شبِ عید قربان ...
خانم ها پس از استقرار در منابه سمت جمرات برای رمی شیطان ...
آقایان در مشعر تا طلوع آفتاب ...
خانم ها پس از استقرار در منابه سمت جمرات برای رمی شیطان ...
آقایان در مشعر تا طلوع آفتاب ...
۶:۳۰
ظهر عید قربان است کاروان به کاروان خبر میدهند که قربانی ها انجام شده ...شوق و شوق و شوق است همه جا ...به هم میرسیم، ناخودگاه از شوق بغل باز میکنیم ...تبریک و شادی اتمسفر فضاست امروز..
بعد از قربانی حالا وقت، وقت تقصیر است ... تقصیر یعنی، قسمتی از مو و ناخنمان را بچینیم ...
گفتند لحظه تقصیر لحظه استغفار رسول الله است برای حاجی ...
رو به قبله نشسته ایم دست بر سینه ...هم الان است که رسول الله برسند برای دعا ...السلام علیک یا رسول الله ...
انجام میدهیم ! قربة الی الله ...حالا از احرام خارج می شویم و بخش مهم چیزهایی که برمحرم حرام شده بوداینجا حلال میشود ...
پ.ن:برایتان خواسته امیک عید قربان، گوشه ی چادری در منا نماز عیدقربان را بخوانید در خلوت خود در حالی که از شوق و شکر لبریزید ...لبریز ...
http://ble.ir/baborahma
بعد از قربانی حالا وقت، وقت تقصیر است ... تقصیر یعنی، قسمتی از مو و ناخنمان را بچینیم ...
گفتند لحظه تقصیر لحظه استغفار رسول الله است برای حاجی ...
رو به قبله نشسته ایم دست بر سینه ...هم الان است که رسول الله برسند برای دعا ...السلام علیک یا رسول الله ...
انجام میدهیم ! قربة الی الله ...حالا از احرام خارج می شویم و بخش مهم چیزهایی که برمحرم حرام شده بوداینجا حلال میشود ...
پ.ن:برایتان خواسته امیک عید قربان، گوشه ی چادری در منا نماز عیدقربان را بخوانید در خلوت خود در حالی که از شوق و شکر لبریزید ...لبریز ...
http://ble.ir/baborahma
۹:۱۵
از غروب روز عید قربان تا ظهر روز دوازدهم حاجی نیت بیتوته در سرزمین منا می کند
شب یازدهم و دوازدهم ذی الحجه از غروب آفتاب تا نیمه شب شرعی حاجی باید در سرزمین منا باشد جز این ساعات می تواند از سرزمین خارج شود و مجدد به آن بازگردد .
در این سفر بارها آدم با خود و خصلت های درونی اش مواجه می شود ...در سختی این ایام بیشتر و بیشتر ... بستر امتحان است و تماشا این روزها ...
#هیاهوی چادرهای منا
شب یازدهم و دوازدهم ذی الحجه از غروب آفتاب تا نیمه شب شرعی حاجی باید در سرزمین منا باشد جز این ساعات می تواند از سرزمین خارج شود و مجدد به آن بازگردد .
در این سفر بارها آدم با خود و خصلت های درونی اش مواجه می شود ...در سختی این ایام بیشتر و بیشتر ... بستر امتحان است و تماشا این روزها ...
#هیاهوی چادرهای منا
۱۳:۳۴
علاوه بر رمی شیطان بزرگ در روز عید قربان
دو رمی جمرات دیگر در روز یازدهم و دوازدهم باید انجام شود در هر دو روزهفت سنگ شیطان کوچکهفت سنگ شیطان وسطیو هفت سنگ شیطان بزرگ
اعمال خوب ما ممکن است بعدها با گناهانمان از دست برودولی معصوم می گوید رمی جمرات از آن اعمالی است که نورش بدون تغییر در قیامت به صاحبش برگردانده میشود!
همچنین امام صادق(ع) فرمود:با هر سنگ رمی، گناه کبیره ای که صاحبش را به هلاکت می اندازد و حجاب و مانع بین او و خدای متعال است، برداشته میشود ...
الله اکبر از عظمت این سفر و برکاتش ...
