بله | کانال پژوهشکده ابرار معاصر تهران
عکس پروفایل پژوهشکده ابرار معاصر تهرانپ

پژوهشکده ابرار معاصر تهران

۱۷۵عضو
رویکرد مصر به جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران
undefined جایگاه منطقه‌ای مصر پس از تحولات هفتم اکتبر رو به افول بوده است. این روند توسط رژیم صهیونیستی و آمریکا با حملات رسانه‌ای، طرح اتهامات واهی و تلاش برای انزوای قاهره در فرایندهای مرتبط به مذاکرات آتش‌بس و آینده غزه به نفع بازیگرانی همچون ابوظبی مدیریت شد. همچنین طرح ترامپ برای کوچاندن مردم غزه، مصر را با خطرات امنیتی گسترده‌ای مواجه کرد.
undefined قاهره طی یک‌‌ونیم سال گذشته تلاش کرده با بازیگری فعالانه در عرصه بین‌المللی با این روند مقابله کند. در این‌چهارچوب، بهبود روابط با تهران به یکی از گزینه‌های مطلوب در سیاست خارجی مصر تبدیل شده است. این سیاست سبب شد که ایران و مصر طی دو سال اخیر شاهد گسترش تماس‌ها و هماهنگی در برخی موضوعات به‌ویژه جنگ غزه باشند.
undefined می‌توان گفت از منظر قاهره، جنگ تحمیلی رژیم صهیونسیتی علیه ایران یکی از مسیرهای اصلی احیای نقش منطقه‌ای و ژئوپلیتیکی مصر را هدف قرار داده است و این کشور چنین جنگی را تهدیدی علیه امنیت ملی خود قلمداد می‌کند. علاوه‌براین، حملات مزبور به دلیل قطع گاز وارداتی از رژیم صهیونسیتی، دست‌کم در برهه‌ای، می‌تواند مصر را در آستانه بحران انرژی و بی‌ثباتی سیاسی قرار دهد.
undefined به‌نظر می‌رسد مصر رویکردی همدلانه با تهران اتخاذ کرده و از این‌رو موضع سیاسی این کشور بر محکومیت صریح تجاوزگری رژیم صهیونیستی استوار است. باوجوداین، چنین رویکردی متأثر از محدودیت‌های ذاتیِ سیاست خارجی قاهره ازجمله روابط راهبردی با آمریکا و معاهده صلح با رژیم صهیونیستی خواهد بود. یکی از نمودهای مهم این محدویت‌های مصر، رأی ممتنع این کشور به قطعنامه ضدایرانی شورای حکام در محکومیت ایران در دوران پیش از نبرد اخیر بود.
@TehranInstitute1

۲۰:۰۲

شباهت‌های عملیات تار عنکبوت اوکراین و کنش مزدوران رژیم صهیونیستی در ایران
undefined در عملیات تار عنکبوت، اوکراین محموله‌ای از پهپادها را در عمق چند هزار کیلومتری خاک روسیه علیه چهار پایگاه محل استقرار بمب‌افکن‌های این کشور به‌کار گرفت و خسارت بزرگی به ناوگان بمب‌افکن روسیه که بخش مهمی از دارایی‌های راهبردی آن محسوب می‌شود، وارد کرد.
undefined در عملیات مزدوران رژیم صهیونیستی در ایران، رژیم اشغالگر از طریق به‌کارگیری گسترده ریزپرنده‌ها و موشک‌های کوتاه‌برد قابل حمل، عملیات ترور شخصیت‌های برجسته نظامی و هسته‌ای و تخریب و ایجاد اختلال در سامانه‌های آفندی و پدافندی کشورمان را اجرا کرد.
undefined این دو عملیات از چند منظر، شباهت‌هایی با یکدیگر داشتند:
undefined هر دو عملیات بر اساس اصل غافلگیری طراحی و اجرا شدند.undefined نفوذ، نقش بسیار مهمی در هر دو عملیات ایفا کرده است.undefined ابزارهای اصلی هر دو عملیات، یعنی پهپادها یا ریزپرنده‌ها، در خاک کشورهای مورد حمله مونتاژ و مورد استفاده قرار گرفتند.undefined پهپاد‌های مورد استفاده در هر دو عملیات، در درون ماشین‌ها و کامیون‌های باری سرپوشیده جاسازی و به مکان‌های مشخص‌شده برای عملیات، انتقال داده شدند.undefined هر دو عملیات، در عمق کشورهای هدف اجرا شدند و دلالت بر آسیب‌پذیری طرح‌های بازدارندگی این کشورها دارند.undefined هر دو عملیات، نوع جدیدی از عملیات‌های نظامی-اطلاعاتی مدرن محسوب می‌شوند و موارد بسیار مهمی برای شناخت ماهیت و نوع عملیات‌های غافلگیرانه در جنگ‌های آینده هستند.
@tehraninstitute1

۷:۲۸

thumbnail
پژوهشکده ابرار معاصر تهران، در حداقل سه گزارش خود در اردیبهشت امسال، برخی نکات درخصوص حمله احتمالی رژیم صهیونیستی به کشورمان را طرح و بررسی کرده بود. بنا بود گزارش های بعدی نیز منتشر شود که رژیم صهیونیستی، جنگ تحمیلی به ایران را آغاز کرد.@tehraninstitute1

