۱۳ شهریور
دوستی هایی که پایان میگیرد.وقتی با کسی یا دوست و یا وارد جمعی دوستانه می شویم. بهتر است بدانیم علت این دوستی ها چیست؟ گاهی درد مشترک و گاهی لذت مشترک باعث دوستی ها می شود و با از بین رفتن هر یک از اینها، دوستی ها پایان میگیرد. گاهی افراد نیاز دارند کاری مشترک را انجام دهند و با پایان یافتن آن کار دوستی ها هم تمام میشود.گاهی افرادی نیاز دارند تعدادی را (سیاهی لشکر یا نوچه) در اطراف خود داشته باشند تا به اهداف خود برسند البته این اهداف ممکن هست فقط هدف طرف نمایش خود و ثروت خود و ... اصطلاحا شخصیت نمایشی هست و ...و اغلب دوستی هایی که شکل گیری آنها بر پایه منافع مشترک بوده اگر منافع عوض شود شاید این دوستی ها تمام و یا حتی به رقبا و یا حتی در گروه های دیگر بر خلاف منافع هم قرار گیرند.
اینها دوستی هایی هست با تاریخ انقضا مثل دوستی همکاران ، دوستی ها در دوران تحصیل یا خدمت.... ولی یکسری مراوده ها در همین محیط ها و یا ...هست افراد بهم نزدیک میشوند چون مرید اخلاق و منش یکدیگر میشوند و این دوستی ها اغلب به رفیق تبدیل می شوند و بعد از اتمام دورانی که به اجبار ما را در یک محیط جمع کرده هم این دوستی ها پایان نمیگیرد و شاید تا آخر عمر ادامه یابد.در هر حال بهترین کار این هست که در هر محیطی برای حفظ آرامش خود رفتار دوستانه با اطرافیان داشته باشیم. سودش بیشتر از همه به خود ما برمیگردد.فرق است میان رفیق و دوست @kashkool_1397
اینها دوستی هایی هست با تاریخ انقضا مثل دوستی همکاران ، دوستی ها در دوران تحصیل یا خدمت.... ولی یکسری مراوده ها در همین محیط ها و یا ...هست افراد بهم نزدیک میشوند چون مرید اخلاق و منش یکدیگر میشوند و این دوستی ها اغلب به رفیق تبدیل می شوند و بعد از اتمام دورانی که به اجبار ما را در یک محیط جمع کرده هم این دوستی ها پایان نمیگیرد و شاید تا آخر عمر ادامه یابد.در هر حال بهترین کار این هست که در هر محیطی برای حفظ آرامش خود رفتار دوستانه با اطرافیان داشته باشیم. سودش بیشتر از همه به خود ما برمیگردد.فرق است میان رفیق و دوست @kashkool_1397
۱۰:۱۹
۱۶ شهریور
اگر دلگیری به قول مولانا از دل دادن هاستحتما جایی که نباید دل میدادی ، دل سپردی !
۱۶:۰۸
۲۱ شهریور
اغلب ناکامی ها در روابط گروه مانند جمع دوستان اقوام همکاران و ... از این است که فرد می خواهد رفتار و مناسبات را کنترل کند واکنش جمع به ایننوع طرز فکر یا مثبت و فرد ،فردی تاثیر گذار در جمع میشود مانند رهبر گروه و یا واکنش منفی است و فرد احساس ناکامی خواهد داشت.ولی اگر می خواهید از کنار افراد بودن لذت ببرید باید دست از کنترل گری بردارید و گاهی اوقات هیچ کاری نکردن در جمع باعث محبوبیت بیشتر است فقط پذیرا بودن و شنوای جمع بودن فقط در مورد رفتار خود در جمع دقت کنید و واکنش های مناسب شخصیت خود در برخورد با اعضا دهید و بگذارید جمع راه خود را پیدا کند ولی هر زمان احساس کردید رفتارهای جمعی با خطوط قرمز رفتاری شما تداخل دارد. فاصله بهترین کار است.@kashkool_1397
۴:۴۲
۲۲ شهریور
به بچه هاتون یاد بدید اگر می خواهند شاد و قانع باشند ارزش چیزها رو بدونند نه قیمتشون رو @kashkool_1397
۲۰:۳۴
۲۴ شهریور
چرا برخی افراد با ما رفتاری دارند که بنظرمان خوب نیست؟آیا این افراد با همه اطرافيانشان رفتار خوبی ندارند؟در این صورت آن فرد بیمار است یا کمکش کنید و یا اگر نمی توانید ازش دوری کنید!و یا اینکه بخش مهمی از رفتار دیگران با ما بدلیل رفتار های قبلی ما با آنهاست برخورد های قبلی ما باعث شده اطرافیان امروز رفتار خاصی با ما داشته باشند که دوست نداریممثل نادیده گرفتن : احتمالا خودتان به خودتان اهمیت ندادید و یا شخصیت خود را حفظ نکردید🥺 و ...یا سو استفاده: احتمالا خود را ضعیف جلوه داده اید و یا اعتماد بی مورد داشتید و..البته افراد همیشه خوب و درست رفتار نمی کنند ولی چرا رفتار بدشان با ما هست و رفتار خوبشان با دیگران!یک جای کار می لنگد به خودتان رجوع کنید و روابط خود را مورد بازبینی قرار دهید و به رفتارهای خودتان البته خیلی بیشتر دقت کنید و مراقبه کنید در هر گفتار نگاه رفتار و ....قسمت اعظم مشکلات ما خود ما هستیم که به بقیه قدرت و جسارت رفتار های درست یا غلط را می دهیم.روابطی را که دوست ندارید باید جهت دهی و درست و یا قطع کنید.وقتی به یک رابطه با دوست همکار فامیل و آشنا و .. فکر می کنید باید احساس خوبی در شما زنده شود نه اینکه خود خوری و حرص داشته باشیدبه رفتارها گفتارها و کردار غلط خود دقتو آنها را اصلاح کنیم و رابطه با اشخاصی که رفتاری را که دوست نداریم همچنان با ما دارند از زندگی حذف کنیم. و مثل همکار بد اگر مجبور به تحمل آن هستیم و امکان اصلاح رابطه نیست، روابط در حداقل روابط کاری باشد . . و همیشه خود و اطرافیانمان را که با آنها در تعامل زیاد هستیم دوست داشته باشیم.@kashkool_1397
چرا بعضی ها با اینکه بنظر کار خاصی برای دیگران انجام نمی دهند ولی بقیه دوست دارند به آنها دوست شوند؟
شاید از دوران دبستان یادتان باشد که بعضی از بچه ها قدرت خاصی در جذب دیگران داشته اند!🧂
و بقیه بچه ها همش نظر او را می پرسیدند و شمع محفل بوده اندشاید شما خودتان یکی از آنها بودید!بعضی ها هم همش سعی می کردند که شبیه اینها باشند و با خود می گویندمن هر چه به دیگران محبت می کنم از آنها تعریف و آنها را تایید می کنم با به عبارتی نوازش اجتماعی. کادو و هدیه می خرم و .. باز دوستان زیادی ندارم ! افراد جذب کسانی در گروه می شوند که منش و رفتاری دارند که بقیه از آن ها الهام میگیرند و با نزدیک کردن خودشان به آنها احساس خوب نسبت به خودشان دارند.
