۵:۴۸
۶:۱۰
۶:۴۸
۶:۴۸
۶:۴۸
۶:۴۸
۶:۴۸
۶:۴۸
۶:۴۸
۶:۴۸
۶:۴۸
۸:۰۶
۸:۰۷
۴:۳۴
۵:۵۱
بازارسال شده از نهاد کتابخانههای عمومی کشور
۸:۲۶
دقایقی با رودکی
زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه چون نگری سر به سر همه پند است
به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
زمانه گفت مرا خشم خویش دار نگاه
کهرا زبان نه به بند است، پای در بند است
با داده قناعت کن و با داد بزی
در بند تکلف مشو، آزاد بزی
در به ز خودی نظر مکن، غصه مخوردر کم ز خودی نظر کن و شاد بزی
*بزی: زندگی کن
#رودکی #رباعیات #قصاید #قطعات┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ @ardakanpl#روابط_عمومی_اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_اردکان
زمانه پندی آزادوار داد مرا
زمانه چون نگری سر به سر همه پند است
به روز نیک کسان گفت تا تو غم نخوری
بسا کسا که به روز تو آرزومند است
زمانه گفت مرا خشم خویش دار نگاه
کهرا زبان نه به بند است، پای در بند است
با داده قناعت کن و با داد بزی
در بند تکلف مشو، آزاد بزی
در به ز خودی نظر مکن، غصه مخوردر کم ز خودی نظر کن و شاد بزی
*بزی: زندگی کن
#رودکی #رباعیات #قصاید #قطعات┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ @ardakanpl#روابط_عمومی_اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_اردکان
۶:۱۸
۹:۰۴
قسمت هایی از کتاب سوگ مادر
من در تن مادرم زندگی می کردم و اکنون او در اندیشه ی من زندگی می کند. من باید بمانم تا او بتواند زندگی کند. تا روزی که نوبت من نیز فرارسد به نیروی تمام و با جان سختی می مانم. امانت او به من سپرده شده است. دیگر بر زمین نیستم، خود زمینم و به یاری آن دانه ای که مرگ در من پنهانش کرده است باید بکوشم تا بارور باشم.
چند روزی ست که از نوشتن گریزان. هنوز نمی خواهم مرگ مادرم را باور کنم و انگار نوشتن درباره این مرده مرگ او را مسجل می کند. حداقل این است که مرا به شدت خسته می کند. روزهای بدی است. خدایا تو که می توانی آن بهشت کذایی را بیافرینی چرا ما را اسیر چنین جهنمی کرده ای؟ به تو هیچ امیدی ندارم. هر چه هست در من است، به شرط ها و شروط ها. خنده دار است و لی راستی انگار اعصابم درد می کند. همه ی این روزهای اخیر جانم لخت و سنگین بوده است. گویی سُربی در آن است که پیوسته مرا فرو می کشد و زمین گیر می کند. سرم خسته و مغزم تنبل است و چیزی در آن است که از کوفتگی فروافتاده است. مثل مردی که از راهی سخت و دراز رسیده باشد و از فرط خستگی، گرسنگی و تشنگی را از یاد برده، بر آستانه ی در خانه اش به خاک افتاده باشد. صبح ها از همیشه بدتر است. مامان گنجشک ها را خیلی دوست داشت و جیک جیک آن ها را که می شنید گاه بی اختیار می گفت جان! هر روز با صدای گنجشک ها از خواب بیدار می شوم و می بینم از مادرم خبری نیست. چقدر تنها شده ام..
┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ @ardakanpl#روابط_عمومی_اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_اردکان
من در تن مادرم زندگی می کردم و اکنون او در اندیشه ی من زندگی می کند. من باید بمانم تا او بتواند زندگی کند. تا روزی که نوبت من نیز فرارسد به نیروی تمام و با جان سختی می مانم. امانت او به من سپرده شده است. دیگر بر زمین نیستم، خود زمینم و به یاری آن دانه ای که مرگ در من پنهانش کرده است باید بکوشم تا بارور باشم.
چند روزی ست که از نوشتن گریزان. هنوز نمی خواهم مرگ مادرم را باور کنم و انگار نوشتن درباره این مرده مرگ او را مسجل می کند. حداقل این است که مرا به شدت خسته می کند. روزهای بدی است. خدایا تو که می توانی آن بهشت کذایی را بیافرینی چرا ما را اسیر چنین جهنمی کرده ای؟ به تو هیچ امیدی ندارم. هر چه هست در من است، به شرط ها و شروط ها. خنده دار است و لی راستی انگار اعصابم درد می کند. همه ی این روزهای اخیر جانم لخت و سنگین بوده است. گویی سُربی در آن است که پیوسته مرا فرو می کشد و زمین گیر می کند. سرم خسته و مغزم تنبل است و چیزی در آن است که از کوفتگی فروافتاده است. مثل مردی که از راهی سخت و دراز رسیده باشد و از فرط خستگی، گرسنگی و تشنگی را از یاد برده، بر آستانه ی در خانه اش به خاک افتاده باشد. صبح ها از همیشه بدتر است. مامان گنجشک ها را خیلی دوست داشت و جیک جیک آن ها را که می شنید گاه بی اختیار می گفت جان! هر روز با صدای گنجشک ها از خواب بیدار می شوم و می بینم از مادرم خبری نیست. چقدر تنها شده ام..
┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ @ardakanpl#روابط_عمومی_اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_اردکان
۹:۰۴
درباره شاهرخ مسکوب
شاهرخ مسکوب، روشنفکر، نویسنده، مترجم و شاهنامه شناس، در سال ۱۳۰۴ در بابل به دنیا آمد. دوره ی ابتدایی را در مدرسه ی علمیه ی تهران گذراند و ادامه ی تحصیلاتش را در اصفهان پی گرفت.در سال ۱۳۲۴ به تهران بازگشت و در سال ۱۳۲۷ از دانشگاه تهران در رشته ی حقوق فارغ التحصیل شد. نخستین نوشته هایش را در ۱۳۲۶ با عنوان تفسیر اخبار خارجی در روزنامه« قیام ایران» به چاپ رساند. از ۱۳۳۶ به مطالعه و تحقیق در حوزه ی فرهنگ، ادبیات و ترجمه روی آورد.او پس از انقلاب به پاریس مهاجرت کرد و تا آخرین روز حیات به فعالیت فرهنگی خود ادامه داد و به نگارش، ترجمه و پژوهش پرداخت. مسکوب در روز سه شنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۸۴ در بیمارستان کوشن پاریس درگذشت.شهرت مسکوب تا حد زیادی وامدار پژوهش های او در «شاهنامه» فردوسی است. کتاب «ارمغان مور» و «مقدمه ای بر رستم و اسفندیار» او از مهم ترین منابع شاهنامه پژوهی به شمار می روند.مسکوب برخی از آثار مهم ادبیات مدرن و کلاسیک غرب را نیز به فارسی ترجمه کرده است.از جمله آثار او می توان به ترجمه ی کتاب های «خوشه های خشم» جان اشتاین بک، مجموعه «افسانه تبای» سوفوکلس و تألیف کتاب ها ی «سوگ سیاوش»، «داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع»، «مقدمه ای بر رستم و اسفندیار»، «در کوی دوست»، «گفت و گو در باغ»، «چند گفتار در فرهنگ ایران»، «خواب و خاموشی»، «روزها در راه»، «ارمغان مور»، «سوگ مادر»، «شکاریم یک سر همه پیش مرگ»، «سوگ سیاوش در مرگ و رستاخیز»، «مسافرنامه»، «سفر در خواب»، «نقش دیوان، دین و عرفان در نثر فارسی»، «درباره سیاست و فرهنگ» در گفت وگو با علی بنو عزیزی، «تن پهلوان و روان خردمند»، «ملیت و زبان (هویت ایرانی و زبان فارسی) اشاره کرد.
┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ @ardakanpl#روابط_عمومی_اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_اردکان
شاهرخ مسکوب، روشنفکر، نویسنده، مترجم و شاهنامه شناس، در سال ۱۳۰۴ در بابل به دنیا آمد. دوره ی ابتدایی را در مدرسه ی علمیه ی تهران گذراند و ادامه ی تحصیلاتش را در اصفهان پی گرفت.در سال ۱۳۲۴ به تهران بازگشت و در سال ۱۳۲۷ از دانشگاه تهران در رشته ی حقوق فارغ التحصیل شد. نخستین نوشته هایش را در ۱۳۲۶ با عنوان تفسیر اخبار خارجی در روزنامه« قیام ایران» به چاپ رساند. از ۱۳۳۶ به مطالعه و تحقیق در حوزه ی فرهنگ، ادبیات و ترجمه روی آورد.او پس از انقلاب به پاریس مهاجرت کرد و تا آخرین روز حیات به فعالیت فرهنگی خود ادامه داد و به نگارش، ترجمه و پژوهش پرداخت. مسکوب در روز سه شنبه بیست و سوم فروردین ۱۳۸۴ در بیمارستان کوشن پاریس درگذشت.شهرت مسکوب تا حد زیادی وامدار پژوهش های او در «شاهنامه» فردوسی است. کتاب «ارمغان مور» و «مقدمه ای بر رستم و اسفندیار» او از مهم ترین منابع شاهنامه پژوهی به شمار می روند.مسکوب برخی از آثار مهم ادبیات مدرن و کلاسیک غرب را نیز به فارسی ترجمه کرده است.از جمله آثار او می توان به ترجمه ی کتاب های «خوشه های خشم» جان اشتاین بک، مجموعه «افسانه تبای» سوفوکلس و تألیف کتاب ها ی «سوگ سیاوش»، «داستان ادبیات و سرگذشت اجتماع»، «مقدمه ای بر رستم و اسفندیار»، «در کوی دوست»، «گفت و گو در باغ»، «چند گفتار در فرهنگ ایران»، «خواب و خاموشی»، «روزها در راه»، «ارمغان مور»، «سوگ مادر»، «شکاریم یک سر همه پیش مرگ»، «سوگ سیاوش در مرگ و رستاخیز»، «مسافرنامه»، «سفر در خواب»، «نقش دیوان، دین و عرفان در نثر فارسی»، «درباره سیاست و فرهنگ» در گفت وگو با علی بنو عزیزی، «تن پهلوان و روان خردمند»، «ملیت و زبان (هویت ایرانی و زبان فارسی) اشاره کرد.
┄┅┅┅┅❀❀┅┅┅┅┄ @ardakanpl#روابط_عمومی_اداره_کتابخانه_های_عمومی_شهرستان_اردکان
۹:۰۴