بازارسال شده از
ﮐﻼﻏﯽ ﺑﺎﻻﯼ ﺩﺭﺧﺖﭘﯿﺘﺰﺍ ﻣﯿﺰﺩﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ : ﭺ ﺳﺮﯼ ﭺ ﺩﻣﯽ ﻋﺠﺐ ﺗﯿﺮﯾﭗ ﺧﻔﻨﯽ ﺁﻭﺍﺯﺑﺨﻮﺍﻥ ﻓﯿﺾ ﺑﺒﺮﻡ؟
ﮐﻼﻍ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻞ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : نامرد ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﭘﻨﯿﺮﻭ ﺑﺮﺩﯼ ﺳﻮﻡ دبستان ﺑﻮﺩﻡ...ﺍﻻﻥ میخوام کنکور بدم ...ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﭘﺮﺍﺕ ﺭﯾﺨﺘﻪ؟ﮐﻼﻍ ﭘﺮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﭘﻨﯿﺮﺗﻮ ﺑﺮﺩﻡ؛ دانشجو بودمﺍﻻﻥ مافیای کنکورم ﺟﻴﮕﺮ
https://ble.ir/jokvkhandh
ﮐﻼﻍ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻞ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : نامرد ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﭘﻨﯿﺮﻭ ﺑﺮﺩﯼ ﺳﻮﻡ دبستان ﺑﻮﺩﻡ...ﺍﻻﻥ میخوام کنکور بدم ...ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻫﻤﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﭘﺮﺍﺕ ﺭﯾﺨﺘﻪ؟ﮐﻼﻍ ﭘﺮ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻨﻪ ﭘﯿﺘﺰﺍ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﺭﻭﺑﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﭘﻨﯿﺮﺗﻮ ﺑﺮﺩﻡ؛ دانشجو بودمﺍﻻﻥ مافیای کنکورم ﺟﻴﮕﺮ
https://ble.ir/jokvkhandh
۱۳:۱۲
بازارسال شده از
بچه همسایمون آب ریخت رو کنترای برق که کولرشون بیشتر خنک کنه،کل برق ساختمونو به فنا داد.ننش نازش کرد گفت پسرم به عنوان یه تجربه بهش نگاه کنو تصمیم بگیر دیگه این کارو نکنی..!
یادمه من تو بچگی بجا کُند کولر تُند کولرو زدم،مامانم انقد با دمپایی زد منو که تصمیم گرفتم دیگه گرمم نشه
https://ble.ir/jokvkhandh
نمیدونم چرا بچه های الان پارتیشون کلفته
یادمه من تو بچگی بجا کُند کولر تُند کولرو زدم،مامانم انقد با دمپایی زد منو که تصمیم گرفتم دیگه گرمم نشه
https://ble.ir/jokvkhandh
نمیدونم چرا بچه های الان پارتیشون کلفته
۱۳:۱۲
بازارسال شده از
رفتی .....؟؟؟؟
هه به جهنم به درک ...!!!!!!!
مگر ماهی مُرد از بی آبی؟....
عه آره مُرد!!!!
نرو بیا غلط کردم....
یه بار خواستیم شاخ بشیماااا
هه به جهنم به درک ...!!!!!!!
مگر ماهی مُرد از بی آبی؟....
عه آره مُرد!!!!
نرو بیا غلط کردم....
یه بار خواستیم شاخ بشیماااا
۱۹:۲۰
بازارسال شده از
۱۲:۰۱
بازارسال شده از
اگه یه روز صبح خیلی خوشحال از خواب بلند شدی و دیدینه غمی ، نه زنی ، نه بدهی ،نه دردی !
بدون دیشب تو خواب مردی !
روحت شاد و یادت گرامی !
بدون دیشب تو خواب مردی !
روحت شاد و یادت گرامی !
۸:۵۳
پسره از سربازی به پدرش پیام میده: من کاظم پول لازمپدرش هم بعد آن پیام جواب میده:من تراب وضع خراب....
۹:۴۶
بازارسال شده از
#ارسالی
در رابطه با این پیام
https://ble.ir/khateratenamaki/-3004767949388659272/1734689127134
یه شب یهویی نصفه های شب از خواب پریدم.گیج خواب بودم و انگار چند ثانیه دچار فراموشی موقتی شدم.یه لحظه کنارمو نگاه کردم و دیدم یه مرد جوون کنارمه.نفسم از ترس بالا نمیومد .حتی توان جیغ زدن نداشتم.تو همین لحظه ها یهو احساس کردم که یه صدای نفس کشیدن آروم و ظریفی هم میاد.وقتی اون یکی طرفو نگاه کردم یه دختر بچه ۶ماهه دیدم دیگه رسما داشتم قبضه روح میشدم که یهو همه چیز یادم اومد
خاطرات نمکی بچه داری
ble.ir/join/3BJgDY1AEn
در رابطه با این پیام
https://ble.ir/khateratenamaki/-3004767949388659272/1734689127134
یه شب یهویی نصفه های شب از خواب پریدم.گیج خواب بودم و انگار چند ثانیه دچار فراموشی موقتی شدم.
یه لحظه کنارمو نگاه کردم و دیدم یه مرد جوون کنارمه.نفسم از ترس بالا نمیومد .حتی توان جیغ زدن نداشتم.تو همین لحظه ها یهو احساس کردم که یه صدای نفس کشیدن آروم و ظریفی هم میاد.وقتی اون یکی طرفو نگاه کردم یه دختر بچه ۶ماهه دیدم دیگه رسما داشتم قبضه روح میشدم که یهو همه چیز یادم اومدخاطرات نمکی بچه داری
ble.ir/join/3BJgDY1AEn
۲۱:۳۹
