من دستیار هوشمند کانال حریر عادلی
هستم و با محتوای این کانال آموزش داده شدم تا براساس اون ها به سوالهای شما جواب بدم
شناسه:https://ble.ir/hariradeli_ai_bot
۱۱:۳۹
خب میبینم که ربات رو نابود کردید با سوال 

سوال کنین ولی شیطونی نکنین
ربات به من خلاصه سوالات شما رو جمع بندی میکنه و باعث میشه بفهمم چه محتوایی رو بیشتر دوست داشتین.
یکی از سوالات این بود، من کجاها رفتم ؟
من به ۱۴ کشور سفر غیر تکراری داشتم( بعضی جاها چندبار) از جمله ترکیه،بوسنی و هرزگوین، لبنان، سوریه، عراق، عربستان( سفر عمره مفرده دانشجویی سال ۸۶)، عمان، قطر، تونس، روسیه، ازبکستان، تاجیکستان، گرجستان، ژاپن
و بعضی از سفرنامه های من در پیج جدید اینستام هست ( پیج قبلی رو اینستا بست) سفر قطر، گرجستان، تاجیکستان، ازبکستان، روسیه، تونس و دو سفر اخیر به لبنان هم هست ( یکیش در ایام جنگ لبنان بود )
راستی من راهنمای سفر انفرادی به روسیه و ژاپن هم دارم که از طریق ادمین تلگرام میتونین خریداری کنین .اینکه کجاها برید و لوکیشن و تاریخچه و حتی چه سوغاتی هایی بخرید
هر سوال مهمی دارید بفرستین ربات، ربات بیشترین و پرتکرار ترین سوالات رو به من میگه تا جواب بدم
ارادت
سوال کنین ولی شیطونی نکنین
ربات به من خلاصه سوالات شما رو جمع بندی میکنه و باعث میشه بفهمم چه محتوایی رو بیشتر دوست داشتین.
یکی از سوالات این بود، من کجاها رفتم ؟
من به ۱۴ کشور سفر غیر تکراری داشتم( بعضی جاها چندبار) از جمله ترکیه،بوسنی و هرزگوین، لبنان، سوریه، عراق، عربستان( سفر عمره مفرده دانشجویی سال ۸۶)، عمان، قطر، تونس، روسیه، ازبکستان، تاجیکستان، گرجستان، ژاپن
و بعضی از سفرنامه های من در پیج جدید اینستام هست ( پیج قبلی رو اینستا بست) سفر قطر، گرجستان، تاجیکستان، ازبکستان، روسیه، تونس و دو سفر اخیر به لبنان هم هست ( یکیش در ایام جنگ لبنان بود )
راستی من راهنمای سفر انفرادی به روسیه و ژاپن هم دارم که از طریق ادمین تلگرام میتونین خریداری کنین .اینکه کجاها برید و لوکیشن و تاریخچه و حتی چه سوغاتی هایی بخرید
هر سوال مهمی دارید بفرستین ربات، ربات بیشترین و پرتکرار ترین سوالات رو به من میگه تا جواب بدم
ارادت
۱۴:۲۵
میگم 
چیزه 🥲
ریسری بینفش هیم دیاره تیموم میشیه

تیریخیدا بیعدا شیاکی نیشی از مین
چیزه 🥲
ریسری بینفش هیم دیاره تیموم میشیه
تیریخیدا بیعدا شیاکی نیشی از مین
۱۹:۵۹
امروز صبح از خواب بیدار شدم، یه چرخی زدم ( گاهی سعی میکنم گوشی رو بذارم اطاق دیگه ای، اینجوری خیلی بهتر روزم رو شروع میکنم) و خلاصه کرکره گوشی رو دادم بالا و اومدم سر وقت کار و باریه نوتیف اومد رو صفحه، بازش کردم، زده بود خوشبحالت چقدر الکی خوش و پولداری ...حتی فالوم هم نکرده بود، سعی میکنم صبح ها نوتیف های اینستا رو نبینم، چون قطعا توش پیام های طعنه دار و فحش و اینا هست .یکی از دوستان خوبم که اونم فعاله در سوشال مدیا میدونی چی میگفت ؟ میگفت که مردم فکر میکنند که کسی که تولید محتوا میکنه، قلب نداره و بی احساسه، چون داره محتوا میسازه لایق شنیدن بدترین حرفاست و میشه تهمت زد بهش و قضاوتش کرد.میگفت: این آدم ها که اینجوری پیام میدن، هرگز جرات نمیکنند وقتی از نزدیک میبیننت حرفی بزنند...راست میگفت چند بار برای خودم این تجربه شد.