بازارسال شده از شبنا نیوز
۱۳:۰۲
بازارسال شده از شبنا نیوز
۱۸:۰۳
بازارسال شده از شبنا نیوز
۱۸:۰۳
۱۹:۰۵
خط معلم
پویش #رفیق_شهیدم چند روز مانده بود تا روز موعود.. آن روزها در دلم حول و لای عجیبی بود، شبها سعی میکردم در حد چند دقیقه هم که شده با مزار خالیای که قرار بود به زودی پیکر قهرمان در آن آرام بگیرد، خلوت کنم.. درددلهای خواهرانهی خود را در عمق مزاری که قرار بود به زودی تبدیل به آرامگاه عزیز جانمان شود، جاگذاری میکردم.. شبها کنار مزار خالیاش تلاش میکردم با تلاوت زیارت عاشورا، سرمای خاک را بگیرم و گرمای وجود اهلبیت را به خانهی جدید شهیدمان هدیه کنم. یکی از شبهایی که کنار مزار خالی شهید عزیزمان نشسته بودم، یاد همان حفرهای افتادم که در نزدیکی حسینیهی گردان تخریب دیده بودم.. ناخودآگاه به داخل مزار رفتم، داخل مزار نشستم و به عقب تکیه دادم.. برای چند لحظه چشمانم را بستم.. عجیب بود.. در توانم نیست وصف کردن آن لحظات.. یک آن گمان کردم نکند واقعا عمر من به سر آمده؟.. و از این بابت وحشت کردم.. که کاش من هم عاقبتم مثل شهید عزیزمان اینچنین ميشد.. ختم به شهادت، نه به صورت یک مرگ عادی.. موبایلم را از کیف بیرون آوردم و شروع کردم به تلاوت زیارت عاشورا.. اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ.. دانشجو معلم مطهره مرندی #مهمان_مادر #معلم_هویت_آفرین ایتا | تلگرام خط معلم | بسیج دانشجویی مرکز شهید باهنر تهران @khate_moallem
۲۰:۰۱
بازارسال شده از شبنا نیوز
۸:۱۳
خط معلم
#بشنویم رادیو باهنر تقدیم میکند : مجموعه روایتهای زنان روایت ساز - قسمت ششم عُمریست دخیلم به ضریحی که نداری.. #رادیو_باهنر #زنان_روایت_ساز #معلم_هویت_آفرین ایتا | تلگرام خط معلم | بسیج دانشجویی مرکز شهید باهنر تهران @khate_moallem
یلدا نامه رادیو باهنر.m4a
۱۵:۳۳-۷.۶ مگابایت
۱۹:۴۹
خط معلم
پویش #رفیق_شهیدم شب قبل از مراسم بود. پس از وداعی پرشور با شهید عزیزمان در دانشگاه شهید بهشتی، به دانشگاه خودمان بازگشتیم. خستگی از چهرههایمان آشکار بود؛ چند روزی میشد که تمام توانمان را گذاشته بودیم و از صبح بیوقفه کار میکردیم. اما هنوز کارهای بسیاری باقی مانده بود که باید انجام میشد. قرار بود که وسایل را به خوابگاه ببریم و بلافاصله به حیاط برگردیم تا فضاسازی را به اتمام برسانیم، اما.. به دلیل شرایط و محدودیتهایی که پیش آمد، مجبور شدیم کار را نیمهتمام رها کنیم. با دلی پر از نگرانی و ذهنی آشفته به خوابگاه برگشتیم. نگرانی از اینکه نکند فردا صبح، پیش از شروع مراسم، نتوانیم همهچیز را آماده کنیم، لحظهای رهایمان نمیکرد. سکوت سنگینی بر اتاق حاکم شد. هرکس در گوشهای فرو رفت؛ بعضی غرق در افکارشان، بعضی در نگاههایی که به هیچجا ختم نمیشد. بعد از چند دقیقه، ناگهان یکی از بچهها، پرچم حرم سیدالشهدا (ع) را از میان پارچهای مشکی بیرون آورد و آرام، اما