عکس پروفایل بامداد؛ علی‌اصغر عزتی‌پاکب

بامداد؛ علی‌اصغر عزتی‌پاک

۲۱۹عضو
عکس پروفایل بامداد؛ علی‌اصغر عزتی‌پاکب
۲۱۹ عضو

بامداد؛ علی‌اصغر عزتی‌پاک

در #بامداد امید را پاس خواهم داشت!
گوشم شنید قصه ایمان و مست شدکو قسم چشم؟ صورت ایمانم آرزوست

۱۶ دی ۱۴۰۲

thumnail
.#کار_نفرتشاید اگر اوضاع اجتماع‌مان عادی بود، تصور این‌که کسی در این سرزمین پیدا شود که از تکه‌تکه شدن شهروندان عادی #ایران هلهله کند، امری محال می‌نمود. اما الآن دیگر چنین نیست‌. در صفحه‌ای که دو میلیون ایرانی عضوش هستند، برای قتل عام فرزندان بی‌گناه کشورمان هلهله به راه افتاده و بیش از صدا هزار بار پسندیده شده این شادی شیطانی! وا حیرتا! و شگفت‌تر این‌که این جماعت همانانی هستند که شعار #نفی_خشونت می‌دادند، و مهلک‌تر هم این‌که در میانشان فراوان اهل کلمه و هنر هستند... حال ولی می‌بینیم که کارشان رسیده به جایی که شانه به شانه‌ی #داعش ایستاده‌اند و همدوش آنان بر اجساد پاره‌پاره‌ی مردم عادی ایران هلهله و پایکوبی می‌کنند. می‌گویند هلهله می‌کنیم و یک چیزی هم بالایش! بله؛ آن دو میلیون ایرانی همچنان مشتری این صفحه مانده‌اند و کسی ترکش نکرده. اهالی کلمه و هنر که بنا بود با ابزار ادبیات و خلق اثر هنری در اصلاح ملک و ملت بکوشند، پای‌برجایند در آن صفحه و شریک آن شادی... نفرت! بی‌تردید این نفرت است که موتور محرک هر جنایتی است. نفرت کور می‌کند آدمی را و کر! و از همین رهگذر است شخصا به این باور رسیده‌ام که خواستگاه داعش ابدا #سنت و یا اعتقاد به شکلی از دینداری یا حکمرانی نیست؛ خواستگاه آنان نفرت است؛ یعنی همین چیزی که ما این سال‌ها از جماعت مخالف #جمهوری_اسلامی_ایران شاهدیم. بنابراین، از چنان طیفی نمی‌توان انتظار اصلاح و راهبری مصلحانه‌ی #ملت را داشت. اگر داعش توانست، اینان نیز می‌توانند.
پیشنهاد: رمان #آدمخواران از #ژان_تولی (نشر #چشمه) را بخوانید، و ببینید #معترض چگونه تبدیل به جنایت‌کار می‌شود، و چگونه چهره‌ی خود را می‌آراید و نفرت را آرایش می‌کند!
#انفجار_کرمان#علی_اصغر_عزتی_پاک

