بله | کانال دیزگاهیات(ابراهیم اکبری دیزگاه)
عکس پروفایل دیزگاهیات(ابراهیم اکبری دیزگاه)د

دیزگاهیات(ابراهیم اکبری دیزگاه)

۵۰۱عضو
بعد از واقعه‌ی زن زندگی آزادی، صنعتِ زیباسازی بدن و تراپی‌روان رونق گرفت. چون تعداد قابل توجهی از زنان وقتی حجاب را کم کردند برای‌شان آشکار شد که در مقایسه با دیگران چه بدنِ معوج و فاجعه‌باری دارند.



#زن_زندگی_آزادی#در_اهمیت_حجاب#زن_اندیشی@dizgah

۱۲:۳۴

چند سال پیش یک طلبه چهل و چند ساله‌ای آمد پیش من که داستان‌نویس شود تا شغلی پیدا کند. از تحصیلات و گذشته‌اش پرسیدیم. پر بود از افتخارات و ماجراهای سورئالیستی که از جمله آنها شکستن قُپه درِ خانه یکی از مراجع شیعه. بهش گفتم فلانی من برای تو توفیقی در افق نمی‌بینم چرا که تو همه چیزت را در گذشته "مصرف" کرده‌ای حتی آینده را. با دلخوری رفت. بعدها قساوتِ من را تذکر داد. چند روزی است دنگم گرفته او را قصه کنم.


#داستان_نویسی#مصرف_آینده@dizgah

۳:۱۹

این روزها حرفهای فرماندهان نظامی را مرور می‌کنم. ضمن احترام باید بگویم هیچ درخششی در آنها نمی‌بینم. به نظرم در وضع کنونی بهترین توصیه‌ سکوت است.


#سکوت#رجز@dizgah

۱۷:۱۴

thumbnail
دوازده روز است خواهرزاده‌ام؛ غزاله روی تخت آی سی‌یو افتاده. با درجه هوشیاری زیر هفت با مغزی متورم و گردن و مچ‌های کبود و تقریبا بی‌امیدِ از بازگشت. همه بستگان و آشنایان ویران و پریشان. خانواده‌ شوهرش، مدعی‌اند خودکشی کرده ولی از نظرِ ما همه چیز مشکوک است. من تا وقتی خواهرک مظلومم را اینجوری روی تخت ندیده بودم به فرشته‌کشی باور نداشتم.


#فرشته_کشی#غزاله#بیمارستان_شهید_بهشتی_انزلی#زن_کشی@dizgah

۱۲:۲۴

یوسف خان هراتی می‌گفت: من نوکر شاه طوس و جیره خوار شاه روس هستم.(سنگ هفت قلم، باستانی پاریزی، ص۱۴)
نه تنها تاریخ بلکه شخصیت‌ها در تاریخ هم مدام تکرار می‌شوند اغلب به شکل خنده‌دار.


#باستانی_پاریزی#رابطه_ایران_و_روس@dizgah

۲۱:۱۹

چند سال پیش من راهنمای کسانی شدم که می‌خواستند رمان بنویسند. از میان ده‌ها نفری طرح دادند و تقلا کردند فقط هفت نفر نقطه‌ی پایان را گذاشتند. آثار سه نفر حقیقتا قابل ستایش بود که ادبیات جا باز خواهد کرد. اما من مشکل اصلی را بعدا فهمیدم. کسی که نتواند "خود" را تبدیل به مساله و پروژه کند هرگز رمان‌نویس نمی‌شود. فلذا با توجه به این‌که انسان ایرانی از خود واهمه دارد تا اطلاع ثانوی به "رمان" نائل نمی‌شود و در بستر خاطرات و قصه‌های بی‌بی‌گوزک غوطه خواهد خورد.






#رمان_نویسی#رمان_به_مثابه_کشف_خود#خاطره_علیه_رمان@dizgah

۱۱:۳۷

بازارسال شده از بامداد؛ علی‌اصغر عزتی‌پاک
thumbnail
#زندگی_خطرناک
به همراهی جمعی از نویسنده‌های ارجمند این مجموعه داستان را برای ادای احترام به مبارزات بزرگ و رسواکننده‌ی #مردم_غزه و #فلسطین نوشتیم. #حوزه_هنری و انتشاراتش #سوره_مهر هم قبول زحمت کردند و کتاب را منتشر کردند. سپاسگزارم.
"زندگی خطرناک" مجموعه‌ای است از داستان‌های آقایان و خانم‌ها: #مجید_قیصری، #محمدهادی_عبدالوهاب، #سیده‌عذرا_موسوی، #مهدی_کفاش، #معصومه_خوانساری، #ابراهیم_اکبری_دیزگاه، #علی‌رضا_سمیعی و #علی‌اصغر_عزتی_پاک.
@ezzatipak

۶:۴۰

پژمانِ جمشیدی در فضای فرهنگی ما مثل صحیح کسی است که به طرز ناشیانه مصرف می‌کند_مصرف می‌شود. او از فرط مصرفِ خودش، اوردز شد.

