بله | کانال آکادمی جام
عکس پروفایل آکادمی جامآ

آکادمی جام

۲,۴۱۵عضو
thumbnail
undefinedundefinedاگر سطح دغدغه من فراتر از موفقیت (کامیابی یا دستیابی) و شادکامی (خرسندی درونی) باشد و به سمت چیزی بالاتر و متعالی تشنگی درونی داشته باشم، چه کارهایی می‌توانم بکنم؟
undefined کتاب #جاده_رستگاری، ۲۱ آموزه معنوی برای انسان معاصر، پاسخی خلاصه و مفید به این سوال است. undefined این کتاب به بررسی مولفه‌های #هوش_معنوی پرداخته است، چیزی که این روزها آن را گم کرده‌ایم.
کتاب «جاده رستگاری» را از  طاقچه دریافت کنید.
آکادمی جام در رسانه‌ها:تلگرام | اینستاگرام | لیندکین | ایتا | بله
آکادمی جام؛ جستجوی آگاهی و معنا@JaamAcademy

۹:۵۵

undefinedundefined️ تو نردبان زندگی چه کسی هستی؟undefined حسام اپیکچی؛ انسان پژوه و حقوق‌دان معاصر
بازی زندگی؛ شبیه مار و پله است. ما آدم‌ها در آن سه نقش را می‌توانیم بر عهده بگیریم. مربع تهی؛ نردبان و مار:
undefinedمربع‌های تهی؛ انگار نه انگارند. چنان هستند که نیستند! اگر برای مفهوم شدن ماجرا کمی اغراق را چاشنی کنم؛ اینها کسانی هستند که در زندگی، یک کد ملی را تصرف می‌کنند و عاقبتشان هم به تصرف پلاک و قطعه‌ای از یک گورستان منتهی می‌شود. شاید حتی دارایی‌شان بسیار باشد اما «باقی‌مانده»شان مختصر است. دقیقا مثل مربع تهی مارپله؛ فقط انباشتی از «عدد» هستند.
undefinedمارها؛ گزنده‌های بی‌بهانه‌اند. لذت‌شان،‌ سقوط دیگران است. گاهی هرچه فکر می‌کنی که واقعا برای چه گزید؟ شما که نه کاری با اینها داشتید و نه زیانی برای‌شان؛ اما از حل معما عاجز می‌مانی!‌ تنها راه در امان ماندن از این طایفه، پرهیز از مجاورت است. اگر قدم به مربع‌شان بگذاری، به جایی عقب‌تر از راهی که پیمودی، پرت خواهی شد. میل ندارم از این قشر بیشتر بنویسم.
undefinedنردبان‌ها؛ ایشان از کنار زندگی، بی‌اعتنا نمی‌گذرند. خواه فنجان نشسته باشد یا آدم افتاده. مانند شکارچی، چشمان‌شان تیز است برای یاری رساندن. گل پژمرده کنارشان جوانه می‌زند، آدم غم‌دیده کنارشان آرام می‌گیرد، ذهن بی‌ایده کنارشان بارور می‌شود. جیب‌شان پر از آب‌نبات با طعم مَدَد و مِهر است. اگر مددی از دستشان بر نیاید، مهربانانه شنوا هستند.
بعد از صحبتش آدم دیگری بودم. در کودکی تشویقم کرد و از آن پس ... . اولین بار در کلاس درس او فهمیدم که دوست دارم ...؛ این جمله‌ها، سوغات مواجهه ما با نردبان‌های زندگی‌مان است. همه ما تجربه‌ای از لذت هم‌گذر شدن با نردبان‌ها را داشته‌ایم. زمین آباد می‌کنند، خرابی تعمیر می‌کنند، زشتی را آراسته می‌کنند و خلاصه انگار قطعه گم‌شده از پازل بقیه آدم‌ها در جیب اینهاست. می‌رسند و نقصی را راهی کمال می‌کنند. قواره نردبان‌ها متفاوت است؛ گاهی چند طبقه بالاتر می‌روی و گاهی چند خانه اما ذاتشان یکی است.
undefinedundefinedنکات پایانی:نردبان باشیم به قدر وسع‌مانقدر نردبان‌های زندگی را بدانیممارها شفا نمی‌گیرند؛ راهی بجز پرهیز نیستدر مربع‌های خالی معطل نشویماینها برخی از قوانین سلامت پیمودن جاده زندگی است. (به نقل از حسام ایپکچی)

آکادمی جام‌؛ جستجوی آگاهی و معنا@JaamAcadem

۲۰:۴۸

thumbnail
undefinedundefined در توصیه‌های عرفا آمده که کارهای خود را با طمانینه انجام دهید نه با عجله، چرا که خداوند طمانینه دارد و ما هم در تلاشیم شبیه خدا شویم.
طمانینه یعنی آهستگی ناشی از آرامش.

