ک

کلید کتابفروشی

۱۰۵عضو

۲۱ فروردین ۱۳۹۸

کلید چهل و هشتم
عضو گودریدز/GoodReads هستید؟
-گودریدز، یک شبکه اجتماعی است که کتابخوان ها عضو آن هستند. مبنای آن کتاب است. اپلیکیشن آن در کافه بازار و پلی استور و اپ استور موجود است. این شبکه اجتماعی متعلق به آمازون است.مدتی است که بخش کتابهای ایرانی آن در اوضاع نسبتاً خوبی قرار دارد. البته هنوز پایگاه داده ی کتاب های جبهه فرهنگی انقلاب و کتب مذهبی روی آن، به آن قوتی که باید باشد نیست.
-خوبی اش هم این است که هنوز از ابتذال سایر شبکه ها به دور است. و اینکه هنوز عده ی زیادی عضو آن نیستند.
-در این شبکه می توانید: لیست کتاب های خوانده شده، در حال مطالعه و در صف انتظار را به صورت مجزا آماده کنید. به آن ها امتیاز بدهید و هم چنین برای آن ها یادداشت بنویسید.همچنین می توانید برای خودتان دوستانی پیدا کنید و درباره کتب با آن ها بحث کنید.
-با توجه به نظرات مخاطبین در این شبکه اجتماعی می توانید دایره اطلاعات خود را راجع به کتاب ها تقویت کنید. حتا وقتی یکی از مشتریان می آید و راجع به کتاب از شما سوال می کند که اطلاعی راجع آن ندارید، می توانید بگویید: یک لحظه صبر کنید! بعد هم بروید توی گودریدز و نظر مخاطبان را راجع به آن ببینید و بعد بگویید: من نخوانده امش. ولی نظر مخاطبان را که بررسی کردم چنین گفته اند..
-تعامل با فعالین حوزه کتاب در این شبکه می تواند به ارتقای برند شخصی و همچنین فروش شما کمک کند.
لینک دانلود از بازار:https://cafebazaar.ir/app/com.goodreads/?l=fa
ارتباط با ادمین: @hezbook

۸:۴۷

۲۴ فروردین ۱۳۹۸

کلید چهل و نهم
رسالت اجتماعیِ یک کتابفروشی (خاصه در برابر سیل‌های اخیر)
-چندسالی است که در بین شرکت‌ها چیزی به نام "رسالت اجتماعی" مد شده است. مثلا اینکه می‌روند و به فقرا کمک می‌کنند. یا مدرسه می‌سازند. یا از کمپین‌ها حمایت می‌کنند و یا می‌روند به سمت و سوی تکنولوژی‌های سبز.
-در یک نظام سرمایه‌گرایانه، این مدل کارها هم باید به افزایش سودآوری کمک کند، وگرنه انجام چنین‌کارهایی توجیه چندانی ندارد؛ که بحث‌هایش مفصل است.
-القصه؛ برای ما کتابفروش‌ها که قبل از سود اقتصادی، افق‌هایی دیگری محرک شغلی‌مان بوده -و ان‌شاءالله باشد- مسئله‌ی رسالت اجتماعی، فارغ از نگاهِ کاپیتالستی‌اش به عنوان یک بحث مهم قابل توجه است.
-رسالت اجتماعی دو روی‌کرد دارد:الف)تعریف رسالت اجتماعی برای خودِ شغل: مثلاً ترویج دانایی به واسطه‌ی ترویج کتاب یا ترویج سیر فکریِ خاص با کتاب‌ها(رسالتی که تا حدودی می‌تواند ذاتی شغل ما باشد.)ب) انجام رسالت اجتماعی از طریق عواید شغل: مثلاً اختصاص بخشی از سودِ خالص فروش به سیل زدگان
-چند نمونه:برای "سیل" اخیر عده‌ای از همکاران اعلام فروش ویژه در روزهایی خاص انجام دادند که بخشی از درآمد یا سود خود را برای کمک به مناطق سیل زده اختصاص خواهند داد.عده‌ای از همکاران، به معرفی محصولاتی پرداختند که برای مواجه با مسئله‌ی سیل مفید بود.عده‌ای از همکاران، بخشی از ظرفیت نیروی انسانی خود را به مناطق آسیب دیده فرستادند.عده ای از همکاران مقادیری کتاب و اسباب‌بازی برای کودکانِ آسیب‌زده ارسال کردند.عده‌ای از هم‌کاران در فضای مجازی با انتشار مطلب، به همدردی و تشویق مخاطبان پرداختند.
-ملاحظه: مواظب باشید دچار ریاکاری سازمانی نشوید. و البته این‌که با این کارهای خود، هم‌زمان باید مشوق تکثیر این حرکت‌های خوب هم باشید.
-مواظب باشید که رسالت اجتماعی شما به اصل کارتان آسیب نزند. شما کتابفروشید و نباید کسب و کارتان تضعیف شود. لذا انجام رسالت‌های اجتماعی نباید مانع انجام "رسالت‌"های فعلی‌تان بشود. پس بهتر است رسالت‌های اجتماعی‌تان در قبال حوادث، در راستای رسالت‌های اصلی‌تان تعریف شود.مثلاً اگر امسال به عنوان سال "رونق تولید ملی" نام‌گذاری شده‌باشد، شاید بهترین کار یک کتابفروش این‌باشد که از طریق ترویج کتاب‌های متناسب با موضوع، مخاطبین خود را به سمت تولید ملی یا مباحث متناسب با آن سوق دهد و کار نامناسب این باشد که بخواهد برود و یک کارگاه تولید تاسیس کند‌.
-شما برای کسب و کار خود چه رسالت اجتماعی‌ای تعریف می‌کنید؟ در قبال سیل‌زدگان اخیر چه ایده‌ای دارید؟
(پی‌نوشت: در صورتی که شما نیز جزو کسانی هستید که بخشی از عواید کسب خود را به سیل‌زدگان اختصاص می‌دهید حتما به این نکته توجه کنید:در حسابداری هر مفهومی معنای خاص خود را دارد که متاسفانه در افواه صاحبان کسب و کار، رسانه‌ها و مردم به صورت جابجا استعمال می‌شوند. الفاظِ درآمد، فروش، فروش خالص، سود، سود خالص و سود ناخالص کاملا با هم متفاوتند. این جابجایی‌ها می‌توانند باعث ایجاد حق الناس بر گردنِ شما بشود. مثلا اگر در رسانه‌ها اعلام کنید که درآمد خود را به سیل زدگان اختصاص خواهید داد و منظورتان "سودِ خالص فروش" بوده باشد و مشتری به نیت کمک به مناطق سیل‌زده از شما خرید کند، شما معادل مابه‌التفاوتِ درآمد و سود خالص خود را به مشتری‌تان -و احتمالاً- سیل‌زدگان مدیون شده‌اید‌. لذا بهتر است که کاملاً دقیق بیان کنید که در پروژه‌ی ویژه‌ی شما چند درصد از کدام مفهوم حسابداری قرار است نصیب سیل‌زدگان شود. در این حالت، این مسئولیت از گردن شما برداشته خواهد شد و البته مسئولیت فهم اشتباه دیگران با شما نخواهد بود.)
ارتباط با ادمین: @hezbook

