هشدار فوری: احتیاط کنید!
در صورتی که پیامکی مبنی بر واریز حقوق یا انتقال وجه به شما ارسال شد و شما را به لینکی ارجاع داد، به هیچ عنوان روی آن لینک کلیک نکنید. هوشیار باشید و از کلیک بر روی لینک های مشکوک خودداری کنید.
۱۱:۰۱
دانشجومعلم عزیز! همه چیز کار نظامی نیست! آن هم زمانی که مصاف اصلی هنوز در آسمان است!کمی خلاقیت بخرج دهید، شاید کارگشا بود:-نصب پرچم مقدس ایران بر سردر خانه و مغازه و خودروها-ماشین نویسی با مضامین وطندستی و دفاع از ایران-ایجاد نظم در صفوف ایجاد شده (پمپ بنزین و اقلام اساسی و..)-پذیرایی از مردمی که بطور موقت از شهرهای بزرگ به شهرستانها سفر کرده اند در قالب موکب و...-حضور در مراسمات ختم و تشییع شهیدان(با حفظ نکات ایمنی و...)-گزارش تحرکات مشکوک و رخدادهای امنیتی به ۱۱۰ و ۱۱۳ -آموزش پدافندغیرعامل به خانوادهها-هم صحبتی با کودکان و مدیریت مونیتور و محتوای مصرف رسانهای آنهاو...حتما کارهای بهتر و مهمتری به ذهن خود شما خواهد رسید که از مطالبهی بیمورد داشتن از فرماندهان نظامی و مسولین امنیتی مفیدتر است!
تقسیم کار مشخص است:آسمان با پدافند و نیروهای هوافضای سپاه و ارتشزمین با مردم#ما_پیروزیم
ایتا و بله @moalemtaraze
تقسیم کار مشخص است:آسمان با پدافند و نیروهای هوافضای سپاه و ارتشزمین با مردم#ما_پیروزیم
۱۴:۳۸
تاب آوری
پرده اول : برخی تصور میکنند که جنگ احزاب یک روز بود و بعد از نبرد امیرالمومنین ع با عمرو بن عبدود مشرکین به مکه برگشتندخیر در جنگ احزاب مدینه ۳۳ روز محاصره بود در شب های آخر جنگ فقط ۱۲ مسلمان برای حفاظت از خندق مانده بودند و بقیه یا از ترس و یا از خستگی به خانه هایشان پناه بردند خداوند بعد از ۳۳ روز امداد غیبی (طوفان) را فرستاد
پرده دوم : در جنگ بنی نضیر مسلمانان ۲۱ روز قلعه یهود را محاصره کردند و پس از نا امیدی از نفوذ در قلعه دشمن، پیامبر در شرایط اضطراری دستور قطع نخل های پر بار آنها را صادر کرد و بعد از بستن شریان های اقتصادی یهودی ها تسلیم شدند
پرده سوم : جنگ صفین ۱۱۰ روز طول کشید مردم کوفه پس از قریب به ۴ ماه دوری از خانه و کاشانه خسته شدند و همین خستگی زمینه اصلی پذیرش حکمیت و بی حاصل شدن تلاشهای چند ماهه آنها شد
همه این ها حاکی از یک چیز است در جنگ های وجودی و تمدنی تاب آوری لشگریان و توده مردم یک اصل غیر قابل انکار است
عزیزان امت رسول الله و امیرالمومنین (ع) هم به جنگ های طولانی مدت امتحان شدند پس خسته نشوید و صبررر کنید
أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا يَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ مِنكُمۡ وَيَعۡلَمَ ٱلصَّـٰبِرِينَ
آل عمران / ۱۴۲
ایتا و بله @moalemtaraze
پرده اول : برخی تصور میکنند که جنگ احزاب یک روز بود و بعد از نبرد امیرالمومنین ع با عمرو بن عبدود مشرکین به مکه برگشتندخیر در جنگ احزاب مدینه ۳۳ روز محاصره بود در شب های آخر جنگ فقط ۱۲ مسلمان برای حفاظت از خندق مانده بودند و بقیه یا از ترس و یا از خستگی به خانه هایشان پناه بردند خداوند بعد از ۳۳ روز امداد غیبی (طوفان) را فرستاد
پرده دوم : در جنگ بنی نضیر مسلمانان ۲۱ روز قلعه یهود را محاصره کردند و پس از نا امیدی از نفوذ در قلعه دشمن، پیامبر در شرایط اضطراری دستور قطع نخل های پر بار آنها را صادر کرد و بعد از بستن شریان های اقتصادی یهودی ها تسلیم شدند
پرده سوم : جنگ صفین ۱۱۰ روز طول کشید مردم کوفه پس از قریب به ۴ ماه دوری از خانه و کاشانه خسته شدند و همین خستگی زمینه اصلی پذیرش حکمیت و بی حاصل شدن تلاشهای چند ماهه آنها شد
همه این ها حاکی از یک چیز است در جنگ های وجودی و تمدنی تاب آوری لشگریان و توده مردم یک اصل غیر قابل انکار است
عزیزان امت رسول الله و امیرالمومنین (ع) هم به جنگ های طولانی مدت امتحان شدند پس خسته نشوید و صبررر کنید
أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا يَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ مِنكُمۡ وَيَعۡلَمَ ٱلصَّـٰبِرِينَ
آل عمران / ۱۴۲
۱۱:۲۳
چگونه از ایران دفاع کنیم؟
دفاع از ایران شامل دفاع نظامیو دفاع غیر نظامی هست...
