بله | کانال کانال رسمی جعفر احمدزاده
عکس پروفایل کانال رسمی جعفر احمدزادهک

کانال رسمی جعفر احمدزاده

۷۲۹عضو
undefinedروز ۱۲ آذرماه، سالروز تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، فرصتی است برای بررسی جدی عملکرد دولت‌ها و سنجش میزان پایبندی آنها به اصول این سند مهم ،از دولت اول تا چهاردهم، یک سؤال اساسی ذهن مردم را مشغول کرده است آیا قانون اساسی که محور عدالت، آزادی و حاکمیت مردم است، به‌درستی اجرا شده؟ یا اینکه تنها به ابزاری برای توجیه قدرت‌طلبی و فساد تبدیل شده است؟قانون اساسی، میراث انقلاب اسلامی و خون شهدا، با تأکید بر اصولی مانند عدالت اجتماعی، رفع تبعیض، و حاکمیت مردم، نقشه راه یک نظام عادلانه و مردمی است اما در عمل، چه چیزی به دست آمده است؟ دولت‌های اولیه به‌دلیل بحران‌های داخلی و خارجی شاید توجیهاتی برای کم‌توجهی به حقوق مردم داشته باشند، اما آیا این بهانه برای همه دولت‌ها قابل پذیرش است؟دولت‌های میانی، به‌جای مبارزه با فساد، خود به منبعی برای گسترش آن تبدیل شدند انحصار قدرت، سوءمدیریت و رانت‌خواری، فاصله طبقاتی را عمیق‌تر کرد در دولت‌های یازدهم و دوازدهم که با شعار تدبیر و امید روی کار آمدند، نه‌تنها این آرمان محقق نشد، بلکه تصمیمات نادرست اقتصادی، فقر و نارضایتی را دوچندان کرداکنون در دولت چهاردهم، شاهد اوج‌گیری بحران اقتصادی، فاصله‌گیری از شایسته‌سالاری و تمرکز بر حواشی سیاسی هستیم اصولی مانند رفع تبعیض و تأمین معیشت مردم (مطابق اصل ۳ و ۴۳) به حاشیه رانده شده‌اند دولت به‌جای پایبندی به قانون اساسی، درگیر ملوک‌الطوایفی قدرت میان جناح‌ها و افراد شده است درحالی‌که قانون اساسی بر حاکمیت مردم تأکید دارد، حاکمیت عملاً به دست گروه‌های خاص افتاده که تنها به منافع خود می‌اندیشنداعتماد عمومی، اصلی‌ترین سرمایه یک نظام سیاسی، اکنون به پایین‌ترین سطح خود رسیده است مردم، که بر اساس اصول قانون اساسی باید صاحبان اصلی قدرت باشند، به تماشاچیانی خاموش تبدیل شده‌اند آیا این همان آرمانی است که برای آن انقلاب شد؟بزرگ‌ترین سؤال امروز این است: آیا نظام می‌تواند به اصول قانون اساسی بازگردد؟ آیا عدالت اجتماعی، که قلب قانون اساسی است، دوباره در اولویت قرار خواهد گرفت؟ یا این که ادامه مسیر کنونی، کشور را به‌سوی سقوط ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب خواهد برد؟قانون اساسی نه فقط یک سند حقوقی بلکه روح یک ملت است اگر این روح از بدن نظام جدا شود، روز قانون اساسی دیگر نه یک جشن ملی بلکه یادآور خیانت به خون شهدا و حقوق ملت خواهد بود وقت آن رسیده که دولت‌ها به‌جای توجیه ناکارآمدی، اراده‌ای واقعی برای اجرای عدالت و احیای اعتماد مردم نشان دهند در غیر این صورت، آینده‌ای مبهم و تیره در انتظار خواهد بود.
#قانون_اساسی#ایران#مردم#🇮🇷
@jafarahmadzadehir