۱۰:۲۰

thumnail

۱۰:۲۰

thumnail

۱۰:۲۰

۶ بهمن ۱۴۰۲

thumnail
#باغ_کیانوش، #موسسه_سیمون_ویزنتال و #مسئله_دفاعدیشب به بهانه‌ی هدف قرار گرفتن نوجوان چهارده‌ساله‌ی اهل #غزه که با #پرچم_سفید از خانه بیرون زده بود، گزارشی خواندم از حجم دیوانه‌کننده‌ی جنایت‌های #اسرائیل علیه کودکان و نوجوانان. (کشتن بیش از یازده هزار کودک در بازه‌ای سه‌ماهه!) و با همین گزارش بود که یادم آمد در سال ۲۰۱۳، یک مرکز یهودی از آمریکا نامه‌ای زده بود به #نمایشگاه_کتاب_فرانکفورت #آلمان که جهت حفظ حقوق کودکان و نوجوانان ارائه‌ی کتاب #باغ_کیانوش را در این نمایشگاه محدود و ممنوع کنید! البته که #باغ_کیانوش داستانی است بغایت انسانی و با عطوفت که به دنبال هیچ‌گونه جنگ و جدالی نیست. نوجوانان این داستان، کسانی‌اند که در یک موقعیت اضطراری، و بر اساس غریزه‌ی انسان‌دوستی و با دست خالی، فقط می‌خواهند به صاحب باغ کمک کنند و او را از دست دشمن متجاوز مسلّح نجات بدهند. برای #موسسه_سیمون_ویزنتال (simon wiesenthal center) که عنوان #موزه_تسامح را برای خود انتخاب کرده، اما این مسائل مهم نبوده و نیست. چرا که مسئله‌ی آنان اصلا مراقبت از کودکان و حفظ مصالح بچه‌ها نیست. مجموعه‌هایی همانند این مرکز، که بی‌شمارند در اطراف دنیا، صرفا برای آرایش انسانی چهره‌ی کریه و هیولایی #اسرائیل و هوادارانش ایجاد شده‌اند و بس. و نیز بی‌تردید به دنبال منفعل کردن نویسندگان و هنرمندان دیگر جوامع بشری‌اند تا جرات پروراندن روحیه‌ی دفاع از موجودیت خود را در کودکان و نوجوانان‌شان نداشته باشند. و اگر غیر از این می‌بود، باید صدای فریاد چنان مرکزی، امروز گوش هم‌کیشانش را در اسرائیل کر می‌کرد، و خواهان مراعات کودکان می‌شد. آنان این منع و بازدارندگی را فقط در حق جوامع رقیب و ملت‌های دیگر لازم می‌دانند، و نه خودشان.داستان این است: دیگران حق ندارند به کودکان و نوجوانان‌شان متذکر شوند که اگر متجاوزی وارد خانه و روستا و شهرشان شد، لااقل در نجات خانواده و همشهریانشان بکوشند؛ اما هم‌کیشان #سیمون_ویزنتال می‌توانند آرزوی تجاوز به خاک و خانه‌ی دیگران را در اذهان کودکانشان بپرورانند و آموزشش را هم بدهند. کار ما و امثال ما می‌شود #ترویج_جهاد و #تجلیل_شهادت، و محکوم است؛ و کار آنان #دفاع و #مبارزه_با_یهودستیزی، و مشروع!
تذکر۱؛ باغ کیانوش به زبان‌های دیگر ترجمه نشده.تذکر۲: در نامه‌ی مذکور، علاوه بر باغ کیانوش، و نویسنده‌اش، به دو نویسنده‌ی دیگر از ایران، و نویسنده‌هایی از مصر و پاکستان اشاره شده است.
#علی_اصغر_عزتی_پاکhttps://ble.ir/ezzatipak

۱۳:۰۹

۱۲ بهمن ۱۴۰۲

thumnail
#باغ_کیانوش

۸:۰۶

۱۸ بهمن ۱۴۰۲

thumnail
#باغ_کیانوش

۱۸:۰۵

۲۳ بهمن ۱۴۰۲

thumnail
#باغ_کیانوش#جشنواره_فیلم_فجر#اقتباس_سینمایی#تلویزیون_اینترنتی_کتاب#نادر_سهرابی