دفاع نظامیدفاع نظامی باید در برابر حمله مسلحانه خواهد بود.این نوع دفاع از مرزهایمان محافظت و به مدیریت درگیری ها کمک می کند.دفاع نظامی از نیروهای مسلح و دیگر سازمان های دولتی که باید از دفاع نظامی پشتیبانی کنند، تشکیل شده است.
دفاع مدنیدفاع مدنی شامل همه ی ایرانیان به همراه سازمان های دولتی، شهرداری، انجمن های غیر انتفاعی(غیر نظامیان) است.یکی از مهم ترین وظایف دفاع مدنی پشتیبانی کردن از دفاع نظامی است.هدف اصلی دفاع مدنی ایمنی عمومی، ارتقای همکاری بین نهادها و مردم و کاهش آسیبهای احتمالی ناشی از حوادث طبیعی یا انسانی است.
وظایف ما در دفاع مدنی در ایران، آمادگی برای مقابله با بحرانها و حوادث غیرمترقبه است. این وظایف به طور کلی شامل موارد زیر میشود:
آموزش و اطلاعرسانی:شرکت در دورهها و برنامههای آموزشی مرتبط با دفاع مدنی و آگاهی از اصول و روشهای مقابله با حوادث.
شناسایی و گزارش:شناسایی نقاط آسیبپذیر و گزارش به موقع هرگونه خطر یا حادثه به مسئولین ذیربط.
همکاری و مشارکت:همکاری با سازمانهای امدادی و اجرایی در زمان بحران و ارائه کمکهای اولیه و خدمات مورد نیاز.
رعایت نکات ایمنی:رعایت نکات ایمنی در زندگی روزمره و محیط کار و پرهیز از رفتارهای مخاطرهآمیز.
مشارکت در برنامههای امدادی:شرکت در برنامههای تخلیه اضطراری، امداد و نجات و اسکان موقت.
کمک به دیگران:ارائه کمکهای اولیه و پشتیبانی از افراد آسیبدیده در زمان بحران.
صرفه جویی در منابع:صرفه جویی در مصرف آب، برق و سایر منابع حیاتی در شرایط بحرانی.
حفظ آرامش:حفظ آرامش و خونسردی در زمان بحران و جلوگیری از ایجاد ترس و وحشت.
پیروی از دستورالعملها:پیروی از دستورالعملها و راهنماییهای مقامات مسئول در زمان بحران.
نگهداری از تجهیزات:نگهداری و مراقبت از تجهیزات و امکانات دفاع مدنی در محل سکونت و کار.دفاع مدنی یک وظیفه همگانی است و همکاری و مشارکت همه افراد جامعه در این زمینه ضروری است.
دفاع از ایران شامل دفاع نظامیو دفاع غیر نظامی هست...
دفاع نظامیدفاع نظامی باید در برابر حمله مسلحانه خواهد بود.این نوع دفاع از مرزهایمان محافظت و به مدیریت درگیری ها کمک می کند.دفاع نظامی از نیروهای مسلح و دیگر سازمان های دولتی که باید از دفاع نظامی پشتیبانی کنند، تشکیل شده است.
دفاع مدنیدفاع مدنی شامل همه ی ایرانیان به همراه سازمان های دولتی، شهرداری، انجمن های غیر انتفاعی(غیر نظامیان) است.یکی از مهم ترین وظایف دفاع مدنی پشتیبانی کردن از دفاع نظامی است.هدف اصلی دفاع مدنی ایمنی عمومی، ارتقای همکاری بین نهادها و مردم و کاهش آسیبهای احتمالی ناشی از حوادث طبیعی یا انسانی است.
