جای شطرنج، ماراتن های خانوادگی شرکت کنند؛ خواستند روسری هم بردارند!اسپانسر برگزاری این ماراتن ها را کانون ثروت تامین می کند و مجوزش را قدرت می دهد!
undefined اوایل برای ماراتن های آزادی اخلاقی (وجه المصالحه با جمهور)، رشوه می دادند؛ مثل انتخابات های دهه ۷۰ و۸۰ ؛ که تجمعات مختلط و رقص و پایکوبی دختران کم حجاب را بنام مردم سالاری (آزادی سیاسی) فقط در ایام انتخابات مجوّز می دادند!
• بعد که تمتعات اقتصادی و جلوات آزادی اخلاقیِ مقتضیِ آن، نیم طبقه ای ساخت، از رشوه به رهن در آمدند. "معیشت مردم"، گرو (رهن) برداشته شد تا "بده برهِ برجام" با "کاسبان تحریم"، قمار کند!چالش آزادی کنسرت در دهه۹۰ ، پوشش بود برای ندیدن جنگ فقر و غنای داخلی و خارجی!عجیب بود؛ چه تحریم، چه برجام هردو فقط حال یک طبقه را خوب کرد: کسانی که از تحریم تکسّب می کردند و دهکی که اجرای موقت برجام وضعش را بهتر می کرد!جمهور اما "کیش" شد! تحریم و برجام هر دو ضرر او بود!
• اخیراً از رهن به گروگان گیری رسیده اند!"امنیت و انسجام اجتماعی" در شرایط جنگ وجودی با اسراییل، گروگانِ فوق العاده ای است؛ تا کیش را به "مات" برسانند و راهِ جمهور را کامل سدّ کنند.آن حرکتِ آخر، آخرین حرکتِ مجموع شطرنج بازیِ قبل است: ارزشها نباید امکان امر عمومی (= سیاسی) شدن بیابد!این چاره اصالت فردِ لیبرالیسم در تمام دنیا بوده که: وجه مشترک آدم ها را امور دارای نفع مادی (معاش و مسائل روزمره) قرار دهد و تنظیم آن را هم به دست نامرئی بازار بسپارد، لکن امور معنوی را شخصی و باطنی کرده و اجازه امر عمومی شدن را از آن بگیرد. از همین جا تکثرها در باور و ارزشها را رسمیت داده است: حرمها برای شما، ساحل و کیش برای آنها! امر عمومی فقط منفعت هایی است که بازار تعیین کننده اش است والسلام!
• "مات شدن جمهور" دقیقاً نقطه ای است که یک مملکت مذهبی و معتقد به ارزشها وقتی برای ارزشهای مشترکش نگران شود، امنیت و انسجامش را گروگان ببیند و نگران تکرار حوادث۱۴۰۱ شود! اگر هم سکوت کند، آخرین میخ برای شخصی شدن ارزشها کوبیده و زیر ساخت لیبرالیسم اقتصادی نهادینه میشود!(تامل کنید)
undefined چاره اساسی ملت رشید ایران این است: • کنار زدن پوششِ کنسرت، ماراتن، ورزشگاه زنان و... از واقعیتِ جنگ فقر و غنا • توجه به اینکه شخصی سازی ارزشها، احترام به سلیقه ها نیست، نهادینه کردن لیبرالیسم اقتصادی است. • برگرداندن سیاست و آزاد و عمومی کردن آن یعنی دخالت همه مردم در مقدرات اساسی زندگی، تنها آلترناتیو و جایگزین برای ابطال وجه المصالحه های آزادی اخلاقی است.خلق اراده عمومی (به جای صرفاً گروه های مذهبی) برای تحقق ارزشها از اینجا می گذرد.