۷:۴۹

۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۸

کلید پنجاهم
استراتژی پیشرفت شما برای کتابفروشی‌تان چیست؟
برای پیشرفت کسب و کار یک کتابفروش چند استراتژی را می‌توان در نظر گرفت که هر کدام مزایا و معایب خود را دارند. ولی برای پیشرفت ناگزیریم که به این مسائل فکر کنیم:
۱. تاسیس شعبه جدید۲. برنامه‌ریزی زیرساختی برای افزایش مشتریان و فروش در شعبه فعلی۳. تاسیس نشر۴. تاسیس مرکز پخش عمده۵. سایت فروش اینترنتی۶. تاسیس اپلیکیشن فروش نسخه دیجیتال۷. تاسیس یک کسب و کارِ متفاوت از کتاب
شما به کدام یک از این‌ها فکر می‌کنید؟در یادداشت‌های بعدی هر کدام از استراتژی‌های بالا بررسی خواهند شد.
ارتباط با ادمین: @hezbook
(در صورتی که تجربیات عملیاتی خود را در اجرای استراتژی ‌های پیشرفتِ خود برای ما بفرستید ممنون می‌شویم. شاید تجربه‌ی شما به بقیه‌ی همکاران نیز کمک کند؟)

۸:۰۹

۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۸

کلید پنجاه و یکم
نکته‌ای درباره‌ی توسعه‌ی کسب و کار
۱. فکر کنید که یک صنعت، یک زنجیره است.از ایده تا محصول، شامل حلقه‌هایی است که هر کدام برای خودشان یک شغل تخصصی هستند.
در صنعت کتاب:نویسندگی، انتشارات، مرکز پخش عمده، توزیع خرده
۲. توسعه یا عمودی است و یا افقی.
۳. توسعه‌ی افقی یعنی در همان حلقه‌ای که هستیم بمانیم و آن را گسترش بدهیم. مثلاً اگر یک کتابفروشی داریم، برویم و یک کتاب‌فروشیِ دیگر تأسيس کنیم.
۴. توسعه‌ی عمودی یعنی این‌که به سمت حلقه‌های دیگرِ زنجیره‌ی صنعت برویم‌. مثلاً اگر یک ناشر هستیم، برویم و یک کتابفروشی تاسیس کنیم.
۵. توسعه‌ی عمودی دو مدل است: رو به بالا و رو به پایین.
۶. توسعه عمودی رو به بالا، حرکت به سمت بخش بازار است: مثل همان ناشری که می‌رود به سمت کتابفروشی.
۷. توسعه‌ی عمودی رو به پایین، حرکت به سمت تولید است: مثل کتابفروشی که مرکز پخش عمده یا نشر تاسیس کند.__این‌ها که گفتیم مختصر و ساده بود و یک دید کلی در مورد مطلب قبلی به ما می‌دهد.اگر مایل به دانستنِ مفصل‌تر هستید، مطلب زیر را نیز بخوانید.https://kharazian.ir/knowledge/types-of-strategy

ارتباط با ادمین: @hezbook

۵:۱۲

۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸

نکته پنجاه و دوم
استراتژی پیشرفت شما برای کتابفروشی‌تان چیست؟
ایده ی تاسیس شعبه جدید (قسمت1)
چرا می خواهید شعبه ی جدید تاسیس کنید؟تاسیس شعبه ی جدید، نیاز به چندان مهارت جدیدی ندارد. زیرا همان کاری که تا الآن انجام می داده اید را باید در یک مکان جدید هم انجام دهید. اما این کار به همین راحتی ها هم نیست و خیلی بستگی دارد به این که کتابفروشی فعلی را چگونه اداره می کرده اید.وقتی یک کتابفروشی جدید تاسیس کنید، نیاز به این دارید که توان مدیریتی خود را بین دو مکان تقسیم کنید. لذا یک سوال مطرح می شود: در کتابفروشی فعلی تان کارها و تصمیم گیری ها چگونه انجام می شوند؟ حتما باید خودتان همواره بالای سر کار باشید تا کارها درست پیش بروند؟ یا اینکه یک نفر را دارید که خودش کارها بلد است و همه کارها را خودش انجام می دهد و خیالتان را راحت کرده است؟ یا اینکه اصول و قواعدی دارید که طی آن افراد همگی بدانند باید چه کنند و طی آن پرورش مدیر نیز اتفاق بیفتد؟
اگر همه ی کارها وابسته به حضور خودتان هست و ساعات عدم حضور شما در مجموعه فعلی تان، به این معنی است که "فقط درِ کتابفروشی بسته نباشد"، تاسیس شعبه جدید یک اشتباه محض است و کار را برای شما سخت تر خواهد کرد و از هم الآن باید منتظر خبر ورشکستگی یک یا هر دو کتابفروشی شما باشیم.
اگر یک نفر را دارید که به او اعتماد کامل دارید و مجموعه تان را به خوبی اداره می کند و خیالتان راحت است، اوضاع کمی فرق می کند. اما باز هم نباید خیالتان راحت باشد. زیرا هیچ تضمینی نیست که یک نفر دیگر مانندِ آن شخص پیدا کنید. پس احتمالاً مدیریت کامل شعبه بعلاوه کنترل و نظارت بر کتابفروشی اول، به گردن خودتان خواهد بود تا ببینید که چه زمانی فرا برسد و آفتاب از کدام سو در بیاید که شخصی مانند مدیر داخلی کتابفروشی اول تان پیدا کنید.
اما اگر مجموعه تان طبق قواعد و اصولی اداره می شود که قابل آموزش باشند و طی آن ها نیز تربیت مدیر و نیروی انسانی تراز کتابفروشی اتفاق بیفتد، می توانیم بگوییم که اوضاعتان کمی مناسب است. شما با اجرای همان اصول و ضوابط می توانید در زمان نسبتا کوتاهی کتابفروشی جدید خود را ایجاد کنید.
ولی آیا همین ها کافی است؟خیر. تازه اول راه است.
ادامه دارد...ارتباط با ادمین: @hezbook

