پیوستار
اندیشکده پیوستار برگزار میکند:
مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد؛ تحلیل و آسیبشناسی نقش رسانهها در ۱۲ روز دفاع از ایران»
نشست دوم: آسیبشناسی رسانهها در روایت جنگ
با حضور:
محمد کریمی | سردبیر پیشین خبرگزاریهای فارس و تسنیم
️محمد لسانی | فعال و پژوهشگر رسانه
محمدامین سلیمی | مجری و سردبیر پیشین خبرگزاری دانشجو برای حضور در نشست به این شناسه پیام دهید: @saharhamiidi
سهشنبه ۱۷ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰
خانه اندیشهورزان | تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ولیعصر(عج) و برادران مظفر، پلاک ۹٠۷
@Peivastar_ir
https://www.skyroom.online/ch/rewayatpishraft/dabirkhaneh-rewayat-pishraft
۱۳:۰۹
۱۷:۴۱
۱۷:۴۱
بازارسال شده از خانه اندیشهورزان
#محتوا#رویداد#کلیپ
۱۶:۵۸
۶:۳۲
پیوستار
بخشی از سخنان دکتر محمد لسانی در دومین نشست از مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد» با موضوع آسیبشناسی رسانهها در روایت جنگ را در ادامه خواهید خواند:
خبر و روایت از یکدیگر متمایزند؛ خبر، گزارش یک رویداد است، در حالی که روایت، واگویه حسی و شخصیسازیشده از یک رویداد. به همین دلیل شبکههای اجتماعی روایتساز هستند و رسانههای رسمی خبر تولید میکنند. در دو دههی گذشته از خبر به روایت عبور کردیم و کاربران شبکههای اجتماعی موضوعیت داشتند؛ در حالی که وقتی به جنگ رسیدیم به دو دلیل مصرف خبر، چندین برابر روایت شد. اول اینکه جنگ نظامی، سرد و سخت از جنس خبر در رسانههای جمعی است نه گرم و نرم از جنس روایت در شبکه های اجتماعی. دوم اینکه فلیترینگ، فضای کنش روایی را مسدود کرد. پس در دو دهه اخیر که روایتسازی متورم نسبت به خبر داشتیم و شاکلهی نظام خبر و سازمان خبر (با تاکید بر سازمان صدا و سیما) تضعیف شد عملا این ساختارزدایی از خبر، در صحنهی رسانه اختلال ایجاد کرد در حالی که خبر و روایت، دو بال یک نظام رسانه ای هستند و نباید یکی کمرنگ و دیگری پررنگ شود و هیچکدام قابل جایگزینی با یکدیگر نیستند.
روز شروع حملات، از همان صبح زود، ده گروه خبری برای پوشش بخشهای مختلفی مثل ترور و تخریب اعزام شدند. سرعت گزارشدهی خبرنگاران قابل توجه بود؛ قبلا چنین شتابی را ندیده بودیم، هرچند باز هم انتظار مردم و متخصصان بیشتر از اینها بود. در معاونت سیاسی، اقدام به اعزام سریع خبرنگاران یک نقطهی قوت بود، اما در معاونت سیما دو مشکل جدی وجود داشت: اول اینکه تحریریهای نبود تا مجریها مجبور نشوند از روی موبایل خبر بخوانند و این کار باعث اعتبارزدایی نشود؛ تحریریهای که بتواند محتوا را بهدرستی پالایش و آماده کند. دوم، سلیقهمحوری مدیران بود که آنتن را از کارکرد ملی و حرفهایاش میاندازد. آنتن شبکههای اصلی در چنین شرایطی نیازمند نظارت جدی است.
در این جنگ ۱۲ روزه، سه لایهی اصلی در تولید فیکنیوز فعال بودند: اول، سیاستمداران و کنشگران سیاسی که خودشان فیک میساختند، مثل تکذیب اصابت موشک به حیفا توسط مسوولان رژیم یا ادعای ترامپ مبنی بر تقاضای ایران برای دیدار در کاخ سفید. دوم، رسانههای برند که امسال نقش فیکسازی کمتری داشتند و بیشتر با بازنشر سخنان ارتش اسرائیل سعی در ایجاد رعب داشتند. سوم، کاربران خرد شبکههای اجتماعی بودند که حجم زیادی فیک منتشر میکردند. نکتهی مهم این است که در مواجهه با این فیکها، رسانههای ما مرجعیت کافی نداشتند و فقط به تکذیب بسنده میکردند و حتی ناخواسته باعث تقویت و پروموت همان فیکها میشدند. اهمیت فکتچک یا راستی آزمایی در این است که نهتنها فیک را رد کند، بلکه بتواند اعتبار رسانهی تولیدکنندهی فیک را هم هدف بگیرد و تولید هزینه برای فیکساز کند.
@Peivastar_ir
۶:۳۲
پیوستار
بخشی از سخنان آقای محمد کریمی در دومین نشست از مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد» با موضوع آسیبشناسی رسانهها در جنگ را در ادامه خواهید خواند:
از جمعه با خلأ اطلاعاتی جدی روبهرو شدیم. نبودِ منبع اطلاعرسانی بالادستی باعث میشود مجری برنامههای جنگ مجبور شود خبرها را در لحظه از روی موبایل بخواند و این میان گاف هم داده میشود. ما پس از جنگ تحمیلی، قرارگاه جنگ داشتیم، اما چرا بعد از اتفاقاتی مثل سال ۷۸ و ۸۸ نفهمیدیم به قرارگاه اطلاعاتی-عملیاتی نیاز داریم؟ در بنابراین این جنگ اخیر خبرنگاران در میدان کاملا دستشان خالی بود و هیچ قرارگاه مشخصی نبود که بتواند در زمان جنگ به رسانهها اطلاعات بدهد. در نهایت، هیچکس اطلاعات دست اولی نداشت تا بتواند ابتکار عمل داشته باشد و تهدیدها را به فرصت تبدیل کند. نبود چنین قرارگاهی، خبرنگاران را در میدان معطل میکرد و مجبورشان میکرد برای ارائه سریع خبر، گاف بدهند؛ در حالی که مقصر اصلی این ضعف، خود خبرنگار نیست، بلکه ناآشنایی مدیران میدانی با کارکرد رسانه است.