دو رمی جمرات دیگر در روز یازدهم و دوازدهم باید انجام شود در هر دو روزهفت سنگ شیطان کوچکهفت سنگ شیطان وسطیو هفت سنگ شیطان بزرگ
اعمال خوب ما ممکن است بعدها با گناهانمان از دست برودولی معصوم می گوید رمی جمرات از آن اعمالی است که نورش بدون تغییر در قیامت به صاحبش برگردانده میشود!
همچنین امام صادق(ع) فرمود:با هر سنگ رمی، گناه کبیره ای که صاحبش را به هلاکت می اندازد و حجاب و مانع بین او و خدای متعال است، برداشته میشود ...
الله اکبر از عظمت این سفر و برکاتش ...
۱۴:۰۲
بگذارید یکبار برایتان سیر اعمال حج را بگویم:تمتع دو مرحله دارد:عمره تمتعوحج تمتع
اعمال عمره تمتع:احرام در میقات طواف خانه خدانماز طواف پشت مقام ابراهیمسعی صفا و مروه و تقصیر
که از اول شوال تا قبل از ظهر عرفه فرصت انجام دارد
اعمال حج تمتع:
ایام تشریق:وقوف در عرفات در روز نهم ذی الحجهرمی جمره عقبه و قربانی و تقصیر و حلق در روز دهم ذی الحجهبیتوته در منا در شب یازدهم و دوازدهم رمی جمرات در روز یازدهم و دوازدهم
اعمال مکه :طواف حج و نماز طوافسعی صفا و مروهطواف نسا و نماز طواف
اعمال مکه هم تا پایان ذی الحجه فرصت انجام دارد
که از اول شوال تا قبل از ظهر عرفه فرصت انجام دارد
اعمال مکه هم تا پایان ذی الحجه فرصت انجام دارد
۲۱:۰۵
حالا چرا ایام تشریق در منا و عرفات انقدر خاص و متفاوت است؟چون هرسال در موعد حج در یک روز و ساعت خاص همه ی همه ی حج گزاران باید در یک محدوده مشخص حاضر باشند ...
و امیرالحاج یکی از حج گزاران است و امیرالحاج زمان ما امام زمان است و او بی شک حاضر است در همان منطقه که ما حاضریم ...
و امیرالحاج یکی از حج گزاران است و امیرالحاج زمان ما امام زمان است و او بی شک حاضر است در همان منطقه که ما حاضریم ...
۲۱:۰۸
نمی دانم چطور برایتان بنویسم ازین چند روز که حق مطلب را ادا کنم ...هر چه مینویسم و پاک می کنم نمیشود ...
فقط بگویم که برایمان از زیبایی های این سفر نگفته اند ...
ما نچشیده بودیم بودن در سرزمینی که به یقینامام هر دقیقه در آن حضور دارند ...
ما قدم نزده بودیم روی زمینی که بی شکجای پای امام روی آن باشد ...
ما نفس نکشیده بودیم هوایی راکه حجت خدا در آن نفس می کشد ...
ما انقدر واضح، انقدر گوارانچشیده بودیم معنی برکت را ...
ما نشانه ها را به چشم ندیده بودیم ...ما «وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ ...» را به چشم ندیده بودیم
ما هیچ وقت ...هیچ کجا انقدر خدا تکریممان نکرده است ...ما هیچ وقت انقدر در نعمت غرق نبوده ایم ...
http://ble.ir/baborahma
فقط بگویم که برایمان از زیبایی های این سفر نگفته اند ...
ما نچشیده بودیم بودن در سرزمینی که به یقینامام هر دقیقه در آن حضور دارند ...
ما قدم نزده بودیم روی زمینی که بی شکجای پای امام روی آن باشد ...
ما نفس نکشیده بودیم هوایی راکه حجت خدا در آن نفس می کشد ...
ما انقدر واضح، انقدر گوارانچشیده بودیم معنی برکت را ...
ما نشانه ها را به چشم ندیده بودیم ...ما «وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ ...» را به چشم ندیده بودیم
ما هیچ وقت ...هیچ کجا انقدر خدا تکریممان نکرده است ...ما هیچ وقت انقدر در نعمت غرق نبوده ایم ...
http://ble.ir/baborahma
۲۱:۱۵
روز یازدهم حدود ساعت سه بعد از ظهر بود که در مسیر جمرات حرکت می کردیم.اسپری های آب و پنکه های دستی دست به دست می شد دما این روزها بین ۴۳ تا ۴۸ متغیر است ...
