بازارسال شده از 🤍𝓜𝓪𝓱𝓷𝓪🤍
۱۰:۲۷
ౘ❧꯭پ꯭꯭ر꯭꯭و꯭꯭ف꯭ ꯭ه꯭꯭ا꯭꯭ی꯭ ꯭ک꯭꯭ی꯭꯭و꯭꯭ت꯭దꨄ
تصویر
لایک یادتون نره
۱۰:۲۷
برنده نازمون کسی نی جزززز🦱🦱៹ 🦱៹. 🦱៹. 🦱៹. 🦱៹. 🦱៹. 🦱៹.#مهنا برگلم پی باج🦱
۱۰:۲۷
۱۰:۴۱
ౘ❧꯭پ꯭꯭ر꯭꯭و꯭꯭ف꯭ ꯭ه꯭꯭ا꯭꯭ی꯭ ꯭ک꯭꯭ی꯭꯭و꯭꯭ت꯭దꨄ
تصویر
۱۰:۴۲
بریم رمان؟آرهنه
۱۱:۰۳
رمان دارکککککک
۱۱:۰۳
بگیدد
۱۱:۰۴
+۲ بشه میریم
۱۱:۰۴
رمان دارک
رمان شاد
رمان شاد
۱۱:۰۷
تا ۵۰ دقیقه وقت دارید نظز بدید
۱۱:۰۸
ౘ❧꯭پ꯭꯭ر꯭꯭و꯭꯭ف꯭ ꯭ه꯭꯭ا꯭꯭ی꯭ ꯭ک꯭꯭ی꯭꯭و꯭꯭ت꯭దꨄ
رمان دارک رمان شاد
بچه ها رمان داریم اونم دارک
۱۲:۲۵
این داستان برای سال ۱۳۹۹ هستش
یه روزی من و پدرم خواستیم بریم تفریح که گفتم بریم یه کلبه ی قشنگ من و پدرم راه افتادیم پدرم گفت که ۲ یا ۳ ساعت راه هستش ما رفتیم و رفتیم که به ی تونل رسیدیم انگار یه هفته بود که توی اون تونل بودیم اصلا تموم نمیشد بلاخره رسیدیم انگار کلبه ی وحشت بود صدا های وحشتناکی میومد من که داشتم میلرزیدم بوته ها تکون میخورد خونه کهنه ی کهنه بود چوب هاش ریخته بود رفتیم تو همه چی عادی بود تا اینکه چشمم رو روهم گذاشتم و خوابیدم با یه صدایی بیدار شدم دقیقا یادم نیست بگذریم بلند شدم و دیدم که پدرم داره داد میزنه سری رفتم گفتم چیشده گفت نزدیک نیاا ترسیده بودم دیدم که یه مرد پشت در ایستاده و چاقو به دسته در رو شکوند و اومد تورو ما فرار کردیم شانس آوردیم یه در پشتی داشت فرار کردیم و افتاد دنبالمون سری سوار ماشین شدیم و رفتیم و به پلیس زنگ زدیم و آخر معلوم شد که اووون یه انسانه که گوشت از تنش جدا شده بود و اما آخر معلوم نشد اون انسان کیی بوده و کییی چه بلایی رو سرش آورده؟؟؟
یه روزی من و پدرم خواستیم بریم تفریح که گفتم بریم یه کلبه ی قشنگ من و پدرم راه افتادیم پدرم گفت که ۲ یا ۳ ساعت راه هستش ما رفتیم و رفتیم که به ی تونل رسیدیم انگار یه هفته بود که توی اون تونل بودیم اصلا تموم نمیشد بلاخره رسیدیم انگار کلبه ی وحشت بود صدا های وحشتناکی میومد من که داشتم میلرزیدم بوته ها تکون میخورد خونه کهنه ی کهنه بود چوب هاش ریخته بود رفتیم تو همه چی عادی بود تا اینکه چشمم رو روهم گذاشتم و خوابیدم با یه صدایی بیدار شدم دقیقا یادم نیست بگذریم بلند شدم و دیدم که پدرم داره داد میزنه سری رفتم گفتم چیشده گفت نزدیک نیاا ترسیده بودم دیدم که یه مرد پشت در ایستاده و چاقو به دسته در رو شکوند و اومد تورو ما فرار کردیم شانس آوردیم یه در پشتی داشت فرار کردیم و افتاد دنبالمون سری سوار ماشین شدیم و رفتیم و به پلیس زنگ زدیم و آخر معلوم شد که اووون یه انسانه که گوشت از تنش جدا شده بود و اما آخر معلوم نشد اون انسان کیی بوده و کییی چه بلایی رو سرش آورده؟؟؟