چند ده میلیارد خرج پروژهبگیران مجازی شد اما ساختار رسانهای برای جنگ نداریم و باید سریع ساخته شود. فرماندهان باید تجربه رسانهای میدانی را بشنوند. سخنگوی واحد و ساختار متمرکز نداریم و حرفهای پراکنده مسئولان خودش بحرانساز شد. خبرنگاران اصلی هم دیر وارد میدان شدند. نباید فریب آرامش کاذب را بخوریم؛ باید از همین حالا برای جنگ برنامهسازی کنیم، به رسانهها اعتماد کنیم و آموزش خبرنگاری بحران را جدی بگیریم.
ما هنوز باور نکردهایم که باید خبرنگار تخصصی جنگ تربیت کنیم. خبرنگاران نظامی فعلی هم فقط به خاطر علاقه و تلاش شخصیشان به موفقیت رسیدهاند، نه به خاطر آموزش سیستماتیک. بیشتر خبرنگاران حتی شناخت درستی از انواع موشکهای ایرانی ندارند و اجازه نزدیکشدن به میدان جنگ را هم پیدا نمیکنند. بدون پرورش خبرنگار متخصص، رسانه در جنگ نمیتواند نقش واقعیاش را ایفا کند.
@Peivastar_ir
۶:۳۵
بخشی از سخنان آقای سیدعلی سیدان در سومین نشست از مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد» با موضوع روایتهای دوگانه و دوقطبیهای پس از جنگ را در ادامه خواهید خواند:
در گفتارهای رسانهای دوگانههایی مثل «امت/ملت»، «ایران/اسلام»، «جنگ/آتشبس» و «مذاکره/مقاومت» شکل گرفته است. در پس این دوگانهها، دو جریان دیده میشوند که هر دو در یک چیز مشترکند: عدماستقرار در طرح سیاسی جمهوری اسلامی. یک جریان، نیروهای انقلابیای هستند که در مقام تحلیل واقعیت، بنیان دینی و هویتی را فراموش میکنند. من آنها را «ماتریالیستهای مسلمان» مینامم؛ تحلیلی هیستریک دارند و ترسشان را با تهور پنهان میکنند. دومی، جریانی غربگراست که حتی ایرانگرا هم نیست و به ایران نمادین و دکوراتیو دل بسته، نه ایران واقعی. یکی توان نظری درک طرح جمهوری اسلامی را ندارد و دیگری آگاهانه از آن فاصله گرفته است.
برای درک شرایط امروز، باید خودِ وضع موجود را تئوریزه کنیم؛ یعنی جمهوری اسلامی ایران و جنگی که در جریان است. همبستگی اجتماعیِ این روزها، حاصل هر جنگی نیست، بلکه نتیجۀ نبردی است میان طرح سیاسی جمهوری اسلامی و نظم سلطه جهانی، بر پایهی هویت دینی و استقلال جمهور. این جنگ، ظرفیت تولید انسجام و حل کردن دوگانهها را دارد چون از دل یک معنا و جهتگیری تاریخی برمیخیزد.
پروژۀ پیشرو در چنین شرایطی، «تصرف مفهومی ایران» است؛ یعنی جمهوری اسلامی باید ایران را نه صرفاً در نماد، بلکه در معنا بازتعریف کند. ما باید «ایرانِ جمهوری اسلامی» را بشناسیم، زیرا واقعیترین ایران، همین ایران است. این ایران است که در صحنه حاضر و ایستاده است و موجب انسجام اجتماعی میشود. اگر ایران از حقیقت تهی شود، به مفهومی مرده بدل میشود. همانطور که در انقلاب، مردم امام را نه صرفاً بهعنوان یک رهبر سیاسی، بلکه بهعنوان حامل معنایی عمیق پذیرفتند، اکنون نیز باید مفهوم ایران درون طرح جمهوری اسلامی بازیابی شود. این بازتعریف نباید به سطح رسانه و تبلیغات محدود بماند، بلکه باید ساختاری، عمیق و درهمتنیده با آموزش، فرهنگ، سیاست و هویت باشد.
سوءبرداشتهایی هم در فضای گفتار عمومی شکل گرفته است. برای مثال، جملۀ «ای ایران بخوان» را نشانۀ چرخش بهسوی ملیگرایی میدانند، در حالی که از ابتدا طرح جمهوری اسلامی، حفظ و استقلال ملت ایران بوده است؛ اما ایران درون طرح دینی، نه جدا از آن. این بازگشت نیست، بلکه بازتأکید بر همان بنیان است. ما تا امروز در نظریهپردازی برای این ایران کوتاهی کردهایم. اکنون زمان آن است که این تصرف مفهومی بهصورت واقعی، ساختاری و عمیق انجام شود.