۱۱:۱۶

دهه فجر از آرمان‌ها تا واقعیت‌های امروز
دهه فجر، یادآور روزهایی است که یک ملت برای آزادی، عدالت و استقلال قیام کرد امام خمینی (ره) با ورودش به ایران امیدهای تازه‌ای را در دل مردم زنده کرد مردمی که رؤیای زندگی بهتر، عدالت اجتماعی و پایان فساد را در سر داشتند اما حالا بعد از چهار دهه، بسیاری از این آرمان‌ها با چالش‌های بزرگی روبه‌رو شده‌اندمردم امروز با مشکلات اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، تورم افسارگسیخته سفره‌هایشان را کوچک‌تر کرده و فساد برخی مسئولان، اعتماد عمومی را خدشه‌دار کرده است بسیاری احساس می‌کنند که با شعارهای انقلاب فاصله گرفته‌ایمدهه فجر فقط برای جشن و خاطره‌گویی نیست، بلکه فرصتی است برای بازخوانی مسیر طی‌شده نقد منصفانه و بازگشت به آرمان‌های اصیل انقلاب همان آرمان‌هایی که وعده داده شد اما بسیاری از آنها هنوز در حد وعده باقی مانده‌اند
آیا وقت آن نرسیده که به جای تکرار شعارها، به مطالبه‌گری واقعی بپردازیم؟
#دهه_فجر#ورود_امام_خمینی#عدالت_اجتماعی#اقتصاد_مردم#شفافیت#مطالبه_گری#جعفراحمدزاده

۷:۴۹

thumbnail

۱۲:۳۹

thumbnail
حقیقت ماجرا از زبان پزشکیان









@jafarahmadzadehir

۲۰:۴۵

بازارسال شده از آخرین خبر
thumbnail
undefined انتشار برای اولین‌بار/ تصویری سه‌بعدی از مراکز حساس نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی
undefined️در یک اقدام بی‌سابقه، تصویری دقیق و سه‌بعدی از مراکز کلیدی نظامی و اطلاعاتی رژیم صهیونیستی که به‌عنوان مبادی اصلی جنایت‌ها و حملات علیه کشور عزیزمان شناخته می‌شوند، منتشر شد. یکی از این مراکز، پایگاه هوایی «رامات دیوید» است که نقش محوری در تجاوزات اخیر ایفا کرده است.undefined️بر اساس اطلاعات موثق، تمامی این مراکز در فهرست اهداف مشروع جمهوری اسلامی ایران برای حملات موشکی و پهپادی قرار دارند و طی ساعات آتی، پاسخ کوبنده و متناسب در چارچوب دفاع مشروع داده خواهد شد.@Akharinkhabar | akharinkhabar.ir

۱۷:۴۲

بازارسال شده از خبرگزاری فارس
thumbnail
undefined چرا اینترنت کُند یا داخلی می‌شود؟
@Farsna - Link

۲۲:۰۸

thumbnail
وطن فروش
@jafarahmadzadehir

۱۵:۴۱

بازارسال شده از کانال خبری « اخبار روز ایران »
thumbnail
undefined رصد زنده موشک‌های ایرانی بر فراز آسمان دوحه قطر در شبکه اسکای نیوز
undefined برای دنبال کردن اخبار جنگ ضربه بزنیدundefined

۱۷:۳۷

thumbnail

۱۹:۵۱

thumbnail
وقتی ژنرال‌ها کاخ‌نشین می‌شوند، مردم نان شب ندارند
در سرزمینی که مردمش زیر بار گرانی، تحریم، فساد و ناکارآمدی له می‌شوند، مردانی همچنان بر رأس قدرت‌اند که نه‌تنها هیچ‌گاه پاسخ‌گوی عملکرد خود نبوده‌اند، بلکه ثروت‌هایی افسانه‌ای در پشت چهره‌ی امنیتی‌شان پنهان کرده‌اندعلی شمخانی، یکی از این افراد است مردی که سال‌ها در سمت‌های حساس دفاعی، امنیتی و سیاسی حضور داشته، اما هنوز کسی نمی‌داند از کدام راه به این ثروت‌های نجومی دست یافته است
مردی که پنت‌هاوس چندصد میلیاردی‌اش در کامرانیه در اوج فشارهای اقتصادی کشور مورد هدف قرار می‌گیرد، باید به مردم توضیح بدهد:
این خانه‌ها از کجا آمده؟فرزندان او چگونه به تجارت‌های چند ده میلیاردی دست پیدا کرده‌اند؟چرا هیچ‌گاه در مورد عملکرد خود و نزدیکانش پاسخ‌گو نبوده؟آیا سکوت درباره فسادهای سیستماتیک بخشی از مأموریت او بوده؟در کشوری که جوانانش برای یک شغل ساده یا مسکن ۶۰ متری سال‌ها باید منتظر بمانند، دیدن ژنرال‌هایی که در کاخ‌های مرمری زندگی می‌کنند، زخم را عمیق‌تر می‌کندوقتی نخبگان، دلسوزان و حتی انقلابی‌های اصیل، یکی‌یکی حذف می‌شوند و تنها جای خود را به چهره‌های همیشه‌حاضر در حلقه‌های قدرت می‌دهند، مردم حق دارند بپرسند:نقش شما در این همه‌سال، غیر از ثبات قدرت خودتان چه بوده؟