* قلمبه گی این متن را مطالب دیگر این کانال می گیرد بخصوص :- مباحث جنگ فقر و غنا بخصوص جلسه پنجم- جزوه طبقه مرفه جدید از مجتبی نامخواه
undefined<img style=" />undefined محسن قنبریان ۱۴۰۴/۹/۱۸undefined @m_ghanbarian

۹:۴۸

۱۴-شرح خطبه۲۱۶.mp3

۴۹:۴۹-۲۸.۵۴ مگابایت
undefined درس‌های نهج‌البلاغه | شرح خطبه ۲۱۶undefined جلسه چهاردهم (۸۳) | ۲۳ آبان ۱۴۰۴undefined حجت الاسلام محسن قنبریان | هیئت راه فاطمه | قم

🟠 گذار از «توصیف» پیامدهای شومِ عدم رعایت «حقوق متقابل حکومت و مردم»، به «تجویز» راهکار: تناصح و تعاون
undefinedامیرالمؤمنین پس از هشدار نسبت به شکسته‌شدنِ حقوق متقابل می‌فرماید: بر شماست که در باب این حقوق، خیرخواهی (تناصح) و همکاریِ نیکو (تعاون) داشته باشید:«فَعَلَيْكُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِي ذَلِكَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَيْهِ»

undefined راهکار «تناصح»undefinedسه‌ضلعِ تناصح:undefined آداب نقد حاکمان
undefined راهکار «تعاون» (تشکیلات و دین‌داری)undefinedتعاون به‌مثابهٔ دیانت و امانتundefinedضرورتِ تشکّل و سازمان‌دهی
undefined مبانی توحیدیِ حقوق و نقد الگوی ذی‌نفعانundefinedحرمتِ مسلمان و پیوند آن با توحیدundefinedنقد حکمرانیِ مبتنی بر تعادل ذی‌نفعانundefinedاخلاص در برابر پروژه‌محوری

#خطبه_۲۱۶ #حقوق_متقابل #تعاون #تناصح
undefined @m_ghanbarian

۵:۳۵

undefined درس‌های نهج‌البلاغه | شرح خطبه ۲۱۶undefined خلاصه جلسهٔ چهاردهم | ۲۳ آبان ۱۴۰۴حجت الاسلام محسن قنبریان

🟠 گذار از «توصیف» پیامدهای شومِ عدم رعایت «حقوق متقابل حکومت و مردم»، به «تجویز» راهکار: تناصح و تعاون
undefinedامیرالمؤمنین پس از هشدار نسبت به شکسته‌شدنِ حقوق متقابل می‌فرماید: بر شماست که در باب این حقوق، خیرخواهی (تناصح) و همکاریِ نیکو (تعاون) داشته باشید:«فَعَلَيْكُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِي ذَلِكَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَيْهِ»
undefinedتقدّمِ سیاست بر تربیتباید توجه داشت که اقامهٔ حقوق اساسی (سیاست)، بستر و زمینه‌ساز تربیت است. برخی دیدگاه‌های تربیتی گمان می‌کنند بدونِ اصلاحِ ساختارهای قدرت و برقراریِ عدالت، می‌توان به تربیت حقیقی دست یافت.
undefined راهکار «تناصح»
undefinedسه‌ضلعِ تناصح:«تناصح» از ریشهٔ «نُصح» به معنای خلوص (مانند عسل خالص) و خیرخواهیِ طرفینی است که در سه ساحت نمود می‌یابد:۱. نصیحت حاکم به مردم: که در أواخر حکومتشان با گلایه از عدمِ همراهیِ مردم و إتمام حجّت با آنان دیده می‌شود. («قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً…»).۲. نصیحت مردم به حاکم: که طبق روایت، «النَّصِيحَةُ لِأَئِمَّةِ الْمُسْلِمِينَ» یکی از سه امری است که قلب مؤمن هرگز در آن خیانت نمی‌کند.۳. نصیحت مردم به مردم: در راستای اقامهٔ این فریضهٔ الهی.
undefined آداب نقد حاکماندر خیرخواهی برای حاکمان گرچه هدف، اصلاح است و گاهی زبان تلخ می‌شود، اما قاعدهٔ «الأسهل فالأسهل» حکم می‌کند که تاحدّ امکان با «لینت» (نرمی) سخن گفته شود و ملاحظاتِ جانبی نظیرِ «عدم تضعیف کلیّت نظام در برابر دشمن» نیز مدنظر قرار گیرد.

