بله | کانال مـصـطـفے امـیـنے خواهـ
عکس پروفایل مـصـطـفے امـیـنے خواهـم

مـصـطـفے امـیـنے خواهـ

۴,۱۳۶عضو

عافیت طلبی قلابی.jpg

۴.۴۹ مگابایت

نسخه با کیفیت اصلی جهت انتشار در صفحات فضای مجازی#پوستر

۱۹:۱۲

thumbnail
خطرپذیری مؤمنانه
عافیت‌طلبی تقلبی، یعنی فرار از هر زحمت و مسئولیت. undefinedیک نمونه تاریخی تلخ اما آموزنده مردم کوفه هستند که وقتی امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) آن‌ها را برای دفاع از خود فراخواندند، بهانه آوردند و راحتی لحظه‌ای را انتخاب کردند.
نتیجه؟ همان‌ها زیر چکمه‌های حاکمان ظالمی مثل حجاج عذاب دیدند.undefined
فرار از سختیِ لازم، ما را به رنج‌های بزرگ‌تر می‌اندازد. خطرپذیری مؤمنانه یعنی تحمل زحمت و پذیرش خطرهای حساب‌شده برای رسیدن به قله زندگی.
اما این به معنی پریدن در هر مهلکه‌ای نیست؛ بلکه پذیرش هوشمندانه و شجاعانه مسئولیت‌هاست. undefined
مسئله بعدی این است که؛undefined چگونه این صفت شجاعانه را در خودمان پرورش دهیم؟
undefined برگرفته از جلسات «عافیت‌طلبی»
#سیر_عافیت‌_طلبی #خطرپذیری_مومنانه
undefined@Aminikhaah

۱۸:۰۸

thumbnail
undefined چه بسا عافیت طلبی قلابیِ امروز؛ ذلت فردا را می‌خرد...
undefinedبرگرفته از جلسات «عافیت طلبی»
#سیر_عافیت_طلبی
undefined@Aminikhaah_media

۱۸:۴۰

مـصـطـفے امـیـنے خواهـ
undefined undefined چه بسا عافیت طلبی قلابیِ امروز؛ ذلت فردا را می‌خرد... undefinedبرگرفته از جلسات «عافیت طلبی» #سیر_عافیت_طلبی undefined️ @Aminikhaah_media

علاقه به علی.jpg

۵.۲۱ مگابایت

نسخه با کیفیت اصلی جهت انتشار در صفحات فضای مجازی#پوستر

۱۸:۴۰

عشق و عافیت
خطرپذیری مؤمنانه یعنی؛ وقتی جان در خطر است، آن را فدای معشوق ‌کنیم.undefined
نمونه‌ای از این عشق و شجاعت، شب هجرت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) و «لیلة المبیت» است. وقتی پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) جانشان در خطر بود، امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) بدون کوچک‌ترین ترس، جای ایشان خوابید و تنها پرسید:undefined «آیا شما سالم می‌مانید؟»پاسخ مثبت را که شنید، سجده شکر کرد.
این یعنی اوج خطرپذیری عاشقانه؛ جایی که راحتی و عافیت کاذب، جایی در دل عاشق ندارد. undefined
اول قدم از عشق سر انداختن است جان باختن است و با بلا ساختن است
در واقع پذیرش خطر، اول شرط عاشقی‌ست.
undefined برگرفته از جلسات «عافیت‌طلبی»
#سیر_عافیت‌طلبی #لیلة_المبیت
undefined@Aminikhaah

۱۸:۳۲

thumbnail
undefined فرمول رسیدن به آرامش
undefinedبرگرفته از جلسات «عافیت طلبی»
#سیر_عافیت_طلبی#معاف_از_بلا
undefined @Aminikhaah

