ما با افغانستان همسایه ایم اما همسایه زیاد داریم. افغانستان چیزی بیشتر داره و اون «همزبانی»ه. فارسی اون چیزیه که نمی بینیمش ولی پیوند برقرار می کنه.
همایش نخبگان افغانستانی در ایران
حالا این حرکتهای ساده و کوچیک خیلی آدمو امیدوار میکنه. یه همایش گذاشتهاند که نخبگان افغانستان رو جمع کنند و زمینه کار و فعالیت و همکاری ایجاد کنند. بیش باد
@qandeparsi
همایش نخبگان افغانستانی در ایران
حالا این حرکتهای ساده و کوچیک خیلی آدمو امیدوار میکنه. یه همایش گذاشتهاند که نخبگان افغانستان رو جمع کنند و زمینه کار و فعالیت و همکاری ایجاد کنند. بیش باد
@qandeparsi
۳:۴۴
02 - Shajarian Payam Nasim-Saz o Avaz Abuata(Saadi).mp3
۱۲:۲۹-۵.۷۵ مگابایت
۲۱:۱۳
۲۱:۱۳
۲۱:۱۳
۲۱:۱۳
۲۱:۱۳
۲۱:۱۳
عهد فارسی با خوشصداها
یکی از دوستان این آواز ابوعطا از استاد شجریان رو برام فرستاد. خیلی هم آواز، زیبا و دلنشین و متناسب با محتوا بود و رفت و برگشتهای تار و نی دلبری میکرد. از همون بیت اول حدس زدم غزل از سعدیه.
رفتم تو گنجور که یه بار این غزل رو کامل بخونم.
بازت ندانم از سر پیمان ما که بردباز از نگین عهد تو نقش وفا که برد
چندین وفا که کرد چو من در هوای تووان گه ز دست هجر تو چندین جفا که برد
بگریست چشم ابر بر احوال زار منجز آه من به گوش وی این ماجرا که برد
گفتم لب تو را که دل من تو بردهایگفتا کدام دل؟ چه نشان؟ کی؟ کجا؟ که برد؟
سودا مپز که آتش غم در دل تو نیستما را غم تو برد به سودا تو را که برد
توفیق عشق روی تو گنجیست تا که یافتباز اتفاق وصل تو گوییست تا که برد
جز چشم تو که فتنه قتال عالمستصد شیخ و زاهد از سر راه خدا که برد
سعدی نه مرد بازی شطرنج عشق توستدستی به کام دل ز سپهر دغا که برد
خوندم و رسیدم به نظرات. این نظرات رو ببینید. میگن ما آواز رو گوش دادیم و اومدیم شعر رو خوندیم.
عهد فارسی با خوشصداها است که شعرهای خوب بخونن تا ما سراغ محتواهای خوب بیایم. کلید شعر فارسی موسیقی فارسیه.
خدا رحمت کنه استاد شجریان رو به خاطر وفای به همین عهد.
پینوشت: بله، ظاهرا یه خانمی هم خوندهان و بعضیا از طریق ایشون با این غزل آشنا شدهاند.
@qandeparsi
بازت ندانم از سر پیمان ما که بردباز از نگین عهد تو نقش وفا که برد
چندین وفا که کرد چو من در هوای تووان گه ز دست هجر تو چندین جفا که برد
بگریست چشم ابر بر احوال زار منجز آه من به گوش وی این ماجرا که برد
گفتم لب تو را که دل من تو بردهایگفتا کدام دل؟ چه نشان؟ کی؟ کجا؟ که برد؟
سودا مپز که آتش غم در دل تو نیستما را غم تو برد به سودا تو را که برد
توفیق عشق روی تو گنجیست تا که یافتباز اتفاق وصل تو گوییست تا که برد
جز چشم تو که فتنه قتال عالمستصد شیخ و زاهد از سر راه خدا که برد
سعدی نه مرد بازی شطرنج عشق توستدستی به کام دل ز سپهر دغا که برد
پینوشت: بله، ظاهرا یه خانمی هم خوندهان و بعضیا از طریق ایشون با این غزل آشنا شدهاند.