@Peivastar_ir
۷:۲۷
پیوستار
بخشی از سخنان آقای سیدعلی سیدان در سومین نشست از مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد» با موضوع روایتهای دوگانه و دوقطبیهای پس از جنگ را در ادامه خواهید خواند:
در گفتارهای رسانهای دوگانههایی مثل «امت/ملت»، «ایران/اسلام»، «جنگ/آتشبس» و «مذاکره/مقاومت» شکل گرفته است. در پس این دوگانهها، دو جریان دیده میشوند که هر دو در یک چیز مشترکند: عدماستقرار در طرح سیاسی جمهوری اسلامی. یک جریان، نیروهای انقلابیای هستند که در مقام تحلیل واقعیت، بنیان دینی و هویتی را فراموش میکنند. من آنها را «ماتریالیستهای مسلمان» مینامم؛ تحلیلی هیستریک دارند و ترسشان را با تهور پنهان میکنند. دومی، جریانی غربگراست که حتی ایرانگرا هم نیست و به ایران نمادین و دکوراتیو دل بسته، نه ایران واقعی. یکی توان نظری درک طرح جمهوری اسلامی را ندارد و دیگری آگاهانه از آن فاصله گرفته است.
برای درک شرایط امروز، باید خودِ وضع موجود را تئوریزه کنیم؛ یعنی جمهوری اسلامی ایران و جنگی که در جریان است. همبستگی اجتماعیِ این روزها، حاصل هر جنگی نیست، بلکه نتیجۀ نبردی است میان طرح سیاسی جمهوری اسلامی و نظم سلطه جهانی، بر پایهی هویت دینی و استقلال جمهور. این جنگ، ظرفیت تولید انسجام و حل کردن دوگانهها را دارد چون از دل یک معنا و جهتگیری تاریخی برمیخیزد.
پروژۀ پیشرو در چنین شرایطی، «تصرف مفهومی ایران» است؛ یعنی جمهوری اسلامی باید ایران را نه صرفاً در نماد، بلکه در معنا بازتعریف کند. ما باید «ایرانِ جمهوری اسلامی» را بشناسیم، زیرا واقعیترین ایران، همین ایران است. این ایران است که در صحنه حاضر و ایستاده است و موجب انسجام اجتماعی میشود. اگر ایران از حقیقت تهی شود، به مفهومی مرده بدل میشود. همانطور که در انقلاب، مردم امام را نه صرفاً بهعنوان یک رهبر سیاسی، بلکه بهعنوان حامل معنایی عمیق پذیرفتند، اکنون نیز باید مفهوم ایران درون طرح جمهوری اسلامی بازیابی شود. این بازتعریف نباید به سطح رسانه و تبلیغات محدود بماند، بلکه باید ساختاری، عمیق و درهمتنیده با آموزش، فرهنگ، سیاست و هویت باشد.
سوءبرداشتهایی هم در فضای گفتار عمومی شکل گرفته است. برای مثال، جملۀ «ای ایران بخوان» را نشانۀ چرخش بهسوی ملیگرایی میدانند، در حالی که از ابتدا طرح جمهوری اسلامی، حفظ و استقلال ملت ایران بوده است؛ اما ایران درون طرح دینی، نه جدا از آن. این بازگشت نیست، بلکه بازتأکید بر همان بنیان است. ما تا امروز در نظریهپردازی برای این ایران کوتاهی کردهایم. اکنون زمان آن است که این تصرف مفهومی بهصورت واقعی، ساختاری و عمیق انجام شود.
@Peivastar_ir
بخشی از سخنان دکتر علیرضا بلیغ در سومین نشست از مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد» با موضوع روایتهای دوگانه و دوقطبیهای پس از جنگ را در ادامه خواهید خواند:
پروژهای که غربیها حتی پیش از ۷ اکتبر آن را دنبال میکردند، تلاش برای خنثیسازی ارادهی مستقل در خاورمیانه بود؛ منطقهای که هنوز استعداد شکلگیری ارادههای سیاسی و هویتی را دارد. این اراده محدود به جمهوری اسلامی نیست؛ پیش از آن هم جریانهایی مانند اخوانالمسلمین، ظرفیت مقاومت در برابر اسرائیل را داشتند. در ادامهی این پروژه، مسیر عادیسازی با اسرائیل طراحی شد تا اصل مبارزه با آن بیمعنا شود؛ روندی که در کشورهایی مثل مصر و اردن پیش رفت و اسرائیل را بهعنوان بخشی پذیرفتهشده از نظم منطقهای جا داد. بهمرور، این طرح بهگونهای پیش رفت که حتی ارادهی مستقل ایران نیز باید در آن حل شود؛ طرحی که هدفش جا دادن اسرائیل در ساختار سیاسی و اقتصادی منطقه بود، بدون آنکه بر دین یا هویت مذهبی تکیه داشته باشد. این مدل اساسا مبتنی بر حذف هر ارادهای است و با اسلام هم از همان جهت مخالفند، چون بیدارگر اراده هاست.
وحدت مهم است، اما اگر جهت نداشته باشد، پایدار نمیماند. جهت، مقدم بر وحدت است. یکی از دلایلی که طرح جمهوری اسلامی برای برخی از مردم شنیده نشد، این بود که از داخل و خارج القا میشد که باید «نرمال» بود و مثل بقیه جهان حرکت کرد. اما جمهوری اسلامی از ابتدا آمده بود تا مسیری متفاوت را برود؛ مسیری که پیش از انقلاب و از زمان جنگهای ایران و روس آغاز شد اما انقلاب نقطهی فتح آن بود نه آغازش. جنگ اخیر فرصتی بود برای شنیدهشدن این تفاوت. وقتی موشک به تهران میخورد، حقیقتِ در جریان بودن جنگ عیان میشود؛ چیزی که پیشتر نه امکان گفتنش فراهم بود، نه آمادگی شنیدنش. امروز نباید زمان را صرف بازگشت به مجادلات گذشته کرد. اکنون لحظهای است برای تمرکز بر دوگانهی اصلی: اراده یا بیارادگی، ایستادگی یا تسلیم. این دوگانه امروز مخاطب دارد و باید بر آن ایستاد.