این بسیار مهم است، وقتی کسی دوست دارد با ما ارتباط دوستانه داشته باشد که احساس خوبی نسبت به خودش پیدا کند.
بهتر بگویم شاید شده باشد که در کنار یکی از دوستان و یا آشناهایتان باشید و بعد از ملاقات احساس خوب یا بدی نسبت به خودتان پیدا کرده باشید!اگر احساس خوبی نسبت به خودتان پیدا کرده باشید مشتاق رابطه بیشتر با آن شخص می شویدو اگر احساس بدی تری نسبت به قبل از ملاقات نسبت به خودتان پیدا کرده باشید از آن شخص فراری می شوید حالا هرچقدر هم طرف به شما محبت و لطف کند!حالا طرف هرچقدر هم بریز و بپاش کند و یا مهمانی دهد 🫕🧆اصطلاح من پنج انگشتم عسل کنم بزارم تو حلقومش باز قدر منو نمیدونه از همین جاست وقتی احساس خوبی به دیگران نسبت به خودشان ندهیم جذابیتی نخواهیم داشت.
رفتارهای همیشگی داشتن مثل برخورد دستوری داشتن🫵 و یا خود را عقل کل دانستن و به رخ کشیدن و تعریف هر روزه استعداد خود و یا فرزندان خود به دیگران حتی اگر واقعا هم فرزندان با استعدادی باشند وقتی به زبان آورده شود در پیش دوستی که شاید فرزند چندان با استعدادی ندارد که در آن لحظه واقعا حال بهم زن هست.🥵 حتما در زندگی با این گونه افراد برخورد داشته اید.
ما جذب یا حالت دفع نسبت به افراد نداریم بلکه جذب افرادی می شویم که احساس بهتری نسبت به خودمان در ما بوجود بیاورند و یا حالت دفع نسبت به افرادی داریم که احساس بدی نسبت به خودمان در ما بوجود میآورند.البته زیر مجموعه بوجود آمدن این احساس موارد متعددی هست مثل اخلاق صداقت و ...
@kashkool_1397
ble.ir/join/NzBjZjYzMm
چرا بعضی ها با اینکه بنظر کار خاصی برای دیگران انجام نمی دهند ولی بقیه دوست دارند به آنها دوست شوند؟
شاید از دوران دبستان یادتان باشد که بعضی از بچه ها قدرت خاصی در جذب دیگران داشته اند!🧂
و بقیه بچه ها همش نظر او را می پرسیدند و شمع محفل بوده اندشاید شما خودتان یکی از آنها بودید!بعضی ها هم همش سعی می کردند که شبیه اینها باشند و با خود می گویندمن هر چه به دیگران محبت می کنم از آنها تعریف و آنها را تایید می کنم با به عبارتی نوازش اجتماعی. کادو و هدیه می خرم و .. باز دوستان زیادی ندارم ! افراد جذب کسانی در گروه می شوند که منش و رفتاری دارند که بقیه از آن ها الهام میگیرند و با نزدیک کردن خودشان به آنها احساس خوب نسبت به خودشان دارند.
این بسیار مهم است، وقتی کسی دوست دارد با ما ارتباط دوستانه داشته باشد که احساس خوبی نسبت به خودش پیدا کند.
بهتر بگویم شاید شده باشد که در کنار یکی از دوستان و یا آشناهایتان باشید و بعد از ملاقات احساس خوب یا بدی نسبت به خودتان پیدا کرده باشید!اگر احساس خوبی نسبت به خودتان پیدا کرده باشید مشتاق رابطه بیشتر با آن شخص می شویدو اگر احساس بدی تری نسبت به قبل از ملاقات نسبت به خودتان پیدا کرده باشید از آن شخص فراری می شوید حالا هرچقدر هم طرف به شما محبت و لطف کند!حالا طرف هرچقدر هم بریز و بپاش کند و یا مهمانی دهد 🫕🧆اصطلاح من پنج انگشتم عسل کنم بزارم تو حلقومش باز قدر منو نمیدونه از همین جاست وقتی احساس خوبی به دیگران نسبت به خودشان ندهیم جذابیتی نخواهیم داشت.
رفتارهای همیشگی داشتن مثل برخورد دستوری داشتن🫵 و یا خود را عقل کل دانستن و به رخ کشیدن و تعریف هر روزه استعداد خود و یا فرزندان خود به دیگران حتی اگر واقعا هم فرزندان با استعدادی باشند وقتی به زبان آورده شود در پیش دوستی که شاید فرزند چندان با استعدادی ندارد که در آن لحظه واقعا حال بهم زن هست.🥵 حتما در زندگی با این گونه افراد برخورد داشته اید.
ما جذب یا حالت دفع نسبت به افراد نداریم بلکه جذب افرادی می شویم که احساس بهتری نسبت به خودمان در ما بوجود بیاورند و یا حالت دفع نسبت به افرادی داریم که احساس بدی نسبت به خودمان در ما بوجود میآورند.البته زیر مجموعه بوجود آمدن این احساس موارد متعددی هست مثل اخلاق صداقت و ...
