درباره سوریه
علی مهدیان
قبل از این هم بارها نسبت به یک "کلان روایت" خطرناک در بین متدینین و انقلابیون تذکر داده بودم، در ماجرای سوریه قبل از هر تحلیلی درباره اوضاع سوریه، نسبت این کلان روایت با این ماجرا برای من جالب است.
خروجی تحلیلهایش ایجاد ترس است. لذا این یک نوع روایت مرجفون است. ابزارش بی اعتمادی به تصمیم گیران و تدبیرکنندگان. این کلان روایت دو قطبی ساز و دو قطبی زی است، یا صراحتا یا لوازم سخنشان آن است که مسوولین دشمن و روبروی جبهه مقاومتند.
در ماجرای تحلیل سوریه اما یک جلوه دیگر این کلان روایت بیشتر خود را نشان داد و آن ایستادن روی متشابهات و مجهولات است. داستان سرایی بدون استدلال و اطلاعات فقط بر اساس همان احساس بی اعتمادی و ترس.
در مساله سوریه اما چند نکته روشن داریم ما بقی ماجرا هم نمیدانیم، بی اطلاعیم، طبیعی هم هست که اطلاعات صحنه جنگ همه اش آشکار نشود.
اگر قصه حرکت تحریر الشام به ضرر ایران و نفع اسراییل باشد که هست، حتما ایران و کل جبهه مقاومت این نقطه مهم از جبهه را رها نمیکند. چون راهبرد هویتی مقاومت همین تقابل اراده ها است.
مدل جنگیدن و درگیری همه جا به یک روش نیست. اگر تحریرالشام، توانسته باشد پشتیبانی مردمی برای خود ایجاد کند، ایران طوری عمل نمیکند که گویا مقابل مردم ایستاده. اگر تحریر الشام توسط برخی از کشورهای منطقه حمایت میشود، ایران به گونه ای درگیر میشود که مقابل کشورهای منطقه قرار نگیرد، اگر تحریر الشام در بخشی از بدنه مقاومت با حسن ظن مواجه است، ایران تلاش میکند شکاف در جبهه مقاومت شکل نگیرد، دقت کنیم اسراییل از نفس افتاده و محتاج درگیری و شکن و اختلافات منطقه ای است، ایران طوری درگیر نمیشود که نفس به اسراییل بدهد.
اینها به معنای عدم روبرو شدن با اراده دشمن نیست بلکه سبک و سیاق روبرو شدن متفاوت است، لزوما قیافه ای که من و شما در ذهن داریم از تقابل، نخواهد بود. این رایزنی های فشرده منطقه ای عراقچی را مثلا بخشی از پازل ببینید و روی این رفتارها فکر کنید.
کلا توجه کنیم که آن فهم فانتزی از جنگ و پیروزی های پی در پی را باید کنار گذاشت، جنگ است، درش دشمن همه توانایی خود را به کار میبرد خصوصا وقتی کارد به استخوانش میرسد، اصل پیچیدگی جنگ و هجوم همه جانبه دشمن، خودش نشان از میزان ضربه ای است که دشمن به لحاظ راهبردی در منطقه خورده و میزان قدرتی است که جبهه شما دارد.
خلاصه اگر از یک سوی مراقب گفتمان و جریان عقب نشینی هویتی و راهبردی یا غیرتاکتیکی هستیم و برملا و نفیش میکنیم، از سوی دیگر هر عقب نشینی را عقب نشینی راهبردی ندانیم، بسیاری مواقع عقب نشینی ها تاکتیکی است.در تحلیلهایمان باید مراقب کلان روایت جریان مرجفون در دل انقلابیون باشیم. اینها هزار بار دیگر هم رهبری اطمینان خاطر دهد درباره پیروزی گام به گام مقاومت، نمیشنوند، هزار بار دیگر هم رهبری بگوید تصمیمات ما به هنگام و بدون تاخیر و تعلل است، نمیشنوند، هزار بار دیگر هم رهبری از چشمهای ظاهر بین در تحلیل وقایع بنالد، جدی نمیگیرند، هزار بار دیگر هم رهبری از منطقی بودن تصمیمات و مبتنی بر قوانین پذیرفته بین المللی بودن و غیره بگوید نمیپذیرند، چرا؟ چون اصلا اصول کلان روایتشان خراب میشود.روش ایران مقاومت همراه با انعطاف است یعنی در هر شرایطی با توجه به همه امکانات و شرایط، موثرترین ضربه را وارد میکند.@ali_mahdiyan@mesle_Beheshti
علی مهدیان
قبل از این هم بارها نسبت به یک "کلان روایت" خطرناک در بین متدینین و انقلابیون تذکر داده بودم، در ماجرای سوریه قبل از هر تحلیلی درباره اوضاع سوریه، نسبت این کلان روایت با این ماجرا برای من جالب است.
