۱۲ تیر
هنرمندان همسایهی دیوار به دیوار افسردگیاند. معمولاً در فیلمها و سریالها یک شاعر، یک نویسنده یا یک نوازنده را در حالی میبینیم که سادهتر از نابههنگام شاد شدن، آمادهی رنجیدن و به گوشهای خزیدن است.سؤالی که پیش میآید این است که چرا این اتفاق میافتد؟ ولی سؤال فوریتر این است که بعد چه بلایی سر او میآید؟ ممکن است او کمکم بهبود پیدا کند. ممکن است تا پایان عمر وضعیت ناپایداری را تجربه کند و ممکن است به آخر کار برسد: خودکشی!
همینگوی به همه میگفت که مأموران افبیآی همیشه او را تعقیب میکردند، همهی حرکاتش را زیر نظر داشتند، در گوشهی کافه، کازینو و بار محل سکونتش میایستادند و به او خیره میشدند. اسناد و مدارک افبیآی که سالها بعد منتشر شد نشان داد که او همانگونه که گفته بود بهشدت تحت تعقیب بود. حتی یکی از روانپزشکان کلینیک مایو در روچستر مینهسوتا که او در آنجا تحت مداوا بود با افبیآی تماس گرفت و اجازه خواست تا به بیمار خود که از بازجویی و تحقیق و تفحص افبیآی نگران بود، بگوید که افبیآی هیچ نگرانیای نسبت به ثبتنام او با اسم جعلی ندارد.
متن کامل چرا همینگوی خودکشی کرد را در سالروز مرگ این نویسنده بزرگ بخوانید.
#ارنست_همینگوی #مجله_میدان_آزادی #ادبیات![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
@azadisqart
متن کامل چرا همینگوی خودکشی کرد را در سالروز مرگ این نویسنده بزرگ بخوانید.
#ارنست_همینگوی #مجله_میدان_آزادی #ادبیات
۱۷:۳۴
۱۴ تیر
هزاران سال پیش در چنین روزی هوشنگ، پادشاه پیشدادی در جشن تیرگان، کاتبان را به رسمیت شناخت و آنها را گرامی داشت و مردم به یاد ارجمندی قلم، جشن تیرگان را برگزار کردند و در تاریخ ایرانیان این جشن و این روز به یادگار ماند. و چه روزی بهتر و اصیلتر از این روز برای اهالی قلم.
در قسمت ششم قاب خاطره میدان آزادی سکانسهای خاطرهانگیز نویسندگی و نویسندگان در سینما و تلویزیون را انتخاب کردهایم تا برگ سبزی باشد برای تبریک روز قلم به همه نویسندگان، مترجمان، شاعران، ادیبان، پژوهشگران، منتقدان، روزنامهنگاران و دریک کلام اهالی قلم.
ویدئو با کیفیت اصلی اینجاست.
#قاب_خاطره #مجله_میدان_آزادی #سینما
۱۱:۲۸
قیامی که زارمحمد در ابعاد کوچک شهر خودش بر پا میکند بیشباهت به هر قیام عدالتجویانه دیگر نیست. از جمله سهمی از خشونت دارد. آیا هرگز مشخص خواهدشد عدالت باید بالاتر بنشیند یا امنیت؟! شاید نتوانیم جوابی که برای همهی انسانها در هر زمان و مکانی قانعکننده باشد بدهیم، اما چیزی که مشخص است چوبک اینجا طرف عدالت است و معتقد است اگر مدرنیته ساختارهای سنتی جامعه را از بین نبرد، امیدی به حرکتهای عدالتجویانه هست. سعی میکنم حرفهایم را با مصادیقی از متن رمان همراه کنم. چرا میگویم رمان ضدمدرنیته است؟ چون زارمحمد به نمایندگان نظم مدرن که از تهران میآیند همانقدر بدبین است که به حکومت فاسد شاهنشاهی:«دلاک گفت: مال حروم عاقبت نداره. یقين بدون که خیرش نمیبینن. اما به نظر من اگه یه شکایتی به احمدشاه مینوشتی میفرستادی تهرون بد نبود. بالاخره شاه مملكته.
محمد گفت: باور کن که احمدشاه اصلا نمیدونه بوشهر مال ایرونه یا مال عربستون.
از این شکایتا خیلی شده و گوش کسی بدهکار نبوده. اصلا یه جو غیرت تو این مردم نیست. هر روز یه کارگزار پا میشه از تهرون میاد اینجا مردم را میچاپه و راهش را میگیره میره آب از آب تکون نمیخوره.»
و در برابر این فساد مضاعف چیزی که مورد اتکای اوست، تا انتقامش را از نمایندگان زر و زور و تزویر بگیرد، بافت سنتی اصالت قومی او است. میبینیم که تنگسیریها به کمکش میآیند تا بگریزد.
متن کامل یادداشت بر رمان تنگسیر اثر صادق چوبک را در این روزها که حوالی تولد و هم مرگ اوست بخوانید.