یکی از آسیب‌های دنیای مدرن این است که این آهستگی و طمانینه و در نتیجه فرصت تأمل، عمیق بودن و معناداری در زندگی از ما گرفته شده است.

آکادمی جام؛ جستجوی آگاهی و معنا@JaamAcademy
آکادمی جام در رسانه‌ها:تلگرام | اینستاگرام | لیندکین | ایتا | بله

۱۴:۴۵

او یک پیامبر نبود؟!.pdf

۴.۳۲ مگابایت

undefinedundefinedاو یک پیامبر نبود!

نوشته ای با الهام از عرفان نظرآهاری

آکادمی جام، در جستجوی آگاهی و معنا
@jaamacademy

۴:۱۸

thumbnail
undefinedundefined️ گذشته می‌تونه یه زخم باشه یا پلی باشه برای رشد؛ انتخاب شما چیه؟
آکادمی جام؛ جستجوی آگاهی و معنا@JaamAcademy
ما را در سایر رسانه‌ها دنبال کنید:تلگرام | اینستاگرام | لیندکین | ایتا | بله

۱۴:۱۱

thumbnail
undefinedundefinedهمه چیز را به نور تبدیل کن!

زمانی که کسی به دروغ بر تو بهتان می‌زند یا غیبت می‌کند، تو سکوت کن و به جای تلافی و جوابی که از ذهن می‌آید، آن را به نور آگاهی تبدیل کن.

شاید بگویی چگونه؟
با دیدی از شفقت و درک این موضوع که آن فرد در آن سطح از آگاهی قرار دارد.

آکادمی جام؛ جستجوی آگاهی و معنا@JaamAcademy

۴:۲۵

thumbnail
undefinedundefined️ خیلی وقت‌ها فکر می‌کنیم انسان‌ها موجوداتی هستند که گهگاه تجربه‌های معنوی دارند؛ اما حقیقت این است که ما ذاتاً موجودات معنوی هستیم و هر لحظه زندگی، هر تجربه انسانی، فرصتی است برای ارتباط با آن بخش عمیق‌تر وجودمان.
undefined جمله پیر تیلارد د شاردن (فلسفه‌دان، دیرینه‌شناس و کشیش فرانسوی)، به ما یادآوری می‌کند که معنویت ما محدود به لحظات مذهبی یا مراقبه نیست، بلکه در هر لحظه از زندگی انسانی‌مان می‌تواند جاری باشد. چه در شادی باشیم، چه در چالش و سختی، چه در سکوت یا شلوغی...
undefinedحال از خودمان بپرسیم: چطور می‌توان حضور معنوی‌ را در زندگی‌ روزمره‌ بیشتر حس کرد؟
آکادمی جام؛ جستجوی آگاهی و معنا@JaamAcademy
ما را در سایر رسانه‌ها دنبال کنید:تلگرام | اینستاگرام | لیندکین | ایتا | بله

۲۱:۰۶

undefinedundefinedتکنیک دانمارکی‌ها برای خوشبختی
بدو! بدو! همه‌چیز باید بیشتر باشد و سریع‌تر انجام شود، چرخه‌ای بی‌پایان از دویدن و رسیدن و دوباره دویدن که با ارزش‌هایی مانند موفقیت و بهره‌وری توجیه می‌شود. سبک زندگی سریع باعث می شود که این هفت ویژگی را داشته باشیم: پرمشغله، عجول، مضطرب، سطحی، بی‌قرار، متمرکز بر کمیت نه کیفیت و کم توجه.
در سبک زندگی سریع، ما غذا را قورت می دهیم اما در آهستگی، غذا را مزمزه می کنیم. در سبک زندگی سریع ما چایی را هورت می کشیم اما در سبک زندگی آهسته، جرعه جرعه چای را می نوشیم و از آن لذت می بریم. سبک زندگی سریع حتی روی نیایش های ما نیز تاثیر گذاشته است. ما نیایش های روزانه مان را سریع و تند تند می خوانیم اما در سبک زندگی آهسته ما کلمه به کلمه با قدرت برتر و جهان متعالی ارتباط برقرار می کنیم. خلاصه اش آنقدر گرفتاریم که وقت نداريم خوشخبت شويم!
پیشنهاد عملی: تکنیک هوگا بگذارید با تکنیک هوگای دانمارکی ها (Hygge) آشنا شویم. این مفهوم بخشی از فرهنگ دانمارکی است. دانمارکی‌ها معتقدند در جهانی که پر از استرس و سرعت است باید شادمانی را در لحظه های ساده جستجو کرد. دنج بودن مایه خوشحالی است. چگونه هوگا کنیم یا هوگا باشیم؟
پنج راهکار ساده:undefined از شلوغی فاصله بگیرید و فضای دنج و گرم ایجاد کنید – از شمع، نورهای ملایم و وسایل راحتی استفاده کنید. undefined به آرامش خود توجه کنید – لباس‌های راحت بپوشید و با یک نوشیدنی گرم آرام بگیرید.undefined از لحظات کوچک لذت ببرید – هر روز زمانی را برای کارهایی که دوست دارید اختصاص دهید.undefined ارتباط عمیق را جایگزین فناوری وسیع کنید! – تکنولوژی و شبکه های اجتماعی وسیع را مدتی کنار بگذارید و روی روابط عمیق با چند نفر رفیق شفیق تمرکز کنید.undefined با طبیعت ارتباط داشته باشید – پیاده‌روی در پارک یا نشستن کنار پنجره و تماشای باران می‌تواند حس آرامش را تقویت کند.
بعضی ها می گویند شاید ریشه هوگا از هاگ (Hug) بغل کردن بیاد. احتمالا بی ربط هم نیست! شاید هوگا به معنی در آغوش کشیدن لحظات ناب و ساده زندگی باشد.سبک زندگی آهسته برعکس سبک زندگی سریع دارای هفت ویژگی متفاوت است: آرام، مراقب، پذیرا، با طمأنینه، صبور، ژرف‌اندیش، تمرکز بر کیفیت نه کمیت. تا کلمه آهستگی را می شنویم ممکن است که برداشت های اشتباه هم به ذهن مان بیاید: آهستگی به معنای ترمز نیست.آهستگی به معنای بیکاری و انفعال نیست.آهستگی به معنای ملال و رخوت نیست. آهستگی به معنای حضور در لحظه و لذت از لحظه است.
آکادمی جام؛ جستجوی آگاهی و معنا @JaamAcademy