۵:۳۸

۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۸

نکته پنجاه و سوم
استراتژی پیشرفت شما برای کتابفروشی‌تان چیست؟
ایده ی تاسیس شعبه جدید (قسمت2)
فرض می کنیم که شما توانسته اید در تربیت نیروی انسانی، خوب عمل کنید و فرآیندهایی ترسیم کرده اید که کامل قابل آموزش و انتقال باشند.باید بگوییم که بخش زیادی از مشکل شما حل می شود.اما این ها کافی نیست.بحث بعدی، حاشیه سود است. آیا سیستم فعلی شما سودآور است؟اگر نیست، چرا؟چه تضمینی وجود دارد که فروشگاه جدیدتان سودآور باشد؟چه برنامه شفافی برای سودآوری دارید؟آیا تاسیس شعبه جدید -که به طور طبیعی تا حدودی توجهتان را به شعبه فعلی کمتر خواهد کرد، باعث ضرردهی بیشتر کتابفروشی فعلی تان نمی شود؟ به طوری که ممکن است سود کتابفروشی جدیدتان را نیز از بین ببرد. با این حساب آیا می ارزد که شعبه جدید تاسیس کنید؟
اگر در حال حاضر سودآور هستید، سودتان چقدر است؟با سودآوری فعلیتان چندساله می توانید سرمایه تاسیس شعبه جدید را تامین نمایید؟حاشیه سود شعبه اول و دوم چه مقدار می تواند کمک کند تا بتوانید شعبه سوم را سریع تر تاسیس نمایید؟اگر حاشیه سود شما محدود است، آیا بهتر نیست به جای تاسیس شعبه جدید، ساختار خود را طوری بازطراحی کنید که حاشیه سود خالصتان بیشتر شود؟
ارتباط با ادمین: @hezbook

۱۳:۵۴

۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸

کلید پنجاه و چهارم
استراتژی پیشرفت شما برای کتابفروشی‌تان چیست؟
ایده ی تاسیس شعبه جدید (قسمت3)
- یک ویژگی دیگر تأسیس کتابفروشی جدید این است که همانطور که منافع زیادی دارد (از جمله امکان یکپارچگی در استراتژی ها و مدیریت و...)، ریسک ها را نیز دو چندان میکند. شما با این کار تخم مرغ هایتان را در یک سبد چیده اید و اگر به دلیلی، خطری کسب و کار کتابفروشی را تهدید کند، شما دو کتابفروشی دارید که هر دو در معرض خطری واحد هستند. برای این خطر چه راه حلی دارید.
- نکته دیگر این است که یکبار بنشینید و با خودتان محاسبه دقیق کنید که کتابفروشی جدیدتان، چه ارزش افزوده ای برای تان ایجاد می کند؟ آیا این ارزش افزوده به قدری جذاب هست که کار را توجیه پذیر بکند؟ارزش افزوده می تواند موارد زیر باشد:الف-توسعه بازار مشتریان بالفعل و دسترسی به حجم مشتریان به مراتب بیشتر از بازار فعلیب-حاشیه سود ریالی بیشتر از مقدار فعلیپ-حجم نقدینگی بسیار قابل توجه برای توسعه آتیت-ارتقای نشان تجاری و توسعه فروش هر دو شعبهث-کاهش ساختار هزینه ها به واسطه ی استفاده حداکثری از امکانات موجود
البته که همیشه در موقع حساب و کتاب های اولیه این منافع به طرز عجیبی خود را در ذهن ما بزرگ نشان می دهند و ما را به انجام پروژه سوق می دهند. ولی مسئله این است که ما بتوانیم به مقدار نسبتاً دقیقی منافع به دست آمده در ازای هزینه های پروژه را محاسبه کنیم.
ارتباط با ادمین: @hezbook

۱۳:۳۸

۴ خرداد ۱۳۹۸

کلید پنجاه و پنجم
استراتژی پیشرفت شما برای کتابفروشی‌تان چیست؟
بررسی ایده ی برنامه‌ریزی زیرساختی برای افزایش مشتریان و فروش در شعبه فعلی
به این نتیجه رسیده اید که باید کسب و کار خود را توسعه بدهید و یک گزینه ای که به آن می رسید این است که: کاری کنم که در همین جایی که هستم حجم فروشم بسیار بیشتر بشود و سودآوری ام بالاتر برود.
- این راهکار یک خوبی دارد و آن این است که در قریب به اتفاق موارد جزو کم هزینه ترین استراتژی های توسعه است و نیاز چندانی به امکانات و تشکیلات جدید ندارد.
-پاسخ به این سوال هم مهم است که مکان فعلی شما از لحاظ امکانات فیزیکی و ظرفیت های منطقه ای تا چه حدی امکان افزایش فروش و یا سودآوری دارد؟
-سوال دیگر! تا کنون چه کارهایی باید می کرده اید که نکرده اید تا فروشتان افزایش پیدا کند و سوال دیگر اینکه تا کنون چرا چنین کارهایی نکرده اید؟
-برای این کار نیاز به BPR دارید. یعنی یکبار بنشینید و از بیرون به کسب و کارتان نگاه کنید. و کل مجموعه تان را از نو بازسازی کنید. انگار که روز اول است. و دوباره به یک شکل ایده آل همه چیز را از نو بچینید. بی پی آر هزینه دارد. اما خیلی از مشکلات را هم رفع می کند و امکانات زیرساختی توسعه آتی را هم فراهم می کند.
- تا کنون روی چه اقشاری از مشتریان بالقوه خود سرمایه گذاری نکرده اید؟ مشتریان بالفعل شما تا چه حد شما را به دیگران معرفی میکنند؟
-جای چه محصولات و خدماتی در فروشگاه فعلی تان خالی است؟ محصولاتی که حضورشان، هم به افزایش فروش کمک می کند و هم به ورود مشتریانی که تا کنون نداشته اید.
-مشتریان از کجا می فهمند که شما چه کتابهایی دارید تا بیایند و از شما خرید کنند؟ ویترین تان مناسب است؟ چینش کالاهایتان مناسب است؟ جنس تان جور است؟ اطلاع رسانی تان چگونه است؟
-قبلاً هم گفته ایم:فروش مساوی است با:
تعداد روزهای کاری*تعداد مشتریان*میانگین تعداد کالاها در هر فاکتور*میانگین قیمت هر کالا
هر کدام از این چهار عامل که افزایش پیدا کنند، فروش شما نیز افزایش پیدا می کند. هر کدام از عوامل فوق خاصیت اهرمی دارند. شما روی کدام یک از اهرم ها می توانید بیشتر کار کنید؟
-فرض بگیریم جایی که هستید برای خودتان نیست و هر زمانی، ممکن است شما را از آن جا بیرون کنند. در این صورت، همین استراتژیِ کم هزینه ممکن است یک روز به پرهزینه ترین استراتژی برای تان تبدیل شود.
-در خلال این اجرای استراتژی، یک اتفاق دیگر هم می افتد و آن این "بهینه سازی و توانمندسازی" اتفاق می افتد و هر چه توانمندتر باشید، توسعه آتی برای تان راحت تر خواهد بود.
ارتباط با ادمین: @hezbook

