۲ شهریور
کوشش بیهوده به از سکوت!
چرا ما انجام دادن کاری را به انجام ندادن آن، ترجیح میدهیم؟ مثلاً من آدمِ عصبانیای هستم که باید جوابِ شخص دیگری را که عصبانی هست و به من توهین کرده را بدهم. اگر این کار را نکنم، انگار چیزی این در میان کم هست.
این اتفاقات بخاطر خطای اقدام رخ میدهد. در این خطا تمایل داریم هرکاری را انجام بدهیم و سکوت جایز نیست. در شرایطی که نمیدانیم تصمیم درست چی هست، بهطور خودکار واکنش نشون میدهیم!
️ واکنش سریع، بر پایهی #احساس (emotion) شکل میگیره. در این خطا چون به تمام اطلاعات ممکن دسترسی نداریم، به نتیجهی مطلوب نمیرسیم.
چرا این خطا رخ میدهد؟
️این خطا برای این اتفاق میافتد که چندین هزار سال قبل، انسان در برابر خطرات بخاطر #بقا خیلی سریع #واکنش نشان میداد. الان در این عصر، ما برای هرچیزی لازم نیست اینقدر سریع واکنش نشون بدهیم. معمولاً خانوادهها و نهادهایی که فعالیت را تشویق میکنند و تنبلی ر تقبیح میکنند، باعث بوجود اومدنِ این خطا میشوند.
راه حل مقابله با خطای مقابله چیست؟
️نیاز هست که در بعضی از از تصمیمامان بیشتر تامل کنیم و عکسالعملِ بدون تامل نداشته باشیم. عکسالعملِ سریع میتواند اوضاع رو از دستمان خارج کند. اگه در شرایطی که باید سکوت کنیم، واکنش نشون بدهیم، ممکن هست نتیجهی معکوس بگیریم. همچینن باید بدونید که بیتحرکی به معنای تسلیم شدن نیست.
یادداشتی که خواندید دوازدهمین پست از پروندهٔ #سوگیریهای_شناختی دنیای شناخت است.
منبع: کتاب خطاهای شناختی از دکتر سلیمی
@CognitionWorld
چرا ما انجام دادن کاری را به انجام ندادن آن، ترجیح میدهیم؟ مثلاً من آدمِ عصبانیای هستم که باید جوابِ شخص دیگری را که عصبانی هست و به من توهین کرده را بدهم. اگر این کار را نکنم، انگار چیزی این در میان کم هست.
این اتفاقات بخاطر خطای اقدام رخ میدهد. در این خطا تمایل داریم هرکاری را انجام بدهیم و سکوت جایز نیست. در شرایطی که نمیدانیم تصمیم درست چی هست، بهطور خودکار واکنش نشون میدهیم!
️ واکنش سریع، بر پایهی #احساس (emotion) شکل میگیره. در این خطا چون به تمام اطلاعات ممکن دسترسی نداریم، به نتیجهی مطلوب نمیرسیم.
چرا این خطا رخ میدهد؟
️این خطا برای این اتفاق میافتد که چندین هزار سال قبل، انسان در برابر خطرات بخاطر #بقا خیلی سریع #واکنش نشان میداد. الان در این عصر، ما برای هرچیزی لازم نیست اینقدر سریع واکنش نشون بدهیم. معمولاً خانوادهها و نهادهایی که فعالیت را تشویق میکنند و تنبلی ر تقبیح میکنند، باعث بوجود اومدنِ این خطا میشوند.
راه حل مقابله با خطای مقابله چیست؟
️نیاز هست که در بعضی از از تصمیمامان بیشتر تامل کنیم و عکسالعملِ بدون تامل نداشته باشیم. عکسالعملِ سریع میتواند اوضاع رو از دستمان خارج کند. اگه در شرایطی که باید سکوت کنیم، واکنش نشون بدهیم، ممکن هست نتیجهی معکوس بگیریم. همچینن باید بدونید که بیتحرکی به معنای تسلیم شدن نیست.
یادداشتی که خواندید دوازدهمین پست از پروندهٔ #سوگیریهای_شناختی دنیای شناخت است.
منبع: کتاب خطاهای شناختی از دکتر سلیمی
@CognitionWorld
۲۰:۰۴
۴ شهریور
۳:۱۴
۸ شهریور
۱۴:۴۹
۲۰ شهریور
۳:۱۲
۴ مهر
۴:۰۹
۶ مهر
۱۸:۳۲
۸ مهر
۱۹:۱۷
۱۰ مهر
۱۶:۳۵
۱۳ مهر
۱۸:۵۵
۱۷ مهر
۱:۳۷
۱۹ مهر
۱۹:۱۴
۲۷ مهر
۱۸:۰۷
۳۰ مهر
الیور ساکس، متخصص مغز و اعصاب، به خاطر نوشته هایش بسیار مشهور شده است. او در کتابهایش به شیوایی از بیمارانی که از بیماری های عصبی فوق العاده رنج می برند داستان میگوید. ساکس دیدگاه ایدیوگرافیک و پدیدار شناختی خود را به دنیای علم، علم رمانتیک مینامد. او مفهومی از «عصبشناسی هویت» را توسعه میدهد:
« این اختلالات و شرح و مطالعه آنها رشته جدیدی را می طلبد که می توان آن را «عصب شناسی هویت» نام نهاد، زیرا که به زیربنای عصبی خود (self)، به مشکل تاریخی ذهن و مغز میپردازد؛ تا شاید با وجود فاصله ها بتوان این دو را به هم نزدیکتر کرد و به محل تلاقی ماشینیسم و زندگی و به رابطه فرایندهای روان شناختی و زندگی افراد رسید.»