۱۸:۱۲

thumbnail

undefined همیشه فکر می‌کنیم باید روزی برسه که همه‌چیز کامل و بی‌نقص باشه؛

undefined شرایط عالی، موقعیت ایده‌آل، زمان درست...
اما حقیقت اینه که هیچ‌وقت چنین روزی از راه نمی‌رسه.

undefined زندگی جریان داره، حتی در میانه‌ی کمبودها و ترس‌ها.

undefined اتفاق‌های بزرگ معمولاً در دل همان لحظه‌های نصفه‌نیمه شکل می‌گیرند،
وقتی با شجاعتی لرزان یک قدم برمی‌داریم،
حتی اگر مطمئن نباشیم نتیجه چه خواهد شد.

undefined شجاعت یعنی پا گذاشتن وسط بی‌راهه‌ها،
یعنی اعتماد کردن به مسیری که هنوز روشن نیست.

undefined همون‌جا، در دل برهوت، جایی که مطمئن‌ترین انتخاب «ایستادن» به نظر می‌رسه،
قدمی کوچک می‌تونه همه‌چیز رو تغییر بده.

undefined پس شاید وقتش رسیده منتظر فرصت طلایی نباشیم...
شاید همین حالا، با همین امکانات، بهترین زمان شروع باشه.

آکادمی جام؛ جستجوی آگاهی و معنا@JaamAcademy
ما را در سایر رسانه‌ها دنبال کنید:تلگرام | اینستاگرام | لیندکین | ایتا | بله

۸:۰۷

thumbnail
undefinedundefined️ آدمی همیشه نیاز دارد که «دیده شود»...اما پرسش اساسی اینجاست: چه کسی ما را می‌نگرد؟آیا نگاه اطرافیان است که اشتیاقمان را شکل می‌دهد یا نگاهی فراتر و بی‌انتها؟شاید پاسخ این پرسش، معنای تازه‌ای به زندگی روزمره ما بدهد…
آکادمی جام؛ جستجوی آگاهی و معنا@JaamAcademy