رفتم سر یادداشت شب قبل، آخر شب رو یه تیکه کاغذ همیشه کارای فردام رو مینویسم، اینجوری ذهنم رها میشه، صبح که پاشدم دو تا از سخت ترین هاش رو انتخاب کردم و انجامش دادم، این کار انرژی زیادی میده، بعدم چهار تا تخم مرغ انداختم تو آب و گذاشتم جوش بیاد، نون هم گذاشتم بیرون که گرم شه، همسر رفت دوش همیشگی رو بگیره، منم مشغول سفره انداختن شدم، آب که جوش اومد، زمان گرفتم و سر چهار دقیقه آب جوشی که تخم مرغ ها توش بود خالی کردم، سفره قرمز خال خالی رو انداختم و کتری رو با سرکه جوشوندم که تمیز باشه، آب تازه ریختم و گذاشتم جوش بیاد، حال نداشتم ماچا درست کنم، ولی آبجوش لازمه چون همسرم صبح ها نوشیدنی داغ میخوره، سفره صبحانه رو چیدم و تخم مرغ ها خیلی خوب عسلی شده بود دارم کم کم ماهر میشم تو این کار، بعد از صبحانه سریع لب تاب رو باز کردم، از اون روزا بود که دلم میخواست روزم رو کامل بخوابم و هیچ کاری نکنم، نگاهی به چک لیست دیشبم انداختم، باید کاغذ پوستی آماده پیدا میکردم برای بسته بندی روسری ها، سرچ کردم و چند تا طرح دیدم و آدرسشون رو چک کردم، گوشی شارژش تموم شد زدم تو شارژ و برگشتم سر طرح درس عکاسی، چند تا مقاله باید میخوندم و یک طرح مینوشتم برای اینکه ترکیب بندی رو به بچه ها یاد بدم، مثال های تصویری رو با لغات انگلیسی سرچ کردم و ذخیره کردم تو فایل مخصوص این جلسه و دائما یک نیرویی منو هول میداد که برم رو مبل بخوابم، از جام بلند شدم و رفتم پشت پنجره آشپزخونه هوا خیلی بد بود و دستگاه تصفیه هوای خونمون حسابی کار میکرد، قابلمه رو از کابینت برداشتم و تا نصفه آب کردم ساعت شده بود حوالی ۱۲ همسر کلافه بود از یه سری کاراش که پیش نمیرفت و منم کلافه بودم اما چاره نداشتیم هر دو برای ادامه دادن.سعی کردم با آشپزی حالم رو عوض کنم، پیاز رو خورد کردم و یه آهنگ باهاش زمزمه کردم، یاد غذاهای ژاپنی افتادم، باید زودی یه ویدیو بسازم ازشون، گوشت هم آوردم بیرون، میخواستم ماکارونی درست کنم نگاه کردم دیدم گوجه نداریم، باز بین طبقات گشتم دیدم گوجه گیلاسی هست ولی چند تاش لهیده شده، یاد حرف آقا افتادم که گفتند اسراف نکنین، گوجه ها رو آب زدم و قسمت خرابش رو با دقت جدا کردم و ریختم تو مایه ماکرونی، بعدم آویشن و ریحون اضافه کردم و کلا ۳۰ دقیقه طول کشید تا آماده شد، رفتم نماز خوندم و سفره رو انداختم و کمی استرس داشتم که پست روسری ها و کارام رو این هفته چجوری مدیریت کنم، یه سری به گروه حریر گالری زدم و فهمیدم روسری سبز اخراشه، سریع اطلاعیه گذاشتم که کسی جا نمونه و این وسطا با همسر درباره سفر جدید و مقصد های داخلی که میشه بریم حرف زدیم و ناهار رو خوردیم، با یه قرص امگا سه هم من هم همسرم، ناهار که تموم شد همسرم میز رو جمع کرد، خودش همیشه این کارو میکنه، من همچنان پای طرح درسم بودم و خوب پیش میرفت اما یه موجود بیقرار درونم میگفت فقط دلم میخواد بخوابم و به هیچی فکر نکنم...وقتی پاور پوینتم تموم شد گذاشتم برای بچه های کلاس و به خودم آفرین گفتم که تونستم عالی تمومش کنمبلاخره ساعت کلاس رسید، ترکیب بندی رو شروع کردیم و گفتم چطور از احساس و ذوقشون مراقبت کنند، بچه ها خیلی دوست داشتند انگار حرفا براشون جدید بود، من همیشه سر کلاس همه انرژیم میذارم...کلاس که تموم شد بهم گفتند موجودی روسری سبز تموم شد، زود تو کانال حریر گالری زدم که چرا دیگه تولید نمیشه، آخه وقتی خودم رو جای مخاطب بگذارم حرصم در میاد از این کار، ولی خب من چاره ای نداشتم 🥲رفتم سر پیج اینستا، قسمتی از فیلم کلاس رو استوری کردم ولی اینترنت امروز ضعیف بود.شام هم بعد از کلاس خوردیم، باقی مونده ناهار.کاغذ آوردم دوباره امشب کارام رو بنویسم، فردا بیشتر از امروز کار دارم.همه اینا رو نوشتم چون یک عزیزی امروز بهم پیام داد، که شش سال پیش از دست نوشته های روزمرگی من، امید میگرفت و خواهش کرد که دوباره بنویسم چون بی اثر نیست، بهش قول دادم و این شد بعد از مدتها کمی از روزمرگی های من ....شبتون بخیر
@hariradeli
@hariradeli
۲۰:۳۵
بازارسال شده از حریر گالری
میگما ...