یکهو دیدیم آفتاب سرمان سایه شد ...آسمان صاف صاف بود و فقط یک تکه ابر بزرگ بالای سرمان!بُهت بودیم و لذت و شکر ... یک لحظه قلبمان لرزید و یادمان آمد که حتما این لطافت به یمن وجود کسی است بین ما!همان جا در حرکت زیارت آل یاسین آغاز کردیم.سلامِ از نزدیک و شاید نزدیک ترین سلام در همه عمر ...
هنوز دعا تمام نشده بود که صدای رعد و برق بلند شد ...و قطره های درشت باران بر سرمان سرازیر شد ...
بله ...ما نشانه ها را به چشم ندیده بودیم ...ما «وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ ...» را به چشم ندیده بودیم
ما هیچ وقت ...هیچ وقتانقدر در نعمت غرق نبوده ایم ...
یکهو دیدیم آفتاب سرمان سایه شد ...آسمان صاف صاف بود و فقط یک تکه ابر بزرگ بالای سرمان!بُهت بودیم و لذت و شکر ... یک لحظه قلبمان لرزید و یادمان آمد که حتما این لطافت به یمن وجود کسی است بین ما!همان جا در حرکت زیارت آل یاسین آغاز کردیم.سلامِ از نزدیک و شاید نزدیک ترین سلام در همه عمر ...
هنوز دعا تمام نشده بود که صدای رعد و برق بلند شد ...و قطره های درشت باران بر سرمان سرازیر شد ...
بله ...ما نشانه ها را به چشم ندیده بودیم ...ما «وَ بِكُمْ يُنَزِّلُ الْغَيْثَ ...» را به چشم ندیده بودیم
۷:۰۰
این فیلم هم یکی از هم کاروانی ها ثبت کرده از لحظه ی باران در چادرهای منا ...
۷:۰۴
چونکه امروز این جا عید بوده 🥰
۱۹:۱۳
روزهای آخر است دیگر ...
امروز صبح ساک هارو آماده کردیم که وقتی خبر کردند برای تحویل ساک، آماده باشیم ...
یک هفته ای زودتر از کاروان در خواست برگشتن دادیم به خاطر بچه ها و مامان و باباخبر رسیده که صبرها لبریز شده دیگه🥲🥲
امروز صبح ساک هارو آماده کردیم که وقتی خبر کردند برای تحویل ساک، آماده باشیم ...
یک هفته ای زودتر از کاروان در خواست برگشتن دادیم به خاطر بچه ها و مامان و باباخبر رسیده که صبرها لبریز شده دیگه🥲🥲
۶:۵۸
این روزها ...این روزهای آخر ...
آرام حرکت می کنم و زیاد تماشا میکنم ...زیاد مکث می کنم ...زیاد تقلا می کنم برای ثبت جزئیات و هال وهواها در وجودم ...
این فاصله سی روزه از زندگی و مشغولیت هاو غرق شدن در این سفر جوری مرا رهااا کرده از قبل خودمکه پای ماندن دارم و پای بازگشتن ندارم ...
ولی مدام مرور میکنم که کعبه مقصد نبود و کعبه جهت بود ...
پ.ن:این اتوبوس حمل و نقل ایران استاز درب هتل سوار میشدیم تا ایستگاه جمراتآنجا پیاده میشدیم و بعد دوباره با اتوبوس های عمومی عربستان به سوی مسجد الحرام ...
همیشه همین صوت قرآن پخش میشود همه ی مسیر در آن ها...
آرام حرکت می کنم و زیاد تماشا میکنم ...زیاد مکث می کنم ...زیاد تقلا می کنم برای ثبت جزئیات و هال وهواها در وجودم ...
این فاصله سی روزه از زندگی و مشغولیت هاو غرق شدن در این سفر جوری مرا رهااا کرده از قبل خودمکه پای ماندن دارم و پای بازگشتن ندارم ...
ولی مدام مرور میکنم که کعبه مقصد نبود و کعبه جهت بود ...
