بله | کانال گفتگو با قرآن | ghorangoft
عکس پروفایل گفتگو با قرآن | ghorangoftگ

گفتگو با قرآن | ghorangoft

۱,۵۹۱عضو
گفتگو با قرآن | ghorangoft
undefined undefined#یادداشت | آرامشی خون‌بار؛ رویای یک زندگی لذت‌بخش undefinedزمان مطالعه: ۴ دقیقه undefined<img style=" />undefinedتولید: اندیشکده قرآن‌گفت undefinedمتن کامل یادداشت را در وبگاه اندیشکده قرآن‌گفت به نشانی زیر مطالعه کنید: undefined ghorangoft.ir/note/tayeb undefined صفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت @ghorangoft_ir
undefinedآرامشی خون‌بار؛ رؤیای یک زندگی لذت‌بخش
undefinedدر جامعه ما گروهی وجود دارند که هر روز بر مخالفت خود با هزینه‌های دولت و جامعه برای حمایت از مظلومان منطقه و فلسطین تأکید می‌کنند. این افراد نوعی زندگی را طلب می‌کنند که در آن، هرکس سرش به کار خودش است و بدون ماجراجویی، یک زندگی آرام و دلپذیر و بدون دغدغه را در کنار بقیه سپری می‌کند. این رؤیای از دست رفته آنها را تحت فشار گذاشته و هر چه می‌گذرد با حسرت بیشتری زندگیِ-به زعم آنها- سرشار از لذتِ سایر ملت‌های بی‌دغدغه را در سر می‌پرورانند.
undefinedاما در اینجا کاملاً همدلانه، پرسشی اساسی مطرح می‌شود: اگر این #رؤیا محقق شود، آیا واقعاً می‌توان آن را دلپذیر و لذت‌بخش نامید؟ آیا می‌توان در اوج آرامش، در شبی ساکت، در کنار خانواده روی مبل نشست و با بی‌تفاوتی صحنه‌های وحشتناک جنگ و خشونت را که کمی آن سوتر رخ می‌دهد، مشاهده کرد و همچنان احساس رضایت و آرامش داشت؟ آیا لذت نوشیدن یک نوشیدنی یا خوردن یک غذای مطبوع یا مشاهده تلویزیون در کنار خانواده، در حالی که کودکی مظلوم در نزدیکی ما به خاک و خون کشیده می‌شود، معنایی دارد؟ آیا واقعاً زندگی در این دنیا دلپذیر است؟!
undefinedاین پرسش‌ها، ریشه در معنای عمیق #زندگی دارند. آیا این حال‌وهوا معنای «زندگی» را با خود حمل می‌کند؟
undefinedنکته قابل تأمل این است کسانی که چنین زندگی را آرزو می‌کنند، غالباً کسانی که این شرایط را لذت‌بخش ندانسته و در پی ظلم‌ستیزی، مقاومت و تغییر شرایط هستند را محکوم به ضدیت با زندگی می‌کنند! در حالی که پرسش اصلی این است: کدام نوع زندگی واقعاً مطبوع و لذت‌بخش است؟ به نظر می‌رسد پاسخ برای بسیاری روشن باشد، گرچه هیاهو مجال بروز ندهد.
undefinedقرآن برای زندگی و برای نعمت‌ها وصفی بکار می‌برد که می‌تواند مؤید زاویه نگاه فوق باشد. آن وصف، واژه «طیّب» است. این وصف، در حقیقت فصل ممیز یک نوع زندگی یا نعمت از گونه‌های دیگر زندگی یا تنعمات است. معمولاً معادل این واژه را در فارسی، واژه «پاک» قرار می‌دهند. این گرچه بیراه نیست، اما چندان دقیق نیست. به نظر می‌رسد «طیّب» صفت چیزی است که خالی از عناصر کراهت‌آور بوده و مطابق طبع، خوشایند، مرغوب، لذت‌بخش و دلپذیر باشد. بنابراین «حیاة طیّبة» یعنی «زندگی دلپذیر» و «الطیّبات» یعنی «چیزهای مطابق طبع». حال این معنا را بگذاریم کنار این گزاره که قرآن زندگی مستکبران و ظالمان و به تبع خودمحورانِ ظلم‌پسند را طیّب نمی‌داند. نتیجه این می‌شود که اینان زندگی مطبوع، دلپذیر و مطابق طبع را تجربه نمی‌کنند!
undefinedقرآن نقطه مقابلِ جبهه‌ای که اهل ظلم به جامعه خویش (ظالمی انفسهم) است، را جبهه‌ی «طیّبان» معرفی می‌کند: الَّذينَ تَتَوَفّاهُمُ المَلائِكَةُ ظالِمي أَنفُسِهِم .... الَّذينَ تَتَوَفّاهُمُ المَلائِكَةُ طَيِّبينَ... (نحل، 28-32). در جایی دیگر نیز به خودمحوران مستکبر می‌گوید شما حیات و زندگی خودتان را از عناصر لذت‌بخش و دلپذیر خالی کردید و در مقابل، البته تمتعات و بهره‌هایی محدود و دون‌مایه بدست آوردید: وَيَومَ يُعرَضُ الَّذينَ كَفَروا عَلَى النّارِ أَذهَبتُم طَيِّباتِكُم في حَياتِكُمُ الدُّنيا وَ استَمتَعتُم بِها فَاليَومَ تُجزَونَ عَذابَ الهونِ بِما كُنتُم تَستَكبِرونَ فِي الأَرضِ بِغَيرِ الحَقِّ وَبِما كُنتُم تَفسُقونَ (احقاف، 20).
undefinedبه هر حال گاه طرح موضوع از این زاویه، شاید آنهایی که مدعی شعار «زندگی» هستند را به فکر فرو ببرد که آیا واقعاً زندگی طیّب و دلپذیری را برای ملت ایران می‌خواهند بسازند؟ یا دست آخر یک زندگی زهرماری تحویل می‌دهند که دائم باید برای خوشایند ماندنش، کانال تلویزیون را عوض کرد و خود را به آن راه زد!#حیات#توسعه
undefinedمتن کامل یادداشت را در وبگاه اندیشکده قرآن‌گفت به نشانی زیر مطالعه کنید:undefined ghorangoft.ir/note/tayeb
undefined صفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۱۸:۰۸

thumbnail
#لغت_نوشت
undefinedریشه غ.ن.ی | قسمت سوم

undefinedغنای مثبت و غنای منفی

undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۱۷:۳۲

undefinedفهرست مطالب منتشره در کانال «قرآنگُفت»:

undefinedیادداشت‌ها:

undefinedبخش اول
#مفهوم_تدبر:undefined استدلال آیه تدبّر در سوره مبارک نساء در پرتوی تحلیل سیاقیundefined مقاله علمی-پژوهشی «تحلیل سیاقی آيه ۸۲ سوره مبارکه نساء با بازنگری در مفاهیم القرآن و اختلاف»
#پیروزی_شکست:undefined طوفان الاقصی، بعثتی فکری و ادراکیundefined متناقض‌نمای پیروزیundefined آیا قطعیت پیروزی به معنای سرعت پیروزی است؟undefined تنش‌زدایی، قاطعیت و یا چیز دیگر؟undefined آیا برای پیروزی، باید به تدابیر طبیعی و دنیایی اتکاء کنیم یا نه؟undefined سبک تحلیل جنگ: عقلانی یا الهی؟undefined آیا نصرت خدا تنها به شکل معجزه‌گون و ماورایی محقق می‌شود؟undefined عرصه‌های استراتژیک در جنگ ایمان و کفرundefined نبرد ایران و اسرائیل، پرده‌ای از قصه طولانی نابودی رژیمundefined پیروزی غیبی یا پیروزی عادی: کدام متعالی‌تر؟

#درون_بیرون:undefined غفلت از بیرون: خطایی درون‌سوز (نگاهی میدانی)undefined غفلت از بیرون: خطایی درون‌سوز (نگاهی قرآنی)undefined نقش ایران در جهان پیرامون: الگو یا رهبر؟undefined آیا قرآن توجهات را معطوف به مسائل درونی می‌کند؟
#شهرنشینی:undefined از بادیه نشینی تا شهرنشینی در قرآن
undefinedپادکست‌ قرآنگفت:undefined اپیزود اول: همون که وعده داد، صبر هم خواست!undefined اپیزود دوم: نقشه آری، اما نه از اوناش!undefined اپیزود سوم: آه از برون‌فراموشی!undefined اپیزود چهارم: قرآن: طرفدار درون یا برون؟
undefinedلغت نوشت:undefined️ریشه ق.د.ر:undefined بخش اول و دومundefined بخش سومundefined بخش چهارمundefined بخش پنجمundefined بخش ششم و هفتمundefined بخش هشتمundefined بخش نهمundefined️ریشه ع.م.ل:undefined بخش اولundefined بخش دومundefined بخش سومundefined بخش چهارمundefined بخش پنجمundefined️ریشه غ.ن.ی:undefined بخش اولundefined بخش دومundefined بخش سوم
undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفتble.ir/join/AKX37gUdE3