دوست دارید محصول بعدی چی باشه ؟
یه روسری با طرح جدید
موشک های چوبی که هدیه دادم
یه محصول مربوط به سفر 
بیاین رای بدید
@harirgallerya
دوست دارید محصول بعدی چی باشه ؟
یه روسری با طرح جدید
بیاین رای بدید
@harirgallerya
۱۲:۰۳
نظر سنجی گذاشتم تو حریر گالری
خودم دارم به تولید موشک فکر میکنم شما چی ؟موشک دوست دارین ؟
خودم دارم به تولید موشک فکر میکنم شما چی ؟موشک دوست دارین ؟
۱۲:۰۴
حریر عادلی 🇮🇷
هیچ وقت ندیدم پسر بچه عراقی به اسباب بازی واکنش نشون بده، اما این یکی فرق میکرد، تعدادی موشک چوبی با اسم هاشون و رنگ آمیزی پرچم ایران سوغاتی از ایران بردم، واکنش بچه های عراقی رو ببینین
@hariradeli
این موشک ها رو میگم که توی سفر اربعین با خودم بردم و به بچه های عراقی موشک ایرانی هدیه دادم
۱۲:۳۱
موشک تولید کنم
خریدن بلدی؟ 
۱۷:۲۹
سلام 
گرهای افتاده به کارم
اگر شد به قدر یک صلوات برام دعا کنین....
گرهای افتاده به کارم
اگر شد به قدر یک صلوات برام دعا کنین....
۱۱:۳۲
همین الان تونستم اینترنتم رو وصل کنم و چند دقیقه تمرکز کنم که بنویسم، امروز توی دیدار بانوان، جای همتون خالی بود، وظیفه خودم میدونم برای مخاطبینی که اونجا نبودند بنویسم تا خودشون رو در اون لحظات حس کنند ولی تا شب که بتونم بهتر تمرکز کنم عجالتا این نکته ای از دیدار امروز رو توجه کنین بهشدر قسمتی از صحبت هاشون آقا امروز فرمودند که:برای ترویج منطق اسلام، از ترویج و انتشار زنان محجبه و باتقوا و مسلمان استفاده کنید
این رو توصیه جدی به رسانه ها کردند.
@hariradeli
این رو توصیه جدی به رسانه ها کردند.
@hariradeli
۱۰:۳۶
وقتی دعوت شدم، بهم گفتند که مشخص نیست آقا حضور داشته باشند یا نه، گفتم عیبی نداره چون از نظر روحی به چنین دیداری احتیاج داشتم. تقریبا دو روزه که درست نتونستم بخوابم و خیلی خسته بودم...صبح ساعت پنج و نیم بدون هیچ صدای زنگی بلند شدم، اونقدر راحت که برای خودم عجیب بود، نمازم رو خوندم و روسری سبز خلیج فارس رو پوشیدم، دلم میخواست به آقا نشونش بدم البته میدونستم که رنگ غالب خانم ها مشکی هست، چادر کمری ام رو هم پوشیدم و کیف رو برداشتم و با همسرم رفتیم سمت بیت، تو راه حرف زدیم از خیلی چیزا، حرف رسید به دیدار آقا با دختر و پسر توی کوه که بعدا هم رفتند بیت آقا عقدشون رو خوند. تا رسیدیم نزدیکی بیت آفتاب زده بود و خیابون های اطراف شلوغ بود، قسمتی از مسیر رو پیاده رفتم، تا بلاخره کارت ورود رو گرفتم.توی ذهنم هیاهو بود، یعنی امروز آقا میاد؟ ته دلم این بود که اهمیت این دیدار برای ایشون بالاست و شاید این احتمال حضور رو بیشتر کنه، البته که شرایط هم خاصه، تو تمام مدتی که تو صف بازرسی ایستاده بودم به شخصیت این مرد بزرگ فکر میکردم، همونی که هرچقدر توی دوره تاریخ دهه شصت بیشتر ازش خوندم، دوست داشتنی تر شد برام، همونی که نوع نگاهش به اقتصاد به فرهنگ و به چیزای دیگه رهگیری کردم و تازه اوج مظلومیتش رو فهمیدم... اینکه چه چیزی رو میخوان به عنوان نظر او نشون بدن اما چه چیزی در واقع هست...دلم میخواست میتونستم با جزییات شرح بدم برای آدم هایی که صرفا این مرد بزرگ رو از قاب های تکراری تلویزیونی و از اخبار های کلیشه تجربه کردند، که باید کتاب هاش رو بخونید تا بفهمید او چقدر عمیق و تازه فکر میکنه و چقدر متفاوت با تصویری که از دور دیده میشه هست
یادمه سالها پیش، سال اول دانشگاه بودم، رهبر رو میشناختم اما از همون قاب های کلیشه ای، از همون تصاویر تکراری تلویزیونی که هیچ وقت حوصله دیدنش رو نداشتم. رفتن به دیدار برام فرقی نمیکرد و به چشم یک تجربه برای خالی نبودن عریضه بهش نگاه میکردم هرچند کتاب داستان سیستان رضا امیرخانی رو تازه خونده بودم و کمی هم علاقمند بودن به دیدار اما از ابراز احساسات های دیگران خوشم نمی اومد. خصوصا اونایی که اشک میریختند حتی یادمه به یکنفر گفتم: آقا یعنی امام زمان، نباید به ایشون بگیم آقا
خلاصه که با این وضعیت فکری خیلی سفت و محکم و خشک، رفتم حسینیه و به خودم نهیب میزدم که یهو جمعیت احساسیت نکنه، فکر کنی خبریه و گریه ات بگیره !!ولی خبری بود ...همون دیدار اول کار رو تموم کرد و من کتاب های بیشتری از «آقا» خوندم و تازه فهمیدم چقدر کلیشه ای و از دور نگاه میکردم و چقدر خام...امروز به همه اون روزها فکر میکردم، به بار اول حضورم در حسینیه که در یک تلاش مذبوحانه احساسم رو سرکوب میکردم که مث همه نباشم و با خودم تکرار میکردم که ایشون نفر اول مملکته و منم فقط اومدم ببینم چی میفرماد، ولی واقعیت این بود که من بعد از دیدار اول با وجود همه مقاومت های روحی که دلیلش این بود که جوگیر و احساسی نباشم، رهبر رو دیگه «آقا» میدونستم...همه این سالها هر بار بیشتر خوندم از هر چیزی، تجربه کردم، حتی سفر رفتم، ارادت و علاقه ام به این مرد بزرگ بیشتر شد. علاقه ای که مسیرش از استدلال و عقل گذشت و توی وجودم ریشه داد تا امروز که وقتی رفتم دیدار، فهمیدم که چقدر به این دیدار روحا احتیاج داشتم...انگار یک جای خالی بود که به موقع پر شد و انرژی که از دست داده بودم، به من برگشت ....
