۲۶ آذر ۱۴۰۰
۲۰:۰۵
نگاهی به ماجرای گرگیج و ضرورت مواجهه درست با آن
یکشنبه گذشته حجت الاسلام حامد کاشانی با اشاره به اظهارات بی ادبانه، توهین آمیز و سخیف امام جمعه اهل سنت آزادشهر، خواستار برخورد با این مساله شد. این درخواست با واکنش اقشار مختلف مردم در محکومیت این اتفاق همراه شد. علما و مجامع اهل سنت نیز با انتشار بیانیههای مختلف از این اقدام اعلام برائت کردند. گرگیج نیز بیانیه عذرخواهی منتشر کرد. در این میان آنچه این واقعه را از نمونههای مشابه متمایز میکرد، طرح چنین اهانت شنیع و کم سابقهای از تریبون نماز جمعه بود. در میان مباحث مختلف شکل گرفته پیرامون این ماجرا، برخی نیز از انتشار این سخنان در برخورد با گرگیج انتقاد کردند. یک نمونه نوشته حجت الاسلام مرادی است. ذیلا چند نکته پیرامون نقد ایشان اشاره میشود.
یک. برای برخورد با مسائلی اینچنین، جایگاه و مشهوریت فرد موهن و دایره مخاطبین او، یکی از عواملی است که شدت برخورد را تعیین میکند. در این میان عوامل دیگری نیز وجود دارند که در تعیین شدت واکنش موثرند؛ از جمله محتوای توهین. گاهی محتوای اهانت آنقدر سخیف، بی سابقه و مرزشکن است که واکنشهای ملایم و تغافل، کمک کار فرد موهن خواهند بود.
دو. نویسنده با تاکید و قید یقینا نوشته است که نماز جمعه این هفته گرگیج شلوغتر خواهد شد و سخنان او در فضای مجازی ده برابر بیشتر خواهد پیچید و تلویحا نتیجه گرفته است که نباید به چنین اظهاراتی پرداخت. بماند که وی از امامت جمعه برکنار شده و اصلا فرصتی برای چنین ارزیابی حدسی و ظنی نگذاشته، اما به واقع این چه نوع استدلالی است؟ با این استدلال حکم امام خمینی ره درباره سلمان رشدی چه میزان از نادرستی و شتابزدگی را در بر داشته است؟ محکومیت کاریکاتوریست موهن دانمارکی چه؟
سه. گویا نویسنده از میزان محکومیت گرگیج در نزد مجامع و علمای اهل تسنن ایران پس از این اتفاق بی خبر است. این امر نه تنها هزینه برخورد با وی را افزایش نداد، بلکه به جای بی توجهی به اهانت بی سابقه او، مانع تکثیر و ترویج این سخنان توهین آمیز و سخیف در بیان دیگران شد و عملا زمینه اهانت دیگران را نیز تحدید کرد.
چهار. بیش و پیش از آنکه این واکنش راه را برای مطرح شدن به مولویهای ناشناس نشان دهد، به آنها گوشزد کرد، داشتن تریبون در جمهوری اسلامی مشروط به شرایط است و هرکی هرکی نیست.
پنج. مطلب مهمی که در نگاه این دوست نادیده، مغفول مانده است، حرکت تدریجی جریان تندرو اهل سنت در شکستن حرمتها و در نتیجه بر هم زدن وحدت است. این حرکت تدریجی در رفتار گرگیج نیز قابل رصد است. در این شیوه، آنها از تریبونها و ابزارهای مختلف بهره برده و هر از چندی با یک سخن شاذ و حرمت شکنیِ جدید، ذائقه افکار عمومی و مخاطب را تست میکند. اگر سنسورهای جامعه نسبت به این موضوع بی توجه بوده، آنها سراغ گام بعدی رفته و اگر جامعه واکنش نشان دهد، عقب نشسته و سنگر خود را جلوتر نمیآورند. اظهارات گرگیج پیشتر در تریبونهای غیر رسمی و کم مخاطبتر زده شده بود و طرح آن از تریبون نمازجمعه بخشی از همین حرکت تدریجی است.
@alef_ba
یکشنبه گذشته حجت الاسلام حامد کاشانی با اشاره به اظهارات بی ادبانه، توهین آمیز و سخیف امام جمعه اهل سنت آزادشهر، خواستار برخورد با این مساله شد. این درخواست با واکنش اقشار مختلف مردم در محکومیت این اتفاق همراه شد. علما و مجامع اهل سنت نیز با انتشار بیانیههای مختلف از این اقدام اعلام برائت کردند. گرگیج نیز بیانیه عذرخواهی منتشر کرد. در این میان آنچه این واقعه را از نمونههای مشابه متمایز میکرد، طرح چنین اهانت شنیع و کم سابقهای از تریبون نماز جمعه بود. در میان مباحث مختلف شکل گرفته پیرامون این ماجرا، برخی نیز از انتشار این سخنان در برخورد با گرگیج انتقاد کردند. یک نمونه نوشته حجت الاسلام مرادی است. ذیلا چند نکته پیرامون نقد ایشان اشاره میشود.
یک. برای برخورد با مسائلی اینچنین، جایگاه و مشهوریت فرد موهن و دایره مخاطبین او، یکی از عواملی است که شدت برخورد را تعیین میکند. در این میان عوامل دیگری نیز وجود دارند که در تعیین شدت واکنش موثرند؛ از جمله محتوای توهین. گاهی محتوای اهانت آنقدر سخیف، بی سابقه و مرزشکن است که واکنشهای ملایم و تغافل، کمک کار فرد موهن خواهند بود.
دو. نویسنده با تاکید و قید یقینا نوشته است که نماز جمعه این هفته گرگیج شلوغتر خواهد شد و سخنان او در فضای مجازی ده برابر بیشتر خواهد پیچید و تلویحا نتیجه گرفته است که نباید به چنین اظهاراتی پرداخت. بماند که وی از امامت جمعه برکنار شده و اصلا فرصتی برای چنین ارزیابی حدسی و ظنی نگذاشته، اما به واقع این چه نوع استدلالی است؟ با این استدلال حکم امام خمینی ره درباره سلمان رشدی چه میزان از نادرستی و شتابزدگی را در بر داشته است؟ محکومیت کاریکاتوریست موهن دانمارکی چه؟
سه. گویا نویسنده از میزان محکومیت گرگیج در نزد مجامع و علمای اهل تسنن ایران پس از این اتفاق بی خبر است. این امر نه تنها هزینه برخورد با وی را افزایش نداد، بلکه به جای بی توجهی به اهانت بی سابقه او، مانع تکثیر و ترویج این سخنان توهین آمیز و سخیف در بیان دیگران شد و عملا زمینه اهانت دیگران را نیز تحدید کرد.
