عکس پروفایل هنر ولاییه

هنر ولایی

۱,۳۶۶عضو
عکس پروفایل هنر ولاییه
۱.۴هزار عضو

هنر ولایی

مجموعه پژوهشی هنر ولاییبازوی پژوهشی معاونت پژوهش و آموزش حوزه هنری و مرکز آموزش تخصصی هنر اسلامی
کانال: @honarevelaeeسایت: honarevelaee.ir
ارتباط با ادمین: @aambeygi

۲۴ تیر

thumnail
undefined پردۀ هشتم - روضۀ رقیه
بسم الله
خواهرکم دوران کودکیِ شیرینی داشت؛ چه آن زمان که مدینه بودیم، چه در سفر به مکه و از مکه تا کربلا. در مسیر گاه در کجاوۀ عمه بود، گاه با رباب‌جان همراه می‌شد و با علی‌اصغر بازی می‌کرد و گاه با لبابه و بچه‌های عمویم عباس بود. در هر کجاوه‌ای که خودش می‌خواست، جا داشت و همه با شوق او را نزد خود می‌خواندند.سحرها و در خنکای بدون آفتاب کویر، گاه سوار بر اسب پدرم می‌شد و گاه همراه عمو یا علی‌اکبر بود. آفتاب که بالا می‌آمد، می‌سپردندش به سایۀ کجاوه؛ هیچ‌کس خوش نداشت حتی ذره‌ای غبار به گوشۀ لباس او بنشیند. روی دست‌ها می‌گرداندنش تا مبادا خاری از کویر، پوست نازکش را بخراشد. درستش این است که بگویم رقیه‌جان روی چشم‌های ما بزرگ می‌شد؛ چشم‌های پدرم، عمه، عموها، برادرها و خواهرها. کسی نمی‌گذاشت برای او خاطرۀ تلخی از سفر شکل بگیرد. تا آن روز... رقیه در دنیای کودکانه‌اش خطر را دریافته بود. لشکر عظیم روبه‌رو را می‌دید و تغییر در رفتار اهل کاروان را حس می‌کرد. قرار نبود دنیای لطیف کودکانه‌اش آن‌گونه از هم بپاشد... اما این سرنوشت ناگزیر نسل پاکان و حق‌طلبان است. تا وقتی که ظلم هست، عدالت‌خواهی همچون پدرم نمی‌تواند سکوت کند و این یعنی در مسیر حق، حتی کودکان او را از گزندِ ظالم امانی نیست. نسلِ ظلم‌ستیز، خود تهدید ظالم است و رقیه، با همۀ کودکی‌اش تهدیدی برای یزید بود.اینکه شهادت علی‌اکبر، شهادت پسرعموهایم، شهادت عموهایم و شهادت پدر، چه بر قلب کوچک رقیه آورد، نمی‌دانم. آنچه می‌دیدم پریشانی او بود. غروب روز دهم، دیگر اشک نمی‌ریخت. مبهوت بود و گاه از تل بالا می‌رفت و خودش را به عمه می‌رساند، گاه از این خیمه به آن خیمه سرک می‌کشید. شاید نگاه می‌کرد که ببیند دیگر کدام عزیزانش کم شده‌اند. پدر که شهید شد... میان آتش و هجوم دشمن، گمش کردم. بعدها هم نگفت چه بر سرش آمده. دخترک شیرین‌زبان‌مان ساکت شده بود.سفر ادامه داشت. اما نه آن‌گونه که غباری به لباسش ننشیند یا خاری به دستش نرود...
ب.ه. اشرف‌پور
مطالعه در سایت: hvsl.ir/225
undefined پایان رسانش نباشید...

undefined مجموعه پژوهشی هنر ولایی
undefined @honarevelaee
بله | تارنما | آپارات

۱۱:۰۷

۲۵ تیر

بازارسال شده از KHAMENEI.IR
thumnail
undefined پوستر عاشورایی KHAMENEI.IR منتشر شدundefined این اشک کهنه نمی‌شود
undefined حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «گریستن و گریاندن برای امام حسین علیه‌السّلام، برای خود جایگاهی دارد. مبادا کسی خیال کند که دیگر چه جایی برای گریه کردن و این بحثهای قدیمی است! نه! این خیالِ باطل است. عاطفه به‌جای خود و منطق و استدلال هم به‌جای خود، هر یک سهمی در بنای شخصیّت انسان دارد.» ۱۳۷۳/۰۳/۱۷
undefined رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ایام عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام، لوح «این اشک کهنه نمی‌شود» را منتشر میکند.
undefined نسخه قابل چاپ | #بعثت_خون
undefined Farsi.khamenei.ir