#تنگسیر#صادق_چوبک#مجله_میدان_آزادی #ادبیات#کتاب![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
@azadisqart
محمد گفت: باور کن که احمدشاه اصلا نمیدونه بوشهر مال ایرونه یا مال عربستون.
از این شکایتا خیلی شده و گوش کسی بدهکار نبوده. اصلا یه جو غیرت تو این مردم نیست. هر روز یه کارگزار پا میشه از تهرون میاد اینجا مردم را میچاپه و راهش را میگیره میره آب از آب تکون نمیخوره.»
و در برابر این فساد مضاعف چیزی که مورد اتکای اوست، تا انتقامش را از نمایندگان زر و زور و تزویر بگیرد، بافت سنتی اصالت قومی او است. میبینیم که تنگسیریها به کمکش میآیند تا بگریزد.
متن کامل یادداشت بر رمان تنگسیر اثر صادق چوبک را در این روزها که حوالی تولد و هم مرگ اوست بخوانید.
#تنگسیر#صادق_چوبک#مجله_میدان_آزادی #ادبیات#کتاب
۲۳:۱۲
۱۷ تیر
محتشم و محرم با هم عجیناند، آنقدر که اولین روز ماه محرم روز بزرگداشت محتشم است و عجیب اینکه بین این شخص و آن واقعه بهاندازهی نهصد سال فاصلهی زمانی هست. هرچه بیشتر راجعبه محتشم کاشانی و کربلانامهاش خواندم و شنیدم بیشتر به این فکر کردم که چه عاملی باعث حذف این فاصلهی نهصدساله شده. پاسخهای متعددی برای این سؤال وجود دارد اما پاسخی که من را قانع میکند ناظر به ارزش هنری ترکیببند محتشم است.
این ترکیببند یک سیر روایی دایرهای دارد که ابتدا و انتهایش خود محتشم بهعنوان یک راوی فعال ایستاده و حضورش در روایت را پنهان نمیکند. در پیشانی روایت یک تجاهلالعارف زیبا خودنمایی میکند که ماندگار شده:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
جالب اینجاست که این شعر لحظههای سوزناک بسیاری دارد که اشک مخاطب را سرازیر میکند اما آن ابیاتی که پررنگ شدهاند همین ابیات آغازیناند. به گمان من علتش همان ترفند ادیبانهی تجاهلالعارف است. گویی محتشم خودش را در ابتدا خالیالذهن نشان میدهد؛ مثل مسافری که به شهری ناشناس سفر میکند و با هنگامهی انسانی و کیهانی سهمگینی مواجه میشود و بهدنبال علت این جوش و خروش میگردد.
در روز اول محرم و به پاس بزرگداشت صفحات درخشان هنر آیینی متن کامل یادداشت نگاهی به ارزشهای هنری ترکیببند محتشم کاشانی را بخوانید.
#محتشم_کاشانی#مجله_میدان_آزادی #ادبیات#شعر![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
@azadisqart
این ترکیببند یک سیر روایی دایرهای دارد که ابتدا و انتهایش خود محتشم بهعنوان یک راوی فعال ایستاده و حضورش در روایت را پنهان نمیکند. در پیشانی روایت یک تجاهلالعارف زیبا خودنمایی میکند که ماندگار شده:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
جالب اینجاست که این شعر لحظههای سوزناک بسیاری دارد که اشک مخاطب را سرازیر میکند اما آن ابیاتی که پررنگ شدهاند همین ابیات آغازیناند. به گمان من علتش همان ترفند ادیبانهی تجاهلالعارف است. گویی محتشم خودش را در ابتدا خالیالذهن نشان میدهد؛ مثل مسافری که به شهری ناشناس سفر میکند و با هنگامهی انسانی و کیهانی سهمگینی مواجه میشود و بهدنبال علت این جوش و خروش میگردد.
در روز اول محرم و به پاس بزرگداشت صفحات درخشان هنر آیینی متن کامل یادداشت نگاهی به ارزشهای هنری ترکیببند محتشم کاشانی را بخوانید.