۱۸:۵۳

گفتگو با قرآن | ghorangoft
undefinedفهرست مطالب منتشره در کانال «قرآنگُفت»: undefinedیادداشت‌ها: undefinedبخش اول #مفهوم_تدبر: undefined استدلال آیه تدبّر در سوره مبارک نساء در پرتوی تحلیل سیاقی undefined مقاله علمی-پژوهشی «تحلیل سیاقی آيه ۸۲ سوره مبارکه نساء با بازنگری در مفاهیم القرآن و اختلاف» #پیروزی_شکست: undefined طوفان الاقصی، بعثتی فکری و ادراکی undefined متناقض‌نمای پیروزی undefined آیا قطعیت پیروزی به معنای سرعت پیروزی است؟ undefined تنش‌زدایی، قاطعیت و یا چیز دیگر؟ undefined آیا برای پیروزی، باید به تدابیر طبیعی و دنیایی اتکاء کنیم یا نه؟ undefined سبک تحلیل جنگ: عقلانی یا الهی؟ undefined آیا نصرت خدا تنها به شکل معجزه‌گون و ماورایی محقق می‌شود؟ undefined عرصه‌های استراتژیک در جنگ ایمان و کفر undefined نبرد ایران و اسرائیل، پرده‌ای از قصه طولانی نابودی رژیم undefined پیروزی غیبی یا پیروزی عادی: کدام متعالی‌تر؟ #درون_بیرون: undefined غفلت از بیرون: خطایی درون‌سوز (نگاهی میدانی) undefined غفلت از بیرون: خطایی درون‌سوز (نگاهی قرآنی) undefined نقش ایران در جهان پیرامون: الگو یا رهبر؟ undefined آیا قرآن توجهات را معطوف به مسائل درونی می‌کند؟ #شهرنشینی: undefined از بادیه نشینی تا شهرنشینی در قرآن undefinedپادکست‌ قرآنگفت: undefined اپیزود اول: همون که وعده داد، صبر هم خواست! undefined اپیزود دوم: نقشه آری، اما نه از اوناش! undefined اپیزود سوم: آه از برون‌فراموشی! undefined اپیزود چهارم: قرآن: طرفدار درون یا برون؟ undefinedلغت نوشت: undefined️ریشه ق.د.ر: undefined بخش اول و دوم undefined بخش سوم undefined بخش چهارم undefined بخش پنجم undefined بخش ششم و هفتم undefined بخش هشتم undefined بخش نهم undefined️ریشه ع.م.ل: undefined بخش اول undefined بخش دوم undefined بخش سوم undefined بخش چهارم undefined بخش پنجم undefined️ریشه غ.ن.ی: undefined بخش اول undefined بخش دوم undefined بخش سوم undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت ble.ir/join/AKX37gUdE3
undefinedسلام خدمت مخاطبان گرامی
undefinedقصد داریم در سلسله پست‌هایی تحت عنوان #آیه_نوشت، به بررسی معنای برخی آیات بپردازیم که تصور مرسومی از معنای آنها وجود دارد ولی لزوماً صحیح و دقیق نیست. می‌خواهیم نشان دهیم با نگاه دقیق‌تر به الفاظ خود آیه و همینطور به قبل و بعد آن یا به تعبیری #سیاق آن، معنای کامل‌تری از آن آیات بدست می‌آید.
undefinedبا این کار نشان خواهیم داد این رویه که آیات را بدون توجه به قبل و بعد معنا کنیم، چقدر می‌تواند رهزن باشد.
undefinedباید توجه داشت که ذکر این معانی، لزوماً معنای رایج آنها را نفی نمی‌کند، بلکه به ما گستره و عمق بیشتری در برداشت از آن آیات می‌دهد.
undefined ضمنا جهت رعایت اختصار، بنا نداریم بطور تفصیلی تمام مستندات خود برای معنای جدید را ذکر کنیم. البته در مواردی، بخشی از استدلال‌های تفصیلی، در نسخه سایت ما ارائه خواهد شد.
undefinedبا ما همراه باشید...
undefined صفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۱۶:۰۴

thumbnail
undefined#آیه_نوشت

undefined لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ (ابراهیم، ۷)

undefinedمعمولاً در بین ما معنای این عبارت قرآنی، با مضمون این شعر و مَثَل معروف، معادل دونسته میشه:شکر نعمت، نعمتت افزون کند
کفر، نعمت از کفت بیرون کند
اما می‌خوایم بگیم اگه کمی با توجه بیشتر به آیات قبل و بعدش نگاه کنیم، به معنای دقیق‌تر و جالب‌تری می‌رسیم.
undefinedاز آیه ۵ سوره ابراهیم، خدا سراغ داستان موسی (ع) می‌ره و میگه به ایشون مأموریتی داده شد که مردم رو از تاریکی به روشنایی برسونه و همچنین اونها رو به یاد "ایام‌الله" بندازه؛ یعنی روزهایی که حضور خدا درش جلوه زیادی داشته (وَلَقَد أَرسَلنا موسىٰ بِآياتِنا أَن أَخرِج قَومَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ وَذَكِّرهُم بِأَيّامِ اللَّهِ).موسی(ع) هم این کار رو می‌کنه و نعمت بزرگ یعنی نجات پیدا کردن از ظلم وحشتناک فرعون رو بهشون یادآور میشه (وَإِذ قالَ موسىٰ لِقَومِهِ اذكُروا نِعمَةَ اللَّهِ عَلَيكُم إِذ أَنجاكُم مِن آلِ فِرعَونَ يَسومونَكُم سوءَ العَذابِ)؛ همون دوران نسل‌کشی سخت که به دستور فرعون همه پسران بنی‌اسرائیل ذبح و زن‌هاشون از ازدواج منع می‌شدن (وَيُذَبِّحونَ أَبناءَكُم وَيَستَحيونَ نِساءَكُم).بعد از این، آیه مورد بحث ذکر میشه که اگه این نعمت بزرگ رو شکر کنید، «شما رو فزونی می‌بخشم»! (وَإِذ تَأَذَّنَ رَبُّكُم لَئِن شَكَرتُم لَأَزيدَنَّكُم). این جمله در این سیاق یعنی چی؟ یعنی بحث فقط افزایش نعمت‌ها و دارایی‌ها نیست، بلکه بحث بر سر زیاد شدن «کل اون قومه». این یعنی زیاد شدن جمعیت و ابعاد اون قوم، چه از لحاظ کمی و چه کیفی. در واقع خدا داره میگه اگر نسبت به نعمت نجات از فرعون شکرگزاری کنید، اون نسل‌کشی که راه انداخت رو جبران میکنم براتون و زیاد و پرجمعیت و گسترده می‌شید.
undefinedحالا چرا آیه رو اینطور ترجمه کردیم و نگفتیم «نعمت‌هاتون رو بیشتر می‌کنم»؟چون مفعول فعل‌ «ازیدنّ»، ضمیر «کُم» هست که داره به همون قوم موسی(ع) اشاره می‌کنه و برای این فعل هم قید دیگری ذکر نشده. برخلاف مثلاً این عبارت: يَزِدكُم قُوَّةً (هود، ۵۲) که گفته شما را «از جهت قدرت و قوت» افزایش می‌دهیم. اما اینجا افزایش بصورت کلی گفته شده. ضمن اینکه این معنا با سیاق آیات قبل، بویژه نسل‌کشی بنی‌اسرائیل توسط فرعون هم‌خوانی بهتری داره.
undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۱۷:۰۹

thumbnail
#لغت_نوشت
undefinedریشه غ.ن.ی | قسمت چهارم

undefinedغنای از سوی خدا و غنای در برابر خدا

undefinedجهت مطالعه قسمت قبل به اینجا مراجعه کنید.
undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۱۸:۰۴

thumbnail
undefined#یادداشت | منتظر قدرتمند شدن بمانیـم؟
undefinedزمان مطالعه: ۳ دقیقهundefined<img style=" />undefinedتولید: حلقه مسائل عمومی؛ اندیشکده قرآن‌گفت
undefined اشــــارهundefinedوقتی هنوز همه‌چیز در درون یک جامعه یا یک نهضت شکل نگرفته و ستون‌های فکری، فرهنگی، و سازمانی آن محکم نشده‌اند، در برابر جهان بیرون چه باید کرد؟undefinedآیا عاقلانه‌تر است که همهٔ ظرفیت‌ها درون‌زا و آرام آرام تقویت شوند و تا رسیدن به حدی از قدرت و انسجام، درهای تعامل بیرونی بسته بماند؟undefinedیا این‌که فرآیند ساخت درونی و نقش‌آفرینی بیرونی باید هم‌زمان پیش برود، حتی اگر این ورود زودهنگام با خطر شکست همراه باشد؟undefinedاگر یک جنبش یا جامعه همهٔ انرژی خود را بر ساخت درون متمرکز کند، آیا در این فاصله میدان بیرون را به رقیبان واگذار نکرده است؟ برعکس، اگر خیلی زود وارد صحنه شود، آیا فرصت ساختن ستون‌های پایدار از دست نخواهد رفت؟
undefinedاین پرسش‌ها مختص زمان ما نیستند. بسیاری از جنبش‌ها و جوامع در طول تاریخ با همین تردیدها روبه‌رو بوده‌اند: از لحظه‌های آغازین دعوت‌ها و نهضت‌ها گرفته تا دوران گذار و شکل‌گیری تمدن‌ها.
undefinedقرآن کریم که از دیرباز «کتاب زندگی» خوانده شده است، با تجربه‌های تاریخی و پیام‌هایش، برای این دوگانه چه پاسخی دارد؟ آیا الگویی روشن ارائه می‌کند که میان ساخت درونی و نقش‌آفرینی بیرونی تعادل برقرار کند؟
undefinedمتن کامل یادداشت را در وبگاه اندیشکده قرآنگفت به نشانی زیر مطالعه کنید:undefinedghorangoft.ir/daron-biron
undefined صفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۷:۳۱