۸:۴۵

thumbnail

۸:۴۵

thumbnail

۸:۴۵

ترامپ و ایران؛ مفروضات نادرست
undefined از هنگام پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴، بسیاری از ناظران باور داشتند دولت وی برخلاف دوره نخست، در رسیدن به توافق مرضی‌الطرفین با ایران جدی است و رویکردی واقع‌بینانه در پیش خواهد گرفت. باوجوداین، آنچه به‌وقوع پیوست، رضایت، حمایت و مداخله علنی ترامپ در حمله رژیم صهیونیستی به ایران بود.
undefined به‌نظر می‌رسد تحلیل‌هایی همچون مورد یادشده، بر پایه مفروضاتی استوار بودند که به عدم‌ پیش‌بینی صحیح در قبال نیات دولت ترامپ در مذاکرات منجر شد. این مفروضات نادرست را می‌توان چنین برشمرد:
undefined ترامپ از رویکرد شکست‌خورده نئومحافظه‌کاران در دولت نخست خود درس گرفته است:
براساس این مفروض، ترامپ پس از پایان دولت نخست خود، در چند مرتبه، از رویکرد جنگ‌طلبانه افراد تندرو همچون جان بولتون و مایک پومپئو انتقاد کرد. این انتقادها برخی ناظران را به این نتیجه رساند که در دولت دوم، ترامپ رویکردی نرم، واقع‌بینانه و با درنظرگرفتن خواسته‌های مشروع ایران در پیش خواهد گرفت.
undefined ترامپ به هر شکل ممکن به دنبال توافق با ایران به‌مثابه یک دستاورد بزرگ است:
این انگاره تا حدود بسیاری در میان تحلیل‌گران مورد قبول واقع شده بود که ترامپ بیش از آنکه به محتوای توافق‌ها توجه کند، به‌ توافقاتی هرچند ضعیف برای تکمیل دستاوردهای خود می‌اندیشد. درحالی‌که در مورد ایران، متغیر مهمی چون رژیم صهیونیستی و حامیان آن در آمریکا این محاسبه را برهم‌ زدند.
undefined ترامپ برابر خواسته‌های حداکثری رژیم صهیونیستی مقاومت خواهد کرد:
مفروض پیشین، به مفروض دیگری منجر می‌شود که مبنای آن، دوگانگی ماهوی میان ترامپ و نتانیاهو و در نتیجه مقاومت ترامپ مقابل خواسته‌های حداکثری رژیم صهیونیستی است. در چهارچوب این مفروض، ترامپ از ماشین نظامی تل‌آویو و فشارهای این رژیم، صرفاً به‌عنوان اهرمی در مذاکرات استفاده خواهد کرد؛ درحالی‌که آنچه در عمل اتفاق افتاده، همراهی تمام‌عیار ترامپ با نتانیاهو در قبال ایران است.
undefined در مجموع این احتمال وجود دارد که ترامپ، دستاورد خود را در ارتباط با ایران، نابودی برنامه هسته‌ای و حتی براندازی نظام سیاسی با تمام ابزارهای ممکن تصور کرده باشد؛ سناریویی که پیش‌بینی آن با مفروضات یادشده، غیرممکن و دور از دسترس بود.
@TehranInstitute1

۱۰:۲۰

اردن؛ دولتی با کارکرد حفظ امنیت رژیم صهیونیستی
undefined پادشاهی اردن هاشمی از ابتدای تأسیس رژیم صهیونیستی دارای ارتباطات آشکار و پنهان گسترده‌ای با این رژیم بوده است. این امر ریشه در تماس‌های خاندان هاشمی ازجمله عبدالله (پادشاه اردن) با جنبش صهیونیسم در دوران پیش از سال ۱۹۴۸ دارد.
undefined رژیم‌صهیونیستی نیز همواره اردن را دولتی حائل و خط اول دفاع از خود برابر کشورهای عربی دیده است. از این‌رو ارتباطات میان خاندان سلطنتی اردن و این رژیم همواره برقرار بوده است. برخی منابع، ملک حسین، پادشاه وقت اردن را متهم می‌کنند که برنامه‌های مصر و سوریه برای آغاز جنگ ۱۹۷۳ را نزد دولت گلدا مایر، نخست‌وزیر وقت رژیم فاش ساخت.
undefined امضای معاهده صلح بین رژیم ‌صهیونیستی و اردن در سال ۱۹۹۴، موقعیت اردن را به‌عنوان دولتی کارکردی برای محافظت از امنیت رژیم صهیونیستی تثبیت کرد. مرتبط کردن اردن به رژیم‌صیهونیستی از طریق توافق‌نامه‌های تأمین بخش بزرگی از آب شرب اردن توسط این رژیم، واردات گاز و سوخت از فلسطین اشغالی، دسترسی محدود اردن به بازارهای آمریکا، همکاری‌های نظامی، امنیتی و اطلاعاتی گسترده با آمریکا، بریتانیا و رژیم صهیونیستی و کمک‌های خارجی به‌ویژه از طرف آمریکا که حدود ۴۰ درصد کمک‌های خارجی به اردن را تشکیل می‌دهند، همگی در این راستا هستند.
undefined این توافقات از این جهت حائز اهمیت است که اردن کشوری فاقد منابع طبیعی است و این ترتیبات اقتصادی نقش مهمی در معیشت و اقتصاد این کشور دارند. براین‌اساس، اردن از یک‌سو به استمرار رابطه با رژيم صیهونیستی وابسته نگاه داشته و از سوی دیگر کارکرد اصلی این کشور در حفظ امنیت این رژیم، استمرار و ارتقا بخشیده شده است.
undefined جمع‌بندی: اردن کشوری فاقد منابع طبیعی مهم در منطقه غرب آسیاست که به‌طور سنتی متحد راهبردی غرب محسوب می‌شده است و استمرار و بقای خود را به‌عنوان یک کشور و نظام سیاسی، در ادامه این اتحاد راهبردی و کارکرد خود در محافظت از امنیت رژیم صهیونیستی می‌بیند.
@TehranInstitute