#محتشم_کاشانی#مجله_میدان_آزادی #ادبیات#شعر
۱۲:۲۷
۱۸ تیر
۱۸ تیرماه هرسال در تقویم به نام روز ملی ادبیات کودک و نوجوان نامگذاری شده است. ادبیات کودک و نوجوان، جهانی است که بسیاری از ما پرورش یافته آن هستیم، کودکی و نوجوانی خود را در آن سپری کردهایم و برای اولین بار، جهان را از پنجرهاش نگاه کردهایم. بهانه چنین مناسبتی درگذشت مهدی آذریزدی است، مردی که برای اولینبار در ایران به فکر نوشتن داستانهایی برای کودک و نوجوان افتاد و به پدر ادبیات کودک و نوجوان تبدیل شد. به مناسبت این روز از شما دعوت میکنیم تا این مطالب را مطالعه کنید:
۱. چطور برای بچهها کتاب انتخاب کنیم؟
۲. ۱۰ کتاب داستان برای تشویق کودکان به کتابخوانی
۳. ۱۰ رمانِ دنبالهدارِ نوجوانانهی جذاب، برای خواندن در تابستان
۴. ۱۰ رمانِ نوجوانانه برای روزهای بحران و شرایط خاص
۵. معرفی بهترین بازنویسیهای ادبیات کهن فارسی برای کودکان و نوجوانان
۶. پنج کتاب رمان از بهترین کتابها با موضوع قهر برای مخاطب نوجوان
۷. ۱۰ کتاب داستان از بهترین کتابها با موضوع قهر برای مخاطب کودک
۸. پنج کتاب داستانی از بهترین کتابها با موضوع پدر برای مخاطب نوجوان
۹. پنج کتاب داستانی از بهترین کتابها با موضوع پدر برای مخاطب کودک
۱۰. میراث نادر ابراهیمی در ادبیات کودک و نوجوان
۱۱. مروری بر چند کتاب احمدرضا احمدی در ادبیات کودک و نوجوان
۱۲. ریویو: نگاهی به رمان «زیبا صدایم کن» اثر فرهاد حسنزاده
۱۳. بیست کتاب پیشنهادی ادبیات کودک و نوجوان برای خرید از نمایشگاه کتاب
۱۴. پادکست «رادیو خرمالو» با موضوع رمان نوجوان
#مجله_میدان_آزادی#فهرست_آثار #ادبیات#شعر
۷:۵۰
در یزد، همسایههایش او را «آذر» صدا میزدند. شاید چون آذر نه آنقدر مثل نام کوچکش، «مهدی» خودمانی بود و نه مانند دنبالهی نام خانوادگیاش عام که بشود به هر آدم یزدی دیگری نسبت داد. گویا او برای دوستان و دوستدارانش بیشتر آذر بود. مردی که در کنج خلوتش از کتابها روشنایی میگرفت. اصلاً انگار آذر شمعی بود که جمعی را روشنایی میداد، اما خودش تنها میسوخت.
حتماً کوچه پسکوچههای باریک یزد مرد لاغراندام و گندمگونی را به خاطر میآورند که در سالهای پایانی عمرش از شلوغی تهران به خانهای گِلی در دل روزهای آفتابی و سوزان یزد پناه آورد. روزهای معدودی هم سایهی خمیدهی او از کوچهها میگذشت. میتوانم شانههای افتادهاش را که یادگار سالها مطالعه و سر خم کردن روی سطر به سطر کتابها بودند، تجسم کنم. اما بیشتر روزهای آذر به خانهنشینی یا بهتر بگویم گوشهنشینی میگذشت.
امروز سالمرگ مردی است که به پاس خدماتش در بازنویسی و نگارش داستان و شعر کودک، از او با عنوان «پدر ادبیات کودک و نوجوان» یاد میشود، اما شاید کمتر کسی از کودکیِ رنجور و فراموششدهی مهدی آذریزدی و محرومیتهای او که در پسِ این عنوان پنهان شده، حرف بزند.
متن کامل تکنگاری مهدی آذریزدی را به مناسبت سالروز درگذشت این هنرمند بخوانید.
#مهدی_آذریزدی#مجله_میدان_آزادی#ادبیات![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
@azadisqart
حتماً کوچه پسکوچههای باریک یزد مرد لاغراندام و گندمگونی را به خاطر میآورند که در سالهای پایانی عمرش از شلوغی تهران به خانهای گِلی در دل روزهای آفتابی و سوزان یزد پناه آورد. روزهای معدودی هم سایهی خمیدهی او از کوچهها میگذشت. میتوانم شانههای افتادهاش را که یادگار سالها مطالعه و سر خم کردن روی سطر به سطر کتابها بودند، تجسم کنم. اما بیشتر روزهای آذر به خانهنشینی یا بهتر بگویم گوشهنشینی میگذشت.
امروز سالمرگ مردی است که به پاس خدماتش در بازنویسی و نگارش داستان و شعر کودک، از او با عنوان «پدر ادبیات کودک و نوجوان» یاد میشود، اما شاید کمتر کسی از کودکیِ رنجور و فراموششدهی مهدی آذریزدی و محرومیتهای او که در پسِ این عنوان پنهان شده، حرف بزند.
متن کامل تکنگاری مهدی آذریزدی را به مناسبت سالروز درگذشت این هنرمند بخوانید.
#مهدی_آذریزدی#مجله_میدان_آزادی#ادبیات
۱۰:۱۶
۱۴:۱۶
بیراه نیست اگر پادکست تازه از راهرسیدهی «رادیو خرمالو» را پربازدیدترین پادکست فارسی نوجوان بنامیم. پادکست «رادیو خرمالو»، سلسله پادکستهایی است که با نگاهی ویژه به کتاب، برای نوجوانان و با موضوع رمان نوجوان همزمان با نمایشگاه کتاب از اردیبهشتماه منتشر شد و تنها با انتشار دو اپیزود به بیش از ۱۶ هزار دنبالکننده رسید.