@kashkool_1397
ble.ir/join/NzBjZjYzMm
۵:۲۱
۲۵ شهریور
چرا از گذر زمان ناراحتیم؟آیا شما هم از آندسته افرادی هستید که وقتی شمع تولدتان را فوت می کنید و لبخند بر لب دارید ولی یه جایی در اعماق وجودتان از این که یک سال دیگر گذشت و مثلا دیگر ۴۰ سالگی را گذراندم ناراحتیدچرا تا وقتی داشتم درس می خوندیم در دبیرستان و دانشگاه دوست داشتیم زودتر بگذرد و یاد فوت کردن شمع های تولد آن سالهایتان بی افتیدوقتی فکر می کنیم که داریم بهترین و درست ترین کار و در زمان و مکان مناسب انجام میدیم از گذر زمان ناراحت نیستیم
یا مثلا خرید خونه🪟 ماشینو ...حس پیشرفت داره و آن موقع ها هم از اینکه در این سال این پیشرفت کردیم باز خوشحالیم مثل گرفتن اولین تولدتان در خانه جدید حالا تولد هر چند سالگی باشه از گذر اون سال ناراحت نیستیم
چون داریم به نسخه بهتری از خودمون تبدیل میشیم🫅 و بنظرمون زندگی از اینجا به بعد لذت بخش تر میشهولی هر زمان که فکر کنیم دچار روزمرگی شدیم و تبدیل به نسخه بهتری از خودمون دیگه نمیشیم شاید از گذر عمر ناراحت بشیمو در هر سنی این احساس تبدیل شدن به نسخه بهتری از خود را داشته باشیم زندگی زیباتر خواهد شدمثل یادگیری زبان جدید، کاری جدید، حفظ و ارتقای سلامتی مطالعه ، ورزش ، معنویت...
@kashkool_1397
یا مثلا خرید خونه🪟 ماشینو ...حس پیشرفت داره و آن موقع ها هم از اینکه در این سال این پیشرفت کردیم باز خوشحالیم مثل گرفتن اولین تولدتان در خانه جدید حالا تولد هر چند سالگی باشه از گذر اون سال ناراحت نیستیم
چون داریم به نسخه بهتری از خودمون تبدیل میشیم🫅 و بنظرمون زندگی از اینجا به بعد لذت بخش تر میشهولی هر زمان که فکر کنیم دچار روزمرگی شدیم و تبدیل به نسخه بهتری از خودمون دیگه نمیشیم شاید از گذر عمر ناراحت بشیمو در هر سنی این احساس تبدیل شدن به نسخه بهتری از خود را داشته باشیم زندگی زیباتر خواهد شدمثل یادگیری زبان جدید، کاری جدید، حفظ و ارتقای سلامتی مطالعه ، ورزش ، معنویت...
@kashkool_1397
۶:۲۲
۲۶ شهریور
چرا بعضی ها اینقدر شاد هستند و من همش دارم در زندگی میدوم تا به شادی برسم؟اگر به دنبال شادی و آرامش هستی هرگز به آن نخواهی رسید ! مگر اینکه از مسیر رسیدن به اهدافت لذت ببری.
ولی اگر شادی را موکول کنی به رسیدن به مقصد و مسیر را با رنج سپری کنی شادی را تجربه نخواهی کرد.هر چند گاهی مجبوریم از چنین مسیر هایی که سخت و طاقت فرساست در زندگی عبور کنیم. که خوب برای همه پیش میآید.🥴و منظورم مسیر های همیشگی زندگی هست.مثل ترافیک هر روزه
آشپزی ، و ...🥬🥯باید این چنین کارهایی را با لذت همراه کنی و این تنها زمانی امکان پذیر هست که اول سلامت جسمی داشته باشید.🫀🫁🦷🥱
من هر روز مجبور بودم مسیری را به محل کار در ترافیک کلافه کننده طی کنم🥱🛻 و این مساله کلافه و خسته ام کرده بود.
تا اینکه یکی از دوستان خوبم گفت چرا بجای موسیقی کتابهای صوتی مورد علاقه ات را گوش نمیدهی🦻 و شروع به دانلود فایلهای روانشناسی کردم و از آن به بعد واقعا ترافیک آزارم نمیداد و حتی مواقعی بود که دوست داشتم تا آخر فایل صوتی ترافیک طول بکشد!🥸و یا گاهی هم موسیقی گوش میدادم ولی باهاش خودمم میخوندم و لذت میبردمحتی شده بود در مسیری که اصلا ترافیک نبود و کلی دار و درخت بود در لاین کن رو مینداختم تا بتونم عطر و بوی چمن رو حس کنمپارک جنگلی بود البته
هرچند به محل کارم دیر میرسیدمولی خوب احساس و زندگی کردن در اون لحظه لذتش برام بیشتر بود از رنج کم شدن حقوق!و البته در موقع اوج کاری نبودم
البته این فقط گاهی بود به ندرت
و داشتم سعی می کردم و تصمیم میگرفتم لذت های لحظاتی از عمر رو که تند تند پشت سر میگذاریم رو از دست ندم و بیخیال باشمحتی توجه به طعم ها و مزه ها در غذا خوردن یا چای و قهوه نوشیدن و گاهی و جدیدا اغلب دیگر موقع غذا خوردن اخبار گوش نمیدهم.
@kashkool_1397
ولی اگر شادی را موکول کنی به رسیدن به مقصد و مسیر را با رنج سپری کنی شادی را تجربه نخواهی کرد.هر چند گاهی مجبوریم از چنین مسیر هایی که سخت و طاقت فرساست در زندگی عبور کنیم. که خوب برای همه پیش میآید.🥴و منظورم مسیر های همیشگی زندگی هست.مثل ترافیک هر روزه
آشپزی ، و ...🥬🥯باید این چنین کارهایی را با لذت همراه کنی و این تنها زمانی امکان پذیر هست که اول سلامت جسمی داشته باشید.🫀🫁🦷🥱
من هر روز مجبور بودم مسیری را به محل کار در ترافیک کلافه کننده طی کنم🥱🛻 و این مساله کلافه و خسته ام کرده بود.