۱۲:۴۰

تحقق سناریوی تهدید؛ فعال‌شدن جیش‌العدل به وقت بحران
undefined همزمان با حمله رژیم صهیونیستی به ایران، گمانه‌های پیشین در ارتباط با کنش‌های رژیم برای افزایش هزینه‌های امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران نیازمند توجه دوباره هستند. یکی از این گمانه‌ها، «نقش‌پذیری» گروهک‌های شبه‌نظامی برای انجام عملیات تروریستی در مراکز جمعیتی و مناطق مرزی (با تأکید بر جنوب‌شرق) با هدف شکست تصویر اقتدار امنیتی جمهوری اسلامی ایران و فرسایش قدرت آن در چند جبهه است.
undefined این گمانه با همزمانی حملات تروریستی گروهک جیش‌العدل و تحولات منطقه‌ای با سویه امنیتی برای جمهوری اسلامی ایران تقویت شد که از آن زمره می‌توان به برخی گزاره‌ها در سال ۱۴۰۳ اشاره کرد:
undefined حمله رژیم صهیونیستی به کنسولگری ایران در دمشق (۱۳ فروردین) و عملیات تروریستی در راسک و چابهار و شهادت ۱۱ نظامی (۱۵ فروردین)؛undefined گسترش حملات رژیم در غزه و لبنان و عملیات تروریستی در میرجاوه و شهادت سه نظامی (۲۲ شهریور)؛undefined شهادت سیدحسن نصرالله و حمله به نیکشهر و خاش و شهادت ۶ نظامی؛undefined حمله رژیم صهیونیستی به برخی اماکن در ایران (۵ آبان) و حمله جیش‌العدل به دو خودروی فراجا و شهادت ۱۰ نظامی.
در هنگامه تجاوز رژیم صهیونیستی به کشور، احتمال وقوع چند گمانه شدت یافت که از آن زمره می‌توان به دو مورد اشاره کرد:
undefined فعال‌شدن گروهک‌های تروریستی و جدایی‌طلب در نزدیک خطوط مرزی؛ وundefined نقش‌یابی «شبکه فرامرزی ترور» در کشور با هدف کاهش تمرکز کشور بر جنگ با رژیم صهیونیستی.
undefined بی‌شک، یکی از سناریوهای روی میز مقامات کشور احتمال وقوع عملیات تروریستی در هنگامه بحران و چگونگی مقابله با آن بوده است؛ آنهم در شرایطی که تأمین امنیت مرزهای شرقی کشور تاحد زیادی با ایران است. حال، با تشدید شرایط امنیتی در کشور به‌نظر می‌رسد پاکستانی‌ها بخشی از مسئولیت خود در مدیریت خطوط مرزی جهت مقابله با عبور آسان این گروهک‌ها را به جا آورده‌اند. بی‌تردید رویکرد امنیت مرزی پاکستان، پس از این جنگ به‌مانند گذشته خواهد بود و تمرکز روی مرزهای هند، کشمیر و افغانستان قرار خواهد گرفت. از این‌رو، جلب نظر ایران در هنگامه بحران فرصتی نیست که اسلام‌آباد به سادگی از آن بگذرد.
@TehranInstitute

۱۶:۱۹

کمیته بررسی جنگ تحمیلی ۱۲ روزه
اکنون که ایده بارها مطرح‌شده پس از هر کنش/واکنش عملیاتی جمهوری اسلامی ایران، دوباره ازسوی برخی تحلیلگران و کارشناسان درحال برجسته‌شدن است، ذکر چند ملاحظه ضروری به‌نظر می‌رسد:
۱. تأکید بر اصطلاح «کمیته شکست»، یک انحراف در بازنمایی آنچه رخ داده محسوب می‌شود. در نبردی که حتی بدون درنظرگرفتن روایت رسمی، نسبی‌بودن پیروزی و مطلق‌نبودن شکست، در محافل اندیشه‌ای و رسانه‌ای غرب نیز مورد توجه است، اصرار بر شکل‌گیری نهادی با عنوان «کمیته شکست» از اساس خطاست و برای این نبرد ادامه‌دار، پیامدهایی زیان بار خواهد داشت. جمهوری اسلامی ایران، به یک «کمیته بررسی» دقیق و بی‌رحم نیاز دارد.
۲. اگر تلقی تحلیلگران مطرح‌کننده کمیته شکست یا هرآنچه مانند آن، گرته‌برداری‌شده از رویکرد رژیم صهیونیستی در شکل‌دهی به چنین کمیته‌هایی پس از جنگ‌ها است، انتظار این است که اقتضائات زمانی را نیز درنظر گیرند؛ تمامی کمیته‌های مشابه شکل‌گرفته در اسرائیل، پس از پایان جنگ‌ها شکل گرفته است و نه در میانه آنها؛ از آگرانات پس از جنگ ۱۹۷۳ تا وینوگراد پس از جنگ ۲۰۰۶. بنابراین ایجاد فشار اجتماعی و رسانه‌ای بر تصمیم‌گیران درحالی که همگان منتظر آغاز دور جدید نبرد هستند و خود را برای آن آماده می‌سازند، به‌دور از عقلانیت است.
۳- این نهی‌ها، به‌معنای آن نیست که ضعف‌های راهبردی و اساسی دیده نشود. جمهوری اسلامی ایران، حتی در همین وقفه کوتاهی که تا دور بعدی جنگ دارد، گریزی از آسیب‌شناسی نظامی (آفندی و پدافندی)، پدافند غیرعامل، ملاحظات حفاظتی، عملکرد ضداطلاعات، واکنش‌های رسانه‌ای، فرایندهای تصمیم‌گیری و... ندارد. اما این آسیب‌شناسی در چهارچوب فشار زمانیِ موجود، معنا و شکل می‌یابد؛ بنابراین نه می‌توان از بهره‌های حاصل از این آسیب‌شناسی گذشت و نه می‌توان با بی‌تفاوتی نسبت به ملاحظات زمانی و ضرورت‌های دفاع و تهاجم و... از آسیب‌شناسی‌های عمیقی گفت که از همین امروز و تا زمانی نامعلوم باید انجام شوند. باید میان این ضرورت‌ها و فشار زمانی، نقطه بهینه‌ای یافت و این نقطه، با اصرارهای رسانه‌ای که بعضاً در مسیر فشارهای اجتماعی هستند، هم‌خوانی ندارد.@TehranInstitute1