#پژمان_جمشیدی#اوردز#مصرف@dizgah

۳:۱۸

thumbnail
جنگ خیلی مهمتر از آن است که فقط سیاستمداران و رسانه‌ها و نظامیان از آن سخن بگویند. به نظرم جنگ را فیلسوفان و رمان‌نویسان باید روایت کنند و لاغیر. من با رَما راوی آن ۱۲ روز بوده‌ام . دیروز ناشر محترم خبرداد تا ده روز دیگر چاپ می‌شود. فعلا در انتظار رما می‌مانم.


#رما#ابراهیم_اکبری_دیزگاه #نشر_زائر #روایت_جنگ_۱۲روزه #روایت_جنگ@dizgah

۹:۱۷

خلاصه کتاب شاه کشی (ابراهیم اکبری دیزگاه): هر آنچه باید بدانید https://ycoo.ir/خلاصه-کتاب-شاه-کشی-ابراهیم-اکبری-دیزگاه-هر-آنچه-باید-بدانید/


#شاه_کشی#روایت_انقلاب#ابراهیم_اکبری_دیزگاه

۱۷:۲۰

سقراط می‌گوید "جهان، نوشتار است و نوشتار فارماکون(تریاک) است." به نظرم سقراط با تریاک خواندنِ نوشتار اشاره می‌زند به ذات متشابه و محکم بودن‌ هر متن اصیل. فتامل.


#فارماکون#زهر_پادزهر#سقراط#محکم_و_متشابه@dizgah

۶:۳۱

thumbnail
امروز در پارک چند نفر را دیدم که درختان را می‌شستند. به یکی گفتم درختان را می‌شویید یا غسل می‌دهید؟ غسال با لبخند گفت خوشبختانه جنابت در پارک زیاد شده است. از حاضر جوابی‌اش خوشم آمد.


#غسال_درخت@dizgah

۲۰:۵۰

صحبت سر تحمل آدم‌ها بود. گفتم من همه را می‌توانم تحمل کنم بشرطی که شخصیّتِ داستانی ببینم‌شان. اتفاقا در این دیدگاه آدم‌ها به میزانی که ابله، رذل و شرور باشند برایم جذاب‌ترند. اما فاجعه از جایی آغاز می‌شود که آدم‌ها را نتوانم در داستانی قرار دهم.



#تحمل_دیگری_به_مثابه_شخصیت_داستانی#در_اهمیت_داستان#مواجهه_رمان‌نویسانه_با_آدم‌ها
@dizgah

۱۴:۰۸

thumbnail
از بیرون آمدم به این ورقه بر خوردم. اسماعیل نوشته بود. شاید دلیلش این باشد که دوبار امروز به کارتش پول زدم. بار اول ۵۵هزار و بار دوم ۷۰هزار. هر جور نگاه می‌کنم بنیاد یا به تعبیر مارکس زیربنا مناسبات اقتصاد است حتی مناسبات پدری_پسری.