یکی از پایههای فتوای رهبری دربارهی ممنوعیت ساخت بمب اتم، این باور است که در نهایت، ارادهی انسان باید بر تکنولوژی غلبه کند. ممکن است در نقطهای صفر، شرایطی پدید آید که تصمیم تغییر کند، اما تا امروز جمهوری اسلامی بر این اصل ایستاده: حفظ شأن انسان در برابر ماشینی که دیگر انسانی پشت آن نیست. غرب همهی ارزشهای ادعاییاش—حقوق بشر، آزادی، انسانیت—را در حمایت از اسرائیل مصرف کرده و چیزی از آنها باقی نمانده است. در چنین جهانی، جمهوری اسلامی با پافشاری بر این موضع، مردم جهان را به یک دعوت بنیادین فرا میخواند: انسان بمانید.
@Peivastar_ir
۷:۲۸
پیوستار
بخشی از سخنان دکتر علیرضا بلیغ در سومین نشست از مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد» با موضوع روایتهای دوگانه و دوقطبیهای پس از جنگ را در ادامه خواهید خواند:
پروژهای که غربیها حتی پیش از ۷ اکتبر آن را دنبال میکردند، تلاش برای خنثیسازی ارادهی مستقل در خاورمیانه بود؛ منطقهای که هنوز استعداد شکلگیری ارادههای سیاسی و هویتی را دارد. این اراده محدود به جمهوری اسلامی نیست؛ پیش از آن هم جریانهایی مانند اخوانالمسلمین، ظرفیت مقاومت در برابر اسرائیل را داشتند. در ادامهی این پروژه، مسیر عادیسازی با اسرائیل طراحی شد تا اصل مبارزه با آن بیمعنا شود؛ روندی که در کشورهایی مثل مصر و اردن پیش رفت و اسرائیل را بهعنوان بخشی پذیرفتهشده از نظم منطقهای جا داد. بهمرور، این طرح بهگونهای پیش رفت که حتی ارادهی مستقل ایران نیز باید در آن حل شود؛ طرحی که هدفش جا دادن اسرائیل در ساختار سیاسی و اقتصادی منطقه بود، بدون آنکه بر دین یا هویت مذهبی تکیه داشته باشد. این مدل اساسا مبتنی بر حذف هر ارادهای است و با اسلام هم از همان جهت مخالفند، چون بیدارگر اراده هاست.
وحدت مهم است، اما اگر جهت نداشته باشد، پایدار نمیماند. جهت، مقدم بر وحدت است. یکی از دلایلی که طرح جمهوری اسلامی برای برخی از مردم شنیده نشد، این بود که از داخل و خارج القا میشد که باید «نرمال» بود و مثل بقیه جهان حرکت کرد. اما جمهوری اسلامی از ابتدا آمده بود تا مسیری متفاوت را برود؛ مسیری که پیش از انقلاب و از زمان جنگهای ایران و روس آغاز شد اما انقلاب نقطهی فتح آن بود نه آغازش. جنگ اخیر فرصتی بود برای شنیدهشدن این تفاوت. وقتی موشک به تهران میخورد، حقیقتِ در جریان بودن جنگ عیان میشود؛ چیزی که پیشتر نه امکان گفتنش فراهم بود، نه آمادگی شنیدنش. امروز نباید زمان را صرف بازگشت به مجادلات گذشته کرد. اکنون لحظهای است برای تمرکز بر دوگانهی اصلی: اراده یا بیارادگی، ایستادگی یا تسلیم. این دوگانه امروز مخاطب دارد و باید بر آن ایستاد.
یکی از پایههای فتوای رهبری دربارهی ممنوعیت ساخت بمب اتم، این باور است که در نهایت، ارادهی انسان باید بر تکنولوژی غلبه کند. ممکن است در نقطهای صفر، شرایطی پدید آید که تصمیم تغییر کند، اما تا امروز جمهوری اسلامی بر این اصل ایستاده: حفظ شأن انسان در برابر ماشینی که دیگر انسانی پشت آن نیست. غرب همهی ارزشهای ادعاییاش—حقوق بشر، آزادی، انسانیت—را در حمایت از اسرائیل مصرف کرده و چیزی از آنها باقی نمانده است. در چنین جهانی، جمهوری اسلامی با پافشاری بر این موضع، مردم جهان را به یک دعوت بنیادین فرا میخواند: انسان بمانید.