۱۰:۲۲

شیمی‌درمانی همان چمن‌زنی است! درباره آینده کنشگری اسرائیل علیه ایران
۱. در بازدارندگی تجمعی (Cumulative Deterrence)، برخلاف تعاریف کلاسیک بازدارندگی، استفاده هم‌زمان از نیروی نظامی و تهدیدات در دستورکار قرار می‌گیرد. بر این اساس بازدارندگی تجمعی در دو سطح برای بازیگر اعمال‌کننده آن مؤثر واقع می‌شود؛ نخست اینکه در سطحی کلان، تصویری از برتری نظامی او ایجاد می‌کند و دوم اینکه در سطح خُرد، حملات نظامی به از میان رفتن تهدیدات خاص و یا اقدامات طرف مقابل منجر می‌شود. برخی به این حملات نظامی نقطه‌ای در چهارچوب بازدارندگی تجمعی، «چمن‌زنی» (Mowing the Lawn) گفته‌‌اند، به این معنا که اگر کسی نمی‌تواند دشمنش را شکست دهد، می‌تواند هر از چندگاه، او را تضعیف کند و یا مانع از تقویت او گردد. چمن‌زنی در ادبیات بازدارندگی رژیم صهیونیستی، بسیار رایج است و سال‌ها، منطق عملیاتی آن درقبال حماس و سپس حزب‌الله لبنان را تشکیل می‌داد.
۲. در برخی اخبار آمده است که یکی از محورهای مهم رایزنی‌های نتانیاهو و تیمش در واشنگتن، ضرورت ادامه حملات نظامی به ایران بوده است، چراکه از نظر آنها، برنامه هسته‌ای ایران، باوجود خسارت‌های وارده به آن، هم‌چون «سرطان» است که می‌تواند بازگردد و بنابراین، ناگزیر هر از گاهی نیاز است تا «شیمی‌درمانی» شود.
۳. «شیمی‌درمانی» (حملات نظامی) ادعایی صهیونیست‌ها برای ممانعت از بازگشت «سرطان» (تقویت برنامه هسته‌ای) و رسیدن به وضعیت «متاستاز» (دستیابی به سلاح هسته‌‌ای)، همان راهبرد «چمن‌زنی» در قالب بازدارندگی تجمعی است که البته به‌هیچ وجه به حوزه هسته‌ای نیز محدود نخواهد شد، چه‌اینکه در جنگ ۱۲ روزه، این موشک‌های ایرانی بودند که برای اسرائیل خسارت‌بار بودند. ازنظر صهیونیست‌ها، ارتفاع چمن‌های (مؤلفه‌های قدرت‌افکنی) ایران در حوزه‌های هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای نباید به‌گونه‌ای شود که نظم پیشین بازیابی شود. بنابراین اکنون که احساس می‌کنند راهی به آسمان و خیابان ایران یافته‌اند، قصد دارند سیاست چمن‌زنی را پیش گیرند و انواع کنش‌های عملیاتی از ترورهای هدفمند گرفته تا حملات نقطه‌ای و محدود به محموله‌های درحال انتقال تسلیحاتی، پایگاه‌های نظامی و ممانعت از قدرت‌یابی گروه‌های مقاومت را محقق سازند. این، البته یک تحلیل حداقلی است و مواردی چون براندازی و تغییر نظام سیاسی را مبنا قرار نداده است.
۴. راهبرد چمن‌زنی اسرائیل، حتماً هزینه‌هایی جدی برای جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت. اساساً این راهبرد جز از مسیر تقابل سختِ متقارن و نامتقارن امکان‌پذیر نخواهد بود، چرا که طرف مقابل گمان می‌کند چمن‌های ایران را کوتاه کرده‌ و تصورش از مذاکره، صرفاً ابزاری برای نهادینه‌سازی این کوتاهی در قالب یک تعهد است. در چنین شرایطی، حتی با پذیرش گزینه مذاکره ازسوی ایران، باز هم این گزینه کفایت لازم را برای اسرائیل و آمریکا  نخواهد داشت و راهبرد چمن‌زنی، هم‌چنان در جعبه ابزار سیاست‌ورزی آنها علیه ایران، فعال خواهد بود. بنابراین صرف این تصور که با مذاکره محدود به موضوع هسته‌ای، امکان متوقف‌سازی حملات اسرائیل وجود دارد، چندان واقعی ارزیابی نمی‌شود. در مذاکرات جامع نیز اساساً آنها همانی را دنبال می‌کنند که در جنگ در پی آن هستند: کاهش بُرد موشک و انقطاع ایران از گروه‌های مقاومت و سرانجام، ترک مخاصمه با اسرائیل. حتی در این صورت نیز آینده به ما نشان خواهد داد که باز هم ایران را آرام نخواهند گذاشت. این، منطق خَصمِ مستکبر است که پیشروی را در شرایطی که حریف‌ را ضعیف می‌پندارد، تا بی‌نهایت ادامه خواهد داد. در چنین چهارچوبی، مذاکره (و نه الزاما دیپلماسی)، صرفا و حداکثر می‌تواند کارکردی تاکتیکی داشته باشد و انتظار راهبردی از آن، خطایی پرمخاطره خواهد بود.رجوع به یک اصل بدیهی، اکنون راهگشاست؛ برای تغییر نظام ادراکی حریف، نباید آنچه در ذهنش قوام یافته را تقویت کرد!@TehranInstitute1