حالا چند تا بمب باید بزنن تا بفهمیم امثال شمخانی چه کار می‌کنند؟





#چپاول #مردم@jafarahmadzadehir

۳:۵۳

وقتی ژنرال‌ها کاخ‌نشین می‌شوند، مردم نان شب ندارندundefined جعفر احمدزاده


در سرزمینی که اکثریت مردمش زیر بار تورم، بی‌کاری، تحریم و تبعیض از پا افتاده‌اند، هنوز هم کسانی در رأس ساختار قدرت قرار دارند که سال‌ها پشت پرده تصمیم‌سازی‌های مهم این کشور بوده‌اند، اما هیچ‌گاه در معرض حساب‌کشی واقعی قرار نگرفته‌اند.
علی شمخانی یکی از این چهره‌هاست فردی با سابقه‌ای بلند در سپاه، وزارت دفاع، و دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی؛ اما امروز نامش با ویلاهای مجلل، پنت‌هاوس‌های کامرانیه، تجارت‌های میلیاردی فرزندانش و سکوت در برابر مفاسد ساختاری گره خورده است
مردم حق دارند بپرسند:
این ثروت‌ها از کجا آمده؟
فرزندانی که روزی در سایه امنیت پدر به قدرت رسیدند، چگونه به امپراتوری‌های تجاری دست یافتند؟چرا علی‌رغم دهه‌ها حضور در رأس هرم امنیتی، هیچ‌گاه پاسخ‌گوی انبوه تصمیمات فاجعه‌بار در سیاست داخلی و خارجی نبوده؟
در حالی‌که هزاران جوان ایرانی برای اجاره یک خانه ۶۰ متری در حاشیه شهرها دست‌وپا می‌زنند، دیدن ژنرال‌هایی که در کاخ‌های مرمرین می‌نشینند، نشانی از بی‌عدالتی سیستماتیک است؛ نشانی از تبدیل انقلاب به اشرافیت
آن‌چه دردناک‌تر است، سکوت در برابر فساد است؛ نه‌فقط سکوت، بلکه گاهی حتی حراست از آن. وقتی امنیت، به‌جای امنیت ملی، به امنیت چهره‌ها و دارایی‌ها تبدیل می‌شود، باید نگران بود
نظامی که نتواند خود را از وجود چهره‌های غیرپاسخ‌گو و اشراف‌زده پاکسازی کند، دیر یا زود مشروعیت خود را در چشم مردم از دست خواهد داد.

برای فهمیدن اینکه امثال شمخانی چه کرده‌اند، نه افشاگری نیاز است و نه دادگاه… کافی‌ست چند بمب دیگر سقوط کند تا پرده‌ها کنار رود و همه‌چیز عیان شود آیا باید تا آن روز صبر کنیم؟



#عدالت_فراموش‌شده #ژنرال‌های_میلیاردی #پاسخ‌گویی_کجاست #فرزندان_قدرت #فساد_نظام‌مند #جعفر_احمدزاده
@jafarahmadzadehir