ادامه داره ...
@hariradeli
یادمه سالها پیش، سال اول دانشگاه بودم، رهبر رو میشناختم اما از همون قاب های کلیشه ای، از همون تصاویر تکراری تلویزیونی که هیچ وقت حوصله دیدنش رو نداشتم. رفتن به دیدار برام فرقی نمیکرد و به چشم یک تجربه برای خالی نبودن عریضه بهش نگاه میکردم هرچند کتاب داستان سیستان رضا امیرخانی رو تازه خونده بودم و کمی هم علاقمند بودن به دیدار اما از ابراز احساسات های دیگران خوشم نمی اومد. خصوصا اونایی که اشک میریختند حتی یادمه به یکنفر گفتم: آقا یعنی امام زمان، نباید به ایشون بگیم آقا
ادامه داره ...
@hariradeli
۱۲:۱۵
پیغمبر طبق روایت فرمود: اَلمَراَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة. بارها من این حدیث را خواندهام، عمداً مایلم که این گفته بشود. «قهرمان» به کسی میگویند که کارگزار یک کاری است؛ فرض کنید یک نفری یک بوستانی دارد، باغی دارد، تجارتی دارد، به آن که کارها را جور میکند و زحمات را بر دوش میکشد، در عربی میگویند «قهرمانة». پیغمبر میفرماید: اَلمَراَةُ رَیحانَة. «ریحانه» یعنی گل؛ زن در خانه گل است. وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة؛ کارگزارِ خانه نیست که شما بگویید چرا این کار را نکردی، چرا آن کار را نکردی، چرا خانه تمیز نیست. رَیحانَة؛ گل است. گل را باید مراقبت کرد، باید حفظ کرد؛ او هم شما را از رنگ خود، از بوی خود، از خواصّ خود برخوردار خواهد کرد. ببینید! اسلام به زن اینجوری نگاه میکند.
+ از جملات امروز رهبر در حسینیه
@hariradeli
+ از جملات امروز رهبر در حسینیه
@hariradeli
۲۰:۳۸
صلاح کار کجا و من خراب کجا؟
+ همزمانی که دیروز در بیت، آقا درباره حق و حقوق زنان صحبت کردند و واجباتش رو شرح دادند، مجلس شورای اسلامی، قانونی رو تصویب کرد که ضمانت اجرایی مهریه برای آقایون از ۱۱۰ سکه به ۱۴ سکه کاهش پیدا کرد.
دیشب متنی نوشتم، درباره نگاه رهبر به مسائل اقتصادی و فرهنگی، منظورم همین بود، تمام این سالها او ریش سفید کرد چون افکاری بزرگی توی سر داره که اون ها رو نوشته یا بارها تبیین شون کرده اما در اجرا آدم های کوته فکر مسیر درست رو با کج فهمی خراب کردند یا اصلا به اجرا نمیرسه و نرسید و من هر بار که به حسینیه میرم، عمق نگاه این مرد بزرگ رو میبینم و دور اندیش بودنش رو برای آینده ایران...
