من بودم و او بود و سر آغاز جهان بودچشمش به من از لحظهی اول نگران بود
از خلقت او پچپچه افتاد به آفاقگفتند ملائک که چنین بود و چنان بود
شش مرحله در سینهی انسان شرر افتاددیدیم که یک زخم جگر سوز نهان بود
انداخت غمی سخت به دوش من عاشقباری که گران بود و گران بود و گران بود
گفتم سپر انداختهی عشق تو بودمآنجا که دل سنگ تو شمشیر زنان بود
ای خندهات آغاز شکوفایی گلها شاعر شدنم تحفهی خندیدنتان بود
گیسوی تو پیچید به افلاک که شب شدگیسوی تو انگیزهی آواز بنان بود
معماری اندام تو معجون جوانیشیرینی اخلاق تو آرامش جان بود
او یکه سوار دل من بود... ولی رفتاز روز ازل قسمت عشاق همان بود
از شام بلا زخمی و بی حوصله برگشتپیری که دلش قبل وداع تو جوان بود
دیگر به من از گندم و از عشق نگوییدچون راز هبوطم غم عشق و غم نان بود
#ابوالفضل_بیگدلی
@Aftabgardan_ha
از خلقت او پچپچه افتاد به آفاقگفتند ملائک که چنین بود و چنان بود
شش مرحله در سینهی انسان شرر افتاددیدیم که یک زخم جگر سوز نهان بود
انداخت غمی سخت به دوش من عاشقباری که گران بود و گران بود و گران بود
گفتم سپر انداختهی عشق تو بودمآنجا که دل سنگ تو شمشیر زنان بود
ای خندهات آغاز شکوفایی گلها شاعر شدنم تحفهی خندیدنتان بود
گیسوی تو پیچید به افلاک که شب شدگیسوی تو انگیزهی آواز بنان بود
معماری اندام تو معجون جوانیشیرینی اخلاق تو آرامش جان بود
او یکه سوار دل من بود... ولی رفتاز روز ازل قسمت عشاق همان بود
از شام بلا زخمی و بی حوصله برگشتپیری که دلش قبل وداع تو جوان بود
دیگر به من از گندم و از عشق نگوییدچون راز هبوطم غم عشق و غم نان بود
#ابوالفضل_بیگدلی
@Aftabgardan_ha
۷:۳۶
با اشک و آه و گریه به بابا سلام کن دلبند نورسیده به دنیا سلام کن
در لحظههای آخر پاییز آمدیعمرت بلند باد، به یلدا سلام کن
این روزها که شعلهی شمعی هم آرزوست_گرم از امید باش و به سرما سلام کن
با سرزمین مادریات، بذر کوچکم!_دنیا وداع کرد، تو اما سلام کن
زیتون بروید از اثر بمبهایشان...امروز را نبین و به فردا سلام کن
حالا به جای جغجغه، چوبی به دست گیراز قلب گاهواره، به یحیی سلام کن..در راه خانه منتظرم مانده موشکیفردا به جای من تو به دنیا سلام کن
#معصومه_توکلی@Aftagardan_ha
در لحظههای آخر پاییز آمدیعمرت بلند باد، به یلدا سلام کن
این روزها که شعلهی شمعی هم آرزوست_گرم از امید باش و به سرما سلام کن
با سرزمین مادریات، بذر کوچکم!_دنیا وداع کرد، تو اما سلام کن
زیتون بروید از اثر بمبهایشان...امروز را نبین و به فردا سلام کن
حالا به جای جغجغه، چوبی به دست گیراز قلب گاهواره، به یحیی سلام کن..در راه خانه منتظرم مانده موشکیفردا به جای من تو به دنیا سلام کن
#معصومه_توکلی@Aftagardan_ha
۷:۳۹
ای سوالی که پاسخش مانده!نامهام را چرا نمیخوانی؟آهِ عاشق قرینِ آمین استرسم آن را مگر نمیدانی؟!
ای نگاهِ همیشه سرد! سلام!پس چهشد آن غرورِ سوزانت؟بعد از این سالهای قحطِ امیدپس کجا مانده فصلِ بارانت؟
در دلت، این عمارتِ سنگی،غیرِ من هیچکس مگر مانده؟از غرورت فراریاند همه،جز همین میهمان که ناخوانده...