۷:۰۸

فرمول یک آسایش.jpg

۴.۴۵ مگابایت

نسخه با کیفیت اصلی جهت انتشار در صفحات فضای مجازی#پوستر

۷:۰۸

undefined بی‌توقعی عاشقانه: درسی از خانه علی و فاطمه!
اولین قدم برای تمرین توقع نداشتن و رسیدن به اخلاص عملی، درس عاشقانه‌ای از خانه‌ امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) است.
وقتی حضرت علی(علیه‌السلام) گرسنه به خانه آمدند، حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) دو روز سهم غذای خود را برای دیگران گذاشته بودند و پاسخشان اوج خلوص بود:«ای ابالحسن! من از خدایم شرم می‌کنم که تو را به چیزی تکلیف کنم که توان فراهم کردنش را نداری.»
چنین عشق و فداکاری بی‌توقع، حاصل حیا و تقوای الهی است و مایه آرامش و شادی حقیقی؛ همان‌طور که امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) فرمودند نگاه به فاطمه(سلام‌الله‌علیها) غم‌ها را از دلشان برطرف می‌کرد. undefinedundefined
undefined برگرفته از جلسات «عافیت‌طلبی»
#سیر_عافیت_طلبی #اخلاص#عشق
undefined@Aminikhaah

۷:۲۴


undefined ردّپایِ «وسواس خناس» در بزرگترین فتنه تاریخ!
undefined<img style=" />undefined مهم‌ترین آزمون تاریخ اسلام پس از رحلت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله)، ماجرای انحراف مردم مدینه بود.
undefinedحضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) در خطبه فدکیه، این واقعه را نه یک دعوای سیاسی، بلکه یک «طراحی شیطانی» معرفی می‌کنند: «و اَطْلَعَ الشَّیْطانُ رَأْسَهُ مِنْ مَغْرَزِهِ»؛ شیطان سرش را از کمینگاه بیرون آورد و شما را صدا زد و شما هم اجابت کردید!
undefinedشیطان از کینه‌ها و حسادت‌های پنهان استفاده کرد تا مردم به اسم دفاع از دین، بزرگترین ضربه را به دین بزنند. آن‌ها نگران بودند که میراث پیامبر از بین نرود، اما خودشان خانه وحی را به آتش کشیدند.
undefined<img style=" />undefined مشکل اصلی، «وسواس خناس» بود؛ وسوسه‌گرانی از جنس جن و انس که با شعار دلسوزی، مردم را از ولایت جدا کردند.
undefined برگرفته از جلسات «خناس»
#فاطمیه #خطبه_فدکیه #خناسundefined@Aminikhaah

۷:۲۴


undefined نقشه‌ شیطان برای خانه‌نشین کردن خوبان
undefined<img style=" />undefined درتحلیل خطبه‌ بانوی دو عالم، به این سؤال می‌رسیم: شیطان چگونه جامعه را تسخیر می‌کند؟ اولین و مهم‌ترین قدمش چیست؟ undefinedپاسخ: او ابتدا کاری می‌کند که آدم‌های خوب، سالم، الهی و دلسوز از میدان به در شوند و آدم‌های بی‌ارزش، فرومایه و بی‌اعتقاد، به صدر بنشینند.
undefined<img style=" />undefined شیطان با یک ترفند رسانه‌ای دقیق، عالمان ربانی را با برچسب‌هایی مثل «تندرو»، «دلواپس» یا اتهامات اقتصادی، از چشم مردم می‌اندازد. یک خطای کوچکشان را صد برابر بزرگنمایی می‌کند و صدها عیب و خیانت آن سلبریتی‌های بی‌خاصیت را کوچک‌نمایی می‌کند.
undefined نتیجه؛ جامعه‌ای که مختصاتش به هم می‌ریزد. در چنین جامعه‌ای، علی‌بن‌ابی‌طالب‌ها خانه‌نشین می‌شوند و اراذل و اوباش بر مسند قدرت می‌نشینند. آن‌وقت است که شیطان می‌بیند یک اسب زین‌کرده برای تاخت و تازش آماده است.
undefinedاین دقیقاً داستان مدینه پس از رحلت پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) است!
undefined برگرفته از جلسات «خناس»
#خناس#فاطمیه#شیاطین_انس
undefined@Aminikhaah