@Peivastar_ir
بخشی از سخنان دکتر میثم مهدیار در سومین نشست از مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد» با موضوع روایتهای دوگانه و دوقطبیهای پس از جنگ را در ادامه خواهید خواند:
طبیعیست هر سرمایهای میراثخوارانی پیدا میکند که با دوگانهسازی آن را مصادره کنند. پیش از این جنگ دوازدهروزه، در روزمرگیای گیر کرده بودیم که اجازه اندیشیدن نمیداد و مسائل زیادی بیپاسخ مانده بود. اما جنگ، امکان مواجهه با خود را فراهم کرد؛ بدون آن، نمیتوانستیم اینچنین شفاف بدانیم که از نهادهایی مثل آموزشوپرورش، رسانه یا ارتش چه میخواهیم. رخداد جنگ مسائل را از سطح انتزاع به واقعیت آورد؛ وحدت ملی-مذهبی، احساس تعلق، و بازنمایی قدرت نظامی همه از همین طریق شفاف شدند. شهید سلیمانی در وضعیت پیشین، الگویی دور از دسترس بود، اما اکنون الگویی مثل شهید پدافند، در دل زندگی روزمره تثبیتپذیر است. جنگ نهتنها برخی دوگانههای پیشین مثل زندگی/جنگ را تضعیف کرد، بلکه امر روزمره را با امر حماسی در هم آمیخت. ما با واقعیت خود روبهرو شدیم و دانستیم که از اقتصاد، از آموزش، و از سیاست چه میخواهیم. این، تجربهای بود از امر سیاسی در معنای واقعی آن؛ و نباید اجازه داد این دستاورد منحل شود.
در پیمایشی در سال ۱۴۰۲، اعتماد اجتماعی تنها ۸ درصد اعلام شده بود. اگر این عدد واقعاً منعکسکنندهی وضعیت جامعه بود، باید در جنگ اخیر شاهد واگرایی میبودیم، نه این حجم از همگرایی. اما جنگ تنها در جامعهای منسجم میتواند به اتحاد منجر شود. ایران در بحرانهای مختلف مانند زلزلهی سرپلذهاب، کرونا، یا پویش «ایران همدل»، بارها ظرفیت همبستگی اجتماعی عمیق خود را نشان داده؛ ظرفیتی که بدون ریشههای فرهنگیای چون نذر، وقف، و هیئت شکل نمیگیرد. در تاریخ ایران، تنها دو بار دولت-ملت واقعی شکل گرفته: ساسانیان و صفویان؛ و هر دو بر پایهی دین. امروز نیز همبستگی ملی بدون دین ممکن نیست. جمهوری اسلامی با محوریت ولی فقیه، بازتولید همان شاه آرمانی با فره ایزدی است، و انقلاب، ادامهی تاریخ واقعی ایران. در لحظهی خطر، مثل جنگ، لایههای زیرین هویت خود را نشان میدهند. هرچه هویت سکولارتر شود، انسجام اجتماعی کمتر و خطر تجزیه بیشتر میشود. دفاع مقدس و اکنون این جنگ، اوج تبلور جمهوری اسلامی است؛ جایی که هویت تاریخی و دینی ملت به شکل کامل ظاهر میشود.
در علوم اجتماعی، انقلابها معمولاً بهعنوان گسستی کامل از گذشته تحلیل میشوند، اما انقلاب اسلامی در امتداد تاریخ و حافظهی معنوی ایران رخ داده است. شکافی که مردم در دوران پهلوی حس میکردند، نه صرفاً اقتصادی یا سیاسی، بلکه معنایی بود؛ شکافی که با جشن هنر شیراز یا برج آزادی پر نمیشد. انقلاب اسلامی، برخلاف انقلابهای مدرن، مسیر خشونتزدا و مشارکتی را انتخاب کرد. بسیج مردمی نه از دل اسلحه، که از راهپیمایی و نهادهای مردمی شکل گرفت. این فرم، در نهادهایی چون جهاد سازندگی و کمیته امداد تداوم یافت و با شعارهایی چون توحید، عدالت و استقلال گره خورد. ما در سالهای پس از انقلاب نتوانستیم از این انرژی پاسداری کنیم؛ نهادها در روزمرگی حل شدند. اما امروز، جهشی دوباره رخ داده و باید آن را جدی بگیریم. برای حفظ این انسجام، باید روایت صحیح بسازیم و از دوگانههای جعلی چون ایرانگرایی/امتگرایی عبور کنیم. جمهوری اسلامی بازتولید تاریخ واقعی ایران است؛ ایران معنوی، ایران با هویت مذهبی. تضعیف این پیوند معنوی، زمینهی واگرایی را فراهم کرده است؛ از پانترکیسم تا پانکردیسم. تجربه نشان داده ایران بدون معنویت، انسجامش را از دست میدهد و با سکولارتر شدن، هزینههای حفظ وحدت بالا میرود.