آمده، مانده ،بیقرار شدهتا تو یک لحظه همدلش باشیموجِ آرام ِموی ِمن میخواستقدرِ یک شانه ساحلش باشی
آخرین فرصت است بادابادآخرین زنگِ زندگی این استزندگی ای عزیزِ من! بیعشق،خوابِ عصر است بس که سنگین است
خالقِ مرگهایِ رنگارنگ!عشق را سرخ و باشکوه بکشگرچه کاهم به چشم مغرورتروح من را شبیه کوه بکش
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی
@Aftabgardan_ha
ای نگاهِ همیشه سرد! سلام!پس چهشد آن غرورِ سوزانت؟بعد از این سالهای قحطِ امیدپس کجا مانده فصلِ بارانت؟
در دلت، این عمارتِ سنگی،غیرِ من هیچکس مگر مانده؟از غرورت فراریاند همه،جز همین میهمان که ناخوانده...
آمده، مانده ،بیقرار شدهتا تو یک لحظه همدلش باشیموجِ آرام ِموی ِمن میخواستقدرِ یک شانه ساحلش باشی
آخرین فرصت است بادابادآخرین زنگِ زندگی این استزندگی ای عزیزِ من! بیعشق،خوابِ عصر است بس که سنگین است
خالقِ مرگهایِ رنگارنگ!عشق را سرخ و باشکوه بکشگرچه کاهم به چشم مغرورتروح من را شبیه کوه بکش
#سیده_نرگس_هاشم_ورزی
@Aftabgardan_ha
۶:۵۹
برای شهید مسعود علیمحمدی
تو هم از مرگ جستی، صبح سرد انفجار اینجاز خون گرمت از دی ماه میجوشد بهار اینجا
شکُفتی...نه! برای ما غمت را خواست بشکافددلت، آن ذره دلتنگ دائم بیقرار اینجا
تو فردای خبر هم پشت میز رزم خود بودیچه آسان مرگ را انداختی از اعتبار اینجا
کنارت اشک ما حل میکند فرمول آخر رامیان هقهق تخته سیاه سوگوار اینجا
شهید_این واژه خوشرنگ_نام مستعار ماستکه اسم ما کنار او نمیآید به کار اینجا
تو در آئینههای منکسر تکثیر شد روحتچه حاجت حک شود نام تو بر سنگ مزار اینجا
#مصطفی_تبریزی@Aftabgardan_ha
تو هم از مرگ جستی، صبح سرد انفجار اینجاز خون گرمت از دی ماه میجوشد بهار اینجا
شکُفتی...نه! برای ما غمت را خواست بشکافددلت، آن ذره دلتنگ دائم بیقرار اینجا
تو فردای خبر هم پشت میز رزم خود بودیچه آسان مرگ را انداختی از اعتبار اینجا
کنارت اشک ما حل میکند فرمول آخر رامیان هقهق تخته سیاه سوگوار اینجا
شهید_این واژه خوشرنگ_نام مستعار ماستکه اسم ما کنار او نمیآید به کار اینجا
تو در آئینههای منکسر تکثیر شد روحتچه حاجت حک شود نام تو بر سنگ مزار اینجا
#مصطفی_تبریزی@Aftabgardan_ha
۷:۰۱
بازارسال شده از چهارشنبههای شعر
چهارشنبههای شعر شهرستان ادبتهران، میزبان شعر و شاعران تبریز۲۴ بهمن ۱۴۰۳از ساعت ۱۶
با حضور:ناصر فیضحسین اسرافیلیعلیمحمد مودبعلی داودیمبین اردستانیرباب کلامیحامد فلاحیرادعلیرضا نورعلیپورعلیرضا میرزاییجواد شیخالاسلامو ...
شاعران تبریز:مرتضی توسی امین شیخالاسلامسیداحمد استوارابوالفضل حمامیامیرحسین دوستزادهسجاد کریمیملاحت نادریعارفه دولتی
- جلسه راس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز میشود.
نشانی: شریعتی، بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، طبقه چهارم
با حضور:ناصر فیضحسین اسرافیلیعلیمحمد مودبعلی داودیمبین اردستانیرباب کلامیحامد فلاحیرادعلیرضا نورعلیپورعلیرضا میرزاییجواد شیخالاسلامو ...