@qandeparsi
۲۱:۱۳
به نام خداوند جان و خرد
کزین برتر اندیشه برنگذرد
چه تقارن پرمعنایی، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی
بمانی که این پارسی از تو ماند...
@qandeparsi
کزین برتر اندیشه برنگذرد
چه تقارن پرمعنایی، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و پاسداشت زبان فارسی
بمانی که این پارسی از تو ماند...
@qandeparsi
۶:۴۲
بازارسال شده از نو+جوان
۲:۴۵
فارسی شکر است
نام گذاری فارسی نیروی دریایی ارتش فارسی بان @farsiban_ir
#معرفی این کانال فارسی بان رو هم توش عضو شید. مدیرش یه شریفی خوش ذوق و فعال هست و من مشتری ثابتش هستم و امیدوارم بتونه اثرگذار و موفق باشه.
@farsiban_ir
@farsiban_ir
۱۹:۳۰
https://www.theguardian.com/commentisfree/2025/aug/26/out-of-all-the-languages-i-know-persian-is-the-one-that-speaks-directly-to-my-soul-and-offers-a-new-way-of-being
این یادداشت رو بخونید و با فارسیتون کیف کنید.
میگه فارسی باعث شد من جایی از روحم و احساسم رو پیدا کنم که با یادگیری زبانهای دیگه دسترسی بهش نداشتم و قبلا حتی نمی شناختمش.
آخرش به عنوان حسن ختام می گه واژه فارسی ای که در مورد فارسی میشه ازش استفاده کرد اینه «دلنشین».
کامل بخونید وقت زیادی نمیگیره
@qandeparsi
این یادداشت رو بخونید و با فارسیتون کیف کنید.
میگه فارسی باعث شد من جایی از روحم و احساسم رو پیدا کنم که با یادگیری زبانهای دیگه دسترسی بهش نداشتم و قبلا حتی نمی شناختمش.
آخرش به عنوان حسن ختام می گه واژه فارسی ای که در مورد فارسی میشه ازش استفاده کرد اینه «دلنشین».
کامل بخونید وقت زیادی نمیگیره
@qandeparsi
۱۸:۳۰
وقتی میگیم فارسی شکر است، در مورد همچین چیزایی حرف می زنیم:
دیدار یار غایب دانی چه ذوق داردابری که در بیابان بر تشنهای ببارد(همین بیت اول کار رو تمام میکنه. همه حرف رو زده. خوب هم زده. دلنشین هم زده. هر کی میخونه میگه: «آره آره دقیقا منم همین تو ذهنم بود»)
ای بوی آشنایی دانستم از کجاییپیغام وصل جانان پیوند روح دارد(محشره، پیغام وصل به گوش نمینشینه، به جان مینشینه. رابطهای بین جان عاشق و معشوق هست. میگه این حالتی که من تو خودم احساس میکنم میدونم از کجا است. این تویی در من. بوی تو، پیام تو، جان من رو تکون میده)
سودای عشق پختن عقلم نمیپسنددفرمان عقل بردن عشقم نمیگذارد
باشد که خود به رحمت یاد آورند ما راور نه کدام قاصد پیغام ما گزارد
هم عارفان عاشق دانند حال مسکینگر عارفی بنالد یا عاشقی بزارد
زهرم چو نوشدارو از دست یار شیرینبر دل خوشست نوشم بی او نمیگوارد
پایی که برنیارد روزی به سنگ عشقیگوییم جان ندارد یا دل نمیسپارد(یعنی باید زحمت عشق رو قبول کنی وگرنه مرده محسوب میشی)
مشغول عشق جانان گر عاشقیست صادقدر روز تیرباران باید که سر نخارد
بیحاصلست یارا اوقات زندگانیالا دمی که یاری با همدمی برآرد
دانی چرا نشیند سعدی به کنج خلوتکز دست خوبرویان بیرون شدن نیارد(محشر رو ببین: معنی اول: وقتی بیرون برم خوبروها رو میبینم و تاب ندارم پس تو خونه میمونم. معنی دوم: در دست خوبرویان اسیر و گرفتار و گیر هستم و نمی تونم از دستش و نمیتونم تکون بخورم.)