۶:۱۲

thumnail
undefined پردۀ نهم - روضۀ رباب
بسم الله
طبع شعرش، هم‌نشینی با او را لذت‌بخش‌تر می‌کرد. گاه دور هم مشغول کاری بودیم و او بی‌هوا، آنچه در لحظه سروده بود، برایمان می‌خواند؛ در شادی و غم. برای علی‌اصغر هم از اشعار خودش لالایی می‌گفت. و شیرین‌تر آن‌که گاه او برای پدرم شعر می‌سرود و گاه پدرم برای او: «لَعَمْرُک اِنِّنی لَاُحِبُّ دارا* تَحُلُّ بها سکینةُ و الربابُ».۱به گمانم سفر برای هیچ‌کس به اندازۀ او سخت نبود. آخر از مدینه که خارج شدیم، تازه چند روز از تولد علی‌اصغر می‌گذشت. اما بی‌گلایه با پدر همراه شد. حتی وقتی نوزادش از گرما بیمار می‌شد و شیر نمی‌خورد، سخنی از سر ناراحتی نمی‌گفت. برای رباب هیچ‌چیز از بی‌تابی علی‌اصغر سخت‌تر نبود. اینجور وقت‌ها از ما کاری برنمی‌آمد؛ فقط عمه می‌توانست رباب را آرام کند. در کربلا هم همین بود... عمه آرام‌مان می‌کرد.در مسیر، گاه رباب‌جان اگر کاری داشت به من می‌گفت و من هم به عموعباس. پدر جلودار بود و عمو مأمور بود تا حواسش به تمام کاروان باشد. هرکاری داشتیم، او را نزدیک خود می‌دیدیم و او به چشم‌بر‌هم‌زدنی، هرچه لازم بود فراهم می‌کرد. تا آن روز...آن روز عمو که رفت، امید رباب‌جان قطع شد. عمه دست روی قلبش می‌گذاشت و ذکر می‌گفت تا آرام شود. اما همان قلب گواهی می‌داد که نوزادش زنده نمی‌ماند. خودش علی را به پدرم داد تا ببرد. شاید نه برای آن‌که به علی‌اصغر آب دهند. بعدها می‌گفت علی که زنده نمی‌ماند، کاش دشمنان حسین(علیه‌السلام)، به قنداق علی چنگ می‌زدند و نجات می‌یافتند.شهادت علی برای رباب‌جان، امتحان صبر نبود؛ محک ولایت بود. وقتی پدر برگشت، رباب به تسلای پدرم رفت و خود اولین نفر به او سرسلامتی داد. بعد از شهادت پدرم دیگر جز برای او شعر نگفت. گاه می‌دیدمش که در خلوت خود نشسته و برای پدر مرثیه می‌خواند: «وا حُسینَا فَلا نسیتُ حسینا* اقصَدَتْهُ اُسِنَةُ الاعداء/ غادَروهُ بِکربلاء صریعا* لا سقی اللّه ُ جانبی کربلاء».۲
۱ به جانت قسم خانه‌ای را دوست دارم که سکینه و رباب در آن باشند.۲ آه حسین... هرگز حسین را فراموش نمی‌کنم. نیزه‌های دشمنان او را هدف گرفتند. او را که در کربلا افتاده بود، کشتند. خدا سرزمین کربلا را سیراب نکند.
ب.ه. اشرف‌پور
مطالعه در سایت: hvsl.ir/226
undefined پایان رسانش نباشید...