چهار. بیش و پیش از آنکه این واکنش راه را برای مطرح شدن به مولویهای ناشناس نشان دهد، به آنها گوشزد کرد، داشتن تریبون در جمهوری اسلامی مشروط به شرایط است و هرکی هرکی نیست.
پنج. مطلب مهمی که در نگاه این دوست نادیده، مغفول مانده است، حرکت تدریجی جریان تندرو اهل سنت در شکستن حرمتها و در نتیجه بر هم زدن وحدت است. این حرکت تدریجی در رفتار گرگیج نیز قابل رصد است. در این شیوه، آنها از تریبونها و ابزارهای مختلف بهره برده و هر از چندی با یک سخن شاذ و حرمت شکنیِ جدید، ذائقه افکار عمومی و مخاطب را تست میکند. اگر سنسورهای جامعه نسبت به این موضوع بی توجه بوده، آنها سراغ گام بعدی رفته و اگر جامعه واکنش نشان دهد، عقب نشسته و سنگر خود را جلوتر نمیآورند. اظهارات گرگیج پیشتر در تریبونهای غیر رسمی و کم مخاطبتر زده شده بود و طرح آن از تریبون نمازجمعه بخشی از همین حرکت تدریجی است.
@alef_ba
۲۰:۰۵
۲۶ دی ۱۴۰۰
باسمه تعالی
من احبَّ قوما فهو منهم
هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام از جنگ صفین مراجعت مینمود، شخصی از اصحاب آن حضرت خدمت ایشان آمد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! دوست داشتم برادرم هم در این جنگ میبود و به فیض درک رکاب شما نایل میشد. حضرت در جواب فرمود: بگو نیّت او چیست؟ آیا برادر تو معذور بود و نتوانست بیاید و در جنگ شرکت کند؟ یا نه، بدون هیچ عذری از شرکت در جنگ خودداری کرد و نیامد؟ اگر معذور نبود و نیامده، بهتر همان که نیامد و اگر عذری داشته است و نتوانسته بیاید، ولی دلش و میلش با ما بوده و تصمیم داشته که با ما باشد پس با ما بوده است. آن مرد عرض کرد: بله یا امیرالمؤمنین! اینطور بوده یعنی نیّتش این بود که با ما باشد. حضرت فرمود: نه تنها برادر تو با ما بود، بلکه با ما بودهاند کسانی که هنوز در رحم های مادرانند و افرادی که هنوز درصُلبِ پدرانند و تا دامنه قیامت، اگر افرادی یافت شوند که واقعاً از صمیم قلب نیّت و آرزویشان این باشد که «ای کاش علی را درک می کردیم و در رکاب او می جنگیدیم» ما آن ها را جزو اصحاب خود میشماریم.*از آغازین تصویری که از او به ذهن دارم تا آخرین دیدارمان در غروب آن شنبه تلخ، در تمامی این سالها، در همه خوشیها و ناخوشیها، در نهان و در آشکار، یک غم کهنه و یک فراق سخت، پشت آن سیمای پریچهر و آن نگاه پر از مهر، جا خوش کرده بود. حالیا، این همه، نه ذرهای از خصلت خیرخواهی و غم پروری او کاسته و نه اندکی از رتبه بزرگواری و ذره پروریش کم کرد. گرچه به ظاهر نعمت فرزند را فاقد بود، وسعت مادریاش خیلیها را شامل میشد. در تمامی این سالها، که گاه از سر خستگی و دلتنگی، گله از روزگار و آدمهایش را به زبان میآورد، ممکن نبود، ردی از این غم کهنه و فراق تلخ در آن هویدا باشد؛ به جز دو بار، که در هر بار بخشی از آن را به زبان آورده بود؛ یکی آنجا که با بیانی هوس انگیز از آرزوی دیرینش میگفت که دوست داشتم اگر خدا به من فرزند پسری عطا مینمود، آن را به خدمت نظام میفرستادم و در لباس نظامی تماشایش میکردم و دیگر بار زمانی که در تسلی دادن به یک مادر شهید هم محلی گفته بود، خوشا به حالت، که داشتی و دادی، من هم دوست داشتم خدا به من میداد و من هم در راه خدا هدیه میکردم.*در روز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها و گرامی داشت مقام مادران شهدا، با قرائت فاتحهای یادی کنیم از همه مادران درگذشته شهدا و مرحومه عمه عزیزم که سه روز پیش سالگرد درگذشت او بود و دعا کنیم برای سلامتی، صبر و استقامت مادران در قید حیات شهدا که به حق بر فرد فرد ما حق حیات دارند.