#اسماعیل#بابا_دوستت_دارم#زیر_بنا@dizgah

۱۷:۱۴

thumbnail
کتاب برکت، سفرِِ درونیِِ یک طلبهکتاب برکت داستانی فراموش‌نشدنی از یک «سفر درونی» است که ابراهیم اکبری دیزگاه با قلمی روان و عمیق به تصویر کشیده و شایسته‌ی توجه تمامی علاقه‌مندان خصوصاً طلاب به ادبیات داستانی متعهد و فاخر فارسی است.رمان «برکت» اثر ابراهیم اکبری دیزگاه سفری است به ژرفای روح انسانی که در قالب یک روزنگاشت یا یادداشت‌های روزانه، روایت می‌شود. این اثر، داستان یونس برکت، مُبَلِّغ جوانی است که برای اقامه‌ی منابر و موعظه در ماه مبارک رمضان، راهی روستایی دوردست می‌شود. آنچه از همان نخستین صفحات، خواننده را می‌رباید، نه توصیف مناظر بیرونی، که نقش‌نگار دقیق و بی‌پرده‌ی کشمکش‌های درونی قهرمان داستان است.دیالوگِ خاموشِ یونس با خود، با خدای خود و با جامعه‌ای که برای هدایتش آمده، هسته‌ی مرکزی این رمان را تشکیل می‌دهد. نویسنده با جسارتی ستودنی، از کلیشه‌پردازی‌های مرسوم فاصله گرفته و تصویری ملموس از یک روحانی ترسیم می‌کند؛ انسانی که خود، زخم‌خورده‌ی تردیدها و ضعف‌های خویش است و در عین تلاش برای نجات دیگران، در جست‌وجوی نجاتِ خویش نیز هست.ورود او به روستا با حادثه‌ای نمادین پرتاب شدن یک سیب گندیده به سمتش توسط دیوانه‌ی ده آغاز می‌شود. این سیب گندیده، همچون استعاره‌ای از بارِ گرانِ انتظاراتِ برآورده‌نشده، سنت‌های راکد و نگاهی است که قرار است تاب بخورد. یونس، در این مسیر، با مردمی روبه‌روست که گاه از ظواهر دین فراتر نمی‌روند و رسالت او، تبدیل به محکی برای سنجش ایمان خویش و آنان می‌شود.درآمدی بر زیبایی‌شناسی اثر:۱. قالب روایی نوآورانه: استفاده از فرم «خاطره‌نگاری»، مخاطب را در خلوت‌ترین لحظاتِ قهرمان شریک می‌کند و بر عمق و اصالت اثر می‌افزاید.۲. قهرمانی اسطوره‌ای و زمینی: نام «یونس» و سفر او به «میان‌رودان»، هوشمندانه یادآور داستان پیامبری است که برای ابلاغ رسالتش راهی سرزمینی شد. این تشابه، بعدی اسطوره‌ای به سفرِ روحانیِ قهرمان می‌بخشد.۳. نقدی لطیف و هنرمندانه: نویسنده در پسِ پرده‌ی این سفرنامه‌ی روحانی، نگاهی نقادانه به رابطه‌ی ظاهر و باطن دینداری دارد.۴. تغییر به مثابه‌ی یک فرآیند: سیر تحول شخصیت یونس، تند و تصنعی نیست، بلکه همچون رشد یک گیاه، تدریجی، طبیعی و باورپذیر است.کتاب برکت داستانی فراموش‌نشدنی از یک «سفر درونی» است که ابراهیم اکبری دیزگاه با قلمی روان و عمیق به تصویر کشیده و شایسته‌ی توجه تمامی علاقه‌مندان خصوصاً طلاب به ادبیات داستانی متعهد و فاخر فارسی است.«برکت» در شانزدهمین دوره جایزه ادبی شهید حبیب غنی‌پور در سال ۱۳۹۵ به عنوان اثر شایسته تقدیر بخش آزاد معرفی شد.برشی از کتاب:ساعت ۴ بعدازظهر گرما امانم را بریده. زبانم را نمی‌توانم تکان بدهم. دکمه‌ی پنکه را تا آخرین درجه زده‌ام و نشسته‌ام زیرش. هوای نفتالینی اتاق را تکانی می‌دهد و من هم خودکار را برداشته‌ام خُردخُردَک چیزی می‌نویسم توی این دفتر. این‌ها را برای چه می‌نویسم؟ به چه دردی می‌خورند؟ به هیچ دردی! شاید روزی این‌ها را گذاشتم توی وبلاگم تا مردم بخوانند و بدانند در این دَر و دِهات‌ها به این طلبه‌ها چه می‌گذرد! شاید هم چاپش کردم اصلاً. خلاصه همین است که هست.امروز می‌خواستم از این خراب‌شده در بروم که نجات دستگیرم کرد و آورد خانه‌اش. حالا در این اتاقک نفتالین گلپری شب و روزم را به هم بیاورم تا عید فطر بیاید و خلاص. خوب است. اگر در خانه هم می‌ماندم، باید با سونیا یکی به دو می‌کردم. هر روز اوقاتم تلخ می‌شد و جنگ اعصاب پیدا می‌کردم که خانم یک روز روزه‌خواری نکند یا لطف کند ظهرهای ماه رمضان مهمانی خانوادگی نگیرد یا هزاران کثافت‌کاری دیگر که حوصله‌اش نیست فعلاً این‌جا بنویسم. البته اگر هم نوشتم، باید همه‌ی این‌ها را دربیاورم و منتشر نکنم. نمی‌شود. او رهایم نمی‌کند. هی می‌آید به ذهنم و اذیتم می‌کند. اصلاً من از دست سونیا فرار کردم. آمدم این‌جا تا از دستش راحت باشم. اما این‌جا هم راحت نیستم. هیچ‌وقت راحت نیستم. گفتم شاید این ماه رمضان را به عافیت بگذرانم، دعایی بخوانم، روزه‌ای بگیرم و... به موضوع دیگری بپردازم. امروز چه اتفاقی افتاد؟ هرچه فکر می‌کنم، چیزی به ذهنم نمی‌آید بنویسم، جز سونیا و جز رجزهای پنج‌ساله‌اش! اگر در این ماه بتوانم او را از ذهنم پاک کنم هنر کرده‌ام. یکی از فضیلت‌های این ماه برایم شاید همین باشد! پاک کردن سونیا از ذهن. ولی نمی‌شود. خوابم گرفته. باید قدری بخوابم. برای نماز ظهر اقامه گفتم. حتی نیت هم کرده بودم که یادم آمد وضو ندارم. مانده بودم چه کار کنم. ادامه بدهم یا نه؟ می‌ترسیدم از غرغر مردم. فوراً برگشتم عقب و گفتم: «ببخشید، یادم رفته وضو بگیرم.»#میلاد_حسن_زاده#رمان_برکت#نشر_صادhttps://farsnews.ir/Miladhasanzadeh/1763571602974814912/کتاب-برکت-سفر-درونی-یک-طلبه
@dizgah