۴:۱۲

thumbnail
سند ۲۰ ساله جمهوری اسلامی ایران undefinedundefined جعفر احمدزاده

سند چشم‌انداز بیست‌ساله تا افق ۱۴۰۴، نه نقشه‌ی توسعه بود و نه مسیر پیشرفت؛ بلکه نقشه‌ای بود برای تثبیت سلطه‌ی حلقه‌ای خاص، و توزیع ثروت ملی بین گروهی اندک که خود را وارثان زمین می‌دانند
سندی که قرار بود ایران را قدرت اول منطقه کنددر عمل، ایران را به نمونه‌ای از نابرابری مزمن، فساد سیستماتیک، و فرسایش امید عمومی تبدیل کرد
undefined واقعیت این است
این سند، برای مردم نوشته نشده بود.نه دغدغه معیشت کارگر را داشت، نه آینده فرزند کشاورز راسندی بود برای آن‌هایی که همیشه پشت میزها نشستند، جلسه گذاشتند، لبخند زدند، و دستور توزیع منابع را بین خودی‌ها صادر کردند
آنچه رشد کرد
نه صنعت بود
نه علم
نه عدالت

بلکه فقط حساب‌های بانکی آن‌هایی بود که به‌جای پاسخگویی، مصونیت داشتند
undefined از جایگاه اول منطقه، فقط رؤیایی باقی مانداقتصاد کشور، گروگان بی‌تدبیری و رانت.جوانان کشور، اسیر بیکاری، ناامیدی و مهاجرتنهادهای علمی، خسته از سیاسی‌کاری و سانسورو مردم، تماشاگر جشن‌های پنهانی فرزندان خاص شدند، در حالی‌ که خود در صف مرغ و دارو ماندند
🧨 درد واقعی را مردم کشیدند، نه صاحبان قدرتآن‌ها که سند را نوشتند و تبلیغش کردند، هیچ‌گاه با بحران زندگی نکردند
سفره‌شان از نوسانات بازار نلرزید
فرزندانشان هرگز پشت کنکور نخوابیدند و برای کار به در بسته نخوردند
در عوض، این مردم بودند که زیر بار وعده‌ها له شدند
undefined نتیجه نهایی
سند چشم‌انداز ۱۴۰۴، نه یک برنامه توسعه، بلکه برگه‌ای رسمی برای مشروعیت‌بخشی به توزیع تبعیض و تداوم انحصار قدرت بودبرگه‌ای پر از شعار، اما خالی از اراده برای اصلاح و روزی خواهد رسید که صاحبان قلم‌هایی که این سند را نوشتند، باید در برابر نسل‌های سوخته، پاسخ دهند

#سند#بیست_ساله#فقر#بی_عدالتی#چپاول
jafarahmadzadehir

۱۲:۴۱

سند ۲۰ ساله جمهوری اسلامی ایران undefinedundefined جعفر احمدزاده

سند چشم‌انداز بیست‌ساله تا افق ۱۴۰۴، نه نقشه‌ی توسعه بود و نه مسیر پیشرفت؛ بلکه نقشه‌ای بود برای تثبیت سلطه‌ی حلقه‌ای خاص، و توزیع ثروت ملی بین گروهی اندک که خود را وارثان زمین می‌دانند
سندی که قرار بود ایران را قدرت اول منطقه کنددر عمل، ایران را به نمونه‌ای از نابرابری مزمن، فساد سیستماتیک، و فرسایش امید عمومی تبدیل کرد
undefined واقعیت این است
این سند، برای مردم نوشته نشده بود.نه دغدغه معیشت کارگر را داشت، نه آینده فرزند کشاورز راسندی بود برای آن‌هایی که همیشه پشت میزها نشستند، جلسه گذاشتند، لبخند زدند، و دستور توزیع منابع را بین خودی‌ها صادر کردند
آنچه رشد کرد
نه صنعت بود
نه علم
نه عدالت

