ادامه از قبل:
هر پاسخی در اقتصاد اولا باید متوجه توده باشد که در برابر استعمار ایستاد و امکان خروج فقه از سنت را فراهم آورد. ثانیا مهمترین غایتی که به آن میاندیشد استقلال باشد نه شعارهای متفاوت (آزادی، توسعه، رفاه). پاسخهای دیگر به معنای خروج از میراث معاصر و اقدام برای پاره کردن نخ تسبیحاند. همه در نظر آزاد هستند اما لوازم سخنشان را باید بپذیرند. مثلا دینمدارهایی که نظام را به جنبش هویتی پیوند میزنند و تنباکو را به درستی آغاز تاریخ معاصر میدانند نمیتوانند در اقتصاد، آزادی و بازارگرایی را سرلوحه قرار بدهند.
سه نکته یاد شده را مرور کنیم: ۱- فقه در دوره سنت پاسخهای کلان نداشت، ۲- نیروی توده امکان فراروی از فقه به کلام را فراهم آورد، ۳- فقه استقلال را در صدر نشاند و سایر پاسخها در نسبت با آن سنجیده میشوند. حال فقهی که متکی به نیروی توده باشد و استقلال مهمترین نگرانیاش به چه الگویی در اقتصاد میرسد: چپ و عدالتخواهانه؟ یا راست و سرمایهدارانه؟ آنها که به بحثهای معاملات در فقه فرار میکنند یا دستوراتِ اقتصاد لیبرال را گزینه ناگزیر جا میزنند از نگاه تاریخی و کلان عاجز هستند، از قبل همه امکانها در اقتصاد را به بیعملی تقلیل دادهاند.
روابط کار پس از انقلاب صنعتی تغییر کرده و بازار دیگر بازار پیشامدرن نیست. یکی گرفتن شرایط با شیوه سلف (استنباط ظاهری از برخی احادیث) لاجرم افتادن به تله قیاس خواهد بود که بین اصولیان شیعه نکوهیده شده. سرمایهداری اساسا پدیده جدیدی است و باید به عنوان امر مستحدث پاسخ بگیرد. از طرفی چون آثار کلان دارد ابتدا باید با ملاکهای کلان در فقه (نفی سلطه، اصل لاضرر، حرمت ربا و اکل مال بالباطل، نفی تداول و کنز و اتراف و اسراف و...) سنجیده شود. این حرامهای اجتماعی همه در سرمایهداری مجازند و هدف برتر (سود و رفاه) توجیهشان میکند.
@daneshtalab
هر پاسخی در اقتصاد اولا باید متوجه توده باشد که در برابر استعمار ایستاد و امکان خروج فقه از سنت را فراهم آورد. ثانیا مهمترین غایتی که به آن میاندیشد استقلال باشد نه شعارهای متفاوت (آزادی، توسعه، رفاه). پاسخهای دیگر به معنای خروج از میراث معاصر و اقدام برای پاره کردن نخ تسبیحاند. همه در نظر آزاد هستند اما لوازم سخنشان را باید بپذیرند. مثلا دینمدارهایی که نظام را به جنبش هویتی پیوند میزنند و تنباکو را به درستی آغاز تاریخ معاصر میدانند نمیتوانند در اقتصاد، آزادی و بازارگرایی را سرلوحه قرار بدهند.
سه نکته یاد شده را مرور کنیم: ۱- فقه در دوره سنت پاسخهای کلان نداشت، ۲- نیروی توده امکان فراروی از فقه به کلام را فراهم آورد، ۳- فقه استقلال را در صدر نشاند و سایر پاسخها در نسبت با آن سنجیده میشوند. حال فقهی که متکی به نیروی توده باشد و استقلال مهمترین نگرانیاش به چه الگویی در اقتصاد میرسد: چپ و عدالتخواهانه؟ یا راست و سرمایهدارانه؟ آنها که به بحثهای معاملات در فقه فرار میکنند یا دستوراتِ اقتصاد لیبرال را گزینه ناگزیر جا میزنند از نگاه تاریخی و کلان عاجز هستند، از قبل همه امکانها در اقتصاد را به بیعملی تقلیل دادهاند.
روابط کار پس از انقلاب صنعتی تغییر کرده و بازار دیگر بازار پیشامدرن نیست. یکی گرفتن شرایط با شیوه سلف (استنباط ظاهری از برخی احادیث) لاجرم افتادن به تله قیاس خواهد بود که بین اصولیان شیعه نکوهیده شده. سرمایهداری اساسا پدیده جدیدی است و باید به عنوان امر مستحدث پاسخ بگیرد. از طرفی چون آثار کلان دارد ابتدا باید با ملاکهای کلان در فقه (نفی سلطه، اصل لاضرر، حرمت ربا و اکل مال بالباطل، نفی تداول و کنز و اتراف و اسراف و...) سنجیده شود. این حرامهای اجتماعی همه در سرمایهداری مجازند و هدف برتر (سود و رفاه) توجیهشان میکند.
@daneshtalab
۱۷:۱۱