۱۳:۲۶

۵ خرداد ۱۳۹۸

کلید پنجاه و ششم
استراتژی پیشرفت شما برای کتابفروشی‌تان چیست؟
بررسی ایده ی تاسیس انتشارات
اولین نکته اینکه نشر نیز یک کار کاملا حرفه ای است که اقتضائات خودش را دارد و باید به صورت جدی و مستقل اداره گردد.
نکته دیگر اینکه بسیاری از قدیمی های بازار کتاب از چنین استراتژی ای پیروی می کنند. البته خیلی های شان از نشر به کتابفروشی رسیده اند و کتابفروشی مشکل تامین نقدینگی آن ها را حل کرده است.
وقتی کتابفروشی داشته باشید و اگر خریدتان از مراکز پخش، قابل توجه باشد، این امر قدرت چانه زنی شما را برای عرضه کتاب های تان توسط مراکز پخش بالا می برد و این امر خیلی مهم است. زیرا رشد بسیاری از ناشران در بدو تولد به خاطر عدم توانایی عرضه عمده محصولاتشان بسیار کند است و خیلی های شان هم ورشکست می شوند.
بخش جذابِ داشتن یک انتشارات و کتابفروشی در کنار هم این است که شما می توانید به ازای کتابی که برای کتابفروشی تان خریداری می کنید، به جای پول، از کتاب های انتشارات خودتان استفاده کنید و مراکز پخش را ترغیب کنید که از شما به جای پول، کتاب بگیرند(تهاتر). در این حالت، حاشیه سود شما در خرید کتاب بالا می رود. (سودی معادلِ تخفیفی که می گیرید+ حاشیه سودی که به ازای فروش کتاب خودتان به طرف حساب، می برید.)
سود تهاتر برای کتابفروشی ها سود جذابی است. اما به شرطی که انتشاراتتان کوچک باشد و ساختار هزینه ای خاصی نداشته باشد و به عبارت دیگر غیر حرفه ای باشد. زیرا اگر بخواهید نشر را به صورت حرفه ای دنبال کنید، باید ساختارش را کاملا از کتابفروشی جدا کنید و سود نشر را جداگانه محاسبه کنید و سود کتابفروشی را جداگانه.
لذا آن بخش سود اضافی منتفی می شود، زیرا در بخش انتشارات درج خواهد شد که آن ساختار نیز هزینه های خودش را دارد. در این حالت شما از امکان فروش محصول سود خواهید برد.
سود دیگر تاسیس انتشارات در کنار کتابفروشی امکان ایجاد روابط قوی تر با نویسندگان و ایجاد یک برند قوی است. زیرا داشتن یک انتشارات خوب امکان داشتن یک برند قوی را زیادتر می کند.
آفتی که ممکن است در ایجاد یک نشر توسط یک کتابفروشی باشد این است که به خاطر دغدغه های کتابفروشی ممکن است نتوانید آن چنان که باید و شاید نشر خود را ارتقا بدهید و بعد از چند وقت انتشاراتتان تبدیل بشود به یک انتشاراتی که هویت خاصی ندارد و فقط برای اینکه مجوز نشرش باطل نشود هرازگاهی یک کتاب چاپ می کند که کیفیت خاصی ندارد. در این صورت داشتن انتشارات کمک خاصی به شما نخواهد کرد.
یک مزیت دیگر داشتن نشر این است که می توانید از مزایایی که مختص ناشران است نیز استفاده کنید و در بعضی مواقع خلاءهای صنفی کتابفروشی خود را جبران کنید.
داشتن یک کتابفروشی و انتشارات در کنار هم یک مزیت دیگری نیز دارد: دسترسی شما به عنوان ناشر به نقدینگی ای که به ازای فروش کتاب ها در کتابفروشی خودتان اتفاق می افتد. این مبلغ گرچه که خیلی قابل توجه نیست. اما خیلی وقت ها کارساز است و در ایام طفولیت انتشارات می تواند کمک تان بکند.
ارتباط با ادمین: @hezbook

۱۷:۲۹

۸ خرداد ۱۳۹۸

کلید پنجاه و هفتم
استراتژی پیشرفت شما برای کتابفروشی چیست؟
بررسی ایده‌ی تاسیس مرکز پخش عمده
این ایده نیز مثل انتشارات یک شغل کاملا حرفه‌ای و مستقل است.
شما کتابفروشی دارید. بعضی از ناشران هستند که کتاب‌هایشان را با شرایط خوبی دریافت می‌کنید و می‌فهمید که همکارانتان نمی‌توانند کتاب‌های آن ناشران را مانند شما با شرایط خوب تهیه کنند و بدشان نمی‌آید که آن‌ها را از شما بخرند. شما به این نتیجه می‌رسید که می‌توانید با کمی تغییر تبدیل شوید به یک مرکز پخش. اینطوری هم خودتان کتاب‌های‌تان را با شرایط بهتری خریداری خواهید کرد و هم از فروش عمده‌ی کتاب به کتابفروشی‌های دیگر سود خواهید برد.
این برنامه اگر در حد بسیار کوچک باشد مشکلی ایجاد نخواهد کرد. اما اگر گسترده شود به راحتی می‌تواند بخش کتابفروشی شما را تحت الشعاع قرار بدهد و به حاشیه براند و البته در آن‌صورت نه یک مرکز پخش حرفه‌ای خواهید داشت و نه یک کتابفروشی.فرض این را بکنید که روز کتابفروشی تان تبدیل شود به یک مغازه‌ی به هم ریخته که پرسنل‌تان همواره در حال پر و خالی کردن کارتن های کتاب هستند و اصلا فرصت نمی‌کنند به فروشگاه برسند.مرکز پخش، در صورتی توجیه پذیر است که در ابعاد بزرگ و گسترده (تعداد زیاد ناشر و کتابفروشی طرف قرارداد) انجام بشود و امکانات فراوان می‌خواهد. اما زحمات یک مرکز پخش کوچک، که در کنار یک کتابفروشی قرارگرفته است حجم زیادی از عملیات را به مجموعه شما اضافه می‌کند که مابه‌ازای آن سود چندانی به دست نمی‌آید.
نکته دیگر اینکه چند ناشر را در مجموعه دارید که دسترسی به کتابهایشان برایتان راحت است؟یک مرکز پخش حرفه‌ای باید بتواند حداقل ۴۰ انتشارات و ۱۰۰کتابفروشی را پوشش بدهد که هر کدام از آن‌ها لااقل ماهی یک یا دو میلیون خرید نمایند. آیا شما می‌توانید؟
نکته‌ی بعدی، بحث نقدینگی است. این ایده نیز همانند ایده نشر نقدینگی شما را کاهش می‌دهد. حستب بدقولی کتابفروشی‌ها در هنگام تسویه نیز داشته باشید.
پخش، در صورت حرفه‌ای خودش نیاز به عملیات و امکانات لجستیکی قوی دارد: ارسال سریع، jit، تامین سریع، حسابداری به موقع، انبارداری حرفه‌ای، خودروی ارسال بار، انبار بزرگ و...
مدل سودآوری پخش در حالت عادی روی دو چیز است:۵الی۱۵درصد حاشیه سود ناخالص+ ۲الی۶ماه اختلاف زمان دریافت پول از کتابفروشی تا تسویه با ناشر.
بحث دیگر مسئله تهاتر است. کتاب را فروخته اید و کتابفروش دیگری به هر دلیلی پول نمی‌دهد. نهایتا می‌گوید بیا از من به جایش کتاب بگیر. آن کتاب ورودی به احتمال زیاد تا مدت ها در کتابفروشی‌تان بیخ ریشتان خواهد ماند. سالی دوبار اگر با چنین مشکلی بر بخورید با نابودی فاصله‌ای نخواهید داشت‌.
مسئله بعدی این است که اگر نتوانید ارزش افزوده خاصی برای طرف‌حساب‌های‌تان (هم ناشر و هم کتابفروش) فراهم کنید، آن‌ها کما فی السابق تمایل خواهند داشت در فقره‌های خرید و فروش سنگین دست شما از معامله کوتاه باشد و فقط معامله‌های خُرد برای شما می‌ماند و برای معامله‌های خرد نیاز به ویزیت منظم است.
ارزش افزوده یعنی ایجاد یک رضایت درونی در طرف‌حساب بابت این‌که با شما کار می‌کند: اخلاق حرفه‌ای، نگاه جبهه‌ای، ویزیت منظم، خدمات بسیار به موقع و سریع، تخفیف خوب، حساب و کتاب منظم، اطلاع رسانی و ارسال سریع کتاب های تازه، ارسال رایگان و...
@hezbook