undefined مجموعه پژوهشی هنر ولایی
undefined @honarevelaee
بله | تارنما | آپارات

۷:۵۲

۲۶ تیر

بازارسال شده از KHAMENEI.IR
thumnail
undefined پوستر جدید KHAMENEI.IR در شب عاشورا منتشر شدundefined مجلس حسینی؛ مجلس رویش نور
undefined رهبر انقلاب: هر کسی در یک محفل حسینی بنشیند و برخیزد، بدون تردید بهره‌ی معنوی از این نشست و برخاست میبرد؛ در این تردیدی نیست. هر کدام از ما ساعتی در این مجالس بنشینیم، دلهایمان آخر آن ساعت از اوّل آن ساعت پاکیزه‌تر و نورانی‌تر میشود. ۱۴۰۲/۰۶/۱۵
undefined #بعثت_خون | نسخه قابل چاپ | مطلب مرتبط
undefined Farsi.Khamenei.ir

۴:۵۷

thumnail
undefined پردۀ دهم - روضۀ زینب
بسم الله
از مدینه که خارج شدیم، عون و محمد با شتاب خود را به کاروان رساندند. خوشحالی عمه در لحظۀ دیدار آن‌ها، چنان بود که هیچ‌وقت شبیهش را ندیده بودم. نه اینکه آن‌ها بیایند و کمک‌حالش باشند؛ نه. ما همه در خدمت عمه بودیم. عموها و علی‌اکبر و قاسم هم که بودند. کسی اجازه نمی‌داد عمه کاری انجام دهد. لب‌باز‌نکرده، آنچه نیت داشت، انجام می‌شد. تا آن روز...عمه‌ام آن روز خیلی کار داشت... هر بار می‌دیدمش، زیرلب ذکر تسبیحات مادربزرگ را می‌گفت تا با آن گرما و تشنگی، قوت حرکت داشته باشد. گاهی می‌دوید میان میدان تا پدرم را بازگرداند؛ مثل زمان شهادت علی‌اکبرجان. گاهی میان خیمه‌ها می‌گشت تا زنان و کودکان را آرام کند. گاهی سراغ برادرم زین‌العابدین می‌رفت و به ایشان رسیدگی می‌کرد. گاه می‌دوید بالای تل تا میدان نبرد را ببیند و دوباره با شتاب پایین می‌آمد.اما این‌ها که کاری نبود. کارهایش تازه بعد از شهادت پدرم شروع شد... عمه میان خیمه‌های آتش گرفته می‌دوید و بچه‌ها را از آتش بیرون می‌کشید؛ از این خیمه به آن خیمه. به دنبال کودکانی که لباس‌هایشان آتش گرفته بود، می‌دوید تا آتش لباس‌شان را خاموش کند. اگر می‌توانست دست هر کدام از کودکان را به یک بزرگ‌تر می‌داد تا مراقبش باشد. وسط همه این‌ها، آتش به خیمۀ برادرم زین‌العابدین رسید و عمه با شتاب برای نجاتش دوید. شب که فرارسید، هنوز در تاریکی میان خارها می‌گشت و کودکان ترسیده و در گوشه و کنار پراکنده را جمع می‌کرد.آنچه از صبح روز دهم محرم آن سال بر عمه‌ام گذشت، در کلمه‌ها نمی‌گنجد. اصحاب پدرم که می‌رفتند، هر کدام داغی جبران‌ناپذیر بود. داغ عموهایم عبدالله و عثمان و جعفر، داغ علی‌اکبر، قاسم، عبدالله، علی‌اصغر... از کدام بگویم؟ هر کدام از این داغ‌ها به‌تنهایی برای قلب عمه‌ام زیاد بود. کنار همۀ این‌ها، غم عون و محمد هم بود... و غم پدرم... اما... ندیدم لحظه‌ای بنشیند. گاه به نیت او ذکر تسبیحات مادربزرگ را می‌گفتم تا با این همه رنج و تکاپو، از پا نیفتد...به راستی که معنای صبر، در برابر عمه، رنگ باخته بود...
ب.ه. اشرف‌پور
مطالعه در سایت: hvsl.ir/227
undefined پایان رسانش نباشید...

undefined مجموعه پژوهشی هنر ولایی
undefined @honarevelaee
بله | تارنما | آپارات

۶:۴۰

۷ مرداد

thumnail
این حسین کیست که عالم همه دیوانۀ اوست...
undefined رسانه باشید...