محکم گفت: «بیایید به خود شهید پناه ببریم... شاید او گره از کارمان باز کند.» انگار همین یک جمله کافی بود تا بغضی که از لحظه وداع در گلوی همهمان مانده بود، ترک بردارد. اشکها بیاختیار جاری شدند. حلقهای ساختیم، پرچم را در میان گذاشتیم و با تمام وجود زیارت عاشورا و دعای توسل خواندیم.. آن لحظات، آن حس ناب و وصفناشدنی، چیزی فراتر از کلمات بود. گویی در دل شب، خود شهید آمده بود؛ آرام، اما مصمم، تا بار سنگین دلهایمان را سبکتر کند و دستمان را بگیرد.. یک دانشجو معلم #مهمان_مادر #معلم_هویت_آفرین ایتا | تلگرام خط معلم | بسیج دانشجویی مرکز شهید باهنر تهران @khate_moallem
۲۰:۵۷
بازارسال شده از شبنا نیوز
ضمن عرض سلام و احترام،به اطلاع میرساند با توجه به اتمام زمان پیشثبتنام اردوی راهیان مقاومت، طی روزهای آتی با دانشجویان متقاضی جهت قطعی نمودن ثبتنام، تماس حاصل میگردد. جهت رفع هرگونه سؤال یا ابهام، به آیدی مربوطه در پیامرسان بله پیام داده و با ما در ارتباط باشید: نسیبه: @Mim_zare83شهید باهنر: @Bagheri_82شهید شرافت: @Maedeh1910همچنین میتوانید جهت کسب اطلاعات تکمیلی و همراهی با زائران سفر، در کانال زیر عضو شده و روایت متفاوتی از راهیان مقاومت را شاهد باشید. توجه داشته باشید که ورود افرادی با ذهن پرسشگر و سؤالهای متعدد، به طور ویژه موجب قدردانی است:
@Rahyan_Moghvmt
@Rahyan_Moghvmt
بله | ایتا | تلگرامشبنا؛ راوی رویدادهای فرهنگیان @shabnaa_news
@Rahyan_Moghvmt
@Rahyan_Moghvmt
بله | ایتا | تلگرامشبنا؛ راوی رویدادهای فرهنگیان @shabnaa_news
۸:۳۰
خط معلم
رادیو باهنر تقدیم میکند: یلدا نامه - بخش اول ویژه برنامه به مناسبت شب یلدا میدونی فرق این یلدا با یلداهای دیگه چیه؟ جواب رو برامون تو کامنتها بنویس! #رادیو_باهنر #صدای_یلدا #یک_دقیقه_بیشتر #معلم_هویت_آفرین ایتا | تلگرام خط معلم | بسیج دانشجویی مرکز شهید باهنر تهران @khate_moallem
میراث دار عشق.mp3
۰۶:۰۰-۵.۷۷ مگابایت
۱۷:۰۳
خط معلم
پویش #رفیق_شهیدم مهمانی در راه است.. هر کس به سویی میدود فردی اسپند دود میکند خادمی لباس خود را مرتب میکند مادری به یاد فرزندش اشک میریزد برای گرفتن زیر تابوت در دل خدام غوغا و هیجانی به پاست... دختری در ذهنش میگذرد چگونه برایش خواهری کنم.. پسری فکر میکند چگونه برایش برادری کنم.. چشمها میچرخد و گوشها تیز میشود در پی خبر؛ که چه زمانی مهمان عزیز میرسد.. و بالاخره میرسد مهمان مادر میرسد و دیگر هیچکس جز تابوت و مهمان مادر هیچ نمیبیند.. آری فرزند زهرا(س) میرسد مادر گمنام میخرد.. و هیچکس فکرش را هم نمیکرد که درست چند روز بعد دانشجومعلمی از میان ما، گمنام خریده شود و نام شهیده دانشجومعلم فائزه رحیمی زمزمهی لبها گردد.. دانشجو معلم زینب حاجیحسینی #مهمان_مادر #معلم_هویت_آفرین ایتا | تلگرام خط معلم | بسیج دانشجویی مرکز شهید باهنر تهران @khate_moallem