@alef_ba
من احبَّ قوما فهو منهم
هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام از جنگ صفین مراجعت مینمود، شخصی از اصحاب آن حضرت خدمت ایشان آمد و عرض کرد: یا امیرالمؤمنین! دوست داشتم برادرم هم در این جنگ میبود و به فیض درک رکاب شما نایل میشد. حضرت در جواب فرمود: بگو نیّت او چیست؟ آیا برادر تو معذور بود و نتوانست بیاید و در جنگ شرکت کند؟ یا نه، بدون هیچ عذری از شرکت در جنگ خودداری کرد و نیامد؟ اگر معذور نبود و نیامده، بهتر همان که نیامد و اگر عذری داشته است و نتوانسته بیاید، ولی دلش و میلش با ما بوده و تصمیم داشته که با ما باشد پس با ما بوده است. آن مرد عرض کرد: بله یا امیرالمؤمنین! اینطور بوده یعنی نیّتش این بود که با ما باشد. حضرت فرمود: نه تنها برادر تو با ما بود، بلکه با ما بودهاند کسانی که هنوز در رحم های مادرانند و افرادی که هنوز درصُلبِ پدرانند و تا دامنه قیامت، اگر افرادی یافت شوند که واقعاً از صمیم قلب نیّت و آرزویشان این باشد که «ای کاش علی را درک می کردیم و در رکاب او می جنگیدیم» ما آن ها را جزو اصحاب خود میشماریم.*از آغازین تصویری که از او به ذهن دارم تا آخرین دیدارمان در غروب آن شنبه تلخ، در تمامی این سالها، در همه خوشیها و ناخوشیها، در نهان و در آشکار، یک غم کهنه و یک فراق سخت، پشت آن سیمای پریچهر و آن نگاه پر از مهر، جا خوش کرده بود. حالیا، این همه، نه ذرهای از خصلت خیرخواهی و غم پروری او کاسته و نه اندکی از رتبه بزرگواری و ذره پروریش کم کرد. گرچه به ظاهر نعمت فرزند را فاقد بود، وسعت مادریاش خیلیها را شامل میشد. در تمامی این سالها، که گاه از سر خستگی و دلتنگی، گله از روزگار و آدمهایش را به زبان میآورد، ممکن نبود، ردی از این غم کهنه و فراق تلخ در آن هویدا باشد؛ به جز دو بار، که در هر بار بخشی از آن را به زبان آورده بود؛ یکی آنجا که با بیانی هوس انگیز از آرزوی دیرینش میگفت که دوست داشتم اگر خدا به من فرزند پسری عطا مینمود، آن را به خدمت نظام میفرستادم و در لباس نظامی تماشایش میکردم و دیگر بار زمانی که در تسلی دادن به یک مادر شهید هم محلی گفته بود، خوشا به حالت، که داشتی و دادی، من هم دوست داشتم خدا به من میداد و من هم در راه خدا هدیه میکردم.*در روز وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها و گرامی داشت مقام مادران شهدا، با قرائت فاتحهای یادی کنیم از همه مادران درگذشته شهدا و مرحومه عمه عزیزم که سه روز پیش سالگرد درگذشت او بود و دعا کنیم برای سلامتی، صبر و استقامت مادران در قید حیات شهدا که به حق بر فرد فرد ما حق حیات دارند.
@alef_ba
۹:۱۰
۲۶ تیر ۱۴۰۱
بازارسال شده از بازاریابی سیاسی | CPMS
۱۰:۰۷
۲۵ مرداد ۱۴۰۱
بازارسال شده از بازاریابی سیاسی | CPMS
۱۹:۵۱
۱۸ تیر ۱۴۰۲
بازارسال شده از بازاریابی سیاسی | CPMS
۶:۵۲
۱۰ خرداد
۲۱:۴۳
۲۱:۴۳
۱۱ خرداد
در احوالات عقل و عُجب و عجله
کنش انتخاباتی علی لاریجانی در انتخابات چهاردهم شامل یک توییت ابتدایی با نقشه مسیریاب به سمت پاستور، یک نطق ۵ دقیقهای در ستاد انتخابات و یک توییت یک خطی دوپهلو است؛ این موارد در کنار آرایش و نحوه کمپین سازی بدنه سیاسی و رسانهای همراه او، بیانگر نوعی دست پاچهگی و حاوی سه خطای راهبردی است. امری که با عقلانیت ادعایی سازگاری ندارد.
یک. اطمینان از پیروزی؛ لاریجانی فاتحانه وارد شد، درست مثل ۱۴۰۰. احتمالا تکیه او در هر دو دوره بر حمایت اصلاح طلبان و دوقطبی سازی با افرادی نظیر جلیلی است. لاریجانی اما سیاست ورزی اصلاح طلبان را به درستی نشناخته است. آنها در این سالها بیش از آنکه به دنبال برنده شدن باشند، دنبال بازنده نبودن هستند و تا اطمینان از پیروزی او نیابند، وارد نخواهند شد. انتظار لاریجانی برای حمایت آنها ممکن است خیلی طولانی شود. این اعتماد بی پشتوانه اگر بیانگر تعجیل نباشد، بی شک اضطرار را نمایان کرده است.
دو. انحصار رقابت با جلیلی؛ دولت زمینه ساز و دوگانه آن با دولت مداخله گر و قرار دادن جلیلی در مقابل خود، حکایت از آن دارد که لاریجانی و همراهان او به جای تلاش برای یافتن راه حل مسئله، با ساده سازی و ساره انگاری پیچیدگی مسئله رقابت را زدودهاند. یقینا اضلاع دیگری در این انتخابات خواهند بود که حتی ممکن است این دوگان را بلاوجه کنند. بی توجهی لاریجانی به این مهم، جنبه دیگری از تعجیل و دست پاچگی او را نمایان ساخته است.
سه. هدفگیری همزمان بخشهای رای متضاد و متعارض؛ لاریجانی ۱۴۰۳، بر خلاف سه سال قبل، سبد رای واحدی را انتخاب نکرده و عجولانه بخشهای متنوع و بعضا متعارض را برگزیده و در این راه از پیمودن مسیر پوپولیسم با آن ادبیات فاخر فیلسوفانه هم ابا نکرده است. این رفتار شلخته نشان میدهد، هرچند او پز ارتفاع گرفتن میدهد، اما در عمل حسابی فرود آمده و در حال دستبرد به سبد رای سید محرومان است. در حالی که از حل مشکلات اقتصادی از مسیر عدالت سخن میگوید تا دل عدالتخواهان را برباید، همزمان از اهمیت رفع تحریم در دیپلماسی سخن میگوید تا از سبد آراء خاکستری بهره برد. به عبارت سادهتر او همزمان میخواهد رای رییسی و ظریف را یکجا به حساب خود واریز کند. این هدفگیری شلخته و ناپخته، تجلی دیگر تعجیل در رفتار انتخاباتی لاریجانی است.
به این موارد این نکته مهم را باید افزود که عرصه رقابت در محدوده مشارکت شکل میگیرد. امری که لاریجانی نسبت به آن هم التفات چندانی نداشته است. مضافا اینکه جناب آیت الله زادهی داماد آیت الله! اذکروا موتاکم بالخیر. قداست شهید و طهارت خون او که بماند.
