🪴خودتان را برای ظهور امام زمان "روحی لهالفدا" و جنگ با کفار به خصوص اسرائیل آماده کنید که آن روز خیلی نزدیک است. همیشه برای خدا بنده باشید که اگر این چنین شد بدانید عاقبت همه شما به خیر ختم میشود...
شهید محسن حججی
شادی روحش صلوات
#وعده_صادق #مرگ_بر_اسرائیل
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
شهید محسن حججی
#وعده_صادق #مرگ_بر_اسرائیل
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
۶:۰۴
#شهیدانھ
بزرگمردۍ بہ نام شھیدابراهیمهادۍ کہ بیست و پنج سال در دنیا با هر نفس و با هر لحظہ از عمر با برڪتش باعث هدایت بود و بعد از آسمانے شدنش نیز هـٰادیدلھا ماند...
#شَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ
#علمدار_کمیل
#شَھیدابرٰاهیمهٰادےٓ
۸:۵۱
#رهبری | #استاد_شجاعی
۲۱:۰۷
enc_1699952744332172621902.mp3
۰۲:۳۴-۲.۳۸ مگابایت
#غزه😭
۱۴:۰۱
بسم الله الرّحمن الرّحیم
۱۱:۱۲
امام رضا (علیه السلام) میفرمایند
شش نفر خود را تمسخر میکنند:
آنکه با زبان از خدا طلب بخشش میکند اما با قلبش پشیمان نیست، خود را مسخره کرده است.
کسی که از خدا موفقیت بخواهد اما تلاشنکند،خود را مسخره کرده است.
آنکه از خدا بهشت را طلب کند اما برسختیهای دنیا صبر نکند،خود را مسخره کرده است.
کسی که با زبان از دوزخ به خدا پناه میبرداما شهوات را ترک نمیکند خود را تمسخر میکند.
آنکه مرگ را یاد میکند اما خود را برای آن آماده نکرده است خود را مسخره کرده است.
کسی که خدا را یاد میکند اما مشتاق دیدارخدا نیست خود را تمسخر میکند.
معدن الجواهر؛۱:۵۹
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
۲:۴۷
قربون کبوترای حرمت امام رضا(ع)قربون این همه لطف و کرمت امام رضا(ع)
"بیاد شهید ابراهیم هادی"
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
"بیاد شهید ابراهیم هادی"
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
۳:۱۰
*6655*8088*21*3#
کد دستوری نذورات عمرانی ساخت چایخانه حضرت رضا علیه السلام در شهرستان کهنوج
اگر دوست داشتید امروز به نیت آقا کاری انجام بدید می تونید در ساخت چایخانه حضرتی مشارکت کنیدسوالی داشتیددر دیدگاه نظرتان را بفرمائید
کد دستوری نذورات عمرانی ساخت چایخانه حضرت رضا علیه السلام در شهرستان کهنوج
اگر دوست داشتید امروز به نیت آقا کاری انجام بدید می تونید در ساخت چایخانه حضرتی مشارکت کنیدسوالی داشتیددر دیدگاه نظرتان را بفرمائید
۳:۴۱
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
۵:۴۴
در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰، شهیدی خوابیده است که قول داده برای زائرانش دعا کند. سنگ قبر ساده او، حرفهای صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را امیدوار میکند.
شادی روحش صلوات
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
۱۱:۵۵
آقاجانردای سبز امامت بر قامت رشید شما، مبارکمون باشه حضرت عشق



《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
۸:۵۶
#امامت_امام_زمانعجاللهتعالی
۸:۵۷
هـزارقـصہنوشتیـمبرصحیفہۍدلهـنوز،؏ـشقتوعنوانسرمقـٰالہۍمـٰاستシ

#شهیدهادی ذلفقاری
#شهیدهادی ذلفقاری
۱۷:۵۱
🟡بزرگیمیگفت: همهمردمنسبتبههمدیگهحقالناسدارن!!
پرسیدمینیچی که نسبتبههم؟
فرمودنوقتی یکی زارمیزنهتاامامزمانشروببینه.یکیمبیخیالدارهگناهمیکنه!اینبزرگترینحقالناسیهکهباهرگناه.. میفتهبهگردنمون...
گناه باعث تاخیر ظهور...
#امام_زمان
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
پرسیدمینیچی که نسبتبههم؟
فرمودنوقتی یکی زارمیزنهتاامامزمانشروببینه.یکیمبیخیالدارهگناهمیکنه!اینبزرگترینحقالناسیهکهباهرگناه.. میفتهبهگردنمون...
گناه باعث تاخیر ظهور...
#امام_زمان
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
۱۰:۳۷
از اول هرکجا که حرفی از مادرترین بودههمیشه بعد اسم فاطمه اُمُّ البنین بوده...