۱۲:۰۳


undefined حمله‌ دو مرحله‌ای خنّاس
undefined<img style=" />undefined در انتهای «سوره ناس» می‌خوانیم که وسواس خناس، هم از جنس جن است و هم از جنس انسان: «مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ» (سوره ناس، آیه ۶).
undefinedحضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) در تحلیلشان می‌فرمایند که ابتدا منافقان (همان وسوسه‌گران انسانی) به میدان آمدند و فضا را غبارآلود کردند، و سپس شیطان (ابلیس و لشکریان جنی‌اش) سرش را از کمینگاه بیرون آورد و مدیریت را به دست گرفت.
undefined این یعنی یک حمله‌ دو مرحله‌ای! اول، «وسوسه‌گرانِ انسان‌نما» زمین را آماده می‌کنند. آن‌ها با حرف‌هایشان، با تحلیل‌هایشان، با شایعاتشان و با شعارهای زیبایشان، دل‌های ما را نسبت به حق، سرد و دچار تردید می‌کنند.
undefined<img style=" />undefined وقتی این وسوسه‌گرانِ انسانی کار خودشان را کردند و قلب ما آماده‌ پذیرش باطل شد، آن‌وقت نوبت به «وسوسه‌گرانِ جنی» می‌رسد تا تیر خلاص را بزنند.
undefined برگرفته از جلسات «خناس»
#فاطمیه#وسواس_خناس#جنگ_نرم
undefined@Aminikhaah

۱۳:۴۳

thumbnail

undefined وسوسه چیست و راه نجات از آن کدام است؟
undefined<img style=" />undefined برخی علما مانند آیت‌الله مجتبی تهرانی(رحمة‌الله‌علیه) می‌فرمایند «وسوسه» مانند نغمه‌ای است که یک صیاد برای به دام انداختن شکارش می‌خواند؛ یک صدای زیبا و فریبنده.
undefined خطرناک‌ترین جنبه‌ وسوسه این است که ما فکر می‌کنیم حرف دل خودمان است! شیطان طوری در گوش ما نجوا می‌کند که می‌گوییم: «به نظرم رسید... ایده‌ خودم است...» در حالی که این همان نغمه‌ فریبنده‌ صیاد است.
راه نجات چیستundefinedپاسخ حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها): پناه بردن به کتاب خدا و اهل بیت. این یعنی راه مبارزه با فتنه، پناه بردن به ذکر خداست و برترین ذکر، قرآن و یاد اهل‌بیت است.
undefined برگرفته از جلسات «خناس»
#راه_نجات#تمسک_به_قرآن_و_اهل_بیت#خناس
undefined@Aminikhaah

۱۰:۲۸


undefined انقلابی در نگاه به تفاوت‌های زن و مرد!
undefined<img style=" />undefined روانشناسی مدرن و تفکرات فمینیستی، از یک سو معتقد به یکسان‌سازی زن و مرد در بُعد ساختاری هستند، اما در بُعد فطری برایشان تفاوت قائل می‌شوند.
undefined در حالی که اسلام دقیقاً برعکس عمل می‌کند: در «فطرت»، زن و مرد کاملاً یکسان هستند. هر دو انسان‌اند و هر دو می‌توانند به بالاترین درجات کمال برسند.
undefinedقرآن وقتی از «اولوا الالباب» (صاحبان خرد ناب) صحبت می‌کند، در آیه بعد تصریح می‌کند: «أَنِّي لَا أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْكُمْ مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ» (سوره آل عمران، آیه ۱۹۵)؛ یعنی بخشی از این صاحبان خرد، زن هستند.
undefined<img style=" />undefined اما در «شاکله» (ساختار جسمی و روحی)، زن و مرد تفاوت‌های حکیمانه‌ای دارند که شریعت اسلام این تفاوت‌ها را به رسمیت شناخته و برایشان احکام متفاوتی وضع کرده است. مثلاً زن به خاطر ساختار لطیف روحی‌اش، از مسئولیت‌های سنگین و خشنی مثل قضاوت یا جهاد معاف است، این یک امتیاز و رحمت از سوی خدا و سبب ایجاد تناسب در نظام خلقت است، نه یک نقص.
undefinedوقتی این نگاه را پیدا کنیم، دیگر از تعبیر امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) در مورد «نواقص العقول» در زنان دلگیر نمی‌شویم؛ چون می‌فهمیم منظور، نقص در «عقل شاکله‌ای» (عقل معاش و تدبیر اجتماعی) است، نه «عقل فطری» که همان راه رسیدن به خداست. این نگاه، پایه‌ یک زندگی آرام و عادلانه است.
undefined برگرفته از جلسات «شاکله»
#شاکله#تفاوت_زن_و_مرد#فطرت
undefined@Aminikhaah