+ یک مثال خیلی کوچیک: سفیر ژاپن، توی کشور ما سفر های استانی میره، به بیمارستان سر میزنه، آتش نشانی و ... اما از اون طرف سری به وضعیت سفارت خونه های ما بزنین، مخصوصا رایزن های فرهنگی که حقوق دلاری میگیرند، ذهن مناسبت زده افرادی که در این پست ها قرار داشتند، باعث شده که عملکرد سفارت خونه های ایرانی فقط محدود بشه به برگزاری تعدادی مراسم مناسبتی یا رویداد های تکراری بی اثر برای ثبت در بیلان کارشون...کجای دین از ما خواسته شد، برخورد ما با شعائر بشه صرف تبریک و تسلیت ؟چند روز پیش گفتم ملت ما علاقه داره به صرف تسلیت گفتن و تبریک گفتن( بیشتر تسلیت) عده ای بهم حمله کردند که آهان دیگه از خودت به در اومدی و روشنفکر شدی و میخوای این کارم نکنیم؟ یعنی استوری و اطلاع رسانی نکنیم شب جمعه کربلا ؟ استوری کنیم، شاید کسی تکونی خورد!درد همینه، سطح اثر گذاری دینی ما شده همین...اول وجدان خودمون رو به خوبی آروم میکنیم که من یه کاری کردم بلاخره(پس یه امتیاز به نفع من و تازه حس دیندار بودن هم میکنیم با این چیزا) دوم در مرحله بعدی به این فعل، اثر هم میدیم
که بقیه رو آگاه کردمدر نهایت اگر هم کسی چیزی بگه بهش میگیم خب همین هم نباشه که از دین چیزی نمیمونه 
یعنی نه تنها جلوی فکر کردن به راه حل ها رو میگیریم بلکه زیرزیرکی امتیاز میدیم به خودمون...
میخوای بدونی چی میشه که کارهای فرهنگی ما، پیشرو نمیشه؟ چون ذهن مناسبت زده ما اجازه فکر و برنامه ریزی عمیق نمیده...این تفکر تو همه جا هست، ذهن مناسبت زده اگر بشه رایزن فرهنگی، کارش میشه صرف مناسبت گرفتن و برنامه های این تیپی.اگه بشه مدیر فرهنگی یک جا، دوباره تو بیلان کاری به مناسبت ها فکر میکنه، نه کار عمیق و برنامه ریزی جدی...
و در نهایت، پسند مخاطب و عوام چیه؟همین مناسبت زدگی...
و من به تو میگم، اگر که کامل حرفم رو درک کنی، آدمی که برنامه ریزی عمیق داره برای زندگیش، گذر زمان براش یه جور دیگه است، آدم بی برنامه و سطحی خودش رو با مناسبت ها تنظیم میکنه چون برنامه همینه که بدو بدو ۲۲ بهمن شد جلسه بذار بنر بزن، فلان کن ...
حالا من گفتم عوام اما تو سطح مدیریتی همه خوششون میاد، عه روز دانشجو مراسم گرفتی؟همه هم اومدند ؟ سالن پر کردی؟ ( شبیه سر شماری گله) چه عالی باریکلا چه مدیر خوبی...حالا همینو تسری بده به مناسبت های مذهبی، اونم چون اسم دین میاد روش یک ارزشی هم میگیره و دیگه جرات داری نقد کن...هزار جور برچسب بهت میزنن همین ذهن های عوام و مناسبت زده. حتی حرفت هم نمیفهمند در نهایت میگن: پس میگی هئیت نگیریم؟ که تو باید دو دستی بکوبی تو سرت که چرا آنقدر صفر و صدی میبینند...
القصه، از آدم هایی که دو قدم جلوتر رو نمیبینند بدم میاد، از آدم هایی با فکر کوتاه، با ذهن های مناسبت زده اورژانسی، همونایی که تو این جهان بزرگ و با ایده های بزرگتر میتونند عمیق تر عمل کنند،میتونند بزرگتر فکر کنند، اما تصمیم هاشون، مدل تصویب قانونشون، مدل فکرشون فقط به درد حل مسائل نهایت تا جغرافیای یک متریشون هست، نه یک کشور پهناور و بزرگ مث ایران...
هزار تا قانون حمایتی از زنان که حتی مستقیم و غیر مستقیم تاکید شده توسط رهبر، تصویب نمیکنی، اما دنبال تصویب قانون اجرایی مهریه هستی !!!
امیدوارم که حرفم درست درک بشه
@hariradeli
+ همزمانی که دیروز در بیت، آقا درباره حق و حقوق زنان صحبت کردند و واجباتش رو شرح دادند، مجلس شورای اسلامی، قانونی رو تصویب کرد که ضمانت اجرایی مهریه برای آقایون از ۱۱۰ سکه به ۱۴ سکه کاهش پیدا کرد.
دیشب متنی نوشتم، درباره نگاه رهبر به مسائل اقتصادی و فرهنگی، منظورم همین بود، تمام این سالها او ریش سفید کرد چون افکاری بزرگی توی سر داره که اون ها رو نوشته یا بارها تبیین شون کرده اما در اجرا آدم های کوته فکر مسیر درست رو با کج فهمی خراب کردند یا اصلا به اجرا نمیرسه و نرسید و من هر بار که به حسینیه میرم، عمق نگاه این مرد بزرگ رو میبینم و دور اندیش بودنش رو برای آینده ایران...