گفتگو با قرآن | ghorangoft
undefined undefined#یادداشت | منتظر قدرتمند شدن بمانیـم؟ undefinedزمان مطالعه: ۳ دقیقه undefined<img style=" />undefinedتولید: حلقه مسائل عمومی؛ اندیشکده قرآن‌گفت undefined اشــــاره undefinedوقتی هنوز همه‌چیز در درون یک جامعه یا یک نهضت شکل نگرفته و ستون‌های فکری، فرهنگی، و سازمانی آن محکم نشده‌اند، در برابر جهان بیرون چه باید کرد؟ undefinedآیا عاقلانه‌تر است که همهٔ ظرفیت‌ها درون‌زا و آرام آرام تقویت شوند و تا رسیدن به حدی از قدرت و انسجام، درهای تعامل بیرونی بسته بماند؟ undefinedیا این‌که فرآیند ساخت درونی و نقش‌آفرینی بیرونی باید هم‌زمان پیش برود، حتی اگر این ورود زودهنگام با خطر شکست همراه باشد؟ undefinedاگر یک جنبش یا جامعه همهٔ انرژی خود را بر ساخت درون متمرکز کند، آیا در این فاصله میدان بیرون را به رقیبان واگذار نکرده است؟ برعکس، اگر خیلی زود وارد صحنه شود، آیا فرصت ساختن ستون‌های پایدار از دست نخواهد رفت؟ undefinedاین پرسش‌ها مختص زمان ما نیستند. بسیاری از جنبش‌ها و جوامع در طول تاریخ با همین تردیدها روبه‌رو بوده‌اند: از لحظه‌های آغازین دعوت‌ها و نهضت‌ها گرفته تا دوران گذار و شکل‌گیری تمدن‌ها. undefinedقرآن کریم که از دیرباز «کتاب زندگی» خوانده شده است، با تجربه‌های تاریخی و پیام‌هایش، برای این دوگانه چه پاسخی دارد؟ آیا الگویی روشن ارائه می‌کند که میان ساخت درونی و نقش‌آفرینی بیرونی تعادل برقرار کند؟ undefinedمتن کامل یادداشت را در وبگاه اندیشکده قرآنگفت به نشانی زیر مطالعه کنید: undefinedghorangoft.ir/daron-biron undefined صفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت @ghorangoft_ir
‌‌undefinedمنتظر قدرتمند شدن بمانیـم؟undefined<img style=" />undefinedنقدی قرآنی بر استراتژی درون آنگاه بیرون
🧾 نسخه خلاصه + نسخه تفصیلی یادداشت
undefinedقسمت ۱ از ۲
undefinedنگاه قرآنی و به تبع آن نگرش انقلابی، مخاطب را به سمت اثرگذاری بیرونی و تحقق آرمان‌های جهانی و تمدنی سوق می‌دهد؛ اما سؤال این است برای این کار آیا باید منتظر قدرتمند شدن خود بمانیم یا نه؟
undefinedپیش از این در نوشتارهایی ( ۱ و ۲ ) روشن شد که انسان و جامعه قرآنی، هویتی تمدنی و جهان‌اندیش دارد و مسائل داخلی خود را بدون لحاظ مسائل بیرونی حل نمی‌کند و در اینجا نیز تبیین شد که تعامل صحیح درون و بیرون باید به شکل اثرگذاری بیرونی «مستقیم» و با به عهده گرفتن نقش «رهبر-پیشران» باشد. اما در این نوشتار توجه خود را به دو خوانش ظریف اما متفاوت از اثرگذاری بیرونی مستقیم معطوف می‌کنیم که در جامعه انقلابی معاصر وجود دارد. این دو خوانش یا دو رهیافت هر دو در لزوم اثرگذاری بیرونی متفق‌القول هستند، اما تفاوت آنها در پاسخ به این است که آیا قبل از این کار باید به یک کشور پیشرفته و پیشرو تبدیل شویم یا چنین چیزی لازم نیست:
undefinedرهیافت اول. تقویت آنگاه اثرگذاریundefinedاین رهیافت کنش بیرونی را متوقف بر قوت درونی می‌داند. معتقد است بدون وجود یک درون‌مایه قوی، امکان شکل دادن به کنش‌های موفق بیرونی وجود ندارد. مطابق این رهیافت، ابتدا لازم است کشور به مسائل داخلی بپردازد، با کسب استحکام و قدرت درون‌زا، به ساخت درونی محکمی دست یابد و پس از طی این مرحله، بر مسائل منطقه‌ای و جهانی تمرکز کند و کنش و اثرگذاری بیرونی داشته باشد. این گروه تلفیقی از نقش الگو و رهبر را ارائه می‌دهند و قائل‌اند اول باید پیشرو(الگو) شویم و بعد پیشران(رهبر) باشیم. undefinedاستدلال این جریان این است: کشوری که خودش قوت درونی لازم را ندارد هم در تعامل بیرونی ناموفق خواهد بود و هم تهدیدات بیرونی به درونش سرازیر می‌شود. نباید اشتباه کرد؛ سخن از رهاسازی بیرون یا سخن از اثرگذاری ضمنی یا غیرمستقیم نمی‌زند، بلکه تنها تقویت درونی را از جهت زمانی مقدم بر اثرگذاری مستقیم بیرونی می‌داند. اگر به تعبیر فلسفی بگوییم، هسته مرکزی استدلال این گروه این گزاره است که «فاقد شیء معطی شیء نمی‌تواند باشد». این رهیافت یک سیر درون بـه بیرون را پیشنهاد می‌دهد.
undefinedرهیافت دوم. تقویت ضمن اثرگذاریundefinedاین رهیافت بجای آنکه اثرگذاری بیرونی را نتیجه تقویت درونی بداند، تقویت درونی را ملازم با اثرگذاری بیرونی تلقی می‌کند. بدین معنا که بدون درگیر شدن در سطح منطقه‌ای و جهانی، امکان تقویت بنیه درونی کشور به شکل واقعی وجود ندارد. در حقیقت این گروه قائل است پیشرو(الگو) بودن بدون پیشران(رهبر) بودن ممکن نیست. زیرا مسائل درونی و بیرونی تا حدود زیادی متصل به هم است و مسیر حل و فصل موضوعات داخلی و تأمین استحکام درونی از اثرگذاری بیرونی و جایابی صحیح و مؤثر خود در بیرون می‌گذرد. در این نگاه، برای ورود به عرصه‌های جهانی نباید منتظر قوی شدن کشور ماند؛ بلکه برعکس، برای قوی شدن کشور باید به عرصه‌های منطقه‌ای-جهانی وارد شد و اثرگذاری فعالانه کرد. این رهیافت سیر دوطرفه بین بیرون و درون را پیشنهاد می‌دهد.
undefinedسبک قرآن به کدام رهیافت نزدیک است؟undefinedممکن است رهیافت اول بسیار دینی و پرمعنا جلوه کند. این نگرش که اول خود را سامان بده بعد سراغ دیگری برو، واجد یک روحیه اخلاقی جذاب است. اما نگاهی به سبک قرآن در هدایت جامعه ایمانی، چندان این رهیافت را تأیید نمی‌کند. سبک قرآن به رهیافت تقویت ضمن اثرگذاری نزدیک است. در این راستا هم باید به سبک هدایت سور مکی توجه نمود و هم سور مدنی. سور مکی در مرحله اول بعثت نازل شده‌اند و ممکن است برخی اینطور تصور کنند بخاطر ضعف درونی جبهه ایمانی توجه به تقویت درونی جبهه است تا بستری مهیا برای کنش بیرونی در مدینه فراهم شود؛ اما قضیه برعکس است. در این سوره‌ها پرداخت به جبهه درونی و بیرونی توأمان بوده و سیر خطی از درون به بیرون طی نشده است؛ از قضا امتزاج پرداخت به جبهه درونی و جبهه بیرونی مشهود است. گرچه طبیعی است که در مراحل پایانی رسالت، امکان و گستره کنش بیرونی بیشتر شده باشد.#درون_بیرون
undefinedپایان قسمت اول
undefined ادامه یادداشت
undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۸:۱۴

گفتگو با قرآن | ghorangoft
undefined undefined#یادداشت | منتظر قدرتمند شدن بمانیـم؟ undefinedزمان مطالعه: ۳ دقیقه undefined<img style=" />undefinedتولید: حلقه مسائل عمومی؛ اندیشکده قرآن‌گفت undefined اشــــاره undefinedوقتی هنوز همه‌چیز در درون یک جامعه یا یک نهضت شکل نگرفته و ستون‌های فکری، فرهنگی، و سازمانی آن محکم نشده‌اند، در برابر جهان بیرون چه باید کرد؟ undefinedآیا عاقلانه‌تر است که همهٔ ظرفیت‌ها درون‌زا و آرام آرام تقویت شوند و تا رسیدن به حدی از قدرت و انسجام، درهای تعامل بیرونی بسته بماند؟ undefinedیا این‌که فرآیند ساخت درونی و نقش‌آفرینی بیرونی باید هم‌زمان پیش برود، حتی اگر این ورود زودهنگام با خطر شکست همراه باشد؟ undefinedاگر یک جنبش یا جامعه همهٔ انرژی خود را بر ساخت درون متمرکز کند، آیا در این فاصله میدان بیرون را به رقیبان واگذار نکرده است؟ برعکس، اگر خیلی زود وارد صحنه شود، آیا فرصت ساختن ستون‌های پایدار از دست نخواهد رفت؟ undefinedاین پرسش‌ها مختص زمان ما نیستند. بسیاری از جنبش‌ها و جوامع در طول تاریخ با همین تردیدها روبه‌رو بوده‌اند: از لحظه‌های آغازین دعوت‌ها و نهضت‌ها گرفته تا دوران گذار و شکل‌گیری تمدن‌ها. undefinedقرآن کریم که از دیرباز «کتاب زندگی» خوانده شده است، با تجربه‌های تاریخی و پیام‌هایش، برای این دوگانه چه پاسخی دارد؟ آیا الگویی روشن ارائه می‌کند که میان ساخت درونی و نقش‌آفرینی بیرونی تعادل برقرار کند؟ undefinedمتن کامل یادداشت را در وبگاه اندیشکده قرآنگفت به نشانی زیر مطالعه کنید: undefinedghorangoft.ir/daron-biron undefined صفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت @ghorangoft_ir
undefinedمنتظر قدرتمند شدن بمانیـم؟undefined<img style=" />undefinedنقدی قرآنی بر استراتژی درون آنگاه بیرون
🧾 نسخه خلاصه + نسخه تفصیلی یادداشت
undefinedقسمت ۲ از ۲
undefinedسبک سور مکیundefinedمروری بر محتوای سوره علق (که مشهور است اولین سوره نازل شده است) نشان می‌دهد این سوره برخلاف تصور، معطوف به امور درونی نیست. این سوره بطور روشنی تهاجمی و با دستور به قرائت قرآن بر انسان‌ها و پایمردی بر مخالفت‌های احتمالی آنها تنظیم و تعبیه شده است: اقرَأ بِاسمِ رَبِّكَ الَّذي خَلَقَ،...‏ كَلّا إِنَّ الإِنسانَ لَيَطغىٰ، أَن رَآهُ استَغنىٰ(۱-۷). این نشان می‌دهد که طرح خدا برای پیشبرد دین، تمرکز بر تقویت جبهه درون و تعویق مواجهه با جبهه بیرون نیست.
undefinedنمونه دیگر سوره مزّمّل و سوره مدّثّر است. این دو سوره نیز از جمله اولین سور نازل شده قرآن بوده و با توجه به اشارات متنی آنها، ظاهراً سوره مدثر بعد از سوره مزمل نازل شده است. سوره مدثر مشتمل بر دستور به قیام برای انذار، تبلیغ قرآن و نوعی اثرگذاری بیرونی است: يا أَيُّهَا المُدَّثِّرُ،‏ قُم فَأَنذِر(۱-۲) و سوره مزمل گویی نقش آماده‌سازی درونی جبهه ایمانی برای وارد شدن به این مرحله را ایفا می‌کند. لذا در آن به قیام شبانه و ترتیل قرآن دستور داده می‌شود: يا أَيُّهَا المُزَّمِّلُ، قُمِ اللَّيلَ ...] وَ رَتِّلِ القُرآنَ تَرتيلًا(۱-۸) که در حقیقت برای کسب آمادگی جهت دریافت مأموریت‌های بعدی (ظاهراً سوره مدثر) است: إِنّا سَنُلقي عَلَيكَ قَولًا ثَقيلًا(۵).
undefinedتا اینجا ممکن است ترتیب این دو سوره، مؤید رهیافت «تقویت آنگاه اثرگذاری» تصور شود. اما اینگونه نیست؛ زیرا گرچه این ترتیب نشان می‌دهد اثرگذاری بیرونی نیازمند برخی آمادگی‌های درونی است، اما نشان نمی‌دهد بین این دو مرحله باید تفکیک پررنگی باشد. بلکه برعکس، سوره مزمل دلالت می‌کند که جبهه ایمانی در بحبوحه سختی‌های تبلیغ و اثرگذاری بر جبهه بیرونی، نباید از تقویت درونی خود به ویژه در هنگامه شب غفلت کند.
undefinedنشانه‌اش اینکه در همین سوره، تقویت درونی در شب ملازم با پیشبرد طرح‌های بیرونی و مواجهه با مکذبین و کافران است. اولاً دستوراتی که بعد از بیان وظایف شبانه پیامبر(ص) به ایشان ابلاغ می‌شود مربوط به روز و وظایف اجتماعی است: وَ اصبِر عَلىٰ ما يَقولونَ [...] وَ ذَرني وَ المُكَذِّبينَ أُولِي النَّعمَةِ وَ... . ثانیاً در ادامه سوره مستقیماً با کافران (به عنوان جبهه بیرونی) سخن گفته می‌شود. ثالثاً در انتها که وظیفه مؤمنان را تقویت درونی خود با قرائت قرآن بیان می‌کند، اما از وظایف ناظر به بیرون چون جهاد غفلت نمی‌کند: فَاقرَءوا ما تَيَسَّرَ مِنَ القُرآنِ عَلِمَ أَن سَيَكونُ مِنكُم مَرضىٰ وَآخَرونَ يَضرِبونَ فِي الأَرضِ يَبتَغونَ مِن فَضلِ اللَّهِ وَآخَرونَ يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ(۲۰). گویی غرض اصلی تأکید بر این نکته است که انجام آن وظایف، نباید مانع از انس با قرآن و تقویت بینش‌های درونی شود.