۱۴:۵۹

thumbnail

undefined وقتی شیطان لباس «مصلحت» می‌پوشد!
undefined خطرناک‌ترین و کارآمدترین وسوسه شیطان، آن حرفی که باعث شد مردم مدینه در بزرگ‌ترین امتحانشان رفوزه شوند، چه بود؟
undefinedشیطان نیامد بگوید: «بیایید با علی(علیه‌السلام) دشمنی کنیم». او با لباس دلسوزی و مصلحت‌اندیشی وارد شد! شعارشان این بود: «ما نگران دین پیامبر و وحدت امت هستیم!»
undefined<img style=" />undefined همان نامردی که پشت در خانه‌ حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) آمد، در جواب بانوی دو عالم که پرسیدند چرا اینجا آمده‌ای، گفت: «آمده‌ام تا به دین پدرت آسیبی نرسد و امت دچار تفرقه نشود!»
undefined واقعه‌ پس از رحلت پیامبر، بزرگترین درس برای همه‌ ماست: باید مراقب کسانی باشیم که با زیباترین شعارها، ما را به سمت بزرگ‌ترین خطاها سوق می‌دهند.
undefined برگرفته از جلسات «خناس»
#خناس#ایام_فاطمیه#فریب_شیطانundefined@Aminikhaah

۱۵:۰۵


undefined تفاوت «شاکله» و «فطرت»، از دیدگاه علامه طباطبایی
undefined<img style=" />undefined روانشناسی امروز، انسان را در همین تیپ‌های شخصیتی خلاصه می‌کند و معتقد است باید با تیپ خودمان و دیگران کنار بیاییم. اما علامه می‌فرمایند؛ ما یک لایه‌ عمیق‌تر و بنیادی‌تر به نام «فطرت» داریم که در همه‌ انسان‌ها یکسان است: «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا» (سوره روم، آیه ۳۰).
undefinedفطرت، همان گرایش ذاتی به خدا، به خوبی‌ها و به کمال مطلق است که در وجود همه‌ ما، چه مؤمن و چه کافر، چه زن و چه مرد، قرار داده شده است.
undefined<img style=" />undefined با این تفکیک، دسته‌بندی‌هایی مثل مؤمن و کافر، ربطی به تیپ شخصیتی و مزاج ما (که مربوط به شاکله است) ندارد. یک فرد با مزاج سوداوی که گرایش به مادیات دارد، می‌تواند با اتصال به فطرتش به یکی از اولیای خدا تبدیل شود و یک فرد با مزاج دموی که اهل عرفان است، می‌تواند با غفلت از فطرتش به یک جنایتکار تبدیل شود.
undefined این یعنی ما بر خلاف نظر روانشناسی غرب، مجبور به پذیرش عیب‌های تیپ شخصیتی‌مان نیستیم! ما می‌توانیم به پشتوانه‌ فطرت، بر محدودیت‌های شاکله خود غلبه کنیم.
undefined برگرفته از جلسات «شاکله»
#شاکله_و_فطرت#مبارزه_با_نفسundefined@Aminikhaah