تا اینکه یکی از دوستان خوبم گفت چرا بجای موسیقی کتابهای صوتی مورد علاقه ات را گوش نمیدهی🦻 و شروع به دانلود فایلهای روانشناسی کردم و از آن به بعد واقعا ترافیک آزارم نمیداد و حتی مواقعی بود که دوست داشتم تا آخر فایل صوتی ترافیک طول بکشد!🥸و یا گاهی هم موسیقی گوش میدادم ولی باهاش خودمم میخوندم و لذت میبردمحتی شده بود در مسیری که اصلا ترافیک نبود و کلی دار و درخت بود در لاین کن رو مینداختم تا بتونم عطر و بوی چمن رو حس کنمپارک جنگلی بود البته
هرچند به محل کارم دیر میرسیدمولی خوب احساس و زندگی کردن در اون لحظه لذتش برام بیشتر بود از رنج کم شدن حقوق!و البته در موقع اوج کاری نبودم
البته این فقط گاهی بود به ندرت
و داشتم سعی می کردم و تصمیم میگرفتم لذت های لحظاتی از عمر رو که تند تند پشت سر میگذاریم رو از دست ندم و بیخیال باشمحتی توجه به طعم ها و مزه ها در غذا خوردن یا چای و قهوه نوشیدن و گاهی و جدیدا اغلب دیگر موقع غذا خوردن اخبار گوش نمیدهم.
@kashkool_1397
۷:۲۱
۲۷ شهریور
چرا از شرایط زندگی مون راضی نیستیم و رنج پشت رنج ؟ چون می خواهیم اون قسمتی هایی از زندگی رو هم که دست ما نیست عوض کنیم یه سکانسی از فیلم بود ️جالب بود میگفت زندگی مثل رودخانه هست ما نمی تونیم جهت و مسیر رودخانه رو عوض کنیم ولی اگر شرایط را بپذیریم یعنی قبول کنیم جهت و مسیر رودخانه رو از قدرت رودخانه به نفع خودمون می تونیم استفاده کنیمچیزی رو که تغییرش دست ما نیست رو بپذیریم تا تمرکز و قدرتمان در قسمتهای دیگه زندگی بیشتر شه.
البته شاید بگویید خب این با روح پیشرفت و جنگیدن در زندگی برای تبدیل شدن به بهترین نسخه خود منافات دارد
خب باید بگویم منظور این نیست مثلا کسی که خدای نکرده سرطان گرفته آیا باید تسلیم تقدیر شود و از درمان و قدرت درونی خود برای بهبود چشم پوشی کند؟خیر او باید هر کاری در توان دارد و با تک تک سلولها یش به جنگ بیماری برود .منظورم از تسلیم یعنی پذیرش او باید ابتدا از مرحله انکار خارج شود و قبول کند بنابر هر علتی روش زندگی غلط و یا ارثی و یا ... ابن بیماری را گرفته و به مرحله پذیرش برسد تا دنبال راه علاج و انشاالله بهبودی باشد.با مثلا کسی که خدایی نکرده فرزند عقب مانده ذهنی دارد. او برای اینکه به فرزندش بتواند کمک کند ابتدا باید به مرحله پذیرش برسد و تا جایی که می تواند تعلیم مناسب به او دهد.و اگر به مرحله پذیرش یا تسلیم نرسد ممکن هست مدتها و به موقع آموزش های لازم و کمک لازم را به فرزندش ندهد.و یا برفرض کسی با همسرش مشکل دارد بگوید تقدیر من هست باید تسلیم شوماول اینکه نباید نتیجه تصمیمات اشتباه خود و کوتاهی هایمان را به پای تقدیر بگذاریم و دوم راه علاج مشاور و ... هست.حتی در این مورد هم اول باید زوج بپذیرند نیاز به مشاور دارند تا راه علاج را پیدا کنند.
و یا مثال دیگر مرگ عزیزان اگر بعد مدتی که همه مراحل سوگواری را دارند مثل انکار غصه دادو بیداد و گریه و زاری و به یاد از دست رفته همواره بودن و دادن خیرات و ...ولی کسی این غم را نپذیرد و در همان مرحله انکار بماند.هیچ گاه نتواند به زندگی عادی بازگردد.همواره باید بپذیریم مشیت الهی را و توکل و امید به او داشته باشیم. و تمام سعی و تلاش خود را در تمامی مراحل زندگی تا جایی که می توانیم انجام دهیم و تا به نسخه بهتری از خود تبدیل شویم.
@kashkool_1397
البته شاید بگویید خب این با روح پیشرفت و جنگیدن در زندگی برای تبدیل شدن به بهترین نسخه خود منافات دارد
خب باید بگویم منظور این نیست مثلا کسی که خدای نکرده سرطان گرفته آیا باید تسلیم تقدیر شود و از درمان و قدرت درونی خود برای بهبود چشم پوشی کند؟خیر او باید هر کاری در توان دارد و با تک تک سلولها یش به جنگ بیماری برود .منظورم از تسلیم یعنی پذیرش او باید ابتدا از مرحله انکار خارج شود و قبول کند بنابر هر علتی روش زندگی غلط و یا ارثی و یا ... ابن بیماری را گرفته و به مرحله پذیرش برسد تا دنبال راه علاج و انشاالله بهبودی باشد.با مثلا کسی که خدایی نکرده فرزند عقب مانده ذهنی دارد. او برای اینکه به فرزندش بتواند کمک کند ابتدا باید به مرحله پذیرش برسد و تا جایی که می تواند تعلیم مناسب به او دهد.و اگر به مرحله پذیرش یا تسلیم نرسد ممکن هست مدتها و به موقع آموزش های لازم و کمک لازم را به فرزندش ندهد.و یا برفرض کسی با همسرش مشکل دارد بگوید تقدیر من هست باید تسلیم شوماول اینکه نباید نتیجه تصمیمات اشتباه خود و کوتاهی هایمان را به پای تقدیر بگذاریم و دوم راه علاج مشاور و ... هست.حتی در این مورد هم اول باید زوج بپذیرند نیاز به مشاور دارند تا راه علاج را پیدا کنند.
و یا مثال دیگر مرگ عزیزان اگر بعد مدتی که همه مراحل سوگواری را دارند مثل انکار غصه دادو بیداد و گریه و زاری و به یاد از دست رفته همواره بودن و دادن خیرات و ...ولی کسی این غم را نپذیرد و در همان مرحله انکار بماند.هیچ گاه نتواند به زندگی عادی بازگردد.همواره باید بپذیریم مشیت الهی را و توکل و امید به او داشته باشیم. و تمام سعی و تلاش خود را در تمامی مراحل زندگی تا جایی که می توانیم انجام دهیم و تا به نسخه بهتری از خود تبدیل شویم.