undefinedنمونه‌های فوق این تصویر که مؤمنان در ابتدای بعثت کاملاً درصدد تقویت خود بوده‌اند، را تأیید نمی‌کنند. ضمن آنکه بررسی سور مکی دیگر نیز بیانگر این است که سبک قرآن دنبال کردن مبارزه بیرونی دوشادوش تقویت استحکام درونی است. بدیهی است که جنس روش‌ها در دوره معاصر با آن زمان تفاوت دارد، اما اصل همزمانی تقویت درونی و اثرگذاری بیرونی تغییر نمی‌کند.

undefinedسبک سور مدنی
undefinedدر سور مدنی نیز ردپای روشنی از رهیافت «تقویت آنگاه اثرگذاری» دیده نمی‌شود. زیرا اگر چنین بود باید قرآن لااقل در برخی مواضع، جامعه را توصیه به ایزولگی و جدایی از بیرون کند؛ اما طبق تتبع ما تا بدین جا، توصیه‌ برجسته‌ای در این زمینه وجود ندارد. بلکه برخلاف آن، توصیه به ارتباط فعالانه با عناصر بیرونی صورت گرفته است که مؤیداتی از آن در [اینجا
ذکر شد.

undefinedکـلام آخـرundefinedبه نظر می‌رسد قرآن اثرگذاری بیرونی را توأم با تقویت درونی پیش می‌برد. سبک قرآن به ما می‌آموزد نباید مدتی مدید از کنش و اثرگذاری بیرونی غافل شد و منتظر قدرتمند شدن خود ماند و بعد از این، تازه سراغ جبهه بیرونی رفت و آرمان خود را در سطح منطقه‌ای و جهانی دنبال کرد. بر این مبنا، کشور ما که داعیه اسلامی دارد و آرمان‌های منطقه‌ای و جهانی را دنبال می‌کند، باید از ابتدا بصورت مستقیم درگیر تحولات منطقه باشد، در هدایت آنها نقش‌آفرینی کند و سرچشمه تحولات را بدست گیرد. گرچه همزمان قرآن این را نیز به ما می‌آموزد که در ضمن اثرگذاری بیرونی، نباید غافل از تقویت درونی شد و دچار تورم بادکنکی گشت. نهایتاً باید توجه داشت این تحلیلِ ناظر به راهبردهای کلان را نباید با تاکتیک‌های کوتاه‌مدت لازم خلط کرد.
undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۸:۱۵

thumbnail
#لغت_نوشت
undefinedریشه غ.ن.ی | قسمت پنجم

undefinedیک احتمال عجیب معنایی برای آیه‌ای معروف

undefinedجهت مطالعه قسمت قبل به اینجا مراجعه کنید.
undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۱۶:۰۰

thumbnail
undefined#آیه_نوشت

undefinedإِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ (رعد،۱۱)

undefinedدر اینجا به آیه‌ای مشهور از قرآن کریم می‌پردازیم که برداشت دقیقی از آن صورت نمی‌گیرد. آیه‌ی یازدهم سوره‌ی رعد معمولاً هنگامی به کار برده می‌شود که انتظار اراده و همت جمعی برای ایجاد تغییر یا انقلاب در میان گروهی باشد. چرا که تصور می‌شود مطابق این آیه، در صورتی که اراده‌ای برای تغییر درونی وجود نداشته باشد، هیچ گونه تحول بیرونی در جامعه رخ نخواهد داد و اصلاح اجتماعی محقق نخواهد شد.undefinedاگرچه این گزاره در کلیت خود نادرست نیست، اما بررسی دقیق‌تر سیاق آیات و نیز آیات مشابه، نشان می‌دهد که این آیه در وهله اول، درصدد بیانِ معنای مذکور نمی‌باشد.undefinedابتدا آیات ۵۲ و ۵۳ سوره انفال را ملاحظه کنیم:در سوره انفال، برای تبیین چرایی گرفتار شدن فرعونیان به عذاب الهی چنین آمده است:«ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَىٰ قَوْمٍ حَتَّىٰ يُغَيِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ.»undefinedهمانگونه که مشاهده می‌شود، واژه‌ی «تغییر» در معنای منفی به کار رفته است؛ یعنی آن قوم نعمتی الهی را دریافت کرده بودند، اما به واسطه کفران و انحراف، آن نعمت را دگرگون ساختند و خداوند نیز در پاسخ، آن نعمت را دگرگون کرد که نهایتاً منجر به عذاب الهی گردید.undefinedاکنون باز به آیه‌ی سوره رعد بازمی‌گردیم و با توجه به سیاق قبل و بعد آن، به واقعیت موضوع می‌پردازیم.در ابتدای سوره فضای کلی آیات بر محور کفران نعمت‌های الهی و درخواست کافران برای نزول عذاب قرار دارد. در ادامه، آیه ۱۱ بیان می‌دارد که خداوند نعمتی را از قومی نخواهد گرفت، مگر آنکه خود آنان آن نعمت را دگرگون کرده باشند. علاوه بر این، جمله‌ای در ادامه آمده است که تأییدکننده این برداشت است:«وَ إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ»این جمله در حقیقت پایان آیه است و نشان می‌دهد که هرگاه خداوند به سبب اراده‌ی آن قوم، تغییر سوء و عذابی را مقدر سازد، دیگر هیچ بازگشتی در کار نخواهد بود.undefinedبنابراین، خلاصه کلام آن است که این عبارت مشهور قرآنی نه بیانگر لزوم اراده و همت درونی برای اصلاح و تغییر اجتماعی، بلکه نشانگر تأثیر اعمال و رفتار نادرست در تغییر سرنوشت و از دست رفتن نعمات الهی است.
undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۱۷:۱۸

thumbnail
undefined#یادداشت | چرا کامیابی جبهه مقاومت به چشم‌مان نمی‌آید؟
undefinedزمان مطالعه: ۳ دقیقهundefined<img style=" />undefinedتولید: حلقه مسائل عمومی؛ اندیشکده قرآن‌گفت
undefinedچرا با تحولات رخ داده در دو سال اخیر و با پایان یافتن جنگ در این مقطع، احساس ناکامی داریم؟ undefinedچرا وقتی همه‌چیز دارد تغییر می‌کند، ما هنوز احساس می‌کنیم درجا می‌زنیم؟ undefinedآیا واقعاً شکست خورده‌ایم یا فقط در درکِ صحنه نبرد دچار خطا شده‌ایم؟ undefinedوقتی ضربات سهمگین دشمن ذهن‌مان را مشغول کرده، چطور می‌شود نشانه‌های موفقیت را دید؟ شاید مشکل نه در واقعیت، که در زاویه نگاه ما باشد.
undefinedاین یادداشت، با نگاهی به تحولات دو سال اخیر جبهه مقاومت، تلاشی‌ست برای پاسخ به یک پرسش بنیادین: چرا کامیابی‌ها به چشم‌مان نمی‌آید؟
undefinedمتن کامل یادداشت را در وبگاه اندیشکده قرآنگفت مطالعه کنید.
undefined صفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۱۵:۴۰