۶:۴۷

thumbnail
undefined «شاکله»؛ کلید طلایی شخصیت‌شناسی در قرآن!
undefined<img style=" />undefined این روزها تست‌های شخصیت‌شناسی جذاب و تا حدودی دقیق، مثل MBTI خیلی محبوب شده‌اند و آدم‌ها را در تیپ‌های مختلف دسته‌بندی می‌کنند.
undefinedاما قرآن کریم، ۱۴۰۰ سال پیش، یک کلیدواژه‌ اعجازآمیز و بسیار عمیق‌تر را به ما معرفی می‌کند: «شاکله». خداوند در قرآن می‌فرماید: «قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَىٰ شَاكِلَتِهِ» (سوره اسراء، آیه ۸۴)؛ «بگو هر کس طبق ساختار شخصیتی (شاکله) خود عمل می‌کند.»
undefined<img style=" />undefined شاکله یعنی آن قالب، آن ساختار درونی که رفتارها و واکنش‌های ما را شکل می‌دهد و به نوعی ما را در یک چهارچوب خاص محدود می‌کند. مثل صندلی‌های یک کلاس که به ما اجازه نمی‌دهند در آنجا فوتبال بازی کنیم.
undefined اما سؤال اصلی اینجاست: این شاکله را چه چیزی می‌سازد؟ و آیا ما در برابر این قالب درونی، مجبور و بی‌اختیار هستیم؟
undefined برگرفته از جلسات «شاکله»
#شاکله#شخصیت_شناسی_قرآنی
undefined@Aminikhaah

۱۸:۴۹

thumbnail
undefined دو ریشه‌ اصلی وسواس؛ بیکاری و بی‌اطلاعی
undefined<img style=" />undefined وسواس‌ها، چه فکری و اعتقادی و چه عملی، معمولاً دو ریشه‌ اصلی دارند: بیکاری و بی‌اطلاعی.
undefinedامام صادق(علیه‌السلام) در حدیثی تکان‌دهنده می‌فرمایند: «کسی که وقتش را به بطالت و علافی می‌گذراند، بی برو برگرد، شکار شیطان است.» وقتی ذهن و جسم ما مشغول یک کار مفید نباشد، تبدیل به زمینی آماده برای نشخوارهای فکری، بدبینی‌ها و خیال‌پردازی‌های بیهوده می‌شود.
undefined راه حل چیست؟ باید نفس را مشغول کرد؛ ورزش، کارهای بدنی مثل نجاری و باغبانی، کارهای هنری مثل خیاطی، یا فعالیت‌های ذهنی مثل حفظ قرآن و یادگیری یک زبان جدید، جایی برای وسوسه‌های بیهوده باقی نمی‌گذارد.
undefinedریشه‌ دوم، بی‌اطلاعی و بی‌توجهی است. راهکار؛ باید پرسید، تحقیق کرد و از اهل علم کمک گرفت.
undefined‌ اما گاهی ما چیزی را می‌دانیم ولی به آن توجه نداریم. اینجاست که ذکر و یادآوری وارد میدان می‌شود. توجه به شهدا، خواندن قرآن، تسبیحات حضرت زهرا (س)، حرز امام جواد (ع) و شرکت در مجالس اهل بیت (ع)، همه مصادیق این ذکر شفابخش هستند که دیوارهای حفاظتی روح ما را تقویت می‌کنند.
undefined برگرفته از جلسات «خناس»
#درمان_وسواس#خناس#ذکرundefined@Aminikhaah

۱۵:۲۴


undefined روایتگری ام‌البنین(س) بر منبر بقیع!
undefined<img style=" />undefined در عاشورا شمشیرها جنگیدند، اما پس از عاشورا، این روایت‌ها بودند که میدان اصلی نبرد شدند. و میداندارِ این نبرد، یک زن بود:حضرت ام‌البنین (سلام‌الله‌علیها) بانویی هوشمند که فرماندهی جنگ نرم را برعهده گرفت.
undefinedاو یک «رسانه» تمام‌عیار بود! هر روز در بقیع می‌نشست، مرثیه می‌خواند و با اشک، روایت می‌ساخت. حقیقتِ کربلا را تکرار می‌کرد تا مبادا تاریخ وارونه شود... تا نگذارند جای جلاد و شهید عوض شود.
undefined این یعنی پیروزی در جنگ روایت‌ها. حضرت ام‌البنین فقط مادر چهار شهید نبود؛ راوی قیام حسین(علیه‌السلام) بود، صدای بلندِ حقیقت...
و امروز، او الگویی است برای مادران شهدا؛ undefinedهمان سرمایه‌هایی که یک جمله‌شان می‌تواند دل‌ها را بیدار کند و گره‌های ذهنی را باز کند.
undefined برگرفته از جلسه «وفات ام‌البنین»
#ام_البنین #جنگ_روایت_ها
undefined@Aminikhaah

