۱۵:۲۷
۱۷:۵۳
۱۰:۲۵
۱۲:۰۷
۱۸:۰۷
۲۰:۴۲
بازارسال شده از اندیشکده حکمت طبیعی و الهیات سلامت
۵:۴۲
بازارسال شده از اندیشکده حکمت طبیعی و الهیات سلامت
زمانی که کار ترجمه، ویراست و پی نوشت های کتاب «درآمدی تاریخی بر فلسفه طبیعی در جهان اسلام» به پایان رسید، از پروفسور جان مک گینس پژوهشگر طبیعیات ابن سینا و استاد دانشگاه میسوری سنت لویس امریکا خواستیم مقدمه ای برای اثر بنگارد. در پی مکاتبه موضوعی که برای مقدمه به ایشان پیشنهاد دادیم این بود که «چرا طبیعیات دوره اسلامی؟».
فارغ از آنچه ایشان برای ما نگاشتند-که علاقمندان می توانند برای مطالعه آن به اصل اثر مراجعه نمایند- در حقیقت این سؤال ذهن هر پژوهشگر تاریخ فلسفه و علم را به خود جلب می کند. واقعا مطالعه طبیعیات دوره میانه و از جمله دوره اسلامی چه دستاورد معرفتی را برای ما می تواند داشته باشد؟
می دانیم پیشرفت های علمی در زمینه دانش های طبیعی و با محوریت فیزیک و شیمی فضای اندیشه ای دانشورزان را در سه سده اخیر بسیار دگرگون کرده است. حتی تحولات خود این دوره اینقدر گسترده است که نمی توان به راحتی از یک گفتمان طبیعیاتی واحد مدرن سخن گفت و در دانش هایی مانند فیزیک شاخه ها و گرایش های موازی به وجود آمده که برای پاسخگویی به سؤالات ما درباره جهان طبیعی در کنار هم به علم ورزی می پردازند.
برای اینکه زیادی گویی نکرده باشم، نظر خود را درباره پاسخ به سؤال یادشده بدون مقدمه یاد می کنم و اصل موضوع را در پرونده ای خاص در کانال «حکمت طبیعی» در هفته های آینده مورد توجه قرار خواهم داد. یکی از نکاتی که درباره طبیعیات دوره اسلامی بایستی مورد توجه قرار داد این است که با توجه به پیش زمینه های نظرورزانه فلسفی در نگرش طبیعی دانان دوره اسلامی، بسیاری از مباحثی که اندیشه ایشان وارد شده از سنخ «فلسفه طبیعی(Natural Philosophy)» و «جهان شناسی فلسفی(Philosophical Cosmology)» است و نه صرفا جزئیات دانش های طبیعی. با بازخوانی و بازسازی آثار فیلسوفان مسلمان درباره مباحث طبیعت شناختی به بسیاری بحث های جالب بر می خوریم که همین امروزه نیز در فاصله مرزی میان فلسفه و علوم طبیعی از جمله فلسفه و فیزیک مورد کاوش قرار می گیرد. بحث هایی مانند چیستی جسم، حرکت، ماهیت زمان و مکان، قابلیت و فعلیت امور طبیعی، نسبت عوالم کیهانی، تناهی و عدم تناهی ابعاد و همچنین بحث های فلسفی درباره خلأ و ملأ و مرزهای پایانی کیهان (فلک محدّد)، ماهیت نور و بسیاری موضوعات دیگر بخش های شایان توجهی از طبیعیات دوره اسلامی هستند که هنوز در فلسفه فیزیک و فلسفه های دیگر علوم طبیعی موضوعاتی زنده و بحث برانگیز را تشکیل می دهند.
دیگر اینکه نگرش طبیعت شناختی فیلسوفان مسلمان علاوه بر محتوای علمی، از منظر روش شناسی علمی نیز بسیار قابل توجه است. سیطره اندیشه منطقی نزد طبیعی دانان مشاءی-سینوی و فراروی از آن در نگرش های اشراقی مایه حاصلخیزی را برای پژوهش درباره «علم شناسی فلسفی» طبیعی دانان دوره اسلامی فرا آورده است. موضوعی که توجه بسیاری از اندیشمندان غربی را در نگاشته هایشان به خود جلب کرده است. این پژوهشگران کوشش نموده اند به بازسازی اندیشه دانشمندان دوره اسلامی در رابطه با فلسفه علم بپردازند و با طرح مسائلی مانند نسبت تجربه و استقراء، روش شناسی علمی ایشان را به عنوانی دستاوردی نو در زمانه خودشان مورد بررسی قرار دهند.
