عکس پروفایل به راه بادیه رفتن به از نشستن باطلب

به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل

۱۰۱عضو
چیزهای دوست‌داشتنی‌ای در این دنیا هست که ما حتی از آنها خبر هم نداریم. چه برسد به آنکه لذت دوست‌ داشتن‌شان را بچشیم یا حتی حداقل حسرت داشتن‌شان را بخوریم.
مثل بچه‌ای که کل لذت عالمش برایش خوردن و خوابیدن است و تو هر چه از لذت سفر، استقلال، تلاش، موفقیت و...برایش حرف بزنی چیزی نخواهد فهمید.
ای کاش حداقل بفهمیم و بهمان بفهمانند چه چیزهای دوست‌داشتنی‌ای وجود دارد که اگر درک‌شان نکنیم اصلا نفهمیده‌ایم لذت یعنی چه...
ای کاش دوست داشتن واقعی را، لذت واقعی را بفهمیم، تجربه کنیم. آن‌وقت هرچه دیگران تو را ریشخند کنند، مسخره کنند، فحش بدهند، باکی نخواهی داشت، آن‌قدر از درون پر خواهی بود و غرق لذت، که اهمیتی نمی‌دهی دیگران چه می‌گویند.
پله‌ی اول شاید پیدا کردن، دیدن و دوست داشتن آدم‌هایی باشد که این لذت‌ها را چشیده‌اند، تلاش برای شبیه شدن به آنها، رابطه‌ای پیدا کردن با آنها...
اللهم الرزقني حبک و حبّ من يحبّك و حب كل عمل يوصلني إلي قربك.
در مسلخ عشق جز نکو را نکشندروبه‌صفتان زشت‌خو را نکشندگر عاشق صادقی ز مردن نهراسمردار بود هر آنکه او را نکشند
#شهید_سید_حسن_نصرالله
@Badiyero

۵:۴۳

thumbnail
این تصویر یکی از همان کارهای کوچکی است که تو را به تحسین وا می‌دارند، حس خوشیِ جمع و جور و امیدواری را می‌دمند در وجود آدم.آقا عبداله دست‌سازه‌های چوبی می‌سازد، کشتی، پنجره، جعبه و...البته خودشان را ندیدیم، رفته بودند تماشای فوتبال، خانم‌شان مانده بودند به سنباده و روغن جلا زدن تا غروب آفتاب.باحوصله و خوش‌روحیاط خانه هم کارگاه‌شان است، هم فروشگاه‌شان.یک میز گرد قدیمی، یک رومیزی قدیمی و کاملا غیرخاص، یک رادیو ضبط قدیمیِ نوار کاست خور و آهنگ سنتی ایرانی. گل‌های کاغذی خانه همسایه هم به طور خودجوش نقش فضاسازی و جلب مشتری از بیرون را ایفا می‌کنند.
شهید مطهری می‌گفت کار کردن فقط برای پول نیست، برای سلامت روح هم هست. و آدم‌هایی که در هر حالتی سعی می‌کنند کاری برای خودشان دست و پا کنند، حتی روح مرا هم خوب می‌کنن، آدم‌های پابند به قواعد انسانی، آدم‌هایی که مسئولیت روح خودشان را پذیرفته‌اند.مثل مادربزرگم که از وقتی توان راه رفتن ندارد، گرفتن دم کشمش‌ها هم برایش یک فعالیت جدی و اختصاصی است‌. دوختن تکه‌ پارچه‌های بلا استفاده به هم و تبدیل کردنشان به دستگیره و روکش بالش و...از دور شاید کاری بیهوده و حوصله‌سربر به نظر برسد، اما این پیرزن مشغول مراقبت از روحش است.مثل همین زن و شوهر که نداشتن کارگاه و مغازه و نامرتبی و شلوغی گوشه و کنار حیاط خانه برایشان مانع نیست.من اهل خرید چیزهای تزئینی و استفاده از آنها نیستم، علاقه‌ای به شلوغ کردن خانه ندارم. اما حقیقتا این خانم این قدر بی‌آلایش و ساده و صادقانه مشغول جلا دادن کشتی‌ها و روح خودش و ما بود، احساس کردم به عنوان یک صاحب‌روح باید از این تلاش و زیبایی حمایت کنم. شما هم اگر دوست داشتید علاقه‌تان به این شور انسانی را به نوعی ابراز کنید، آدرس صفحه‌شان در اینستاگرام را برایتان می‌گذارم:@sanayeh.dasti#بوشهر#بوشهر_بافت_قدیم#تو_چراغ_خود_برافروز
@badiyero