@alef_ba
کنش انتخاباتی علی لاریجانی در انتخابات چهاردهم شامل یک توییت ابتدایی با نقشه مسیریاب به سمت پاستور، یک نطق ۵ دقیقهای در ستاد انتخابات و یک توییت یک خطی دوپهلو است؛ این موارد در کنار آرایش و نحوه کمپین سازی بدنه سیاسی و رسانهای همراه او، بیانگر نوعی دست پاچهگی و حاوی سه خطای راهبردی است. امری که با عقلانیت ادعایی سازگاری ندارد.
یک. اطمینان از پیروزی؛ لاریجانی فاتحانه وارد شد، درست مثل ۱۴۰۰. احتمالا تکیه او در هر دو دوره بر حمایت اصلاح طلبان و دوقطبی سازی با افرادی نظیر جلیلی است. لاریجانی اما سیاست ورزی اصلاح طلبان را به درستی نشناخته است. آنها در این سالها بیش از آنکه به دنبال برنده شدن باشند، دنبال بازنده نبودن هستند و تا اطمینان از پیروزی او نیابند، وارد نخواهند شد. انتظار لاریجانی برای حمایت آنها ممکن است خیلی طولانی شود. این اعتماد بی پشتوانه اگر بیانگر تعجیل نباشد، بی شک اضطرار را نمایان کرده است.
دو. انحصار رقابت با جلیلی؛ دولت زمینه ساز و دوگانه آن با دولت مداخله گر و قرار دادن جلیلی در مقابل خود، حکایت از آن دارد که لاریجانی و همراهان او به جای تلاش برای یافتن راه حل مسئله، با ساده سازی و ساره انگاری پیچیدگی مسئله رقابت را زدودهاند. یقینا اضلاع دیگری در این انتخابات خواهند بود که حتی ممکن است این دوگان را بلاوجه کنند. بی توجهی لاریجانی به این مهم، جنبه دیگری از تعجیل و دست پاچگی او را نمایان ساخته است.
سه. هدفگیری همزمان بخشهای رای متضاد و متعارض؛ لاریجانی ۱۴۰۳، بر خلاف سه سال قبل، سبد رای واحدی را انتخاب نکرده و عجولانه بخشهای متنوع و بعضا متعارض را برگزیده و در این راه از پیمودن مسیر پوپولیسم با آن ادبیات فاخر فیلسوفانه هم ابا نکرده است. این رفتار شلخته نشان میدهد، هرچند او پز ارتفاع گرفتن میدهد، اما در عمل حسابی فرود آمده و در حال دستبرد به سبد رای سید محرومان است. در حالی که از حل مشکلات اقتصادی از مسیر عدالت سخن میگوید تا دل عدالتخواهان را برباید، همزمان از اهمیت رفع تحریم در دیپلماسی سخن میگوید تا از سبد آراء خاکستری بهره برد. به عبارت سادهتر او همزمان میخواهد رای رییسی و ظریف را یکجا به حساب خود واریز کند. این هدفگیری شلخته و ناپخته، تجلی دیگر تعجیل در رفتار انتخاباتی لاریجانی است.
به این موارد این نکته مهم را باید افزود که عرصه رقابت در محدوده مشارکت شکل میگیرد. امری که لاریجانی نسبت به آن هم التفات چندانی نداشته است. مضافا اینکه جناب آیت الله زادهی داماد آیت الله! اذکروا موتاکم بالخیر. قداست شهید و طهارت خون او که بماند.
@alef_ba
۱۴:۰۶
۲۰ خرداد
یک سناریو، چند احتمال و یک غفلت
در حالی که هنوز شورای نگهبان مشغول بررسی صلاحیت نامزدهاست، از عصر روز شنبه گمانهزنیهایی مبنی بر افراد احراز صلاحیت شده یا نشده آغاز شده است. قطع نظر از میزان اعتبار این گمانهزنیها، فضای ایجاد شده پیرامون آن حکایت از وجود یک سناریو مشخص برای تأثیرگذاری بر انتخابات دارد. مروری بر روند تکمیل این سناریو تا کنون میتواند در رمزگشایی از برخی ابعاد آن سودمند باشد.شامگاه شنبه ۱۹ خردادماه گمانهزنیهایی درباره نامزدهای تایید شده از سوی شورای نگهبان به سرعت در شبکههای اجتماعی انتشار مییابد که علی رغم تفاوتهایی در نامزدهای احراز صلاحیت شده، در اعلام عدم احراز صلاحیت یک نامزد خاص، مشترک است. سپس، خبر دیگری بدون منبع مشخص به سرعت فضای شبکههای اجتماعی را در مینوردد که تلاشها برای احراز صلاحیت نامزد مذکور ادامه دارد و اسامی اعلام شده قطعی نیست. همزمان، مضمون دیگری در فضای مجازی بالا میآید و آن کاهش میزان مشارکت در نتیجه عدم احراز صلاحیت این نامزد است. ساعاتی بعد، خبری دیگر در تکمیل این سناریو منتشر میشود که برخی مراجع تقلید برای بازنگری در تصمیم شورا درباره همین نامزد، وساطت کردهاند. به همین اندازه نیز بسنده نشده و در ادامه، خبر تشکیل جلسهای از سوی شورای نگهبان برای بررسی مجدد صلاحیت نامزد فوق نیز منتشر میشود. سخنگوی شورای نگهبان نیز ناخواسته وارد این بازی شده و اعلام میکند کار برای احراز صلاحیت هیچ نامزدی تمام نشده و نتیجه نهایی به صورت یکجا اعلام خواهد شد و احتمالا این نتایج تا فردا اعلام شود. نگاهی به این مسیر چند ساعته بیانگر چند نکته و تذکر اساسی است که فارغ از نتیجه نهایی اعلام شده از سوی شورای نگهبان، باید مورد توجه قرار گیرد:۱. این فضاسازی احتمالا با دو هدف زیر فشار گذاشتن شورا و بالا بردن نام نامزد مورد نظر در حال انجام است. از یک سو، چه این گمانه زنی درست باشد و چه نباشد، تأثیر این فشار رسانهای بر شورای نگهبان هرچند ممکن است بی نتیجه باشد اما، اعتبار تصمیم شورا را کاسته و زمینه را برای اثرگذاری نامزد مذکور در حمایت یا مخالفت با نامزدهای دیگر بیشتر کند. از سوی دیگر، اغلب نظرسنجیها در این روزها، میزان رأی نامزد مذکور را زیر ۵ درصد نشان داده و کمپین او نیاز به یک جهش اساسی دارد. چه فرصتی بهتر از این.۲. یکی از اهداف خرد این سناریو، بازسازی تصویر این نامزد در یک موقعیت جدید است. تجربه نشان داده است برخی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در ایران حساب ویژهای برای رأی اعتراضی و سبد آراء نارضایان از وضعیت کنونی باز میکنند. این سناریو، با کمترین هزینه این نامزد را به گزینهای مناسب برای نمایندگی این بخش تبدیل کرده و پایههای محکمی را برای تغییر موقعیت او فراهم خواهد ساخت. امری که در شرایط عادی به واسطه کارنامه، زبان نخبگانی و سیاست ورزی بالا به پایین او، دشوار و تا حدی غیر ممکن به نظر میرسد.