ضیق مجال اجازه یادآوری نکات بعدی را نمی دهد. فقط در پایان یادآور می شوم که دانش نفس شناسی نیز به طور سنتی در متون طبیعیات طبقه بندی می شده است. همین نکته کافی است تا پژوهشگران امکان پژوهش های میان رشته ای دامنه داری در حوزه های معرفت شناسی (Epistemology)، فلسفه ادراک حسی(Philosophy of perception)، روان شناسی و روان پزشکی، فلسفه ذهن(Philosophy of mind)، علوم شناختی(Cognitive Science) و حتی فلسفه پزشکی(Philosophy of medicine) را در متون طبیعیات دوره اسلامی بیابند؛ نه الزاما در جست وجوی پاسخ های نهایی بلکه در مسیر بررسی، بازاندیشی و بازتولید دیدگاه های طبیعی دان/نفس شناسان مسلمان که به نحوی دیگر بدین موضوعات می اندیشیده اند.
فارغ از آنچه ایشان برای ما نگاشتند-که علاقمندان می توانند برای مطالعه آن به اصل اثر مراجعه نمایند- در حقیقت این سؤال ذهن هر پژوهشگر تاریخ فلسفه و علم را به خود جلب می کند. واقعا مطالعه طبیعیات دوره میانه و از جمله دوره اسلامی چه دستاورد معرفتی را برای ما می تواند داشته باشد؟
می دانیم پیشرفت های علمی در زمینه دانش های طبیعی و با محوریت فیزیک و شیمی فضای اندیشه ای دانشورزان را در سه سده اخیر بسیار دگرگون کرده است. حتی تحولات خود این دوره اینقدر گسترده است که نمی توان به راحتی از یک گفتمان طبیعیاتی واحد مدرن سخن گفت و در دانش هایی مانند فیزیک شاخه ها و گرایش های موازی به وجود آمده که برای پاسخگویی به سؤالات ما درباره جهان طبیعی در کنار هم به علم ورزی می پردازند.
برای اینکه زیادی گویی نکرده باشم، نظر خود را درباره پاسخ به سؤال یادشده بدون مقدمه یاد می کنم و اصل موضوع را در پرونده ای خاص در کانال «حکمت طبیعی» در هفته های آینده مورد توجه قرار خواهم داد. یکی از نکاتی که درباره طبیعیات دوره اسلامی بایستی مورد توجه قرار داد این است که با توجه به پیش زمینه های نظرورزانه فلسفی در نگرش طبیعی دانان دوره اسلامی، بسیاری از مباحثی که اندیشه ایشان وارد شده از سنخ «فلسفه طبیعی(Natural Philosophy)» و «جهان شناسی فلسفی(Philosophical Cosmology)» است و نه صرفا جزئیات دانش های طبیعی. با بازخوانی و بازسازی آثار فیلسوفان مسلمان درباره مباحث طبیعت شناختی به بسیاری بحث های جالب بر می خوریم که همین امروزه نیز در فاصله مرزی میان فلسفه و علوم طبیعی از جمله فلسفه و فیزیک مورد کاوش قرار می گیرد. بحث هایی مانند چیستی جسم، حرکت، ماهیت زمان و مکان، قابلیت و فعلیت امور طبیعی، نسبت عوالم کیهانی، تناهی و عدم تناهی ابعاد و همچنین بحث های فلسفی درباره خلأ و ملأ و مرزهای پایانی کیهان (فلک محدّد)، ماهیت نور و بسیاری موضوعات دیگر بخش های شایان توجهی از طبیعیات دوره اسلامی هستند که هنوز در فلسفه فیزیک و فلسفه های دیگر علوم طبیعی موضوعاتی زنده و بحث برانگیز را تشکیل می دهند.