امروز، هجدهم تیرماه، همزمان با «روز ملی ادبیات کودک و نوجوان»، سومین شماره از پادکست «رادیو خرمالو» با موضوع «کتابی بخوانم که سالها از نوشته شدنش میگذرد اما همچنان خواننده دارد» منتشر شد. پیش از این دو شماره از این پادکست با عنوان «میخواهم کتابی بخوانم که قهرمانش یک دختر جوان باشد» «میخواهم کتابی بخوانم درباره آدم هایی که همرنگ جماعت نبودند» منتشر شده بود.سازندگان پادکست «رادیو خرمالو» معتقدند معروف و مشهور بودن الزاما دلیل خوب بودن یک کتاب نیست؛ ممکن است هیچ کتابفروشی، کتابهایی که در «رادیو خرمالو» معرفی میشود را پشت ویترین کتابفروشیاش نگذارد اما مهم این است که کتابهای خوبی در جهان وجود دارند که هیچ وقت به این درجه نمیرسند که مشهور شوند و اسمشان در فهرستهای معروف بیاید و کار «رادیو خرمالو» این است که مخاطبانش را به کشف آنها میبرد.
رادیو خرمالو در کست باکس
متن کامل خبر انتشار و توضیحات درباره رادیو خرمالو را بخوانید.
#رادیو_خرمالو #مجله_میدان_آزادی #ادبیات![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
@azadisqart
امروز، هجدهم تیرماه، همزمان با «روز ملی ادبیات کودک و نوجوان»، سومین شماره از پادکست «رادیو خرمالو» با موضوع «کتابی بخوانم که سالها از نوشته شدنش میگذرد اما همچنان خواننده دارد» منتشر شد. پیش از این دو شماره از این پادکست با عنوان «میخواهم کتابی بخوانم که قهرمانش یک دختر جوان باشد» «میخواهم کتابی بخوانم درباره آدم هایی که همرنگ جماعت نبودند» منتشر شده بود.سازندگان پادکست «رادیو خرمالو» معتقدند معروف و مشهور بودن الزاما دلیل خوب بودن یک کتاب نیست؛ ممکن است هیچ کتابفروشی، کتابهایی که در «رادیو خرمالو» معرفی میشود را پشت ویترین کتابفروشیاش نگذارد اما مهم این است که کتابهای خوبی در جهان وجود دارند که هیچ وقت به این درجه نمیرسند که مشهور شوند و اسمشان در فهرستهای معروف بیاید و کار «رادیو خرمالو» این است که مخاطبانش را به کشف آنها میبرد.
رادیو خرمالو در کست باکس
متن کامل خبر انتشار و توضیحات درباره رادیو خرمالو را بخوانید.
#رادیو_خرمالو #مجله_میدان_آزادی #ادبیات
۱۴:۱۸
۱۹ تیر
بیستمین حراج تهران عصر روز جمعه ۱۵ تیرماه، با حضور جمع کثیری از مجموعهداران، هنرمندان و اصحاب رسانه برگزار شد؛ در حالی که عده زیادی از دنبالکنندگان این حراج، این رویداد را از طریق بستر آنلاین در سایتها و شبکههای اجتماعی مشاهده کردند.
در بیستمین حراج تهران ۱۱۵ اثر از ۱۱۱ هنرمند، عرضه شد که ۱۰۷ اثر یعنی ۹۳ درصد آثار به فروش رسیدند. در این دوره از حراج تهران ۴۴ اثر با ارزش بیش از یک میلیارد تومان برآورد قیمت به مجموعهداران ایرانی پیشنهاد شد، که در نهایت ۴۱ اثر، در حراج بیستم با قیمت میلیاردی چکش خوردند. رکورد این دوره از حراج به تابلو «پایان یک دوران» از آیدین آغداشلو به مبلغ ۱۲ میلیارد و ۳۲۰ میلیون اختصاص پیدا کرد و پس از آن تابلوی «شمارههای سیاه روی سفید» فرهاد مشیری ۱۱ میلیارد و ۲۲۰ میلیون تومان و نقاشیخط محمد احصایی به قیمت ۱۱ میلیارد تومان در جایگاه دوم و سوم رکورداران این دوره حراج قرار گرفتند.
از دیگر ویژگیهای بیستمین حراج تهران این بود که علاوه بر آثاری از هنرمندان مشهور بازار هنر ایران، همچون حسین زندهرودی، آیدین آغداشلو، محمد احصائی، منصور قندریز، ابوالقاسم سعیدی، فرهاد مشیری و... تعداد زیادی از آثار هنرمندان معاصر ایران، بخصوص چهرههای جوانتر نیز به علاقهمندان هنر عرضه شد.
رویداد «حراج تهران» از سال ۱۳۹۱ هر ساله در دو نوبت، تابستان ویژهی هنر معاصر و زمستان ویژهی هنر مدرن ایران برگزار میشود.