شاعران تبریز:مرتضی توسی امین شیخالاسلامسیداحمد استوارابوالفضل حمامیامیرحسین دوستزادهسجاد کریمیملاحت نادریعارفه دولتی
- جلسه راس ساعت ۱۶:۰۰ آغاز میشود.
نشانی: شریعتی، بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، طبقه چهارم
۱۹:۲۸
هر آنچه در سر من میگذشت، روی تو بود قدم قدم دل تنگم به سمت و سوی تو بود
که دید خواهش چشمان روزهدار مرا؟همان که تشنهی یک جرعه از سبوی تو بود
قسم به وقت طلوع خیال بافیها که شب ادامهای از پیچ و تاب موی تو بود
همان شبی که دوباره به خواب میدیدم تو بودی و دل تنگم که روبروی تو بود
مجال با تو نشستن نداد اگرچه زمانخیال من همه شب گرم گفتوگوی تو بود
زمان گذشت و تو رفتی و خواب رفت امانرفت آنکه همیشه در آرزوی تو بود
#حنانه_فرداد
@Aftabgatlrdan_ha
که دید خواهش چشمان روزهدار مرا؟همان که تشنهی یک جرعه از سبوی تو بود
قسم به وقت طلوع خیال بافیها که شب ادامهای از پیچ و تاب موی تو بود
همان شبی که دوباره به خواب میدیدم تو بودی و دل تنگم که روبروی تو بود
مجال با تو نشستن نداد اگرچه زمانخیال من همه شب گرم گفتوگوی تو بود
زمان گذشت و تو رفتی و خواب رفت امانرفت آنکه همیشه در آرزوی تو بود
#حنانه_فرداد
@Aftabgatlrdan_ha
۱۵:۳۷
بازارسال شده از چهارشنبههای شعر
چهارشنبههای شعر شهرستان ادببه صرف شعر و شیرینییکم اسفند ۱۴۰۳از ساعت ۱۶
دبیر جلسه:دکتر علی داودی
کارشناس مهمان:دکتر حسنا محمدزادهبه همراه ارائه مبحث «بلاغت تصویر» توسط ایشان
اولویت شعرخوانی با بزرگوارانی است که زودتر در جلسه حاضر میشوند
نشانی: شریعتی، بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، طبقه چهارم
دبیر جلسه:دکتر علی داودی
کارشناس مهمان:دکتر حسنا محمدزادهبه همراه ارائه مبحث «بلاغت تصویر» توسط ایشان
اولویت شعرخوانی با بزرگوارانی است که زودتر در جلسه حاضر میشوند
نشانی: شریعتی، بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، طبقه چهارم
۱۷:۳۹
اگرچه زخم زبانهای بمب بر تن ماستهنوز آیهی أمن یجیب، جوشن ماست
یقینِ «نصر من الله» خونِ رگهامان...شکوهِ آیهی «والفتح» ایستادن ماست
امان نداده به امواج ترس، این صخرهبه رغم تیغ نبردی که روی گردن ماست
«مگر نه اینکه ید الله فوق ایدیهم؟»چه باک اگر که ابوجهل و شمر دشمن ماست
بگو کجای جهان، مرز توست؟ استکبار!ببین وجب به وجب خاک عشق، میهن ماست
قسم به کوه، که ما ملت مقاومتیمقسم به صبح، شهادت مسیر روشن ماست
بکش! که چشمهی نوریم و زنده میمانیمو آنچه میبری آخر به گور، مردن ماست
#فاطمه_پورشعبانعلی
@Aftabgardan_ha
یقینِ «نصر من الله» خونِ رگهامان...شکوهِ آیهی «والفتح» ایستادن ماست
امان نداده به امواج ترس، این صخرهبه رغم تیغ نبردی که روی گردن ماست
«مگر نه اینکه ید الله فوق ایدیهم؟»چه باک اگر که ابوجهل و شمر دشمن ماست
بگو کجای جهان، مرز توست؟ استکبار!ببین وجب به وجب خاک عشق، میهن ماست
قسم به کوه، که ما ملت مقاومتیمقسم به صبح، شهادت مسیر روشن ماست
بکش! که چشمهی نوریم و زنده میمانیمو آنچه میبری آخر به گور، مردن ماست
#فاطمه_پورشعبانعلی
@Aftabgardan_ha
۱۱:۴۳
بازارسال شده از حوزه هنری انقلاب اسلامی
تمدید مهلت ارسال آثار به جایزه #شهر_شعر
مهلت ارسال آثار به جایزه جهانی #شهر_شعر تا دهم اسفند۱۴۰۳ تمدید شد.