@kashkool_1397
۶:۳۰
۶:۳۱
۲۹ شهریور
چرا بعضی ها با اینکه بنظر کار خاصی برای دیگران انجام نمی دهند ولی بقیه دوست دارند به آنها دوست شوند؟
شاید از دوران دبستان یادتان باشد که بعضی از بچه ها قدرت خاصی در جذب دیگران داشته اند!🧂
و بقیه بچه ها همش نظر او را می پرسیدند و شمع محفل بوده اندشاید شما خودتان یکی از آنها بودید!بعضی ها هم همش سعی می کردند که شبیه اینها باشند و با خود می گویندمن هر چه به دیگران محبت می کنم از آنها تعریف و آنها را تایید می کنم با به عبارتی نوازش اجتماعی. کادو و هدیه می خرم و .. باز دوستان زیادی ندارم ! افراد جذب کسانی در گروه می شوند که منش و رفتاری دارند که بقیه از آن ها الهام میگیرند و با نزدیک کردن خودشان به آنها احساس خوب نسبت به خودشان دارند.
این بسیار مهم است، وقتی کسی دوست دارد با ما ارتباط دوستانه داشته باشد که احساس خوبی نسبت به خودش پیدا کند.
بهتر بگویم شاید شده باشد که در کنار یکی از دوستان و یا آشناهایتان باشید و بعد از ملاقات احساس خوب یا بدی نسبت به خودتان پیدا کرده باشید!اگر احساس خوبی نسبت به خودتان پیدا کرده باشید مشتاق رابطه بیشتر با آن شخص می شویدو اگر احساس بدی تری نسبت به قبل از ملاقات نسبت به خودتان پیدا کرده باشید از آن شخص فراری می شوید حالا هرچقدر هم طرف به شما محبت و لطف کند!حالا طرف هرچقدر هم بریز و بپاش کند و یا مهمانی دهد 🫕🧆اصطلاح من پنج انگشتم عسل کنم بزارم تو حلقومش باز قدر منو نمیدونه از همین جاست وقتی احساس خوبی به دیگران نسبت به خودشان ندهیم جذابیتی نخواهیم داشت.
رفتارهای همیشگی داشتن مثل برخورد دستوری داشتن🫵 و یا خود را عقل کل دانستن و به رخ کشیدن و تعریف هر روزه استعداد خود و یا فرزندان خود به دیگران حتی اگر واقعا هم فرزندان با استعدادی باشند وقتی به زبان آورده شود در پیش دوستی که شاید فرزند چندان با استعدادی ندارد که در آن لحظه واقعا حال بهم زن هست.🥵 حتما در زندگی با این گونه افراد برخورد داشته اید.
ما جذب یا حالت دفع نسبت به افراد نداریم بلکه جذب افرادی می شویم که احساس بهتری نسبت به خودمان در ما بوجود بیاورند و یا حالت دفع نسبت به افرادی داریم که احساس بدی نسبت به خودمان در ما بوجود میآورند.البته زیر مجموعه بوجود آمدن این احساس موارد متعددی هست مثل اخلاق صداقت و ...
@kashkool_1397
ble.ir/join/NzBjZjYzMm
شاید از دوران دبستان یادتان باشد که بعضی از بچه ها قدرت خاصی در جذب دیگران داشته اند!🧂
و بقیه بچه ها همش نظر او را می پرسیدند و شمع محفل بوده اندشاید شما خودتان یکی از آنها بودید!بعضی ها هم همش سعی می کردند که شبیه اینها باشند و با خود می گویندمن هر چه به دیگران محبت می کنم از آنها تعریف و آنها را تایید می کنم با به عبارتی نوازش اجتماعی. کادو و هدیه می خرم و .. باز دوستان زیادی ندارم ! افراد جذب کسانی در گروه می شوند که منش و رفتاری دارند که بقیه از آن ها الهام میگیرند و با نزدیک کردن خودشان به آنها احساس خوب نسبت به خودشان دارند.
این بسیار مهم است، وقتی کسی دوست دارد با ما ارتباط دوستانه داشته باشد که احساس خوبی نسبت به خودش پیدا کند.
بهتر بگویم شاید شده باشد که در کنار یکی از دوستان و یا آشناهایتان باشید و بعد از ملاقات احساس خوب یا بدی نسبت به خودتان پیدا کرده باشید!اگر احساس خوبی نسبت به خودتان پیدا کرده باشید مشتاق رابطه بیشتر با آن شخص می شویدو اگر احساس بدی تری نسبت به قبل از ملاقات نسبت به خودتان پیدا کرده باشید از آن شخص فراری می شوید حالا هرچقدر هم طرف به شما محبت و لطف کند!حالا طرف هرچقدر هم بریز و بپاش کند و یا مهمانی دهد 🫕🧆اصطلاح من پنج انگشتم عسل کنم بزارم تو حلقومش باز قدر منو نمیدونه از همین جاست وقتی احساس خوبی به دیگران نسبت به خودشان ندهیم جذابیتی نخواهیم داشت.
رفتارهای همیشگی داشتن مثل برخورد دستوری داشتن🫵 و یا خود را عقل کل دانستن و به رخ کشیدن و تعریف هر روزه استعداد خود و یا فرزندان خود به دیگران حتی اگر واقعا هم فرزندان با استعدادی باشند وقتی به زبان آورده شود در پیش دوستی که شاید فرزند چندان با استعدادی ندارد که در آن لحظه واقعا حال بهم زن هست.🥵 حتما در زندگی با این گونه افراد برخورد داشته اید.
ما جذب یا حالت دفع نسبت به افراد نداریم بلکه جذب افرادی می شویم که احساس بهتری نسبت به خودمان در ما بوجود بیاورند و یا حالت دفع نسبت به افرادی داریم که احساس بدی نسبت به خودمان در ما بوجود میآورند.البته زیر مجموعه بوجود آمدن این احساس موارد متعددی هست مثل اخلاق صداقت و ...