۳. این سناریو فارغ از نیت طراحان و مجریان آن، به شدت در حال اعتبار زدایی از نهاد انتخابات و به ویژه دستگاه نظارتی آن است. عجیب آنکه موضع گیری کلی سخنگوی شورای نگهبان در مواجهه با این فضاسازی، آن قدر نسنجیده و با عجله است که همه دالهای محوری این سناریو را تأیید میکند. این که تصمیم گیری قطعی نشده است و تا فردا نتایج اعلام میشود، عباراتی است که ناخواسته بازنگری در تأیید صلاحیت و وجود جلسه در نتیجه وساطت مراجع را امکان پذیر دانسته و تلویحا تایید میکند. این در حالی است که آنچه سخنگوی محترم باید تکذیب میکرد –که البته شاید جای تکذیب هم نداشته باشد- وساطت برخی بزرگان و تأثیر آن بر شورای نگهبان میبود.۴. این سناریو قطع نظر از نظر نهایی شورا در احراز یا عدم احراز نامزد مذکور، برنده است. چه اینکه هیچ ضربهای به شاکله آن تا کنون وارد نشده است. لذا حتی در فرض احراز صلاحیت نامزد مذکور، نظر مراجع تقلید راهگشا تلقی شده و حتی تأثیرپذیری شورا از بیرون نیز داعی جدیتری خواهد یافت. ۵. هرچند تأثیر عدم احراز صلاحیت نامزدی با کمتر از ۵ درصد، نمیتواند تأثیر مهمی بر میزان مشارکت بگذارد، اما تردیدی نیست که این فضاسازی با زدودن اعتبار از نهاد انتخابات و دستگاه شورای نگهبان، تأثیر مخرب بیشتری بر میزان مشارکت خواهد گذارد.
@alef_ba
در حالی که هنوز شورای نگهبان مشغول بررسی صلاحیت نامزدهاست، از عصر روز شنبه گمانهزنیهایی مبنی بر افراد احراز صلاحیت شده یا نشده آغاز شده است. قطع نظر از میزان اعتبار این گمانهزنیها، فضای ایجاد شده پیرامون آن حکایت از وجود یک سناریو مشخص برای تأثیرگذاری بر انتخابات دارد. مروری بر روند تکمیل این سناریو تا کنون میتواند در رمزگشایی از برخی ابعاد آن سودمند باشد.شامگاه شنبه ۱۹ خردادماه گمانهزنیهایی درباره نامزدهای تایید شده از سوی شورای نگهبان به سرعت در شبکههای اجتماعی انتشار مییابد که علی رغم تفاوتهایی در نامزدهای احراز صلاحیت شده، در اعلام عدم احراز صلاحیت یک نامزد خاص، مشترک است. سپس، خبر دیگری بدون منبع مشخص به سرعت فضای شبکههای اجتماعی را در مینوردد که تلاشها برای احراز صلاحیت نامزد مذکور ادامه دارد و اسامی اعلام شده قطعی نیست. همزمان، مضمون دیگری در فضای مجازی بالا میآید و آن کاهش میزان مشارکت در نتیجه عدم احراز صلاحیت این نامزد است. ساعاتی بعد، خبری دیگر در تکمیل این سناریو منتشر میشود که برخی مراجع تقلید برای بازنگری در تصمیم شورا درباره همین نامزد، وساطت کردهاند. به همین اندازه نیز بسنده نشده و در ادامه، خبر تشکیل جلسهای از سوی شورای نگهبان برای بررسی مجدد صلاحیت نامزد فوق نیز منتشر میشود. سخنگوی شورای نگهبان نیز ناخواسته وارد این بازی شده و اعلام میکند کار برای احراز صلاحیت هیچ نامزدی تمام نشده و نتیجه نهایی به صورت یکجا اعلام خواهد شد و احتمالا این نتایج تا فردا اعلام شود. نگاهی به این مسیر چند ساعته بیانگر چند نکته و تذکر اساسی است که فارغ از نتیجه نهایی اعلام شده از سوی شورای نگهبان، باید مورد توجه قرار گیرد:۱. این فضاسازی احتمالا با دو هدف زیر فشار گذاشتن شورا و بالا بردن نام نامزد مورد نظر در حال انجام است. از یک سو، چه این گمانه زنی درست باشد و چه نباشد، تأثیر این فشار رسانهای بر شورای نگهبان هرچند ممکن است بی نتیجه باشد اما، اعتبار تصمیم شورا را کاسته و زمینه را برای اثرگذاری نامزد مذکور در حمایت یا مخالفت با نامزدهای دیگر بیشتر کند. از سوی دیگر، اغلب نظرسنجیها در این روزها، میزان رأی نامزد مذکور را زیر ۵ درصد نشان داده و کمپین او نیاز به یک جهش اساسی دارد. چه فرصتی بهتر از این.۲. یکی از اهداف خرد این سناریو، بازسازی تصویر این نامزد در یک موقعیت جدید است. تجربه نشان داده است برخی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در ایران حساب ویژهای برای رأی اعتراضی و سبد آراء نارضایان از وضعیت کنونی باز میکنند. این سناریو، با کمترین هزینه این نامزد را به گزینهای مناسب برای نمایندگی این بخش تبدیل کرده و پایههای محکمی را برای تغییر موقعیت او فراهم خواهد ساخت. امری که در شرایط عادی به واسطه کارنامه، زبان نخبگانی و سیاست ورزی بالا به پایین او، دشوار و تا حدی غیر ممکن به نظر میرسد.۳. این سناریو فارغ از نیت طراحان و مجریان آن، به شدت در حال اعتبار زدایی از نهاد انتخابات و به ویژه دستگاه نظارتی آن است. عجیب آنکه موضع گیری کلی سخنگوی شورای نگهبان در مواجهه با این فضاسازی، آن قدر نسنجیده و با عجله است که همه دالهای محوری این سناریو را تأیید میکند. این که تصمیم گیری قطعی نشده است و تا فردا نتایج اعلام میشود، عباراتی است که ناخواسته بازنگری در تأیید صلاحیت و وجود جلسه در نتیجه وساطت مراجع را امکان پذیر دانسته و تلویحا تایید میکند. این در حالی است که آنچه سخنگوی محترم باید تکذیب میکرد –که البته شاید جای تکذیب هم نداشته باشد- وساطت برخی بزرگان و تأثیر آن بر شورای نگهبان میبود.۴. این سناریو قطع نظر از نظر نهایی شورا در احراز یا عدم احراز نامزد مذکور، برنده است. چه اینکه هیچ ضربهای به شاکله آن تا کنون وارد نشده است. لذا حتی در فرض احراز صلاحیت نامزد مذکور، نظر مراجع تقلید راهگشا تلقی شده و حتی تأثیرپذیری شورا از بیرون نیز داعی جدیتری خواهد یافت. ۵. هرچند تأثیر عدم احراز صلاحیت نامزدی با کمتر از ۵ درصد، نمیتواند تأثیر مهمی بر میزان مشارکت بگذارد، اما تردیدی نیست که این فضاسازی با زدودن اعتبار از نهاد انتخابات و دستگاه شورای نگهبان، تأثیر مخرب بیشتری بر میزان مشارکت خواهد گذارد.