این جشنواره به همت سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران، سازمان زیباسازی شهرداری تهران و #حوزه_هنری انقلاب اسلامی برگزار میشود.
علاقهمندان برای شرکت در این رویداد ادبی میتوانند از طریق :
️ شماره تلفن ۰۹۰۱۲۱۳۹۸۶۸
️ شناسه کاربری در پیامرسان روبیکا
️ آدرس اینترنتی جهت ثبت آثار خود، اقدام کنند.
@hozehonari_ir
حوزهی هنری در فضای مجازی:سایت | آپارات | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
۷:۳۰
نشستهام میان خلوتِ حیاطِ بیخبرو فکر میکنم به گونهام، که بیبهانه تر ...
نشستهام و گوش میکنم سکوت خانه راکه ناگهان صدای سرفه سرفه سرفهی پدر
که ناگهان صدای انفجار ،جار جار ِخوندو یا کریم میزنند از میان کوچه پَر
پناه میبرم به بازوان زخمی اتاقپناه میبرم به چارچوب بیقرارِ در
مشامِ خانه را گرفته در میان مشت خودمهِ غلیظ شیمیاییِ هوای دور و بر ..
□
صدای سرفه همچنان، به گوشم آه میکشدکجاست نسخهی جوانی سلامت پدر؟!.
#مریم_فردی
@Aftabgardan_ha
نشستهام و گوش میکنم سکوت خانه راکه ناگهان صدای سرفه سرفه سرفهی پدر
که ناگهان صدای انفجار ،جار جار ِخوندو یا کریم میزنند از میان کوچه پَر
پناه میبرم به بازوان زخمی اتاقپناه میبرم به چارچوب بیقرارِ در
مشامِ خانه را گرفته در میان مشت خودمهِ غلیظ شیمیاییِ هوای دور و بر ..
□
صدای سرفه همچنان، به گوشم آه میکشدکجاست نسخهی جوانی سلامت پدر؟!.
#مریم_فردی
@Aftabgardan_ha
۱۱:۲۲
﷽
چه دستهای قنوتی، رسیدهاند به ماهدعا بخوان که جهان با تو میشود همراه
تویی نماز، تویی لحظههای راز و نیازکه هرکجا بروی میشود عبادتگاه
تو راز خلقت سجادههای مهر به لبتو اشتیاق اذان، ظهر و عصر و شام و پگاه
جماعتی به نماز تو اقتدا کردندنسیم، کوه، بیابان، درخت، رود، گیاه
چه سر به مهر شده رازهای پیشانیتچه آتشیست در این گریههای گاه به گاه...
علی شدی که بجنگی ولی به تیغ سخنتویی ادامۀ اعجاز سرخ ثارالله
دعا سلاح تو و واژهها سپاه تواندامام عشق نماندهست بیسلاح و سپاه
قیامِ واژه تو بودی در آن سکوت عمیقتمام کوفه سکوت و تمام شام نگاه
تو با زبان دعا با جهان سخن گفتیجهانِ با تو امید و جهانِ بی تو تباه
بگیر دست مرا و به آسمان برسانکه سقف عشق بلند است و قدّ من کوتاه
بخوان صحیفه که ما در هجوم دلهرههابه دستهای دعای تو میبریم پناه
دعا بخوان که دعای تو مستجاب شوددر انتظار نشسته، جهانِ چشم به راه...
#فائزه_امجدیان
@Aftabgardan_ha
چه دستهای قنوتی، رسیدهاند به ماهدعا بخوان که جهان با تو میشود همراه
تویی نماز، تویی لحظههای راز و نیازکه هرکجا بروی میشود عبادتگاه
تو راز خلقت سجادههای مهر به لبتو اشتیاق اذان، ظهر و عصر و شام و پگاه
جماعتی به نماز تو اقتدا کردندنسیم، کوه، بیابان، درخت، رود، گیاه
چه سر به مهر شده رازهای پیشانیتچه آتشیست در این گریههای گاه به گاه...