۷:۳۴

۱۱ خرداد ۱۳۹۸

کلید پنجاه و هشتم
استراتژی پیشرفت شما برای کتابفروشی چیست؟
بررسی ایده‌ی راه اندازی سایت فروش کتاب
این روزها همه می‌گویند باید برویم سراغ کسب و کار اینترنتی. بخش قابل توجهی از معاملات هم در فضای مجازی اتفاق می‌افتد. برای ما کتابفروشان هم راه اندازی سایت همواره یک گزینه وسوسه کننده بوده است.
برای سایت دو مدل دارید: یا باید بر مبنای موجودی کالا بفروشید یا بر مبنای موجودی ای که ندارید و بعد از سفارش مشتری باید بروید دنبال تهیه‌اش.
در مدل اول برای پرهیز از خواب سرمایه بهتر است موجودی سایت با موجودی کتابفروشی تان منطبق باشد. یعنی از یک انبار واحد دو درگاه فروش تعریف شود: فروش فیزیکی و فروش سایت.در این حالت خیلی از مشکلات را نخواهید داشت. قیمت کالاهایتان به روز خواهد بود و اگر کالایی موجود نباشد روی سایت هم موجودی آن را صفر نشان می‌دهد و... اما در این روش با توجه به شرکت های محدودی که خدمات نرم افزاری برای کتابفروشی‌ها دارند، گزینه‌های مناسبی پیش روی شما نیست‌ که بتوانید سایتی داشته باشید که با نرم‌افزارتان منطبق باشد و باید یک راه اساسی‌تر پیدا کنید.بعلاوه اینکه اگر شرکت خدمات نرم افزاری و شرکت خدمات سایت از هم جدا باشند و شما هم دانش کافی نداشته باشید یک محیط مناسب فرار از مسئولیت ایجاد می‌شود: شرکت‌ها از مسئولیت‌ها شانه خالی می‌کنند و می‌اندازند گردن هم‌دیگر.
اگر اطلاعات سایت با انبارتان منطبق نباشد، کمی دردسر دارید: مشتری پول کتابی را برایتان واریز می‌کند که قیمت چاپ جدیدش دوبرابر شده. یا اصلا توی بازار نایاب است و مدام باید با مشتری تماس بگیرید و عذرخواهی کنید که پولتان را برای تان پس می‌فرستم یا پول بیشتری باید بریزید. این را اضافه کنید به وضعیت تامین کتاب‌های جبهه فرهنگی انقلاب.
می‌دانید مشکل دیگر چیست؟ زبان! عمده‌ی کارفرمایان سایت زبان برنامه‌نویس‌ها را نمی‌فهمند و بالعکس. لذا دانش آی‌تی تا حدودی مورد نیاز است.
و بعد اینکه باید دقیقا بدانید که به چه چیزی نیاز دارید. ریز به ریز. بعدها ممکن است بخواهید در سایت تغییری که به نظرتان خیلی کوچک است اعمال کنید اما با این جواب مواجه خواهید شد: نمی‌شود. اگر می‌خواستی اینجوری باشد باید روز اول می‌گفتی و این تغییر مستلزم این است که همه کارها از اول انجام شود.. یعنی لازم است بنشینید و روی کاغذ دقیقا آن چه می‌خواهید را رسم کنید. با تمام جزئیات.
نکته دیگر این‌که در فضای مجازی رقابت سخت تر است. در فضای فیزیکی گاهی شاید فاصله جغرافیایی شما با رقیبتان ضعف های شما را پوشش بدهد و مشتری مجبور بشود از شما خرید کند. اما در فضای مجازی فاصله‌ی شما و رقیب در انتخاب مشتری در تایپ کردن چند حرف است و نوعا کسی برنده می‌شود که در سئو نویسی صفحه‌ی اول گوگل را فتح کرده باشد.
لذا به یک تیم جنگجو و یک برنامه دقیق نیاز دارید.
دیگر این‌که در فضای مجازی نباید به "متوسط بودن" قانع باشید. باید حتما جزو بهترین‌ها باشید. (البته این تنها نسخه نیست: بروید مطالبی درباره استراتژی اقیانوس آبی بخوانید.) یا این‌که خیلی خاص باشید.
در نسبت با تاسیس یک شعبه فروش فیزیکی یا مرکز پخش عمده، راه اندازی سایت هزینه‌های نسبتا کمتری دارد. البته دسترسی به فروش زیاد هم در سایت سخت است.
نکته مهم دیگری که می‌گویند این است که سایت یک پوسته دارد که همه می‌بینند و پشتِ آن پوسته مجموعه عملیاتی است که انجام می‌شود و آن عملیات ها اهمیت بیشتری از پوسته دارند. یعنی که طراحی سازوکارهای پشتیبانی بسیار اهمیت دارند.
یک پیش‌نهاد ساده:در فروش اینترنتی چه اتفاقی می‌افتد: شما از طریق یک درگاه مجازی، یک کالای فیزیکی را به یک کاربر فضای مجازی می‌فروشید.بقیه اش را فعلا کنار می‌گذاریم. برای درک این تجربه، پیشنهاد می‌کنیم فرض کنید اینستاگرام یا کانال پیام‌رسانی کتابفروشی‌تان حکم همان سایت را برای‌تان دارد. از امروز تلاش کنید از طریق آن کتاب بفروشید. ببینید آیا می‌توانید چنین کنید؟ بالاخره در کنار یک سایت موفق به یک صفحه اینستاگرام هم نیاز است.
ارتباط با ادمین: @hezbook

