بسم الله الرحمن الرحیم
۱۳:۰۸
https://t.me/legaltheoriکانال اصلی ما در نرم افزار تلگرام
۱۳:۲۲
دوستان عزیز، علم تنها درس خواندن و گذراندن واحد نیست؛ البته گذراندن دروس اگر لازم نبود عقلا چنین سنگ بنایی را نمی نهادند، ولی بحث در کافی بودن آن است. جویندهی دانش باید دائماً مشغول به تفکر و اندیشیدن باشد. علمی که در آن فهم و اندیشه نباشد، علم نیست. از هر فرصتی برای فکر کردن استفاده کنید، هم فکر کردن دربارهی آن موضوعاتی که خوانده اید و در متون درسیتان با آنها مواجه شدهاید، و هم فکر کردن دربارهی آن اموری که در زندگی علمی و شخصی خود با آن مواجه می شوید.بسیاری از ما گمان داریم که زیاد فکر می کنیم؛ گاه ساعت ها در موضوعی به فکر فرو می رویم؛ ولی فکر آن است که هم دوام داشته باشد و هم اتصال. دوام بدان معنا که بتوانیم اگر یک ربع ساعت فکر می کنیم، موضوعی را در ذهن خود قدم به قدم پیش بریم تا به نتیجه معینی نائل آییم یا دست کم از پرسشی خام به پرسشی پخته و صیقل یافته منتقل شویم، اما انسانها به طور عادی منقطع فکر می کنند؛ هر از چند لحظهای ذهن آنها دچار پرش می شود، پس در واقع فکر مفیدی تحقق پیدا نمی کند. حال که آشکار شد فکر کردن شروطی دارد و بسیاری از افراد قادر به حفظ دوام و اتصال در تفکر خود نیستند، باید دانست که قدرت بر دوام و اتصال در فکر، با تمرین به دست می آید؛ پس باید ذهن را ورزش داد تا بتواند به مدت های طولانیتر و طولانیتر به طور متمرکز در یک موضوع بیندیشد. با توجه به ضیق زمان برای یک دانشجو، اگر بتوانیم چنین مهارتی را برای خود پدید آوریم، این امکان را خواهیم داشت که از زمانهای در حال تلف شدن برای فکر کردن استفاده کنیم، پشت ترافیک، در اتوبوس و مترو، در حال قدم زدن و در هر موقعیت دیگر. در آغار تمرین فکر کردن فقط تمرین است، ولی پس از آن که مهارت به تدریج حاصل شد، باید بیاموزیم که افکار خود را بنویسیم، زیرا افکار بسیار فرّار و گذرا هستند. حتی اگر لازم است کلاسی در این باره بگذرانیم که چگونه می توان این افکار گذرا را به روی کاغذ آورد. به هرحال باید توجه داشته باشیم که افکار همواره در ذهن ما حفظ نمی شوند و از یاد خواهند رفت، پس باید نوشته شوند. قدم دیگر پرورش دادن خود برای ساماندهی به این افکار یادداشت شده است. بسیار می شناسم کسانی را که هرگز نتوانستهاند در موضوعی یک فکر متمرکز و ثمربخش داشته باشند؛ بسیار می شناسم کسانی که فکر می کنند، اما بدون آن که آنها را ثبت کنند، افکار پرثمر خود را به باد فراموشی سپردهاند؛ و بسیار می شناسم بزرگانی را که یادداشت های پراکندهشان در کمدها و کشوها تل انبار شده و هرگز نه خود و نه دیگران نتوانسته اند از آن یادداشت ها بهرهای ببرند. بدانیم در طول تاریخ هرگاه نکتهای کشف شده است، حاصل کار عالمی است که فکر می کند، افکار خود را به طور منظم روی کاغذ می آورد و بدانها نظم می بخشد پس بکوشیم که در شمار همین عالمان باشیم. به عنوان آخرین جمله یادآور می شوم که علم – به خصوص علم دین – لابد آن قدر ارزش دارد که طلب آن را به عنوان راه زندگیمان