علی شدی که بجنگی ولی به تیغ سخنتویی ادامۀ اعجاز سرخ ثارالله
دعا سلاح تو و واژهها سپاه تواندامام عشق نماندهست بیسلاح و سپاه
قیامِ واژه تو بودی در آن سکوت عمیقتمام کوفه سکوت و تمام شام نگاه
تو با زبان دعا با جهان سخن گفتیجهانِ با تو امید و جهانِ بی تو تباه
بگیر دست مرا و به آسمان برسانکه سقف عشق بلند است و قدّ من کوتاه
بخوان صحیفه که ما در هجوم دلهرههابه دستهای دعای تو میبریم پناه
دعا بخوان که دعای تو مستجاب شوددر انتظار نشسته، جهانِ چشم به راه...
#فائزه_امجدیان
@Aftabgardan_ha
۱۶:۴۱
«زندگی»
انسان عصر ماشین در فکر عهد بوقمدنبال خلوتی نابدر عالَمی شلوغم
در کنج خانهی خوددلخوش به یک پِتوسماین رویش دمادمنگذاشته بپوسم
با یک جوانه گاهی ذوقی عجیب دارمانگار توی خانهیک باغ سیب دارم
قالیچهای قدیمی با طرح های سادهبر سردی سرامیکنقش کویر داده
صبح است پردهها رابا سرخوشی کشیدمیک آسمان پرندهدر قاب شهر دیدم
با قمری و کبوترطرح صعود چیدمتوی تراس دنجمپرواز را چشیدم
خندیدم از ته دلبا این که سخت گیرممن عهد بستهام کهتا زندهام نمیرم
#سارا_رمضانی@Aftabgardan_ha
انسان عصر ماشین در فکر عهد بوقمدنبال خلوتی نابدر عالَمی شلوغم
در کنج خانهی خوددلخوش به یک پِتوسماین رویش دمادمنگذاشته بپوسم
با یک جوانه گاهی ذوقی عجیب دارمانگار توی خانهیک باغ سیب دارم
قالیچهای قدیمی با طرح های سادهبر سردی سرامیکنقش کویر داده
صبح است پردهها رابا سرخوشی کشیدمیک آسمان پرندهدر قاب شهر دیدم
با قمری و کبوترطرح صعود چیدمتوی تراس دنجمپرواز را چشیدم
خندیدم از ته دلبا این که سخت گیرممن عهد بستهام کهتا زندهام نمیرم
#سارا_رمضانی@Aftabgardan_ha
۶:۲۷
این دو تا گوشوارهی کوچکشده باری بزرگ بر دوشمهدیهی مادر است و صحبت اوشده آویزهی دو تا گوشم
مادرم گفت: غیر بخشیدنثروتی از جهان نخواهی بردرفت و با جان النگوی خود رابه ضریح امامزاده سپرد
یادم آمد که با همین گلِ سرپا به پایش به خانه آمدهامبه چه کارم میآید این؟ چه گلیبر سر اعتقاد خود زدهام؟
هدیهی رفتنم به دانشگاهاین گلِ سینهی طلایی بودولی امروز سینهی لبناندشتی از لاله است و آتش و دود
نکند بیتفاوتی ببردبعد یک عمر آبروی مرا؟چه نیازی به این گلوبند است؟بسته بغضی چنین گلوی مرا
آه، این سکه را که میبینیروز عقدم پدر به من دادهسود این سکه چیست؟ حالا کهآدمیت ز سکه افتاده
تا نگاهم به ساعتم افتادیاد مادربزرگم افتادمگفت: پیرم، مرا چه به ساعت!حال، میبخشمش به اولادم
مثل نامش عزیز چون جان بودهدیهاش هم عزیز، مثل خودشهدیهاش را دوباره بخشیدممنِ بخشنده نیز مثل خودش
حاصل اولین حقوقم نیزآه، این دستبند زیبا بودوای اگر دستهای من امروزباز در بند مال دنیا بود!