۱۶:۴۳

thumbnail

۱۶:۴۳

thumbnail

۱۶:۴۳

thumbnail

۱۶:۴۳

thumbnail

۱۶:۴۳

thumbnail

۱۶:۴۳

طرف نوشته: خلاصه داستان؛ به اوکراین گفتند بیا عضو ناتو شو تا امنیتت را تضمین کنیم. اوکراین که درخواست عضویت داد و جنگ شد، شرق سرزمینش را به روسیه بخشیدند و معادنش را بالا کشیدند، رییس جمهورش را هم با اردنگی از کاخ سفید بیرون انداختند.این یکی از عجیب ترین فریب‌های تاریخ روابط بین‌الملل بود.
به نظر شمام عجیبه؟آن هم یکی از عجیب‌ترین فریب‌های تاریخ روابط بین‌الملل؟!undefinedنداشتیم اصلا ازش.خیلی خلاقانه بوده، کی فکرش رو می‌کرد اصلا! کی احتمالش را می‌داده، آن هم با سوابق درخشان امریکا و سایر دوستان.
اگر یک مقدار تاریخ بخوانید این قدر جا نمی‌خورید، مثلا:
سِر گور اوزلی سفیر انگلستان، زمان را برای پافشاری بر صلح مناسب می‌دید (صلح بین ایران و روسیه). سربازان روسیه باید از جنگ با ایران رها می‌شدند تا در اروپا با ناپلئون، امپراتور فرانسه بجنگند.اوزلی بالاخره شاه (فتحعلی) را تهدید کرد که کمک‌های مالی را قطع خواهند کرد. این نیرنگ را انگلیسی‌ها پس از این هم به کار بردند، آن‌ها در قراردادهای خود سخاوتمندانه مبلغ کلانی را برای کمک به ایران می‌گنجاندند و ایران را به قبول شرایط خود وادار می‌کردند، اما پس از آنکه ایران به این پول وابسته می‌شد، خواسته‌های تازه‌ای را مطرح و تهدید می‌کردند که اگر ایران به این درخواست‌ها تن ندهد، دیگر از پول خبری نخواهد بود.ده سال از آغاز جنگ با روسیه می‌گذشت. فتحعلی‌شاه فراز و نشیب‌های و پیروزی‌ها و شکست‌های زیادی دیده بود، اما کشمکش به پایان نرسیده بود. او خصوصا از هزینه کردن برای جنگ و خالی کردن خزانه‌اش بسیار هراسان بود.
ارتش ایران پس از شکست در اصلان‌دوز بسیار ضعیف شده بود و نیاز به بازسازی و هزینه‌های بیشتر داشت. سرانجام شاه به صلح رضایت داد؛ آن هم به صورتی که تمام مناطق اشغال شده در دست روس‌ها باقی بماند.
گفت‌وگوها در سال ۱۲۲۸ ه.ق در روستای گلستان قره‌باغ انجام شد و شهرهای قره‌باغ، گنجه، شکی، شروان، قبه، دربند و باکو که الان در کشور آدربایجان است، و تمام سرزمین گرجستان به روس‌ها تعلق گرفت.

#کتاب_سرگذشت_استعمار#جلد_یازده#استعمار
@badiyero

۱۸:۴۹

thumbnail
امروز سوار یک اتوبوس برقی شدم، روی تابلویش نوشته بود اولین محموله اتوبوس‌های برقی.اینکه سر و صدای موتور نبود خیلی خوب بود.من فکر می‌کردم حالا تازه حرفش را دارند می‌زنند و تا بخواهد وارد بشود و به کار گرفته بشود کلی طول می‌کشد، خصوصا که نمی‌دانستم برقش دقیقا چه‌طور تامین می‌شود.راننده گفت اتوبوس‌ها شارژ می‌شوند و سمت کیان‌شهر و بعثت‌آباد یک پایانه زدند برای شارژ اتوبوس‌ها، که حدود صد شارژر دارد.شب ساعت ۸ و ۹ اتوبوس‌ها تحویل داده می‌شود و هر کدام حدود ۴ ساعت طول می‌کشد تا شارژ بشوند‌.بسته به مسافت هم مدت زمان مصرف فرق می‌کند، اینی که من سوار شدم تخمین می‌زد شارژ کاملش برای دو روز جواب بدهد.طبق اطلاعات راننده این سری ۴۰۰_۵۰۰ دستگاه وارد کردند و احتمالا همین تعداد هم دوباره وارد ناوگان حمل و نقل بشود.یک سری اتوبوس‌های دیگر هم روی بدنه‌شان نوشته بود این اتوبوس‌ها نو هستند و از محل پرداخت عوارض شما خریداری شده‌اند.کار قشنگی بود خود این اطلاع‌رسانی.
#اتوبوس_برقی
@badiyero