گفتگو با قرآن | ghorangoft
undefined undefined#یادداشت | چرا کامیابی جبهه مقاومت به چشم‌مان نمی‌آید؟ undefinedزمان مطالعه: ۳ دقیقه undefined<img style=" />undefinedتولید: حلقه مسائل عمومی؛ اندیشکده قرآن‌گفت undefinedچرا با تحولات رخ داده در دو سال اخیر و با پایان یافتن جنگ در این مقطع، احساس ناکامی داریم؟ undefinedچرا وقتی همه‌چیز دارد تغییر می‌کند، ما هنوز احساس می‌کنیم درجا می‌زنیم؟ undefinedآیا واقعاً شکست خورده‌ایم یا فقط در درکِ صحنه نبرد دچار خطا شده‌ایم؟ undefinedوقتی ضربات سهمگین دشمن ذهن‌مان را مشغول کرده، چطور می‌شود نشانه‌های موفقیت را دید؟ شاید مشکل نه در واقعیت، که در زاویه نگاه ما باشد. undefinedاین یادداشت، با نگاهی به تحولات دو سال اخیر جبهه مقاومت، تلاشی‌ست برای پاسخ به یک پرسش بنیادین: چرا کامیابی‌ها به چشم‌مان نمی‌آید؟ undefinedمتن کامل یادداشت را در وبگاه اندیشکده قرآنگفت مطالعه کنید. undefined صفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت @ghorangoft_ir
undefinedچرا کامیابی جبهه مقاومت به چشم‌مان نمی‌آید؟undefined<img style=" />undefinedاشاره‌ای قرآنی به یکی از عوامل تحلیل غلط در تحولات
undefinedقسمت ۱ از ۲
undefinedتلخی ضربات دو سال اخیر علیه جبهه مقاومت، در بخش‌هایی تبدیل به احساس ناکامی عمیق شده است: این‌که گویا از هدف نهایی دورتر شده‌ایم یا لااقل درجا می‌زنیم. این احساس پس از تلاش‌ها و فداکاری‌های بسیار، با نوعی بی‌اعتمادی نسبت به وعده‌های نصرت همراه شده و به راحتی نمی‌توانیم با آن کنار بیاییم. با این‌حال، واقعاً نشانه‌های #پیشرفت فراوان‌اند: از «ادراکات جدید و مترقی‌تر جهانی و منطقه‌ای نسبت به مسئله فلسطین و رژیم‌صهیونیستی» و «ارتقای برآوردهای خودِ جبهه مقاومت از وضعیت منطقه»، تا «انباشت تجربیات جدید توسط جبهه»، «اجازه ندادن به تغییر بنیادی نظم منطقه»، «کسب دستاوردهای واقعی در معادلات» و «تحمیل بن‌بست‌های راهبردی بر دشمن». همه اینها شواهدی است که یا دیده نمی‌شوند یا ضریب داده نمی‌شوند.
undefined این حالت ما را به یاد برخی از فرازهای قرآنی می‌اندازد. آنجا که مخالفان، وعده‌های انبیاء را مطابق شواهد و مستندات نمی‌یافتند و دائماً از آنها درخواست آیه و نشانه می‌کردند. در پاسخ نیز خدا مکرر می‌گوید آیات و نشانه‌ها فراوان است، اما مشکل در خود شماست: وَ قالوا لَولا نُزِّلَ عَلَيهِ آيَةٌ مِن رَبِّهِ قُل إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلىٰ أَن يُنَزِّلَ آيَةً وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ ...]‌ وَالَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا صُمٌّ وَبُكمٌ فِي الظُّلُماتِ(انعام ۳۷ تا ۳۹).

undefinedپرسش اصلی این است که چرا این نشانه‌ها «دیده» یا «درک» نمی‌شوند؟ یکی از عوامل بنیادین، ناآگاهی ما از ماهیت تدریجی و پله‌به‌پله حرکت به سوی هدف است. پیشرفت را نباید خطی تصور کرد؛ حرکت به سوی اهداف بزرگ مانند یک مارپیچ چرخشی است که هر مرحله‌اش اقتضائات خاص دارد و باید در هر گام کارهایی تثبیت شود تا بتوان به مرحله بعدی رفت. توقع گرفتن «همه چیز» یک‌باره، ما را نسبت به دستاوردهای مرحله‌ای سخت‌گیر و دچار احساس ناکامی می‌کند. ما چون این گام‌ها را نمی‌شناسیم، نمی‌دانیم دقیقاً باید موفقیت را در رسیدن به چه چیزی ارزیابی کنیم؟ لذا همه چیز را با هدف نهایی سنجیده و به خاطر احساس فاصله با آن هدف، دچار احساس ناکامی می‌شویم.

undefinedاین آفت را قرآن متذکر می‌شود و به بیان‌های مختلف به ما می‌آموزد که گرچه رسیدن به اهداف قطعی است، اما همزمان تدریجی و گام به گام است. در این [یادداشت
زاویه‌ای از بحث را شرح داده‌ایم. در اینجا نیز چند مثال را اشاره می‌کنیم: خدا در سوره قمر، ضمن وعده بر نابودی جبهه کفر، تأکید می‌کند که همه چیز را به تدریج خلق کرده‌ایم و این وعده نیز به تدریج محقق می‌شود: إِنّا كُلَّ شَيءٍ خَلَقناهُ بِقَدَرٍ(قمر، ۴۹) (برای فهم معنای آیه به اینجا یا در سوره انشقاق می‌گوید: شما دائم از مرحله و طبقه‌ای به مرحله‌ای دیگر گذر می‌کنید؛ لَتَركَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ(انشقاق، ۱۹). این را برای قانع کردن آنهایی می‌گوید که وقوع قیامت -آن وعده اصلی خدا- را مطابق با شواهد نمی‌دانند. می‌گوید در همه چیز گام به گام به مقصد نزدیک می‌شوید؛ اینجا هم همینطور است. یا در جایی دیگر می‌گوید بنا داریم کافران را به تدریج نابود کنیم، بدون آنکه خودشان بفهمند: وَالَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لا يَعلَمونَ(اعراف، ۱۸۲).

undefinedنمونه‌ی عملیِ این بحث، رخداد #طوفان_الاقصی و تبعات دو سال اخیر است. سؤال این است که آیا ورود به این فاز از فرآیند حذف رژیم صهیونیستی الزامی بود یا نه؟
undefinedپاسخ روشن است: کسی که هدف حذف رقیب را دنبال می‌کند، نمی‌تواند همواره فقط دفاع کند؛ لاجرم باید به یک حرکت هجومی دست بزند. بنابراین اصل طراحی طوفان‌الاقصی یک امر اجتناب‌ناپذیر بوده است. طبیعی است که کیفیت اجرا می‌تواند محل بحث باشد و بخشی از نارسایی‌ها خارج از اختیار یا ظرفیت طرف مقاومت بوده است؛ اما شکلِ کلی عمل و ضرورتِ آن و حتی زمان آن (به ویژه با شرایط مهیای برای تحقق صلح ابراهیم در آن زمان) محل اختلاف اساسی نیست. منظور آنکه اگر قرار بوده عملیات هجومی تعریف شود، نهایتاً در کلیت شکلی مشابه همین پیدا می‌کرده است. تبعات طوفان‌الاقصی که در دو سال اخیر دیدیم نیز اموری بود که همگی خلاصه ظرفیت‌های جبهه مقاومت (از تحلیل و اراده و طراحی و عملیات) بوده است.#پیروزی_شکست
undefinedپایان قسمت اول
undefined ادامه یادداشت
undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۱۵:۴۵