@Peivastar_ir
۷:۲۸
پیوستار
اندیشکده پیوستار برگزار میکند:
مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد؛ تحلیل و آسیبشناسی نقش رسانهها در ۱۲ روز دفاع از ایران»
نشست سوم: روایتهای دوگانه و دوقطبیهای پس از جنگ
با حضور:
میثم مهدیار | عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
️علیرضا بلیغ | عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی
سیدعلی سیدان | روزنامهنگار فرهنگ و علوم انسانی و سردبیر ماهنامه سوره برای حضور در نشست به این شناسه پیام دهید: @saharhamiidi
جهت حضور مجازی در نشست، از لینک زیر وارد شوید: https://www.skyroom.online/ch/rewayatpishraft/dabirkhaneh-rewayat-pishraft
چهارشنبه ۱۸ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰
خانه اندیشهورزان | تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ولیعصر(عج) و برادران مظفر، پلاک ۹٠۷
@Peivastar_ir
اندیشکده پیوستار با همکاری اندیشکده برند ملی ایران برگزار میکند:
مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد؛ تحلیل و آسیبشناسی نقش رسانهها در ۱۲ روز دفاع از ایران»
نشست چهارم:برند ملی ایران در جنگ
با حضور:
دکتر حجت نیکیملکی | همبنیانگذار اندیشکده برند ملی ایران
️دکتر محبوبه داودی | معاون پژوهشی پژوهشکده آرا
دکتر علیرضا نصر اصفهانی | مدیرگروه آیندهپژوهی مرکز پژوهشهای مجلس
برای حضور در نشست به این شناسه پیام دهید:@saharhamiidi
چهارشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰
پژوهشکده آرا | تهران، خیابان خواجه عبدالله انصاری، خیابان رودخانه،کوچه هشتم، پلاک ۶، مرکز پژوهشی آرا
@Peivastar_ir
برای حضور در نشست به این شناسه پیام دهید:@saharhamiidi
۷:۳۶
پیوستار
اندیشکده پیوستار با همکاری خانه اندیشهورزان مجموعه نشستهای «رسانه چگونه میجنگد؟» را برگزار میکند: نشست چهارم:
مدیریت جامعهی قطبی در شرایط جنگی
با حضور:
دکتر حامد حاجی حیدری | هیئت علمی دانشگاه تهران
دکتر سید علی کشفی | مدیر مسئول موسسه اشراق برای حضور در این نشست به این شناسه پیام دهید: @sh_ve_74
یکشنبه ۸ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰
خانه اندیشهورزان | تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ولیعصر(عج) و برادران مظفر، پلاک ۹٠۷
@Peivastar_ir
۱۸:۳۵
پیوستار
اندیشکده پیوستار با همکاری خانه اندیشهورزان مجموعه نشستهای «رسانه چگونه میجنگد؟» را برگزار میکند: نشست چهارم:
مدیریت جامعهی قطبی در شرایط جنگی
با حضور:
دکتر حامد حاجی حیدری | هیئت علمی دانشگاه تهران
دکتر سید علی کشفی | مدیر مسئول موسسه اشراق برای حضور در این نشست به این شناسه پیام دهید: @sh_ve_74
یکشنبه ۸ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۳۰
خانه اندیشهورزان | تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین خیابان ولیعصر(عج) و برادران مظفر، پلاک ۹٠۷
@Peivastar_ir
۱۸:۳۷
پیوستار
اندیشکده پیوستار با همکاری اندیشکده برند ملی ایران برگزار میکند:
مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد؛ تحلیل و آسیبشناسی نقش رسانهها در ۱۲ روز دفاع از ایران»
نشست چهارم: برند ملی ایران در جنگ
با حضور:
دکتر حجت نیکیملکی | همبنیانگذار اندیشکده برند ملی ایران
️دکتر محبوبه داودی | معاون پژوهشی پژوهشکده آرا
دکتر علیرضا نصر اصفهانی | مدیرگروه آیندهپژوهی مرکز پژوهشهای مجلس برای حضور در نشست به این شناسه پیام دهید: @saharhamiidi
چهارشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰
پژوهشکده آرا | تهران، خیابان خواجه عبدالله انصاری، خیابان رودخانه،کوچه هشتم، پلاک ۶، مرکز پژوهشی آرا
@Peivastar_ir
۲۰:۴۹
پیوستار
اندیشکده پیوستار با همکاری اندیشکده برند ملی ایران برگزار میکند:
مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد؛ تحلیل و آسیبشناسی نقش رسانهها در ۱۲ روز دفاع از ایران»
نشست چهارم: برند ملی ایران در جنگ
با حضور:
دکتر حجت نیکیملکی | همبنیانگذار اندیشکده برند ملی ایران
️دکتر محبوبه داودی | معاون پژوهشی پژوهشکده آرا
دکتر علیرضا نصر اصفهانی | مدیرگروه آیندهپژوهی مرکز پژوهشهای مجلس برای حضور در نشست به این شناسه پیام دهید: @saharhamiidi
چهارشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰
پژوهشکده آرا | تهران، خیابان خواجه عبدالله انصاری، خیابان رودخانه،کوچه هشتم، پلاک ۶، مرکز پژوهشی آرا
@Peivastar_ir
۲۰:۴۹
پیوستار
اندیشکده پیوستار با همکاری اندیشکده برند ملی ایران برگزار میکند:
مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد؛ تحلیل و آسیبشناسی نقش رسانهها در ۱۲ روز دفاع از ایران»
نشست چهارم: برند ملی ایران در جنگ
با حضور:
دکتر حجت نیکیملکی | همبنیانگذار اندیشکده برند ملی ایران
️دکتر محبوبه داودی | معاون پژوهشی پژوهشکده آرا
دکتر علیرضا نصر اصفهانی | مدیرگروه آیندهپژوهی مرکز پژوهشهای مجلس برای حضور در نشست به این شناسه پیام دهید: @saharhamiidi
چهارشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰
پژوهشکده آرا | تهران، خیابان خواجه عبدالله انصاری، خیابان رودخانه،کوچه هشتم، پلاک ۶، مرکز پژوهشی آرا
@Peivastar_ir
۲۰:۵۱
پیوستار
بخشی از سخنان دکتر میثم مهدیار در سومین نشست از مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد» با موضوع روایتهای دوگانه و دوقطبیهای پس از جنگ را در ادامه خواهید خواند:
طبیعیست هر سرمایهای میراثخوارانی پیدا میکند که با دوگانهسازی آن را مصادره کنند. پیش از این جنگ دوازدهروزه، در روزمرگیای گیر کرده بودیم که اجازه اندیشیدن نمیداد و مسائل زیادی بیپاسخ مانده بود. اما جنگ، امکان مواجهه با خود را فراهم کرد؛ بدون آن، نمیتوانستیم اینچنین شفاف بدانیم که از نهادهایی مثل آموزشوپرورش، رسانه یا ارتش چه میخواهیم. رخداد جنگ مسائل را از سطح انتزاع به واقعیت آورد؛ وحدت ملی-مذهبی، احساس تعلق، و بازنمایی قدرت نظامی همه از همین طریق شفاف شدند. شهید سلیمانی در وضعیت پیشین، الگویی دور از دسترس بود، اما اکنون الگویی مثل شهید پدافند، در دل زندگی روزمره تثبیتپذیر است. جنگ نهتنها برخی دوگانههای پیشین مثل زندگی/جنگ را تضعیف کرد، بلکه امر روزمره را با امر حماسی در هم آمیخت. ما با واقعیت خود روبهرو شدیم و دانستیم که از اقتصاد، از آموزش، و از سیاست چه میخواهیم. این، تجربهای بود از امر سیاسی در معنای واقعی آن؛ و نباید اجازه داد این دستاورد منحل شود.