undefined مجموعه پژوهشی هنر ولایی
undefined @honarevelaee
بله | تارنما | آپارات

۶:۰۵

۱۰ مرداد

بازارسال شده از خبرگزاری مهر
thumnail
هنیه در تهران ترور شد
undefined روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیه‌ای اعلام کرد: آقای دکتر اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و یکی از محافظان وی در اثر اصابت قرار گرفتن محل اقامت آنان در تهران به شهادت رسیدند.
undefined️متن اطلاعیه به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون با عرض تسلیت به ملت قهرمان فلسطین و امت اسلامی و رزمندگان جبهه مقاومت و ملت شریف ایران، بامداد امروز( چهارشنبه) محل اقامت جناب آقای دکتر اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی مقاومت اسلامی حماس، در تهران مورد اصابت قرار گرفته و در پی این حادثه ایشان و یک نفر از محافظین وی به شهادت رسیدند. علت و ابعاد این حادثه در حال بررسی و نتایج آن متعاقبا اطلاع رسانی خواهد شد.
undefined@Mehrnews

۳:۳۳

۱۱ مرداد

بازارسال شده از حوزه هنری انقلاب اسلامی
thumnail
سوگواره «مهمان عزیز ایران»
undefinedبه همت اهالی هنر و اندیشه، مراسم گرامیداشت شهید #اسماعیل_هنیه در حوزه هنری برگزار می‌شود.
undefinedپنجشنبه ۱۱ مرداد، بعد از نماز مغرب
undefinedتهران، خیابان سمیه، نرسیده به حافظ، حوزه هنری انقلاب اسلامی
undefined @hozehonari_irundefined حوزه‌ی هنری در فضای مجازی:سایتآپارات | ایتا | روبیکا | اینستاگرام

۱۰:۳۳

۱۲ مرداد

بازارسال شده از KHAMENEI.IR
thumnail
undefined ویژه ساعت شهادت شهید سلیمانی
undefined شهیدالقدس، شهیدالقدس، شهیدالقدس...
undefinedروزی که شهید اسماعیل هنیه در مراسم اقامه نماز بر پیکر شهید سلیمانی خطاب به همه ملت‌ها اعلام کرد: حاج قاسم #شهیدالقدس است...
undefined #baghdad0120 | #خونخواهی_هنیه_عزیز
undefined Farsi.Khamenei.ir

۵:۱۸

۲۲ مرداد

بازارسال شده از کانال امام خمینی (ره)
thumnail
undefined️ صلح قهرمانانه
undefined آن قدری که حضرت امام حسن معاویه را مفتضح کرد به همان قدر بود که سیدالشهداء یزید را مفتضح کرد...
undefined شهادت امام حسن مجتبی (علیه‌السلام)
undefined @EMAM_COM

۵:۴۵

۲۳ مرداد

thumnail
undefined همه مسئولیم
#فلسطین#غزه
undefined گفتاری از شهید مطهری، شهید آوینی، سیدحسن نصرالله، دکتر شریعتی، شهید حسام اسماعیلی
undefined رسانه باشید...

undefined مجموعه پژوهشی هنر ولایی
undefined @honarevelaee
بله | تارنما | آپارات

۱۵:۱۶

۱۲ شهریور

بازارسال شده از KHAMENEI.IR
thumnail
undefined #اطلاع‌نگاشت | جهاد پیامبر اعظم(ص)
undefined️حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خط اصلی زندگی پیامبر اعظم(ص) را جهاد برای تشکیل جامعه اسلامی میدانند. ایشان در بیانات تحلیلی در تاریخ ۱۳۶۵/۸/۱۰ به تشریح این موضوع پرداختند که بخشی از آن در این اطلاع‌نگاشت مرور میشود.
undefined نسخه قابل چاپ
undefined Farsi.Khamenei.ir

۱۶:۳۳

۱۴ شهریور

بازارسال شده از KHAMENEI.IR
thumnail
undefined #کلیپ_صوتی | آستان امام رضا علیه‌السلام مرکز ایران است
undefinedرهبر انقلاب: ایران، ایران امام رضاست. مشهد قله شکوه معنوی این کشور است. امام (ره) یک وقتی فرمودند مشهد پایتخت معنوی ایران است.
undefined بیانات امام خمینی
undefined از طریق یکی از سکوهای زیر بشنویدundefined shenoto | castbox | سایت | بله