undefined راهکار «تعاون» (تشکیلات و دین‌داری)
undefinedتعاون به‌مثابهٔ دیانت و امانتتلاش و تعاون برای برپاییِ بزرگ‌ترین فریضهٔ الهی (حقوق متقابل)، أدای امانت خداوند است و مسیری برای قرب الهی محسوب می‌شود:«طَلَبُ التَّعَاوُنِ عَلَى إِقَامَةِ الْحَقِّ دِيَانَةٌ وَ أَمَانَةٌ»
undefinedضرورتِ تشکّل و سازمان‌دهیاین تعاون نیازمندِ «تشکّل» است. در برابرِ دستگاهِ حکمرانی یا ساختارهای معیوب، فرد به‌تنهایی کاری از پیش نمی‌برد. مردم باید یکدیگر را یاری کنند تا:اولاً: تکالیف خود را در قبال حاکم انجام دهند.ثانیاً: حاکمیت را ملزم به رعایت حقوق خود کنند.
undefined مبانی توحیدیِ حقوق و نقد الگوی ذی‌نفعان
undefinedحرمتِ مسلمان و پیوند آن با توحیدخداوند حقوق مسلمانان را با «اخلاص» و «توحید» گره زده است. در نگاه توحیدی، حقوقِ افراد برخاسته از ذاتِ انسانی و الهیِ آن‌هاست، نه حاصلِ دیالکتیک و تضادِ منافع:«وَ فَضَّلَ حُرْمَةَ الْمُسْلِمِ عَلَى الْحُرَمِ كُلِّهَا وَ شَدَّ بِالْإِخْلَاصِ وَ التَّوْحِيدِ حُقُوقَ الْمُسْلِمِينَ فِي مَعَاقِدِهَا»
undefinedنقد حکمرانیِ مبتنی بر تعادل ذی‌نفعانالگوهای وارداتیي حکمرانی که صرفاً به‌دنبالِ راضی‌کردنِ «ذی‌نفعان» هستند، در جامعه‌ای که بخشِ بزرگی از مستضعفان صدا و تشکّل ندارند، کارآمد نیستند. حکمرانیِ اسلامی مکلّف است صدای کسانی باشد که صدا ندارند، چنان‌که خداوند از علما پیمان گرفته است:«مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى الْعُلَمَاءِ أَلَّا يُقَارُّوا عَلَى كِظَّةِ ظَالِمٍ وَ لَا سَغَبِ مَظْلُومٍ»
undefinedاخلاص در برابر پروژه‌محوریاحقاقِ این حقوق نیازمند «اخلاص» است و نه نگاهِ کاسب‌کارانه و پروژه‌محور. با روحیهٔ عافیت‌طلبانه و ویترینی نمی‌توان اقامهٔ حق کرد. جمهوری اسلامی «حرم» است و پاسداشت این حرم، به فریادزدنِ حقوق مردم و هزینه‌دادن در راه عدالت نیاز دارد، نه سکوت و محافظه‌کاری.
#خطبه_۲۱۶ #حقوق_متقابل #تعاون #تناصح
undefined @m_ghanbarian

۵:۳۵

بازارسال شده از مدرسه تفکر و نوآوری نگاه
thumbnail
#ریلز#استاد_قنبریان
undefinedجنابِ مدیر فرهنگی، به اسم نظم، دیوان‌سالاری نکنید!
undefinedبرای خرید بسته تبیینی _ تبلیغی دعوت کلیک کنید! https://www.negahschool.ir/product/davat/
#دعوت#اخلاق_اجتماعیundefinedآگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــرundefinedمدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـundefined @sch_negahundefined @maramyar_irundefined http://www.negahschool.ir

۹:۲۱

thumbnail
#ریلز#استاد_قنبریان
undefinedمبلغ عزیز،کار تو تربیت است نه صناعت!
تصحیح زیرنویس:لاَ تَكُونُوا عُلَمَاءَ جَبَّارِينَ فَيَذْهَبَ بَاطِلُكُمْ بِحَقِّكُمْ
undefinedبرای خرید بسته تبیینی _ تبلیغی دعوت کلیک کنید!https://www.negahschool.ir/product/davat/
#دعوت#اخلاق_اجتماعیundefinedآگـاهـے‌‌ بـــراے‌‌ سامـــانے‌‌ دیگــرundefinedمدرســـه تـ؋ــــکر و نــوآوری نگــــــاهـundefined @sch_negahundefined @maramyar_irundefined http://www.negahschool.ir