@kashkool_1397
ble.ir/join/NzBjZjYzMm
۷:۲۶
۱ مهر
چرا باید صبر کنیم ولی تحمل نه؟چرا صبر خوب است ولی تحمل نه؟وقتی ما در اموری صبوری می کنیم یعنی انتخاب می کنیم در این لحظه باید کار درست را انجام دهیم و بهترین کاری را که می توانیم انجام دهیم اگر الان فرصت انجام و رسیدن به خواسته نیست باید توانایی های خود را ارتقا دهیم تا فرصت لازم بدست آید در صبر سعی بر بهتر نمودن اوضاع هست و با خوشرویی همراه هست آدمی که در اموری صبر می کند بی تاب نیست و می داند دارد چه می کند و چه می خواهد و هدف داردمثلا زوجی که فهمیدند مشکل دارند بهم فرصت می دهند و مشاور میروند و صبر می کنند تا روابط شان بهتر شود تا ببینند چه پیش می آیدیا کسی که در کنکور قبول نشده صبر می کند تا سال آینده ولی در این مدت فکر بهبود و ارتقا درسی خود است و بیکار ننشسته استما در صبر فعال هستیم و عبوس نیستیم.ولی در اموری که تحمل می کنیم ما کاری در جهت بهبود اوضاع انجام نمی دهیم فقط تحمل می کنیم و غرولند داریم و میسوزیم و می سازیم هر وقت دیدید کسی دارد غر میزند بدانید دارد چیزی را تحمل می کند و کاری هم در جهت بهبود آن انجام نمی دهد و با این روش فقط می خواهد بطور ناخودآگاه برون ریزی داشته باشد. و یا دیگران برایش امور را سامان دهند!مثل زوجی که روابط خوبی ندارند و کاری هم در جهت بالا بردن آگاهی خود نمی کنند و روابط خود را اصلاح نمی کنند و شاید اصلا یکی از زوجین نداند روابط شان خوب نیست و طرف مقابل فقط تحمل می کند و فکر می کند وظیفه دارد و زندگی همین هست دیگر و سالها می سوزند و می سازدشاید دیده یا شنیده باشید که کسی همسرش فوت کرده و تازه بعد مدتی از مرگ همسر می گوید فهمیدم زندگی یعنی چی چون از زیر بار تحمل روابط غلط خارج شده.یا مثلا کسی که کنکور قبول نشده و می گوید خب دوران بیکاری را تحمل می کنم ببینم چه پیش می آید و فکر ارتقا مهارت خود برای شغل آینده نیست شاید بگویید ما گاهی در زندگی مجبور به تحمل بعضی چیزها هستیم.مثل تحمل فرزند ناخلفو یا بیماری یا مرگ عزیزانولی در این امور هم باید سعی کنیم با صبوری یعنی ارتقای خود چه از لحاظ روحی و چه مهارتی و بالا بردن آگاهی و چه جسمی خود را به نسخه بهتری از خود تبدیل کنیم تا ناملایمات کمتر ما را آزار دهید و در عین حال مفید بودن همیشه در ناملایمات احساس بهتری به ما میدهد و ما راصبور تر می کند.مثلا در مرگ عزیزان شما اگر احساس کنید کاری انجام می دهید که ثوابش به عزیزتان می رسد صبرتان بیشتر می شود و تسلی بر غم تان می شود.باید راه های صبوری را پیدا کنید.مثل ورزش کردن که در ابتدا وزنه های ۲ کیلویی هم شاید برایمان سخت بود ولی در اثر بالا رفتن توانمان بعد مدتی بسیار راحت می شود.روح و توان و قدرت ما بسیار بیشتر از چیزی هست که فکرش را می کنیم.
@kashkool_1397
http://ble.ir/join/NzBjZjYzMm
@kashkool_1397
http://ble.ir/join/NzBjZjYzMm
۵:۴۵
۲ مهر
۱۳:۰۹
۳ مهر
چرا وابستگی بد است و دلبستگی خوب است؟فرق وابستگی و دلبستگی چیست؟وابستگی اینگونه تعریف می کنیم. هر چیزی که تا وقتی هست حال ما خوب است و اگر نباشد حال ما بد است.و دلبستگی یعنی هر چیزی که تا وقتی هست حال ما خوبتر است و اگر نباشد ما درمانده نمی شویم و می توانیم حال خوب خود را دوباره داشته باشیم.مثلا یک فردی با هزار قرض و بدهی یک ماشین خریده و دوستش دارد و وابستگی به آن دارد و همش مواظب ماشینش هست تا خط و خشی نیوفتتد 🧰🧿و اگر خراب شود حالش خیلی بد و در مانده می شود. و در حالت پیشرفته تر وابستگی باعث می شود فرد لذت داشتن ماشین جدید را هم نداشته باشد و از آن استفاده نکند و مثلا مسافرت نرود.ولی دلبستگی یعنی یک اتومبیل در حد و توان خود داریم. و از آن استفاده و لذت میبریم . آرامش خود را برای حفظ آن به خطر نیندازیم.در وابستگی ما در صدد کنترل شرایط هستیم🥹 و حس مالکیت ما اگر از بین برود آسیب می بینیم.
یا مثلا زن و شوهری را در نظر بگیرید که وابسته هم هستند البته نا وقتی کنار هم هستند بنظر میاد همه چی خوب است که البته نیست! 🥺که در صورت از دست دادن همسر طرف بعد از دوران سوگواری هم نمی تواند به زندگی عادی بازگردد و آسیب میبیند.و در وابستگی ما حس مالکیت نسبت به افراد داریم و برای اینکه آنها را از دست ندهیم می خواهیم آنها را کنترل کنیم و طوری رفتار کنند که ما می خواهیم و در این جا فرد وابسته در واقع فقط فکر خود هست و آدمی خودخواه هست و ممکن است همسر را محدود کند تا او را از دست ندهدولی در دلبستگی ما فکر طرف مقابل و نظرات او هم برایمان مهم استدر وابستگی ممکن هست فرد اجازه ادامه تحصیل به همسرش ندهد خصوصا اگر تحصیلاتش بیشتر از او شود ولی در دلبستگی فرد اجازه ادامه تحصیل و یا سفر و .. به همسرش میدهدو در دلبستگی فرد همسر خود را کنترل نمی کند و احساس مالکیت ندارد چون می داند بدون او هم می تواند حال خود را خوب کند.برفرض اگر هم از دستش هم بدهدحتی اگر از هم جدا شوند ناراحت می شود ولی درمانده نمی شود.