@qandeparsi
دیدار یار غایب دانی چه ذوق داردابری که در بیابان بر تشنهای ببارد(همین بیت اول کار رو تمام میکنه. همه حرف رو زده. خوب هم زده. دلنشین هم زده. هر کی میخونه میگه: «آره آره دقیقا منم همین تو ذهنم بود»)
ای بوی آشنایی دانستم از کجاییپیغام وصل جانان پیوند روح دارد(محشره، پیغام وصل به گوش نمینشینه، به جان مینشینه. رابطهای بین جان عاشق و معشوق هست. میگه این حالتی که من تو خودم احساس میکنم میدونم از کجا است. این تویی در من. بوی تو، پیام تو، جان من رو تکون میده)
سودای عشق پختن عقلم نمیپسنددفرمان عقل بردن عشقم نمیگذارد
باشد که خود به رحمت یاد آورند ما راور نه کدام قاصد پیغام ما گزارد
هم عارفان عاشق دانند حال مسکینگر عارفی بنالد یا عاشقی بزارد
زهرم چو نوشدارو از دست یار شیرینبر دل خوشست نوشم بی او نمیگوارد
پایی که برنیارد روزی به سنگ عشقیگوییم جان ندارد یا دل نمیسپارد(یعنی باید زحمت عشق رو قبول کنی وگرنه مرده محسوب میشی)
مشغول عشق جانان گر عاشقیست صادقدر روز تیرباران باید که سر نخارد
بیحاصلست یارا اوقات زندگانیالا دمی که یاری با همدمی برآرد
دانی چرا نشیند سعدی به کنج خلوتکز دست خوبرویان بیرون شدن نیارد(محشر رو ببین: معنی اول: وقتی بیرون برم خوبروها رو میبینم و تاب ندارم پس تو خونه میمونم. معنی دوم: در دست خوبرویان اسیر و گرفتار و گیر هستم و نمی تونم از دستش و نمیتونم تکون بخورم.)
@qandeparsi
۷:۳۹
بازارسال شده از فارسی شکر است
روز شعر و ادب فارسی و روز بزرگداشت سید محمدحسین بهجت تبریزی، شهریار گرامی باد. جدا از هنر و مهارت شهریار که در سرودن اشعار زیبایی چون همای رحمت و دیوان اشعار حیدربابایه سلام وی پدیدار است، قدرشناسی وی از «سحر آفرین بزرگ استاد» و «استاد معنی آفرین» او، بس شنیدنی و ستودنی است:چو از شهنامه، فردوسی چو رعدی در خروش آمدبه تن ایرانیان را خون ملیت بهجوش آمد
زبان پارسی گویا شد و تازی خموش آمدز کنج خلوت دل اهرمن رفت و سروش آمد
به میدان دلیری تاختی بوالفارسی کردیکسی با بیکسان در روزگار ناکسی کردی
چه زحمتها به جان هموار در آن سال سی کردیبه قول خویشتن زنده عجم زان پارسی کردی
عجم تا زنده باشد نام تو ورد زبان داردبه جان منتپذیر توست این جان تا که جان دارد
واقعا خوش گفت شهریار، که به جان منتپذیر توست این جان تا که جان دارد...
#نگهبان_فارسی_هستم#نگهبان_فرهنگم_هستم@qandeparsi
زبان پارسی گویا شد و تازی خموش آمدز کنج خلوت دل اهرمن رفت و سروش آمد
به میدان دلیری تاختی بوالفارسی کردیکسی با بیکسان در روزگار ناکسی کردی
چه زحمتها به جان هموار در آن سال سی کردیبه قول خویشتن زنده عجم زان پارسی کردی
عجم تا زنده باشد نام تو ورد زبان داردبه جان منتپذیر توست این جان تا که جان دارد
واقعا خوش گفت شهریار، که به جان منتپذیر توست این جان تا که جان دارد...