گفتگو با قرآن | ghorangoft
undefinedچرا کامیابی جبهه مقاومت به چشم‌مان نمی‌آید؟ undefined<img style=" />undefinedاشاره‌ای قرآنی به یکی از عوامل تحلیل غلط در تحولات undefinedقسمت ۱ از ۲ undefinedتلخی ضربات دو سال اخیر علیه جبهه مقاومت، در بخش‌هایی تبدیل به احساس ناکامی عمیق شده است: این‌که گویا از هدف نهایی دورتر شده‌ایم یا لااقل درجا می‌زنیم. این احساس پس از تلاش‌ها و فداکاری‌های بسیار، با نوعی بی‌اعتمادی نسبت به وعده‌های نصرت همراه شده و به راحتی نمی‌توانیم با آن کنار بیاییم. با این‌حال، واقعاً نشانه‌های #پیشرفت فراوان‌اند: از «ادراکات جدید و مترقی‌تر جهانی و منطقه‌ای نسبت به مسئله فلسطین و رژیم‌صهیونیستی» و «ارتقای برآوردهای خودِ جبهه مقاومت از وضعیت منطقه»، تا «انباشت تجربیات جدید توسط جبهه»، «اجازه ندادن به تغییر بنیادی نظم منطقه»، «کسب دستاوردهای واقعی در معادلات» و «تحمیل بن‌بست‌های راهبردی بر دشمن». همه اینها شواهدی است که یا دیده نمی‌شوند یا ضریب داده نمی‌شوند. undefined این حالت ما را به یاد برخی از فرازهای قرآنی می‌اندازد. آنجا که مخالفان، وعده‌های انبیاء را مطابق شواهد و مستندات نمی‌یافتند و دائماً از آنها درخواست آیه و نشانه می‌کردند. در پاسخ نیز خدا مکرر می‌گوید آیات و نشانه‌ها فراوان است، اما مشکل در خود شماست: وَ قالوا لَولا نُزِّلَ عَلَيهِ آيَةٌ مِن رَبِّهِ قُل إِنَّ اللَّهَ قادِرٌ عَلىٰ أَن يُنَزِّلَ آيَةً وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ ...]‌ وَالَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا صُمٌّ وَبُكمٌ فِي الظُّلُماتِ(انعام ۳۷ تا ۳۹). undefinedپرسش اصلی این است که چرا این نشانه‌ها «دیده» یا «درک» نمی‌شوند؟ یکی از عوامل بنیادین، ناآگاهی ما از ماهیت تدریجی و پله‌به‌پله حرکت به سوی هدف است. پیشرفت را نباید خطی تصور کرد؛ حرکت به سوی اهداف بزرگ مانند یک مارپیچ چرخشی است که هر مرحله‌اش اقتضائات خاص دارد و باید در هر گام کارهایی تثبیت شود تا بتوان به مرحله بعدی رفت. توقع گرفتن «همه چیز» یک‌باره، ما را نسبت به دستاوردهای مرحله‌ای سخت‌گیر و دچار احساس ناکامی می‌کند. ما چون این گام‌ها را نمی‌شناسیم، نمی‌دانیم دقیقاً باید موفقیت را در رسیدن به چه چیزی ارزیابی کنیم؟ لذا همه چیز را با هدف نهایی سنجیده و به خاطر احساس فاصله با آن هدف، دچار احساس ناکامی می‌شویم. undefinedاین آفت را قرآن متذکر می‌شود و به بیان‌های مختلف به ما می‌آموزد که گرچه رسیدن به اهداف قطعی است، اما همزمان تدریجی و گام به گام است. در این [یادداشت زاویه‌ای از بحث را شرح داده‌ایم. در اینجا نیز چند مثال را اشاره می‌کنیم: خدا در سوره قمر، ضمن وعده بر نابودی جبهه کفر، تأکید می‌کند که همه چیز را به تدریج خلق کرده‌ایم و این وعده نیز به تدریج محقق می‌شود: إِنّا كُلَّ شَيءٍ خَلَقناهُ بِقَدَرٍ(قمر، ۴۹) (برای فهم معنای آیه به اینجا یا در سوره انشقاق می‌گوید: شما دائم از مرحله و طبقه‌ای به مرحله‌ای دیگر گذر می‌کنید؛ لَتَركَبُنَّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ(انشقاق، ۱۹). این را برای قانع کردن آنهایی می‌گوید که وقوع قیامت -آن وعده اصلی خدا- را مطابق با شواهد نمی‌دانند. می‌گوید در همه چیز گام به گام به مقصد نزدیک می‌شوید؛ اینجا هم همینطور است. یا در جایی دیگر می‌گوید بنا داریم کافران را به تدریج نابود کنیم، بدون آنکه خودشان بفهمند: وَالَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لا يَعلَمونَ(اعراف، ۱۸۲). undefinedنمونه‌ی عملیِ این بحث، رخداد #طوفان_الاقصی و تبعات دو سال اخیر است. سؤال این است که آیا ورود به این فاز از فرآیند حذف رژیم صهیونیستی الزامی بود یا نه؟ undefinedپاسخ روشن است: کسی که هدف حذف رقیب را دنبال می‌کند، نمی‌تواند همواره فقط دفاع کند؛ لاجرم باید به یک حرکت هجومی دست بزند. بنابراین اصل طراحی طوفان‌الاقصی یک امر اجتناب‌ناپذیر بوده است. طبیعی است که کیفیت اجرا می‌تواند محل بحث باشد و بخشی از نارسایی‌ها خارج از اختیار یا ظرفیت طرف مقاومت بوده است؛ اما شکلِ کلی عمل و ضرورتِ آن و حتی زمان آن (به ویژه با شرایط مهیای برای تحقق صلح ابراهیم در آن زمان) محل اختلاف اساسی نیست. منظور آنکه اگر قرار بوده عملیات هجومی تعریف شود، نهایتاً در کلیت شکلی مشابه همین پیدا می‌کرده است. تبعات طوفان‌الاقصی که در دو سال اخیر دیدیم نیز اموری بود که همگی خلاصه ظرفیت‌های جبهه مقاومت (از تحلیل و اراده و طراحی و عملیات) بوده است. #پیروزی_شکست undefinedپایان قسمت اول undefined ادامه یادداشت undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت @ghorangoft_ir
undefinedچرا کامیابی جبهه مقاومت به چشم‌مان نمی‌آید؟undefined<img style=" />undefinedاشاره‌ای قرآنی به یکی از عوامل تحلیل غلط در تحولات
undefinedقسمت ۲ از ۲
undefinedاگر قائل شویم این گام هجومی لازم بوده و با همه تلخی‌ها پشت سر گذاشته شده، چرا نباید آن را یک پیشروی در مسیر هدف نهایی شمرد؟پاسخ باز هم این است که ارزیابی باید متناسب با گام باشد: اگر با ظرفیتی که از تحلیل، اراده، طراحی، تجهیزات و عملیات داشته‌ایم، توانستیم این مرحله را بیازماییم، تجربه‌اندوزی کنیم، دستاوردهایی کسب کنیم و مانع از نفوذ کامل اراده دشمن شویم، آنگاه گامی به جلو برداشته‌ایم هرچند هزینه‌های سنگینی پرداخت شده باشد. البته بسیار طبیعی است که در مورد کمبودها و اشتباهات بسیار سخن باید گفت؛ اما نمی‌توان خارج از ظرفیت‌ها انتظار واهی داشت. ضمن آنکه نباید فراموش کرد که در مقابل دشمن هم تمام ظرفیت را رو کرد و دچار بن‌بست‌های مهمی گردید.
undefinedبله، با طی این گام به هدف نهایی نرسیده‌ایم و چنانکه در اینجا توضیح دادیم، قرار هم نبود. به قول دکتر خالد قدومی(۱) طوفان‌الاقصی اول الحروب است نه آخر الحروب. مهم آن است که توانسته‌ایم متناسب با واقعیات و ظرفیت‌ها، از این مرحله پله‌ای بسازیم تا گام‌های بعدی را برداریم. لذا هم‌اکنون مقاومت به گام دوم می‌اندیشد؛ به چیزهایی که قبل از این برهه، به آنها فکر نمی‌کرد و نمی‌توانست فکر کند. مقاومت در نقطه قبل نیست! مقاومت با حفظ هویت خود، در مرحله‌ای جدید پس از اتخاذ آرایش هجومی قرار گرفته است. آیا این معنای پیشرفت نیست؟! نباید اینکه پیشرفت احیاناً مطابق ذهنیت ما نبوده یا در ضمن آن ضربات مهلکی خورده‌ایم را دلیل بر ناکامی بدانیم. چنانکه قرآن به ما می‌آموزد که از کف رفتن داشته‌ها در رویارویی جبهه‌ها نباید معیار باشد: لِكَيلا تَحزَنوا عَلىٰ ما فاتَكُم وَ لا ما أَصابَكُم(آل عمران، ۱۵۳)
undefinedالبته در این موقعیت، یک نگرش دیگری وجود دارد که می‌گوید اساساً این هزینه‌ها نمی‌ارزد و الگوی طوفان‌الاقصی اساساً راه‌حل پیشرفت نیست. انتخاب با ماست! اما این دیدگاه نقطه مقابل نگاه قرآنی است که دقیقاً همین را پسرفت، ارتداد و عقبگرد حقیقی می‌نامد. به این آیه و سیاق قبل آن مراجعه کنید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا مَن يَرتَدَّ مِنكُم عَن دينِهِ فَسَوفَ يَأتِي اللَّهُ بِقَومٍ يُحِبُّهُم وَ يُحِبّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى المُؤمِنينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الكافِرينَ يُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ(مائده، ۵۴).
undefinedکلام آخــرما بجای مقایسه فاصله حال‌حاضر تا افق نابودی رژیم صهیونیستی، باید ببینیم در این زمانه، چه مقدوراتی داشتیم و چه گامی را می‌توانستیم طی کنیم و آیا در عمل توانستیم آن را پشت سر بگذاریم یا نه؟ نشانه‌های فراوان حاکی است که جبهه مقاومت توانست یک اقدام تهاجمی موفق سامان دهد، آنگاه دوام بیاورد و نه تنها شرایط سخت را پشت سر بگذارد، بلکه با شناخت ظرفیت واقعی‌اش، در ضمن بازیابی، به فکر آینده و برداشتن گام‌های بعدی در این عرصه جدید باشد. این مرحله با همه رنج‌ها، تلاش‌ها، خون‌ها، کمبودها، قصورها و تقصیرها یک واقعیتی بوده که برای رسیدن به هدف ناگزیر از پیمودن آن بوده‌ایم و اکنون این کار را کرده‌ایم. و البته مراحل دیگر و شاید سخت‌تری نیز پیش‌رو وجود دارد که پریدن از روی آنها نیز ممکن نیست. اینکه مراحل بعد، با چه لغزش‌گاه‌هایی مواجه است و چقدر کیفی طراحی می‌شود و یا اینکه چقدر طول می‌کشد سؤال‌های بعدی است که پاسخ به آنها وابسته به ظرفیت‌های ماست و نمی‌توان بدون ملاحظه آنها، تنها با رؤیاپردازی آنها را تعیین نمود.
undefinedپایان

undefinedپانوشت
۱. مصاحبه با نماینده جنبش حماس در ایران؛ برنامه میدان، ۱۴ مهر ۱۴۰۴#پیروزی_شکست
undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۱۵:۵۰

thumbnail
#لغت_نوشت
undefinedریشه غ.ن.ی | قسمت ششم(پایانی)

undefinedاستغناء: احساس بی‌نیازی یا احساس آسیب‌ناپذیری؟

undefinedجهت مطالعه قسمت قبل به اینجا مراجعه کنید.
undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۱۷:۲۶

thumbnail
undefined#آیه_نوشت
undefinedلَكُم دينُكُم وَ لِيَ دينِ(کافرون، ۶)
undefinedهمه ما آیه پایانی سوره مبارکه کافرون را شنیده‌ و خوانده‌ایم: «لکم دینکم و لی دین». این آیه را معمولاً زمانی به کار می‌بریم که می‌خواهیم بگوییم که هر کسی بر طریق و مسیر خودش باشد و کار خودش را بکند و کاری به کار هم نداشته باشیم؛ شبیه این گزاره که: «عیسی(ع) به دین خود، موسی(ع) به دین خود»؛ هر کسی دین خود را دارد و نه با هم سر جنگ دارند و نه ستیز.
undefinedاما بیایید نگاهی دقیق‌تر به سوره کافرون بیندازیم:در فضایی که پیامبر(ص) با وجود فشارهای مختلف تبلیغ دین الهی را پیش می‌برد، کافران که خودشان را صاحب دین و عبادت‌کننده خدا می‌دانند، حرف از همسانی نوع عبادت پیامبر(ص) با عبادت مشرکانه خودشان می‌زنند و پیشنهاد سازش مطرح می‌کنند. این سوره -که به مثابه اعلامیه‌ای از جانب خدا و از زبان پیامبر(ص) است- در پاسخ به این پیشنهاد اینگونه آغاز می‌شود: «بگو: ای کافران! من آنگونه که شما عبادت می‌کنید، عبادت نمی‌کنم و با وجود این فشارها، از مسیرعبادت موحدانه کوتاه نمی‌آیم». در ادامه، خداوند توهم کفار از همسانی عبادت خود با عبادت پیامبر(ص) را اینگونه رد می‌کند: «شما آنگونه که من عبادت می کنم پرستنده خدا نیستید» و به علاوه، تهمت سابقه عبادت مشرکانه پیامبر(ص) را از دامن ایشان می‌زداید: «و من نیز قبلاً آنگونه که شما عبادت می‌کردید، نبوده‌ام». آنگاه باز هم با تأکید روی تعصب مشرکان، آب پاکی را روی دست ایشان می‌ریزد و آیه مورد بحث را می‌گوید. در این فضا و سیاق، منظور از این آیه آن است که دین من یعنی نظام عبادی و ارزشی من برای خودم است و هیچ انتسابی به شما ندارد و دین ساختگی مشرکانه شما نیز هیچ نوع انتسابی به من ندارد و همه‌اش برای خودتان است. این یعنی سازشی در کار نیست. دین الهی و دین کافرانه اساساً با هم قابل آمیزش و سازش نیستند.
undefinedهمانگونه که از سوره کافرون و آیات مذکور مشخص شد، این آیه نه تنها به معنای پایان ستیز و آغاز سازش نیست، بلکه پاسخ منفی قاطع به دیدگاه تکثرگرایی و التقاط است که می‌گوید: همه چیز با هم قابل جمع است و هیچ تقابلی بین دیدگاه‌ها وجود ندارد. اتفاقاً این مرزبندی بین دین الهی و غیرالهی در قرآن به وضوح بیان شده است تا آنجا که حضرت ابراهیم(ع) و مؤمنان به ایشان زمانی از ایمان آوردن قوم خود ناامید می‌شوند اینگونه بیان می‌دارد: قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَ الَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنكُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ كَفَرْنَا بِكُمْ وَ بَدَا بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَ الْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ(ممتحنة، ۴)
undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۱۷:۲۱