۱۵:۴۹

thumbnail
undefined *مادری و معاد*undefined#باز_نشر
• "باور" به معاد با "اطمینان" به آن فرق دارد. مثل تفاوت دیدن بهار و انتقال به مفهوم معاد است با زنده شدن ۴پرنده توسط ابراهیم خلیل(ع)!ابراهیم(ع) در مسیر حشر و احیای الهی قرار گرفت و بعث و معاد را #تجربه کرد.• قرآن برای رفع ریب و شک از بعث و قیامت به #فرآیند_مادری توجه داده است. در آیه ۵حج مراحل یک تولد از نطفه تا قرار گرفتن جنین در رحم و تولد طفل از مادر را به رخ می کشد: لِنُبَیِّنَ لَکُم: جهت تبیین برای شما!• ما تصویرش را می بینیم؛ مادر اما این بعث را درون خود دارد. تجربه درونی معاد مثل تبیین آن با عکس و فیلم هایش نیست. لحظه دمیده شدن روح و نُقِرُّ فِی الاَرحامِ، لحظه جانبخشی است؛ لحظه ای ابراهیمی است.• امام رضا(ع) این لحظه را چنین توصیف کرد: چون ۴ماه تمام شود، خدای تعالی دو فرشته صورت گر می فرستد تا جنین را صورتگری کنند...(قرب الاسناد ص۳۵۲)این دو فرشته از سپهر جان مادر در جنین روح می دمند.• همه مادران معمولی هم از این هفته ها زنده شدن موجودی درون خود را احساس می کنند؛ مادران عارف تجربه شان ابراهیمی تر است...• بی حساب نیست که زنان و مادران بیش از مردان به معاد معتقدند. در نظر سنجی از ۹هزار بریتانیایی زیر ۴۵سال، ۶۰٪زنان معتقد به معاد و بهشت و جهنم بودند.(بی بی سی)در جامعه ما اعتقاد به معاد بالای ۹۰٪ است.(ایسپا)#روز_مادر#قیامت_کوچک
محسن قنبریانundefined @m_ghanbarian

۱۶:۳۴

thumbnail
undefined به زمان شروع مراسم توجه کنید
#سلسله_بحث_های_نهج_البلاغههیات راه فاطمه (س) قمundefined جشن ولادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)
undefined باسـخـنـرانـیundefined حجت‌الاسلام محسن قنبریان
undefined بـانـوایundefinedکربلایی علی اصغر چاوشی
undefined جمعه ۲۱ آذر ماه ۱۴۰۴(همراه با اقامه نماز جماعت مغرب و عشاء)شروع سخنرانی راس ساعت ۱۸:۲۰
undefined قم، بلوار معلم شرقی(حدفاصل میدان بسیج و میدان معلم)خیابان شهیدان عابدی، فرعی چهارم،پلاک ۱۴، بیت الکریمه(علیها السلام)
undefinedلوکیشن بیت الکریمهhttps://nshn.ir/967bsVHOVxvQa
undefinedشمارۀ کارت هیات جهت حمایت مالی (رو شماره کارت بزنید کپی میشه)۶۰۳۷۹۹۷۷۵۰۰۰۹۹۲۱
undefined برادران - خواهرانundefined @rah_fatemeh

۵:۳۰

۱۵-شرح خطبه۲۱۶.mp3

۵۱:۲۷-۱۷.۷ مگابایت
undefined درس‌های نهج‌البلاغه | شرح خطبه ۲۱۶undefined جلسهٔ پانزدهم (۸۴) | ۷ آذر ۱۴۰۴undefined محسن قنبریان | هیئت راه فاطمه | قم