خروجی تحلیلهایش ایجاد ترس است. لذا این یک نوع روایت مرجفون است. ابزارش بی اعتمادی به تصمیم گیران و تدبیرکنندگان. این کلان روایت دو قطبی ساز و دو قطبی زی است، یا صراحتا یا لوازم سخنشان آن است که مسوولین دشمن و روبروی جبهه مقاومتند.
در ماجرای تحلیل سوریه اما یک جلوه دیگر این کلان روایت بیشتر خود را نشان داد و آن ایستادن روی متشابهات و مجهولات است. داستان سرایی بدون استدلال و اطلاعات فقط بر اساس همان احساس بی اعتمادی و ترس.
در مساله سوریه اما چند نکته روشن داریم ما بقی ماجرا هم نمیدانیم، بی اطلاعیم، طبیعی هم هست که اطلاعات صحنه جنگ همه اش آشکار نشود.
اگر قصه حرکت تحریر الشام به ضرر ایران و نفع اسراییل باشد که هست، حتما ایران و کل جبهه مقاومت این نقطه مهم از جبهه را رها نمیکند. چون راهبرد هویتی مقاومت همین تقابل اراده ها است.
مدل جنگیدن و درگیری همه جا به یک روش نیست. اگر تحریرالشام، توانسته باشد پشتیبانی مردمی برای خود ایجاد کند، ایران طوری عمل نمیکند که گویا مقابل مردم ایستاده. اگر تحریر الشام توسط برخی از کشورهای منطقه حمایت میشود، ایران به گونه ای درگیر میشود که مقابل کشورهای منطقه قرار نگیرد، اگر تحریر الشام در بخشی از بدنه مقاومت با حسن ظن مواجه است، ایران تلاش میکند شکاف در جبهه مقاومت شکل نگیرد، دقت کنیم اسراییل از نفس افتاده و محتاج درگیری و شکن و اختلافات منطقه ای است، ایران طوری درگیر نمیشود که نفس به اسراییل بدهد.
اینها به معنای عدم روبرو شدن با اراده دشمن نیست بلکه سبک و سیاق روبرو شدن متفاوت است، لزوما قیافه ای که من و شما در ذهن داریم از تقابل، نخواهد بود. این رایزنی های فشرده منطقه ای عراقچی را مثلا بخشی از پازل ببینید و روی این رفتارها فکر کنید.
کلا توجه کنیم که آن فهم فانتزی از جنگ و پیروزی های پی در پی را باید کنار گذاشت، جنگ است، درش دشمن همه توانایی خود را به کار میبرد خصوصا وقتی کارد به استخوانش میرسد، اصل پیچیدگی جنگ و هجوم همه جانبه دشمن، خودش نشان از میزان ضربه ای است که دشمن به لحاظ راهبردی در منطقه خورده و میزان قدرتی است که جبهه شما دارد.
خلاصه اگر از یک سوی مراقب گفتمان و جریان عقب نشینی هویتی و راهبردی یا غیرتاکتیکی هستیم و برملا و نفیش میکنیم، از سوی دیگر هر عقب نشینی را عقب نشینی راهبردی ندانیم، بسیاری مواقع عقب نشینی ها تاکتیکی است.در تحلیلهایمان باید مراقب کلان روایت جریان مرجفون در دل انقلابیون باشیم. اینها هزار بار دیگر هم رهبری اطمینان خاطر دهد درباره پیروزی گام به گام مقاومت، نمیشنوند، هزار بار دیگر هم رهبری بگوید تصمیمات ما به هنگام و بدون تاخیر و تعلل است، نمیشنوند، هزار بار دیگر هم رهبری از چشمهای ظاهر بین در تحلیل وقایع بنالد، جدی نمیگیرند، هزار بار دیگر هم رهبری از منطقی بودن تصمیمات و مبتنی بر قوانین پذیرفته بین المللی بودن و غیره بگوید نمیپذیرند، چرا؟ چون اصلا اصول کلان روایتشان خراب میشود.روش ایران مقاومت همراه با انعطاف است یعنی در هر شرایطی با توجه به همه امکانات و شرایط، موثرترین ضربه را وارد میکند.@ali_mahdiyan@mesle_Beheshti
۱۵:۲۱