۱۸:۱۸

معرفی کتاب- ترامپ روی کاناپه.pdf

۸۱۴.۳۱ کیلوبایت

کتاب «ترامپ روی کاناپه» تحلیلی روان‌کاوانه از شخصیت دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده است که با تکیه بر سنت فرویدی ـ کلاینی، تلاش دارد ساختار روانی او را از کودکی تا دوران قدرت سیاسی رمزگشایی کند. نویسنده، جاستین فرانک، روان‌پزشکی است که تجربه تحلیل روانی رؤسای‌جمهور آمریکا را در کارنامه دارد. تحلیل فرانک نشان می‌دهد که شخصیت ترامپ بر پایه الگوهای رفتاری دفاعی چون انکار، فرافکنی، دوپاره‌سازی، خودشیفتگی و میل به سلطه شکل گرفته است.پژوهشکده ابرار معاصر تهران کوشیده است در قالب فایل پیوست و با یاری گرفتن از هوش مصنوعی، مروری اجمالی بر این کتاب داشته باشد.@TehranInstitute1

۱۱:۴۳

روایت_های_صهیونیست_ها_از_انفجار_پیجرها_و_ترور_شهید_نصرالله.pdf

۷۷۸.۱۳ کیلوبایت

روایت‌های صهیونیست‌ها از انفجار پیجرها و ترور شهید نصرالله
حادثه انفجار پیجرهای اعضای حزب‌الله لبنان، ترور جناب سیدحسن نصرالله و جانشین ایشان، سپتامبر و اکتبر ۲۰۲۴، حوادثی تلخ در جنگ اخیر لبنان محسوب می شوند. این دو رخداد و غافلگیری ناشی از آنها، خسارتی جدی برای مقاومت لبنان و حتی کل محور مقاومت در پی داشت. این غافلگیری سبب شد تا چگونگی وقوع این دو رخداد محل تأمل و ارزیابی دقیق کارشناسان و تحلیلگران قرار بگیرد. در این میان، یکی از منابع آشکار برای بررسی این دو رخداد، مواضع و سخنان مقام‌های مختلف رژیم اشغال‌گر قدس است که مراحل مختلف فرآیندهای این دو موضوع از برنامه‌ریزی تا تصمیم‌گیری و نهایتاً دستور اجرا را در بر می‌گیرد.
براین اساس، پژوهشکده ابرار معاصر تهران، روایت‌هایی که تاکنون از مقامات رژیم صهونیستی درخصوص این دو رویداد تلخ منتشر شده را گردآوری کرده و تشابهات و افتراقات آنها را بررسی کرده است. اکنون که جمهوری اسلامی ایران با موجی از ترورهای هدفمند در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه مواجه بوده است، مطالعه و تدقیق بیشتر در حوزه ترورهای هدفمند رژیم صهیونیستی، ضرورت بیشتری دارد.@TehranInstitute1

۱۹:۵۸

thumbnail
برگزاری جلسه خبرگی درباره محدودسازی تنگه هرمز
عصر امروز، با حضور جمعی از کارشناسان امنیت بین‌المللی و منطقه‌ای، جلسه‌ای در پژوهشکده ابرار معاصر تهران برگزار شد تا سود و زیان محدودسازی تنگه هرمز و نیز ابعاد مختلف آن، بررسی شود.@TehranInstitute1

۱۷:۳۱

thumbnail
فصلنامه تخصصی روایت ابرار منتشر شد
چهارمین شماره فصلنامه روایت ابرار، ویژه‌ بازدارندگی در عصر گذار منتشر شد.
شماره نخست؛ ویژه نظم نوین جهانیشماره دوم؛ ویژه اطلاعات و روابط بین‌المللشماره سوم؛ ویژه فناوری‌های نوظهور و امنیت
@TehranInstitute1

۱۱:۵۴

thumbnail
شماره ۷۱ ماهنامه امنیت بین‌الملل منتشر شد
عناوین مقالات این شماره عبارتند از :۱. رویکردها و اقدامات جدید رژیم صهیونیستی در قبال غزه و کرانه باختری/محسن ارتضایی۲. شکاف‌های پایدار در جامعه صهیونیستی و مسئله انسجام اجتماعی/ وحیده احمدی۳. ابعاد و پیامدهای خروج مرحله‌ای نیروهای نظامی آمریکا از سوریه/سعید پیر محمدی۴. بازخوانی مواضع جدید دموکرات‌ها در قبال ایران/ علی نوری‌پور۵. ایران و اروپا در بن بست هسته‌ای: بررسی ابعاد و پیامدهای صدور قطعنامه ژوئن ۲۰۲۵ شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی/ یاسر نورعلی‌وند۶. عملیات تار عنکبوت اوکراین و دلالت‏های راهبردی آن/ مهدی شاپوری۷. متن و فرامتن سند استراتژی امنیت ملی عراق (۲۰۳۰ـ ۲۰۲۵)/فرهاد وفایی فرد۸. نشست چین، آسه‌آن و شورای همکاری خلیج فارس؛ اهمیت و دلالت‌ها/علیرضا ثمودی۹. اتصالات منطقه‌ای؛ گذر موقت از بحران در پاکستان/ سمیه مروتی۱۰. بحران در روابط اریتره و اتیوپی و تأثیر آن بر دریای سرخ/ احمد بروایه
شماره ۷۲ ماهنامه امنیت بین‌الملل که طی روزهای آتی منتشر می‌شود، ویژه جنگ تحمیلی آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران خواهد بود.
    @Tehraninstitute1