پ.ن:این اتوبوس حمل و نقل ایران استاز درب هتل سوار میشدیم تا ایستگاه جمراتآنجا پیاده میشدیم و بعد دوباره با اتوبوس های عمومی عربستان به سوی مسجد الحرام ...
همیشه همین صوت قرآن پخش میشود همه ی مسیر در آن ها...
۷:۴۵
امروز از آن روزها بود ...یک وقتی انقدر مستاصل شدم که هر چه مامور گفت برو گفتم دیگه نمیتونم و نشستم روی زمین و اشک هایم روان شد ...بیچاره مامور نگران شد از گرما حالم بد شده باشد وسریع رفت و یک لیوان آب آورد ...
توی همان لحظه، گفتم خدایا یک امام رضای خیلی زود قسمتمان کن ... که آوارگی های توی خانه ات را آنجا بتکانیم ... کنجی خلوت کنیم چند ساعت و هیچ شرطه ای سرمان داد نزند که هیا هیا حاجی !
باور کنید که خیلی سعی کردم خوش بین باشمهر بار حسن ظن زدم یکبار گفتم اینهمه فرهنگ و جمعیت اینها چاره ای ندارند برای مهار و نظم ... یکبار دیگر گفتم پنج نوبت نماز است و مرتب کردن صفوف و هدایت جمعیت به صفوف نماز چاره نمیگذارد برایشان... دفعه بعدی گفتم حتما برای نظافت و سلامت حاجی ها هی آدم هارا بلند میکنند ...
ولی یکوقت هایی هیچ خوش بینی ای جواب نمیدهد انگار که واقعا آزار داشته باشند ... انگار که نخواهند تو هیچ زمان و مکانی برای اتصال و مناجات داشته باشی ...
فقط هم بحث خلوت نیست ...مثلا سر ظهر و آفتاب داغ بالای چهل درجه تمام قسمت های سقف دار و سایه دار را می بندند ...البته قاعده من برایش پیدا نکردم ...هر روز و ساعت یکجور است ...
آخه مسلمان! من جوان هیچ!این همه زن و مرد مسن را کجا ویلان می کنی !؟در این ظل آفتاب!
کلا هر وقت هر جا نشسته باشی منتظری هرآن بیایند و به دلیلی که نمیدانی بلندت کنند ... بعد تو کلی بچرخی برای پیدا کردن جای بعدی و بعد دوباره بلندت کنند ...
تازه تر اینکه یک عالمه تکنیک و وسیله و آدم دارند برای بستن راه هاو اصلا مسیرها، هیچ قاعده ای ندارداصلا نمیفهمی کی کجا باز است و کجا بسته مثل امروز که من کلی چرخیدم توی آفتاب و سرآخر گفتم اصلا میرم طبقه بالا!
تا رسیدم طبقه بالا دیدم دو طرف را برای عبور بستند!راه پایین آمدن را بسته اند و فقط راه خروج داری !باید کلی راه توی افتاب بری دوباره واز یک در دیگه بیای داخل و بری طبقه پایین !!!
همانجا گفتم قربون امام رضا و حرم وسیع و کنج های دنج و خادم های مهربونش ... بطلب زود مارو آقاجان ...
توی همان لحظه، گفتم خدایا یک امام رضای خیلی زود قسمتمان کن ... که آوارگی های توی خانه ات را آنجا بتکانیم ... کنجی خلوت کنیم چند ساعت و هیچ شرطه ای سرمان داد نزند که هیا هیا حاجی !
باور کنید که خیلی سعی کردم خوش بین باشمهر بار حسن ظن زدم یکبار گفتم اینهمه فرهنگ و جمعیت اینها چاره ای ندارند برای مهار و نظم ... یکبار دیگر گفتم پنج نوبت نماز است و مرتب کردن صفوف و هدایت جمعیت به صفوف نماز چاره نمیگذارد برایشان... دفعه بعدی گفتم حتما برای نظافت و سلامت حاجی ها هی آدم هارا بلند میکنند ...
ولی یکوقت هایی هیچ خوش بینی ای جواب نمیدهد انگار که واقعا آزار داشته باشند ... انگار که نخواهند تو هیچ زمان و مکانی برای اتصال و مناجات داشته باشی ...