متن کامل فهرست و گزارش آثار فروخته شده در حراج تهران را بخوانید.
#فهرست_آثار#فهرست_هنرمندان#مجله_میدان_آزادی
۷:۴۱
۲۰ تیر
امروز، دهم جولای، روز تولد آلیس مونرو است. بزرگترین نویسندهی زندهی داستان کوتاه جهان در روزگار ما که دو ماه پیش مرد. حالا با نزدیک شدن به سالروز تولدش، نامش دوباره سرتیتر رسانههای ادبی جهان شده است اما نه برای نویسندهی ویژه بودنش و نه برای اولین سالگرد تولدش بعد از مرگش؛ تنها برای داستانی که توسط دختر مونرو، آندرهآ اسکینر در مقالهای در «تورنتو استار» گفته شد و توسط همان روزنامه گزارش شد، و بسیاری از تحسینکنندگان مونرو را متحیر کرد و در تعجب فرو برد که چگونه نویسندهای در قد و قامت او توانست چنین رازی را برای چندین دهه مخفی نگه دارد و چگونه این افشاگریها ممکن است بر میراث عظیم او تأثیر بگذارد.
زندگی مونرو همچون داستانهایش روندی آرام داشت اما همانگونه که در داستانهایش حادثهیی در زیر این سطح آرام جریان دارد که مونرو در طول داستان با ظرافت از آن رازگشایی میکند و در پایان خواننده را شگفتزده برجا میگذارد، ظاهرا زندگی او نیز چنین بود.
متن کامل یادداشت آلیس مونرو سه بار مرد را به مناسبت زادروز این هنرمند بخوانید.
#آلیس_مونرو#مجله_میدان_آزادی#ادبیات#داستان![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
@azadisqart
زندگی مونرو همچون داستانهایش روندی آرام داشت اما همانگونه که در داستانهایش حادثهیی در زیر این سطح آرام جریان دارد که مونرو در طول داستان با ظرافت از آن رازگشایی میکند و در پایان خواننده را شگفتزده برجا میگذارد، ظاهرا زندگی او نیز چنین بود.
متن کامل یادداشت آلیس مونرو سه بار مرد را به مناسبت زادروز این هنرمند بخوانید.
#آلیس_مونرو#مجله_میدان_آزادی#ادبیات#داستان
۱۷:۴۵
۲۲ تیر
یکی از نکات برجستهی شخصیت حمید سمندریان که او را از سایر هنرمندان متمایز میکرد این بود که او تئاتر را صرفاً بهعنوان حرفه انتخاب نکرده بود، بلکه سبک زندگی او نیز دقیقاً بر پایهی نمایش و کار گروهی استوار بود. حتی زمانی که به دلایل سیاسی اجازهی فعالیت در تئاتر ایران را نداشت، باز از پای ننشست و با راهاندازی یک رستوران که تمامی عوامل آن تئاتری بودند به زندگی و معاش ادامه داد. این بخش از زندگی او باعث شد که نهتنها رابطهی او با تئاتر قطع نشود، بلکه پیوندی محکمتر میان او، دوستان و شاگردانش ایجاد شود. نکتهی جالب توجه اینکه هما روستا بهعنوان شریک زندگی و هنری او همواره و در هر شرایطی پشتیبان و همراهش بود و دوشادوش او حرکت میکرد.
سمندریان با تأسیس کلاسهای آموزش بازیگری و کارگردانی و همچنین تدریس در دانشگاهها، بسیاری از بازیگران و کارگردانان برجستهی امروز ایران را تربیت کرد. ازجمله شاگردان او میتوان به پرویز پرستویی، عزتالله انتظامی، رضا کیانیان، آتیلا پسیانی، گوهر خیراندیش، هدایت هاشمی، احمد آقالو، ناصر هاشمی، امین تارخ، حمید فرخنژاد، سیامک صفری، علیرضا خمسه و... اشاره کرد.
در سالروز مرگ حمید سمندریان یادداشت حمید سمندریان در تئاتر ایران را بخوانید.
#حمید_سمندریان#مجله_میدان_آزادی #تئاتر![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
@Azadisqart
در سالروز مرگ حمید سمندریان یادداشت حمید سمندریان در تئاتر ایران را بخوانید.
#حمید_سمندریان#مجله_میدان_آزادی #تئاتر
۱۰:۵۴
۲۳ تیر
بازارسال شده از مجله میدان آزادی
در تفکر اندیشمندان و نظریهپردازان تئاتر که جستوجو کنیم، بسیاری خاستگاه تئاتر را آیینهای مردمی میدانند؛ آیینهایی که پیرامون مرگ و رستاخیز به وجود آمدهاند. آیینها یا مراسمها، رفتارهایی هستند که همه معنای نمادین دارند و کارکردشان شناخت جهان است. ما در آیین یاد میگیریم که چگونه با جهان پیرامون ارتباط برقرار کنیم، سنتهای این جهان را بشناسیم و به نسل پس از خود منتقل کنیم.