@alef_ba
۱۰:۲۹
۲۳ خرداد
اصلاح طلبان در انتخابات ۱۴۰۳؛ ۱۶ روزمانده به انتخابات
نگاهی به اردوگاه اصلاح طلبان سه روز پس از اعلام نامزدهای نهایی و بعد از نخستین مصاحبه انتخاباتی مسعود پزشکیان، نشان میدهد، با فروکش کردن تب اولیه، آنها به سه دسته تقسیم شدهاند؛
گروه اول، آنهایی هستند که حمایت بی چون و چرا از او را در پیش گرفته و حضور ضعیف و کم فروغ او در مصاحبه اول را هم مبتنی بر عقلانیت و راهبرد درست او تحلیل میکنند. اینها عمدتا کارگزاران و طیف نزدیک به آنها بوده و راهبرد اولیه آنها روزنه گشایی از طریق حمایت از نامزد عاریتی و به طور مشخص علی لاریجانی بود. با این حال، در شرایط تازه، راهبرد جدید آنها حمایت تمام قد از مسعود پزشکیان است. آنها برای پوشاندن نقاط ضعف و جبران فاصله پزشکیان با قامت برازنده رئیس جمهور در این زمان کوتاه، اغراق و غلو را در پیش گرفته و با استقبال گسترده و فضاسازی پرشور پیشینی مبنی بر پیروزی قطعی او، تلاش کردند افکار عمومی را متوجه او کنند. از این رو، ادعای تکرار دوم خرداد و پیروزی قطعی او در مرحله اول و ارائه تحلیلهایی مبنی بر تایید صلاحیت او توسط شورای نگهبان با علم حاکمیت به پیروزی او در انتخابات و پذیرش تبعات آن، در تیتر روزنامهها و محتوای توییتها و تحلیلهای آنها پرتکرار است. با این حال، تکیه اصلی آنها برای پیروزی در انتخابات، نه این فضای برساخته و دور از واقع، که بر خطای رقیب و افتادن در دام انتخابات ۹۲ استوار است.
گروه دوم کسانی هستند که حمایت خود را از او اعلام داشته اما پس از اولین مصاحبه پزشکیان به شیوه ورود او نقد جدی وارد دانسته و از او مطالبه اتخاذ رویکردها و مواضع صریحتر و تندتر داشتهاند. این گروه عمدتا در زمره اصلاح طلبان ساختاری و تشکیلاتی و به طور مشخص شورای هماهنگی اصلاحات هستند. آنها از ابتدا با نامزد عاریتی مخالف بوده و انتظارشان از پزشکیان نقش آفرینی در قامت خاتمی ۷۶ یا موسوی ۸۸ است. راهبرد آنها برای بالا آوردن پزشکیان تحریک آرای خاموش از طریق اتخاذ مواضع تقابلی و تنازعی با حاکمیت است.
گروه سوم، کسانی هستند که نه تنها بنای حمایت از پزشکیان نداشته بلکه اساسا با مشارکت در انتخابات مخالفند. آنها با استناد به همین مواضع کلی و در چارچوب، در مصاحبه نخست، راهبرد عدم مشارکت در انتخابات را تجویز کرده و معتقدند اصلاح طلبی در ایران در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ممکن نیست. اینها اغلب جزء طیف بسیار رادیکال اند که جزء گروههای رسمی اصلاح طلبان به حساب نیامده و بعضا خارج از کشور زندگی میکنند.
در کنار این سه راهبرد، اما مشی دیگری نیز در درون اصلاح طلبان وجود دارد که به طیف و گروه خاصی اختصاص نیافته است. سران و بزرگان سنتی اصلاح طلبان تاکنون درباره حمایت یا عدم حمایت از مسعود پزشکیان اعلام نظر نکردهاند. آنها محافظه کارانه اوضاع را رصد میکنند و برای اعلام نظر عجله نخواهند کرد. تکیه اصلی آنها تجربه حمایت لحظه آخری از روحانی یا تجربه تَکرار در سال ۹۴ است. آنها گمان دارند که جامعه منتظر اظهار نظر آنها خواهد ماند و نظر آنها تاثیرگذار خواهد بود.
به نظر میرسد آنچه بیشتر از هر عامل دیگری اسباب تشتت آنها را در این شرایط فراهم کرده است، ادراک آنها از مواجهه بخش ناراضی جامعه با این انتخابات است. در عین تفاوتها، آنها همگی به نیکی میدانند پس از سه دوره دمیدن در تنور تحریم انتخابات، دعوت به مشارکت، کار چندان سادهای نیست. امری که شاید هر سه طیف را در این مسیر نهایتا همراه کند، اتخاذ رویکرد رادیکال از سوی پزشکیان و دور شدن او از مواضع در چارچوب است. بازنشر سخنان پزشکیان در ایام فتنه ۸۸ و آشوب ۱۴۰۱، جرقههای ابتدایی این رویکرد است. در این خصوص در روزهای بعد، بیشتر و بهتر میتوان سخن گفت.