۴:۱۷

thumbnail
ابراهیم اکبری دیزگاه، نویسنده، در گفت‌وگو با خبرنگار مهر درباره کتاب تازه خود با عنوان «رَما» گفت: عنوان کتاب از آیه ما رَمَیتَ إذ رَمَیتَ ولکنّ اللهَ رَما گرفته شده است. رَما یعنی اینکه خدا شلیک کرد؛ یعنی آن تیر یا گلوله را شما پرتاب نکردید بلکه فعل الهی بوده است.
او درباره روند شکل‌گیری این اثر اظهار کرد: این کتاب وقایع‌نگاری ۱۲ روزه جنگ است. در همان روزها هرچه می‌دیدم، درک می‌کردم و تجربه می‌کردم یادداشت می‌نوشتم. بعد از پایان جنگ، همان نوشته‌ها را پاک‌نویس کردم. هر روز از آن ۱۲ روز حداقل چند یادداشت ثبت می‌کردم و در یک کانال شخصی و یک گروه که حدود ۱۲۰ نفر از اهالی فرهنگ در آن حضور داشتند منتشر می‌کردم.
اکبری دیزگاه با اشاره به فضای حاکم بر نخستین روز درگیری بیان کرد: صبح روز جمعه ۲۳ خرداد سنگین‌ترین روز زندگی‌ام در ۴۴ سال گذشته بود. حمله شده بود، ما را زده بودند و همه ۱۲ روز پر از مسئله و سوال بود. در کتاب، خانواده، کشور و مهم‌تر از همه وطن برایم محور است؛ وطن مورد حمله قرار گرفت و ما به‌عنوان نویسنده فقط می‌توانستیم به کلمات پناه ببریم و آنها را به نوعی تبدیل به گلوله کنیم.
او افزود: این روایت برای من یک رهیافت فلسفی هم داشت. سیاست، سلاح و موشک مهم بود اما از یک جایی به بعد پرسش‌ها جدی‌تر شد؛ اینکه چرا ما را با این شدت زدند؟ من در روزهای نخست در قم بودم اما بعد راه افتادم و به تالش رفتم تا کنار خانواده باشم. مردم متحدتر و منسجم‌تر شده بودند، حس همدلی زیاد بود اما سوال درباره چرایی این حمله همچنان وجود داشت.
وی گفت: من قصد تخطئه رزمندگان یا نیروهای نظامی کشور را نداشتم. اما انتظاراتی وجود داشت که سال‌ها در ذهن مردم شکل گرفته بود؛ اینکه اگر هواپیماهای اسرائیل بیایند، دیگر بازنمی‌گردند یا اینکه ما اسرائیل را در یک عملیات جمع می‌کنیم. این تصورات فرو ریخت، هرچند موشک‌های ما هم عمل کردند و اگر آن واکنش‌ها نبود، اسرائیل حمله را ادامه می‌داد.
این نویسنده در توضیح هدف خود از نگارش کتاب اظهار کرد: کار ادبیات اطلاع‌رسانی نیست؛ رسانه‌ها این کار را انجام می‌دهند. ادبیات به نوعی غنی‌کردن جهان خواننده و گاهی التیام‌بخش زخم‌های اوست. این متن را برای التیام نوشتم؛ ابتدا برای خودم تا از خلال نوشتن، زخم‌هایم آرام شود.
او با اشاره به تردید اولیه برای انتشار کتاب ادامه داد: معمولاً متن‌هایم را پیش از چاپ به کسی نمی‌دهم، اما این‌بار آن را برای چند نفر فرستادم و احساس کردم برای آنها التیام‌بخش بوده است. همین باعث شد تصمیم بگیرم کتاب منتشر شود...mehrnews.com/x39H5j
@dizgah