در پیمایشی در سال ۱۴۰۲، اعتماد اجتماعی تنها ۸ درصد اعلام شده بود. اگر این عدد واقعاً منعکسکنندهی وضعیت جامعه بود، باید در جنگ اخیر شاهد واگرایی میبودیم، نه این حجم از همگرایی. اما جنگ تنها در جامعهای منسجم میتواند به اتحاد منجر شود. ایران در بحرانهای مختلف مانند زلزلهی سرپلذهاب، کرونا، یا پویش «ایران همدل»، بارها ظرفیت همبستگی اجتماعی عمیق خود را نشان داده؛ ظرفیتی که بدون ریشههای فرهنگیای چون نذر، وقف، و هیئت شکل نمیگیرد. در تاریخ ایران، تنها دو بار دولت-ملت واقعی شکل گرفته: ساسانیان و صفویان؛ و هر دو بر پایهی دین. امروز نیز همبستگی ملی بدون دین ممکن نیست. جمهوری اسلامی با محوریت ولی فقیه، بازتولید همان شاه آرمانی با فره ایزدی است، و انقلاب، ادامهی تاریخ واقعی ایران. در لحظهی خطر، مثل جنگ، لایههای زیرین هویت خود را نشان میدهند. هرچه هویت سکولارتر شود، انسجام اجتماعی کمتر و خطر تجزیه بیشتر میشود. دفاع مقدس و اکنون این جنگ، اوج تبلور جمهوری اسلامی است؛ جایی که هویت تاریخی و دینی ملت به شکل کامل ظاهر میشود.
در علوم اجتماعی، انقلابها معمولاً بهعنوان گسستی کامل از گذشته تحلیل میشوند، اما انقلاب اسلامی در امتداد تاریخ و حافظهی معنوی ایران رخ داده است. شکافی که مردم در دوران پهلوی حس میکردند، نه صرفاً اقتصادی یا سیاسی، بلکه معنایی بود؛ شکافی که با جشن هنر شیراز یا برج آزادی پر نمیشد. انقلاب اسلامی، برخلاف انقلابهای مدرن، مسیر خشونتزدا و مشارکتی را انتخاب کرد. بسیج مردمی نه از دل اسلحه، که از راهپیمایی و نهادهای مردمی شکل گرفت. این فرم، در نهادهایی چون جهاد سازندگی و کمیته امداد تداوم یافت و با شعارهایی چون توحید، عدالت و استقلال گره خورد. ما در سالهای پس از انقلاب نتوانستیم از این انرژی پاسداری کنیم؛ نهادها در روزمرگی حل شدند. اما امروز، جهشی دوباره رخ داده و باید آن را جدی بگیریم. برای حفظ این انسجام، باید روایت صحیح بسازیم و از دوگانههای جعلی چون ایرانگرایی/امتگرایی عبور کنیم. جمهوری اسلامی بازتولید تاریخ واقعی ایران است؛ ایران معنوی، ایران با هویت مذهبی. تضعیف این پیوند معنوی، زمینهی واگرایی را فراهم کرده است؛ از پانترکیسم تا پانکردیسم. تجربه نشان داده ایران بدون معنویت، انسجامش را از دست میدهد و با سکولارتر شدن، هزینههای حفظ وحدت بالا میرود.
@Peivastar_ir
۲۰:۵۷
پیوستار
بخشی از سخنان دکتر علیرضا بلیغ در سومین نشست از مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد» با موضوع روایتهای دوگانه و دوقطبیهای پس از جنگ را در ادامه خواهید خواند:
پروژهای که غربیها حتی پیش از ۷ اکتبر آن را دنبال میکردند، تلاش برای خنثیسازی ارادهی مستقل در خاورمیانه بود؛ منطقهای که هنوز استعداد شکلگیری ارادههای سیاسی و هویتی را دارد. این اراده محدود به جمهوری اسلامی نیست؛ پیش از آن هم جریانهایی مانند اخوانالمسلمین، ظرفیت مقاومت در برابر اسرائیل را داشتند. در ادامهی این پروژه، مسیر عادیسازی با اسرائیل طراحی شد تا اصل مبارزه با آن بیمعنا شود؛ روندی که در کشورهایی مثل مصر و اردن پیش رفت و اسرائیل را بهعنوان بخشی پذیرفتهشده از نظم منطقهای جا داد. بهمرور، این طرح بهگونهای پیش رفت که حتی ارادهی مستقل ایران نیز باید در آن حل شود؛ طرحی که هدفش جا دادن اسرائیل در ساختار سیاسی و اقتصادی منطقه بود، بدون آنکه بر دین یا هویت مذهبی تکیه داشته باشد. این مدل اساسا مبتنی بر حذف هر ارادهای است و با اسلام هم از همان جهت مخالفند، چون بیدارگر اراده هاست.