۱۹:۳۲
بازارسال شده از KHAMENEI.IR
۱۶:۴۲
خط معلم
پویش #رفیق_شهیدم مراسم رسما شروع شد.. یک دفعه پشت بلندگو اعلام شد: میهمانان گرامی، همگی به استقبال شهیدمان بروید و برایش خواهری کنید. همه بیایید بهجز خادمان! جمله شوکآوری بود! باید یک امتحان دیگر را تحمل میکردیم.. نمیتوانستیم زیر تابوت شهید را بگیریم.. برخی برای دیدن تکرار نشدنیترین صحنه تاریخی دانشگاه، لحظهای مسئولیت را رها کردند و به استقبال شهید رفتند، اما برخی مانده بودند. شهید را روی سِن آوردند؛ مادر شهید مفقودالاثری با بیتابیهایش دل همهمان را هوایی میکرد.. سالروز وفات ام البنین(س) بود و خیلیها متوسل شده بودند به آقا ابالفضل(ع).. کسی چه میداند؟ شاید دوست شهیدمان، فائزه رحیمی هم همانجا متوسل شده بود.. نام پسر آن مادر شهید، مصطفی بود. و با گریههایش نام مصطفی را هنگام بغل کردن کفن شهید، مدام به زبان میآورد. راوی می گفت: دیگر شهید گمنامتان نامدار شده است.. از آن روز بسیاری از دانشجوها به شهید دانشگاه، (مصطفی) میگویند. مصطفی، برای ما که آمدنش را به چشم دیدیم، تحولی عظیم در دلهایمان داشت و با جان و دل به او متوسل میشویم.. امیدواریم که سایر دانشجوها در دوره های بعد، همینقدر آقا مصطفی ما را تکریم کنند.. دانشجو معلم زهرا پاشایی #مهمان_مادر #معلم_هویت_آفرین ایتا | تلگرام خط معلم | بسیج دانشجویی مرکز شهید باهنر تهران @khate_moallem
۲۰:۱۰
بازارسال شده از شبنا نیوز
۱۹:۰۸
خط معلم
پویش #رفیق_شهیدم "در آغوش خاک وطن" در روزگاری که فراموشی در کمین تاریخ است، ستاره ای خاموش از آسمان شهادت، به خاک پاک میهن بازگشت. پیکری بینام و نشان، اما با قلبی سرشار از عشق به وطن، مهمان خانهی ما معلمان شد. دانشجویان با قلبهایی مالامال از عشق و ارادت در حیاط صف کشیده بودند. هر یک، نگاهی خیره به تابوت پوشیده در پرچم سه رنگ داشت. تابوتی که در دل خود، پیکر پاک شهیدی گمنام را جای داده بود. شهیدی که شاید نامش را نمیدانستیم، اما میدانستیم برای دفاع از این خاک و این مردم، جان شیرین خود را فدا کرده است و حالا پیکر مطهر او پس از سالها انتظار به آغوش وطن بازگشته بود. صدای نوحهها و مرثیهها، فضا را آکنده از حزن و اندوه کرده بود. اما در میان این همه غم، نشانی از امید و افتخار نیز دیده میشد. چشمان مردم درخشش خاصی داشت. گویی در دل هر یک از آنها، شعلهای از ایمان و عشق به وطن شعلهور شده بود. در آن لحظه، احساس میکردیم با این شهید گمنام، پیوندی ناگسستنی داریم. پیوندی که از جنس خون و خاک و عشق بود. خاک سپاری او تنها یک مراسم نبود، بلکه آغازی دوباره برای تربیت بود. شهید گمنام نه تنها قطعهای از بهشت را به زمین آورد، بلکه روحیهی ایثار و شهادتطلبی را بار دیگر در دل ما زنده کرد. آنچنان که چند روز بعد، یکی از دانشجومعلمان این شهر را به سوی خود خواند. شهید گمنام با حضورش به ما یادآور شد که رسالتمان چیزی فراتر از تدریس است..! دانشجو معلم آناهیتا مرسلی #مهمان_مادر #معلم_هویت_آفرین ایتا | تلگرام خط معلم | بسیج دانشجویی مرکز شهید باهنر تهران @khate_moallem