انتخاب کردهایم، پس حتماً آن قدر می ارزد که در طی این مسیر جدی باشیم، از تمام نیروی خود استفاده کنیم - وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا ... (عنکبوت/69) – و با محاسبه نفس، هرگز به تساهل و وقت گذرانی زندگی نکنیم - بَلِ الْانسَانُ عَلىَ نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ وَ لَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ(قیامه/15-14). نامه دکتر احمد پاکتچی به دانشجویان
@legaltheori
@legaltheori
۱۸:۲۹
۱۳:۵۲
۱۳:۵۲
جهاد علمی از لسان آیت الله شیخ جواد مروی_یک.mp3
۰۹:۱۱-۱.۰۵ مگابایت
۱۷:۳۴
علامه طباطبایی، مکتب اشک و ناله
علامه طباطبایی جزء نوادر حکمایی بود که بین معقول، منقول و مشهود جمع کرد؛ حکیم، عارف، فقیه و اصولی خوبی بود و در عین حال که به برهان و اشکال هندسی و اشکال منطقی و مانند آن حرمت می نهاد، " مکتب اشک و ناله " بود.او با قلم مطالبی را می نوشت و با اشک با دشمن درون می جنگید تا راه شهود را باز کند. برخی از شاگردان ایشان نقل کردند که در صحنه عرفات دیدم " علامه طباطبائی (رض) " از آن خیمه و چادر بیرون آمد و در جایی از صحنه وسیع عرفات، روی همان خاک و شن پیشانی نهاد و این بیت حافظ را می خواند و اشک می ریخت: صبا به لطف بگو آن غزال رعنا راکه سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
-------------------------------- علامه سیّد محمّد حسین طباطبایی (ره)آیت الله جوادی آملی دیوان حافظ
فقه، فلسفه و حقوق @legaltheori
علامه طباطبایی جزء نوادر حکمایی بود که بین معقول، منقول و مشهود جمع کرد؛ حکیم، عارف، فقیه و اصولی خوبی بود و در عین حال که به برهان و اشکال هندسی و اشکال منطقی و مانند آن حرمت می نهاد، " مکتب اشک و ناله " بود.او با قلم مطالبی را می نوشت و با اشک با دشمن درون می جنگید تا راه شهود را باز کند. برخی از شاگردان ایشان نقل کردند که در صحنه عرفات دیدم " علامه طباطبائی (رض) " از آن خیمه و چادر بیرون آمد و در جایی از صحنه وسیع عرفات، روی همان خاک و شن پیشانی نهاد و این بیت حافظ را می خواند و اشک می ریخت: صبا به لطف بگو آن غزال رعنا راکه سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
-------------------------------- علامه سیّد محمّد حسین طباطبایی (ره)آیت الله جوادی آملی دیوان حافظ
فقه، فلسفه و حقوق @legaltheori
۱۴:۳۷
از مراجع عظام تقلید که از جمله شاگردان مبرز آیت الله خویی بوده و محضر محقق اصفهانی را نیز درک نموده چنین مینویسد:
من در سخنان همه علماى شيعه و بسيارى از دانشمندان اهل سنّت و جماعت بسيار پژوهش نمودم و دريافتم كه سرمايه و موادّ اصلى دنياى وجود ظاهرى صدّيقه طاهره فاطمه زهرا عليها السلام از موادّ اين جهان خاكى و فناپذير نيست، بلكه بخش مادى و ظاهرى آن وجود گرانمايه، از بهشت پرطراوت و زيباى خدا و از بلندترين درختان و برترين ميوه هاى آن است. امّا روح ارجمند آن بانوى بزرگ نيز كه از سوى خداوند حكيم متناسب و هماهنگ با اين جسم مبارك برگزيده شده، از رازها و اسرار الهى است