۰:۰۷

۳ اسفند ۱۴۰۲

thumnail
.یکی از اخبار اندوهبار این روزهای کشورمان درخواست اقامت دائم و رفتن به پناه کشور و دولت #کانادا از سوی فرزند یکی از مسئولان طراز اول است. خود خبر به اندازه‌ی کافی گویای وضعیت غم‌انگیز و حتی رقت‌انگیزی است که همه گرفتارش شده‌ایم. گریز از خانه و وانهادن خاطرات خوش و ناخوشش امر کوچکی نیست، و دلیل دارد. در این سال‌ها مسئولین امر همیشه این دلیل را در بیرون از خودشان و عملکردشان جستجو کرده‌اند و البته که تا به امروز به جایی نرسیده‌اند. اما برخاستن یکی از فرزندان مقامی ارشد، و عزمش برای گریز و ترک یار و دیار، دیگر راه را بر هرگونه بهانه می‌بندد، و بی‌تردید آنها را مواجه می‌کند با واقعیتی مهلک که خود رقم زده‌اند. اگر تا دیروز رفتن جوانان برای‌شان یک خبر بود، امروز چالشی در خانه است. آیا باز هم از در انکار درخواهند آمد و توجیه‌گری پیشه خواهند کرد؟ یا که دنبال چاره خواهند افتاد و امنیت روح و روان و امروز و فردای فرزندان خود و کشور را تامین خواهند کرد؟ منتظر می‌مانیم! در این میان اما دریغی وجود دارد که نمی‌توان به سهولت نادیده‌اش گرفت، و آن هم عدم توجه به نظرات و هشدارها و بیدارباش‌های نویسندگان و هنرمندان مصلح است. آنان معمولا آلام و علائم را پیش از بروز تشخیص می‌دهند و پیش‌آگاهی می‌دهند به جوامع دچار. و ایران کم نداشته در این سال‌ها از این روشنفکران حساس دردشناس. #بیروط، نوشته‌ی #ابراهیم_اکبری_دیزگاه کتابی است که دقیقا قصه‌ی همین گرفتاری هول‌آور را پیش از وقوعش دریافته و هشدار داده است. اگر کسی می‌خواهد چرایی و چگونگی داستان این #پناهجویی را دریابد، بیروط را بخواند. جوان گریزپای این داستان مدام غرق کابوس است، و در رنج از به رسمیت شناخته نشدن. او به هر دری می‌زند تا از سایه‌ی پدری که احترامی برای فرزند قائل نیست و جایی و جایگاهی، فرار کند. بیروط به طرز غریبی داستان امروز ما است؛ صادقانه و مصلحانه و دردمندانه. امیدوارم این کتاب به دست پدر آن پناهجو هم برسد، و به دست همه‌ی پدرانی که در معرض چنان وضعیت غمباری هستند اما هنوز در مرحله‌ی انکارند!
#علی_اصغر_عزتی_پاکhttps://ble.ir/ezzatipak

۱۵:۱۴

۷ اسفند ۱۴۰۲

بازارسال شده از سماوا، ناشر محتوای صوتی
سلامundefined
undefined️برناممون برای هفته جاری این هست که کتاب تشریف رو با هم بشنویم، این کتاب صوتی 17 قسمته که 4 قسمتش رو از امروز هم می‌شنویم.
undefinedکتاب صوتی تشریف، داستانی انقلابی و تاریخی‌ست و به زندگی و سرگشتگی مردی می‌پردازد که در شب ازدواجش به حقیقت مهمی در مورد همسرش پی می‌برد. شهریار لحظاتی پس از ازدواج می‌فهمد که همسرش با ساواک همکاری کرده و دوست نزدیکش، مصطفی را لو داده. او بهت‌زده خانه را ترک می‌کند و در شهر و روستا به دنبال دوستش می‌گردد.
undefined️ لینک دریافت: undefined B2n.ir/t66894  undefined

@samava_irundefined

۷:۲۷

بازارسال شده از سماوا، ناشر محتوای صوتی
thumnail
undefined️ لینک دریافت: undefined B2n.ir/t66894 undefined

۷:۲۷

بازارسال شده از سماوا، ناشر محتوای صوتی

01.mp3

۵۴.۲۹ مگابایت
کتاب صوتی تشریف | قسمت اول

۷:۲۷

thumnail
آدما گاهی یه زرنگیایی دارن که می‌شه به خاطرش یه ساعت سرپا ایستاد و واسه‌شون هی دولّاراست شد؛ یعنی تعظیم کرد. نه این‌که بخوام بگم خوبه یا بد. نه. فقط می‌گم زرنگیه. خب بعضیا کله‌شون خوب کار می‌کنه. حالا یا از خوش‌شانسیه یا زحمت و تلاش برای فکر کردن. نمی‌دونم. هر چیه خوبه. البته اینم بگم که به نظرم دربارۀ زرنگیا همیشه باید صبر کرد. به قول معروف، جوجه رو آخر پاییز می‌شمرن.
#آپارتمان_کلاغ_ها#جهان_های_موازی#علی_اصغر_عزتی_پاک#نشر_معارف#بزودی ...
https://ble.ir/ezzatipak