۱۸:۴۷
مکالمات تلفن ثابت تا پایان تیر رایگان شد
مدیر عامل شرکت مخابرات ایران:
مشترکان برای فعالسازی این امکان نیاز به ارسال هیج پیامک و یا مراجعه به سایت نداشته و مکالمات نامحدود رایگان برای همه مشترکان تلفن ثابت در کشور فعال است./تسنیم
مدیر عامل شرکت مخابرات ایران:
۷:۲۲
#راه_مادرمادر گفته بود، جمع کن برو مدرسهت. کیفم کج افتاده بود کنار در، و صدای آژیر سفید هنوز پخش میشد. بمباران بود. آن روزها آژیر قرمز و سفید و گروپ گروپ بمب و رد پدافندها را میفهمیدم اما مادر را نمیفهمیدم. نه ناله میکرد و نه گریه میدیدم خرماهایی که بابا از جنگ آورده را کاسه کاسه تقسیم میکند بین همسایهها؛ سر ساعت همیشگی سفرهی شام را پهن میکند و نمازش را به موقع میخواند. میدیدم بیشتر از ده کیلو سبزی میخرد و با همسایهها پاک میکند و می شوید و خرد میکند، اما به روی خودش نمیاورد که خبر آمده در جبهه عملیات شده. مادر آن روزها را نمیفهمیدم که بعد از خبر آژیر قرمز، سینی میگذاشت و چاقو را آرام و منظم میزد به دل سبزیها. شهید آوردن و شیونش را میفهمیدم، اما بعد از تشییع دوختن نوک جورابهای سوراخمان و چنگ زدن ریتمدار و آرامش به ملحفهها را در تشت پر از کف نمیفهمیدم. ایستادن در صفهای طولانی کوپن را میفهمیدم ولی پنهان کردن نامههای بابا از جبهه را نمیفهمیدم. جنگ بود؛ جنگ است.
این روزها خودم مادرم. ترور سرداران، حمله به مرکز هستهای و ساختمان شیشهای تلویزیون، و بمباران مناطق مسکونی و سکوت سازمانملل را میبینم. خبرهای سخت و سنگین را میخوانم، ولی نگاهم به بچههاست و خانه تا کم و کاستی در کار نباشد. هر از گاه، بین کارها، میایستم؛ چشمهام را میبندم و نفس عمیق میکشم، و به قلب لرزانم میگویم آرام باش. کمکم دارم مادرم را میفهمم.
#معصومه_خوانساری#مقاومت
این روزها خودم مادرم. ترور سرداران، حمله به مرکز هستهای و ساختمان شیشهای تلویزیون، و بمباران مناطق مسکونی و سکوت سازمانملل را میبینم. خبرهای سخت و سنگین را میخوانم، ولی نگاهم به بچههاست و خانه تا کم و کاستی در کار نباشد. هر از گاه، بین کارها، میایستم؛ چشمهام را میبندم و نفس عمیق میکشم، و به قلب لرزانم میگویم آرام باش. کمکم دارم مادرم را میفهمم.
#معصومه_خوانساری#مقاومت
۱۳:۵۸
۱۰:۴۰
۱۲:۰۲
۱:۱۸
KHAMENEI.IR
۶:۰۸
۹:۴۲
اثر اشک...
در پیچ شمران تهران حدود ۹۰ سال قبل یک عینک سازی بود به نام حاج محمود عینک چی.ایشان با دوستانش عازم کربلا می شوند.در مرز کرمانشاه، مسئول مرزبانی عراق خیلی آنها را اذیت می کند و یک روز در گرما آنها را معطل می کند.موقع خروج از مرز، حاج محمود به مسئول مرزبان ها می گوید: شکایت تو را به آقا ابا عبدالله خواهم کرد. مرزبان سنی مذهب هم مسخره می کند و می گوید: باشه، منتظرم...
حاج آقای فرحزاد که راوی این داستان است می گفت: من پسر این حاج محمود را پیدا کردم و صحت این ماجرا را از او مطمئن شدم.
وقتی کاروان به کربلا می رسد. همان شب اول شکایت مرزبان را به آقا می کند.شب در عالم رویا، مولا ابا عبدالله را می بیند که به او می گویند: این مرزبان را به خاطر ما ببخش. او سالها قبل جزو مامورین امنیتی کربلا بود. یک شب که از خیابان ها عبور می کرد، به کنار رودخانه رسید. او نگاهی به آب و نگاهی به گنبد حرم ما نمود و با خودش گفت: این همه آب، چرا یک ذره از این آب را به بچه های حسین ندادند؟ بعد چشمانش پر از اشک شد.
حاج محمود می گوید در بازگشت از کربلا به مرز رسیدیم، موقع مهر گذرنامه، همان مسئول را دیدم. مرا دید و شناخت، با تمسخر گفت شکایت مرا کردی؟ گفتم بله، اما آقا گفت که تو را ببخشم و ماجرا را گفتم.