۱۷:۱۹

ادب کردن به واسطه‌ی عقوبت، بهتر از این است که اصلا ادب نکنند و انسان در مرحله استدراج برود تا اینکه برسد به اسفل السافلین.استدراج می‌دانید یعنی چه؟ یعنی عنان را به گردن انسان می‌اندازند و انسان خودسر می‌شود درجه به درجه کم کم پایین می‌آید به طوری که خودش هم نمی‌فهمد دارد پایین می‌آید. می‌گوید: الحمدلله حالم خوب است، روحم خوب است، دنیایم خوب است، آخرتم خوب است. چه کسی از من بهتر! ولی نمی‌فهمد چه بلایی دارد به سرش می‌آید. اگر او را یک مرتبه هل بدهند به سوی پایین، این یک تکانی می‌خورد ولی یک مرتبه هول نمی‌دهند، کم کم او را پایین می‌آورند که خودش هم نمی‌فهمد و بزرگ‌ترین عذاب استدراج است! یعنی انسان درجه به درجه پایین می‌آید و نمی‌فهمد.

#إلهي_لا_تؤَدبني_بعقوبتك#شرح_دعای_ابوحمزه#علامه_سید_محمدحسین_حسنی‌طهرانی#کتاب
@badiyero

۲۳:۳۳

در باب اقوام عربی، انگلیسی‌های متصدی امور شرق از دیرباز بر این باور بودند که آن‌ها توانایی حفظ استقلال حقیقی خود را ندارند. گرترود بل، مشهورترین سیاح انگلیسیِ پیش از جنگ در سرزمین‌های عربی، وقتی می‌نوشت "عرب‌ها نمی‌توانند خودشان را اداره کنند"، حرف تازه‌ای نمی‌زد. منظور مقامات انگلیسی زمان جنگ، آن‌گاه که از استقلال عرب‌ها صحبت می‌کردند، صرفا استقلال آنها از امپراتوری عثمانی و انتقالشان به مدار قدرتی اروپایی بود.
#صلحی_که_همه_صلح‌ها_را_بر_باد_داد #گزیده_کتاب
@badiyero

۱۲:۱۱

اللهم اجعل لی مع الرسول سبیلا.
این یکی از دعاهای ماه رمضانه.ترجمه تحت الفظیش میشه اینکه خدای برای من با رسولت راهی قرار بده، با رسولت راه مشترکی برای من قرار بده، یا به رسولت راهی برای من قرار بده. مرحوم صفائی حائری، که روحشون شاد، می‌گویند این شراکت در راه رسول از طریق قبول و پذیرش مسئولیت است.رسول کسی بوده‌اند که نسبت به همه‌ی خلقت مسئولیتی داشتند، نسبت به جاندار و بی‌جان و طبیعت. آدم‌ها که به جای خود.هرچه بیشتر ما هم نسبت به دیگران احساس مسئولیت کنیم، آن هم به سبک و سیاق رسول، این دعا مستجاب‌تر شده، و هرچه بیشتر فکر کنیم عیسی به دین خود موسی به دین خود، از همان‌ها دورتریم.هرچند که این احساس مسئولیت اول فطری و انسانی است و بعد مذهبی.
تازگی موسسه‌ای را پیدا کرده‌ام که چشمه‌ای از اجابت همین دعاست. نمونه‌ای از فطرت تشنه‌ی آدمی.پدر و مادری که از دست دادن عزیزشان باعث شده اتفاقا بیشتر احساس مسئولیت کنند و غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کنند.خانه‌ی عمادخدا فرزندی را از پدر و مادری گرفته و به‌جایش هزاران قلب را بسیج کرده که مأمن صدها کودک دیگر شوند.
عسی ان تکرهو شیئا و هو خیر لکم.
داستان این خانه را از کانال خودشون در تلگرام و یا اینستاگرام حتما بخونید. @khaneyEemad