یا مثلا والدینی که وابسته فرزند خود هستند بدون فرزند حالشان بد هست اغلب این والدین نمی توانند از فرزندانشان دور شوند و به بهانه رسیدن به امور او اجازه جدا شدن یا ازدواج یا دور شدن را نمی دهند که این خصوصا در تک فرزند ها بیشتر هست. البته فرزندان بزرگ منظور هستیا مثلا مثل فرد معتادی که به مواد مخدر وابستگی دارد و دلبستگی ندارند چون چه بسا آرزوی ترک دارند ولی می دانند که درمانده می شوند. درد و عذاب می کشند. که البته بحث ترک مبحثی جداست
خلاصه کلام در وابستگی فرد تا وقتی آن موضوع حضور دارد حالش خوب است هرچند ممکن است اگر شدید باشد حال خوب با استرس هم همراه باشد و وقتی آن موضوع از فرد دور یا گرفته می شود فرد عذاب و درمانده می شود.ولی در دلبستگی یعنی فرد به موضوعی که دلبسته است تا وقتی هست شادتر هست ولی اگر هم نباشد حال خوب در زندگی دارد هر چند ناراحت می شود ولی درمانده نمی شود مثلا در جدایی و طلاق و فرد می تواند حال خود را بعد از مدتی خوب کند. وابسته هیچ کس و هیچ چیز نباشیم.ولی دلبسته به همه افراد ویا حتی وسایلی باشیم که داریم. و حتی بحث دیگری می طلبد که وسایلی که دلبستگی و نیاز ندارید از زندگی خود خارج کنید به نیازمندان دهید و یا.... @kashkool_1397
ble.ir/join/NzBjZjYzMm
یا مثلا زن و شوهری را در نظر بگیرید که وابسته هم هستند البته نا وقتی کنار هم هستند بنظر میاد همه چی خوب است که البته نیست! 🥺که در صورت از دست دادن همسر طرف بعد از دوران سوگواری هم نمی تواند به زندگی عادی بازگردد و آسیب میبیند.و در وابستگی ما حس مالکیت نسبت به افراد داریم و برای اینکه آنها را از دست ندهیم می خواهیم آنها را کنترل کنیم و طوری رفتار کنند که ما می خواهیم و در این جا فرد وابسته در واقع فقط فکر خود هست و آدمی خودخواه هست و ممکن است همسر را محدود کند تا او را از دست ندهدولی در دلبستگی ما فکر طرف مقابل و نظرات او هم برایمان مهم استدر وابستگی ممکن هست فرد اجازه ادامه تحصیل به همسرش ندهد خصوصا اگر تحصیلاتش بیشتر از او شود ولی در دلبستگی فرد اجازه ادامه تحصیل و یا سفر و .. به همسرش میدهدو در دلبستگی فرد همسر خود را کنترل نمی کند و احساس مالکیت ندارد چون می داند بدون او هم می تواند حال خود را خوب کند.برفرض اگر هم از دستش هم بدهدحتی اگر از هم جدا شوند ناراحت می شود ولی درمانده نمی شود.
یا مثلا والدینی که وابسته فرزند خود هستند بدون فرزند حالشان بد هست اغلب این والدین نمی توانند از فرزندانشان دور شوند و به بهانه رسیدن به امور او اجازه جدا شدن یا ازدواج یا دور شدن را نمی دهند که این خصوصا در تک فرزند ها بیشتر هست. البته فرزندان بزرگ منظور هستیا مثلا مثل فرد معتادی که به مواد مخدر وابستگی دارد و دلبستگی ندارند چون چه بسا آرزوی ترک دارند ولی می دانند که درمانده می شوند. درد و عذاب می کشند. که البته بحث ترک مبحثی جداست
خلاصه کلام در وابستگی فرد تا وقتی آن موضوع حضور دارد حالش خوب است هرچند ممکن است اگر شدید باشد حال خوب با استرس هم همراه باشد و وقتی آن موضوع از فرد دور یا گرفته می شود فرد عذاب و درمانده می شود.ولی در دلبستگی یعنی فرد به موضوعی که دلبسته است تا وقتی هست شادتر هست ولی اگر هم نباشد حال خوب در زندگی دارد هر چند ناراحت می شود ولی درمانده نمی شود مثلا در جدایی و طلاق و فرد می تواند حال خود را بعد از مدتی خوب کند. وابسته هیچ کس و هیچ چیز نباشیم.ولی دلبسته به همه افراد ویا حتی وسایلی باشیم که داریم. و حتی بحث دیگری می طلبد که وسایلی که دلبستگی و نیاز ندارید از زندگی خود خارج کنید به نیازمندان دهید و یا.... @kashkool_1397
ble.ir/join/NzBjZjYzMm
۱۸:۱۲
۶ مهر
چرا بعضی از افراد در زندگی مهارت لازم را در زمینه های مختلف ندارند؟یکی از دلایل این هست که ابن افراد اغلب پدر و مادر های کنترل گری دارند که باید و نباید ها در زندگی به آنها داشته اند.و والدین توصیه گر مدام ، مثلا این لباس رو نخر این رنگ بخر ، این غذا را نخور و ...این دست والدین هر چند فرزندان را در محیط بسیار امن پرورش می دهند ولی موهبت بسیار مهم را از فرزندان دریغ می کنند.و آن جرات مندی هست که حاصل تجربه کسب شده از انتخاب های آنهاست.حتی پدرو مادر ممکن است کنترل گری پنهان داشته باشند و مثلا در انتخاب رشته و انتخابهای گوناگون آزاد بگذارند ولی حس عذاب وجدان به فرزندانشان بدهند و فرزندان بدلیل راضی نگه داشتن پدر و مادر انتخاب برخلاف عقیده و سلیقه خود دارند.ویا پدر و مادری اگر فرزندانشان مطابق عقیده های آنها انتخاب کند با روی گشوده آنها روبرو می شوند و اگر بر خلاف آنها انتخاب کنند با کم محلی پدر و مادر روبرو می شونداین گونه فرزندان اغلب از اعتماد به نفس کمتری بر خوردارند و این فرزندان برای انتخاب های خود به دنبال پاداش بیرونی می گردند و اغلب میل خود را در انتخاب هایشان به طور ناخود آگاه نادیده میگیرند و انتخاب های می کنند که طرف مقابلشان می خواهد مثلا همسر یا دوست یا ... ولی در قبال ش به طور ناخود آگاه پاداش پنهان می خواهند که شاید خودشان هم ندانند.