🟠 حقّ «تشکّل» و «تجمّع» برای إصلاحِ امور
undefinedبر اساسِ آموزه‌های نهج‌البلاغه و سیرهٔ علوی، «حُسن تعاون» تنها یک توصیهٔ اخلاقیِ فردی نیست، بلکه یک دستورِ راهبردی برای «استقامت بر حقوق اساسی» است که ملازمش؛ به‌رسمیت‌شناختنِ «تشکّل‌یابی» (اصل ۲۶) و «تجمّعات/مظاهرات» (اصل ۲۷) را به‌عنوانِ ابزارهای تحقِق این استقامت، ایجاب می‌کند. حاکمیت نمی‌تواند مردم را به استقامت فراخواند اما ابزارهای جمعیِ تحقّق آن را سلب نماید.
undefined تبیین جایگاه «حُسن تعاون» در حقوق متقابلundefinedشمولیتِ نیاز به تعاونundefinedأبعاد دوگانهٔ تعاون
undefined استدلال بر «ضرورت تشکّل‌یابی» (مبانی اصل ۲۶ قانون اساسی)undefinedملازمهٔ عقلانی بین «دستور به استقامت» و «ابزار آن»undefined«تشکّل» به‌مثابهٔ مصداقِ «حُسن تعاون»undefinedخطرِ «سلطه»، در فقدانِ «تعاون»
undefined تبیین مشروعیتِ «مظاهره» و تجمّعات (مبانی اصل ۲۷ قانون اساسی)undefinedمعنای لغوی و اصطلاحیundefinedتفکیکِ أحکامِ «مظاهره»undefinedکارکردِ مظاهره
undefined شواهد روایی و سیرهٔ امیرالمؤمنین (ع)undefined ماجرای مواجه با تجمّع أهل ذمّهundefinedپیمان «حِلفُ الفُضول»

#خطبه_۲۱۶ #مظاهره #تشکّل #تجّمع
undefined @m_ghanbarian

۱۶:۴۳

undefined درس‌های نهج‌البلاغه | شرح خطبه ۲۱۶undefined خلاصه جلسهٔ پانزدهم (۸۴) | ۷ آذر ۱۴۰۴undefined حجت الاسلام محسن قنبریان

🟠 حقّ «تشکّل» و «تجمّع» برای إصلاحِ امور
undefinedبر اساسِ آموزه‌های نهج‌البلاغه و سیرهٔ علوی، «حُسن تعاون» تنها یک توصیهٔ اخلاقیِ فردی نیست، بلکه یک دستورِ راهبردی برای «استقامت بر حقوق اساسی» است که ملازمش؛ به‌رسمیت‌شناختنِ «تشکّل‌یابی» (اصل ۲۶) و «تجمّعات/مظاهرات» (اصل ۲۷) را به‌عنوانِ ابزارهای تحقِق این استقامت، ایجاب می‌کند. حاکمیت نمی‌تواند مردم را به استقامت فراخواند اما ابزارهای جمعیِ تحقّق آن را سلب نماید.
undefined تبیین جایگاه «حُسن تعاون» در حقوق متقابلبر اساس فراز «وَ عَلَیْکُمْ بِالتَّنَاصُحِ فِی ذَلِکَ وَ حُسْنِ التَّعَاوُنِ عَلَیْهِ» در این خطبه، محوریتِ بحث بر حقوقِ طرفینی (حقوق متقابل مردم و حاکم) استوار است. نکات کلیدی عبارت‌اند از:
undefinedشمولیتِ نیاز به تعاونهیچ‌کس، حتی اگر در منزلتِ حق و فضیلتِ دین در بالاترین جایگاه باشد (مانند معصوم علیه‌السلام)، در أدای حقّی که خداوند بر عهدهٔ او نهاده، بی‌نیاز از یاریِ دیگران نیست. متقابلاً هیچ‌کس، هرچند در چشم مردم کوچک دیده شود، کم‌تر از آن نیست که یاری دهد یا یاری شود.*
undefinedأبعاد دوگانهٔ تعاون«حُسنِ تعاون» دارای دو ساحت است:۱- تعاونِ مردم با یکدیگر برای «استقامت بر حقوق اساسی» خود.*۲- یاری‌رساندن به حاکم (والی) برای تحقّقِ حقوقِ مربوط به او و پرداختِ حقوق مردم.*
در ادبیاتِ شیعیِ ما، وقتی امر به معرف به‌صورت مطلق مطرح می‌شود، غالباً ناظر به قدرتِ حاکم است.