@badiyero

۱۶:۴۲

امشب دعا کنیم.برای ظهور و فرج.مضطرانه دعا کنیم.اگر کاری ازمون نمیاد، دعا هست.قبل از اینکه با بلا و مصیبت بیشتر به اضطرار برسیم، با فهم به اضطرار برسیم.بشر عادی نمی‌تواند از این مصیبت روزافزون جلوگیری کند.بفهمیم این را و برای ظهور منجی دعا کنیم.
#شب_قدر#ظهور
@badiyero

۱۹:۴۳

این مطلبی که می‌فرستم رو خودم خیلی پسندیدم. چون خودم جزء کسایی بودم که فکر می‌کردم با وجود وهابی‌ها حج رفتن درست نیست، حج واجب را دیگه با دل‌چرکینی رضا می‌دادمundefined و متاسفانه از این زاویه فکر نکرده بودم به قضیه

۲:۵۴

+اگر رزق کسی باشد متن زیر را میخواند انشالله .
شوق به حج undefined
یکی از چیزهایی که خواسته‌اند در ماه مبارک رمضان ما از خدای متعال بخواهیم، یعنی به ما یاد داده‌اند که بگوییم، اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین دوست دارند ما این کار را کنیم، و اتفاقاً جلسات غیردقیق ما، ما را از آن دور کرده است، این است…جزو ادعیه‌ی ورودیه‌ی ماه مبارک رمضان آورده است، این جزو ادعیه‌ی هر شب است، «اَللّهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیتِک الْحَرامِ فِی عامی هذا وَفی کلِّ عامٍ»، خدایا! همین امسال و هر سال مرا به حج مشرّف کن؛ یا «اَللّهُمَّ اِنّی اَساَلُک فیما تَقْضی وَتُقَدِّرُ مِنَ الاََمْرِ الَْمحْتُوم》خدایا! وقتی می‌خواهی قضا و قدر حتمی خودت را برای من محتوم کنی، «وَ فِیمَا تَفْرُقُ مِنَ الْأَمْرِ الْحَکِیمِ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ» شب قدر که می‌خواهی مقدّرات من را مقدّر کنی «أنْ تَجْعَلَنِی مِنْ حُجَّاجِ بَیْتِکَ الْحَرَامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمْ»؛ این را می‌خواهند و این مفهوم فراوان است.
نگو پول ندارم، اگر پول نداشته باشی، کربلا نمی‌خواهی؟ برای کربلا ذوق داریم و الحمدلله، باید هم داشته باشیم؛ ولی نوع شیعیان برای حج ذوق ندارند! چرا؟ چون جاهایی از جلسات ما از دین گرفته نشده است، حتّی گیج‌هایی پیدا می‌شوند و می‌گویند تا زمانی که این وهابی‌ها هستند ما به حج نمی‌رویم!مگر زمان اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین علما و اتقیا حاکم بودند؟ یا بنی امیّه و بنی عبّاس که قاتلان ائمه علیهم السلام بودند؟ چرا ما می‌خواهیم از اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین جلو بزنیم؟ اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین بیست سفر و بیست و پنج سفر بصورت پیاده حج می‌رفتند، آن هم در زمانی که امیرالحاجِ زائرین، قاتلِ امام بوده است!ما چه مدل هیئتی درست می‌کنیم که می‌گوییم تا زمانی که وهابیت هست ما به حج نمی‌رویم؟بیخود می‌کنی که چنین حرفی را می‌زنی؟ تو چه‌کاره‌ی دین هستی؟آیا فقه اجازه می‌دهد؟ بجز مواردی که مانعی وجود دارد و حاکم شرع بصورت موقتاً این امر را تعطیل کند، یعنی مانع پیدا می‌شود نه اینکه ما مانع را درست کنیم.مسلماً حج رفتن استطاعت و امنیت و… می‌خواهد که معلوم است، اما همان موقع هم که به حج نمی‌روند، شما باید میل به حج رفتن داشته باشید .مگر می‌شود خدای متعال به کاری دستور بدهد، که این کار در نجات ما مؤثر باشد و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین به آن عنایت تامّه داشته باشند، بعد ما بگوییم تا زمانی که آل یهود آنجا باشند ما نمی‌رویم؟چه کسی چنین اجازه‌ای به ما داده است؟ این همان تفکّر سقیفه‌ای است! ما چه‌کاره هستیم که اینطور حرف می‌زنیم؟اولین قدم این است که ما باید در شوق حج بسوزیم، حال زمانی مانع پول است… نگو پول ندارم، مشکل پول نیست، شما در شوق حج بسوز، ان شاء الله خدای متعال حج را پای شما می‌نویسد .وقتی شما برای رفتن به کربلا پول ندارید، آیا دلتان هم زیارت کربلا نمی‌خواهد؟ دلتان می‌خواهد.هیئتی که ما شائق به حج نمی‌کند، معلوم است که درست از دین سیراب نمی‌شود.
نکته‌ی بعدی این است که اگر ما الآن یقین بدانیم که امام زمان ارواحنا فداه یک جای خاصی هست … این مسجد جمکران اینطور است که یک احتمال می‌دهیم شاید امام زمان ارواحنا فداه به آن مسجد در آن بیابان عنایت داشته باشد، آنجا بدرستی شلوغ می‌شود. هر جای دیگری هم بگویند احتمال دارد امام زمان ارواحنا فداه به آنجا عنایت داشته باشد، انسان به آنجا می‌رود.
شیخ حامد کاشانی
حال شما تصور کنید منا و عرفات را که یقین داریم اماممان آنجاست.......
undefinedکاروان حج نباءble.ir/join/ApcDcKuEiw