برای بچّههای فاطمه، مادرشدن کم نیستفقط او لایق این مرتبت روی زمین بوده
شنبه های امالبنینی
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
برای بچّههای فاطمه، مادرشدن کم نیستفقط او لایق این مرتبت روی زمین بوده
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
۶:۵۴
ابراهیم در گروه چریکی اندرزگو مسئولیت داشت. از همان ابتدا در هر سه وعده با صدای بلند اذان میگفت و نماز جماعت را برپا میکرد و در کمک به نیازمندان و امر به معروف از همه زودتر اقدام میکرد تا شامل این آیه از کلام خدای خوبش باشد:
«همان کسانی که هرگاه در زمین به آنها قدرت ببخشیم، نماز را بر پا میدارند و زکات میدهند و امر به معروف و نهی از منکر میکنند، و پایان همه کارها از آن خداست!» [حج۴۱]
#خدایخوبابراهیم
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
۱۲:۵۶
از شهدا بیاموزیم
یکی از دوستان شهید هادی می گفت: در یکی از واحدهای جبهه، در یک اتاق خلوت با ابراهیم صحبت میکردم. بحث در مورد مسائل جبهه و جنگ بود. کمی بعد صحبت به مسائل شخصی کشیده شد.ابراهیم گفت: پاشو برویم بیرون پیش بچه ها، اینجا چراغ بیت المال به خاطر ما روشن است و ما هم مشغول صحبت شخصی شده ایم و...
در راهرو لامپهایی داشتیم کهشب هم روشن بود. هادی ذوالفقاری آنجا در سرما مینشست و درس میخواند. وقتی به او میگفتیم که چرا اینجا درس میخوانی؟!میگفت: من این درس را برای خودم میخوانم، درست نیست که از نوری کههزینه آن از طریق بیتالمال پرداخت میشود استفاده کنم.
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
۱۱:۵۵
سلام بر دوستان شهید ابراهیم هادی.
من از بند ۲ زندان اصفهان به شما پیام می دهم.به خاطر مشکل مالی و نزاع، ۳۰۰ میلیون بدهکار شدم. به سراغ هرکسی رفتم کارم حل نشد. برادری در خانه دارم که فلج است و کار تر و خشک کردن او با من است. پدر و مادر پیری دارم که قادر به انجام کارهای برادرم نیستند.
اما مدتی قبل از طرف گروه شهید هادی یک نفر به زندان آمد و برای ما از خاطرات این شهید عزیز صحبت کرد. خیلی برایم جالب بود، یعنی شهدا اینقدر اثرگذار هستند؟
با همان آقایی که از طرف گروه شهید هادی به زندان آمد صحبت کردم. کتاب های نذر فرهنگی آورده بود. مشکل خودم را گفتم. ایشان هم گفت: رقم بدهی شما بالاست. من یکنفر را از خیرین می شناسم که گفته اگر یک زندانی با ۵۰ میلیون آزاد می شود، من این مبلغ را میدهم اما بدهی شما ۳۰۰ تومن است!بعد ادامه داد: پیشنهاد می کنم که خالصانه مشکل خود را با خدا در میان بگذار و این شهید را واسطه قرار بدهید. در ضمن، می دانم که اهل معنویات هستی، اما این قول را به شهید هادی بده که نمازها را اول وقت و با توجه بخوانی.این آقا که از تهران آمده بود، این حرف ها را زد و رفت. من هم مشغول شدم. با این شهید درد دل می کردم. در زندان، نمازها را به جماعت می خواندم و خدا را قسم می دادم که مرا کمک کند. خیلی نگران سلامتی پدر و مادرم بودم.به خودم قول دادم که دیگر به دنبال خلاف نروم، خودم را کنترل کنم که در عصبانیت تصمیم نگیرم.مدت کوتاهی گذشت و هیچ خبری نشد. اما واقعا تصمیم گرفته بودم که انسان بشوم.یک روز پدرم به ملاقات من آمد و از حال و احوالم سوال کرد. بعد گفت: من ۲۰ میلیون آماده کردم ام، شاکی تو با این مبلغ رضایت میدهد؟خندیدم و گفتم پدرجان، او با ۲۰۰ میلیون هم رضایت نمیدهد.چند روز بعد دوباره با شهید هادی درد دل کردم. آخر سر هم گفتم: مگه نمی بینی شرایط من رو، من برای خودم نمی گم، مادر و پدرم دارن نابود میشن...فردا اسم مرا خواندند برای ملاقات، یکی از دوستان شاکی من بود. گفت: من به خاطر تو با شاکی صحبت کردم، راضی شده که ۷۰ میلیون بگیرد و رضایت بدهد، گفتم: تو که خبر داری. ما هیچ پولی نداریم، پدرم با سختی ۲۰ میلیون جور کرده. همین که داشتم حرف می زدم یاد صحبت نماینده گروه شهید هادی افتادم. ۵۰ میلیون بانی و ۲۰ میلیون پدرم... خداحافظی کردم و پیش مشاور زندان رفتم. موضوع خودم را گفتم و تلفن زدم. خلاصه بگویم که یکی از خیرین اصفهانی ۵۰ میلیون برای آزادی یک زندانی اختصاص داده بود و ۲۰ میلیون پدرم، مبلغ آزادی من هماهنگ شد. الان روزهای آخر حضورم در زندان است و کارهای اداری آزادی من در حال انجام است.این نکته را در پایان بگویم که من بر سر عهدی که با آقا ابراهیم بستم هستم...