وحدت مهم است، اما اگر جهت نداشته باشد، پایدار نمیماند. جهت، مقدم بر وحدت است. یکی از دلایلی که طرح جمهوری اسلامی برای برخی از مردم شنیده نشد، این بود که از داخل و خارج القا میشد که باید «نرمال» بود و مثل بقیه جهان حرکت کرد. اما جمهوری اسلامی از ابتدا آمده بود تا مسیری متفاوت را برود؛ مسیری که پیش از انقلاب و از زمان جنگهای ایران و روس آغاز شد اما انقلاب نقطهی فتح آن بود نه آغازش. جنگ اخیر فرصتی بود برای شنیدهشدن این تفاوت. وقتی موشک به تهران میخورد، حقیقتِ در جریان بودن جنگ عیان میشود؛ چیزی که پیشتر نه امکان گفتنش فراهم بود، نه آمادگی شنیدنش. امروز نباید زمان را صرف بازگشت به مجادلات گذشته کرد. اکنون لحظهای است برای تمرکز بر دوگانهی اصلی: اراده یا بیارادگی، ایستادگی یا تسلیم. این دوگانه امروز مخاطب دارد و باید بر آن ایستاد.
یکی از پایههای فتوای رهبری دربارهی ممنوعیت ساخت بمب اتم، این باور است که در نهایت، ارادهی انسان باید بر تکنولوژی غلبه کند. ممکن است در نقطهای صفر، شرایطی پدید آید که تصمیم تغییر کند، اما تا امروز جمهوری اسلامی بر این اصل ایستاده: حفظ شأن انسان در برابر ماشینی که دیگر انسانی پشت آن نیست. غرب همهی ارزشهای ادعاییاش—حقوق بشر، آزادی، انسانیت—را در حمایت از اسرائیل مصرف کرده و چیزی از آنها باقی نمانده است. در چنین جهانی، جمهوری اسلامی با پافشاری بر این موضع، مردم جهان را به یک دعوت بنیادین فرا میخواند: انسان بمانید.
@Peivastar_ir
۹:۴۳
پیوستار
بخشی از سخنان آقای سیدعلی سیدان در سومین نشست از مجموعه نشست «رسانه در میدان نبرد» با موضوع روایتهای دوگانه و دوقطبیهای پس از جنگ را در ادامه خواهید خواند:
در گفتارهای رسانهای دوگانههایی مثل «امت/ملت»، «ایران/اسلام»، «جنگ/آتشبس» و «مذاکره/مقاومت» شکل گرفته است. در پس این دوگانهها، دو جریان دیده میشوند که هر دو در یک چیز مشترکند: عدماستقرار در طرح سیاسی جمهوری اسلامی. یک جریان، نیروهای انقلابیای هستند که در مقام تحلیل واقعیت، بنیان دینی و هویتی را فراموش میکنند. من آنها را «ماتریالیستهای مسلمان» مینامم؛ تحلیلی هیستریک دارند و ترسشان را با تهور پنهان میکنند. دومی، جریانی غربگراست که حتی ایرانگرا هم نیست و به ایران نمادین و دکوراتیو دل بسته، نه ایران واقعی. یکی توان نظری درک طرح جمهوری اسلامی را ندارد و دیگری آگاهانه از آن فاصله گرفته است.
برای درک شرایط امروز، باید خودِ وضع موجود را تئوریزه کنیم؛ یعنی جمهوری اسلامی ایران و جنگی که در جریان است. همبستگی اجتماعیِ این روزها، حاصل هر جنگی نیست، بلکه نتیجۀ نبردی است میان طرح سیاسی جمهوری اسلامی و نظم سلطه جهانی، بر پایهی هویت دینی و استقلال جمهور. این جنگ، ظرفیت تولید انسجام و حل کردن دوگانهها را دارد چون از دل یک معنا و جهتگیری تاریخی برمیخیزد.
پروژۀ پیشرو در چنین شرایطی، «تصرف مفهومی ایران» است؛ یعنی جمهوری اسلامی باید ایران را نه صرفاً در نماد، بلکه در معنا بازتعریف کند. ما باید «ایرانِ جمهوری اسلامی» را بشناسیم، زیرا واقعیترین ایران، همین ایران است. این ایران است که در صحنه حاضر و ایستاده است و موجب انسجام اجتماعی میشود. اگر ایران از حقیقت تهی شود، به مفهومی مرده بدل میشود. همانطور که در انقلاب، مردم امام را نه صرفاً بهعنوان یک رهبر سیاسی، بلکه بهعنوان حامل معنایی عمیق پذیرفتند، اکنون نیز باید مفهوم ایران درون طرح جمهوری اسلامی بازیابی شود. این بازتعریف نباید به سطح رسانه و تبلیغات محدود بماند، بلکه باید ساختاری، عمیق و درهمتنیده با آموزش، فرهنگ، سیاست و هویت باشد.
سوءبرداشتهایی هم در فضای گفتار عمومی شکل گرفته است. برای مثال، جملۀ «ای ایران بخوان» را نشانۀ چرخش بهسوی ملیگرایی میدانند، در حالی که از ابتدا طرح جمهوری اسلامی، حفظ و استقلال ملت ایران بوده است؛ اما ایران درون طرح دینی، نه جدا از آن. این بازگشت نیست، بلکه بازتأکید بر همان بنیان است. ما تا امروز در نظریهپردازی برای این ایران کوتاهی کردهایم. اکنون زمان آن است که این تصرف مفهومی بهصورت واقعی، ساختاری و عمیق انجام شود.
@Peivastar_ir
۹:۴۴