۲۱:۵۶

undefinedundefined️ من می رم گم شم، کاری نداری؟undefined فهیم عطار، نویسنده معاصر
بعضی روزها مثل امروز -سرِ کار- در معرض آماج حملات ایمیلی قرار می‌گیرم. هر چهار دقیقه کامپیوترم یک دیلینگ می‌کرد که یعنی ایمیل جدید آمد. هنوز در جواب ایمیل قبلی ننوشته بودم که «با عرض سلام و خسته نباشید...» که صدای دیلینگ بعدی بلند می‌شد. از هشت صبح این بمباران شروع شد تا دم غروب. زرت و زرت ایمیل وارده. فحوای هیچ کدام از این ایمیل‌ها هم «ملالی نیست جز دوری شما» نبود. همه ملال داشتند و طلب. این را بفرست. اون کجاست؟  چقدره؟ چند تا؟ چرا؟ تا به کی؟
حالا که این چهار خط را می‌نویسم به اندازه کل عریضه‌هایی که ناصرالدین‌شاه در طول پنجاه سال پادشاهی‌اش پاسخ داد، من امروز ایمیل جواب داده‌ام. ساعت از ده شب گذشته و هنوز دوازده ایمیل خوانده نشده مثل دوازده میمون هار و گرسنه‌ی پشت میله‌های قفس به من خیره شده‌اند و منتظرند تا موزشان را بهشان بدهم. اما کور خوانده‌اند. من جواب این‌ها را نمی‌دهم. چون شب دیر وقت است. چون می‌دانم که صاحب این عریضه‌ها خوابند و آدم خواب، انتظار چندانی ندارد. اصلا همین است که من شب‌ها را دوست دارم. چون آدم‌ها می‌خوابند و دست از سر من بر می‌دارند. شب مخفی‌گاه من است.
کاش می‌شد آدم سهمیه‌ی روزانه‌ی مخفی شدن داشته باشد. مثلا یکی از حقوق مدنی انسان این باشد که روزی بتواند دو ساعت گم بشود و هیچ کس دنبالش نگردد. بیست سال پیش کسی به نام نیما وقتی که پول‌ها را خورد، حس کردم رسیده‌ام به لبه‌ی تاریک جهان. حوصله‌ی هیچ آدمی را نداشتم. نه حوصله‌ راهکار، نه حوصله دلداری و نه حوصله‌ دلقک‌بازی جهت تلطیف فضای سنگین دفتر کار. همین ‌شد که می‌رفتم توی کمد دیواری اتاق کارم، درش را می‌بستم، روی کارتن خالی مانیتور ال‌جی می‌نشستم و در تاریکی خیره می‌شدم به تاریکی. جواب هر کسی را که صدایم می‌کرد هم نمی‌دادم. چرا؟ گفتم که. چون حوصله‌ هیچ کس را نداشتم. فقط آرزو می‌کردم که کاش یک گربه‌ خسته ‌داشتم و می‌گذاشتم روی پایم و آرام  دست می‌کشیدم روی کمرش. خوبی گربه همین است که خواسته‌ چندانی ندارد و حق مدنی انسان را برای گم شدن، به رسمیت می‌شناسد. البته بیشتر دوست داشتم آلکاپون می‌بودم و همانطور که گربه را نوازش می‌کردم به نوچه‌هایم دستور می‌دادم تا نیما را پیدا کنند، پول‌هایم را پس بگیرند و خودش را هم .... که خب از این شرایط حتی گربه‌اش را هم نداشتم. اما در عوض آن کمد را داشتم که در آن مخفی بشوم. که اگر نداشتم احتمالا بابت آشفتگی فکر و خیالم، حتما یک نفر را از پنجره‌ طبقه‌ سوم پرت می‌کردم توی خیابان ستارخان.
بگذریم. من از این‌که کائنات طوری سرهم شده که زمین به دور خودش بچرخد و اجازه بدهد تا چند ساعتی نور به نصف کره‌ زمین نتابد و آدم‌ها مجبور بشوند بخوابند، خرسندم.  البته بهتر این بود که بشر کنار این همه قانون من‌درآوردیِ اجتماعی-اخلاقی که برای خودش جفت و جور کرده است، قانون مدنی حق گم‌شدن موقت (و بلکم دائم) را هم اختراع می‌کرد. اصلا وصلش می‌کرد به یکی از فرامین الهی.
به امید روزی که وقتی یکی مثلا پرسید «ارسلان کو؟»، آن یکی دیگر جواب بدهد که «پیش پاتون رفت دو ساعت گم بشه. امری هست بگید، من در خدمتم.»
undefinedundefined️ نکته پایانی از آکادمی جام
همه ما به تنهایی نیاز داریم همانگونه که به دوست، رفیق، آب و غذا و سرپناه نیاز داریم. تنهایی را جدی بگیریم. چرا؟ جمله ای منسوب به فریدریش نیچه است که می گوید  کسی که از تنهایی گریزان است، حقیقتاً از خود گریزان است. ما به تنهایی نیاز داریم چون به خودمان، دیدار با خودمان و گفتگو با خودمان سخت نیازمندیم.
آکادمی جام؛ جستجوی آگاهی و معنا@JaamAcademy
ما را در سایر رسانه‌ها دنبال کنید:تلگرام | اینستاگرام | لیندکین | ایتا | بله