۲:۵۴

ای کاش کاری که برای غزه ازمون برمیومد محدود به راهپیمایی نبود، و خدا نکنه از این حداقل هم دریغ کنیم...

۱:۲۳

thumbnail
دعای مکارم الاخلاق را هر وقت تونستید بخونید.دعاها و فرازهایش یک از یک بهتر و دقیق‌تر.مثلا این رو ببینید چه قدر هوشمندانه‌ست:"وارزقني من غيراحتساب، فلا اشتغل عن عبادتك بالطلب و لا احتمل اصر تبعات المكسب."خدایا بی‌حساب به من روزی بده تا به خاطر طلب روزی از عبادت تو باز نمانم و سختی و بار گران عواقب کسب را به دوش نگیرم.
آدم ناخودآگاه تصورش این است که هرچیزی حساب و کتابی دارد و نمی‌شود چیزی را بی‌حساب خواست ولی خدایی خدا یک ظرفیت‌هایی داره که ما ازش غافلیم، مثل همین عطا کردن بی‌حساب.هرچند به نظرم در این معنای "بی‌حساب" بودن می‌شود کلی حرف زد. مثلا به نظر من همین دعا، قائل بودن به کرم و خدایی خداست، احتمالا حساب کسی که به این صفت خدا قائله و براساسش درخواست می‌کند با کسی که به چنین ویژگی‌ای قائل نیست فرق داره.
خود ما هم که آدمیزادیم، حتی کسی هندوانه زیر بغلمان بگذارد و بگوید شما که این قدر خوبی، شما که این قدر مهربانی و...سعی می‌کنیم حداقل درجا در نقض حرفش کاری نکنیم و نشان بدیم که درست تشخیص داده، چه برسد به خدا.یا اگر می‌گوید به عبادت بپردازم، به نظرم عبادت معنایی فراتر از اعمال عبادی‌ای مثل نماز و روزه که در اولین فکرربه ذهن ما خطور می‌کند دارد.
یا آنجایی که می‌گوید: " و وفّقني إذا اشتكلت عليّ الامور لأهداها و إذا تشابهت الأعمال لأزكاها و إذا تناقضت الملل لأرضاها"و هر وقت امور بر من درهم آمیخته شود، مرا به شناخت درست‌ترین آنها توفیق ده و هر وقت کارها با یکدیگر مشتبه شوند به پاکیزه‌ترین آنها هدایتم کن و هر وقت بین عقاید و خواست‌ها تناقضی پیش بیاید، آنی را که مورد رضایت توست به من الهام کن.
این دقیقا مشکل همیشگی من برای تصمیم‌گیری است وقتی چنتا موضوع با هم پیش می‌آید.حتی به نظرم وقتی در نظر ما تضادی وجود ندارد هم می‌تواند موضوع تناقض‌ها برجا باشد و اینجاست که باز نیاز داریم از خدا بخواهیم انجام آن چیزی که خیر واقعی است را به دلمان بیندازد و به ذهن‌مان متبادر کند.
خلاصه کلی دعاهای جذاب دیگر دارد که وقتی می‌خوانی متوجه می‌شوی چه قدر از استانداردها فاصله داری یا اصلا استانداردها کدام‌ها هستند.
ان‌شاالله همه‌ی دعاهایش دررحق‌تان مستجاب.
#دعای_مکارم_الاخلاق
@badiyero