فقط هم بحث خلوت نیست ...مثلا سر ظهر و آفتاب داغ بالای چهل درجه تمام قسمت های سقف دار و سایه دار را می بندند ...البته قاعده من برایش پیدا نکردم ...هر روز و ساعت یکجور است ...
آخه مسلمان! من جوان هیچ!این همه زن و مرد مسن را کجا ویلان می کنی !؟در این ظل آفتاب!
کلا هر وقت هر جا نشسته باشی منتظری هرآن بیایند و به دلیلی که نمیدانی بلندت کنند ... بعد تو کلی بچرخی برای پیدا کردن جای بعدی و بعد دوباره بلندت کنند ...
تازه تر اینکه یک عالمه تکنیک و وسیله و آدم دارند برای بستن راه هاو اصلا مسیرها، هیچ قاعده ای ندارداصلا نمیفهمی کی کجا باز است و کجا بسته مثل امروز که من کلی چرخیدم توی آفتاب و سرآخر گفتم اصلا میرم طبقه بالا!
تا رسیدم طبقه بالا دیدم دو طرف را برای عبور بستند!راه پایین آمدن را بسته اند و فقط راه خروج داری !باید کلی راه توی افتاب بری دوباره واز یک در دیگه بیای داخل و بری طبقه پایین !!!
همانجا گفتم قربون امام رضا و حرم وسیع و کنج های دنج و خادم های مهربونش ... بطلب زود مارو آقاجان ...
۲۲:۳۴
داخل مسجد که سایبان ندارد دو سه تا ازین هاست ! توجه شمارو به تراکم مردم برای نشستن زیر این سایه، و محوطه ی فرش شده ی سایه ی خنکِ خالی پشت سر جلب می کنم!
۲۲:۳۷
همان موقع طبقه بالا مردم مستاصلی که هیچجایی برای نشستن ندارند داخل مسجد !
و فصای خالی پشت سر !!!
و فصای خالی پشت سر !!!
۲۲:۳۸
شما با دیدن این عکس چه حسی دارید ؟احتمالا هیچ !
اما من با دیدن این عکسقلبم تمام قد به سینه می کوبد!یکهو فضای سینه ام منبسط میشود!
همه اش به این فکر می کنم که این عکس ها و تقلای این قلم، چند درصد توانسته حق را ادا کند!؟به این فکر میکنم نکند کمی وسع من و ناتوانی قلم نتوانسته باشد زیبایی هارا منتقل کند
من فقط خواسته بودم آینه ای باشم که رشته ای از نور بی کران این سفر را بازتاب میدهد!خواستم دیدن زیبایی ها بذر شوق بکارد در قلب تان!خواستن و طلب کردن اصل ماجراست ...
مگر نه اینکه امیرالمومنین به آن فرد فرمود اگر برادرت دلش میخواست کنار ما بجنگد و شمشیر بزند، پس کنار ما بودهو مگر نفرمود که اصلا آنان که هنوز در صلب پدران و رحم مادرانند اگر فکر و دلشان کنار ما باشد، پس برایشان نوشته اند و کنار ما بوده اند ...
پس طلب کردن ، اصل ماجراست ...باقی اش را خدا خودش بلد است چطور جور کند ...و مهمانش را بطلبد ...یا برای آنکه فعلا شرایط سفر ندارد چطور اجر و برکات سفر را جبران کند ...
اما من با دیدن این عکسقلبم تمام قد به سینه می کوبد!یکهو فضای سینه ام منبسط میشود!
همه اش به این فکر می کنم که این عکس ها و تقلای این قلم، چند درصد توانسته حق را ادا کند!؟به این فکر میکنم نکند کمی وسع من و ناتوانی قلم نتوانسته باشد زیبایی هارا منتقل کند
من فقط خواسته بودم آینه ای باشم که رشته ای از نور بی کران این سفر را بازتاب میدهد!خواستم دیدن زیبایی ها بذر شوق بکارد در قلب تان!خواستن و طلب کردن اصل ماجراست ...
مگر نه اینکه امیرالمومنین به آن فرد فرمود اگر برادرت دلش میخواست کنار ما بجنگد و شمشیر بزند، پس کنار ما بودهو مگر نفرمود که اصلا آنان که هنوز در صلب پدران و رحم مادرانند اگر فکر و دلشان کنار ما باشد، پس برایشان نوشته اند و کنار ما بوده اند ...