۸:۱۱

کلید پنجاه و نهم
برای راه اندازی کسب و کار جدید،چه در حوزه کتاب و چه در حوزه‌ غیر کتاب،خوب است که کتاب نوپای ناب را هم بخوانید.خلاصه این کتاب را به صورت ویدئو برای‌تان به اشتراک می‌گذاریم. زحمت زیرنویسش را آدینه‌بوک کشیده است.
https://www.aparat.com/v/hYKvq
ارتباط با ادمین: @hezbook

۸:۱۵

۱۳ خرداد ۱۳۹۸

کلید شصتم
استراتژی شما برای توسعه کتابفروشی‌تان چیست؟
بررسی ایده راه اندازی اپلیکیشن فروش نسخه‌ی دیجیتال
فارغ از بحث امکان تحقق، این ایده به طور کلی ریسک کسب و کار شما را تا حد بسیار زیادی پایین می‌آورد. مناقشاتی که بر سر ادامه‌ی کتابخوانی است و قائل به تداوم کتابخوانی هستند، بالاخره به یکی از این دو جریان قائلند: یا نسخه دیجیتال و یا نسخه فیزیکی. و کسی که در هر دو حوزه سرمایه‌گذاری کند، ریسک کمتری خواهد داشت و در صورت نابودی یکی از دو جریان طبعا سود کمتری هم خواهد داشت؛ مگر اینکه از قبل استراتژی خروج مناسبی طراحی کرده باشد.
در این بازار دو بازیگر اصلی و چند بازیگر فرعی داریم. طاقچه و فیدیبو دو بازیگر اصلی هستند‌. بازیگران فرعی شامل چند استارت آپ و چند ناشر بزرگ بازار هستند که خودشان کتاب خودشان را می‌فروشند.حضور طاقچه و فیدیبو که هر دو توسط هولدینگ‌ها و سرمایه‌گذاران پرقدرت پشتیبانی می‌شوند به نوعی مثل حضور دولت در بازار است. یعنی تا مدت زیادی می‌توانند فارغ از سودآور بودن و نبودن به کار خود ادامه بدهند. منتها به امید سود آتی.
لذا عملا رقابت با این‌ها در بازاری که این دو بازی می‌کنند، امکان‌پذیر نیست و بازیگر سوم اگر ضعیف، وارد بازی شود، محکوم به شکست است و اگر بخواهد خیلی پرقدرت وارد بشود، ممکن است بازار دچار ماجرای رقابتِ اپلیکیشن های حمل و نقل(اسنپ و تپسی و کارپینو...) و تامین غذا(ریحون و چلیوری و اسنپ فود و...) شود:یک رقابت جدی و سنگین برای فتح بازار که در آن همواره از دو طرف باید بجنگید: ارائه ی شرایط خوب به ناشران طرف قرارداد و ارائه شرایط خوب به مشتریان. و این هر روز باید از بخشی از سود خود بگذرید و حتی وارد منطقه زیان هم بشوید. آن هم در برابر رقبایی که توسط هولدینگ‌هایی پشتیبانی می‌شوند که خرج کردن این پول‌ها برای‌شان مسئله‌ای نیست.
شاید اگر در راه انداختن چنین اپلیکیشنی بروید به طرف چیزی که رقبای‌تان نیستند احتمال موفقیت‌تان بیشتر باشد. باید ببینید چه ایده‌ای هست که بازیگران اصلی به طرفش نمی‌روند و بعداً هم هرگز نخواهند رفت و حتی از اعلام آن ابا هم دارند. این مسئله می‌تواند وجه تمایز پایدار شما باشد.یا مثلاً ارائه‌ی خدماتی متفاوت در حوزه کتاب. در واقع جان کلام این است که گاهی با تغییراتی در ایده می‌توانید زمین بازی و رقابت خود را کاملا متفاوت تعریف کنید.
نکته دیگر این‌که اگر در مورد راه اندازی بوک‌سایت گفتیم نیاز به مقداری دانش فنی هست، در اینجا این نیاز را خیلی بیشتر خواهید داشت و مجبورید حتما با یک تیم بیرونی همکاری کنید و شاید لازم باشد که حتی با یک تیم برنامه‌نویسی شریک بشوید که ایده‌ی شراکت با تیم برنامه‌نویس نیز در جای خود قابل تامل و بررسی است.

ارتباط با ادمین: @hezbook

۹:۰۶

۱۹ خرداد ۱۳۹۸

کلید شصت و یکم
استراتژی شما برای توسعه کتابفروشی‌تان چیست؟
بررسی ایده‌ی راه‌اندازی یک کسب و کار متفاوت
شاید باورتان نشود. ولی بعضی از بزرگان بازار کتاب، از این استراتژی پیروی می‌کنند. یعنی در بازارهایی مثل ملک، ساخت و ساز، بورس، چاپ، تولید محصولات فرهنگی، خدمات و... سرمایه‌گذاری‌هایی دارند و به موازات نیز کتابفروشی دارند.
تمام نکته‌هایی که در مورد لزوم وجود توانایی برای مدیریت دو کسب و کار متفاوت و لزوم وجود توجه و... گفته شد در این‌جا نیز صادق است. اگر شما به یک بازار متفاوت قدم بگذارید، نیاز به حجم توجه بسیار بیشتری دارید و در صورتی که در تیم سازی و جانشین پروری ضعیف باشید احتمال شکست‌تان خیلی زیاد است.
یک مزیتی که این ایده برای شما دارد پرورش هوش کسب و کار و ایجاد فرصت‌های جدید است. فکرش را بکنید که بتوانید از فرصت‌های موجود در هر بازار به نفع کسب و کار دیگرتان استفاده کنید.
یک مزیت دیگر این ایده کاهش ریسک کسب و کار است.
یک آفتی که ممکن است کسب و کار شما پیدا کند این است که بعد چند وقت تدریجا کتابفروشی‌تان تنبل شود و به ندرت آن را تعطیل کنید. کما این‌که در چندسال اخیر چندین‌بار این اتفاق افتاده است.
نکته‌ی دیگری که در تحلیل این ایده لازم است در نظر بگیریم این است که در این ایده با یک گزینه‌ی واحد روبرو نیستیم. با دریای کسب و کارها مواجهیم و هرکدام تحلیل خاص خود را دارند.آیا کسب و کاری می‌خواهیم که نقدینگی زیاد به ما بدهد یا سود زیاد؟آیا این امکان -یا نیاز- هست که بتوانیم در بخشی از جهات از ظرفیت‌های دو کسب و کارمان به نفع هم استفاده کنیم؟آیا طرح کسب و کار مناسبی داریم؟آیا این دو کسب و کار در بلند مدت به هم آسیب می‌زنند؟امکانِ خروج از کسب و کار جدید چگونه است؟آیا کسب و کار جدید پیوست فرهنگی دارد یا صرفا نگاه اقتصادی به آن داریم؟اگر نگاهمان صرفا اقتصادی باشد، عواید اقتصادی آن کسب و کار چه ارزش افزوده‌ای برای بخش فرهنگی کسب و کار خواهد داشت؟اگر قرار است پولی که در حوزه اقتصادی به دست می‌آید در کسب و کار فرهنگی خرج شود، این کار در بلند‌مدت باعث نابودی کسب و کار فرهنگی‌تان نمی‌شود؟
در کسب و کار فعلی‌تان، شما قبل از نگاه اقتصادی، یک نگاه فرهنگی داشته‌اید که در آن به توجیه رسیده‌اید و بعد از توجیه فرهنگی به دنبال توجیه اقتصادی رفته‌اید. اگر در کسب و کار جدیدتان اولویت با توجیه اقتصادی باشد، بعد از چند وقت در مجموعه کسب و کارتان وارد مجادلاتی عمیقی در این حوزه خواهید شد.
ارتباط با ادمین: @hezbook