كه ما حقيقت آن را در نمى يابيم و نمى شناسيم. تنها چيزى كه ما در اين مورد در مى يابيم، همان چيزى است كه به وسيله روايات، رسيده و بيانگر آن است كه روح تابناك فاطمه عليها السلام از فروغ عظمت و شكوه خدا آفريده شده است. چنين مفهوم و سخنى را برخى از كتاب هاى روايى از جمله كتاب «معانى الْأخبار صدوق» از امام صادق و او نيز از نياى گرانقدرش سالار پيامبران خدا آورده است كه فرمود: «خُلِقَ نِورُ فاطِمَة قَبْلَ أنْ يُخْلقَ الْأرْضُ وَ السَّماءُ...» نور وجود فاطمه پيش از آفرينش آسمان و زمين آفريده شد! برخى از مردم پرسيدند: اى پيامبر خدا! آيا گوهر وجود فاطمه عليها السلام از انسان ها نيست؟ پيامبر فرمود: فاطمه حوريه اى است در سيماى انسان، و خدا او را پيش از آفرينش آدم و عالم و ديگر ارواح انسان ها... از فروغ تابناك خود آفريد. «فاطِمَةُ حَوْراءٌ إنْسِيّة خَلَقَهَا اللّهُ عزَّ وَ جَلَّ مِن نُورِهِ قَبْلَ أنْ يُخْلَقَ آدَم...». با اين بيان، با نگرش به محتواى اين حديث شريف قدسى كه در بسيارى از مجموعه هاى روايى آمده است، اين معمّا حل مى شود كه «لَوْلاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما» اگر تو نبودى، جهان را نمى آفريدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، شما را پديد نمى آوردم، يعنى چه؟ و نيز روشن مى گردد كه چرا در روز رستاخيز به هنگام ورود فاطمه عليها السلام به بهشت پرطراوت و زيباى خدا، پيامبران از آدم گرفته تا ديگران به زيارت او مى شتابند، و حتى سالار پيامبران خدا حضرت محمّد صلى الله عليه وآله به ديدار دخت فرزانه خويش مى رود. و نيز روشن مى شود كه چرا پيامبر پس از برانگيخته شدن مردم و پايان حسابرسى از آنان، نخستين كسى است كه به سوى بهشت خدا مى رود و تنها يك گروه از او پيشى مى گيرد كه آن گروه ارجمند نيز گروه فاطمه عليها السلام است.
و بنا دارم اینگونه نوشته او را کامل نمایم؛
و از این روی روشن میشود معنای این بیان نورانی حضرات معصومین علیهمالسلام:نَحْنُ حُجَجُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجةٌ اللهِ عَليَنا ما حجّت ها و برگزيدگان خدا بر آفريدگانش مى باشيم، و فاطمه، حجّت راستين و پُرشكوه خدا بر ما مى باشد.
و آشکار میشود سر این مطلب که گویی، غیر از ذات اقدس الهی، تنها کسی که که در سجده میتوان او را خطاب قرار داد حضرت زهراست ولاغیر، چه در نماز استغاثه به ایشان به سجده میرویم و میگوییم؛«یا مَوْلاتى یا فاطِمَةُ اَغیثینی»
گویی فاطمه هم مدار و مبنای هستی و جمیع ممکنات و مخلوقات است، هم قائمه ذوات مقدس معصومین و از این روی در صلوات خاصه حضرتشان میخوانیم؛«أللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَة وَ أَبِيْها وَ بَعْلِها وَ بَنِيْها وَ السِّرِ الْمُسْتَوْدَعِ فِيْها بِعَدَد ما أَحاطَ بِهِ عِلْمُك» بارخدايا! درود و سلام بفرست بر وجود گرامى فاطمه و بر پدر گرانقدر او و همسر ارجدمند او و دو فرزندش و بر راز به امانت سپرده شده در وجود نازنين او، به شمار آنچه علم و دانش بى كران تو آن را فرا گرفته است.