#نگهبان_فارسی_هستم#نگهبان_فرهنگم_هستم@qandeparsi
۱۴:۱۹
موسیقی ظرف شعر فارسیه. فارسی حق گردن خواننده ها داره که شعرهای خوب بخونن
قطعه «نگار» از مجموعه «من خود آن سیزدهم» محسن چاوشی
قطعه «نگار» از مجموعه «من خود آن سیزدهم» محسن چاوشی
۱۹:۳۸
۱۹:۳۸
فهرست چاوشی یا در ستایش مجموعه «من خود آن سیزدهم»
حق ادبیات فارسی بر گردن خواننده ها و موسیقیدان ها است که شعرهای خوبمون رو قطعه کنن و به گوش ما برسونن.
ما تقریبا همه شعرهای حافظی رو که حفظیم استاد شجریان خونده. شاید دقیقترش این باشه که تقریباً همه شعرهایی رو که حفظیم یه کسی خونده. و خیلی کم هست شعرهایی که بدون شنیدن یه قطعه یا تصنیف یا آواز، فقط با خوندنشون از روی کتاب حفظ کرده باشیم و به جونمون نشسته باشه.
هر خوانندهای هم توی هر مجموعهای مثلاً ۷، ۸ تا ۱۰ تا قطعه میخونه. این یعنی تو هر مجموعه حداکثر هفت هشت تا غزل یا هفت هشت تا شعر میتونه شنیده بشه.
اما ممکنه یه خواننده محشری اینجوری به ذهنش برسه که به جای اینکه تو هر قطعه یه شعر یا یه غزل بخونم، تیکه تیکههایی از اشعار مختلف رو از هر کدوم مثلا دو بیت بخونم تا شنونده علاقهمند بشه و بره کل اون شعر یا غزل رو بخونه.
محسن چاوشی تو مجموعه «من خود آن سیزدهام» دقیقاً همین کارو کرده. شعرایی از باباطاهر، خیام، وحشی بافقی، شهریار و مولانا. من خود آن سیزدهام بیشتر شبیه یه فهرسته. فهرستی با عناوین جذاب که شما رو هدایت میکنه به شعرهای اصلی با جذابیتهای بیشتر.
@qandeparsi
حق ادبیات فارسی بر گردن خواننده ها و موسیقیدان ها است که شعرهای خوبمون رو قطعه کنن و به گوش ما برسونن.
ما تقریبا همه شعرهای حافظی رو که حفظیم استاد شجریان خونده. شاید دقیقترش این باشه که تقریباً همه شعرهایی رو که حفظیم یه کسی خونده. و خیلی کم هست شعرهایی که بدون شنیدن یه قطعه یا تصنیف یا آواز، فقط با خوندنشون از روی کتاب حفظ کرده باشیم و به جونمون نشسته باشه.
هر خوانندهای هم توی هر مجموعهای مثلاً ۷، ۸ تا ۱۰ تا قطعه میخونه. این یعنی تو هر مجموعه حداکثر هفت هشت تا غزل یا هفت هشت تا شعر میتونه شنیده بشه.
اما ممکنه یه خواننده محشری اینجوری به ذهنش برسه که به جای اینکه تو هر قطعه یه شعر یا یه غزل بخونم، تیکه تیکههایی از اشعار مختلف رو از هر کدوم مثلا دو بیت بخونم تا شنونده علاقهمند بشه و بره کل اون شعر یا غزل رو بخونه.
محسن چاوشی تو مجموعه «من خود آن سیزدهام» دقیقاً همین کارو کرده. شعرایی از باباطاهر، خیام، وحشی بافقی، شهریار و مولانا. من خود آن سیزدهام بیشتر شبیه یه فهرسته. فهرستی با عناوین جذاب که شما رو هدایت میکنه به شعرهای اصلی با جذابیتهای بیشتر.