۹:۰۵

۱ تیر ۱۳۹۸

کلید شصت و دوم
یک پلن سرمایه گذاری مناسب و پرسود برای کتابفروش ها(بر گرفته از صحبت های سعید مکرمی در یکی از جلسات خوشه)
1- معمولاً حجمی از نقدینگی راکد در دست کتابفروشان وجود دارد.
2- در سرمایه گذاری، علاوه بر درصد سود، مدت زمان بازگشت نیز مهم است: مثلا یک پروژه که ظرف یک ماه، 5% سود بدهد، بهتر است از پروژه ای که در یک سال 25% سود بدهد.
3- علاوه بر این یک چیزی هست به اسم سود مرکب: سود مرکب یعنی این که در یک پروژه سرمایه گذاری کنید و بعد از بازگشت سرمایه و سود، کل سرمایه و سود حاصله را مجدداً سرمایه گذاری کنید و در دور دوم سرمایه گذاری، سودِ حاصله شما به ازای اصل سرمایه و سودِ ماحصلِ سرمایه گذاری قبلی باشد. این نوع سرمایه گذاری خیلی جذاب است. آن را به گلوله برفی تشبیه می کنند که از سر کوه رها شده باشد.
4- برویم سر پیشنهاد سرمایه گذاری ساده:بعضی کتاب ها هستند که گردش مالی آن ها برای شما خیلی زیاد است. مثلا شما هر بار از آن کتاب صد عدد می خرید و ظرف مدت دو ماه کل آن را می فروشید. یعنی هر دوره سرمایه گذاری روی آن کتاب برای شما دو ماه طول می کشد.گاهی اوقات شما می توانید با رایزنی با تامین کنندگان، به ازای خرید نقدی 5الی10درصد تخفیف بیشتر بگیرید. فرض را می گذاریم روی 5درصد. این5درصد، می تواند کمکتان کند که در هر دوماه5درصد سود کنید. یعنی معادل سود سالانه30%. اگر تخفیفتان بشود7%، سود پروژه می شود42%سالانه.
5- در این سرمایه گذاری باید حواستان باشد که طمع نکنید. حجم خریدتان را از حالت منطقی خارج نکنید. یک کتاب ممکن است موج فروشش ناگهان بخوابد و خواب انبار آن کتاب کل سود و سرمایه تان را بخورد.
6- بعلاوه که باید یک سبد منطقی از چند کتاب برای خودتان تشکیل بدهید و به طور منظم سودآوری سبد خود را بررسی کنید.
7- دیگر اینکه به مدیریت نقدینگی نیز نیاز دارید: بخش زیادی از نقدینگی شما، باید به طلبکارانی پرداخت شود که از آنها دارید مدت دار خرید می کنید و باید پول آن ها را سر موقع پرداخت کنید. این سرمایه گذاری شما نباید به سایر هم صنفی ها آسیب بزند.
8- در این پروژه باید ببینید که با صرف نظر از تسویه ی چندماهه به این سودِ گفته شده دسترسی پیدا می کنید و صرفه ی کدام بیشتر است؟
ارتباط با ادمین: @hezbook

۸:۵۹

کلید شصت و سوم
اثر مرکب
در کلید شصت و یکم در مورد سود مرکب صحبت کردیم.سرمایه گذاری ای که سود مرکب داشته باشد بسیار جذاب است.در طراحی مدل کسب و کار بسیار مهم است که بتوانید به سود مرکب برسید.در این ویدیو خلاصه کتاب اثر مرکب را خواهید دید.زحمت زیرنویس ویدیوی زیر را تیم سایت آدینه بوک کشیده اند.
https://www.aparat.com/v/8pc4B
ارتباط با ادمین: @hezbook

۹:۰۳

۷ تیر ۱۳۹۸

کلید شصت و چهارم
چند کتاب پیش‌نهادی برای بازی در ژانرها(زندگی‌نامه‌ها)
این روزها نخل و نارنج پرفروش است و خیلی‌ها سوال می‌کنند که بعد از نخل و نارنج چه بخوانیم؟شما چه می‌کنید؟
این کتاب را چگونه در قالب یک ژانر می‌گنجانید که بتوانید در کنارش چند کتاب دیگر را هم بفروشید؟
ژانرشناسی کتاب و همانندیابی برایش مهم است. البته در ژانرسازی توضیحات شمای کتابفروش هم خیلی موثر است و می‌تواند از نارضایتی مشتری جلوگیری کند. نحوه عرضه معرفی شما نیز خیلی مهم است. ولی مهم این است که در فروش نخل و نارنج شما بتوانید یک فرصت جدید را شناسایی و استفاده کنید.