undefined استدلال بر «ضرورت تشکّل‌یابی» (مبانی اصل ۲۶ قانون اساسی)با استناد به مفهوم «استقامت رعیت» و «حسن تعاون»، استدلال‌هایی منطقی برای لزومِ شرعی و عقلیِ تشکّل‌یابی اقامه می‌شود:
undefinedملازمهٔ عقلانی بین «دستور به استقامت» و «ابزار آن»نمی‌توان از یک‌سو دستور به «تعاون بر استقامتِ رعیت» داد و از سوی دیگر، مجوّزِ ابزارِ آن (تشکّل، تجمّع) را صادر نکرد. اگر حاکمیت مردم را ملزم به استقامت بر حقوقشان می‌کند، لازمهٔ عادی و قهریِ آن، پذیرشِ «تشکّل‌یابی» است.
undefined«تشکّل» به‌مثابهٔ مصداقِ «حُسن تعاون»أحزاب، انجمن‌های اسلامی و تشکّل‌های صنفی، مصادیقِ بارزِ «حسن تعاون» در حوزهٔ استقامت رعیت بر حقوق اساسی هستند.
undefinedخطرِ «سلطه»، در فقدانِ «تعاون»اگر رعیت بر حقوق خود استقامت نکنند و در این راه تعاون (تشکّل) نداشته باشند، «إصلاح والی» صورت نمی‌گیرد و نتیجهٔ قهریِ آن، «سلطه»ی کانون‌های قدرت و ثروت بر مردم خواهد بود. در چنین وضعیتی طبق سنّت الهی، یاوری در زمین نخواهند داشت.

undefined تبیین مشروعیتِ «مظاهره» و تجمّعات (مبانی اصل ۲۷ قانون اساسی)واژهٔ «مُظاهره» (پشتیبانی‌کردن/ پشت‌به‌‌پشت‌دادن) به‌عنوان ریشهٔ فقهی و لغویِ تجمّعات و تظاهراتِ امروزی تحلیل می‌شود:
undefinedمعنای لغوی و اصطلاحی«مظاهره» در لغت به‌معنای «إعلامِ رأی یا اظهارِ عاطفه به صورت دسته‌جمعی» است. تظاهراتِ امروزی، توسعه در مصداقِ همان مفهومِ «تظاهر» و «مُظاهره» در متون دینی است. [بقره/۸۵] و [توبه/۴] و [أحزاب/۲۶] و [ممتحنه/۹]
undefinedتفکیکِ أحکامِ «مظاهره»تظاهرات و تجمّعات امروزی، مصداقِ جدیدِ همان «مظاهره» و «استظهار» (پشت‌گرمی جستن) در ادبیات دینی است. لذا حکم آن تابع هدف آن است:مظاهره بر إثم و عُدوان: حرام است (همکاری بر گناه).مظاهره بر بِرّ و تقوا: لازم و ممدوح است. این نوع مظاهره، مصداقِ «نِعْمَ الْعَوْنُ الْمُظَاهَرَةُ» (بهترین یاری، مظاهره است) و «أَفْضَلُ الْعُدَّةِ الِاسْتِظْهَارُ» می‌باشد.
undefinedکارکردِ مظاهرهمظاهره ابزاری برای آوردنِ قدرتِ اجتماعی به میدان جهت مطالبه‌گری و استقامت بر حقوق است.

undefined شواهد روایی و سیرهٔ امیرالمؤمنین (ع)برای اثباتِ ادعای جواز و لزومِ تشکّل‌یابی و تجمّعات، به شواهد تاریخی و روایی زیر استناد شده است:
undefined ماجرای مواجه با تجمّع اهل ذمّههنگامی که امیرالمؤمنین (ع) با جمعی از أهل ذمّه مواجه شد، نه‌تنها آنان را از تجمّع منع نکرد بکه اجازه داد (فَلَمَّا اجْتَمَعُوا أَذِنَ لَهُمْ) و فرمود برای خود نمایندگان/عُرفایی نصب کنید (فَأَسْنِدُوا أَمْرَكُمْ إِلَى أَرْضَاكُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ وَ أَعَمِّهِ نَصِيحَةً لَكُمْ).*این سیره بر دو امر دلالت دارد:۱- جواز «تجمّع» و «اجتماع».۲- آموزشِ «تشکّل‌یابی» و تعیینِ «نماینده» برای بیان مطالبات.
undefinedپیمان «حِلفُ الفُضول»اشاره به تأیید پیامبر (ص) نسبت به پیمان «حلف الفضول» (تشکّلِ غیرحکومتی در جاهلیت برای دفاع از مظلوم) به‌عنوان شاهدی بر جوازِ تشکیلِ نهادهای مدنیِ مستقل برای إقامهٔ حق، حتّی در حضورِ حاکمیت دینی.