۳:۱۴

بازارسال شده از KHAMENEI.IR

4_5960912671199992826.mp3

۰۱:۵۶-۱.۷۸ مگابایت

۳:۱۴

۲۴ شهریور

بازارسال شده از هنر ولایی
thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
و تو فرق می‌کنی...
از همان اول، هر که تو را می‌دید، می‌فهمید که فرق می‌کنی... از همان اول اول... اصلا پیش از اینکه مادرت آمنه(علیهاالسّلام) حامل تو باشد، عالم می‌دانست که فرق می‌کنی... ارهاص‌ها ۱] چنان شده بود که همه بفهمند تو فرق می‌کنی... سپاه ابرهه که آمد دیگر معلوم شد خبرها جدی است... خیلی جدی... آنقدر که به یمن وجودِ آمدنی‌ات حضرت رب، ابابیل خویش زین کرد و بر فیل‌سواران تازاند... تا همه بفهمند که تو فرق می‌کنی...
مادرت آمنه هم فهمید که تو فرق می‌کنی... همان زمان که لب‌های خشک و گرسنه‌ات شیر کسی را نگرفت... همان زمان که اشک می‌ریخت برای خشکی شیرش... و تو نگرفتی مگر شیر حلیمه(علیهاالسّلام) را... و آن روز بود که حلیمه هم دانست که تو فرق می‌کنی...
عبدالمطلب (علیه‌السّلام) هم که آسمان شب آمدنت را دیده بود، می‌دانست که تو فرق می‌کنی... اصلا از همان روزی که پدرت را در اولین سفر بعد از عروسی‌اش، در یثرب ،[۲] پایگاه یهودیان، به شهادت رساندند، دانست که تو فرق می‌کنی... و این فرق تو را ماندن در آغوش مادر و در دسترس‌بودن روا نبود... که تو را همراه حلیمه کرد...
و حلیمه آن‌گاه که در کودکی برای تعویض لباس رفتی جای خلوتی، یا خلوت کردی جایی را، بیشتر فهمید که تو فرق می‌کنی...
بگذریم... حتی ابوطالب(علیه‌السّلام) که نقل‌اش مفصل است فرق تو را می‌دانست... حتی اِمرأت القریش ،[۳] خدیجه (علیهاالسّلام)... در اولین دیدارت به واسطۀ ابوطالب، وقتی مال‌التّجاره در اختیارت می‌گذاشت تا بروی و مشق تجارت کنی، فهمید که تو فرق می‌کنی... اصلا برای همین برایت مراقب گماشت تا احوالت را ثبت و ضبط کنند... و آن روز که سود دو برابری اولین تجارت‌ات را تحویل می‌دادی، متعجبانه احوالت را می‌شنید و می‌خواند و همان‌جا فهمید که تو فرق می‌کنی...
خواستگاران بی‌شمار و ثروتمندش را که رد می‌کرد، به یاد فرق‌های تو بود و پیشگویی‌های مسیح (علیه‌السّلام)... و چقدر مسیح دقیق گفته بود... و چقدر تو حرف‌های مسیح بودی... و چند باری از عموی عالم دینش هم پرسیده بود... بدون اینکه معلوم شود که از فرق‌های تو می‌پرسد...
مدت‌ها در عشق به تو و فرق‌هایت سوخت... و حیایش یاورش بود در شوق بی‌پایانش به محبت و قرابت تو... و تو فقط کارگزارش بودی و او فقط کارفرمایت... چیز بیشتری نبود... و او در فرق‌های تو می‌سوخت و حیا می‌برد او را تا مرز شهادت ... تا اینکه روزی ابوطالب را و از ابوطالب تو را خواست... و ابوطالب فرق تو را می‌دانست... و تو فرق خدیجه را... اشراف قریش هم فهمیدند فرق تو را دمی که مهریه‌ات را خدیجه تقبل کرد... و خدیجه بیش از همه می‌دانست فرق تو را، آن هنگام که خواستی پس از مراسم عقد برگردی خانۀ عمو تا شاید اتاقی و مالی دست و پا کنی برای زندگی، و او خالصانه ندا بلند کرد که: «إلی بیتک فبیتی بیتک و أنا جاریتک»...[۴]
اصلا فرق‌های تو را خدیجه می‌دانست... او که مسیر حرا را بارها و بارها برای تو بالا می‌آمد... او که آن شبی که با علی(علیه‌السلام) از حرا برمی‌گشتید چشم انتظارتان بود تا ببیند فرق‌های‌تان را... و خدیجه را چه نیاز به ایمان مجدد به تو بود؟... اما... برای هزارمین بار به تو و فرق‌هایت ایمان آورد... به رسالتت... به آنچه تو خوانده بودی و علی نوشته بود... به آنچه داشت از دو اُمّی می‌دید... و خدیجه بیش از همه فرق تو را می‌دانست... بیش از همه...