دیگر اینکه نگرش طبیعت شناختی فیلسوفان مسلمان علاوه بر محتوای علمی، از منظر روش شناسی علمی نیز بسیار قابل توجه است. سیطره اندیشه منطقی نزد طبیعی دانان مشاءی-سینوی و فراروی از آن در نگرش های اشراقی مایه حاصلخیزی را برای پژوهش درباره «علم شناسی فلسفی» طبیعی دانان دوره اسلامی فرا آورده است. موضوعی که توجه بسیاری از اندیشمندان غربی را در نگاشته هایشان به خود جلب کرده است. این پژوهشگران کوشش نموده اند به بازسازی اندیشه دانشمندان دوره اسلامی در رابطه با فلسفه علم بپردازند و با طرح مسائلی مانند نسبت تجربه و استقراء، روش شناسی علمی ایشان را به عنوانی دستاوردی نو در زمانه خودشان مورد بررسی قرار دهند.
ضیق مجال اجازه یادآوری نکات بعدی را نمی دهد. فقط در پایان یادآور می شوم که دانش نفس شناسی نیز به طور سنتی در متون طبیعیات طبقه بندی می شده است. همین نکته کافی است تا پژوهشگران امکان پژوهش های میان رشته ای دامنه داری در حوزه های معرفت شناسی (Epistemology)، فلسفه ادراک حسی(Philosophy of perception)، روان شناسی و روان پزشکی، فلسفه ذهن(Philosophy of mind)، علوم شناختی(Cognitive Science) و حتی فلسفه پزشکی(Philosophy of medicine) را در متون طبیعیات دوره اسلامی بیابند؛ نه الزاما در جست وجوی پاسخ های نهایی بلکه در مسیر بررسی، بازاندیشی و بازتولید دیدگاه های طبیعی دان/نفس شناسان مسلمان که به نحوی دیگر بدین موضوعات می اندیشیده اند.
۵:۴۲
بازارسال شده از Samera
۱۰:۵۶
حکمت طبیعی
تصویر
شعر از علامه شيخ محمّد حسين اصفهانى (مفتقر)
باده بده ساقيا! ولى ز خمِّ غدير چنگ بزن مطربا! ولى به ياد اميرتو نيز اى چرخ پير! بيا ز بالا به زير دادِ مسرّت بده، ساغر عشرت بگير
بلبل نطقم چنان قافيهْ پرداز شد كه زُهره در آسمان به نغمه دمساز شدمحيط كون و مكان، دايره ساز شد سَرور روحانيان هو العلىُّ الكبير
وادى خمّ غدير، منطقه نور شد؟ يا ز كف عقل پير، تجلّى طور شد؟يا كه بيانى خطير ز سرِّ مستور شد؟ يا شده در يك سرير قَرانِ شاه و وزير؟
چون به سرِ دست شاه، شير خدا شد بلند به تارك مهر و ماه، ظلِّ عنايت فكندبه شوكت فرّ و جاه، به طالعى ارجمند شاه ولايتْ پناه، به امر حق شد امير
مژده! كه شد مير عشق وزير عقل نخست به همّت پير عشق، اساسِ وحدت،دُرستبه آب شمشير عشق نقش دوئيَّت بشست به زير زنجير عشق، شير فلك شد اسير
فاتح اقليمِ جود به جاى خاتم نشست؟ يا به سپهرِ وجود نيّر اعظم نشست؟يا به محيط شهود مركز عالم نشست؟ روى حسود عنود سياه شد همچو قير
جلوه به صد ناز كرد ليلى حسن قِدَم پرده ز رُخ باز كرد بدْر منير ظُلَمنغمهْگرى ساز كرد معدن كلّ حِكم يا سخن آغاز كرد عنِ اللَّطيفِ الخبير:
به هر كه مولا منم، علىست مولاى او نسخه اسما منم، علىست طغراى اوسرِّ معمّا منم، علىست مَجْلاى او محيط انشا منم، على مَدار و مدير
طور تجلّى منم، سينه سينا على ستسرِّ انا اللَّه منم، آيت كبرا على ستذرّه بيضا منم، لؤلؤ لالا على ست شافع عقبى منم، على مُشار و مُشير