#خطبه_۲۱۶ #مظاهره #تشکّل #تجّمع
undefined @m_ghanbarian

۱۶:۴۳

thumbnail
undefined این دو قضیه چگونه با هم صادق اند:۱.کمبودهای زیادی داریم (که گرد و غبار کوچکترینش!)۲. کشور در حال پیشرفت است [بلکه به قله نزدیک میشویم]!
undefined سه رویکرد پاسخ:
undefined یکی عینی، یکی ذهنی:کشور "واقعا" در حال پیشرفت است، کمبودهای بزرگ، ذهنی ["توهم"] اند! کمبود بزرگ، محاصره تبلیغاتی و عدم روایت پیشرفت است!☆ طبعا این رویکرد مشکلات را به کلی تکذیب نمی کند؛ مثلا آلودگی هوا را توهم نمی داند، اما اینها را در قبال پیشرفت ها کوچک می داند.راه حل: مقابله با جنگ تبلیغاتی، جهاد تبیین و...!
undefined هردو عینی و هم جهت:در رفع همان مشکلات بزرگ در حال پیشرفتیم.اما آثار مشکلات، ملموس و روزمره؛ ولی پیشرفت، تدریجی و زمان بر است و فوری درک نمی شود!☆ پیشرفتِ بالاتر از رفع کمبودها و در حد رسیدن به قله را معمولا الهیاتی یا آخرالزمانی، تمدنی و... توضیح می دهد.راه حل: صبر و استقامت پس از تبیین.
undefined هر دو عینی اما غیر هم جهت:پیشرفت از جهتی و کمبودهای بزرگ در جهت دیگر است. مثلا:• دور زدن تحریم ها و بطور کلی رشد اقتصادی/ مقابلِ فساد و کمبود عدالت و بهرمندی عمومی از پیشرفت • پیشرفت علم و فن آوری / مقابلِ حکمرانی بد و نارضایتی از نظام اداری• ارتقاء موقعیت منطقه ای و جهانی / کاستیِ اعتماد عمومی به نهادهای سیاسی و امید به آینده در داخل!• و...☆ این رویکرد می تواند منکر پیشرفت در حوزه رفع برخی کمبودها نباشد. یا جنگ تبلیغاتی دشمن را هم در ضریب دهی کمبودها لحاظ کند.راه حل: مقابله و مطالبه در حوزه کمبودها + امید آفرینی با اقدام عملی، کنار دیدن پیشرفت ها
محسن قنبریان ۱۴۰۴/۹/۲۱undefined @m_ghanbarian

۱۸:۱۲

thumbnail
undefined لطفا این دو کلیپ مهم را باهم ببینید!
undefined قدرت نرم جامعه ایمانی• تهمت تحجر به مومنین مطالبه گر!undefinedچرا برخی مومنین و بچه های انقلاب تندند؟! /جواب از امام صادق(ع)!undefined سه توصیه مهم در اینباره...• مثل ربانیّ امت باشیم!
• سرمایه اجتماعی و قدرت نرم برای برخورد قضایی از کجاست؟!
undefined حجت الاسلام و المسلمین #قنبریانبرنامه سحرنشینی/ شبکه دو/ رمضان۱۴۰۴ / #باز_نشر
undefined️عذر خواه برخی غلط های املایی زیرنویس ها هستیمundefined متن روایت امام صادق (ع) از علل الشرایع/ جلد۲ / باب۳۴۶https://lib.eshia.ir/10107/2/557
#حجاب#بچه_های_انقلاب#حوزه_علمیهundefined @m_ghanbarian

۹:۳۹

thumbnail

۹:۳۹