+ یک مثال خیلی کوچیک: سفیر ژاپن، توی کشور ما سفر های استانی میره، به بیمارستان سر میزنه، آتش نشانی و ... اما از اون طرف سری به وضعیت سفارت خونه های ما بزنین، مخصوصا رایزن های فرهنگی که حقوق دلاری میگیرند، ذهن مناسبت زده افرادی که در این پست ها قرار داشتند، باعث شده که عملکرد سفارت خونه های ایرانی فقط محدود بشه به برگزاری تعدادی مراسم مناسبتی یا رویداد های تکراری بی اثر برای ثبت در بیلان کارشون...کجای دین از ما خواسته شد، برخورد ما با شعائر بشه صرف تبریک و تسلیت ؟چند روز پیش گفتم ملت ما علاقه داره به صرف تسلیت گفتن و تبریک گفتن( بیشتر تسلیت) عده ای بهم حمله کردند که آهان دیگه از خودت به در اومدی و روشنفکر شدی و میخوای این کارم نکنیم؟ یعنی استوری و اطلاع رسانی نکنیم شب جمعه کربلا ؟ استوری کنیم، شاید کسی تکونی خورد!درد همینه، سطح اثر گذاری دینی ما شده همین...اول وجدان خودمون رو به خوبی آروم میکنیم که من یه کاری کردم بلاخره(پس یه امتیاز به نفع من و تازه حس دیندار بودن هم میکنیم با این چیزا) دوم در مرحله بعدی به این فعل، اثر هم میدیم
یعنی نه تنها جلوی فکر کردن به راه حل ها رو میگیریم بلکه زیرزیرکی امتیاز میدیم به خودمون...
میخوای بدونی چی میشه که کارهای فرهنگی ما، پیشرو نمیشه؟ چون ذهن مناسبت زده ما اجازه فکر و برنامه ریزی عمیق نمیده...این تفکر تو همه جا هست، ذهن مناسبت زده اگر بشه رایزن فرهنگی، کارش میشه صرف مناسبت گرفتن و برنامه های این تیپی.اگه بشه مدیر فرهنگی یک جا، دوباره تو بیلان کاری به مناسبت ها فکر میکنه، نه کار عمیق و برنامه ریزی جدی...
و در نهایت، پسند مخاطب و عوام چیه؟همین مناسبت زدگی...
و من به تو میگم، اگر که کامل حرفم رو درک کنی، آدمی که برنامه ریزی عمیق داره برای زندگیش، گذر زمان براش یه جور دیگه است، آدم بی برنامه و سطحی خودش رو با مناسبت ها تنظیم میکنه چون برنامه همینه که بدو بدو ۲۲ بهمن شد جلسه بذار بنر بزن، فلان کن ...
حالا من گفتم عوام اما تو سطح مدیریتی همه خوششون میاد، عه روز دانشجو مراسم گرفتی؟همه هم اومدند ؟ سالن پر کردی؟ ( شبیه سر شماری گله) چه عالی باریکلا چه مدیر خوبی...حالا همینو تسری بده به مناسبت های مذهبی، اونم چون اسم دین میاد روش یک ارزشی هم میگیره و دیگه جرات داری نقد کن...هزار جور برچسب بهت میزنن همین ذهن های عوام و مناسبت زده. حتی حرفت هم نمیفهمند در نهایت میگن: پس میگی هئیت نگیریم؟ که تو باید دو دستی بکوبی تو سرت که چرا آنقدر صفر و صدی میبینند...
القصه، از آدم هایی که دو قدم جلوتر رو نمیبینند بدم میاد، از آدم هایی با فکر کوتاه، با ذهن های مناسبت زده اورژانسی، همونایی که تو این جهان بزرگ و با ایده های بزرگتر میتونند عمیق تر عمل کنند،میتونند بزرگتر فکر کنند، اما تصمیم هاشون، مدل تصویب قانونشون، مدل فکرشون فقط به درد حل مسائل نهایت تا جغرافیای یک متریشون هست، نه یک کشور پهناور و بزرگ مث ایران...
هزار تا قانون حمایتی از زنان که حتی مستقیم و غیر مستقیم تاکید شده توسط رهبر، تصویب نمیکنی، اما دنبال تصویب قانون اجرایی مهریه هستی !!!
امیدوارم که حرفم درست درک بشه
@hariradeli
۸:۱۵
میفرمایید ربط این حرفا به مهریه چیه؟
عرض میکنم خدمتتونآقایون نماینده که هیچ، انتظاری از هیچکدوم نداریم برای تصویب قانونی به نفع زنان اما نماینده خانمی که برای ورود به مجلس بهشون رای دادید، اسمشون نمیارم، دیروز به جای حضور در مجلس در دیدار رهبری بودند
این نماینده میتونست در مجلس بمونه و تلاشش رو انجام بده، ولی خب
مناسبت ها مهمن...
این یک از هزاران
@hariradeli
عرض میکنم خدمتتونآقایون نماینده که هیچ، انتظاری از هیچکدوم نداریم برای تصویب قانونی به نفع زنان اما نماینده خانمی که برای ورود به مجلس بهشون رای دادید، اسمشون نمیارم، دیروز به جای حضور در مجلس در دیدار رهبری بودند
این یک از هزاران
@hariradeli
۱۱:۲۶
بعد استوری خانم نماینده مجلس 
آیا معلولین مهم نیستند!؟
مهمند، بسیار مهم ...اما ذهن مناسبت زده دچار خطای راهبردی میشه ما عاشق تبریک و تسلیت گفتن هستیم، سری به پیج سفارت خونه های ایرانی بزنین
@hariradeli
آیا معلولین مهم نیستند!؟
مهمند، بسیار مهم ...اما ذهن مناسبت زده دچار خطای راهبردی میشه ما عاشق تبریک و تسلیت گفتن هستیم، سری به پیج سفارت خونه های ایرانی بزنین
@hariradeli
۱۱:۲۸
حالا نگید چرا گیر دادی به این خانم نماینده، مثال بسیار خوبیه برای تفهیم موضوع ذهن مناسبت زدهایشون امروز از خواب بیدار شدند، چه کنند ؟ چه نکنند؟ آهان پست مناسبتی برای امروز...