@alef_ba
نگاهی به اردوگاه اصلاح طلبان سه روز پس از اعلام نامزدهای نهایی و بعد از نخستین مصاحبه انتخاباتی مسعود پزشکیان، نشان میدهد، با فروکش کردن تب اولیه، آنها به سه دسته تقسیم شدهاند؛
گروه اول، آنهایی هستند که حمایت بی چون و چرا از او را در پیش گرفته و حضور ضعیف و کم فروغ او در مصاحبه اول را هم مبتنی بر عقلانیت و راهبرد درست او تحلیل میکنند. اینها عمدتا کارگزاران و طیف نزدیک به آنها بوده و راهبرد اولیه آنها روزنه گشایی از طریق حمایت از نامزد عاریتی و به طور مشخص علی لاریجانی بود. با این حال، در شرایط تازه، راهبرد جدید آنها حمایت تمام قد از مسعود پزشکیان است. آنها برای پوشاندن نقاط ضعف و جبران فاصله پزشکیان با قامت برازنده رئیس جمهور در این زمان کوتاه، اغراق و غلو را در پیش گرفته و با استقبال گسترده و فضاسازی پرشور پیشینی مبنی بر پیروزی قطعی او، تلاش کردند افکار عمومی را متوجه او کنند. از این رو، ادعای تکرار دوم خرداد و پیروزی قطعی او در مرحله اول و ارائه تحلیلهایی مبنی بر تایید صلاحیت او توسط شورای نگهبان با علم حاکمیت به پیروزی او در انتخابات و پذیرش تبعات آن، در تیتر روزنامهها و محتوای توییتها و تحلیلهای آنها پرتکرار است. با این حال، تکیه اصلی آنها برای پیروزی در انتخابات، نه این فضای برساخته و دور از واقع، که بر خطای رقیب و افتادن در دام انتخابات ۹۲ استوار است.
گروه دوم کسانی هستند که حمایت خود را از او اعلام داشته اما پس از اولین مصاحبه پزشکیان به شیوه ورود او نقد جدی وارد دانسته و از او مطالبه اتخاذ رویکردها و مواضع صریحتر و تندتر داشتهاند. این گروه عمدتا در زمره اصلاح طلبان ساختاری و تشکیلاتی و به طور مشخص شورای هماهنگی اصلاحات هستند. آنها از ابتدا با نامزد عاریتی مخالف بوده و انتظارشان از پزشکیان نقش آفرینی در قامت خاتمی ۷۶ یا موسوی ۸۸ است. راهبرد آنها برای بالا آوردن پزشکیان تحریک آرای خاموش از طریق اتخاذ مواضع تقابلی و تنازعی با حاکمیت است.
گروه سوم، کسانی هستند که نه تنها بنای حمایت از پزشکیان نداشته بلکه اساسا با مشارکت در انتخابات مخالفند. آنها با استناد به همین مواضع کلی و در چارچوب، در مصاحبه نخست، راهبرد عدم مشارکت در انتخابات را تجویز کرده و معتقدند اصلاح طلبی در ایران در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ممکن نیست. اینها اغلب جزء طیف بسیار رادیکال اند که جزء گروههای رسمی اصلاح طلبان به حساب نیامده و بعضا خارج از کشور زندگی میکنند.
در کنار این سه راهبرد، اما مشی دیگری نیز در درون اصلاح طلبان وجود دارد که به طیف و گروه خاصی اختصاص نیافته است. سران و بزرگان سنتی اصلاح طلبان تاکنون درباره حمایت یا عدم حمایت از مسعود پزشکیان اعلام نظر نکردهاند. آنها محافظه کارانه اوضاع را رصد میکنند و برای اعلام نظر عجله نخواهند کرد. تکیه اصلی آنها تجربه حمایت لحظه آخری از روحانی یا تجربه تَکرار در سال ۹۴ است. آنها گمان دارند که جامعه منتظر اظهار نظر آنها خواهد ماند و نظر آنها تاثیرگذار خواهد بود.
به نظر میرسد آنچه بیشتر از هر عامل دیگری اسباب تشتت آنها را در این شرایط فراهم کرده است، ادراک آنها از مواجهه بخش ناراضی جامعه با این انتخابات است. در عین تفاوتها، آنها همگی به نیکی میدانند پس از سه دوره دمیدن در تنور تحریم انتخابات، دعوت به مشارکت، کار چندان سادهای نیست. امری که شاید هر سه طیف را در این مسیر نهایتا همراه کند، اتخاذ رویکرد رادیکال از سوی پزشکیان و دور شدن او از مواضع در چارچوب است. بازنشر سخنان پزشکیان در ایام فتنه ۸۸ و آشوب ۱۴۰۱، جرقههای ابتدایی این رویکرد است. در این خصوص در روزهای بعد، بیشتر و بهتر میتوان سخن گفت.
@alef_ba
۱۵:۲۶
۲۸ خرداد
بازارسال شده از بازاریابی سیاسی | CPMS
۱۳:۰۳
چند نکته درباره نخستین مناظره
این مناظره تا حدی قالب کلی مناظرات آتی را شکل خواهد داد. لذا نقش آفرینی نامزدها در آن بسیار حساس و موثر است.
بخشی از سبد رای سید ابراهيم رییسی در ۱۴۰۰ همچنان دست نخورده است، تکه پراکنی نامزدها و دور شدنشان از دغدغه های مردم در پیش چشمان آنها، تنها کمتر از یک ماه پس از شهادت او، این آراء را به سمت پزشکیان سوق خواهد داد.
هرچه سطح تنش و نزاع بالا رود به زیان قالیباف است و به سود پزشکیان و پور محمدی.
هرچه نامزدهای جبهه انقلاب به هم مشغول شوند، فرصت فرار بدون توپ پور محمدی و نشستن پزشکیان بر کرسی اخلاق و موعظه فراهمتر خواهد بود.