فقه، فلسفه و حقوق @legaltheori
من در سخنان همه علماى شيعه و بسيارى از دانشمندان اهل سنّت و جماعت بسيار پژوهش نمودم و دريافتم كه سرمايه و موادّ اصلى دنياى وجود ظاهرى صدّيقه طاهره فاطمه زهرا عليها السلام از موادّ اين جهان خاكى و فناپذير نيست، بلكه بخش مادى و ظاهرى آن وجود گرانمايه، از بهشت پرطراوت و زيباى خدا و از بلندترين درختان و برترين ميوه هاى آن است. امّا روح ارجمند آن بانوى بزرگ نيز كه از سوى خداوند حكيم متناسب و هماهنگ با اين جسم مبارك برگزيده شده، از رازها و اسرار الهى است كه ما حقيقت آن را در نمى يابيم و نمى شناسيم. تنها چيزى كه ما در اين مورد در مى يابيم، همان چيزى است كه به وسيله روايات، رسيده و بيانگر آن است كه روح تابناك فاطمه عليها السلام از فروغ عظمت و شكوه خدا آفريده شده است. چنين مفهوم و سخنى را برخى از كتاب هاى روايى از جمله كتاب «معانى الْأخبار صدوق» از امام صادق و او نيز از نياى گرانقدرش سالار پيامبران خدا آورده است كه فرمود: «خُلِقَ نِورُ فاطِمَة قَبْلَ أنْ يُخْلقَ الْأرْضُ وَ السَّماءُ...» نور وجود فاطمه پيش از آفرينش آسمان و زمين آفريده شد! برخى از مردم پرسيدند: اى پيامبر خدا! آيا گوهر وجود فاطمه عليها السلام از انسان ها نيست؟ پيامبر فرمود: فاطمه حوريه اى است در سيماى انسان، و خدا او را پيش از آفرينش آدم و عالم و ديگر ارواح انسان ها... از فروغ تابناك خود آفريد. «فاطِمَةُ حَوْراءٌ إنْسِيّة خَلَقَهَا اللّهُ عزَّ وَ جَلَّ مِن نُورِهِ قَبْلَ أنْ يُخْلَقَ آدَم...». با اين بيان، با نگرش به محتواى اين حديث شريف قدسى كه در بسيارى از مجموعه هاى روايى آمده است، اين معمّا حل مى شود كه «لَوْلاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما» اگر تو نبودى، جهان را نمى آفريدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، شما را پديد نمى آوردم، يعنى چه؟ و نيز روشن مى گردد كه چرا در روز رستاخيز به هنگام ورود فاطمه عليها السلام به بهشت پرطراوت و زيباى خدا، پيامبران از آدم گرفته تا ديگران به زيارت او مى شتابند، و حتى سالار پيامبران خدا حضرت محمّد صلى الله عليه وآله به ديدار دخت فرزانه خويش مى رود. و نيز روشن مى شود كه چرا پيامبر پس از برانگيخته شدن مردم و پايان حسابرسى از آنان، نخستين كسى است كه به سوى بهشت خدا مى رود و تنها يك گروه از او پيشى مى گيرد كه آن گروه ارجمند نيز گروه فاطمه عليها السلام است.
و بنا دارم اینگونه نوشته او را کامل نمایم؛
و از این روی روشن میشود معنای این بیان نورانی حضرات معصومین علیهمالسلام:نَحْنُ حُجَجُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجةٌ اللهِ عَليَنا ما حجّت ها و برگزيدگان خدا بر آفريدگانش مى باشيم، و فاطمه، حجّت راستين و پُرشكوه خدا بر ما مى باشد.
و آشکار میشود سر این مطلب که گویی، غیر از ذات اقدس الهی، تنها کسی که که در سجده میتوان او را خطاب قرار داد حضرت زهراست ولاغیر، چه در نماز استغاثه به ایشان به سجده میرویم و میگوییم؛«یا مَوْلاتى یا فاطِمَةُ اَغیثینی»
گویی فاطمه هم مدار و مبنای هستی و جمیع ممکنات و مخلوقات است، هم قائمه ذوات مقدس معصومین و از این روی در صلوات خاصه حضرتشان میخوانیم؛«أللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَة وَ أَبِيْها وَ بَعْلِها وَ بَنِيْها وَ السِّرِ الْمُسْتَوْدَعِ فِيْها بِعَدَد ما أَحاطَ بِهِ عِلْمُك» بارخدايا! درود و سلام بفرست بر وجود گرامى فاطمه و بر پدر گرانقدر او و همسر ارجدمند او و دو فرزندش و بر راز به امانت سپرده شده در وجود نازنين او، به شمار آنچه علم و دانش بى كران تو آن را فرا گرفته است.