۱۸:۳۲

thumbnail
undefinedundefinedتکنیک دانمارکی‌ها برای خوشبختی
undefined️ بدو! بدو! همه‌چیز باید بیشتر باشد و سریع‌تر انجام شود، چرخه‌ای بی‌پایان از دویدن و رسیدن و دوباره دویدن که با ارزش‌هایی مانند موفقیت و بهره‌وری توجیه می‌شود.
undefined️ سبک زندگی سریع باعث شده که این ویژگی‌ها را داشته باشیم: پرمشغله، عجول، مضطرب، سطحی، بی‌قرار، متمرکز بر کمیت نه کیفیت و کم توجه.
undefined️ این سرعت حتی روی نیایش‌های ما هم اثر گذاشته، نیایش‌های روزانه‌مان را تندتند می‌خوانیم اما در سبک زندگی آهسته ما کلمه به کلمه با قدرت برتر و جهان متعالی ارتباط برقرار می‌کنیم.
undefined بگذارید با تکنیک هوگای دانمارکی‌ها آشنا شویم.  آنها معتقدند در جهانی پر از استرس و سرعت، باید شادمانی را در لحظات ساده جستجو کرد.

آکادمی جام‌؛ جستجوی آگاهی و معنا@JaamAcademy

۱۸:۵۲

thumbnail
undefinedundefinedایرانی که می‌شناسیم...
یک ایران در دل کویر

گفتگوی شنیدنی مهندس فرامرز پارسی با سروش صحت در برنامهٔ «اکنون»
روایتی از سویه‌های روشن مردم ایران

آکادمی جام؛ جستجوی آگاهی و معنا@JaamAcademy
ما را در سایر رسانه‌ها دنبال کنید:تلگرام | اینستاگرام | لیندکین | ایتا | بله

۱۶:۲۶

undefinedundefinedهمه ما در لبه بام ایستاده‌ایم و این خطرناک است! undefined حسام اپیکچی، انسان‌پژوه و حقوقدان معاصر
هفته اول تیر – زنگ موبایل – صدایی لرزانسلام ... بیچاره شدم حسام!
دیواری بودم که با هر کلمه خشت خشت فرو می‌ریخت. از جایی به بعد بغض در گلویم پیچیده و نمی‌توانستم پاسخ بدهم. کلماتش در ذهنم تصویر می‌شد. تصویر کسی که تمام طبقات ساختمان را بالا رفته، لحظه‌ای که ایستاده بر لبه بام و توانسته از تمام چیزهایی که دارد بگذرد یا شاید از تمام دردهایی که دارد بگریزد.
هیچ وقت با آن جوان طرف صحبت نبودم تا چند هفته قبل که نیمه شبی روی موبایلم تماس گرفت و از مشکلاتش گفت. با هم توافق کردیم که مشاوری معرفی کنم تا با روانشناس در تماس باشد و با پدرش هم صحبتی کنم تا مساعدت بیشتری داشته باشد و من به وعده‌ام عمل کرده بودم. حالا بعد از چند هفته، پدر خبر خودکشی فرزند را در کلمات می‌نالید.
حالا – که بیش از یکماه گذشته – همچنان تصورش برایم دشوار است. اینهمه انسان بر روی تخت‌های بیمارستان مشغول جنگیدن برای زنده‌ماندن هستند. چطور کسی می‌تواند این مسیر را وارونه برود؟ هر گوشه از جان آن جوان آرزوی جماعتی است. قلب سالم، کلیه سالم، ریه سالم، مغز و جمجمه سالم. چطور می‌شود خودمان را قانع کنیم که اینمهمه را بر زمین بکوبیم؟
خودکشی فرایند بلندمدت است. آخرین مرحله به جسم می‌رسد. خودکشی مدتها قبل از احساس، عواطف، نیازها، خواسته‌ها آغاز می‌شود. از لحظه‌ای که مشغول کشتن احساسات و عواطف و نیازها در خودمان هستیم، پای در جاده خودکشی گذاشتیم. کسی که رشته‌های عاطفی خود را – به اجبار یا انتخاب – بریده است، لحظه‌ای که بر لبه بام انتخاب قرار بگیرد، نگهدارنده‌ای ندارد.
هیچکدام، دور از لبه بام نیستیم.undefined️اگر بلد نیستیم احساساتمان را ابراز کنیم، در معرض خطریمundefined️اگر مشغول سرکوب خشم و عشق هستیم، در معرض خطریمundefined️اگر صحبت نمی‌کنیم در معرض خطریم. صحبت این نیست که روزی ده ساعت از اوضاع [خراب اقتصاد و] جامعه بگوییم. صحبت یعنی گفتن از [عمیق ترین] احساسات و عواطفundefined️اگر چیزی را چنان دوست نداریم که بخاطرش بجنگیم در معرض خطریم
چاره چیست؟ نمی‌دانم! [شاید] ما برای زندگی تربیت نشدیم.ما چگونه عشق‌ ورزیدن، چگونه خشم ابراز کردن، چگونه از ترس گفتن و... را نیاموختیم.لااقل [در دوران مدرسه] به ما که باز کردن تفنگ را بیشتر از بازکردن گره زندگی زناشویی یاد می دادند. الان را نمی‌دانم.
من راهی جز «آموختن» و «زیستن آموخته‌ها» بلد نیستم. 