بلکه فقط حساب‌های بانکی آن‌هایی بود که به‌جای پاسخگویی، مصونیت داشتند
undefined از جایگاه اول منطقه، فقط رؤیایی باقی مانداقتصاد کشور، گروگان بی‌تدبیری و رانت.جوانان کشور، اسیر بیکاری، ناامیدی و مهاجرتنهادهای علمی، خسته از سیاسی‌کاری و سانسورو مردم، تماشاگر جشن‌های پنهانی فرزندان خاص شدند، در حالی‌ که خود در صف مرغ و دارو ماندند
🧨 درد واقعی را مردم کشیدند، نه صاحبان قدرتآن‌ها که سند را نوشتند و تبلیغش کردند، هیچ‌گاه با بحران زندگی نکردند
سفره‌شان از نوسانات بازار نلرزید
فرزندانشان هرگز پشت کنکور نخوابیدند و برای کار به در بسته نخوردند
در عوض، این مردم بودند که زیر بار وعده‌ها له شدند
undefined نتیجه نهایی
سند چشم‌انداز ۱۴۰۴، نه یک برنامه توسعه، بلکه برگه‌ای رسمی برای مشروعیت‌بخشی به توزیع تبعیض و تداوم انحصار قدرت بودبرگه‌ای پر از شعار، اما خالی از اراده برای اصلاح و روزی خواهد رسید که صاحبان قلم‌هایی که این سند را نوشتند، باید در برابر نسل‌های سوخته، پاسخ دهند

#سند#بیست_ساله#فقر#بی_عدالتی#چپاول
@jafarahmadzadehir

۱۲:۴۲

thumbnail
حكم اختلاس ۳متر سيم مسی در دهه ۴۰سه ماه حبس و انفصال ابدی از خدمات دولتی!

دادگاه الان ۳۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ هزار میلیارد تومان اختلاس حکم آزادی

@jafarahmadzadehir

۷:۵۳

thumbnail
پیام ‎حسین و ‎عاشورا همین چند جمله از ‎شهید بهشتی‌ست:
«ستم‌پذیری هم اندازه‌ی ستمگری گناه است. ای ‎انسان تو آزادی.....

@jafarahmadzadehir

۷:۰۳

thumbnail
جامعه ایران درگیر امثال صدیقی ، شمخانی ،قاضی ناعادل ،وکیل و وزیر ناعادل ووووو شده