پس طلب کردن ، اصل ماجراست ...باقی اش را خدا خودش بلد است چطور جور کند ...و مهمانش را بطلبد ...یا برای آنکه فعلا شرایط سفر ندارد چطور اجر و برکات سفر را جبران کند ...
۱۲:۳۵
بابُ الرَحْمَة
و بالاخره به این لحظه رسیدم ... تمام هیاهو و تکاپوها دقیقا در این نقطه به پایان رسیده ... آرام گرفته ام ... مرحله خداحافظی با دخترکم را گذرانده ام از خانه تا محل سوار شدن به اتوبوس، به قدر این بیش از یکماه دوری حسین ام را بر سینه فشرده ام ... و همه چیز را سپرده و دل کنده ام ... و حالا نشسته ایم روی صندلی های اتوبوس به سمت ترمینال سلام ... @baborahma
از اولین عکس تا این لحظه چه قدر دنیای من زیر و رو شده ...
هم اکنون از مکه به جده و به سوی ترمینال سلام ...
هم اکنون از مکه به جده و به سوی ترمینال سلام ...
۲۲:۳۹
خرم آن لحظه که مشتاق به یاری برسد ...
چقدر این چند روز آخر این لحظه را تصور کرده بودم !کل این ۳۵ روز هیچ گونه ارتباطی با پسرم نداشتمو برای این لحظه و عکس العملش نگران بودم ولی الحمدالله غریبی و قهر نکرد !
در آغوشم ماند و رها نکرد 🥺
به وقت پنج شنبه ۷ تیرماه
چقدر این چند روز آخر این لحظه را تصور کرده بودم !کل این ۳۵ روز هیچ گونه ارتباطی با پسرم نداشتمو برای این لحظه و عکس العملش نگران بودم ولی الحمدالله غریبی و قهر نکرد !
در آغوشم ماند و رها نکرد 🥺
به وقت پنج شنبه ۷ تیرماه
۲۳:۰۵
| دعوت نامه ی حج |
این عدد هفت را و خاتمه ی تکثیر این شوق و سلسه ی حرفای در گلو مانده ام را به فال نیک میگیرم ...
به قولِ ماجده محمدی خیلی از ماهالحظه رسیدن مان را مدیون سوره نبا هستیمالبته که این یک عمل، کافی نبوده و نیست؛اما من یقین دارم یقین دارم پله ی خوبیبرای محک همتِ خودمان در خواستن است!
ما در کنار هم میخواهیم فقط به حبیبمانبگوییم اسم ما را جزو لبیک گویانش بنویسدهرچند دست و پاشکسته و نابلدانه داریمفعل خواستن را صرف میکنیم ...
این کاروان را تشکیل خواهیم دادو بهم قول میدهیم حج سال بعد، هرکس که راهی شد، نماینده این جمع باشدو تک تک افراد این قافله را شریک کندتا اگر به هر دلیلی اذن و جواز سفر هر کداممان نیامد، یک عزیزی را در آن جا داشته باشیم که به ما قول داده یادمان باشد تا روزی که دور نیست در یکی از همین سالها، حجش به نام ما باشد !
روشن تر بگویم :شما دعوتید به کاروانِ حج !قدمتان سر چشم ...
در گروهی که تشکیل دادیم بناست هر روز یادآوری و جمع خوانی سوره نبا داشته باشیم تا حتی یک روز قضا نشود این قرائت.
و در پیِ آن در آسمان ها انشالله یک کاروان حج تشکیل دهیم
امام صادق علیهالسلام میفرماید: "کسی که سوره عمّ یتسألون را در هر روز قرائت کند سال تمام نمیشود، مگر این که زیارت بیت الله الحرام را خداوند نصیب او میگرداند. " (تفسیر نور الثقلین، الحویزی، ج 5، ص 490)..