undefinedundefined️ تحلیل از آکادمی جام:
ما بیش از آنکه به جغرافیا، تاریخ، ریاضیات و علوم نیاز داشته باشیم. بیش از آنکه لازم باشد بدانیم تفاوت حفره‌های فرسایشی و حفره‌های کارستی چیست، بیش از آنکه لازم باشد تفاوت بین تانژانت و کتانژانت را بدانیم، بیش از آنکه لازم باشد در مورد تفاوت بین ماضی التزامی و ماضی نقلی و ماضی بعید بدانیم، نیاز داریم خلاءها و حفره‌های وجودی‌مان را بشناسیم، لازم است مهارت‌های شنیدن و گفتن را بدست بیاوریم. لازم است که هنر رنج کشیدن و هنر معنابخشیدن به رنج را کسب کنیم.
همه ما در لبه بام ایستاده‌ایم. همه ما در معرض خطریم. باید به خویشتن و دیگران کمک کنیم تا از لبه بام به نقطه‌ای امن حرکت کنیم.
آکادمی جام؛ جستجوی آگاهی@JaamAcademy

۳:۴۶

thumbnail
undefinedundefined تا به حال دقت کردید که ما آدم‌ها برای اشتباهات دیگران قاضی‌هایی دقیق undefined هستیم،
ولی برای اشتباهات خودمان وکیل‌مدافعانی چشم‌پوشیم؟

اما چطور می‌تونیم ذهنمون را طوری تربیت کنیم که بدون قضاوت به مسائل نگاه کنه؟

آکادمی جام؛ جستجوی آگاهی و معنا@JaamAcademy
ما را در سایر رسانه‌ها دنبال کنید:تلگرام | اینستاگرام | لیندکین | ایتا | بله