چند عنوان کتاب که هرکدام به نحوی می‌توانند در ادامه‌ی نخل و نارنج، به مصرف مخاطبین برسند و برای مخاطبین مناسب باشند:
۱. مردی در تبعید ابدی - ملاصدرا (نشر روزبهان)۲. قلندر و قلعه - سهروردی (نشر قو)۳. نادره دانای جهان، پور سینا - ابن سینا(نشر روزبهان)۴. گفتا من آن ترنجم - مولوی (نشر روزبهان)۵. گاه ناچیزی مرگ - ابن عربی (مولی)۶. سه دیدار - امام خمینی (سوره)۷. استاد عشق - پروفسور حسابی (ارشاد)۸. عطش - سید علی آقای قاضی (شمس الشموس)۹. العبد - آیت الله بهجت (شمس الشموس)

پ.ن: مجددا می‌گوییم : یک نکته مهم این است که هنگام فروش ملاحظات هر کتاب را بگویید. مثلا: "این کتاب البته از لحاظ داستانی به پای نخل و نارنج نمی‌رسد ولی از لحاظ شخصیت سوژه قابل توجه فراوان است. جذابیتش هم البته کمتر است. اما می‌ارزد به خواندنش." و...
برای تکمیل این لیست شما چه کتابی را پیش‌نهاد می‌دهید؟
ارتباط با ادمین: @hezbook

۵:۴۹

کلید شصت و پنجم
چند کتاب پیشنهادی برای بازی در ژانرها(خاطرات سفر)
در یکسال اخیر یک ژانر جدید در پرفروش‌ها درحال شکل‌گیری است. خاطرات سفر. به کتاب‌های زیر توجه کنید:
۱. خاطرات سفیر. سوره مهر۲. زن آقا. سوره مهر
این دو کتاب پرفروشند. ولی در شکل‌دهی به ژانرهایشان مسئله این است که در چه فضایی ژانر را توسعه بدهیم؟ سفرنامه یا روایت زنانه؟
اگر بخواهیم این ژانر را در حوزه سفرنامه تکمیل کنیم شاید این چنین شود:
۳. دهکده خاک برسر. سوره۴. ۹۷۶روز در پس‌کوچه‌های اروپا. قدیانی۵. سی و ده. بوستان کتاب۶. موآ. مثلث (و باقی کارهای ضابطیان)۷. سفر به سرزمین آریایی‌ها. سپیده‌باوران۸. جانستان کابلستان. افق۹. به سفارش مادرم. به نشرو...
در معرفی این کتاب‌ها نیز مخاطب‌سنجی بسیار مهم است. زیرا ممکن است خیلی ها به دلایل دیگری از آن دو کتاب خوششان آمده باشد.
حال اگر بخواهیم این کتاب‌ها را از لحاظ روایت زنانه بسط بدهیم گزینه‌های زیر را داریم:
۳. دهکده خاک بر سر. سوره۴. هفته چهل و چندم. اطراف۵. اینک‌شوکران۱. روایت فتح۶. سه روز به آخر دریا. اطرافو...
در هر صورت باید در پیشنهاد کتاب حواستان باشد که توقع شکل گرفته در مخاطب را باید تا حدودی پوشش دهید و یا اگر این کار ممکن نیست، بتوانید توقعش را جهت بدهید. وگرنه ارزشش را ندارد که به خاطر فروش یک جلد کتاب بیشتر، یک مشتری ناراضی برای خودتان درست کنید.
شما چه کتاب‌هایی را پیشنهاد می‌کنید؟
ارتباط با ادمین: @hezbook

۶:۱۷

۲۳ تیر ۱۳۹۸

کلید شصت و ششم
قصه ی میمون ها
اگر در کتابفروشی تان چند نفر زیر دست دارید و همیشه هم درگیر کارهای جزیی هستید و هیچ وقت فرصت نمی کنید به کارهای بزرگتر بیندیشید و اقدام کنید، لابد یک جای کارتان می لنگد.
مدیر نقش ناخدا را بازی می کند. باید بر روی مرزهای سازمان بایستد و هم دور را ببیند و هم یک نگاه کلی به سرزمین خود داشته باشد. اگر قرار باشد ناخدا هم درگیر کارهای جزیی شود، کشتی نابود خواهد شد.
یکی از دلایل عدم رشد سازمان، می تواند این باشد که شما نمی توانید میمون ها را از خود دور کنید. در سازمان ها و همچنین در کتابفروشی شما، یک سری میمون وجود دارند که محل زندگی شان روی شانه های افراد است و از این شانه به آن شانه می پرند.اگر نتوانید با میمون ها درست بازی کنید، نابودتان می کنند.

به دلیلی که خواهیم گفت راجع به میمون ها بیشتر از این سخن نمیگوییم:
یک کتابی هست به نام "مدیریت خود".ده مقاله برگزیده از مهم ترین مجله مدیریتی دنیا به نام : هاروارد بیزینس ریویو.درباره اینکه چگونه بر زندگی شخصی خود مدیریت داشته باشیم.خیلی وقت ها دلیل این که نمی توانیم یک مجموعه را خوب اداره کنیم، در وهله اول به این خاطر است که نتوانسته ایم خود را مدیریت کنیم.
خواندن آن برای مدیران لازم است.
از میان ده مقاله کتاب اقلاً پنج تای شان خیلی خوبند و یکی از آن مقالات خوب، مقاله ای است در مورد همین میمون ها.توضیح درباره میمون ها را سربسته گذاشتیم تا حتماً بروید و آن کتاب را بخرید و بخوانید تا بفهمید که چگونه باید میمون ها را به جای اصلی شان برگردانید.
این کتاب را نشر آموخته و نشر هنوز منتشر کرده اند که ما ترجمه "نشر آموخته" را توصیه می کنیم.
میمون ها را جدی بگیرید!
ارتباط با ادمین: @hezbook

۶:۲۶

۲۸ تیر ۱۳۹۸

کلید شصت و هفتم
بکاپ
هر چند وقت یک‌بار از کل اطلاعات‌تان بکاپ می‌گیرید؟حادثه هیچ‌گاه خبرنمی‌کند.بهتر است طی ادوار منظم کل اطلاعات خود را در منبع یا منابعی خارج از کتابفروشی نیز نگاه دارید._یکی از منابع پیشنهادی ذخیره روی سرورهای ابری موجود است. اطلاعات خود را به صورت یک فایل فشرده روی آن‌ها آپلود کنید.
گزینه‌ی دیگر یک یا دو فلش مموری یا هارد اکسترنال است که در بیرون از کتابفروشی نگهداری شود.
و چه بهتر که همزمان اطلاعات در دوجا نگهداری شوند.__اطلاعاتی که لازم است از آن‌ها بکاپ داشته باشید عبارتند از:
-اطلاعات کالای ثبت شده در نرم افزار-بایگانی نرم افزار (در بعضی نرم افزارها با این اطلاعات اطلاعات بالایی را هم خواهید داشت)-ادوار صورت سود و زیان و ترازنامه-لیست دفتر تلفن مشتریان و طرف‌حساب‌ها و مرتبطین خدماتی و صنعتی-نرم افزارهای اصلی و فرعی مورد استفاده در جریان عادی کار-آرشیو اطلاعات دستگاه ساعت زنی-فرم های حقوق و دستمزد-آیین نامه ها و اسناد کاری-عکس ها و تصاویر-فرم های گرافیکی-رمزها و نام های کاربریو....

سوال:دیگر از چه چیزهایی باید بکاپ داشته باشید؟
ارتباط با ادمین:@hezbook

۱۷:۰۰