۱۷:۰۷

thumbnail
undefined گل آفتابگردان و آفت خنّاس؛ تشبیهی برای وسوسه
undefined<img style=" />undefined فرض کنید وجود ما مانند یک گل آفتابگردان است که طبیعتش رو کردن به سوی خورشید (نماد حق و حقیقت) است. محصول این گل، میوه و معرفت است. حالا این گل دچار آفت می‌شود. گاهی این آفت، مثل یک قارچ پنهان در ریشه یا شته‌ای زیر برگ‌ها، دیده نمی‌شود اما از درون، شیره جان گیاه را می‌مکد و آن را پژمرده می‌کند.
undefined این، حکایت وسواس خناس جنی است؛ وسوسه‌ای درونی که در اعماق سینه نجوا می‌کند و ما فکر می‌کنیم صدای خودمان است، اما در واقع دارد ما را از درون تهی و بی‌ثمر می‌سازد.
گاهی هم آفت، یک علف هرز یا پیچک سمی است که خود را در میان گیاهان دیگر مخفی کرده و دور ساقه‌ گل می‌پیچد. این، حکایت وسواس خناس انسی است؛ آن انسان‌های شیطان‌صفتی که با ظاهری موجه و حرف‌های زیبا، خود را در میان مردم جا می‌زنند، اما هدفشان خشکاندن ریشه‌ ایمان و قطع کردن ارتباط ما با حقیقت است.
undefinedهر دو آفت، چه درونی و چه بیرونی، یک هدف دارند: کاری کنند که این گل آفتابگردان، دیگر به خورشید توجه نکند و میوه‌ای ندهد.
undefined سؤال این است که راه نجات این گل از این آفت‌های پنهان و آشکار چیست؟
undefined برگرفته از جلسات «خناس»
#وسواس_خناس#خناسundefined@Aminikhaah

۸:۳۲

thumbnail
undefined «اعوذ بالله»؛ تنها راه نجات در برابر وسوسه
undefined<img style=" />undefined وجود ما همچون گلی است که در معرض آفت وسوسه قرار دارد. قرآن کریم راه نجات از این آفت‌ها را به ما نشان می‌دهد: «قُلْ أَعُوذُ...»؛ «بگو پناه می‌برم...».
undefined تنها راه، «پناه بردن» است. اما پناه بردن به که؟سوره‌ ناس به ما سه پناهگاه امن را معرفی می‌کند: «ربّ الناس»، «مَلِک الناس» و «إله الناس».
undefined<img style=" />undefined ما به «ربّ» پناه می‌بریم؛ پروردگاری که مثل یک باغبان مهربان، دائماً در حال تربیت و رسیدگی به ماست. به «مَلِک» پناه می‌بریم؛ پادشاه مقتدری که با فرستادن لشکر ملائکه، ما را در برابر شیاطین حفظ می‌کند. و به «إله» پناه می‌بریم؛ معبود و معشوقی که از سر اشتیاق، منتظر شنیدن صدای ماست.
undefinedحضرت یوسف(علیه‌السلام) در آن لحظه‌ی خطیر، با تمام وجود فریاد زد: «مَعاذَ الله!» و حضرت مریم(سلام‌الله‌علیها) در آن خلوتگاه ترسناک گفت: «أَعُوذُ بِالرَّحْمَٰنِ مِنْكَ».
این یعنی در برابر طوفان وسوسه، فقط باید خود را به آغوش امن الهی سپرد.
undefined برگرفته از جلسات «خناس»
#پناهگاه_امن#خناسundefined@Aminikhaah

۱۵:۵۴