۲۱:۰۱
بازارسال شده از شبنا نیوز
۱۷:۰۴
بازارسال شده از شبنا نیوز
۱۷:۰۴
بازارسال شده از شبنا نیوز
۱۷:۰۴
خط معلم
پویش #رفیق_شهیدم یکی بابت قبولی در امتحان با دقت حمد و سوره میخواند. آن یکی گویا دیرش شده، نیمنگاهی میکند و بدو بدو به سمت کلاس میرود. دیگری اما زیر لب چیزی زمزمه میکند: «کسانی که خیلی دوست دارند برای هدایت دیگران تلاش کنند و عشق به سعادت آدمها داشته باشند، به جای اینکه بمیرند شهید میشوند.» اینها را کسی میگوید که چند صباحی بیشتر میهمان شما نیست، ای میزبان عزیز ما. کاش دست ما را بگیرید. کاش دستتان را رها نکنیم. کاش دست بچهها را در دستانتان قرار دهیم. کاش در طریق هدایت، ما نیز اندک نقشی بر پردهی تعلیم و تربیت بزنیم. شاید در دانشگاه ما، دانشجومعلمها زیارتنامهتان را جور دیگری بخوانند. آخر آنها مشق معلمی را از شما می آموزند، شما که شمع شدید، شعله شدید و سوختید تا هنر عاشقی به ما بیاموزید. فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَ مَعَکُم #شهیدان_معلم_اند یک دانشجو معلم #مهمان_مادر #معلم_هویت_آفرین ایتا | تلگرام خط معلم | بسیج دانشجویی مرکز شهید باهنر تهران @khate_moallem
۲۰:۲۳
خط معلم
پویش #رفیق_شهیدم ۶ دی ماه بود و همهجا حس اندوه و در عین حال، افتخار به سرزمین، میون دلهای همه موج میزد. حس خوب گاهی میتونه درسِ از دست دادنِ آدمهایی باشه که همیشه به تو امنیت، روحیه رزمنده بودن و امید به ادامه راه رو میدن. این حس باعث میشه یاد بگیری که هنوز هم جوونهایی هستن که برای وطن میجنگن، دفاع میکنن و تا پای جان، تا آخرین قطره خون و آخرین نفس، برای دفاع از ناموس و وطن سر خم نمیکنن و تسلیم نمیشن. اینها همون حسی رو ایجاد میکنن که در عین اندوه، میتونه غرورآفرین هم باشه. اون روز، غم بزرگی برای دل مادری که شهیدی گمنام داشت، تازه شده بود. حسِ برای همیشه از دست دادنِ یه پسرِ جوون، میتونه گاهی از سختترین حسهای دنیا باشه.. اما مادری که با ایمان و تقوا این راه رو انتخاب و دیگران رو هدایت میکنه، میتونه شیرزنی از شیرزنان این سرزمین باشه که کمتر کسی میتونه چنین ارادهای داشته باشه. اون روز کاملاً حس افتخار و غرور داشتم و از وجود چنین هموطنهایی به خودم میبالیدم. اینکه همیشه تو دانشگاه شهیدی داشته باشیم که الگوی ما باشه، یکی از خوششانسیهای عمر ماست و از این بابت خیلی خوشحالم.. به امید دنیایی بدون جنگ و خونریزی.. اسمش قاسم و رسمش جان عباس، مردانگی تمام و شهادت مبارکش؛ به یاد حاج قاسم🤍 دانشجو معلم مائده نوروزی #مهمان_مادر #معلم_هویت_آفرین ایتا | تلگرام خط معلم | بسیج دانشجویی مرکز شهید باهنر تهران @khate_moallem
۲۰:۲۴