۱۸:۴۲

۲۰ اسفند ۱۴۰۲

thumnail
تراژدی خبربَری از مردم!هرجور فکر می‌کنم، می‌بینم که نباید کار یک #طلبه به اینجا بکشد که عکس یک خانم را بیندازد تا مخابره‌اش کند به #پلیس! نه؛ این رسالت طلبگی نبود، نیست، و نخواهد بود. طلبه باید آنقدر لطف کلام و محبت قلبی به انسان داشته باشد که همین دیدارش #حرمت بیاورد. از طلبه نباید بترسند مردم. از دست طلبه نباید کسی به #فریاد بیاید. طلبه پناه بود در اذهان، و #پناهگاه در هنگامه‌ها و صعب‌روز‌ی‌ها. خبرچینی از مردم عادی و غرق زندگی، اجحاف و ظلم به #زندگی است. عطوفت و همدلی با مردم #شرط_طلبگی بود و هست و خواهد بود. این شرط اگر ساقط شود، طلبگی ساقط خواهد شد. نه؛ بنا نبوده و نیست که طلبه داد مردم را دربیاورد. امروز هر کس را که دیدم، #شرمنده و #غمگین بود از آنچه در #درمانگاه_قم چهره نمود. جان مردم، جان طلبه است. آدم نباید جان خودش را بیازارد! گفته‌اند #حرام است.
#علی_اصغر_عزتی_پاک

۲۰:۱۹

۲۴ اسفند ۱۴۰۲

thumnail
اندر احوال #زنگی_مستهر چه فکر کردم که چه بنویسم درباره‌ی این تصویر، عقلم به چیزی قد نداد. چرا که به نظرم چنین پدیده‌هایی همین #کشتن_خود است. بنابراین، فقط می‌خواهم بگویم که دلم برای خودمان می‌سوزد! دیگر همین را می‌شود گفت. ما گرفتار #جهل_مرکب شده‌ایم و #هیجان_تخریب دارد کار را به جاهای باریک می‌کشاند. انگار همان زنگی مست که تیغ افتاده به دستش! این دیگر آتش‌بازی نیست، آتش‌افروزی است. آتشی تیز که حالا دیگر دامنه‌اش رسیده به سنگ این مُلک و آنچه که بر آن حک شده! #چهارشنبه_سوری#گنجنامه_همدان#کتیبه_خشایارشا#خودتخریبی#علی_اصغر_عزتی_پاک

۱۱:۲۱

۲۶ اسفند ۱۴۰۲

thumnail
لذت ساختن آپارتمان برای کلاغ‌ها!نوشتن این داستان، زیادی طول کشید؛ حدود ده سال! شاید نوشتن همین است؛ باید فرآیند خودش را طی کند. هر چه که بود، تجربه‌ای بود بی‌نظیر. چه آن بعد از ظهر روز پائیزی سال ۱۳۹۱ که احساس کردم مورد هجمه قرار گرفته‌ام، و شروع کردم به نوشتن طرحش روی چهار برگ کاغذ، و چه سردرد عجیب دو هفته‌ای که بعدش کشیدم؛ و چه صبوری ده‌ساله‌ای که خرجش شد تا کامل، و با رگ و ریشه، کنده شود از سرم و برود بنشیند روی صفحه‌ی کامپیوتر. #آپارتمان_کلاغ‌ها چالشی بود برای من تا بدون محافظه‌کاری‌های واقعگرایانه قصه بنویسم؛ درست همان‌طور که وقتی درخودم هستم و رویا می‌بافم؛ ورود آرام و بی‌سروصدا به جهان‌های موازی، و سرک کشیدن به دنیاهای نامعمول و نامتعارف! یعنی همان‌ چیزهایی که به خاطرش قصه‌نویس شدم؛ یعنی همان‌چیزهایی که غرق لذتم می‌کند.و حالا #آپارتمان_کلاغ_ها در دسترس نوجوانان و داستان‌دوستان کشورم است. امیدوارم رفتن به جهان این قصه، سفری خوشایند و هیجان‌انگیز باشد برای‌شان. امیدوارم.
#علی_اصعر_عزتی_پاک#رمان_نوجوان#نشر_معارف