فقه، فلسفه و حقوق @legaltheori
۹:۴۲
https://t.me/palkotob
در این کانال تلگرامی تقریبا هر کتابی که تاکنون راجع به مساله فلسطین نوشته شده قرار داده شده و البته مدام به روزرسانی میشود.
در این کانال تلگرامی تقریبا هر کتابی که تاکنون راجع به مساله فلسطین نوشته شده قرار داده شده و البته مدام به روزرسانی میشود.
۱۷:۳۶
۱۰:۳۷
فقه، فلسفه و حقوق
سری صوت های پیرامون #جهاد_علمی و #آداب_دانشجویی قسمت اول(1): آیت الله شیخ جواد مروی فقه، فلسفه و حقوق @legaltheori
آیت الله احمد عابدی_یک.MP3
۲۹:۱۳-۶.۶۹ مگابایت
۱۱:۲۹
از مراجع عظام تقلید که از جمله شاگردان مبرز آیت الله خویی بوده و محضر محقق اصفهانی را نیز درک نموده چنین مینویسد:
من در سخنان همه علماى شيعه و بسيارى از دانشمندان اهل سنّت و جماعت بسيار پژوهش نمودم و دريافتم كه سرمايه و موادّ اصلى دنياى وجود ظاهرى صدّيقه طاهره فاطمه زهرا عليها السلام از موادّ اين جهان خاكى و فناپذير نيست، بلكه بخش مادى و ظاهرى آن وجود گرانمايه، از بهشت پرطراوت و زيباى خدا و از بلندترين درختان و برترين ميوه هاى آن است. امّا روح ارجمند آن بانوى بزرگ نيز كه از سوى خداوند حكيم متناسب و هماهنگ با اين جسم مبارك برگزيده شده، از رازها و اسرار الهى است كه ما حقيقت آن را در نمى يابيم و نمى شناسيم. تنها چيزى كه ما در اين مورد در مى يابيم، همان چيزى است كه به وسيله روايات، رسيده و بيانگر آن است كه روح تابناك فاطمه عليها السلام از فروغ عظمت و شكوه خدا آفريده شده است. چنين مفهوم و سخنى را برخى از كتاب هاى روايى از جمله كتاب «معانى الْأخبار صدوق» از امام صادق و او نيز از نياى گرانقدرش سالار پيامبران خدا آورده است كه فرمود: «خُلِقَ نِورُ فاطِمَة قَبْلَ أنْ يُخْلقَ الْأرْضُ وَ السَّماءُ...» ؛ نور وجود فاطمه پيش از آفرينش آسمان و زمين آفريده شد! برخى از مردم پرسيدند: اى پيامبر خدا! آيا گوهر وجود فاطمه عليها السلام از انسان ها نيست؟ پيامبر فرمود: فاطمه حوريه اى است در سيماى انسان، و خدا او را پيش از آفرينش آدم و عالم و ديگر ارواح انسان ها... از فروغ تابناك خود آفريد. «فاطِمَةُ حَوْراءٌ إنْسِيّة خَلَقَهَا اللّهُ عزَّ وَ جَلَّ مِن نُورِهِ قَبْلَ أنْ يُخْلَقَ آدَم...» . با اين بيان، با نگرش به محتواى اين حديث شريف قدسى كه در بسيارى از مجموعه هاى روايى آمده است، اين معمّا حل مى شود كه: «لَوْلاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما» ؛ اگر تو نبودى، جهان را نمى آفريدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، شما را پديد نمى آوردم، يعنى چه؟ و نيز روشن مى گردد كه چرا در روز رستاخيز به هنگام ورود فاطمه عليها السلام به بهشت پرطراوت و زيباى خدا، پيامبران از آدم گرفته تا ديگران به زيارت او مى شتابند، و حتى سالار پيامبران خدا حضرت محمّد صلى الله عليه وآله به ديدار دخت فرزانه خويش مى رود. و نيز روشن مى شود كه چرا پيامبر پس از برانگيخته شدن مردم و پايان حسابرسى از آنان، نخستين كسى است كه به سوى بهشت خدا مى رود و تنها يك گروه از او پيشى مى گيرد كه آن گروه ارجمند نيز گروه فاطمه عليها السلام است.