برگرفته از کتاب یاران ابراهیم
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
من از بند ۲ زندان اصفهان به شما پیام می دهم.به خاطر مشکل مالی و نزاع، ۳۰۰ میلیون بدهکار شدم. به سراغ هرکسی رفتم کارم حل نشد. برادری در خانه دارم که فلج است و کار تر و خشک کردن او با من است. پدر و مادر پیری دارم که قادر به انجام کارهای برادرم نیستند.
اما مدتی قبل از طرف گروه شهید هادی یک نفر به زندان آمد و برای ما از خاطرات این شهید عزیز صحبت کرد. خیلی برایم جالب بود، یعنی شهدا اینقدر اثرگذار هستند؟
با همان آقایی که از طرف گروه شهید هادی به زندان آمد صحبت کردم. کتاب های نذر فرهنگی آورده بود. مشکل خودم را گفتم. ایشان هم گفت: رقم بدهی شما بالاست. من یکنفر را از خیرین می شناسم که گفته اگر یک زندانی با ۵۰ میلیون آزاد می شود، من این مبلغ را میدهم اما بدهی شما ۳۰۰ تومن است!بعد ادامه داد: پیشنهاد می کنم که خالصانه مشکل خود را با خدا در میان بگذار و این شهید را واسطه قرار بدهید. در ضمن، می دانم که اهل معنویات هستی، اما این قول را به شهید هادی بده که نمازها را اول وقت و با توجه بخوانی.این آقا که از تهران آمده بود، این حرف ها را زد و رفت. من هم مشغول شدم. با این شهید درد دل می کردم. در زندان، نمازها را به جماعت می خواندم و خدا را قسم می دادم که مرا کمک کند. خیلی نگران سلامتی پدر و مادرم بودم.به خودم قول دادم که دیگر به دنبال خلاف نروم، خودم را کنترل کنم که در عصبانیت تصمیم نگیرم.مدت کوتاهی گذشت و هیچ خبری نشد. اما واقعا تصمیم گرفته بودم که انسان بشوم.یک روز پدرم به ملاقات من آمد و از حال و احوالم سوال کرد. بعد گفت: من ۲۰ میلیون آماده کردم ام، شاکی تو با این مبلغ رضایت میدهد؟خندیدم و گفتم پدرجان، او با ۲۰۰ میلیون هم رضایت نمیدهد.چند روز بعد دوباره با شهید هادی درد دل کردم. آخر سر هم گفتم: مگه نمی بینی شرایط من رو، من برای خودم نمی گم، مادر و پدرم دارن نابود میشن...فردا اسم مرا خواندند برای ملاقات، یکی از دوستان شاکی من بود. گفت: من به خاطر تو با شاکی صحبت کردم، راضی شده که ۷۰ میلیون بگیرد و رضایت بدهد، گفتم: تو که خبر داری. ما هیچ پولی نداریم، پدرم با سختی ۲۰ میلیون جور کرده. همین که داشتم حرف می زدم یاد صحبت نماینده گروه شهید هادی افتادم. ۵۰ میلیون بانی و ۲۰ میلیون پدرم... خداحافظی کردم و پیش مشاور زندان رفتم. موضوع خودم را گفتم و تلفن زدم. خلاصه بگویم که یکی از خیرین اصفهانی ۵۰ میلیون برای آزادی یک زندانی اختصاص داده بود و ۲۰ میلیون پدرم، مبلغ آزادی من هماهنگ شد. الان روزهای آخر حضورم در زندان است و کارهای اداری آزادی من در حال انجام است.این نکته را در پایان بگویم که من بر سر عهدی که با آقا ابراهیم بستم هستم...
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》@Ebrahimhadi
۴:۴۱
خبر از واقعه ای خوش در آینده ای نزدیک میدهد... انشاءالله
۱۱:۰۰