گفتگو با قرآن | ghorangoft
چرا کامیابی جبهه مقاومت به چشممان نمیآید؟
" />
اشارهای قرآنی به یکی از عوامل تحلیل غلط در تحولات
قسمت ۱ از ۲
تلخی ضربات دو سال اخیر علیه جبهه مقاومت، در بخشهایی تبدیل به احساس ناکامی عمیق شده است: اینکه گویا از هدف نهایی دورتر شدهایم یا لااقل درجا میزنیم. این احساس پس از تلاشها و فداکاریهای بسیار، با نوعی بیاعتمادی نسبت به وعدههای نصرت همراه شده و به راحتی نمیتوانیم با آن کنار بیاییم. با اینحال، واقعاً نشانههای #پیشرفت فراواناند: از «ادراکات جدید و مترقیتر جهانی و منطقهای نسبت به مسئله فلسطین و رژیمصهیونیستی» و «ارتقای برآوردهای خودِ جبهه مقاومت از وضعیت منطقه»، تا «انباشت تجربیات جدید توسط جبهه»، «اجازه ندادن به تغییر بنیادی نظم منطقه»، «کسب دستاوردهای واقعی در معادلات» و «تحمیل بنبستهای راهبردی بر دشمن». همه اینها شواهدی است که یا دیده نمیشوند یا ضریب داده نمیشوند.
این حالت ما را به یاد برخی از فرازهای قرآنی میاندازد. آنجا که مخالفان، وعدههای انبیاء را مطابق شواهد و مستندات نمییافتند و دائماً از آنها درخواست آیه و نشانه میکردند. در پاسخ نیز خدا مکرر میگوید آیات و نشانهها فراوان است، اما مشکل در خود شماست: وَ قالوا لَولا نُزِّلَ عَلَيهِ آيَةٌ مِن رَبِّهِ قُل إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلىٰ أَن يُنَزِّلَ آيَةً وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ ...] وَالَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا صُمٌّ وَبُكمٌ فِي الظُّلُماتِ(انعام ۳۷ تا ۳۹).
پرسش اصلی این است که چرا این نشانهها «دیده» یا «درک» نمیشوند؟ یکی از عوامل بنیادین، ناآگاهی ما از ماهیت تدریجی و پلهبهپله حرکت به سوی هدف است. پیشرفت را نباید خطی تصور کرد؛ حرکت به سوی اهداف بزرگ مانند یک مارپیچ چرخشی است که هر مرحلهاش اقتضائات خاص دارد و باید در هر گام کارهایی تثبیت شود تا بتوان به مرحله بعدی رفت. توقع گرفتن «همه چیز» یکباره، ما را نسبت به دستاوردهای مرحلهای سختگیر و دچار احساس ناکامی میکند. ما چون این گامها را نمیشناسیم، نمیدانیم دقیقاً باید موفقیت را در رسیدن به چه چیزی ارزیابی کنیم؟ لذا همه چیز را با هدف نهایی سنجیده و به خاطر احساس فاصله با آن هدف، دچار احساس ناکامی میشویم.
این آفت را قرآن متذکر میشود و به بیانهای مختلف به ما میآموزد که گرچه رسیدن به اهداف قطعی است، اما همزمان تدریجی و گام به گام است. در این [یادداشت زاویهای از بحث را شرح دادهایم. در اینجا نیز چند مثال را اشاره میکنیم: خدا در سوره قمر، ضمن وعده بر نابودی جبهه کفر، تأکید میکند که همه چیز را به تدریج خلق کردهایم و این وعده نیز به تدریج محقق میشود: إِنّا كُلَّ شَيءٍ خَلَقناهُ بِقَدَرٍ(قمر، ۴۹) (برای فهم معنای آیه به اینجا یا در سوره انشقاق میگوید: شما دائم از مرحله و طبقهای به مرحلهای دیگر گذر میکنید؛ لَتَركَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ(انشقاق، ۱۹). این را برای قانع کردن آنهایی میگوید که وقوع قیامت -آن وعده اصلی خدا- را مطابق با شواهد نمیدانند. میگوید در همه چیز گام به گام به مقصد نزدیک میشوید؛ اینجا هم همینطور است. یا در جایی دیگر میگوید بنا داریم کافران را به تدریج نابود کنیم، بدون آنکه خودشان بفهمند: وَالَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لا يَعلَمونَ(اعراف، ۱۸۲).
نمونهی عملیِ این بحث، رخداد #طوفان_الاقصی و تبعات دو سال اخیر است. سؤال این است که آیا ورود به این فاز از فرآیند حذف رژیم صهیونیستی الزامی بود یا نه؟
پاسخ روشن است: کسی که هدف حذف رقیب را دنبال میکند، نمیتواند همواره فقط دفاع کند؛ لاجرم باید به یک حرکت هجومی دست بزند. بنابراین اصل طراحی طوفانالاقصی یک امر اجتنابناپذیر بوده است. طبیعی است که کیفیت اجرا میتواند محل بحث باشد و بخشی از نارساییها خارج از اختیار یا ظرفیت طرف مقاومت بوده است؛ اما شکلِ کلی عمل و ضرورتِ آن و حتی زمان آن (به ویژه با شرایط مهیای برای تحقق صلح ابراهیم در آن زمان) محل اختلاف اساسی نیست. منظور آنکه اگر قرار بوده عملیات هجومی تعریف شود، نهایتاً در کلیت شکلی مشابه همین پیدا میکرده است. تبعات طوفانالاقصی که در دو سال اخیر دیدیم نیز اموری بود که همگی خلاصه ظرفیتهای جبهه مقاومت (از تحلیل و اراده و طراحی و عملیات) بوده است. #پیروزی_شکست
پایان قسمت اول
ادامه یادداشت
صفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت @ghorangoft_ir
۱۵:۵۰