۱۱:۵۵

thumbnail
شماره ۷۲ ماهنامه امنیت بین‌الملل، ویژه جنگ ۱۲ روزه منتشر شد
عناوین مقالات این شماره عبارتند از:
۱. رویکرد آمریکا در قبال ایران پس از توقف جنگ/ علی نوری‌پور
۲. نبرد در میان بحران‌ها؛ تاب‌آوری جامعه صهیونیستی درخلال نبرد ۱۲روزه با ایران/محسن ارتضایی
۳. رویکرد اسرائیل در قبال ایران پس ازجنگ ۱۲ روزه: تاکتیک‌ها و راهبرد/ وحیده احمدی
۴. رویکرد عراق در قبال جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه ایران و نکاتی درباره آینده/ فرهاد وفایی‌فرد
۵. پیشران‌ها و پَسران‌های حمایت چین از ایران در جنگ با اسرائیل و آمریکا/ مصطفی‌ کوشکی
۶. تحلیل رویکرد چین در جنگ ۱۲روزه/ علیرضا ثمودی
۷. قابلیت‏ها و محدودیت‏های کنشگری روسیه در جنگ ۱۲ روزه/ مهدی‌ شاپوری
۸. محاسبات راهبردی کشورهای جنوب خلیج‌فارس در مواجهه با تقابل ایران و اسرائیل/ میلاد‌ لطفی
۹. پیام‌ها و پیامدهای جنگ ۱۲روزه برای پاکستان/ سمیه‌ مروتی
۱۰. تحلیل مواضع ترکیه در قبال جنگ ۱۲ روزه/محمدعلی‌ قاسمی
۱۱. تأثیرات جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل بر نظم منطقه‌ای شامات/ سعید پیر‌محمدی
۱۲. رویکرد اروپا به جنگ اسرائیل علیه ایران/ یاسر نورعلی‌وند
@Tehraninstitute1

۱۹:۱۱

thumbnail
ضمن پوزش بابت وقفه و ناهماهنگی‌های اخیر در عرضه کتاب، زین‌پس کتاب‌های پژوهشکده ابرار معاصر تهران به روش‌های زیر در دسترس مخاطبان محترم خواهد بود:
خرید حضوری: تهران، خیابان کریمخان، خیابان حافظ، نرسیده به رودسر، پلاک ۴۶۳ (کافه‌کتاب طاها)
سفارش تلفنی: 02166959138
سفارش از طریق پیام‌رسان‌های بله و ایتا: @isdsacpub

۱۴:۳۸

نتانیاهو، اورانیوم ایران و سه رویه اطلاعاتی در اسرائیل
نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در گفتگو با فاکس‌نیوز گفته است: «ما محل نگه‌داری اورانیوم غنی‌شده ایران را می‌دانیم و این را با ایالات متحده به اشتراک می‌گذاریم». آیا اینگونه است؟ تحلیل این ادعا، واجد نکاتی است که در ادامه می‌آید:
۱. رویه مستحکم تبادل اطلاعاتی میان آمریکا و اسرائیل در سطح راهبردی، عملیاتی و تاکتیکی به‌گونه‌ای است که اگر نتانیاهو از مکان اورانیوم غنی‌شده مطلع بود، باید پیش‌تر این را به آمریکا می‌گفت، نه اینکه در گفتگو با فاکس‌نیوز از برنامه‌اش برای به‌اشتراک‌گذاری این خبر راهبردی با کاخ سفید سخن بگوید. بنابراین با این سخنان، در پی مقصودی دیگر بوده است.
۲. رویه تبدیل اطلاعات به عملیات در جامعه اطلاعاتی اسرائیل که به‌صورت خاص از سال ۲۰۰۲ و با ریاست مئیر داگان در موساد تقویت شد و هم‌چنان نیز ادامه دارد، به‌گونه‌ای است که اگر نتانیاهو از مکان اورانیوم غنی‌شده ایران مطلع بود، این آگاهی را در رسانه فریاد نمی‌زد، چراکه دراین صورت امکان جابجایی اورانیوم غنی‌شده از سوی ایران (درصورت دسترسی به آن)، وجود دارد و این، می‌تواند باعث شود تا اسرائیل مکان جدید اورانیوم را نداند و عملاً امکان انهدام آن در حمله احتمالی به ایران به‌شدت کاهش یابد.
۳. رویه همیشگی عملیات فریب در جامعه اطلاعاتی اسرائیل، این گمانه را به ذهن متبادر می‌سازد که اسرائیل به‌زعم خود، نشانه‌ای ضعیف و مبهم از محل اورانیوم را در ایران یافته و اکنون با طرح این ادعا از سوی نتانیاهو، در پی تمرکز ویژه بر آن نشانه ضعیف است تا با رصد تحرکات ایران پس از طرح این ادعا، اطلاعات بیشتری کسب کند. یا اینکه اساساً همان نشانه ضعیف را هم ندارد و با این ادعا از سوی نتانیاهو، موساد در انتظار جابجایی اورانیوم (درصورت دسترسی ایران به آن) است تا با اتکا به شبکه عوامل و منابع انسانی، ردیابی‌های فنی و نیز اشراف حاصل از تصاویر ماهواره‌ای، نشانی از آن را در این تحرکات بیابد.
این سه رویه اطلاعاتی در اسرائیل، همراستا و درهم‌تنیده با یکدیگر، بیانگر گزافه‌بودن سخنان نتانیاهو هستند.
در این‌ صورت، چرا او چنین ادعایی را در گفتگو با فاکس‌نیوز مطرح کرده است؟ به‌نظر می‌رسد علاوه‌بر رویه اطلاعاتی سوم یعنی فریب که تشریح شد، این موارد هم به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم، در مقاصد نتانیاهو از بیان این ادعا جای می‌گیرد؛ ۱- برجسته‌سازی مسئله هسته‌ای ایران در افکار عمومی، ۲- القای این گزاره که هدف از حمله به ایران به‌صورت کامل حاصل نشده است و بخشی از توانمندی هسته‌ای ایران هم‌چنان پابرجاست و ۳- طرح غیرمستقیم ضرورت همکاری آمریکای ترامپ در حمله بعدی چراکه حمله نخست آمریکا ناتمام مانده (با تاکید بر جایگاه فاکس‌نیوز برای ترامپ و حامیانش)، ازجمله دلایل طرح این ادعا است.
نتانیاهو با بیان اینکه از محل ذخیره اورانیوم غنی‌شده ایران مطلع است، در پی عینی‌سازی مبتنی‌بر اطلاعات دقیق از آنچه خطر ایران می‌نامد است تا مشروعیت حمله مجدد به ایران را فراهم آورد. نکته دیگر اینکه با طرح چنین ادعایی، ممکن است نتانیاهو در پی سوق‌دادن توجهات در داخل ایران به مسئله هسته‌ای و ذخایر اورانیوم باشد، درحالی که اکنون کاملاً آشکار است که این نزاع، فراتر از مسئله هسته‌ای است و حوزه‌هایی چون توان موشکی، زیرساخت‌ها، امنیت روانی مردم و حیات مسئولان عالی‌رتبه کشور و در مجموع، بقای جمهوری اسلامی ایران و تمامیت ارضی ایران را شامل می‌شود.@TehranInstitute