رنگ از چهره اش پرید و گفت: راست می گویی، ده سال پیش... در آن شب کربلا هیچکس کنار من نبود. واقعا چنین خوابی دیدی؟
بعد دست مرا گرفت و کنار خودش نشاند و گفت: یعنی حسین... باران اشک از چشمانش جاری بود.
چراغ هدایت و کشتی نجات آقا به دنبال ماست تا ما را هدایت کند.همین رویا باعث تغییر و هدایت این مرزبان شد...
کانال شهید ابراهیم هادی
ایتا و بله @moalemtaraze
در پیچ شمران تهران حدود ۹۰ سال قبل یک عینک سازی بود به نام حاج محمود عینک چی.ایشان با دوستانش عازم کربلا می شوند.در مرز کرمانشاه، مسئول مرزبانی عراق خیلی آنها را اذیت می کند و یک روز در گرما آنها را معطل می کند.موقع خروج از مرز، حاج محمود به مسئول مرزبان ها می گوید: شکایت تو را به آقا ابا عبدالله خواهم کرد. مرزبان سنی مذهب هم مسخره می کند و می گوید: باشه، منتظرم...
حاج آقای فرحزاد که راوی این داستان است می گفت: من پسر این حاج محمود را پیدا کردم و صحت این ماجرا را از او مطمئن شدم.
وقتی کاروان به کربلا می رسد. همان شب اول شکایت مرزبان را به آقا می کند.شب در عالم رویا، مولا ابا عبدالله را می بیند که به او می گویند: این مرزبان را به خاطر ما ببخش. او سالها قبل جزو مامورین امنیتی کربلا بود. یک شب که از خیابان ها عبور می کرد، به کنار رودخانه رسید. او نگاهی به آب و نگاهی به گنبد حرم ما نمود و با خودش گفت: این همه آب، چرا یک ذره از این آب را به بچه های حسین ندادند؟ بعد چشمانش پر از اشک شد.
حاج محمود می گوید در بازگشت از کربلا به مرز رسیدیم، موقع مهر گذرنامه، همان مسئول را دیدم. مرا دید و شناخت، با تمسخر گفت شکایت مرا کردی؟ گفتم بله، اما آقا گفت که تو را ببخشم و ماجرا را گفتم.
رنگ از چهره اش پرید و گفت: راست می گویی، ده سال پیش... در آن شب کربلا هیچکس کنار من نبود. واقعا چنین خوابی دیدی؟
بعد دست مرا گرفت و کنار خودش نشاند و گفت: یعنی حسین... باران اشک از چشمانش جاری بود.
چراغ هدایت و کشتی نجات آقا به دنبال ماست تا ما را هدایت کند.همین رویا باعث تغییر و هدایت این مرزبان شد...
کانال شهید ابراهیم هادی
۱۱:۰۵
وقتی که یزید با کنایه از ایشان پرسید:خب , چه دیدی؟ و خانم جواب دادند: غیر از زیبایی چیزی ندیدم
۱۹:۴۱
۳:۰۰
۱۳:۵۴
رنگ دیوارها چگونه بر خُلقوخویمان تاثیر میگذارد؟
دیوارها نه تنها مرزهای فیزیکی فضا هستند، که به طرز شگفتانگیزی، بر احساسات و خلق و خوی ما نیز تأثیر میگذارند.
طبق روانشناسی رنگ، سایههای خاصی میتوانند به شما کمک کنند احساس آرامش، شادی، تمرکز و هوشیاری بیشتری داشته باشید.این ایده صرفاً موضوعی در زمینه زیباییشناسی نیست: با انتخاب رنگهابه صورت هدفمند، فضاهایی ایجاد میکنید که احساس خوبی دارند.
رنگها فقط تزئین نمیکنند؛ آنها ارتباط برقرار میکنند و پیامهای خاموشی را به ذهن میفرستند.
دیوارهای آبی برای اتاق خوابها و دفاتر ایدهآل هستند، زیرا رنگی است که به آرامش ذهن کمک میکند. همچنین ضربان قلب و متابولیسم را کاهش میدهد و به احساس آرامش و صلح کمک میکند.
ایتا و بله @moalemtaraze
۷:۵۸
۱۶:۴۲
۶:۳۴
باسلامبا توجه به احتمال ادغام #معلم_تراز_اول، لطفا به عضویت در ایتا درآیید.سپاسبینهایت
لینک کانال:https://eitaa.com/MoalemTaraze
لینک کانال:https://eitaa.com/MoalemTaraze
۶:۴۳