۱۳:۴۵

۱ فروردین

thumnail
ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزیاز این باد ار مدد خواهی، چراغ دل برافروزیسخن در پرده می‌گویم، چو گل از غنچه بیرون آیکه بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی!*

#نوروز مبارکبه امید پیروزی و بهروزی #ایران و #ایرانیان

*اشاره‌ی #حافط به آیین #میر_نوروزی، دعوتی است به کامرانی و بهره‌گیری از فرصت کوتاه زندگی!

۲:۵۹

۹ فروردین

thumnail
خدایا وقتی که دشت سرد استو در روستاهای درمانده،در طبیعت بی‌گُل،صدای اذانِ نماز، خاموش؛کلاغ‌های گرانقدرِ دل‌انگیز را فرمان بدهکه از آسمان فرود آیند.
تکلیف را تو به یاد آور،ای پرنده‌ی سیاهِ محزون!
شعر #آرتور_رمبو#آپارتمان_کلاغ‌ها

۱۶:۴۷

۲۳ فروردین

بازارسال شده از دیزگاهیات(ابراهیم اکبری دیزگاه)
thumnail
از فروردین 97 متصل می‌دوم. تقریباً هر روز. روزی حداقل هشت کیلومتر و گاهی تا 20 کیلومتر. دویدن برای من نه فقط ورزش، بلکه «نیایشِ» است.
امروز 22فروردین 403 که عید فطر هم هست با حضرت علی اصغر عزتی پاک در هوای بارانی قم حدود 17 کیلومتر دویدیم. درود خدا بر ما.
#علی_اصغر_عزتی_پاک #ابراهیم_اکبری_دیزگاه#قم #پردیسان_قم #دویدن_به_مثابه_نیایش@dizgah

۹:۴۹

۲۴ فروردین

thumnail
امروز برای چند ساعت رفتیم به دل ابرها. سفرمان با #دیباچه_گلستان #سعدی شروع شد که #ساعد_باقری می‌خواند. درباره‌ی #مهاجرت حرف زدیم و جابجایی #بذر که با رفتن بی‌بازگشت اتفاق می‌افتد؛ و چه خسارت بزرگی است. #دیزگاه داستان #داریوش_شایگان را گفت که با عتاب پدر زمین خریداری‌شده در خارج از کشور را پس می‌دهد چرا که "ما خودمان در #ایران زمین داریم!" بنابراین راهی پیش پای او گشوده می‌شود و برمی‌گردد. من هم گریزی زدم به رمان #تشریف که در صحنه‌ای از آن وقتی #شهریار از پدرش، که کارمند سِجِل‌احوال است و تبارشناس و اصالت‌گرا، می‌پرسد پس ما چی؟ پدر، در حالی که باغچه‌ی حیاطش را سامان می‌دهد و کِشت می‌کند، می‌گوید ما در آینده‌ایم پسرم!این سخن می‌تواند مایه‌ی #امید باشد، و می‌تواند #توهم تلقی شود. در نظر من اما خیره شدن به سرگذشت انسان، تجربه زندگی و نیز طبیعت، همیشه #چراغ_امید را برمی‌افروزد!
#برف_انبار#کوهنوردی#ابراهیم_اکبری_دیزگاه#علی_اصغر_عزتی_پاکو: یکی کوه بودش سر اندر سحاب!همچنین: و حُسنُ نباتِ الارضِ من کَرَمِ البذرِ

۱۵:۳۷