۸:۱۳

خوش‌بینی در عراق؛ آیا ایران غافلگیر می‌شود؟
اعلام نتایج انتخابات پارلمانی عراق باعث ایجاد نوعی خوش‌بینی نسبت به تأمین منافع ایران در این کشور شده است. در این رویکرد، تهران می‌تواند با خیالی آسوده، همگام با چهارچوب هماهنگی شیعیان و بدون موانع جدی داخلی و خارجی، در فرایند انتخاب نخست‌وزیر اثرگذار باشد. نوشتار پیش‌رو، این رویکرد خوش‌بینانه را که بعضا در برخی گفته‌ها و نوشته‌ها مشهود است، آسیب‌زا قلمداد کرده است و توجه به چند نکته را ضروری می‌داند:
۱. طی ماه‌های اخیر، واشینگتن و تل‌آویو، محور مقاومت را در موقعیت ضعف تحلیل کرده و زمان کنونی را بهترین فرصت برای تکمیل اقدامات ناتمام خود علیه ایران می‌دانند. از این‌منظر، رویکرد پیشین آمریکا در پرونده‌های مرتبط با ایران متوقف شده است. در رویکرد جدید، آمریکا نه به‌دنبال مهار، بلکه آشکارا پیگیر تثبیت هژمونی اسرائیل از مسیر عقب راندن (Roll Back) ایران و تضمین تحصیلِ مطلوبیت‌های حداکثری در چهارچوب یک بازی با حاصل‌جمع صفر در تمامی پرونده‌های منطقه‌ای است.
۲. یکی از این پرونده‌ها عراق است. رویکرد پیشین آمریکا در عراق، پذیرش نسبی جایگاه ایران در چهارچوب عدم آسیب به منافع آمریکا بود. در رویکرد جدید اما، آمریکا به‌دنبال کاهش جدی سهم و نفوذ ایران در عراق است و آن را آخرین حلقه از زنجیره بغدادـ‌دمشق‌ـ‌بیروت قلمداد می‌کند. از منظر واشنگتن، دستاوردهایش در سوریه و لبنان، می‌تواند و باید در عراق تکرار شود. براین‌اساس، همچنان‌که محور آمریکایی‌ـ‌صهیونیستی، در لبنان مسیری متفاوت از گذشته را دنبال کرد، باید انتظار داشت یا حداقل این احتمال را جدی گرفت که در عراق نیز، متمایز از ادوار پیشین به ایفای نقش بپردازد؛ و این یعنی در تعیین نخست‌وزیر عراق، این بار ورودی متفاوت‌تر از گذشته داشته باشد.
۳. حس پیروزی‌ در انتخابات عراق، ممکن است فراتر از اعداد و ارقامی نقش‌بسته روی کاغذ نباشد. رهبران عراقی، بیش و پیش از همیشه، تهدیدات ترامپ را واقعی و عملی تلقی می‌کنند و آمادگی دارند امتیازات متعددی را به دولت وی بدهند. در مواردی هم که این آمادگی در طرف عراقی وجود نداشته باشد، احتمال تشدید اسرائیل‌هراسی و سپس کاربست محدود، اما پرشدت کنش‌های نظامی ازسوی آمریکا دور از انتظار نیست.
۴. برای تکرار نشدن غافلگیری‌های گذشته، به‌جای خوش‌بینی، باید واقع‌بین بود و بدبینانه‌ترین سناریوها را درنظر داشت؛ اینکه واشینگتن، شاید خارج از چهارچوب‌های مرسوم اثرگذاری بر تشکیل دولت در عراق رفتار کند. بستر چنین رفتاری، در عراق، سرزمین شگفتانه‌ها، چندان دشوار نیست. گزینه‌هایی چون شورش ناراضیان ازجمله صدری‌ها یا یک عملیات «پرچم دروغین» درراستای زمینه‌سازی یک کنشِ رادیکال نظامی، محتمل خواهد بود.
@TehranInstitute1