در روز عاشورا اولین سوره نبا قرائت خواهد شدو در این روز اولین ثبت نام کنندگانو همراهان لبیک می گویندتا روزگاری که نمیدانیم کاروانمان چند نفره خواهد شد و دیگرانی کهکجای این مسیر نبا هایش را به ما متصل میکنند
از روز عاشورا و به نام حسین بن علی(ع) شروع خواهد شد این قافله حجبه مدد و یاری آقای کشتی نجاتتا نایبشان باشیم برای حج ناتمامی که ......مقدمه حج رفتن ، حج خواستن استاگر خواهان این سیر هستید شما دعوتید به گروه کاروان نباءble.ir/join/ApcDcKuEiw
راستیبه گمانم این گروهسندِ کارسازی باشدبرای روزگاری که حج نرفته به سوی او بازمی گردیم !
میخواهیم تک تک این قرائت های زنده یسوره ی شریف و عزیز نباء رابه محضر آسمانیان، گواه بیاوریمو بگوییم ما مشتاق آمدن بودیماما اجل مهلت نداد ...
خودتان را شریک کنید در این تسبیحِ دعوت جمع خوانی سوره نبا، بذر شوق را در قلب عزیزانتان بکارید و رشته تسبیحمان را با نفس های بیشتری بیمه کنید. یقین داریم به اثر کار جمعی و نگاهی که او به ما خواهد کرد...
از روزهای حجble.ir/join/756bDUdHns
این عدد هفت را و خاتمه ی تکثیر این شوق و سلسه ی حرفای در گلو مانده ام را به فال نیک میگیرم ...
به قولِ ماجده محمدی خیلی از ماهالحظه رسیدن مان را مدیون سوره نبا هستیمالبته که این یک عمل، کافی نبوده و نیست؛اما من یقین دارم یقین دارم پله ی خوبیبرای محک همتِ خودمان در خواستن است!
ما در کنار هم میخواهیم فقط به حبیبمانبگوییم اسم ما را جزو لبیک گویانش بنویسدهرچند دست و پاشکسته و نابلدانه داریمفعل خواستن را صرف میکنیم ...
این کاروان را تشکیل خواهیم دادو بهم قول میدهیم حج سال بعد، هرکس که راهی شد، نماینده این جمع باشدو تک تک افراد این قافله را شریک کندتا اگر به هر دلیلی اذن و جواز سفر هر کداممان نیامد، یک عزیزی را در آن جا داشته باشیم که به ما قول داده یادمان باشد تا روزی که دور نیست در یکی از همین سالها، حجش به نام ما باشد !
روشن تر بگویم :شما دعوتید به کاروانِ حج !قدمتان سر چشم ...
در گروهی که تشکیل دادیم بناست هر روز یادآوری و جمع خوانی سوره نبا داشته باشیم تا حتی یک روز قضا نشود این قرائت.
و در پیِ آن در آسمان ها انشالله یک کاروان حج تشکیل دهیم
امام صادق علیهالسلام میفرماید: "کسی که سوره عمّ یتسألون را در هر روز قرائت کند سال تمام نمیشود، مگر این که زیارت بیت الله الحرام را خداوند نصیب او میگرداند. " (تفسیر نور الثقلین، الحویزی، ج 5، ص 490)..
در روز عاشورا اولین سوره نبا قرائت خواهد شدو در این روز اولین ثبت نام کنندگانو همراهان لبیک می گویندتا روزگاری که نمیدانیم کاروانمان چند نفره خواهد شد و دیگرانی کهکجای این مسیر نبا هایش را به ما متصل میکنند
از روز عاشورا و به نام حسین بن علی(ع) شروع خواهد شد این قافله حجبه مدد و یاری آقای کشتی نجاتتا نایبشان باشیم برای حج ناتمامی که ......مقدمه حج رفتن ، حج خواستن استاگر خواهان این سیر هستید شما دعوتید به گروه کاروان نباءble.ir/join/ApcDcKuEiw
راستیبه گمانم این گروهسندِ کارسازی باشدبرای روزگاری که حج نرفته به سوی او بازمی گردیم !
میخواهیم تک تک این قرائت های زنده یسوره ی شریف و عزیز نباء رابه محضر آسمانیان، گواه بیاوریمو بگوییم ما مشتاق آمدن بودیماما اجل مهلت نداد ...
خودتان را شریک کنید در این تسبیحِ دعوت جمع خوانی سوره نبا، بذر شوق را در قلب عزیزانتان بکارید و رشته تسبیحمان را با نفس های بیشتری بیمه کنید. یقین داریم به اثر کار جمعی و نگاهی که او به ما خواهد کرد...