thumbnail
undefined#یادداشت | نماز؛ از نیایش فردی تا پایگاه شهری: خوانشی قرآنی از مفهوم صلاة و پیوند آن با فضاهای شهری
undefinedزمان مطالعه: ۳ دقیقهundefined<img style=" />undefinedتولید: حلقه تدبر و شهرسازی؛ اندیشکده قرآن‌گفت
undefinedیکی از مسائل مهمی که امروز با آن روبرو هستیم، کاهش حضور و تأثیر نماز در زندگی روزمره است. گویی نماز به تدریج از یک رفتار حیاتی در زیست مؤمنانه به آیینی تشریفاتی و گاه حاشیه‌ای تبدیل شده است. این کم‌رنگ شدن جایگاه نماز دلایل متعددی دارد، اما در این نوشتار قصد داریم به یک زاویه کمتر دیده‌شده اشاره کنیم: نگاهی تلفیقی از قرآن و معماری و شهرسازی.
undefinedمتن کامل یادداشت را در وبگاه اندیشکده قرآنگفت مطالعه کنید.
undefined صفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۱۷:۳۲

گفتگو با قرآن | ghorangoft
undefined undefined#یادداشت | نماز؛ از نیایش فردی تا پایگاه شهری: خوانشی قرآنی از مفهوم صلاة و پیوند آن با فضاهای شهری undefinedزمان مطالعه: ۳ دقیقه undefined<img style=" />undefinedتولید: حلقه تدبر و شهرسازی؛ اندیشکده قرآن‌گفت undefinedیکی از مسائل مهمی که امروز با آن روبرو هستیم، کاهش حضور و تأثیر نماز در زندگی روزمره است. گویی نماز به تدریج از یک رفتار حیاتی در زیست مؤمنانه به آیینی تشریفاتی و گاه حاشیه‌ای تبدیل شده است. این کم‌رنگ شدن جایگاه نماز دلایل متعددی دارد، اما در این نوشتار قصد داریم به یک زاویه کمتر دیده‌شده اشاره کنیم: نگاهی تلفیقی از قرآن و معماری و شهرسازی. undefinedمتن کامل یادداشت را در وبگاه اندیشکده قرآنگفت مطالعه کنید. undefined صفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت @ghorangoft_ir
undefined<img style=" />undefinedنماز؛ از نیایش فردی تا پایگاه شهری: خوانشی قرآنی از مفهوم صلاة و پیوند آن با فضاهای شهری
undefinedقسمت ۱ از ۲
undefined نسخه خلاصه + نسخه تفصیلی
undefinedیکی از مسائل مهمی که امروز با آن روبرو هستیم، کاهش حضور و تأثیر #نماز در زندگی روزمره است. گویی نماز به تدریج از یک رفتار حیاتی در زیست مؤمنانه به آیینی تشریفاتی و گاه حاشیه‌ای تبدیل شده است. در این نوشتار قصد داریم به یک زاویه کمتر دیده‌شده از مفهوم نماز اشاره کنیم که می‌تواند زمینه‌ساز بازگشت آن به متن زندگی فردی و اجتماعی شود: خوانشی تلفیقی از قرآن و معماری و شهرسازی.
undefinedنماز، فعالیتی اجتماعی
undefinedاین تلقی وجود دارد که نماز، رابطه «یک» انسان با خداست و عبادتی فردی محسوب می‌شود. اما «صلاة» در قرآن کریم مفهومی جامع‌تر از دعا، آیین پرستش و راز و نیاز با خداوند است؛ اگرچه محور اصلی آن ارتباط مستقیم امت با خداوند و اظهار تذلل و خشوع به آن درگاه و در حقیقت نوعی نمایش بندگی و خداگرایی است. اما برخلاف تصور، این آیین در نگاه اول، یک آیین فردی و خلوت‌گرا نبوده است. در نگرش قرآن کریم این نمایش بندگی و خداگرایی، غالباً با حضور انبوهی از مؤمنان و با رهبریت رهبری الهی به منصه ظهور می‌رسد و اساساً ماهیتی اجتماعی دارد تا فردی. از همین روست که یکی از ابعاد مهم نماز در قرآن کریم، ارتباط با رهبری الهی جامعه است. اساساً باید گفت نماز با این تعریف با محوریت دو رکن برپا می‌شود: رکن اول: امام، رکن دوم: مأمومین.
undefinedدر قرآن کریم بسیاری از آیاتی که به نماز امر می‌کند، با صیغه جمع است و صرفاً فرد مخاطب نیست. در برخی موارد نیز به شکل واضحی به جماعت بودن نماز اشاره شده است: وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اركَعوا مَعَ الرّاكِعينَ(بقره، ۴۳). حتی در شرایط دشوار مانند میدان جنگ، نماز جماعت همچنان برقرار است: وَ إِذا كُنتَ فيهِم فَأَقَمتَ لَهُمُ الصَّلاةَ[...] (نساء، ۱۰۲) و با دستور خاصی که در این آیه بیان شده، نماز خوف به شکل جماعت برپا می‌شود. این نشان می‌دهد که اصل در نماز، جماعت بودن آن است.
undefinedدر مواردی نیز خصوصیاتی در سیاق بحث گفته شده است که نشان می‌دهد پیش‌فرض قرآن این است که نماز امر عمومی بوده و به صورت جمعی برگزار می‌شود. برای مثال درباره منافقان می‌فرماید وقتی به سوی نماز می‌ایستند، با کسالت و بدون نشاط درونی چنین می‌کنند ولی می‌خواهند به مردم نمایش دهند: وَإِذا قاموا إِلَى الصَّلاةِ قاموا كُسالىٰ يُراءونَ النّاسَ(نساء، ۱۴۲)؛ یا در آیاتی از سوره مائده، برای راستی‌آزمایی شهادت شاهدان بر وصیت، زمان بعد از نماز را تعیین می‌کند تا این امر در انظار عمومی واقع شود: تَحبِسونَهُما مِن بَعدِ الصَّلاةِ فَيُقسِمانِ بِاللَّهِ[...] (مائده، ۱۰۶).
undefinedنماز، پایگاهی مکانی
undefinedدر استعمالات قرآنی، مسجد در غالب موارد به معنای «مکانی برای صلاة» شناخته می‌شود؛ اما جالب اینجاست که گاه «صلاة» به نحوی بکار می‌رود که معنای «مسجد» از آن تداعی می‌شود. به تعبیر دیگر گویی جنبه مکانی و فضایی پیدا می‌کند. به عنوان مثال، در آیه شریفه يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‌ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِري سَبيلٍ حَتَّى‌ تَغْتَسِلُوا(نساء، ۴۳) منظور از نزدیک نشدن به الصَّلاةَ، نزدیک نشدن به نماز نیست، بلکه نزدیک نشدن به مسجد یا به تعبیری «پایگاه نماز» است؛ زیرا پس از آن، استثنائی ذکر شده و می‌فرماید «مگر آن که بصورت عبوری باشد»؛ و عبور از مکان معنا دارد. بنابراین منظور اولیه آیه با توجه به سیاق آن، این است که در حالت مستی به مسجد و پایگاه نماز نزدیک نشوید و همینطور در حالت جنابت، مگر آن‌که در مسیر عبور شما باشد. یا در سوره توبه، منافقان را اینطور توصیف می‌کنند: وَ لا يَأتونَ الصَّلاةَ إِلّا وَ هُم كُسالىٰ(توبه، ۵۴). این نشان می‌دهد نماز جایی است که آنها باید به سوی آن بیایند. این مثالها و موارد دیگر نشانگر رابطه تنگاتنگ مسجد و نماز بوده و اشاره می‌کند که نماز صرفاً یک رفتار و فعالیت نیست و بُعد مکانی-فضایی آن بخشی از ماهیت آن را تشکیل می‌دهد.

undefinedپایان قسمت اول

undefined ادامه یادداشت
undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۱۷:۳۴