۱۷:۰۴

تغییر رئیس موساد؛ ارزیابی اولیه
دفتر نخست وزیر اسرائیل اعلام کرده است که رومن گافمن، به‌عنوان رئیس بعدی موساد تعیین شده و از ژوئن ۲۰۲۶، جایگزین بارنئا خواهد شد. درخصوص این تغییر، نکاتی قابل ذکر است:۱. دوره پنج‌ساله بارنئا به‌زودی پایان می‌یابد و نتانیاهو این دوره را تمدید نمی‌کند. بنابراین اوبرخلاف رئیسان آمان و شاباک، نه استعفا داده و نه عزل می‌شود، بلکه دوره مسئولیتش به پایان می‌رسد. البته این تمدید نکردن، نشان از نارضایتی نتانیاهو از عملکرد بارنئا و اختلاف با او دارد.
۲. پس از ژنرال مئیر داگان که ریاست موساد را از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۱ برعهده داشت، موساد را موسادی‌ها مدیریت کرده‌‌اند؛ تامیر پاردو (۲۰۱۱)، یوسی کوهن (۲۰۱۶) و دیوید بارنئا (۲۰۲۱)، همگی از معاونان موساد بوده‌اند. وجه بارز هر سه نیز تمرکز بر پرونده ایران در سال‌هایی از حضورشان در موساد بوده است. از ابتدای تأسیس موساد تا ۲۰۱۱، (ظاهراً) تنها سه رئیس این سازمان از درون موساد انتخاب شده بودند و بنابراین پاردو، چهارمین فرد این‌چنینی بود. تکرار این انتخاب در سال‌های بعد با ریاست کوهن و بارنئا، عملاً از منظر ریاست موسادی‌ها بر موساد، در تاریخ این سازمان بی‌سابقه بوده است.
۳. اکنون که دستیار نظامی نتانیاهو برای ریاست موساد انتخاب شده است، عملاً روند ریاست موسادی‌ها بر این سازمان، شکسته خواهد شد و این، می‌تواند پیامدهایی جدی در درون آن داشته باشد. فرهنگ‌سازمانی موساد در تمام این سال‌ها، متناسب با مهارت‌های حرفه‌ای آن بازسازی و به‌سازی شده است و بنابراین حضور شخصی غیرموسادی در آن، می‌تواند پیامدهایی برای آن داشته باشد.
۴. در سال ۲۰۰۲، وقتی افرایم هالوی که تمام سابقه‌اش موسادی بود، توسط شارون، به‌دلیل غیرعملیاتی‌سازی موساد از ریاست آن برکنار شد و ژنرال مئیر داگان بر کسی ریاست تکیه زد، موجی از استعفاهای سطح بالا در موساد آغاز شد؛ نزدیک به ۳۰۰ نفر  و البته برخی نیز توسط داگان اخراج شدند! اما آنچه باعث شد داگانِ ارتشی به شخصیت محبوب موسادی‌ها تبدیل شود، تاجایی که یوسی کوهن او را «رئیس افسانه‌ای» می‌نامد، سابقه سراسر امنیتی و نه الزاما نظامی داگان بود؛ به گفته شارون، مردی که «خنجری میان دندان‌هایش داشت». حضور داگان در واحدهای ترور فلسطینی‌ها هم‌چون گیلاس، سایرت ریمون، ماهی نمکی و  فرماندهی عملیات‌های ویژه در لبنان و سایر مسئولیت‌های مرتبط امنیتی اما عمیقاً متصل به اطلاعات، از او فردی عملیاتی ساخته بود که اهمیت اطلاعات را برای یک عملیات خوب می‌فهمید. آیا رئیس جدید موساد (درصورت استقرار) اینگونه است؟ آنچه از او منتشر شده، چنین درک و کارنامه‌ای از اطلاعات و امنیت را نشان نمی‌دهد. در انبوه مصاحبه‌های برگمن برای کتاب «برخیز و تو اول بکش» (به ادعای او؛ هزار مصاحبه) نامی از گافمن نیامده است‌‌‌؛ البته شاید امکان‌پذیر نبوده باشد. اما با آنچه منتشر شده، بعید به‌نظر می‌رسد او یک نیروی امنیتی تراز برای ریاست موساد باشد و این برای موسادی‌ها بسیار گران خواهد آمد.
۵. درصورت استقرار گافمن در موساد، به‌نظر می‌رسد پیوست‌های نظامی و گونه‌های سخت قدرت در اقدامات موساد، برجسته‌تر شود. این، با رویکرد تهاجمی نتانیاهو در شرایط کنونی هم‌خوان است. نیاز نتانیاهو، عنصری تعیین‌کننده در انتخاب رئیس موساد است؛ او برای رهایی از بدنامی موساد در ماجرای ترور ناموفق خالد مشعل در سال ۱۹۹۷، هالوی غیرعملیاتی را از بخش نسبتاً دیپلماتیک موساد یعنی تِوِل به ریاست این سازمان برکشید؛ در سال ۲۰۱۱، دوره پایان‌یافته داگانِ مخالف حمله به ایران را تمدید نکرد و اکنون نیز که مخالفت موساد با حمله به محل جلسه سران حماس در قطر را تحمل نکرده است‌ و ازسوی دیگر‌، یک موسادِ نظامی‌تر را نیاز دارد، می‌خواهد فردی با سابقه عمدتاً نظامی و آشکارا کمتر اطلاعاتی را به ریاست آن منصوب کند.
۶. گالانت، وزیر جنگ سابق نتانیاهو نیز سابقه دستیاری نظامی نخست‌وزیر را در زمان شارون برعهده داشته است. او البته زمانی فرمانده تکاوران نیروی دریایی، شایتِت ۱۳ بوده است؛ جسور و عملیاتی. براساس آنچه خود گالانت گفته است، او بود که ترس نتانیاهو از ترور جناب سیدحسن نصرالله را ازمیان برد و زمینه اقناع نهایی نخست‌وزیر اسرائیل را برای آن عملیات وحشیانه فراهم کرد. مقامات نظامی در چنین سطحی، جسارت عملیاتی بالایی دارند، اگرچه برخی ظرافت‌های اطلاعاتی را درک نکنند (همان‌گونه که داگان نیز بعضاً چنین بود و این ضعف، در ترور المبحوح در امارات در سال ۲۰۱۰ عیان شد، اما هم‌او بود که حمله به تأسیسات هسته‌ای سوریه را در سال ۲۰۰۷، پیش برد). بنابراین ریاست گافمن بر موساد را -درصورت تحقق- باید جدی تلقی کرد، به‌ویژه باتوجه به اقتضائات کنونی منطقه و اتصال عمیق اطلاعات به حوزه نظامی.
با ذکر منبع، بازنشر شود:@TehranInstitute1

۱۷:۰۵