@jafarahmadzadehir

۲۱:۴۲

فاصله میان طبقه تصمیم‌ساز و جامعه؛ چالش بنیادین در سیاست‌گذاری داخلی ایران undefined یادداشت جعفر احمدزاده – دانشجوی دکتری علوم سیاسی واحد علوم تحقیقات تهراندر فضای سیاست ایران، همواره فاصله‌ای عمیق میان تصمیم‌سازان و مردم وجود داشته است. این فاصله نه‌تنها محصول اختلاف دیدگاه‌ها، بلکه نتیجه‌ی ساختاری است که طی سالیان، مسیر گفت‌وگو میان حاکمیت و جامعه را مسدود کرده است. طبقه تصمیم‌ساز در ایران، به‌تدریج از بطن جامعه جدا شده و در سطحی قرار گرفته که نه صدای واقعی مردم را می‌شنود و نه نیازهای آنان را درک می‌کند از همین‌جاست که چرخه‌ی ناکارآمدی در سیاست‌گذاری‌های داخلی تداوم یافته و هر اصلاحی پیش از اجرا، از درون فرسوده می‌شود.طبقه تصمیم‌ساز و گسست از واقعیت اجتماعیدر نظریه‌های جدید سیاست‌گذاری عمومی، بر پیوند ارگانیک میان جامعه و تصمیم‌سازان تأکید می‌شود. این پیوند، شرط عقلانیت در تصمیم‌سازی است اما در ایران، طبقه تصمیم‌ساز در فضایی شکل گرفته که بیش از آنکه بر شناخت عینی جامعه تکیه کند، بر تجربه‌های درون‌ساختاری و داده‌های غیرمیدانی استوار است. نتیجه، سیاست‌هایی است که از دل واقعیت نمی‌رویند، بلکه بر واقعیت تحمیل می‌شوند شکاف میان تصمیم‌ساز و جامعه، شکافی معرفتی است؛ فاصله‌ای میان دانستن و فهمیدن. تصمیم‌سازان می‌دانند جامعه با چه چالش‌هایی روبه‌روست، اما آن را نمی‌فهمند؛ زیرا فهم، حاصل لمس و تجربه‌ی زیسته است، نه مطالعه‌ی گزارش‌های رسمی این عدم درک باعث می‌شود سیاست‌های تدوین‌شده نه تنها با زندگی روزمره مردم همخوان نباشد، بلکه حتی مقاومت اجتماعی و عدم مشارکت در اجرای آن را به همراه داشته باشد.بی‌اعتمادی عمومی و زوال سرمایه اجتماعیدر دهه‌های اخیر، این شکاف به بی‌اعتمادی گسترده منجر شده است. جامعه‌ای که احساس می‌کند دیده نمی‌شود، به تدریج از فرایند سیاست فاصله می‌گیرد بی‌اعتمادی سیاسی، نه از ناآگاهی مردم، بلکه از تکرار بی‌پایان وعده‌های بی‌ثمر سرچشمه می‌گیرد. در واقع، تصمیم‌سازان با زبان مردم سخن نمی‌گویند؛ گفتمان رسمی آنان، آمیخته با واژگان پیچیده و سیاست‌های ناملموس است. همین گسست زبانی و فرهنگی، موجب شده است مردم سیاست را نه عرصه مشارکت، بلکه صحنه‌ای دور از خود ببینند نمونه‌های تاریخی در دهه‌های گذشته نشان می‌دهد که سیاست‌هایی که بدون مشورت واقعی با جامعه طراحی شده‌اند، مانند برخی طرح‌های اقتصادی و توسعه‌ای، نه تنها نتایج مثبت نداشته‌اند، بلکه باعث افزایش نارضایتی اجتماعی شده‌اند این واقعیت، اهمیت ارتباط مستمر میان تصمیم‌ساز و مردم را به وضوح نشان می‌دهد.پیامدهای ساختاری شکاف تصمیم‌ساز–جامعهفاصله میان طبقه تصمیم‌ساز و مردم، پیامدهایی چندوجهی دارد و سیاست‌ها بر مبنای شناخت واقعی از جامعه نیستند، اغلب دوام ندارند و با تغییر دولت یا مدیران، مسیرشان عوض می‌شود جامعه‌ای که با سیاست‌گذاری همراه نیست، به اجرای آن نیز باور ندارد مقاومت اجتماعی در برابر تصمیمات ناپخته، یکی از نتایج همین فاصله است وقتی مردم احساس کنند صدایشان بی‌اثر است، کناره‌گیری از سیاست، واکنش طبیعی می‌شود در واقع سیاست‌های بی‌ریشه در جامعه، بحران‌ها را نه حل، بلکه تکثیر می‌کنند و مشکلات جدیدی ایجاد می‌کنند، مانند بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و محیط‌زیستی که در نبود مشارکت واقعی مردم به وجود می‌آیند.مسئله مسئولیت در سیاست‌گذاریپرسش اساسی این است: چه کسی مسئول این گسست است؟ آیا مردم، به‌دلیل بی‌اعتمادی، از فرایند سیاست فاصله گرفته‌اند، یا طبقه تصمیم‌ساز با بی‌توجهی به خواست عمومی، این شکاف را عمیق‌تر کرده است؟ پاسخ روشن است: مسئولیت اصلی بر دوش تصمیم‌سازان است آنان نه‌تنها ابزار تصمیم‌سازی را در اختیار دارند، بلکه قدرت اصلاح ساختار را نیز دارند. مردم تنها می‌توانند واکنش نشان دهند، اما اصلاح، از بالا آغاز می‌شود این نکته، یک اصل بنیادین در اندیشه سیاسی مدرن است: هرگونه سیاستی که بدون حضور و مشارکت جامعه تدوین شود، محکوم به شکست است. این امر نشان می‌دهد که هر تصمیم‌گیرنده‌ای باید در عین حفظ اختیارات خود، به شبکه ارتباطی جامعه اعتماد کرده و بازخوردهای آن را در تصمیمات خود لحاظ کند.ضرورت بازگشت تصمیم‌سازان به بطن جامعهاگر سیاست‌گذاری قرار است کارآمد شود، باید از سطح نهادها و شوراها به عمق جامعه برود. بازگشت به مردم، به معنای پوپولیسم نیست، بلکه به معنای بازتعریف رابطه‌ی تصمیم‌ساز با واقعیت اجتماعی است. تصمیم‌سازان باید بیاموزند که سیاست‌گذاری بدون «درک اجتماعی» همانند معماری بر روی شن است؛ ظاهراً زیبا، اما ناپایدارند و ایجاد حلقه‌های ارتباطی میان مردم و ساختار تصمیم‌سازی، استفاده از داده‌های میدانی، و تقویت نهادهای مدنی، می‌تواند پلی باشد میان جامعه و قدرت. تا زمانی که تصمیم‌سازان در برج‌های بلند تحلیل باقی بمانند، فاصله‌شان از کوچه‌های زندگی