۵:۴۸
بابُ الرَحْمَة
| دعوت نامه ی حج | این عدد هفت را و خاتمه ی تکثیر این شوق و سلسه ی حرفای در گلو مانده ام را به فال نیک میگیرم ... به قولِ ماجده محمدی خیلی از ماها لحظه رسیدن مان را مدیون سوره نبا هستیم البته که این یک عمل، کافی نبوده و نیست؛ اما من یقین دارم یقین دارم پله ی خوبی برای محک همتِ خودمان در خواستن است! ما در کنار هم میخواهیم فقط به حبیبمان بگوییم اسم ما را جزو لبیک گویانش بنویسد هرچند دست و پاشکسته و نابلدانه داریم فعل خواستن را صرف میکنیم ... این کاروان را تشکیل خواهیم داد و بهم قول میدهیم حج سال بعد، هرکس که راهی شد، نماینده این جمع باشد و تک تک افراد این قافله را شریک کند تا اگر به هر دلیلی اذن و جواز سفر هر کداممان نیامد، یک عزیزی را در آن جا داشته باشیم که به ما قول داده یادمان باشد تا روزی که دور نیست در یکی از همین سالها، حجش به نام ما باشد ! روشن تر بگویم : شما دعوتید به کاروانِ حج ! قدمتان سر چشم ... در گروهی که تشکیل دادیم بناست هر روز یادآوری و جمع خوانی سوره نبا داشته باشیم تا حتی یک روز قضا نشود این قرائت. و در پیِ آن در آسمان ها انشالله یک کاروان حج تشکیل دهیم امام صادق علیهالسلام میفرماید: "کسی که سوره عمّ یتسألون را در هر روز قرائت کند سال تمام نمیشود، مگر این که زیارت بیت الله الحرام را خداوند نصیب او میگرداند. " (تفسیر نور الثقلین، الحویزی، ج 5، ص 490) . . در روز عاشورا اولین سوره نبا قرائت خواهد شد و در این روز اولین ثبت نام کنندگان و همراهان لبیک می گویند تا روزگاری که نمیدانیم کاروانمان چند نفره خواهد شد و دیگرانی که کجای این مسیر نبا هایش را به ما متصل میکنند از روز عاشورا و به نام حسین بن علی(ع) شروع خواهد شد این قافله حج به مدد و یاری آقای کشتی نجات تا نایبشان باشیم برای حج ناتمامی که ... . . . مقدمه حج رفتن ، حج خواستن است اگر خواهان این سیر هستید شما دعوتید به گروه کاروان نباء ble.ir/join/ApcDcKuEiw راستی به گمانم این گروه سندِ کارسازی باشد برای روزگاری که حج نرفته به سوی او بازمی گردیم ! میخواهیم تک تک این قرائت های زنده ی سوره ی شریف و عزیز نباء را به محضر آسمانیان، گواه بیاوریم و بگوییم ما مشتاق آمدن بودیم اما اجل مهلت نداد ... خودتان را شریک کنید در این تسبیحِ دعوت جمع خوانی سوره نبا، بذر شوق را در قلب عزیزانتان بکارید و رشته تسبیحمان را با نفس های بیشتری بیمه کنید. یقین داریم به اثر کار جمعی و نگاهی که او به ما خواهد کرد . . .
از روزهای حج ble.ir/join/756bDUdHns
در کانال یکی از همسفران هفت گانه خواندنی نوشته شده که این بند هفتم آن است ...پیشنهادم این است که شش بند قبل را بخوانید و بعد این بند هفتم را دوباره ...
خداحافظی نکرده ام از شما و اینجا چون میخواهم تجربه های کاربردی این سفر را هم مکتوب کنم !برای تک تک شما که این سفر را برایتان خواسته ام!برای هر کدامتان که سال بعد و بعدترش نایب الزیاره قبیله خود خواهید بود ....
خداحافظی نکرده ام از شما و اینجا چون میخواهم تجربه های کاربردی این سفر را هم مکتوب کنم !برای تک تک شما که این سفر را برایتان خواسته ام!برای هر کدامتان که سال بعد و بعدترش نایب الزیاره قبیله خود خواهید بود ....
۵:۵۱