پست مناسبتی گذاشتند برای فوت حضرت ام البنین
بعد هیچ واکنشی هم به داستان مهریه ندادند
نحوه مدیریت فرهنگی در بسیاری از مسوولین به همین روشه برای همینه که من متنفر میشم از دیدن این سبک تولید محتوا، برای این سبک های حداقلی متنفر میشم از دیدن استوری های امت حزب الله چون هزار کار مهم زمین مونده، بعد ما اورژانسی دنبال مناسبتیم
@hariradeli
پست مناسبتی گذاشتند برای فوت حضرت ام البنین
بعد هیچ واکنشی هم به داستان مهریه ندادند
نحوه مدیریت فرهنگی در بسیاری از مسوولین به همین روشه برای همینه که من متنفر میشم از دیدن این سبک تولید محتوا، برای این سبک های حداقلی متنفر میشم از دیدن استوری های امت حزب الله چون هزار کار مهم زمین مونده، بعد ما اورژانسی دنبال مناسبتیم
@hariradeli
۱۱:۵۷
یک مثال دیگه، فارغ از بحث خانم نماینده بزنم یک مثال عینی که برای خیلی از شماها اتفاق افتاده، چطور در مجموعه های فرهنگی برنامه ریزی میشه ؟مثلا مدرسه جلسه میذارند، قبل شروع سال، تقویم میذارند جلوشون، سی تا مناسبت داریم، سی تا کار، بودجه؟ نداریم، پس یکی دو تا که مهم تره، روش هزینه بیشتر میکنیم، بقیه اورژانسی پیش میره و پول به همه مناسبت ها نمیرسه، همه این وقت و انرژی و هزینه خرج چی شد؟ خرج اینکه شاید رو یک دانش آموز اثر بذاره این مناسبت ها، خروجی اینهمه زحمت بشه اثر گذاری رو یک نفر اونم در حد چند روز ( کلی هم خوشحال میشن ها از همین اثر کوتاه) به هرحال برآیند این روش رو همه دیدید و تجربه کردید، آیا این کارو نکنند ؟ نه! منظور من این نبود منظور من این بود که تو وقتی در مجموعه ای اساس برنامه ریزیت رو روی مناسبت پیش میبری، اولا که پول کم میاری چون مناسبت زیاده، دوما خودت و تیمت خسته میشید چون تعداد برنامه ها بالاست و ایده نو کم و تو باید کلی فکر کنی تازه آیا خروجی بده آیا نه ؟!بنابراین یکی دو تا رو فکر میکنی، بقیه اورژانسی رد میشه، در حد اینکه فقط یک یادآوری سطحی در حد همین بنر تسلیت و مشکی پوشیدن و گل و شمع باشه، تو هیچ وقت در کار فرهنگی عمیق نمیشی! چون دائما درگیر اجرا هستی و همیشه دیره، همیشه پول کمه و همیشه وقت نیستو تو هیچ وقت اثر گذار هم نیستی چون این نسل از تو در اطلاعات و مدل ارائه اون اطلاعات جلوترند و تو روش های تربیتیت قدیمیه و آپدیت کردن هزینه و زمان میطلبه و وقت نمیکنی به اینا فکر کنی چون تا فکر کنی مناسبت بعدی رسیده...
نتیجه چی میشه؟دو تا درست برنامه میریزی اما چند تا رو هم رها میکنی یا اگر دلت بسوزه و بخوای کاری کنی خروجی که باید دلی از متن مجموعه ات در بیاد، میسپری به یک نفر بیرون از سیستمی که براش حقوق میگیری و هزینه کردی و اینهمه وقت گذاشتی !یعنی به زبان ساده زنگ میزنی سخنران و مداح دعوت میکنی برای مناسبت هات، کار فرهنگی کنند روی مخاطبینت این میشه کل برنامه ریزی شما برای رد کردن این مناسبت.بشمارید ببینید چند مجموعه فرهنگی یا مدرسه در حال حاضر چنین برنامه های دارند؟ حرف من رو درست بفهم، آیا من مخالف سخنران و مداحم!!؟!نه...دارم میگم صرف برگزاری مراسم با سخنرانی و مداحی شد کار فرهنگی ؟البته جدیدا در خلاقیتی جدید تیم های نمایش هم اضافه شده ( بعضاً با کارهای هوا هولکی)اگر برای کار فرهنگی فقط به این کار اعتقاد داری، نتیجه میشه همین وضعیت خر میزنه، گربه میرقصه
۱۵ سال پیش، توی دانشگاه تهران یک کانونی بود، کانون فرهنگی هنری کوثر، منم یکی از اعضاش بودم، کارایی که اون موقع توی جو دانشجویی میکردیم، ۱۵ ساله که با همون کلیشه ها توسط اکثر مجموعه های فرهنگی یا مدارس تکرار میشه، بدون تغییر بنیادین
دریغ از افکار تازه دریغ از دور اندیشیدریغ از یک کار اساسی
علت؟ بدو بدو الان ۲۲ بهمن شد یه نمایشنامه بساز یه سرود بساز یه کلیپ یه فلان یه بیسار...