حلقه افلاك را، سلسلهْ جنبان على ست قاعده خاك را، اساس و بنيان على ستدفتر ادراك را، طراز و عنوان على ست سيّد لولاك را، على وزير و ظهير
دايره كن فكان، مركز عزم على ستعرصه كون و مكان، خطّه رزم على ستدر حرم لا مكان خلوت بزم على ست روى زمين و زمان به نور او مُستَنير
يوسف كنعان عشق، بنده رخسار اوست خضر بيابان عشق، تشنه گفتار اوستموسىِ عمران عشق، طالب ديدار اوست كيست سليمان عشق بر درِ او؟ يك فقير
اى به فروغ جمال آينه ذو الجلالمفتقر خوشْ مقال مانده به وصف تو لالگرچه بُراق خيال در تو ندارد مجال ولى ز آب زلال، تشنه بود ناگزير
•┈┈••✾••┈┈•
عید ولایت مولا، خجسته و مهنا
باده بده ساقيا! ولى ز خمِّ غدير چنگ بزن مطربا! ولى به ياد اميرتو نيز اى چرخ پير! بيا ز بالا به زير دادِ مسرّت بده، ساغر عشرت بگير
بلبل نطقم چنان قافيهْ پرداز شد كه زُهره در آسمان به نغمه دمساز شدمحيط كون و مكان، دايره ساز شد سَرور روحانيان هو العلىُّ الكبير
وادى خمّ غدير، منطقه نور شد؟ يا ز كف عقل پير، تجلّى طور شد؟يا كه بيانى خطير ز سرِّ مستور شد؟ يا شده در يك سرير قَرانِ شاه و وزير؟
چون به سرِ دست شاه، شير خدا شد بلند به تارك مهر و ماه، ظلِّ عنايت فكندبه شوكت فرّ و جاه، به طالعى ارجمند شاه ولايتْ پناه، به امر حق شد امير
مژده! كه شد مير عشق وزير عقل نخست به همّت پير عشق، اساسِ وحدت،دُرستبه آب شمشير عشق نقش دوئيَّت بشست به زير زنجير عشق، شير فلك شد اسير
فاتح اقليمِ جود به جاى خاتم نشست؟ يا به سپهرِ وجود نيّر اعظم نشست؟يا به محيط شهود مركز عالم نشست؟ روى حسود عنود سياه شد همچو قير
جلوه به صد ناز كرد ليلى حسن قِدَم پرده ز رُخ باز كرد بدْر منير ظُلَمنغمهْگرى ساز كرد معدن كلّ حِكم يا سخن آغاز كرد عنِ اللَّطيفِ الخبير:
به هر كه مولا منم، علىست مولاى او نسخه اسما منم، علىست طغراى اوسرِّ معمّا منم، علىست مَجْلاى او محيط انشا منم، على مَدار و مدير
طور تجلّى منم، سينه سينا على ستسرِّ انا اللَّه منم، آيت كبرا على ستذرّه بيضا منم، لؤلؤ لالا على ست شافع عقبى منم، على مُشار و مُشير
حلقه افلاك را، سلسلهْ جنبان على ست قاعده خاك را، اساس و بنيان على ستدفتر ادراك را، طراز و عنوان على ست سيّد لولاك را، على وزير و ظهير
دايره كن فكان، مركز عزم على ستعرصه كون و مكان، خطّه رزم على ستدر حرم لا مكان خلوت بزم على ست روى زمين و زمان به نور او مُستَنير
يوسف كنعان عشق، بنده رخسار اوست خضر بيابان عشق، تشنه گفتار اوستموسىِ عمران عشق، طالب ديدار اوست كيست سليمان عشق بر درِ او؟ يك فقير
اى به فروغ جمال آينه ذو الجلالمفتقر خوشْ مقال مانده به وصف تو لالگرچه بُراق خيال در تو ندارد مجال ولى ز آب زلال، تشنه بود ناگزير
•┈┈••✾••┈┈•
عید ولایت مولا، خجسته و مهنا
۱۰:۵۷
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
۱۲:۵۵
۱۸:۵۵
۲۰:۱۲
بازارسال شده از اندیشکده حکمت طبیعی و الهیات سلامت
۱۱:۱۸
بازارسال شده از کارگروه مواریث کمیته فرهنگ و تمدن
۱۱:۲۷
حکمت طبیعی
تصویر
بازارسال شده از زیر گروه حکمت فرهنگستان
۱۷:۳۲