از مسائل مهم آیینها ارتباط گرفتن با عوامل فراطبیعی و ماورایی جهان است. از همین رو آیینها ارتباط عمیقی با باورهای دینی و مذهبی ما پیدا میکنند.کشور ما نیز که سابقهی طولانی در تاریخ و تمدن دارد از این آیینها بسیار بهره برده است. هرچه که تاریخ جلوتر آمده، تعداد آیینهای ملی ما بیشتر شده و با گذر زمان عمر آیینها هم طولانیتر شده است. آیینهای ملی ما همواره در راستای ستایش پاکی و زیبایی، مدد گرفتن از نیروهای ماورایی و تقبیح ظلم و ستم بوده است. در عین حال این نمادهای آیینی در طول تاریخ با اتفاقات واقعی که در جهان روی داده مرتبط شده و رنگ و بوی دین و تاریخ مردم ایران را گرفته است.
شاید بپرسیم حالا که هنری مانند تئاتر فراگیر شده دیگر چه نیازی به ادامهی حضور آیینهاست؟ برای پاسخ این پرسش متن کامل یادداشت فهرست ده آیین عزاداری مبتنی بر هنر را بخوانید.
#مجله_میدان_آزادی #تئاتر#موسیقی
۱۱:۵۴
۲۴ تیر
سریال در مقایسه با فیلم کاملتر است و به جزئیات بیشتری از زندگی شهیدان مهدی و حمید باکری و لشکر ۳۱ عاشورا پرداخته است. مثلاً در ابتدای داستان، مهدی باکری را در جایگاه شهردار نشان میدهد که چه خالصانه به مردم خدمت میکند و مردم بیپناه و مصیبتزده که احتمالاً آخرین تصویرشان از مدیرْ مربوط به دورهی پهلوی است، چقدر متعجباند از اینکه شهردارشان اینقدر معمولی، همدل و در دسترس است.
یکی از ویژگیهایی که سریال را از نمونههای مشابه پیش از خود متمایز میکند این است که تنها روی شهید باکری متمرکز نیست و به رزمندگان دیگر لشکر که شاید هیچ کس نامشان را نشنیده باشد هم پرداخته است. مثلاً در چند قسمت راوی سایر رزمندههایی است که عموماً جوان و کمسنوسالاند و جنگ برایشان تجربهای تکاندهنده است؛ مثل جوانی که نمیتواند مهمات را به دیگران برساند چون باید از کانالی رد شود که با جنازههای رفقایش پوشیده شده و او که دلش نمیآید پا روی آنها بگذارد، وقتی مجبور میشود از کانال عبور کند پوتینهایش را درمیآورد؛ یا جوان دیگری که رفیق شهیدش را روی دوشش میگذارد تا از معرکه خارجش کند و وقتی به او یادآوری میکنند فرمانده اجازه نداد جنازهی برادرش را پیش از دیگران از جبهه بیرون ببرند، میگوید: «من مهدی باکری نیستم.»؛ یا حمید باکری را علاوهبر جانشین فرمانده و سرباز انقلاب، در نقش همسر و پدری روایت میکند که دلش پیش همسرش فاطمه است که دستتنها باید بچههای مریضشان را دکتر ببرد. حمید میخواهد جنگ که تمام شد برگردد و در کارهای خانه به فاطمه کمک کند. میخواهد بعد از جنگ با خانوادهاش دنیا را بگردد. فاطمه پلیور آبی قشنگی برای حمید بافته و حمید از لحظهای که میپوشدش آن را از تن درنمیآورد تا لحظهای که به شهادت میرسد و پیکرش با همان پلیور آبی قشنگ زیر آب میرود.
متن کامل ریویوی سریال عاشورا را بخوانید.#عاشورا#مجله_میدان_آزادی#روزی_روزگاری_تلویزیون#سریال![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
@azadisqart
یکی از ویژگیهایی که سریال را از نمونههای مشابه پیش از خود متمایز میکند این است که تنها روی شهید باکری متمرکز نیست و به رزمندگان دیگر لشکر که شاید هیچ کس نامشان را نشنیده باشد هم پرداخته است. مثلاً در چند قسمت راوی سایر رزمندههایی است که عموماً جوان و کمسنوسالاند و جنگ برایشان تجربهای تکاندهنده است؛ مثل جوانی که نمیتواند مهمات را به دیگران برساند چون باید از کانالی رد شود که با جنازههای رفقایش پوشیده شده و او که دلش نمیآید پا روی آنها بگذارد، وقتی مجبور میشود از کانال عبور کند پوتینهایش را درمیآورد؛ یا جوان دیگری که رفیق شهیدش را روی دوشش میگذارد تا از معرکه خارجش کند و وقتی به او یادآوری میکنند فرمانده اجازه نداد جنازهی برادرش را پیش از دیگران از جبهه بیرون ببرند، میگوید: «من مهدی باکری نیستم.»؛ یا حمید باکری را علاوهبر جانشین فرمانده و سرباز انقلاب، در نقش همسر و پدری روایت میکند که دلش پیش همسرش فاطمه است که دستتنها باید بچههای مریضشان را دکتر ببرد. حمید میخواهد جنگ که تمام شد برگردد و در کارهای خانه به فاطمه کمک کند. میخواهد بعد از جنگ با خانوادهاش دنیا را بگردد. فاطمه پلیور آبی قشنگی برای حمید بافته و حمید از لحظهای که میپوشدش آن را از تن درنمیآورد تا لحظهای که به شهادت میرسد و پیکرش با همان پلیور آبی قشنگ زیر آب میرود.