۱۹:۵۹

undefinedundefined️ آدم‌ها، چگونه هیولا می‌شوند؟undefinedدکتر تاگه رای؛ استاد دانشگاه ام‌آی‌تی ماساچوست
undefinedچطور می‌شود یک دکتر آرام خوش‌قیافه دست به خشونت‌هايی غیرقابل باور بزند؟ اکثر ما دست به اقدامات بی‌نهایت سنگدلانه نمی‌زنیم. شلیک نمی‌کنیم، چاقو نمی‌زنیم، یا در حد مرگ کسی را کتک نمی‌زنیم. هرگز به کسی تجاوز نمی‌کنیم یا انسان دیگری را در آتش نمی‌سوزانیم. بنابراین، وقتی این کارها را می‌بینیم، سردرگم می‌شویم. اساساً چرا کسی باید به دیگران صدمه بزند یا آن‌ها را بکشد؟
بخش بزرگی از مردم عقیده دارند اکثر کسانی که مرتکب خشونت می‌شوند سایکوپات‌ها یا سادیست‌هایی [دیگرآزارانی] هستند که از رنج قربانیان خود لذت می‌برند. هیولاهای ظالمی که از کمترین عواطف اخلاقی بی‌بهره‌اند. اما آمار نشان می‌دهد که بخش کوچکی از جرایم را افراد دارای بیماری روانی انجام می‌دهند. در حال حاضر، برای فهم خشونت دو رویکرد رایج وجود دارد.
undefinedرویکرد اول: نظریۀ مهارزدایی. داستانش این است که می‌گویند حتی آدم‌های عادی نیز ممکن است تمایلات خشونت‌بار داشته باشند، ولی در شرایط معمول این تمایلات را مهار می‌کنند. اما در شرایطی خاص آنان خودشان را تسلیم سمت تاریکشان می‌کنند. فردی را تصور کنید که می‌داند کتک‌زدن همسرش کار بدی است، اما بعد از یک روز بد عصبانی می‌شود و عصبانیتش را روی همسرش خالی می‌کند.
undefinedرویکرد دوم: نظریۀ عقلانی. در این نگاه، خشونت صرفاً راهی برای رسیدن به اهداف ابزاری است. برای مثال، اگر شما بخواهید پادشاه شوید، گاهی کشتن رقبا (برادران) ایدۀ خوبی است. الگوهای انتخاب عقلانی می‌گویند وقتی خشونت منافع زیادی داشته باشد یا هزینه‌اش کم باشد، احتمال خشونت افزایش می‌یابد. هر دو نظریه با محدودیت‌هایی روبرو است.
برای اینکه به درک عمیق‌تری از خشونت برسیم کاری مشترک را با دکتر آلن فیسکه استاد انسان شناسی دانشگاه یو‌سی‌ال‌اِی شروع کردیم. در مورد هر گونه خشونت؛ جنگ، شکنجه، نسل‌کشی، قتل به‌خاطر شرافت، قربانی‌کردن حیوانات و انسان‌ها، خشونت بین زوج‌ها، تجاوز، تنبیه بدنی، دوئل، خشونت پلیس، بیگاری‌کشیدن، اخته‌کردن، ورزش‌های برخوردی [مثل راگبی]، و خشونت‌های مذهبی، مشاهدات مردم‌شناسی، تحلیل‌های تاریخی، و تحقیقات آزمایشگاهی را بررسی کردیم.
undefinedما در همۀ این خشونت‌ها یک الگوی غیرمنتظره و عجیب و تکان دهنده پیدا کردیم. یک مضمون مشترک: در تمام این اقدامات، در تمام فرهنگ‌ها، و در تمام دوره‌های تاریخی، وقتی افراد خشونت می‌ورزند، اولین محرک آن‌ها اخلاقی است. منظورم از «اخلاقی» این است که افراد مرتکب خشونت می‌شوند، چون احساس می‌کنند باید چنین کنند! آنان می‌دانند که در حال آسیب‌رساندن به دیگران هستند. بااین‌حال، معتقدند باید چنین کنند. خشونت از فقدانِ اخلاقیات در افراد نشئت نمی‌گیرد. کاملاً برعکس محصول به‌کاربستنِ الزامات و بایسته‌های اخلاقیِ پذیرفته‌شده است.
یک مادر در آمریکای جنوبی فرزندش را کتک می‌زند تا کودک به خودش آسیبی نرساند و مادر نیز بتواند به خودش بقبولاند که انسانی مسئولیت‌پذیر است. پدری در گینۀ نو روغن داغ روی بازوی پسرش می‌ریزد و امیدوار است پسر آن را تاب بیاورد، چون اگر بخواهد مرد بالغ مورد احترامی در جامعه باشد این کار ضروری است. برادری در مناطق روستایی هند خواهرش را می‌کشد، چون رابطۀ خواهرش آبروی خانواده را لکه‌دار کرده؛ خلبان جنگندۀ آمریکایی روی اهداف داعش بمب می‌اندازد، تعداد زیادی تروریست را می‌کشد و در کنار آن‌ها شهروندان غیرنظامی هم می‌میرند، چون فرمانده‌اش محاسبه کرده که برای رسیدن به آن خیر بزرگتر، یعنی مرگ دشمن، این مقدار قربانی ارزشش را دارد.
تا بی‌نهایت می‌شود از این مثال‌ها آورد. در همۀ موارد، اقدام خشونت‌آمیز از نظر مرتکبین و حتی گاهی تماشاچیان و در برخی موارد، خود قربانیان اقدامی عادلانه است.
والدین در ارتباط با فرزندان هستند؛ تازه‌واردان و رزمندگان در ارتباط با هم‌قطاران و ارشدهای خود؛ اشخاص در ارتباط با دوستانشان؛ مردها با زن‌ها ارتباط دارند؛ انسان‌ها با خدا/خدایان ارتباط دارند؛ و گروه‌ها و ملت‌ها با یکدیگر در ارتباط‌اند. در تمام موارد، مرتکبین از خشونت استفاده می‌کنند تا روابط ارزشمندی را خلق کنند، انتقال بدهند، حفظ کنند، تقویت کنند، محترم نگه دارند و از آن‌ها محافظت کنند (تنظیم و بازتنظیم روابط اجتماعی)(رفرنس: نشریه ترجمان)
undefinedundefined️ سخن پایانی از آکادمی جام:
اگر محتوای این مقاله تکان‌دهنده را بپذیریم، اول اینکه به این جمع‌بندی می‌رسیم که در درون همه ما یک هیولای خفته وجود دارد و دست کم باید یک سوال اساسی از خود بپرسیم و آن اینکه نظام اخلاقی که به آن باور داریم چقدر عقلایی، چقدر منسجم، چقدر درست است؟ چقدر در مورد این نظام اخلاقی فکر کرده‌ایم؟
آکادمی جامجستجوی آگاهی و معنا@JaamAcademy

۱۱:۳۹

thumbnail
undefinedundefined می‌خواهی زندگی رو درک کنی، به این سه جا سر بزن!
آکادمی جام؛ جستجوی آگاهی و معنا@JaamAcademy

۲:۴۱

آکادمی جام
undefined undefinedundefined می‌خواهی زندگی رو درک کنی، به این سه جا سر بزن! آکادمی جام؛ جستجوی آگاهی و معنا @JaamAcademy
همراهان عزیز آکادمی جام
ممنون می‌شیم با پیشنهاد به مجله
از این پست حمایت کنید.undefinedundefined