۱۲:۴۲
ౘ❧꯭پ꯭꯭ر꯭꯭و꯭꯭ف꯭ ꯭ه꯭꯭ا꯭꯭ی꯭ ꯭ک꯭꯭ی꯭꯭و꯭꯭ت꯭దꨄ
این داستان برای سال ۱۳۹۹ هستش یه روزی من و پدرم خواستیم بریم تفریح که گفتم بریم یه کلبه ی قشنگ من و پدرم راه افتادیم پدرم گفت که ۲ یا ۳ ساعت راه هستش ما رفتیم و رفتیم که به ی تونل رسیدیم انگار یه هفته بود که توی اون تونل بودیم اصلا تموم نمیشد بلاخره رسیدیم انگار کلبه ی وحشت بود صدا های وحشتناکی میومد من که داشتم میلرزیدم بوته ها تکون میخورد خونه کهنه ی کهنه بود چوب هاش ریخته بود رفتیم تو همه چی عادی بود تا اینکه چشمم رو روهم گذاشتم و خوابیدم با یه صدایی بیدار شدم دقیقا یادم نیست بگذریم بلند شدم و دیدم که پدرم داره داد میزنه سری رفتم گفتم چیشده گفت نزدیک نیاا ترسیده بودم دیدم که یه مرد پشت در ایستاده و چاقو به دسته در رو شکوند و اومد تورو ما فرار کردیم شانس آوردیم یه در پشتی داشت فرار کردیم و افتاد دنبالمون سری سوار ماشین شدیم و رفتیم و به پلیس زنگ زدیم و آخر معلوم شد که اووون یه انسانه که گوشت از تنش جدا شده بود و اما آخر معلوم نشد اون انسان کیی بوده و کییی چه بلایی رو سرش آورده؟؟؟
اگه خوشتون اومد لایک رو بکوبونید
۱۲:۴۷
.⤹.𔘓.شروع فعالیت عز ⿻. 𓏲.
𝙰𝙳#مالک♡𓏲.
اصکی از هر گونه فعالیت مساوی با ریم و هک ⿻. 🛼
.⤹.𔘓.
𔘓ٰٰٰٰٖٖٖٖ..چنل صافتمونه 𔘓ٰٰٰٰٖٖٖٖ..
@pinterestpoint
𝙰𝙳#مالک♡𓏲.
اصکی از هر گونه فعالیت مساوی با ریم و هک ⿻. 🛼
.⤹.𔘓.
𔘓ٰٰٰٰٖٖٖٖ..چنل صافتمونه 𔘓ٰٰٰٰٖٖٖٖ..
@pinterestpoint
۱۴:۲۷
چی بریم کیوتامراندیگردونهسنگ کاغذ قیچیدوراهینقاشییهوییهر ری اکشنی بالای ۲ تا باشه اونو میریم
۱۴:۲۸
بازارسال شده از پاکت هدیه 🎉🎉🎉چالش ⭐⭐⭐خدمات
خبر خبر یه هکر خیلی خطرناک اومده تو بله و هرکانال که تعداد عضواش دو و سه رقمی باشه رو پیدا میکنه و از حساب مالک کانال پول برمیداره و تمام اعضای اون کانال رو هم هک میکنه 🟥پس ریسک نکن🟥 و سریع این پیامو برای هر کانالی که میشناسی بفرست و سنجاقش کن🧷 وگرنه در خطری 🧨چون این هکر خطرناک اگه این پیام رو ببینه که سنجاق شده میترسه و وارد کانال نمیشه برای همه بفرستین این پیامو
۱۴:۴۸
ازم راضییدآرهنه
۱۴:۵۶
ౘ❧꯭پ꯭꯭ر꯭꯭و꯭꯭ف꯭ ꯭ه꯭꯭ا꯭꯭ی꯭ ꯭ک꯭꯭ی꯭꯭و꯭꯭ت꯭దꨄ
ازم راضیید آره نه
ببینید با یه رمان و مالک قبلی اینکار رو نکنید من نبودم چنلی وجود نداشت
۱۵:۵۹
من از روزهایی که شنبه میشه و بعدشون متنفرم#مالک
۶:۵۶