متن کامل ریویوی سریال عاشورا را بخوانید.#عاشورا#مجله_میدان_آزادی#روزی_روزگاری_تلویزیون#سریال
۱۲:۲۶
در عالم گرافیک و هنرهای تجسمی، تصویرسازی از آن هنرهاییست که ایرانیان در چند دهه اخیر در آن درخشش و پیشرفت شگفتی داشتند؛ این موفقیت، موفقیتی است که به جز حضور استعدادهای بینظیر هنری در ایران به پیشینهی این هنر در تاریخ هنر ایران برمیگردد. نقاشی روایی تصویری در سنت نقاشی مینیاتور ایران همواره حضوری قدرتمند داشته، ریشههای این نقاشی مربوط به پیش از اسلام است و پس از اسلام اوجگیری و قدرتنمایی این هنر را در ایرانزمین میبینیم، با مکتبهای مهمی مثل شیراز، تبریز، هرات، قزوین و اصفهان. این زمینهی تاریخی و هنری، خمیرمایهی بروز استعدادهای قدرتمند و آثار درخشان هنری در تصویرگری و تصویرپردازی ایران به معنای مدرن کلمه شده است.
اما جدا از درخشش تصویرگران ایرانی در فستیوالها و جوایز جهانی، شاهد دیگر این پیشرفت این است که امروز خوشبختانه یا متاسفانه بسیاری از کشورهای منطقه که دارای ثروت مادی و فقر هنری هستند برای تولید آثار هنری و ادبی خود سراغ تصویرگران ایرانی میآیند و آثار آنان را -با نام مولف یا با تغییر نام- به اسم فرهنگ و تمدن خود به بازارهای جهانی میرسانند و بر غنای فرهنگی و اقتصادی سرزمین خویش میافزایند. امید که این واقعیتها از چشم مسئولان فرهنگی دور نمانده باشد و ایشان بیش از پیش به فکر سرمایهای انسانی سرزمین خود باشند.
اما در هنر آیینی نیز درخشش و خلاقیت تصویرگران ایرانی تماشایی است. در ادامه فهرست ده تصویرگری برتر ایرانی از ده هنرمند توانمند با موضوع محرم را برای شما انتخاب کردیم. با نگاهی به این فهرست مروری خواهیم داشت بر بخشی از گنجینه هنری و آثار درخشان دهههای اخیر هنر تصویرگری با موضوع محرم، واقعه کربلا و سوگ حضرت امام حسین علیه السلام.
این ده تصویرگری عاشورایی را اینجا ببینید.
#فهرست_آثار#مجله_میدان_آزادی
۱۷:۱۵
۲۵ تیر
ده تصویرگری برتر عاشورایی را اینجا ببینید
#فهرست_آثار#مجله_میدان_آزادی
۱۸:۴۶
۲۶ تیر
پوستر پرکاربردترین و به نوعی پرمخاطبترین فرم گرافیک امروز است. از نظر اقتصادی هم شاید پرسفارشترین محصول گرافیکی امروز است که این موضوع باعث شده کمیت تولید پوستر چه تبلیغاتی و چه هنری در ایران بالا برود. در ایام محرم هم به تناسب زمان پوسترهای زیادی با موضوع عاشورا و محرم تولید میشود. چه پوسترهای هنری، چه پوسترهای اعلانی و سفارشی که بعضی ارزش هنری زیادی دارند و بعضی ضعیف یا تقلیدی هستند. در این مطلب سعی میکنم ده پوستر خوب این سالها از ده هنرمند مختلف را برای شما انتخاب کنم. چه از میان پوسترهای اعلانی که به یک برنامه یا رویداد اختصاص دارند چه پوسترهایی با موضوع آزاد و دلبخواهی. در این پوسترها تکنیکهای مختلف گرافیکی دیده میشود. بعضی سراغ تصویرسازی رفتهاند، بعضی سراغ تایپوگرافی، بعضی چراغ عکاسی چیدمان و بعضی دیگر سراغ تکنیکهای دیگر. ولی همه این تکنیکها در فرم پوستر انجام شده است.
این فهرست را اینجا ببینید.