۲:۴۶

undefinedundefined️ سندروم پیروی کورکورانهundefined کایل چایکا؛ نویسنده آمریکایی و روزنامه‌نگار حوزۀ فرهنگ و تکنولوژی
در دهۀ ۲۰۱۰، بازاریابیِ محتوا شروع شد. منطق سودآوری اش چه بود؟ درصد کمی از خرید هر‌چیزی که توصیه می‌شد نصیب بازاریاب می‌شد. از آن زمان، توصیه‌های آنلاین به‌تدریج بیشتر و بیشتر شد. اکنون پلتفرم‌ها می‌خواهند به ما بگویند چه چیزی بخریم، کجا غذا بخوریم و به‌طور کلی چگونه زندگی بهتری داشته باشیم. ویدیوهای راهنمای خرید روزبه‌روز بیشتر می‌شوند؛
اینفلوئنسرهای جویای نامی که محصولاتی مانند لوازم آرایشی، لوازم آشپزی یا لباس ‌ورزشی تبلیغ می‌کنند مثل مجری‌های تلویزیون با شور و انرژی تمام از مزایای این محصولات می‌گویند. عده ای می گویند که چه فیلمی را باید تماشا کنیم. کانال دیگری به شما کمک می‌کند «رستوران‌های خوب را پیدا کنید». (رفرنس: نشریه ترجمان)
undefinedundefined️ تحلیل از آکادمی جام:
ما اکنون شده‌ایم یک ماشین تقلید:
undefined️ همان موسیقی‌ای را گوش می‌کنیم که اینفلوئنسرها می‌گویند.undefined️ همان کتاب‌هایی را می‌خوانیم که بازاریابان می‌گویند.undefined️ همان صبحانه‌ای را می‌خوریم که مبلغان تبلیغ می‌کنند. undefined️ همان کرمی را به پوست‌مان می‌زنیم که مدل اینستاگرامی می‌گوید.و ...
undefined خب چه مشکلی دارد؟
زندگی اصیل، انتخاب شخصی و سلیقه فردی عملا فراموش شده‌اند. مرگ سلیقه و انتخاب شخصی! حال چه می توان کرد؟
undefined نترسیدن از متفاوت بودن؛ فراموش نکنیم که خداوند هر کدام از ما را متفاوت از دیگری آفریده است. همانگونه که اثر انگشت هر کدام از ما  متفاوت از دیگری است. پس، از اینکه خلاف جریان آب شنا کنیم نترسیم.
undefined دلیل انتخاب‌های خود را واکاوی کنید. هر چند وقت یکبار روی انتخاب‌های خود زوم کنید و از خود بپرسد که چرا این را انتخاب کردم، انتخاب خودم بود یا توصیه دیگران؟
undefined مرزهای مشخصی تعیین کنید: برخی از انتخاب‌ها را بگذارید که همرنگ جماعت شوید اما برخی از حوزه‌ها را اختصاصی و انحصاری خودتان نگه دارید و از آن به شدت محافظت کنید. اینگونه «حریم انتخاب فردی» خواهید داشت که شما را منحصر به فرد نگه می دارد.
آکادمی جام جستجوی آگاهی و معنا @JaamAcademy

۱۵:۵۱

thumbnail
undefinedundefined️  متنی برای نا امیدان!
عمر یاغی، متولد یک خانواده آواره فلسطینی از روستای المسمیه در غزه، برنده جایزه نوبل شیمی شده است. او در یک خانه یک اتاقه در یک اردوگاه آوارگان در امان، اردن، بدون برق بزرگ شد، و زندگی‌ای که با آوارگی شکل گرفته بود را به زندگی‌ای تعریف‌شده با نبوغ، پشتکار و کشف تبدیل کرد.
داستان او فراتر از یک دستاورد علمی است؛ این داستان مردمی ریشه‌کن‌شده اما نشکسته است. خانواده او، مانند صدها هزار فلسطینی، مجبور به ترک سرزمین خود شدند و فقط خاطره، فقدان و امید را با خود بردند. از آن تبعید، عمر یاغی به قله‌های علم جهانی صعود کرد.
هویت او بحث‌هایی را برانگیخته است که آیا او فلسطینی، اردنی، سعودی یا آمریکایی است؛ اما هیچ تابعیتی نمی‌تواند محل پیدایش او را تغییر دهد. او فلسطینی است - متولد تبعید، اما برای همیشه ریشه در داستان مردمش دارد.
همانطور که محمود درویش زمانی نوشت: «ما از بیماری لاعلاجی به نام امید رنج می‌بریم.»پیروزی یاغی به آن امید شکل می‌دهد، و ثابت می‌کند که حتی از آوارگی و رنج، فلسطینی‌ها همچنان به اوج می‌رسند، خلق می‌کنند و جهان را روشن می‌کنند.
@JaamAcademy آکادمی جام؛

۵:۴۰