@qandeparsi
۳:۲۰
غزل شماره ۴۲۸ حضرت #حافظ رو بخونید:
سحرگاهان که مخمور شبانهگرفتم باده با چنگ و چغانه
نهادم عقل را ره توشه از میز شهر هستيش کردم روانه
نگار می فروشم عشوهای دادکه ايمن گشتم از مکر زمانه
ز ساقی کمان ابرو شنيدمکه ای تير ملامت را نشانه
نبندی زان ميان طرفی کمرواراگر خود را ببينی در ميانه
برو اين دام بر مرغی دگر نهکه عنقا را بلند است آشيانه
که بندد طرف وصل از حسن شاهیکه با خود عشق بازد جاودانه
نديم و مطرب و ساقی همه اوستخيال آب و گل در ره بهانه
بده کشتی می تا خوش برانيماز اين دريای ناپيداکرانه
وجود ما معماييست حافظکه تحقيقش فسون است و فسانه
از ربات فال حافظ تفأل زدم:@Fale_HafezBot
الغرضکه بندد طرف وصل از حسن شاهیکه با خود عشق بازد جاودانه
«شاهی» رو صف «حُسن» بگیرید: کسی که همهاش با خودش عشق میکنه و با خودش حال میکنه و منیت داره به وصال اون زیبایی شاهانه نمیرسه.این معنی خودش بسیار عارفانه و عمیقه. بسیار.
اما حالا «ی» در شاهی رو نکرهساز بگیرید: ممکن نیست کسی به وصل اون پادشاهی برسه که مدام با خودش عشق می کنه و به خودش احسنت می گه. کدوم شاه به خودش احسنت گفته؟ خود خدا! و این یعنی بابا، اون خداوند یکتایی که تو سوره تبارک به خودش احسنت میگه و با خودشه هر چی هست، به وصلش نمیشه رسید. این دومی فوق عرفانیه.
سبوح قدوس. منزه است خداوند تبارک، خداوند سوره تبارک، از اینکه بتوان به او رسید.
تسبیح حافظه این بیت.
@qandeparsi
سحرگاهان که مخمور شبانهگرفتم باده با چنگ و چغانه
نهادم عقل را ره توشه از میز شهر هستيش کردم روانه
نگار می فروشم عشوهای دادکه ايمن گشتم از مکر زمانه
ز ساقی کمان ابرو شنيدمکه ای تير ملامت را نشانه
نبندی زان ميان طرفی کمرواراگر خود را ببينی در ميانه
برو اين دام بر مرغی دگر نهکه عنقا را بلند است آشيانه
که بندد طرف وصل از حسن شاهیکه با خود عشق بازد جاودانه
نديم و مطرب و ساقی همه اوستخيال آب و گل در ره بهانه
بده کشتی می تا خوش برانيماز اين دريای ناپيداکرانه
وجود ما معماييست حافظکه تحقيقش فسون است و فسانه
از ربات فال حافظ تفأل زدم:@Fale_HafezBot
الغرضکه بندد طرف وصل از حسن شاهیکه با خود عشق بازد جاودانه
«شاهی» رو صف «حُسن» بگیرید: کسی که همهاش با خودش عشق میکنه و با خودش حال میکنه و منیت داره به وصال اون زیبایی شاهانه نمیرسه.این معنی خودش بسیار عارفانه و عمیقه. بسیار.
اما حالا «ی» در شاهی رو نکرهساز بگیرید: ممکن نیست کسی به وصل اون پادشاهی برسه که مدام با خودش عشق می کنه و به خودش احسنت می گه. کدوم شاه به خودش احسنت گفته؟ خود خدا! و این یعنی بابا، اون خداوند یکتایی که تو سوره تبارک به خودش احسنت میگه و با خودشه هر چی هست، به وصلش نمیشه رسید. این دومی فوق عرفانیه.
سبوح قدوس. منزه است خداوند تبارک، خداوند سوره تبارک، از اینکه بتوان به او رسید.
تسبیح حافظه این بیت.
@qandeparsi
۱۹:۴۹