#فهرست_آثار#مجله_میدان_آزادی
۱۱:۵۶
۲۷ تیر
تجربهی نزدیک به مرگ اول برای علی درست زمانی رقم میخورد که کنترل ماشین هنگام بحث کردن او و عاطفه دربارهی نگهداشتن جنین، از دست میرود و عاطفه ضربه میخورد و جنین با خطر مرگ مواجه میشود؛ درست قبل از مرگ علی. تجربهی نزدیک به مرگ دوم هنگامی است که علی با موتور به دنبال آمبولانس میرود و در تونل با ضربهی شدید سر به زمین میخورد و تا لبهی مرگ میرود اما نه مرگی که دکترها برایش پیشبینی و نه در زمانی که برایش تعیین کردهاند. تجربهی نزدیک به مرگ سوم درست زمانی است که علی همچنان مرگ خودش را نزدیکترین مرگ میبیند و به همین خاطر خودش را در همه چیز محق میداند اما ناگهان فروزنده مقابل چشم او سکته میکند. تجربهی نزدیک به مرگ چهارم هم زمانی است که علی با حالی بد در جاده گم شده، برف و بوران مانع دید اوست و آخرین تلاشهایش برای تزریق دارو بینتیجه میماند.
این چهار تجربهی نزدیک به مرگ، هرکدام به مرور و به نوعی علی را که خشمگین، درمانده، آزرده و تا حدی بیانصاف شده به خود میآورند. علی دست تسلیم را در برابر مرگی که هرگز معلوم نیست کی و چگونه از راه میرسد بالا میبرد و به زندگی کردن میپردازد؛ به درست زندگی کردن.
متن کامل ریویوی فیلم عطرآلود را بخوانید.
#عطرآلود#هادی_مقدم_دوست#مجله_میدان_آزادی#سینما#فیلم![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
![undefined](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAIAAAAAAAP///yH5BAEAAAAALAAAAAABAAEAAAIBRAA7)
@azadisqart
این چهار تجربهی نزدیک به مرگ، هرکدام به مرور و به نوعی علی را که خشمگین، درمانده، آزرده و تا حدی بیانصاف شده به خود میآورند. علی دست تسلیم را در برابر مرگی که هرگز معلوم نیست کی و چگونه از راه میرسد بالا میبرد و به زندگی کردن میپردازد؛ به درست زندگی کردن.
متن کامل ریویوی فیلم عطرآلود را بخوانید.
#عطرآلود#هادی_مقدم_دوست#مجله_میدان_آزادی#سینما#فیلم
۸:۳۹
۳۰ تیر
نخستین ماه تابستان پایان رسید و وقت مرور کارنامه ماه است. در این مطلب سراغ ده مطلب پربازدیدتر ماه میرویم.در پربازدیدهای این ماه مطالبی از پنج هنر معماری، گرافیک، شعر، داستان و سینما حضور دارد:
۱. تکبیتهایی زیبا از صائب تبریزی
۲. ده مرکز فرهنگی هنری غزه که به عمد ویران شد
۳. چرا همینگوی خودکشی کرد؟
۴. ده تصویرگری از بهترین آثار گرافیک عاشورا
۵. همه آثار فروخته شده در بیستمین حراج تهران + تصاویر
۶. نگاهی به ارزشهای هنری ترکیببند محتشم کاشانی
۷. ده پوستر از بهترین آثار گرافیک عاشورا
۸. نگاهی به زندگی و آثار مهدی آذریزدی
۹. ریویو: نگاهی به رمان «تنگسیر» اثر صادق چوبک
۱۰. ویدئو: سکانسهای خاطرهانگیز نویسندگی و نویسندگان در سینما و تلویزیون
یادآوری میشود این آمار فقط مربوط به سایت است، سایر پلتفرمهای فعال میدان آزادی – در تلگرام و بله و ایتا– آمار بازدید متفاوت خودشان را دارند.
#مجله_میدان_آزادی
۱۱:۲۰
۳۱ تیر
متن کامل کاغذ اخبار تیر ۱۴۰۳ را بخوانید.
#کاغذ_اخبار_هنر#مجله_میدان_آزادی
۱۷:۳۵
۲ مرداد
به بهانهی دومین ماه اکران فیلم سینمایی «عطرآلود» ساختهی «هادی مقدم دوست»، همه مطالب نقد و نظر دربارهی این اثر که در سایت مجله میدان آزادی منتشر شده گردآوری کردیم. تاکنون یک برنامه ویدئویی در تحلیل کامل فیلم غریب و دو ریویو در نقد و بررسی آن توسط سه نفر از منتقدان مجله میدان آزادی فراهم شده که در ادامه مشاهده میکنید.
۱. ریویو: نقد و نظری به فیلم «عطرآلود»، ساخته «هادی مقدم دوست»
۲. ریویو: نگاهی به فیلم سینمایی «عطرآلود» ساخته «هادی مقدمدوست»
۳. ویدئو: نقد و بررسی فیلم «عطرآلود» ساخته «هادی مقدم دوست»
#عطرآلود#مجله_میدان_آزادی#سینما#فیلم
۵:۰۶