تخریب قالیباف به ضرر او و تخریب پزشکیان به سود او ختم خواهد شد.
استراتژی مظلوم نمایی برای کاراکتر پزشکیان و تا حدی جلیلی کارآمد است. استفاده دیگر نامزدها از این راهبرد مفید نخواهد بود.
پورمحمدی برای ساخت تصویر متمایز خود، آس رو خواهد کرد، و برای رو کردن آس پینگ پنگ بازی میکند. برای از کار انداختن راهبرد او یک کار ساده لازم است: نباید در بازی او وارد شد.
پزشکیان یک نقطه ضعف بزرگ دارد که او را به یکی از نامزدهای ۸۸ شبیه میکند. او پاسخ بسیاری سوالات را نمیداند، پس یک سوال واحد را باید بارها از او پرسید.
جلیلی در نزاعها نباید وارد شود، کاری که در میزگردها نسبتا در آن موفق بوده است. سلوک و اخلاق انتخاباتی او جزء معدود ممیزات اوست که میتواند سبد رای او را در قاب رسانه ملی وسعت دهد.
جلیلی قدرت طلب تر از پزشکیان نیست اما در بازنمایی این فاکتور مهم ناتوان است. چرا؟ چون زبان توده را نمیشناسد. ای کاش برای ادبیات نخبگانیاش هم در این یازده سال فکری میشد.
بر خلاف ۹۲، رقیب اصلاحطلب و اعتدالی هیچ ایده ایجابی ندارد. حداقل سخن یا حتی الگوی جدیدی دیده نمیشود. پزشکیان با گفتمان عدالتخواهی رییسی و احمدینژاد و پورمحمدی با تقلید از کمپین روحانی، تلاش دارند تا از آراء سنتی اصولگریان هم سهمی بردارند. نامزدهای جبهه انقلاب اگر در حراست از این سبد رای سنتی خود ناتوان باشند، یقینا عرضه اداره کشور را هم به طریق اولی نخواهند داشت.
@alef_ba
این مناظره تا حدی قالب کلی مناظرات آتی را شکل خواهد داد. لذا نقش آفرینی نامزدها در آن بسیار حساس و موثر است.
بخشی از سبد رای سید ابراهيم رییسی در ۱۴۰۰ همچنان دست نخورده است، تکه پراکنی نامزدها و دور شدنشان از دغدغه های مردم در پیش چشمان آنها، تنها کمتر از یک ماه پس از شهادت او، این آراء را به سمت پزشکیان سوق خواهد داد.
هرچه سطح تنش و نزاع بالا رود به زیان قالیباف است و به سود پزشکیان و پور محمدی.
هرچه نامزدهای جبهه انقلاب به هم مشغول شوند، فرصت فرار بدون توپ پور محمدی و نشستن پزشکیان بر کرسی اخلاق و موعظه فراهمتر خواهد بود.
تخریب قالیباف به ضرر او و تخریب پزشکیان به سود او ختم خواهد شد.
استراتژی مظلوم نمایی برای کاراکتر پزشکیان و تا حدی جلیلی کارآمد است. استفاده دیگر نامزدها از این راهبرد مفید نخواهد بود.
پورمحمدی برای ساخت تصویر متمایز خود، آس رو خواهد کرد، و برای رو کردن آس پینگ پنگ بازی میکند. برای از کار انداختن راهبرد او یک کار ساده لازم است: نباید در بازی او وارد شد.
پزشکیان یک نقطه ضعف بزرگ دارد که او را به یکی از نامزدهای ۸۸ شبیه میکند. او پاسخ بسیاری سوالات را نمیداند، پس یک سوال واحد را باید بارها از او پرسید.
جلیلی در نزاعها نباید وارد شود، کاری که در میزگردها نسبتا در آن موفق بوده است. سلوک و اخلاق انتخاباتی او جزء معدود ممیزات اوست که میتواند سبد رای او را در قاب رسانه ملی وسعت دهد.
جلیلی قدرت طلب تر از پزشکیان نیست اما در بازنمایی این فاکتور مهم ناتوان است. چرا؟ چون زبان توده را نمیشناسد. ای کاش برای ادبیات نخبگانیاش هم در این یازده سال فکری میشد.
بر خلاف ۹۲، رقیب اصلاحطلب و اعتدالی هیچ ایده ایجابی ندارد. حداقل سخن یا حتی الگوی جدیدی دیده نمیشود. پزشکیان با گفتمان عدالتخواهی رییسی و احمدینژاد و پورمحمدی با تقلید از کمپین روحانی، تلاش دارند تا از آراء سنتی اصولگریان هم سهمی بردارند. نامزدهای جبهه انقلاب اگر در حراست از این سبد رای سنتی خود ناتوان باشند، یقینا عرضه اداره کشور را هم به طریق اولی نخواهند داشت.
@alef_ba
۱۴:۱۷
۱ تیر
بازارسال شده از بازاریابی سیاسی | CPMS
۱۳:۰۸
بازارسال شده از بازاریابی سیاسی | CPMS
03-2009-دومین مناظره انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم.pdf
۸۰۷.۱۹ کیلوبایت
دریافت فایل گزارش تحلیل دومین مناظره انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم
هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) cpmstudy.ir @cpmstudy_ir
هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) cpmstudy.ir @cpmstudy_ir
۱۳:۰۸
۳ تیر
بازارسال شده از بازاریابی سیاسی | CPMS
۱۱:۲۶
بازارسال شده از بازاریابی سیاسی | CPMS
03-2010-سومین مناظره انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم.pdf
۱.۱۸ مگابایت
دریافت فایل گزارش تحلیل سومین مناظره انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم
هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) cpmstudy.ir @cpmstudy_ir
هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) cpmstudy.ir @cpmstudy_ir
۱۱:۲۶
۵ تیر
بازارسال شده از بازاریابی سیاسی | CPMS
۹:۳۸
بازارسال شده از بازاریابی سیاسی | CPMS
03-2011-چهارمین مناظره انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم.pdf
۷۲۷.۰۴ کیلوبایت
دریافت فایل گزارش تحلیل چهارمین مناظره انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم
هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) cpmstudy.ir @cpmstudy_ir
هسته بازاریابی سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع) cpmstudy.ir @cpmstudy_ir
۹:۳۸