[۱] اتفاقات اعجاب‌آوری که پیش از آمدن هر پیامبری رخ می‌داد تا اهل زمانه آمادۀ ظهور آن نبی شوند.
[۲] مدینه فعلی
[۳] بانوی قریش
[۴] به سوی خانه خود بیایید که خانه من خانه شما و خودم خدمتکار شمایم.

ب.ه. اشرف‌پور

undefined *رسانه باشید!

undefinedسایت پژوهشی هنر ولایی
undefined
@honarevelaee
[بله | سروش | تارنما | آپارات | اینستاگرام *

۱۴:۵۲

۷ مهر

thumnail
#شهید سید حسن نصرالله
undefined رسانه باشید...

undefined مجموعه پژوهشی هنر ولایی
undefined @honarevelaee
بله | تارنما | آپارات

۱۴:۳۱

۱۱ مهر

بازارسال شده از خانه طراحان انقلاب اسلامی
thumnail
#پوستر | وعده صادق ۲
undefined️زمانه بر سر جنگ است یاعلی مددیمدد ز غیر تو ننگ است یاعلی مددی
undefined طراح گرافیک: محمد آقایی
[undefined دریافت نسخه‌ی باکیفیت| ۸مگابایت] (https://t.me/khatt_discuss/17697)

#رژیم_صهیونیستی | #موشک | #انتقامundefinedخانه‌ی طراحان انقلاب اسلامی@KHATTMEDIA

۱۲:۴۲

۲۱ مهر

بازارسال شده از KHAMENEI.IR
thumnail
undefined امام حسن عسکری(علیه‌السلام) و برادران امام...
undefined رهبر انقلاب: امام حسن عسکری(علیه‌السلام) حزب طرف‌دار خود را نزدیک خودش میداند و میفرماید که میان ما و شما خویشاوندی نزدیک است. یعنی قوم‌وخویش درجه‌ی یک هستیم، مثل پدر و فرزند، مثل برادر؛ و مؤمن برادر مؤمن است! یعنی ارتباط میان دو مؤمن، پیوند برادریِ پدر و مادری است، نه برادریِ ناتنی. مراد از مؤمن کیست؟ آن کس که دنبال راه امام عسکری(علیه‌السلام) است، این همان ارتباط مستحکم تشکیلاتی است میان امام و پیروانش.
undefined سالروز ولادت امام حسن عسکری(ع)
undefined Farsi.Khamenei.ir

۱۳:۴۷

۱۷ آبان

بازارسال شده از خانه طراحان انقلاب اسلامی
thumnail
#پوستر | زینت پدر
undefined️ زینب شدی که زینت شیر خدا شوییعنی کسی شبیه تو زیور نبود و نیست
undefinedولادت حضرت زینب(س) و روز پرستار مبارک باد.
undefinedمجری طراح: استودیو سه در چهار
undefinedدریافت نسخه‌ی باکیفیت | ۵مگابایت

#بازنشر | #یا_زینب | #ولادت | #روز_پرستارundefinedخانه‌ی طراحان انقلاب اسلامی@KHATTMEDIA

۲:۲۳

۱۸ آبان

بازارسال شده از کانال امام خمینی (ره)
thumnail
#ویژه
undefined شهید سید حسن نصراللّه
undefined چهل روز گذشت...
undefined @EMAM_COM

۳:۱۹