۸:۴۲

راستی این رو یادم رفته بود بگم، مدرسه پریزاد که تو حرم امام رضاست و مردانه‌ست، وقف خانم پریزاد، ندیمه‌ی گوهرشاد خاتون بودهundefinedundefined
یک خانم که ندیمه بوده (این خودش ندیمه می‌خواسته که، این قدر پولدار بوده. البته خودشم عروس تیمور لنگ بوده گویا) اینجا را وقف کرده، بعد الان فقط مختص آقایان است.undefined
نه که فکر کنم جنسیت مکان بسته به جنسیت واقفه! ولی خب تضاد جالبیهundefinedundefined
@badiyero

۱۰:۰۴

دیدید وقتی آدم بعد از چند ساعت فعالیت از بیرون یا از سر کار می‌آید خانه خسته‌ست، دلش می‌خواهد لباسش را عوض کند، لباس راحت بپوشد، چیزی بخورد یا دراز بکشد، کش و قوسی به بدنش بدهد تا خستگی کم‌کم از تنش در برود و اگر کسی ماساژش بدهد که چه بهتر.
به نظرم ادبیات هم با مغز و ذهن همین کار را می‌کند.بعد از یک فعالیت ذهنی، یا مشغولیت ذهنی به هر شکل و هر دلیلی، خواندن و شنیدن داستان و شعر مثل همان عوض کردن لباس ناراحت بیرون و دراز کشیدن و کش و قوس دادن به مغز است.مثل آب سردی است که زیر آفتاب روی سر و صورتت بریزی.
ماهیچه‌های مغز دعایت می‌کنند وقتی این آب خنک لا به لای شیارهای خسته‌اش نفوذ می‌کند.حالا هرچه این ادبیات فاخرتر، ماساژ مغز موثرتر و پربازده‌تر و فراتر از یک استراحت و بازیابیِ قوای صرف.
خصوصا شنیدن پادکست داستان و شعر را موقع برگشت از سرکار و در مسیر حتما امتحان کنید.هم صرفه‌جویی در زمان است هم استراحت ذهن.
و چه بهتر شنیدن متون کلاسیک فارسی که قطع به یقین حسرت خیلی‌هایمان هست درست و کامل نخواندن و ندانستن‌شان.
اقای امیر خادم یک ایرانی تحصیل‌کرده در حوزه ادبیات است که شاهنامه را در قالب پادکست خوانده‌اند، و الحق که سواد و بیان و صدایی دارند شایسته شاهنامه و ترکیب‌شان با هم به مثابه همان دوش آب سرد دلچسب وسط تابستانundefined
جالب‌تر اینکه ایشان ساکن کانادا هم هستند و از تورنتو به زبان فارسی و فردوسی و ایران خدمت می‌کنند.undefined
خلاصه که این لذت را از خودتان دریغ نکنید.برای آبروداری پیش نوجوان‌ها و فرزندان‌تان هم خوب است، پس فردا که خواستید عِرق ملی و ایران‌دوستی را یادشان بدهید دست‌خالی نباشید.undefined

I'm listening to Reading Ferdowsi فردوسی خوانی on Castbox. Check it out! https://castbox.fm/va/1452627

@badiyero

۱۵:۴۸

می‌دونستید که محمدرضا شاه مدعی مکاشفه و خواب دیدن ائمه اطهار و ماموریت الهی داشتن بوده، و معتقد بوده خداوند حافظ اوست؟
"شاه اولین بار در بررسی کودتای موفقیت‌آمیزش بر ضد محمد مصدق به این محافظت الهی اشاره کرد و ادعا نمود که سقوط مصدق ایمان مرا به وجود نیرویی قوی‌تر از نیروی بشری که بر سرنوشت کشور من موثر است، مستحکم‌تر ساخت. بر من مسلم گشت که سرنوشت شخص مننیز در دست آن قدرت بالغه است و من به اجرای آنچه تقدیر ازلی برای من مقرر ساخته مامورم."
#کتاب#شکست_شاهانه به نقل از #ماموریت_برای_وطنم#نویسنده_مارن_زونیس
@badiyero

۱۸:۲۰