من بنا دارم اینگونه نوشته او را کامل نمایم؛
و از این روی روشن میشود معنای این بیان نورانی حضرات معصومین علیهمالسلام:«نَحْنُ حُجَجُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجةٌ اللهِ عَليَنا» . ما حجّت ها و برگزيدگان خدا بر آفريدگانش مى باشيم، و فاطمه، حجّت راستين و پُرشكوه خدا بر ما مى باشد.
و آشکار میشود سر این مطلب که گویی، غیر از ذات اقدس الهی، تنها کسی که که در سجده میتوان او را خطاب قرار داد حضرت زهراست ولاغیر، چه در نماز استغاثه به ایشان به سجده میرویم و میگوییم؛«یا مَوْلاتى یا فاطِمَةُ اَغیثینی»
گویی فاطمه هم مدار و مبنای هستی و جمیع ممکنات و مخلوقات است، هم قائمه ذوات مقدس معصومین و از این روی در صلوات خاصه حضرتشان با قرارگرفتن ایشان در مرکزیت این انساب، میخوانیم؛«أللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَة وَ أَبِيْها وَ بَعْلِها وَ بَنِيْها وَ السِّرِ الْمُسْتَوْدَعِ فِيْها بِعَدَد ما أَحاطَ بِهِ عِلْمُك»؛ بارخدايا! درود و سلام بفرست بر وجود گرامى فاطمه و بر پدر گرانقدر او و همسر ارجدمند او و دو فرزندش و بر راز به امانت سپرده شده در وجود نازنين او، به شمار آنچه علم و دانش بى كران تو آن را فرا گرفته است.
فقه، فلسفه و حقوق@legaltheori
#فاطمیه
من در سخنان همه علماى شيعه و بسيارى از دانشمندان اهل سنّت و جماعت بسيار پژوهش نمودم و دريافتم كه سرمايه و موادّ اصلى دنياى وجود ظاهرى صدّيقه طاهره فاطمه زهرا عليها السلام از موادّ اين جهان خاكى و فناپذير نيست، بلكه بخش مادى و ظاهرى آن وجود گرانمايه، از بهشت پرطراوت و زيباى خدا و از بلندترين درختان و برترين ميوه هاى آن است. امّا روح ارجمند آن بانوى بزرگ نيز كه از سوى خداوند حكيم متناسب و هماهنگ با اين جسم مبارك برگزيده شده، از رازها و اسرار الهى است كه ما حقيقت آن را در نمى يابيم و نمى شناسيم. تنها چيزى كه ما در اين مورد در مى يابيم، همان چيزى است كه به وسيله روايات، رسيده و بيانگر آن است كه روح تابناك فاطمه عليها السلام از فروغ عظمت و شكوه خدا آفريده شده است. چنين مفهوم و سخنى را برخى از كتاب هاى روايى از جمله كتاب «معانى الْأخبار صدوق» از امام صادق و او نيز از نياى گرانقدرش سالار پيامبران خدا آورده است كه فرمود: «خُلِقَ نِورُ فاطِمَة قَبْلَ أنْ يُخْلقَ الْأرْضُ وَ السَّماءُ...» ؛ نور وجود فاطمه پيش از آفرينش آسمان و زمين آفريده شد! برخى از مردم پرسيدند: اى پيامبر خدا! آيا گوهر وجود فاطمه عليها السلام از انسان ها نيست؟ پيامبر فرمود: فاطمه حوريه اى است در سيماى انسان، و خدا او را پيش از آفرينش آدم و عالم و ديگر ارواح انسان ها... از فروغ تابناك خود آفريد. «فاطِمَةُ حَوْراءٌ إنْسِيّة خَلَقَهَا اللّهُ عزَّ وَ جَلَّ مِن نُورِهِ قَبْلَ أنْ يُخْلَقَ آدَم...» . با اين بيان، با نگرش به محتواى اين حديث شريف قدسى كه در بسيارى از مجموعه هاى روايى آمده است، اين معمّا حل مى شود كه: «لَوْلاكَ لَمَا خَلَقْتُ الْأَفْلاكَ، وَ لَوْلا عَلِىٌّ لَما خَلَقْتُكَ، وَ لَوْلا فاطِمَةُ لَما خَلَقْتُكُما» ؛ اگر تو نبودى، جهان را نمى آفريدم و اگر على نبود، تو را، و اگر فاطمه نبود، شما را پديد نمى آوردم، يعنى چه؟ و نيز روشن مى گردد كه چرا در روز رستاخيز به هنگام ورود فاطمه عليها السلام به بهشت پرطراوت و زيباى خدا، پيامبران از آدم گرفته تا ديگران به زيارت او مى شتابند، و حتى سالار پيامبران خدا حضرت محمّد صلى الله عليه وآله به ديدار دخت فرزانه خويش مى رود. و نيز روشن مى شود كه چرا پيامبر پس از برانگيخته شدن مردم و پايان حسابرسى از آنان، نخستين كسى است كه به سوى بهشت خدا مى رود و تنها يك گروه از او پيشى مى گيرد كه آن گروه ارجمند نيز گروه فاطمه عليها السلام است.