۰:۴۰

مردم هر روز بیشتر خواهد شد.بازنگری در مفهوم قدرتقدرت در ذات خود، رابطه است، نه ابزار اما در سیاست ایران، قدرت به ابزار کنترل تبدیل شده است طبقه تصمیم‌ساز باید این برداشت را اصلاح کند قدرت زمانی مشروع و پایدار است که مردم آن را احساس کنند، نه فقط ببینند در اندیشه سیاسی معاصر، مشروعیت از درون جامعه زاده می‌شود، نه از بالا. بنابراین، هر سیاستی که بدون حضور مردم طراحی شود، حتی اگر قانونی باشد، فاقد مشروعیت اجتماعی است.راهکارها و پیشنهادهاتقویت نهادهای مشورتی و مدنی: تقویت نهادهای مشورتی و مدنی، به معنای ایجاد ساختارهای جدید نیست؛ چراکه ایران از نظر نهادی، دارای شوراهای محلی و نهادهای متعدد مشارکتی است. مسئله، کارآمدی و استقلال این نهادهاست، نه صرف وجودشان شوراهای محلی زمانی مؤثر خواهند بود که از حالت تشریفاتی خارج شده و به نهادهایی تبدیل شوند که صدای واقعی جامعه را به بدنه تصمیم‌ساز منتقل کنند بدون استقلال مالی و نهادی، هیچ شورایی نمی‌تواند بازتاب‌دهنده مطالبات مردم باشد.بنابراین، بازسازی این نهادها، مقدم بر توسعه کمی آنهاست؛ باید از بازتعریف نقش، تقویت شفافیت و پاسخ‌گویی آغاز کرد تا این حلقه‌های ارتباطی میان جامعه و سیاست، واقعی و اثرگذار شوند.استفاده از داده‌های میدانی: به‌کارگیری پژوهش‌های جامعه‌شناسی و مطالعات میدانی برای شناخت واقعی نیازهای مردم.شفافیت در سیاست‌گذاری: انتشار گزارش‌های شفاف درباره تصمیمات و سیاست‌های کلان، به گونه‌ای که مردم بتوانند اثرگذاری خود را مشاهده کنند.آموزش و فرهنگ‌سازی در میان تصمیم‌سازان: ارتقای مهارت‌های ارتباطی، همدلی و درک اجتماعی در میان مدیران سیاسی و دولتی
نتیجه‌گیریایران امروز، بیش از هر زمان دیگر، نیازمند بازسازی رابطه میان جامعه و تصمیم‌سازان است سیاست‌گذاری مؤثر، از شناخت زندگی مردم آغاز می‌شود، نه از تدوین بخش‌نامه‌ها. طبقه تصمیم‌ساز باید بداند که جامعه، نه مجموعه‌ای از آمار، بلکه شبکه‌ای از انسان‌هاست؛ انسان‌هایی که اگر شنیده شوند، می‌توانند بزرگ‌ترین سرمایه‌ی ملی باشند بازسازی اعتماد، بازسازی سیاست است. تا زمانی که شکاف میان طبقه تصمیم‌ساز و جامعه ترمیم نشود، اصلاحات ساختاری تنها در سطح باقی می‌ماند راه نجات سیاست داخلی ایران، از بازگشت سیاست به مردم می‌گذرد — از بازگشت تصمیم‌سازان به میدان واقعیت.

@jafarahmadzadehir
#مردم#جامعه #بازگشت_به_مردم

۰:۴۰