من که امیدی به تغییر این تفکرات ندارم، شاید نسل های بعدی کاری کنند چون هرچی هم که بگیم، درست فهم نمیشه
ارادت ح.عادلی
@hariradeli
نتیجه چی میشه؟دو تا درست برنامه میریزی اما چند تا رو هم رها میکنی یا اگر دلت بسوزه و بخوای کاری کنی خروجی که باید دلی از متن مجموعه ات در بیاد، میسپری به یک نفر بیرون از سیستمی که براش حقوق میگیری و هزینه کردی و اینهمه وقت گذاشتی !یعنی به زبان ساده زنگ میزنی سخنران و مداح دعوت میکنی برای مناسبت هات، کار فرهنگی کنند روی مخاطبینت این میشه کل برنامه ریزی شما برای رد کردن این مناسبت.بشمارید ببینید چند مجموعه فرهنگی یا مدرسه در حال حاضر چنین برنامه های دارند؟ حرف من رو درست بفهم، آیا من مخالف سخنران و مداحم!!؟!نه...دارم میگم صرف برگزاری مراسم با سخنرانی و مداحی شد کار فرهنگی ؟البته جدیدا در خلاقیتی جدید تیم های نمایش هم اضافه شده ( بعضاً با کارهای هوا هولکی)اگر برای کار فرهنگی فقط به این کار اعتقاد داری، نتیجه میشه همین وضعیت خر میزنه، گربه میرقصه
۱۵ سال پیش، توی دانشگاه تهران یک کانونی بود، کانون فرهنگی هنری کوثر، منم یکی از اعضاش بودم، کارایی که اون موقع توی جو دانشجویی میکردیم، ۱۵ ساله که با همون کلیشه ها توسط اکثر مجموعه های فرهنگی یا مدارس تکرار میشه، بدون تغییر بنیادین
دریغ از افکار تازه دریغ از دور اندیشیدریغ از یک کار اساسی
علت؟ بدو بدو الان ۲۲ بهمن شد یه نمایشنامه بساز یه سرود بساز یه کلیپ یه فلان یه بیسار...
من که امیدی به تغییر این تفکرات ندارم، شاید نسل های بعدی کاری کنند چون هرچی هم که بگیم، درست فهم نمیشه
ارادت ح.عادلی
@hariradeli
۱۳:۵۷
برای معرفی آتلیه مذهبی چارخونه حضورا رفتم تا کارشون و لوکیشن عکاسی جدیدی که محجبه ها میتونند عکس های زیبایی اونجا بگیرند رو ببینم
آتلیه چارخونه تو بله کانال داره و از لینک زیر میتونین قیمت عکاسی هاشون رو ببینین
راستی شب یلدا هم دکور زدند و لباس مادر و دختری هم دارند برای عکس یادگاری اینم لینک کانال شون
آتلیه مذهبی چارخونه
ble.ir/join/DT4SsXmueQ
کیفیت بهتر ویدیو در اینستاگرام من بیینین
آتلیه چارخونه تو بله کانال داره و از لینک زیر میتونین قیمت عکاسی هاشون رو ببینین
راستی شب یلدا هم دکور زدند و لباس مادر و دختری هم دارند برای عکس یادگاری اینم لینک کانال شون
آتلیه مذهبی چارخونه
کیفیت بهتر ویدیو در اینستاگرام من بیینین
۱۵:۱۶
سلام بر همگی شبتون بخیر چند تا پست اخیر که تو کانال درباره ذهن مناسبت زده گذاشتم، بازخورد های مختلفی ازتون گرفتم که بیشترش این بود که اگه راست میگی، راهکار بده به جای نقد
تصمیم گرفتم بیام فردا رو در رو صحبت کنم و بگم راه حل من برای حل مشکل مناسبت زدگی چیه؟
این چند خط رو نوشتم، که بدونین برام مهمین و نمیخوام فقط گلایه و شکایت و نقد کنم
راستی دستیار هوشمند کانال سوالات مهم شما رو بهم میگه، البته اگر بهش بگید، لینکش اینجاست https://ble.ir/hariradeli_ai_bot
@hariradeli
تصمیم گرفتم بیام فردا رو در رو صحبت کنم و بگم راه حل من برای حل مشکل مناسبت زدگی چیه؟
این چند خط رو نوشتم، که بدونین برام مهمین و نمیخوام فقط گلایه و شکایت و نقد کنم
راستی دستیار هوشمند کانال سوالات مهم شما رو بهم میگه، البته اگر بهش بگید، لینکش اینجاست https://ble.ir/hariradeli_ai_bot
@hariradeli
۱۷:۵۵