او در کتاب اشاره می کند که می توان اختلالات و بیماری ها را یک «آشوب سازمان یافته» نامید. زیرا صرفا مجموعه علائم و نشانه ها نیستند، بلکه چگونگی واکنش افراد به آنها و تلاش آنها برای ادامه زندگی و عملکردهای روزانه را نیز در بر میگیرند. یعنی اگرچه اختلالی در سیستم ایجاد شده است، اما مکانیزمهایی به صورت مداوم در حال تلاش برای سازمان دادن به این نابسمانیها هستند. بنابراین، صرف بررسی این نشانهها و علائم، نمیتوان دیدگاه جامعی از جهانی که یک اختلال یا بیماری میتواند بیافریند، به دست آورد:
« میتوانیم بگوییم که این افراد "افرادی با آسیبهای عصبی فوق العاده که داستان آن ها در کتاب شرح داده شده است "مسافران دیاری تصور ناکردنیاند، دیاری که بدون وجود این افراد هیچ نشان و تصوری از آنها نمی داشتیم. به همین دلیل است که به نظرم وقتی از بیماری حرف میزنیم انگار وارد دنیای کتاب هزار و یک شب شدهایم و باز به همین دلیل همان قدر که آنها را موردهای مطالعهای میبینم، قصه و داستان هم میدانم. در چنین وادیهایی مسائل علمی و رمانتیک برای در کنار هم بودن تلاش میکنند.»
️ اما برعکس ظاهر دلسوزانهاش، رویکرد رمانتیک، همانند هر رویکرد دیگری، دارای کاستیهایی است: ارائه او همیشه واقعبینانه نیست و تفاسیر او اغلب یک طرفه است. همچنان که تأملات نظری در مورد روش و نگرش او همچنان ضعیف است. با این وجود، او پزشکی را به دنیای حیات باز میگرداند تا آن را برای بسیاری از جهان های گفتمانی فراتر از علم، در عمل و تأمل نظری باز کند.
هاله حیدری دانشجوی روانشناسی دانشگاه تهران
Credit: Mergenthaler, D., (2000). Oliver Sacks – A neurologist explores the lifeworld. Medicine, Health Care and Philosophy 3: 277–285, 2000.Credit: Saul, N., (2009). The Cambridge Companion to German Romanticism. Cambridge University Press, July 9, 2009.Credit: Sacks, O., (2012). The Man Who Mistook His Wife for a Hat. Humanitas SA, August 13, 2012.
@cognitionworld
« این اختلالات و شرح و مطالعه آنها رشته جدیدی را می طلبد که می توان آن را «عصب شناسی هویت» نام نهاد، زیرا که به زیربنای عصبی خود (self)، به مشکل تاریخی ذهن و مغز میپردازد؛ تا شاید با وجود فاصله ها بتوان این دو را به هم نزدیکتر کرد و به محل تلاقی ماشینیسم و زندگی و به رابطه فرایندهای روان شناختی و زندگی افراد رسید.»
او در کتاب اشاره می کند که می توان اختلالات و بیماری ها را یک «آشوب سازمان یافته» نامید. زیرا صرفا مجموعه علائم و نشانه ها نیستند، بلکه چگونگی واکنش افراد به آنها و تلاش آنها برای ادامه زندگی و عملکردهای روزانه را نیز در بر میگیرند. یعنی اگرچه اختلالی در سیستم ایجاد شده است، اما مکانیزمهایی به صورت مداوم در حال تلاش برای سازمان دادن به این نابسمانیها هستند. بنابراین، صرف بررسی این نشانهها و علائم، نمیتوان دیدگاه جامعی از جهانی که یک اختلال یا بیماری میتواند بیافریند، به دست آورد:
« میتوانیم بگوییم که این افراد "افرادی با آسیبهای عصبی فوق العاده که داستان آن ها در کتاب شرح داده شده است "مسافران دیاری تصور ناکردنیاند، دیاری که بدون وجود این افراد هیچ نشان و تصوری از آنها نمی داشتیم. به همین دلیل است که به نظرم وقتی از بیماری حرف میزنیم انگار وارد دنیای کتاب هزار و یک شب شدهایم و باز به همین دلیل همان قدر که آنها را موردهای مطالعهای میبینم، قصه و داستان هم میدانم. در چنین وادیهایی مسائل علمی و رمانتیک برای در کنار هم بودن تلاش میکنند.»
️ اما برعکس ظاهر دلسوزانهاش، رویکرد رمانتیک، همانند هر رویکرد دیگری، دارای کاستیهایی است: ارائه او همیشه واقعبینانه نیست و تفاسیر او اغلب یک طرفه است. همچنان که تأملات نظری در مورد روش و نگرش او همچنان ضعیف است. با این وجود، او پزشکی را به دنیای حیات باز میگرداند تا آن را برای بسیاری از جهان های گفتمانی فراتر از علم، در عمل و تأمل نظری باز کند.
هاله حیدری دانشجوی روانشناسی دانشگاه تهران
Credit: Mergenthaler, D., (2000). Oliver Sacks – A neurologist explores the lifeworld. Medicine, Health Care and Philosophy 3: 277–285, 2000.Credit: Saul, N., (2009). The Cambridge Companion to German Romanticism. Cambridge University Press, July 9, 2009.Credit: Sacks, O., (2012). The Man Who Mistook His Wife for a Hat. Humanitas SA, August 13, 2012.
@cognitionworld
۹:۴۷
۱۹:۴۸
۱ آبان
۱۲:۴۶
۲ آبان
۸:۴۱
۴ آبان
۱:۰۴
۶ آبان
۴:۳۳
۸ آبان
۸:۲۷
۲۰ آبان
۲۱:۵۱