خاطرات طلایی خود راجمع کردم، به راه افتادمتا که من نیز برگ سبزم رابه گلستان همدلی دادم
#نگین_مدیری@Aftabgardan_ha
مادرم گفت: غیر بخشیدنثروتی از جهان نخواهی بردرفت و با جان النگوی خود رابه ضریح امامزاده سپرد
یادم آمد که با همین گلِ سرپا به پایش به خانه آمدهامبه چه کارم میآید این؟ چه گلیبر سر اعتقاد خود زدهام؟
هدیهی رفتنم به دانشگاهاین گلِ سینهی طلایی بودولی امروز سینهی لبناندشتی از لاله است و آتش و دود
نکند بیتفاوتی ببردبعد یک عمر آبروی مرا؟چه نیازی به این گلوبند است؟بسته بغضی چنین گلوی مرا
آه، این سکه را که میبینیروز عقدم پدر به من دادهسود این سکه چیست؟ حالا کهآدمیت ز سکه افتاده
تا نگاهم به ساعتم افتادیاد مادربزرگم افتادمگفت: پیرم، مرا چه به ساعت!حال، میبخشمش به اولادم
مثل نامش عزیز چون جان بودهدیهاش هم عزیز، مثل خودشهدیهاش را دوباره بخشیدممنِ بخشنده نیز مثل خودش
حاصل اولین حقوقم نیزآه، این دستبند زیبا بودوای اگر دستهای من امروزباز در بند مال دنیا بود!
خاطرات طلایی خود راجمع کردم، به راه افتادمتا که من نیز برگ سبزم رابه گلستان همدلی دادم
#نگین_مدیری@Aftabgardan_ha
۷:۳۹
«بسم الله الرحمن الرحیم»
«وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»
رسیده دست دلی آسمانپسند به خورشیدرسیده قامت این سرو سربلند به خورشید
سپر شده، به فلک برده تکههای تنش رامباد تا که رسد ذرهای گزند به خورشید
همان که متن کتاب مقاومت شده نطقشکه جان سپرده به صبحی شکوهمند به خورشید
ستاره بود که دنبالهدار شد شب رفتنستارهها همه یک روز میرسند به خورشید
خوشا بریدن از این تن، دل کبوتری منبرای پر زدن از خاک، دل ببند به خورشید
#ماهرخ_درستی#أنا_علی_العهد#سید_حسن_نصرالله
@Aftabgardan_ha
«وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ»
رسیده دست دلی آسمانپسند به خورشیدرسیده قامت این سرو سربلند به خورشید
سپر شده، به فلک برده تکههای تنش رامباد تا که رسد ذرهای گزند به خورشید
همان که متن کتاب مقاومت شده نطقشکه جان سپرده به صبحی شکوهمند به خورشید
ستاره بود که دنبالهدار شد شب رفتنستارهها همه یک روز میرسند به خورشید
خوشا بریدن از این تن، دل کبوتری منبرای پر زدن از خاک، دل ببند به خورشید
#ماهرخ_درستی#أنا_علی_العهد#سید_حسن_نصرالله
@Aftabgardan_ha
۸:۴۵
مرگ را از من بترسان زندگی نام من استمن پس از رفتن از این دنیا کماکان زندهام
#فائزه_امجدیان
@Aftabgardan_ha
#فائزه_امجدیان
@Aftabgardan_ha
۱۰:۲۵
ماییم و دردهای عیانی که سالهاستدرمان ما تویی، تو همانی که سالهاست...
عمری است ما اسیر شب غفلتیم و توآن ماه پشت ابر نهانی که سالهاست...
ما با یقین آمدنت زنده ماندهایمدر هجمههای شک و گمانی که سالهاست...
این هفتهها بدون تو در رفت و آمدمنفرین بر چنین نوسانی که سالهاست...
میآیی ای بهار به زودی و میروداز شهر رفته رفته خزانی که سالهاست...
دنیا به شوق آمدنت جان گرفته استتو آخرین امید جهانی که سالهاست...
در انتظار وصل تو باید بایستیمچون ایستادهای تو چنانی که سالهاست...
#حسین_مودب
@Aftabgardan_ha
عمری است ما اسیر شب غفلتیم و توآن ماه پشت ابر نهانی که سالهاست...
ما با یقین آمدنت زنده ماندهایمدر هجمههای شک و گمانی که سالهاست...
این هفتهها بدون تو در رفت و آمدمنفرین بر چنین نوسانی که سالهاست...
میآیی ای بهار به زودی و میروداز شهر رفته رفته خزانی که سالهاست...