من بنا دارم اینگونه نوشته او را کامل نمایم؛
و از این روی روشن میشود معنای این بیان نورانی حضرات معصومین علیهمالسلام:«نَحْنُ حُجَجُ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجةٌ اللهِ عَليَنا» . ما حجّت ها و برگزيدگان خدا بر آفريدگانش مى باشيم، و فاطمه، حجّت راستين و پُرشكوه خدا بر ما مى باشد.
و آشکار میشود سر این مطلب که گویی، غیر از ذات اقدس الهی، تنها کسی که که در سجده میتوان او را خطاب قرار داد حضرت زهراست ولاغیر، چه در نماز استغاثه به ایشان به سجده میرویم و میگوییم؛«یا مَوْلاتى یا فاطِمَةُ اَغیثینی»
گویی فاطمه هم مدار و مبنای هستی و جمیع ممکنات و مخلوقات است، هم قائمه ذوات مقدس معصومین و از این روی در صلوات خاصه حضرتشان با قرارگرفتن ایشان در مرکزیت این انساب، میخوانیم؛«أللّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَة وَ أَبِيْها وَ بَعْلِها وَ بَنِيْها وَ السِّرِ الْمُسْتَوْدَعِ فِيْها بِعَدَد ما أَحاطَ بِهِ عِلْمُك»؛ بارخدايا! درود و سلام بفرست بر وجود گرامى فاطمه و بر پدر گرانقدر او و همسر ارجدمند او و دو فرزندش و بر راز به امانت سپرده شده در وجود نازنين او، به شمار آنچه علم و دانش بى كران تو آن را فرا گرفته است.
فقه، فلسفه و حقوق@legaltheori
#فاطمیه
۱۴:۲۶
۴:۲۶
سه توصیهی دکتر #پاکتچی به دانشجویان علوم قرآن و حدیث
دانشجویی گفت: با هزار امید به این رشته آمدهام اما به مسیر مشخصی نرسیدهام و سردرگمام...
استاد پاکتچی در پاسخ سه توصیه به تمام دانشجویان این رشته کرد که در ویسهای زیر آمده است.
۱. به منابع این رشته بسنده نکنید. بسته به علاقهی شخصی، با چند رشتهی دیگر هم درگیر شوید؛ هم با مطالعهی منابع، هم شرکت در کلاس و همایش و زندگی در دنیای دیگر رشتهها؛ مثلا تاریخ، ادبیات، علوم پایه و...
۲. دربارهی اجتماع بخوانید و اجتماع را خوب ببینید.
۳. خود قرآن کریم و تفاسیر و منابع اصلی حدیث را هم که حتما میخوانید. دانستن نظرات جدید کافی نیست، آثار قدما را باید بلد باشید.
اگر این کارها را نکنید، نه تنها شغل خوبی نخواهید داشت، بلکه دین و ایمانتان را هم از دست خواهید داد! زیرا احساس بیثمری خواهید کرد...
دانشجو: با این همه کتاب و وقت کم چه کنیم؟
استاد: البته هر کتابی را هم نخوانید...