در هر صورت کسانی که والدین کنترل گری دارند حتی کنترل گری پنهان فرزندانی دارند که جرات مندی در زندگی را ندارند و انتخابات هایشان بر اساس میل بقیه افراد و نزدیکانشان هست و مسئولیت انتخابشان اگر بد شود را به عهده نمیگیرند و اگر خوب شد پاداش پنهان می خواهند.این افراد حتی سالها بعد اگر بخواهند انتخابی کنند که پدر و مادرشان در قید حیات نباشند و از خودشان سوال می کنند اگر پدر و مادرم بود کدام را پیشنهاد می دادند.برای اینکه پدر و مادر های عزیز مچ خود را بگیرید که کنترل گری پنهان دارید یا نه؟ باید به عکس العمل خود وقتی فرزندتان چیزی می خواهد انتخاب کند دقت کنید و در هر موردی اگر ضرورت ندارد دخالت و راهنمایی و باید و نباید نکنید و اجازه دهید در ذهن فرزندانتان از همان بچگی طیف خاکستری شکل بگیرد و ذهن سفید وسیاه شکل نگیرد.و بدانید جرات مندی فرزندان ما در بزرگسالی حاصل تجربه های آنها و اشتباهاتشان در کودکی هست.@kashkool_1397
ble.ir/join/NzBjZjYzMm
ble.ir/join/NzBjZjYzMm
۱۰:۱۹
۷ مهر
۷:۴۷
۱۶:۰۹
۱۶:۱۷
۱۶:۱۹
مشکلات همیشه هست ، ما اگر منتظر شویم تا مشکلات تمام شود تا زیبایی های زندگی راببینیم تا چشم باز کنیم عمر را به انتها رسانده ایم.ما باید بتوانیم در دل مشکلات زیبایی های زندگی را ببینیم . @kashkool_1397
۱۶:۴۸
۱۳ مهر
چرا باید قدر کسانی را که در کنارشان خود واقعی تان هستند و آنها همچنان دوستتان دارند را بدانید؟
دیروز در خیابان دختر و پسر جوانی از کنارم رد شدند که رفتارشان نظرم را جلب کرد. داشتند صحبت می کردند و دختر و پسر که تیپشان اداری و یا دانشجوی بود و دست هم را گرفته بودند. پسر بنظر معمولی راه می رفت ولی دختره بنظر برای هماهنگ کردن گامهایش تند تند قدم برمیداشت تا عقب نیوفتد.پیش خودم گقتم شاید در ابتدای آشنایی بودند و مدل راه رفتن در ایتدا نشان از خیلی رفتارها در آینده می تواند باشد.البته شاید بگویید عجله داشتند و ... که خب بله شاید ولی منظورم در حالت عادی اگر باشد می تواند نشان از هماهنگ کردن یک نفر با دیگری برای جلب نظر و یادخود را شبیه او نشان دادن و یا بطور کلی منظورم کم نیاوردن در زندگی و هم کفو بودن است حتی اگر با این روش به ازدواح هم برسند احتمال خستگی ناشی از این روش باعث می شود در یک جای زندگی کم بیاورد. و حتی به غیر از زندگی مشترک در روابط دیگر مثل دوستان اینکه فردی بخواهد خود را شبیه به گروهی کند تا بتواند در جمع های آنها باشد بعد از مدتی دچار خستگی می شود مگر اینکه واقعا تغییر کند مثلا فردی که در خرج کردن همیشه جانب احتیاط را دارد به قول معروف حساب به دینار دارد و با گروهی بریز و بپاش دارند و اهل پول جمع کردن نیستند رابطه شان و دوستی شان نمی تواند پایدار باشد خصوصا اینکه شاید تا وقتی این رفتارها رعایت کنید خواهان رابطه با شما باشند و وقتی خسته شوید از شما روی برگردانند.روابط پایدار روابطی هست که هر کس در آن خودش باشد و یا خودش در حال تغییر واقعی تحت تاثیر عوامل مختلف باشد و برای حفظ دیگران خود را به اتخاذ روشی که بر خلاف منش خودش است قرار ندهد.
قدر کسانی را که در کنارشان خود واقعی تان هستید و آنها همچنان دوستتان دارند را بدانید. چون در کنار آنها خود را بیشتر دوست خواهید داشت. و رابطه پایداری با آنها دارید اگر شما هم آنها را دوست داشته باشید و آنها هم در کنار شما خود واقعی شان باشند!@kaahkool_1397
دیروز در خیابان دختر و پسر جوانی از کنارم رد شدند که رفتارشان نظرم را جلب کرد. داشتند صحبت می کردند و دختر و پسر که تیپشان اداری و یا دانشجوی بود و دست هم را گرفته بودند. پسر بنظر معمولی راه می رفت ولی دختره بنظر برای هماهنگ کردن گامهایش تند تند قدم برمیداشت تا عقب نیوفتد.پیش خودم گقتم شاید در ابتدای آشنایی بودند و مدل راه رفتن در ایتدا نشان از خیلی رفتارها در آینده می تواند باشد.البته شاید بگویید عجله داشتند و ... که خب بله شاید ولی منظورم در حالت عادی اگر باشد می تواند نشان از هماهنگ کردن یک نفر با دیگری برای جلب نظر و یادخود را شبیه او نشان دادن و یا بطور کلی منظورم کم نیاوردن در زندگی و هم کفو بودن است حتی اگر با این روش به ازدواح هم برسند احتمال خستگی ناشی از این روش باعث می شود در یک جای زندگی کم بیاورد. و حتی به غیر از زندگی مشترک در روابط دیگر مثل دوستان اینکه فردی بخواهد خود را شبیه به گروهی کند تا بتواند در جمع های آنها باشد بعد از مدتی دچار خستگی می شود مگر اینکه واقعا تغییر کند مثلا فردی که در خرج کردن همیشه جانب احتیاط را دارد به قول معروف حساب به دینار دارد و با گروهی بریز و بپاش دارند و اهل پول جمع کردن نیستند رابطه شان و دوستی شان نمی تواند پایدار باشد خصوصا اینکه شاید تا وقتی این رفتارها رعایت کنید خواهان رابطه با شما باشند و وقتی خسته شوید از شما روی برگردانند.روابط پایدار روابطی هست که هر کس در آن خودش باشد و یا خودش در حال تغییر واقعی تحت تاثیر عوامل مختلف باشد و برای حفظ دیگران خود را به اتخاذ روشی که بر خلاف منش خودش است قرار ندهد.
قدر کسانی را که در کنارشان خود واقعی تان هستید و آنها همچنان دوستتان دارند را بدانید. چون در کنار آنها خود را بیشتر دوست خواهید داشت. و رابطه پایداری با آنها دارید اگر شما هم آنها را دوست داشته باشید و آنها هم در کنار شما خود واقعی شان باشند!@kaahkool_1397
۶:۵۰