دنیا به شوق آمدنت جان گرفته استتو آخرین امید جهانی که سالهاست...
در انتظار وصل تو باید بایستیمچون ایستادهای تو چنانی که سالهاست...
#حسین_مودب
@Aftabgardan_ha
۸:۴۳
بازارسال شده از حوزه هنری انقلاب اسلامی
۸:۲۱
بازارسال شده از چهارشنبههای شعر
چهارشنبههای شعر شهرستان ادببه صرف نان و پنیر و شعر۱۵ اسفند ۱۴۰۳از ساعت ۱۶
دبیر جلسه:مبین اردستانی
اولویت شعرخوانی با بزرگوارانی است که زودتر در جلسه حاضر میشوند.
نشانی: شریعتی، بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، طبقه چهارم
دبیر جلسه:مبین اردستانی
اولویت شعرخوانی با بزرگوارانی است که زودتر در جلسه حاضر میشوند.
نشانی: شریعتی، بالاتر از سه راه طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸، طبقه چهارم
۹:۵۸
شکسته بادا قلم برادر! تفنگ بردار و نوحه سر کنکه گفته این واژه ها فشنگ اند؟ با قیام از غزل گذر کن!
که گاه تیغ است و وقت هیجاست، جان ما سوگوار یحیی ستبه مرگ خوش باش و زندگی را به قول «يُحيي يُميت» سر کن
اگر که هر لحظه در بر ما «يَغابُ سیّد، يَقومُ سیّد!» بگو علی! يا علی و برخیز و آتشی در زمانه بر کن_
_که شاه در بسترش بسوزد، که شیخ با منبرش بسوزد جهانِ در خواب ماندگان را به خشم خورشید، شعلهور کن
هنوز از قتلگاه یاران خروش «هَل مِن مُعين» میآیداگر نیامد کسی، نیامد! به خود بیا، نیّت ظفر کن
مگر تو یک عمر کاروان را به کارزار عطش نخواندی؟ بیا و شمشیر تشنهات را به خون دزدان راه تر کن
سخن سواران به خِنگ نیرنگ، لحنشان صلح، حرفشان جنگبپوش ببر بیان، بغرّان زمانه را، زیرشان زبر کن!
نبینمت شکوهگر به زاری، چه جای نوحه است و سوگواری؟ اگر هم از خود گلایه داری، گلایه را نیز مختصر کن!. #حسن_خسروی_وقار @Aftabgardan_ha
که گاه تیغ است و وقت هیجاست، جان ما سوگوار یحیی ستبه مرگ خوش باش و زندگی را به قول «يُحيي يُميت» سر کن
اگر که هر لحظه در بر ما «يَغابُ سیّد، يَقومُ سیّد!» بگو علی! يا علی و برخیز و آتشی در زمانه بر کن_
_که شاه در بسترش بسوزد، که شیخ با منبرش بسوزد جهانِ در خواب ماندگان را به خشم خورشید، شعلهور کن
هنوز از قتلگاه یاران خروش «هَل مِن مُعين» میآیداگر نیامد کسی، نیامد! به خود بیا، نیّت ظفر کن
مگر تو یک عمر کاروان را به کارزار عطش نخواندی؟ بیا و شمشیر تشنهات را به خون دزدان راه تر کن
سخن سواران به خِنگ نیرنگ، لحنشان صلح، حرفشان جنگبپوش ببر بیان، بغرّان زمانه را، زیرشان زبر کن!
نبینمت شکوهگر به زاری، چه جای نوحه است و سوگواری؟ اگر هم از خود گلایه داری، گلایه را نیز مختصر کن!. #حسن_خسروی_وقار @Aftabgardan_ha
۶:۲۷
بازارسال شده از شهرستان ادب
چهارشنبهٔ این هفته را با ما همراه باشید...
«بفرمایید فروردین» جلسهٔ ویژهٔ سالانهٔ شهرستان ادب؛ این بار، تقارن بهار طبیعت و بهار قرآن
#بفرمایید_فروردین#شهرستان_ادب@shahrestanadab
«بفرمایید فروردین» جلسهٔ ویژهٔ سالانهٔ شهرستان ادب؛ این بار، تقارن بهار طبیعت و بهار قرآن
#بفرمایید_فروردین#شهرستان_ادب@shahrestanadab
۲۰:۳۴