به قول استادمان مرحوم #شرفالدین_خراسانی، بعضی نوشتهها را وقتی آدم میخواند، سوادش کم میشود!بله... ناخواسته بر فکر آدمی اثر میگذارد...
#احمد_پاکتچیمنبع؛ جلسهی پایانی کلاس فقه الحدیث
فقه، فلسفه و حقوق@legaltheori
دانشجویی گفت: با هزار امید به این رشته آمدهام اما به مسیر مشخصی نرسیدهام و سردرگمام...
استاد پاکتچی در پاسخ سه توصیه به تمام دانشجویان این رشته کرد که در ویسهای زیر آمده است.
۱. به منابع این رشته بسنده نکنید. بسته به علاقهی شخصی، با چند رشتهی دیگر هم درگیر شوید؛ هم با مطالعهی منابع، هم شرکت در کلاس و همایش و زندگی در دنیای دیگر رشتهها؛ مثلا تاریخ، ادبیات، علوم پایه و...
۲. دربارهی اجتماع بخوانید و اجتماع را خوب ببینید.
۳. خود قرآن کریم و تفاسیر و منابع اصلی حدیث را هم که حتما میخوانید. دانستن نظرات جدید کافی نیست، آثار قدما را باید بلد باشید.
اگر این کارها را نکنید، نه تنها شغل خوبی نخواهید داشت، بلکه دین و ایمانتان را هم از دست خواهید داد! زیرا احساس بیثمری خواهید کرد...
دانشجو: با این همه کتاب و وقت کم چه کنیم؟
استاد: البته هر کتابی را هم نخوانید...
به قول استادمان مرحوم #شرفالدین_خراسانی، بعضی نوشتهها را وقتی آدم میخواند، سوادش کم میشود!بله... ناخواسته بر فکر آدمی اثر میگذارد...
#احمد_پاکتچیمنبع؛ جلسهی پایانی کلاس فقه الحدیث
فقه، فلسفه و حقوق@legaltheori
۱۳:۱۸
۱۶:۳۸
fazilate mahe rajab- ostad fayyazbakhsh.mp3
۰۸:۳۷-۳.۰۷ مگابایت
۱۳:۰۸
فقه، فلسفه و حقوق
بشنوید| توصیهها و دستورات ویژه استقبال از ماه رجب. استاد فیاضبخش بیایید در این ماه با امیرالمومنین(ع) معامله کنیم! روش عملی مراقبه و محاسبه در ماه رجب. اعمال عبادی توصیهشده در ماه رجب فقه، فلسفه و حقوق @legaltheori
در الهیات شیعی و برخی آرای فلسفی، زمان امری کمی، ثابت، واحد و یک سره و یکسان نیست. هر دمی را اثر و ثمری متفاوت است و روزها و ماههای مختلف، دارای معانی و لوازم و دلالتهای مخصوص خود میباشند. اَیْنَ الرجبیّون و توجه به این سرآغاز، فرصتی است برای خروج از روزمرگی و معنا بخشی به روزها...
#روزهایی_علیه_روزمرگی
#روزهایی_علیه_روزمرگی
۱۸:۴۸
سخنرانی سردار سلیمانی.pdf
۲۰۵.۵۷ کیلوبایت
«عمل مقدس، قیام پیوسته، راهگشایی در تاریکی»
متن مکتوبِ آخرین سخنرانی حاج قاسم سلیمانی در جمع فرماندهان سپاه، در سال ۱۳۹۸
فقه، فلسفه و حقوق@legaltheori
متن مکتوبِ آخرین سخنرانی حاج قاسم سلیمانی در جمع فرماندهان سپاه، در سال ۱۳۹۸
فقه، فلسفه و حقوق@legaltheori
۱۹:۱۵
۱۷:۰۱
جامعهشناسی_نامهای_تاریخ_اسلام.pdf
۴۲۶.۸۲ کیلوبایت
جامعه شناسی نامهای تاریخ اسلام (درباره محبوبیت نام علی در طول تاریخ اسلام)
محمدرضا شفیعی کدکنی
فقه، فلسفه و حقوق@legaltheori
محمدرضا شفیعی کدکنی
فقه، فلسفه و حقوق@legaltheori
۷:۵۰