گفتگو با قرآن | ghorangoft
undefined<img style=" />undefinedنماز؛ از نیایش فردی تا پایگاه شهری: خوانشی قرآنی از مفهوم صلاة و پیوند آن با فضاهای شهری undefinedقسمت ۱ از ۲ undefined نسخه خلاصه + نسخه تفصیلی undefinedیکی از مسائل مهمی که امروز با آن روبرو هستیم، کاهش حضور و تأثیر #نماز در زندگی روزمره است. گویی نماز به تدریج از یک رفتار حیاتی در زیست مؤمنانه به آیینی تشریفاتی و گاه حاشیه‌ای تبدیل شده است. در این نوشتار قصد داریم به یک زاویه کمتر دیده‌شده از مفهوم نماز اشاره کنیم که می‌تواند زمینه‌ساز بازگشت آن به متن زندگی فردی و اجتماعی شود: خوانشی تلفیقی از قرآن و معماری و شهرسازی. undefinedنماز، فعالیتی اجتماعی undefinedاین تلقی وجود دارد که نماز، رابطه «یک» انسان با خداست و عبادتی فردی محسوب می‌شود. اما «صلاة» در قرآن کریم مفهومی جامع‌تر از دعا، آیین پرستش و راز و نیاز با خداوند است؛ اگرچه محور اصلی آن ارتباط مستقیم امت با خداوند و اظهار تذلل و خشوع به آن درگاه و در حقیقت نوعی نمایش بندگی و خداگرایی است. اما برخلاف تصور، این آیین در نگاه اول، یک آیین فردی و خلوت‌گرا نبوده است. در نگرش قرآن کریم این نمایش بندگی و خداگرایی، غالباً با حضور انبوهی از مؤمنان و با رهبریت رهبری الهی به منصه ظهور می‌رسد و اساساً ماهیتی اجتماعی دارد تا فردی. از همین روست که یکی از ابعاد مهم نماز در قرآن کریم، ارتباط با رهبری الهی جامعه است. اساساً باید گفت نماز با این تعریف با محوریت دو رکن برپا می‌شود: رکن اول: امام، رکن دوم: مأمومین. undefinedدر قرآن کریم بسیاری از آیاتی که به نماز امر می‌کند، با صیغه جمع است و صرفاً فرد مخاطب نیست. در برخی موارد نیز به شکل واضحی به جماعت بودن نماز اشاره شده است: وَ أَقيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ وَ اركَعوا مَعَ الرّاكِعينَ(بقره، ۴۳). حتی در شرایط دشوار مانند میدان جنگ، نماز جماعت همچنان برقرار است: وَ إِذا كُنتَ فيهِم فَأَقَمتَ لَهُمُ الصَّلاةَ[...] (نساء، ۱۰۲) و با دستور خاصی که در این آیه بیان شده، نماز خوف به شکل جماعت برپا می‌شود. این نشان می‌دهد که اصل در نماز، جماعت بودن آن است. undefinedدر مواردی نیز خصوصیاتی در سیاق بحث گفته شده است که نشان می‌دهد پیش‌فرض قرآن این است که نماز امر عمومی بوده و به صورت جمعی برگزار می‌شود. برای مثال درباره منافقان می‌فرماید وقتی به سوی نماز می‌ایستند، با کسالت و بدون نشاط درونی چنین می‌کنند ولی می‌خواهند به مردم نمایش دهند: وَإِذا قاموا إِلَى الصَّلاةِ قاموا كُسالىٰ يُراءونَ النّاسَ(نساء، ۱۴۲)؛ یا در آیاتی از سوره مائده، برای راستی‌آزمایی شهادت شاهدان بر وصیت، زمان بعد از نماز را تعیین می‌کند تا این امر در انظار عمومی واقع شود: تَحبِسونَهُما مِن بَعدِ الصَّلاةِ فَيُقسِمانِ بِاللَّهِ[...] (مائده، ۱۰۶). undefinedنماز، پایگاهی مکانی undefinedدر استعمالات قرآنی، مسجد در غالب موارد به معنای «مکانی برای صلاة» شناخته می‌شود؛ اما جالب اینجاست که گاه «صلاة» به نحوی بکار می‌رود که معنای «مسجد» از آن تداعی می‌شود. به تعبیر دیگر گویی جنبه مکانی و فضایی پیدا می‌کند. به عنوان مثال، در آیه شریفه يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى‌ حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُونَ وَ لا جُنُباً إِلاَّ عابِري سَبيلٍ حَتَّى‌ تَغْتَسِلُوا(نساء، ۴۳) منظور از نزدیک نشدن به الصَّلاةَ، نزدیک نشدن به نماز نیست، بلکه نزدیک نشدن به مسجد یا به تعبیری «پایگاه نماز» است؛ زیرا پس از آن، استثنائی ذکر شده و می‌فرماید «مگر آن که بصورت عبوری باشد»؛ و عبور از مکان معنا دارد. بنابراین منظور اولیه آیه با توجه به سیاق آن، این است که در حالت مستی به مسجد و پایگاه نماز نزدیک نشوید و همینطور در حالت جنابت، مگر آن‌که در مسیر عبور شما باشد. یا در سوره توبه، منافقان را اینطور توصیف می‌کنند: وَ لا يَأتونَ الصَّلاةَ إِلّا وَ هُم كُسالىٰ(توبه، ۵۴). این نشان می‌دهد نماز جایی است که آنها باید به سوی آن بیایند. این مثالها و موارد دیگر نشانگر رابطه تنگاتنگ مسجد و نماز بوده و اشاره می‌کند که نماز صرفاً یک رفتار و فعالیت نیست و بُعد مکانی-فضایی آن بخشی از ماهیت آن را تشکیل می‌دهد. undefinedپایان قسمت اول undefined ادامه یادداشت undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت @ghorangoft_ir
undefined<img style=" />undefinedنماز؛ از نیایش فردی تا پایگاه شهری: خوانشی قرآنی از مفهوم صلاة و پیوند آن با فضاهای شهری
undefinedقسمت ۲ از ۲
undefined نسخه خلاصه + نسخه تفصیلی
undefinedنماز، فراتر از نیایش
undefinedپس از این درک که نماز، پایگاهی جمعی و اجتماعی است، باید به کارکرد و عملکرد نماز توجه شود. در نگرش قرآنی، کارکرد نماز فقط محدود به نیایش، پرستش و عبادت (به معنای رایجش) نیست. نماز علاوه بر اینکه یک عبادت است، کارکرد هدایتی، تعلیمی، تربیتی، تبلیغی، فرهنگی و حتی سیاسی و حاکمیتی نیز دارد. ممکن است دور از ذهن به نظر بیاید، اما مراجعه به منظومه اندیشه‌ای قرآن چیز دیگری نشان می‌دهد.
undefinedبه عنوان نمونه، چنانکه در اینجا پرداختیم با تدبر در سوره مبارکه جمعه به وضوح روشن می‌گردد که #نمازجمعه، پایگاهی برای تربیت، تزکیه و تلاوت و کار فرهنگی رسول خدا(ص) دانسته شده است. همچنین با تدبر در سوره علق می‌توان پی برد که پیامبر(ص) از نماز برای قرائت قرآن، هدایت، تبلیغ و امر به تقوا استفاده می‌کرده‌اند: أَرَأَيتَ الَّذي يَنهىٰ،‌ عَبدًا إِذا صَلّىٰ،‌ أَرَأَيتَ إِن كانَ عَلَى الهُدىٰ، أَو أَمَرَ بِالتَّقوىٰ‌(علق ۹-۱۲). در این راستا جالب توجه است که قوم شعیب (ع)، دستورات و الگوهای اقتصادی او را ناشی از نمازش می‌دانستند: قالوا يا شُعَيبُ أَصَلاتُكَ تَأمُرُكَ أَن نَترُكَ ما يَعبُدُ آباؤُنا أَو أَن نَفعَلَ في أَموالِنا ما نَشاءُ(هود، ۸۷). اینها نشان می‌دهد نماز جایگاه امر و نهی از سوی رهبر الهی است.
undefinedسیره پیامبر اکرم(ص) نیز مؤید این است که پایگاه نماز، محلی برای انجام امور اجتماعی جامعه اسلامی همچون شروع جنگ‌ها، تجمع‌ها، مشورت‌ها، قضاوت، حکم، قانون‌گذاری و... بوده است.
undefinedبنابراین نماز پایگاهی است که در آن امت بر گرد ولیّ الهی تجمع می‌یابند و وی با تلاوت وحی الهی که منشور هدایت و اوامر الهی است، به هدایت، رهبری، تعلیم، تزکیه، امر به تقوا و انواع فعالیت‌های سیاسی، حاکمیتی و فرهنگی می‌پردازد. نماز جماعت، در حقیقت پایگاهی برای تبلیغ و انتشار عمومی دین توسط رهبر جامعه اسلامی و حتی در مواردی اقامه و اجرای آن است. جالب توجه است که صورت نماز جماعت نیز به نحوی طراحی شده که گویی مقیاسی کوچک از جامعه اسلامی است. امام پیش‌تر از مأموین ایستاده و مأمومین نیز با صفوفی منظم پشت سر او قرار می‌گیرند، تلاوت هدایت الهی از زبان امام را گوش می‌دهند و در اعمال نماز از وی تبعیت می‌کنند. این حالت مشابه حرکت جامعه اسلامی است.
undefinedنماز، یک مرکز شهری
undefinedچنانکه دیدیم «صلاة» با تعریف قرآنی آن، یک «پایگاه» است تا تنها یک «فعالیت». از سوی دیگر عملکرد آن نیز محدود به یک کارکرد خاص نیست و با بسیاری از فعالیت‌های عمومی رایج در زندگی مرتبط است. بنابراین «پایگاه نماز» می‌تواند یک مرکز شهری تلقی شود. مراکز شهری چندعملکردی بوده و محل تجمع و دسترسی همگان هستند. پایگاه نماز، و مسجد که تعین فضایی آن است، نیز در دسترس همگان قرار دارد و علاوه بر پیوند جامعه با خدا، محل رجوع و برآورده شدن نیازها و فعالیت‌های جمعی است. دامنه اثر این پایگاه محدود به اعمال عبادی نیست و به سایر فعالیت‌های شهری نیز سرایت می‌کند، ساختار فعالیت‌های حاکمیتی و مردمی را شکل می‌دهد و موطن تحقق فعالیت‌های متنوع (آموزشی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و...) است. بدین ترتیب، این نهاد و پایگاه دینی در جوهر خود کارکردی شهری دارد و می‌توان آن را یکی از کانون‌ها و مراکز اصلی حیات شهری دانست.
undefinedکلام آخر
undefinedآنچه گفته شد، روزنه‌ای است برای نگاهی نو به نماز؛ نگاهی که آن را از قالب یک وظیفه فردی و گاه حاشیه‌ای، به پایگاهی زنده در دل جامعه و شهر ارتقاء می‌دهد. از این منظر، کم‌رنگ شدن جایگاه نماز نه لزوماً به‌خاطر دور شدن مردم از دین، بلکه از زاویه‌ای، به‌خاطر گسسته شدن پیوند ارگانیک نماز با زندگی روزمره و ساختار شهری ماست. اگر نماز را نه فقط به عنوان یک «عبادت» بلکه به عنوان یک «پایگاه اجتماعی ـ مکانی» در نظر بگیریم، می‌توان آن را به عنوان مرکز فعالیت‌های شهری بازشناسی نمود و از ظرفیت آن برای تنظیم نسبت سایر فعالیت‌ها و عملکردهای شهری بهره برد. در این نگاه، نماز بخشی از سیستم حیاتی شهر است؛ جایی برای تعلیم، تربیت، مدیریت، مشارکت، فرهنگ و سیاست، نه عبادتی که تنها در خلوت خانه برگزار شود. بی‌توجهی به این معنا، موجب شده نماز در حاشیه بماند و اقدامات فرهنگی درباره آن، چندان ثمربخش نباشد. با احیای این تعریف گسترده، نماز شاید بتواند به جایگاه شایسته خود در بطن زندگی مردم بازگردد.

undefinedپایان

undefinedصفحه گفتگو با قرآن | قرآنگفت@ghorangoft_ir

۱۷:۳۷