۱۱:۳۳

thumbnail
رما (وقایع‌نگاری آن ۱۲ روز) امروز منتشر شد. همین و تمام.


#رما#ابراهیم_اکبری_دیزگاه#نشر_زائر
@dizgah

۱۷:۲۴

بازارسال شده از بامداد؛ علی‌اصغر عزتی‌پاک
خوشحالم برای این خبر، و تبریک می‌گویم به جناب دیزگاه عزیز. ابراهیم اکبری دیزگاه تمام تلاشش را کرده که هم‌زمان در ایام #جنگِ_دوازده‌روزه باشد و نباشد! #رَما تصویری از این جنگ می‌دهد که مطمئنم برای همگان تازگی دارد. چرا که رنگ و روی این #روایت کاملاً #شخصی است!

۸:۴۵

thumbnail
undefined کتاب «رما» منتشر شد
undefined «رما»، روایتی نفس‌گیر از دوازده روز سرنوشت‌سازundefined روایتی مستند و داستانی از جنگ ۱۲ روزه اسرائیل علیه ایران undefined با قلمی روان، تحلیلی عمیق و فضاسازی نفس‌گیر
undefinedundefined نویسنده نام‌آشنا: ابراهیم اکبری دیزگاهundefined 164 صفحه رقعی| انتشارات زائر آستان مقدس حضرت معصومه علیهاالسلام
undefined در «رما»، وقایع جنگ به‌صورت undefined روز‌شمار و با نگاهی undefined تحلیلی و هنرمندانه روایت می‌شود.
نویسنده با تکیه بر undefined مشاهدات مستقیم، undefined تحلیل وقایع و فضاسازی هنرمندانه، مخاطب را به undefined قلب حوادث می‌برد؛جایی که جنگ فقط undefined صدای انفجار نیست، بلکه داستان undefined مقاومت، امید undefined و ایستادگی ملت است.
undefined لینک خرید کتاب

فروش حضوری:undefined حرم مطهر، ورودی درب ۱۷ حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها)
ارتباط با ما و ثبت سفارش:undefined همراه: 09937696469undefined ادمین کانال: @mahsulat_fatemi_admin
#کتاب #رما #جنگ #اسرائیل #وقایع_نگاری #جنگ_دوازده_روزه #ابراهیم_اکبری_دیزگاه #کتابخوانی #انتشارات_زائر

undefinedکانال کتاب فاطمی مرکز آفرینش های فرهنگی هنری آستان مقدس قمhttp://eitaa.com/joinchat/2739077299C03dda28fdb@dizgah

۱۰:۲۶

thumbnail
مناظره دو شیخ را دیدم. شیخ عبدالرحیم اردستانی که استاد ادیان است با رفتار و استدلال خام خود، مطالعاتِ انتقادی تاریخ تشیع را به کژاهه برد ولی شیخ حامد کاشانی واعظ با رفتار معقول و سنجیده پیروز میدان بود. اگرچه مناظره در موضوعاتی چون سیلی زدن، شکستن در ، آتش کشیدن خانه و... بیشتر جنبه سرگرمی در رسانه‌های تفرقه‌افکن دارد تا کار الهیاتی که راهی به رهایی داشته باشد.



#عبدالرحیم_اردستانی#حامد_کاشانی#مناظره_دوشیخ@dizgah

۱۶:۳۲